عنوان : مقاله نقش ضمير ناخودآگاه در نقاشي کودکان و سبک سوررآليسم در word
قیمت : 29,400 تومان
توضیحات در پایین همین صفحه

درگاه 1

توجه : دریافت شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل صرفا جهت پشتیبانی می باشد و برای تبلیغات استفاده نمی شود

هدف ما در این سایت کمک به دانشجویان و دانش پژوهان برای بالا بردن بار علمی آنها می باشد پس لطفا نگران نباشید و با اطمینان خاطر خرید کنید

توضیحات پروژه

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله نقش ضمير ناخودآگاه در نقاشي کودکان و سبک سوررآليسم در word دارای 325 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقش ضمير ناخودآگاه در نقاشي کودکان و سبک سوررآليسم در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نقش ضمير ناخودآگاه در نقاشي کودکان و سبک سوررآليسم در word

مقدمه
فصل اول: ضمیرناخودآگاه چیست
بخش اول
ضمیر ناخود آگاه چیست؟
آشنایی با دو نیمکره
بخش دوم
فروید و ضمیر ناخودآگاه
نظریه‌هایی در مورد ناخودآگاه
فصل دوم : آفرینش هنری کودکان
بخش اول
تاریخچه مطالعه نقاشی کودکان
طبقه‌بندی مراحل رشد نقاشی در کودکان
الف – خط‌خطی کردن ( از تولد تا دو سالگی )
ب – از دوسالگی تا پنج سالگی ( ماندالا)
ج – پنج تا هشت سالگی (شفاف‌بینی‌ )
د- هشت تا سیزده سالگی (واقع‌گرایی بصری)
مراحل رشد از دیدگاه پیاژه
مراحل رشد از دیدگاه فروید
بخش دوم
نقاشی چیست؟
الف – خط
ب – فضا
ج – رنگ
د – تصویر
هـ – سنبلها و نمادها
نظریهای ادراکی تصاویر
الف – نظریه‌های پرسپکتیو ـ فرافکنی
ب – نظریه‌های بوم شناختی گیبسون
ج – نظریه ساختمان‌گرایان درباره ادراک تصویر
د – نظریه گشتالت ادراک تصویری
بخش سوم
فرآیندهای پیچیده نقاشی و تأثیرات آن بر نقاشی کودکان
الف – زبان گرافیکی در نقاشی کودکان
- شکلهای ساده
- رجهان الگو و حرکت
- ترکیب‌بندی شکلهای و خطوط
- تعیین محل
- ترتیب و توالی
- برنامه‌ریزی
- طرح
ب – تأثیر موقعیت نسبی نقاشی
ج – تأثیر سرمشقهای بصری و مکانی
فصل سوم
افکار فروید و کاربردهای ضمیر ناخودآگاه در شکل‌گیری سبک سوررآلیسم
بخش اول
هنر نوین
سرآغاز
الف – مفهوم، شناخت، تصویر
ب – سبک، شکل، محتوا
بخش دوم
دادا بستری برای سوررآلیسم
الف – باروک تا دادا
ب – داداایسم
- آ‎غاز کار
- مانیفست‌ و بیانیه‌ها
- نتیجه و پایان کار داداایسم
بخش سوم
فروید و مراتب سوررآلیسم
الف – اتوماتیسم پدیده خود انگیختگی
ب – ضمیر ناخودآگاه
- تخیل
- رؤیا
- نماد
ج – از ارسطو تا هگل
د -نظریه‌های هنری فروید
تصعید یا برتر نمودن

بخش چهارم
سوررآلیسم
الف- آغاز کار
ب- بحثی در باب سوررآلیسم
فصل چهارم
مقایسه نقش ضمیر ناخودآگاه در آثار هنری کودک و هنرمندان سوررآلیسم
بخش اول
روش تحلیلی ساختار نقاشی کودکان
سرآغاز
بررسی ویژگی‌های ساختاری و محتوای نقاشی در کودکان
الف – تحلیل فضای نقاشی کودکان
ب – خطوط ترسیمی
ج –رنگ و تخیلات
- نماد رنگها
جنبه های تحلیلی ساختار نقاشی کودکان
الف – نمادگرایی‌ کلی و اجزای نمادین در نقاشی کودکان
- خانه – درخت – آدمک
بررسی سمبولیک ( اعضای آدمک )
الف – سر
ب – صورت
ج – تنه
د – اعضا
هـ – خورشید و ماه
و – حیوانات
نقاشی و ناسازگاری
- عقب افتادگی ذهنی
تفسیر نقاشی کودکان
سایه زدن
هنر و درک هنری کودکان
بخش دوم
تحلیل آثار نقاشی سوررآلیسم
سر آغاز
تحلیل در آثار نقاشی سوررآلیسم
اتوماتیسم در اروتیسم درسوررآل
نقش جنسیت در آثار کودکان
الف – ترسیم آدمک و مراحل تحول عاطفی
- مرحله دهانی
- مرحله مقعدی
- مرحله احلیلی
- مرحله اد‌یپی ـ تناسلی
ب – اولین ترسیمهای کودک از اختلاف جنسیت
ج – رمزگرایی جنسی در نقاشی
د – نمادهای جنسی در آثار نقاشی کودکان
نتیجه گیری
منابع و مآخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله نقش ضمير ناخودآگاه در نقاشي کودکان و سبک سوررآليسم در word

1آرناسن . هاروارد . یورواردور ، تاریخ هنر نوین ، محمد تقی فرامرزی ، چاپ دوم ، انتشارات زرین و نگاه ، تهران ( 1374 )
2آریان پور . امیر حسین ، فروید ایسم ، چاپ دوم ، انتشارات امیر کبیر ، تهران
( 1375 )
3آریان پور کاشانی . عباس و منوچهر ، فرهنگ جیبی انگلیسی به فارسی ، چاپ هفتم ، انتشارات امیر کبیر، تهران ( 1370 )
4آل احمد . مصطفی ، سوررآلیسم ( انگاره زیبای شناسی هنری ) ، چاپ اول ، انتشارات نشانه ، تهران ( 1377 )
5ادواردز . بتی ، طراحی با سمت راست مغز ، عربعلی شروط ، چاپ دوم ، انتشارات عفاف ، تهران ( 1377 )
6استور . آنتونی ، فروید حسن مرندی ، چاپ اول ، انتشارات طرح نو ، تهران
( 1375 )
7برونر . سورداث ، پرستاری داخلی ـ جراحی ، مرتضی رلادرخان ، پردامنه بیشه بان ، چاپ دوم ، انتشارات بشری تهران ( 1372 )
8بیگزبی . سی . وی . ای ، دادا و سوررئالیسم ، حسن افشار ، چپ اول ، نشر مرکز ، تهران ( 1375 )
9توماس . وی . گلین و سیلک . ام . جی . آنجل ، مقدمه ای بر روانشناسی نقاشی کودکان ، عباس مخبر، چاپ دوم ، انتشارات طرح نو ـ تهران ( 1380 )
10چیلورز . ایان و آزبورن . هـ . ، سبکها و مکتب های هنری ، فرهاد گشایش ، به چاپ اول ، انشارات عفاف تهران ( 1380 )
11دادستان . پریرخ ، ارزشیابی شخصیت کودکان ، چاپ اول ، انتشارات رشد ، تهران ، ( 1374 )
12دفتر همکاری حوزه و دانشگاه ( سمت ) ، مکتب های روانشناسی و نقد آن ، چاپ سوم ، انتشارات سمت ، تهران ( 1376 )
13دی لئو . جوزف ، تفسیر نقاشی های کودکان ، فاطمه خروزان ، چاپ اول ، انتشارات سازمان بهزیستی کشور و دانشگاه توانبخشی تهران ( 1378 )
14سعیدی پور .‌‌ آذین فر ، فرهنگ فارسی خرد ، چاپ اول ، انتشارات فخر رازی تهران ( 1348 )
15رید . هربرت ، فلسفه هنر معاصر ، محمد تقی فرامرزی ، چاپ اول ، انتشارات نگاه ، تهران ( 1362 )
16سینگر . جی . دورتی و رونسن . ترسی ، مقدمه ای بر پیاژه ، کودک چگونه کر می‌کند ، مصطفی کریمی‌، چاپ دوم انتشارات آموزش ، تهران ( 1362 )
17فراری . اولیوریو . آنا ، نقاشی کودک و مفاهیم آن ، عبدالرضا صرافان ، چاپ هفتم ، انتشارات دستان ، تهران ( 1379 )
18فروید . زیگموند ، آینده یک پندار ، هاشم رضی ، چاپ رضی ، چاپ دوم ، انتشارات آسیا ، تهران ( 1375 )
19کامرون . جولیا ، راه هنرمند و بازیابی خلاقیت ، گیتی خوشدل ، چاپ سوم ، انتشارت پیکان تهران ( 1380 )
20کرمن . لویی ، تحلیل روانشناختی نقاشی کودکان ، مرتضی تفابیان ، چاپ اول ، انتشارات طوس تهران ( 1373 )
21کرمن . لویی ، نقاشی کودکان ؛ کاربرد قسمت ترسیم خانواده در کلنیک ، پریرخ دادستان ، چاپ سوم ، انتشارات رشد ، تهران ( 1381 )
22مقدسی . حمیده ، روانشناسی هنر برای کودکان عادی و استثنایی ، چاپ اول ، انتشارات چاپارفرزانگان تهران ( 1382 )
23مختاری . فرحناز ، روانشناسی نقاشی کودکان ، چاپ اول ، نشر اقاقی، تهران (1376 )

مقدمه

انسان بدوی چون «دم» یا «روان» خود را شناخت، بر او نام همزاد داد و در تصویر برکه‌ها با او ملاقات و در سایه هایش او را همراه نمود و موجودات دیگر را نیز به خود قیاس سپس بر این باور شد که جادو علمی است قابل اطمینان و او را از گزند حوادث مصون و بر غلبه با دشمنان یاری می دهد . او با جادو ، رقصها ، شکلهای نقاشی شده بسیار ساده و انتزاعی و باورهایی راسخ ، بر مراسم جادویی تأکید می ورزید و این اعمال را تنها داروی امراض و برکت ریزش باران و غلبه بر رقیب و شکار می دانست . ولی هر چه از عمر بشر گذشت ، برخورد او  با عالم خارج بیشتر ، و آزمایشهای او مکررتر شد . حوزه دید و دریافت او وسعت گرفت و مفاهیم کهنه بی اعتبار گشت . بشر بیش از بیش به جدایی بی جان و جاندار و انسان و حیوان پی برد . جان را به حیوانات و گیاهان مختص ساخت و خود را واجد چیزی پنداشت برتر و فاخرتر از جان سائقه خودبینی بر آن شد که «روان» یا «روح» آدمی کاملا” از جسم مستقل است و بر خلاف «جان حیوانی» با مردن تن، نمی میرد . او در جریان قرون ، مفهوم «روح» را گسترد و حالات «درونی»  خود  را که نمی توانست به عضو معینی نسبت دهد ، نشأت روح مرموز خود دانست. [1] «افلاطون مانند سقراط «روح» را جوهری فعال خواند که در انسان سه جلوه دارد

عقلی و شوقی و شهوی . جلوه عقلی برترین جلوه هاست . باید بدان گرائید و کوشید تا همواره بر دو جلوه دیگر چیرگی ورزد[2]»

«از یکسو ارسطو وحدت و هماهنگی موجود میان فعالیت های ارگانیسم را «روح» نامید، روح ارسطویی به سه وجه ظاهر می شود : یکی بصورت روح گیاهی که کارش تغذیه و تولید مثل است ، دیگری روح حیوانی که احساس و  تخیل را می سازند ، دیگری روح عقلی که باقی و خالد است2»

از سوی دیگر ، طبیبان یونانی وجود روح را مورد تردید قرار دادند و بدن را موجه «حالات روانی» تلقی کردند . در قرن پنجم (قبل از مسیح) ، الکسئون از تشریح بدن انسان و تأمل در چگونگی امر «دیدن» پی برد که «مغز» انسان مبدأ اصلی حالات روحی است . ولی مغز به خودی خود کار نمی‌کند ، بلکه به وسیله «حواس» از عالم خارج مایع می‌گیرد

با انحطاط یونانیان و برقراری رومیان بازار هواداران روح مجددا” گرم شد . دانشوران یهودی که در اسکندریه علمدار حکمت شدند ، معتقدات یهود را با فلسفه یونانی آمیختند و بیش از بیش میان جسم و جان تفاوت گذاشتند . پس از آن مسیحیت اعلام داشت که تفاوت ایندو از زمین تا آسمان است

رنسانس اروپا ، دنیای کهنه را با تمام مفاهیم و معتقداتش لرزانید با حضور رنسانس علم و ادبیات از اسارت دین آزاد شد .  بشر با چشمان باز به تماشای عالم پرداخت به خود و آینده امیدوار گشت . و بر خلاف قرون وسطی از فکر آخرالزمان و قیام قیامت انصراف جست «اهل علم در دو میدان وسیع، بکار پرداختند . گروهی به حل و فصل مشکلات اجتماعی انسان ، و گروهی بشناخت قوای طبیعی برخاستند . مساعی این هر دو دسته بضعف دین و قدرت علوم منجمله روانشناسی انجامید[3]»

«فرانسیس بیکن باب مشاهده و تجربه را گشود . رسانید که از گوشه گرفتن و خیال بافتن و کائنات را با مفاهیم مجهولی چون «روح» و «خدا» توجیه کردن، بجایی نتوان رسید . باید بتهای فردی و سنت های اجتماعی را در هم شکست و با شکیبایی در حوزه واقعیات بمشاهده و تجربه پرداخت . زیرا به قول «گالیله» : «حتی با هزار دلیل هم نمی توان یک حقیقت تجربی را باطل کرد[4]»

با این همه روح از عرصه روانشناسی بیرون نرفت دکارت و پیروانش اگر چه نسبت به معارف گذشتگان شک نمودند و با احتیاط بحلاجی تفکرات قبل پرداختند ، اما همچنان متأثر سنتها باقی ماندند و از یک سو تضاد بین جسم و روح را مورد تاکید قرار دادند و از سوی دیگر حرکات حیوانات را تحت تأثیر عوامل مبهمی بنام «نفوس حیوانی» پنداشتند

دوره روشن فکری از اواخر سده هفدهم آغاز گشت و در هر کشوری به رنگی در آمد: در انگلیس با مردمی اهل آزمایش و عمل ، به صورت دبستان «تجربی» در آلمان و فرانسه با اهلیتی که نظر بر عمل چیرگی داشت، دو دبستان «عقلی» و «طبیعی» اهمیت یافت . تجربیون میگفتند که نفسانیات ناشی از آزمایش های واقعی فرد است . عقلیون باور داشتند که قوای عقلی جدا از بدن است ولی با آن ارتباط دارد. طبیعیون معتقد بودند که حالات روحی مثل حرکات بدنی ، نمودهایی است که مکانیکی و مبتنی بر اعضای بدن

در نظر پدر روانشناسی جدید ، هابس(Hobbes) ، عقل یا علم عبارت از تأثیراتی است که جبرا” بواسط حواس از عالم مادی گرفته می شود . تأثیر حسی نیز خود چیزی جز «حرکت» نیست . حرکتی که از انسجام برمی خیزد و از طریق اعضای حسی و اعصاب به مغز ما می رسد . بنابراین «احساس» حرکتی است که از اشیاء خارجی بر می خیزد و به مغز منتقل می شود . «خیال» دنباله یا اثر حرکتی است که نخست «احساس» را برمی‌انگیزد  و سپس متوقف می شود. «رویاء» هم مانند «خیال» ادامه حرکات مغزی است در غیاب محرک خارجی «عقل» و «استدلال» نیز جمع و تفریق احساسات و خیالات است[5]»

لاک که شالوده علم روانشناسی را نهاد . برخلاف دکارت ، وجود «مفاهیم فطری» یا «عقل مادرزاد» را رد کرد ، و اعلام کرد که نفسانیات ما محصول دو عامل ماشینی است : «احساس» و «تفکر» . عمل احساس سبب اخذ و دریافت تصاویر اشیاء خارجی است، و عمل تفکر باعث آمیختن تصاویر، و تشکیل قوای عقلی از قبیل «حافظه» و «تخیل» و «استدلال» اما عمل تفکر ناشی از عقل یا روح نیست ، بلکه تابع و ماحصل قوانین «پیوستگی» تصورات است . [6]

تا اواخر قرن نوزدهم این کشاکش بی انتها به دو گونه حالت روانی انجامید ؛ یکی آنها که در حوزه عقل و ادراک میگنجد، دیگری آنها که غیر قابل ادراک است. رسو و رومانتیک های پس از او نیز از تمایلات و حالات غیر منطقی انسان دفاع نمودند و گفتند که ما در زیر فشار الزامات تمدنی ، از امیال نهانی خود چشم پوشیده و بتظاهر تمدن آلود خود، اکتفا کرده‌ایم . هربارت و بنه که از باطن لاشعور ( ناخودآگاه) انسان بتفصیل سخن راندند، روان را به کوهی از یخ شناور تشبیه کردند که فقط جزئی از آن ، سر از آب برمیاورد و ما بقی یعنی قسمت اعظم در دل آب نهان می ماند . شوپن هونرو نیچه شورهای فطری و جلوه های روانی انسان را به هنگام رویاء و خیالبافی و جنون باز نمودند

انسان هم ، چنانکه شوپن هونر گفت : در آغاز زندگی ، لاشعور و ناخودآگاه است و پس از رشد و تکامل شخصیت نیز در مواردی مانند رویا و خیالبافی و حال اغماء از خود بیخود می شود و از عقل بیگانه می گردد . پس احساس حیات ، ناخودآگاه و غیر عقلی است . اما ناخودآگاهی برتر از خودآگاهی است چرا که منبع الهام و اشراق و نبوغ است . بر همین سیاق جیمز روان را شامل روان خودآگاه و روان ناخودآگاه پنداشت و روان ناخودآگاه را بسی ژرف و نیرومند تلقی کرد. برگسون نیز با بینش عارفانه خویش ناخودآگاهی را شناخت و توجیه نمود . [7]

از اواسط قرن نوزدهم ، به اقتضای تحولات اجتماعی شدید اروپا ، نحوه تفکر عوض شد . انسان که تاکنون موجودی کمابیش ثبات طلب یا استاتیک بود ، یکسره تحول پرست و دینامیک شد . همچنان که به شکستن سنن اجتماعی پرداخت . قشر ظاهری نظام عقلی نیز از هم پاشید و در زیر آن ، دنیای بی نظام و ناهنجاری یافت . دوره اندیشه دکارتی به سر رسید . دکارت تمام وجود انسان را منحصر به عقل اول دانست ؛ «می اندیشم پس هستم» و در پاسخ آن کلاکس چنین گفته بود : «می خواهم پس هستم» در طی این دوران ملوُن‌الفکر خواست و اراده لاشعور به جای عقل و شعور نشست . از اینرو در نیمه دوم قرن نوزدهم ، شخصیت قشری عقلی و حالات روانی عادی و مقرون به عقل ، تدریجا” جای خود را به حالات غیر عادی و غیر عقلی داد . حال ، دنیای دانش نیازمند کسی بود تا بیاید و بی هراس اعماق درون انسان را بکاود. روان مردم متعارف و غیر متعارف را تحلیل کند و با آمیختن روانشناسی انسان متعارف و غیر متعارف ، واقعیت وجودی آن را دریابد . فروید این احتیاج و انتظار را بر آورد .[8]

هر چند که علم روانکاوی (پسی کانالیز) را مدیون زحمات بی شائبه فروید هستم اما ، رسیدن به این مقام ، بر پایه کلیه نظرات  و اعتقادات بشر اولیه تاکنون ، پی ریزی شده است . شاید بتوان فروید را چشمی بازتر و دلی آشناتر برای گردآوری و همسو ساختن عقاید و نظرات دانست : همانطور که لویی پاستور می گوید

« شانس در خدمت ذهن آماده است.»


1-  فروید، زیگوند، آینده یک پندار ، هاشمی رضی ، چاپ دوم ، انتشارات آسیا، تهران (1357) ص 154تا 143

1-آریان پور . امیرحسین، فرویدیسم چاپ دوم انتشارات امیرکبیر. تهران (1357) ص 20و19

2- آریان پور، همان منبع ، ص 22

1-       آریان پور.امیرحسین.فرویدیسیم .ص 22

       [4]- آریان پور. امیرحسین . همان منبع، ص 23

1-آریان پور ، فرویدیسم، ص

1-( ر . ک ) ، فروید، زیگموند، آینده یک پندار ، 247 ،

1- آریان پور، امیرحسین ، فرویدیسم ، ص

1- آریان پور، ،فرویدیسم،، ص 33 ، 32

ضمیر ناخودآگاه چیست ؟ 

آدمی از دیر باز در پی شناخت ذات خویش بوده است . معرفت نفس پدیده تازه و نوظهوری نیست و قدمتی به تاریخ بشریت و فرهنگ تمدن دارد . تا آنجا که پوئیدن راه کمال و رسیدن به خوشبختی را همطراز معادل کشف قلمرو باطن به شمار آورده اند . هر چند که معیارهای انسان ها به لحاظ فردی و اجتماعی متفاوت هستند اما همگی ما خوب می دانیم که نیروی اندیشه و تعقل بر ضمیر ناخودآگاه هر کس حکمفرماست . ضمیر ناخودآگاه یا آنچه که از پشت چشم های ما بر این دنیا می نگرد و در لحظات سکوت و آرامش ما را در خود پناه می دهد و در درون خود دنیایی ژرف و بی کران از احساسات عواطف و استعدادهای کشف ناشده دارد و این شاید تنها به خاطر درگیر بودن ذهن ما به چراها و اگر های روزمرگی است

دنیای درونی هر کس رابطه ای مستقیم با دنیای بیرونی اش دارد . دنیای درونی سراسر لیبریز، ادراکات ، احساسات ، اندیشه و نظرات که مانند جیوه ای مایع در سرتاسر بدن دائما در حال انبساط و انقباض اند تغییر حال و هوایی درونی در افعال بیرونی تصویر می شود . و زندگی تجسمی در امتداد اندیشه هاست . پس آغاز فصل را به دعایی که مبین این گفته‌هاست می سپاریم

یا مقلب القلوب و الابصار

یا مدبر اللیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال

چه بسا از خود می پرسیم : چرا دنیای عینی ما بازتاب افکار و پندارهای ماست ؟ و اصولا” دنیای ذهنی ما چیست ؟ کاربرد اراده ما تا به کجاست ؟ تأثیر دنیای درونی بر سلامتی جسم‌، خلق هنر ، کشفیات بشر تا به کجا خواهد بود ؟ چرا در میان انسانهایی با شباهتهای ظاهری تفاوتهای بسیاری دیده می شود ؟ و . . . تا به آنجا که کار کرد نقش ضمیر درونی ما در روند زیستن چه می تواند باشد ؟

سئوالها در این زمینه و بخصوص در فراگرد ضمیر ناخودآگاه و کارآیی تفکر و تعقل فراوان است و حد و مرزی نمی توان برای آنها قائل شد

بیشترین حضور ضمیر ناخودآگاه در جسم هر شخص،  دستگاه عصبی خصوصا” در مغز نهفته است . مسأله روان هر شخص ارتباط تنگاتنگی با سیستمهای اعصاب وی دارد . و سیستم اعصاب نقش موثری را در سلامتی دیگر ارگانیسمهای بدن ایفا می کند

سپس سلامتی و خلاقیت در زندگی و امور ادراکی ارتباط نزدیکی به روان سالم در انسان ها دارد . البته تفاوت انسانها در نوع جمع آوری اطلاعات و تبدیل خلاقانه آن است که عامل اصلی اختلاف در میان آنهاست . کشفیات اخیر در رابطه با کار مغز شروع به توضیح این دو روند کرده است

بخشی از تحقیقات اخیر در مورد مغز انسان در این فصل مورد بحث قرار می گیرد

معرفی دستگاه عصبی

«دستگاه عصبی . از مغز ، نخاع شوکی و اعصاب محیطی تشکیل شده است . کار این دستگاه کنترل و هماهنگ سازی فعالیتهای سلولی در سرتاسر بدن می باشد . دستگاه عصبی با واسطه انتقال امواج الکتریکی کنترل تمام بدن را انجام می دهد . امواج الکتریکی توسط رشته های عصبی از مغز خارج می شوند پاسخ به این امواج تقریبا” در همان لحظه دریافت موج محرک ، انجام می شود . زیرا امواج به شکل تغییر پتانسیل الکتریکی منتقل می‌گردند[1]»

1- مغز

«از نظر معیارهای آناتومیک مغز را به سه دسته بزرگ حفره ای تقسیم می نمائیم

قدامی- حاوی نیمکره های مغزی و لوب های پیشانی

 میانی- حاوی لوب های آهیانه ، گیجگاهی و پس سری

 خلفی- حاوی ساقه مغز و مخچه است

مغز در جعبه استخوانی محکمی به نام جمجمه ]قرار گرفته. که[ در زیر جمجمه توسط سه لایه یا مننژ پوشیده شده ] است .[ مننژ ها نوعی بافت همبند فیبری هستند . که عمل حمایت ، حفاظت و تا حدود کمی تغذیه مغز را انجام می دهند . مخ دارای دو نیم کره و چهار لب است . ماده خاکستری در سطح مغز قرار دارد و ماده سفید بخش درونی مخ را تشکیل می دهد . نیمکره های مغزی بزرگترین بخش دستگاه عصبی مرکزی هستند و مسئول عملکرد و هوش و ذکاوت شخص می باشند2»

آگاهی یافتن از کار هر یک از دو نیمه مغز گامی مهم در آزادی و بروز نیروی ناخودآگاه و خلاقه بالقوه بشر است

آشنایی با دو نیمکره مغز

تحقیقات اخیر تا حد زیادی نظریات موجود درباره ماهیت آگاهی انسان را شرح داده است . کارآیی کشفیات جدید مستقیما" در امر رهاسازی و بروز نیروی خلاقه انسان «ضمیر ناخودآگاه» دخیل بوده است

شکل پلان مغز انسان شبیه به دو نیمه گردوست که در وسط به هم وصل شده اند این دو نیمه را «نیمکره راست» و «نیمکره چپ» نامیده اند

دستگاه عصبی انسان با اتصال متقاطع به هر دو نیمکره وصل شده است نیمکره چپ نیمه راست و نیمکره راست نیمه چپ بدن را کنترل می کند . بر طبق شواهد دیده شده اگر  نیمکره چپ مغز شخصی بر اثر ضربه یا سانحه ای آسیب ببیند بر نیمه راست بدنش به طور جدی اثر می گذارد . و بر عکس این قضیه در رابطه با نیمکره راست صادق است . به علت متقاطع بودن اتصال رشته عصبی به مغز ، دست چپ به نیمکره راست و دست راست به نیمکره چپ مغز وصل است . [2]

در مغز حیوانات نیمکره ها اصولا” از نظر کاری شبیه به هم یا متقارن هستند اما نیمکره های مغز انسان از نظر کاری نامتقارن رشد می کنند . قابل توجه ترین اثر خارجی نامتقارن بودن مغز انسان راست دستی و چپ دستی است.[3]

1- (ر.ک) برونر ، سوردارث (Broner & Suclorth) ، پرستاری داخل جراحی ، دکتر مرتضی دلاورخان ، چاپ دوم ، انتشارات بشری، تهران (1372 ) ، ص 7

2- برونر ، سورراث ، پرستاری داخل جراحی ، ص

1-ادواردز، بتی ، طراحی با سمت راست مغز ، عربعلی شروه ، چاپ دوم ، انتشارات عفاف ، تهران (1377)، ص

2-ادواردز . بتی ، هـ. م ، ص

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


دانلود مقاله نقش ضمير ناخودآگاه در نقاشي کودکان و سبک سوررآليسم در word
قیمت : 29,400 تومان

درگاه 1

Copyright © 2014 icbc.ir