عنوان : مقاله بررسي رابطه ي فقر و خشونت در word
قیمت : 29,400 تومان
توضیحات در پایین همین صفحه

درگاه 1

توجه : دریافت شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل صرفا جهت پشتیبانی می باشد و برای تبلیغات استفاده نمی شود

هدف ما در این سایت کمک به دانشجویان و دانش پژوهان برای بالا بردن بار علمی آنها می باشد پس لطفا نگران نباشید و با اطمینان خاطر خرید کنید

توضیحات پروژه

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله بررسي رابطه ي فقر و خشونت در word دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسي رابطه ي فقر و خشونت در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي مقاله بررسي رابطه ي فقر و خشونت در word،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسي رابطه ي فقر و خشونت در word :

خشونت

یكی از عواطف مهم انفعالی است كه كار با اهمیتی برای انسان انجام می دهد، یعنی به او در حفظ و نگهداری خویش كمك می كند. قرآن كریم متذكر می شود «با كفاری كه در برابر گسترش اسلام ایستادگی می كنند با خشونت و شدت رفتار شود» (نجاتی، عثمان، 1969) از سوی دیگر قرآن كریم ما را به كنترل خشونت سفارش می كند. زیرا هنگام خشم فكر انسان از كار باز می ماند و قدرت صدور احكام و دستورهای صحیح را از دست می دهد.

بیان مسأله:
پدیده ی خشونت یكی از مسائل مهم جوامع انسانی است كه جلوه های آشكار آن را می توانیم همه روزه در خیابان ها، پارك ها، و محیط های شغلی، تحصیلی و خانوادگی ببینیم. در واقع گستره ی خشونت آن قدر زیاد است كه موجب شده محققین انواع خشونت را هم از حیث قلمروهای عینی بروز آن و هم از حیث تجلیات متنوع آن از هم متمایز كنند.

در واقع آمارهای ارائه شده از سوی مراجع رسمی نشان دهنده ی حضور جدی پدیده ی خشونت در ایران حداقل در اشكالی چون قتل، خودكشی، فرار از خانه و نزاع است. یك نگاه گذرا به مقایسه ی آماری خشونت در اشكال قتل و خودكشی نشان می دهد كه در سال 2000 میانگین قتل در جهان 8/8 (درصد هزار نفر) بوده و در ایران 64/3 بوده است. همچنین میانگین خودكشی در این سال در جهان 5/14 درصد و در ایران 63/6 گزارش شده است.
(Whqlibdoc.whoint/hq/2002/924154)
اگرچه این مقایسه نشان می دهد كه فاصله ی میزان خشونت در اشكال فوق در ایران تا میانگین جهانی قابل ملاحظه است معهذا این ارقام هشدار دهنده است.

گذشته از این سایر اشكال خشونت، هم چون خشونت های خانوادگی، كودك آزاری، خشونت در محیط های كار و تحصیل و جرایم مالی نیز در جامعه ی ما به چشم می خورد. امّا آمار و اطلاعات معتبری در این زمینه وجود ندارد این در حالی است كه بسیاری از مصادیق خشونت به مراجع رسمی گزارش نمی شوند. (سومزی، 1375)

سازمان بهداشت جهانی خشونت را چنین تعریف می كند: استفاده ی عمدی از نیروی فیزیكی تهدیدآمیز یا واقعی، بر علیه كسی یا علیه یك گروه یا اجتماع كه دارای احتمال وقوع جراحت، مرگ، آسیب روان شناختی، عدم توسعه یا محرومیت باشد. (بوكهارت 2002)
این تعریف از یك سو دربرگیرنده ی همه ی انواع خشونت است و از سوی دیگر «كاربرد نیروی فیزیكی» را جزء ذاتی خشونت محسوب می كند.

در تعریف دیگری كه دیكشنری سایت www.word refrence.com ارائه داده است خشونت عبارت است از یك عمل پرخاشگرانه علیه شخص یا چیزی كه در برابر او مقاومت می كند.
همین منبع خشونت را در سه مقوله قرار می دهد:
الف) عمل: در سطح عملی در برگیرنده ی پرخاشگری، اعمال خصمانه، كاربرد زور، داد و بیداد و آشوب كردن، خشونت عمومی، دیوانگی جاده ای، خشونت خانگی.

ب) كیفیت: درنده خویی و ستمگری، تندخویی، غضبناكی، روحیه ی انتقام جویی.
ج) حالت: حالت سركشی منجر به صدمه یا جراحت و ویرانی یا تخریب، حالت اختلال و بی نظمی، حالت گردنكشی و اغتشاش گری، حالت تغییر فاحش خشم و دیوانگی.
انواع خشونت:
خشونت از حیث گستره ی شمول، مقاصد عاملین خشونت و نیز ماهیت كاركردی آن به دسته های مختلفی طبقه بندی شده است:
الف) خشونت معطوف به خود: مرتكب و قربانی یك نفر هستند و این نوع خشونت در دو شكل خودآزاری و خودكشی وجود دارد.

ب) خشونت بین شخصی: این نوع خشونت میان افراد در یك رابطه ی رودررو رخ می دهد. خشونت خانوادگی و خشونت اجتماعی از این نوع است. خشونت خانوادگی در برگیرنده ی خشونت علیه همسر یا شریك جنسی، خشونت علیه كودكان و خشونت علیه سالخوردگان است و خشونت اجتماعی شامل خشونت علیه بزرگسالان (خشونت با آشنایان و غریبه ها)، خشونت جوانان، خشونت مرتبط با جرایم مالی و خشونت در محیط های كاری است.
ج) خشونت جمعی: مرتبط با گروه های بزرگتر افراد در زمره ی خشونت جمعی است از قبیل خشونت های سیاسی و اقتصادی. (بوكهارت 2002)

به طور كلی محرك های بیرونی كه منجر به خشونت و پرخاشگری می شوند عبارتند از:
الف) برخی محرك ها از طریق اجبار احساسی و تداعی با حوادث ناخوشایند به واكنش های خشونت آمیز منجر می شود.
ب) برخی از افراد به واسطه ی گریز از تهدید و حمله ی دیگران در خشونت علیه آنها پیش روی می كنند.
ج) وجود یك ابزار خشونت در معرض دید، محركی برای تشدید كنش پرخاشگرانه به شمار می رود. (فرجاد 1372)

مفهوم فقر: از دیدگاه جامعه شناسی تعریف دقیق فقر و تعیین حدود آن خالی از اشكال نیست زیرا همانند بسیاری از پدیده های اجتماعی فقر نیز اعتبار زمانی و مكانی دارد و با خود اجتماع متحول می شود ولی آن چه مسلم است فقر زاییده ی دو عامل تعیین كننده ی كمبود و مالكیت است. بدین معنی كه در بسیاری از جوامع همه چیز به قدر وفور وجود ندارد و تقاضا بیش از عرض است. در نتیجه هرچه كه برای زندگی ضروری و كمیاب است ارزش اقتصادی پیدا می كند و به محض اینكه ارزشمند می شود در بسیاری از كشورها عده ی قلیلی آن را تصاحب می كنند و عده ی كثیری محروم می شوند به دنبال این امر كسانی كه امكان دست یابی به شیء نادر را ندارند نسبت به آن احساس فقر می كنند. (شیخاوندی، 1353)

پدیده ی فقر نیز به طور قراردادی با فقدان منابع مالی كافی تعریف می شود. می توان رقم درآمد را برای تشخیص بین خانواده هایی كه فقیرند و آنها كه نیستند به كار برد.
در واقع معنی فقر خیلی بیش از كم پولی است. فرهنگ فقر در محله ی فقر، زاده می شود و همراه با بچه ای از فامیلن نامناسب، ناحیه ای نامناسب از مملكت و از اقوام و نژاد خاصی رشد می كند. این خاصیت «دوام به نیروی خود» فقر شایسته توجه است. (هارلینگتون 1962)

چون ارزش های ملّی هر جامعه، موفقیت و كسب هرچه بیشتر را می خواهد لذا ما همیشه كوشش به منظور بهبود وضع خویش و پیشرفت را تحسین می كنیم. دنیای تبلیغات سبب انگیزش خواسته های مادی ما می گردد و محسّنات دلنشین «داشتن» را به رخ ما می كشد. این ثروت بارز فقیر را وا می دارد كه به علّت ناداری احساس تحقیر، و به ناداری خود بیشتر آگاه شود و مشاهده ی این اختلاف دایم به زندگی خود فقیر بیش تر اثر كرده و آنها را به شكست خویش و احساس درماندگی واقف تر می سازد. (آیرین 1969)
در آمریكا شخصیت فقیر درهم شكسته است. اعتماد به نفس او ملوث گشته و امید و انگیزه از روح فقیر ریشه كن شده و خشونت در او افزون گشته است. (لویس1969)

بر طبق نظریه ی رابرت مورتون (1940) افراد به علّت اینكه برای رسیدن به اهداف، وسایل لازم را در اختیار ندارند در شرایط آنومیك قرار می گیرند كه موجب ایجاد فشار روانی در افراد می شود كه جلوه ی بیرونی این فشار روانی خشم است.
در روی آورد یادگیری اجتماعی خشونت به كشاننده های بیرونی مرتبط با آن بیش از كشاننده های درونی توجه دارد و از این رو بندورا (1986) معتقد است در پیش بینی ظهور خشونت و پرخاشگری بایستی شرایط زمینه ساز بیش از مستعد بودن افراد مورد نظر قرار بگیرد.

اقتصاد آنان و سایر اندیشمندان طی بررسی های گوناگون كوشیده اند نشان دهند كه ریشه ی برخی از رفتارهای نابهنجار در امكانات اقتصادی نهفته است. در میان عواملی كه می توان اقتصادی به شمار آورد مسائل مربوط به كمبودهای غیرمادی مانند فرهنگ، مهارت و كمبودی مادی مانند كاهش قدرت خرید و بی خانمانی است. (شینی وندی 1353)

در پیوند برخی از انواع كج روی ها مانند انواع بیماری های روحی با وضع اقتصادی تردیدی نیست و بررسی های متعدد گواه آن است:
مثلاً فورناساری دی ورس كه یكی از پیشتازان جرم شناسی است طی یك بررسی نشان داده است كه در ایتالیا خانواده های فقیر 60% جمعیت را تشكیل می دهند ولی جرایم مربوط به آنها 85 تا 90% كل جرایم است.

آلفرد مارشال در كتاب تاریخی خود درباره ی تئوری اقتصاد سرمایه داری (1891) نوشت:
درست است كه علی رغم فقر، تحت تأثیر عوامل مذهبی، روابط دوستی و محبت های خانواده ممكن است انسان احساس بزرگترین خوش بختی را بكند ولی با این وجود باید اذعان داشت كه در محیط فقر، به ویژه در مناطق پرجمعیت، فقر اقتصادی موجب از بین رفتن و پژمرده شدن استعدادهای انسانی می شود.

ماركس معتقد است كه جنایت، فحشا، فساد، رفتار خلاف اخلاق و خشونت در درجه ی نخست ناشی از فقر است كه زاییده ی سیستم سرمایه داری است به این صورت كه عده ی معدودی با در اختیار گرفتن وسایل تولید، ثروت ها را به طور نامساوی قسمت می كنند و تناقضات اجتماعی را پدید می آورند.
همچنین میزان نسبتاً كم درآمد با میزان نسبتاً زیادی از خشونت میان زنان و شوهران ارتباط داشت. در یك پژوهش سراسری در مورد خشونت های خانوادگی در آمریكا، پژوهشگران دریافتند كه خانواده های فقیرتر از درگیری ها و خشونت های بیش تری خبر می دهند. (بركوتیز1986)

تحقیقات نشان داده اند كه مناطق دارای بزهكاری زیاد بر اساس بیكاری بالا، زندگی فقیرانه و بدون امكانات مشخص می شود. البته بعید است كه بتوان فقر را به عنوان یكی از موضوعات در ارتباط با خشونت ریشه كن كرد امّا از راه سیاست گذاری های مناسب در آموزش و پرورش و سایر سازمان های اجتماعی می توان مانعی بزرگ در راه این سرچشمه ی ناخوشایند زندگی ایجاد كرد. (دویچ 1960)

مسأله ی پژوهش: آیا بین خشونت و فقر (كمبود امكانات مادی برای رسیدن به اهداف) رابطه وجود دارد؟
فرضیه: بین خشونت و فقر یك رابطه ی مثبت وجود دارد یعنی هرچه فقر افزایش پیدا می كند خشونت نیز افزایش پیدا می كند.
هدف تحقیق: آن چه كه در این تحقیق اهمیت دارد این است كه آیا افراد فقیر كه در جامعه ایران انحصاراً تهران زندگی می كنند نسبت به افراد عادی خشونت بیشتری ابراز می كنند؟

اگر چنین است تفاوت میزان خشونت بر اساس متغیرهای زمینه ای چگونه است و در واقع تا آن جا كه بررسی شده تحقیقات و بررسی های علمی پیرامون پیامدهای فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی انواع خشونت در ایران بسیار كم صورت گرفته است. پس انجام تحقیقی كه بتواند رابطه ی معنی دار بین این دو پدیده ی با اهمیت را بررسی كند می تواند به دادن راهكارهای عملی جهت تعدیل این وضعیت منجر گشته و گامی در جهت ارتقاء جامعه به سمت پیشرفت و تعالی بردارد. بنابراین هدف اساسی این تحقیق بررسی مسأله ی رابطه ی فقر و خشونت از ابعاد روانی، فرهنگی و اجتماعی است.

تا مسئولان اجتماعی كشور بتوانند با ارائه پیشنهادات و كاربرد روش های صحیح تر روانی، اجتماعی و تربیتی در پیشگیری و كاهش این مشكل اجتماعی چاره ای بیاندیشند.

ضرورت پژوهش: از آن جا كه افراد زیادی در جوامع امروزی به مسأله ی فقر و كمبود امكانات مبتلا هستند و آمارهای جهانی بالا بودن جرایم بزهكارانه را در افرادی كه زندگی فقیرانه و بدون امكانات دارند را تأئید كرده است و ارتباط بالای آن را با شاخص های آسیب شناسی اجتماعی از قبیل اعتیاد دارویی، قاچاق و … را اعلام كرده است این زنگ خطر را در گوش ما به صدا در می آورد كه عدم توجه به اقشار آسیب پذیر جامعه عواقب سنگینی به بار می آورد.
خشونتی كه این افراد در معرض ابتلاء به آن قرار دارند در واقع به هیچ وجه به نفع جامعه نیست و خسارت های مادی و معنوی آن برای جامعه قابل جبران نمی باشد. به همین جهت توجه به این مسأله با هدف كنترل خشونت در افرادی كه از امكانات كافی مادی برخوردار نیستند ضروری می باشد.

در واقع تحقیقات رابطه ی مثبتی بین فقر و جرایم پرخاشگرانه نشان داده اند. یكی از پیامدهای آن، این است كه فقیرترین نواحی شهرهای بزرگ غالباً با بیش ترین میزان جنایت و آدم كشی در ارتباط هستند. از این گذشته فقر می تواند به پرخاشگری های دیگری مانند خشونت های خانوادگی بیانجامد. در یك پژوهش سراسری در آمریكا نشان داده شده در صورتی كه پدر بیكار باشد احتمال كتك خوردن كودك بیشتر است. كه این مسأله خود ضرورت بررسی دقیق تر این معضل بزرگ را خاطرنشان می سازد.

تحقیقات نشان می دهند كه لزوماً بررسی فقر مطلق ما را به سمت نتیجه ی مطلوب رهنمون نمی كند بلكه ما فقر نسبی را مورد سنجش قرار می دهیم و منظور این است كه امكانات در جامعه برای همه ی افراد وجود دارد و افرادی كه درآمد كافی ندارند نیز این امكانات را می بینند امّا نمی توانند از آن استفاده كنند كه این مفهوم فقر نسبی رابطه ی معناداری با خشونت دارد زیرا باعث ایجاد ناكامی در افراد می شود كه این ناكامی به خشونت در فرد منجر می شود.

متغیرها:
الف) متغیر مستقل: وجود یا عدم وجود امكانات مادی
ب) متغیر وابسته: میزان خشونتی كه افراد بروز می دهند.
متغیر تعدیل كننده: محل سكونت

تعریف متغیرها:
الف) تعریف مفهومی متغیر مستقل:
فقر: به معنی عدم استفاده از امكانات جامعه به دلیل ناداری مادی كه افراد به آن مبتلا هستند كه می توان رقم درآمد را برای تشخیص خانواده های فقیر و غیر آن به كار برد. (هارلینگتون 1966)
ب) تعریف عملیاتی متغیر مستقل:
از طریق نمره ای است كه فرد از سئوالات مربوط به اندازه گیری میزان فقر به دست می آورد.
(سئوالاتی طراحی شده است كه میزان درآمد افراد و به طور كلی امكانات مادی مثل وضعیت مسكن، نوع شغل، و میزان رفاه را می سنجد.)

ج) تعریف مفهومی متغیر وابسته:
خشونت: استفاده ی عمدی از نیروی فیزیكی، تهدیدآمیز یا واقعی، بر علیه كسی یا علیه یك گروه یا اجتماع كه دارای احتمال وقوع جراحت، مرگ، آسیب روان شناختی، عدم توسعه یا محرومیت باشد كه در رابطه ی رو در رو رخ می دهد. (سازمان بهداشت جهانی)
تعریف عملیاتی متغیر وابسته:
نمره ای كه فرد از تست پرسش نامه ی پرخاشگری آرنولد اچ باس و مارك پری به دست آورده است كه به طبع هرچه نمره ی فرد در این تست بیشتر باشد میزان خشونت و پرخاشگری فرد نیز بیشتر است.

فصل دوم:
پیشینه و ادبیات پژوهش
الف) نظریه ها:
نظریه های جامعه شناسی و روان شناسی چارچوب های منطقی را تدارك می بیند كه بر اساس آنها محققین قادر به بررسی هدفمند پدیده ی مورد مطالعه خواهند بود. اگرچه این چارچوب های مفهومی هربار كه در عمل و در میدان تحقیق آزمون می شوند برخی عیناً تأیید می شود، برخی فراتر از تأیید، تقویت می شود و قضایا و گزاره های آنها افزایش می یابند و برخی مورد نقد و در مواردی ابطال قرار می گیرند.

بنیان های نظری تبیین كننده اولیه ی پدیده ی خشونت در حوزه ی آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات قرار دارد. در این حوزه، خشونت به مثابه ی نوعی كجروی اجتماعی تلقّی می شود و از این نگاه همه ی نظریه هایی كه فرآیندهای وقوع كجروی را تبیین می كنند قادر به تبیین خشونت نیز هستند:

نظریه ی آنومی دوركیم :
در یك نگاه كلّی امیل دوركیم معتقد است حدود خواسته های فرد در جامعه تابع هنجارهای خاصی است و از طریق این ضوابط است كه شخص می تواند تمایلات و خواسته های خود را محدود و تنظیم كند. اگر هنجارهای جامعه گسسته شود (آنومی) فرد دیگر قادر به ایجاد رابطه ی منطقی میان خود و جامعه نخواهد بود. در چنین شرایطی فرد ضوابطی برای رفتار خود ندارد و در حالت نابه سامانی به سر می برد. در چنین شرایطی احتمال اینكه فرد به رفتاری دست بزند كه از نظر جامعه هنجار شكنی و انحراف تلقّی گردد زیاد است. گزاره ی كلیدی دوركیم در نگاه به انحراف، این است كه رد عدم وفاق در مورد هنجارهای اجتماعی و عدم همبستگی اجتماعی عامل بروز انحراف است. (محسنی تبریزی ص 56)

نظریه ی رابرت مرتون:
بر طبق این نظریه، همه افراد جامعه به طور طبیعی متمایل به تحقق اهداف مرسوم اجتماعی هستند و از آن جا كه كلیّه ی اقشار اجتماعی برای نیل به اهدافشان وسایل و راه های پذیرفته شده و قانونی را در اختیار ندارند در شرایط آنومیك قرار می گیرند یعنی وضعیت ناهمنوایی اهداف و وسایل مشروع رسیدن به اهداف. این وضعیت موجب ایجاد فشار روانی در افراد می شود تا به هر وسیله ی ممكن ولو غیر قانونی و غیر اخلاقی به اهداف خود دست یابند. این فشار از دید مرتون منبع اصلی انحراف و كج روی افراد است كه جلوه ی بیرونی این فشار روانی خشم است و در واقع اقشار فاقد امكانات و یا دارای امكانات محدود این حالات روحی مزمن را در سطح شدیدتری تجربه می كنند.

نظریه ی یادگیری اجتماعی آلبرت بندور :
مردم باید رفتار را بیاموزند، الگوی پاسخ جدید یا از طریق تجربه ی مستقیم و یا از طریق مشاهده قابل فراگیری است. (بندورا- 1372 ص 29)
آلبرت بندورا متفكر اصلی نظریه ی یادگیری اجتماعی از یك سو با تكیه بر عنصر «یادگیری از طریق مشاهده» و از سوی دیگر او دیدگاهی روان شناسانه تر را برمی گزیند و برای تبیین فرآیند یادگیری به متغیرهای پاسخ و پیامد توجه می كند.

برخی از مفاهیم اصلی نظریه ی بندورا از این قرارند:
– وقتی مردم با وقایع روزمره مواجه می شوند برخی از پاسخ هایشان موفق از كار در می آید در حالی كه دیگر پاسخ ها بی اثر بوده یا منجر به پیامدهای تنبیه می شود. در این فرآیند سرانجام اشكال موافق رفتار برگزیده و رفتارهای بی اثر كنار گذاشته می شود. (همان ص 30)

– تجارب گذشته توقعاتی را خلق می كند مبنی بر اینكه برخی از كنش های معین فایده مند، برخی اثرات قابل توجهی ندارند و برخی نیز مشكلات آینده را رفع خواهند كرد. مردم با تجسم نمادین پیامدهای قابل پیش بینی می توانند فرآیندهای آینده را به برانگیزاننده های فعلی رفتار تبدیل كنند. (همان ص 31)
– اگر مردم برای اطلاع درباره ی نحوه ی عمل خود، فقط بر اثرات كنش های خود متكّی بودند یادگیری بسیار دشوار می شد.

– عمده رفتارهای آدمی با مشاهده از طریق مدلسازی آموخته می شود. از مشاهده دیگران فرد در مورد نحوه ی انجام فعالیت های جدید ایده كسب می كند و در موفقیت های بعد از این اطلاعات رمزگذاری شده به عنوان راهنمای عمل بهره می برد. از آن جا كه مردم می توانند پیش از اقدام به رفتار، حداقل به تقریب نحوه ی عمل را از نمونه های آنها بیاموزند از خطاهای غیر ضروری پیشگیری می كنند. (همان ص 35)

بندورا معتقد بود كه خشونت باید از سه جنبه تبیین شود:
1) چگونه الگوهای پرخاشگرانه ی رفتار توسعه می یابد؟
2) چه چیزی مردم را جهت اینگونه رفتار تحریك می كند؟

3) چه چیزی تعیین می كند آنها بخواهند استفاده از یك الگوی رفتار پرخاشگرانه را در موقعیت های آینده ادامه دهند؟ (دلورزاسیون1988)
نظریه ناكامی دالارد :
دالارد و دیگران (1939) در نظریه ی تولید سایق، خشونت ناشی از یكسری شرایط خارجی است كه منجر به ناكامی، فقدان و درد می شود. این شرایط یك نیروی قوی در خود به وجود می آورد كه وی برانگیخته شود تا رفتارهایی از خود بروز بدهد تا باعث آسیب به اشخاصی كه مسئول چنین شرایطی هستند بشود. در اینجا خشونت امری اجباری و خودبخودی نیست بلكه بستگی به شرایط زندگی و اجتماع دارد.

پژوهش های داخلی:
در سال 1356 پژوهشی تحت عنوان «عوامل مؤثر در ضرب و جرح خانوادگی» در قالب پایان نامه كارشناسی توسط آذردخت غدیری انجام گرفته است، كه در آن پژوهشگر با روش مطالعه ی اسنادی «گردآوری اطلاعات از كتب و رسالات و روزنامه ی كیهان» كلیه قتل ها و ضرب و جرح های خانوادگی طی ده سال را از سال 1345 تا 1355 را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده است كه داده های به دست آمده به این صورت است:
جنسیت ضاربان: مرد83% و زن17%
جنسیت مضربون: مرد29% و زن59%

و داده های توصیفی به این شرح است:
1) در تهران 64% وقایع در جنوب شهر و 36% در بالای شهر رخ داده اند.
2) بیش ترین عوامل مؤثر در وقوع ضرب و جرح و قتل به ترتیب عدم سازش در خانواده 15 درصد، مسائل ناموسی14 درصد، سوء ظن ضاربان 14 درصد، و مسائل مالی 14 درصد بوده است.

درسال 1372 پژوهشی تحت عنوان «بررسی علل وندالیسم در تهران و راه های پیشگیری و درمان آن در قالب یك طرح تحقیقاتی به سفارش معاونت امور اجتماعی شهرداری تهران توسط علیرضا محسنی تبریزی انجام شد.
وندالیسم به نقل از پاترس ژانورن عبارت است از نوعی روحیه ی بیمارگونه كه به تخریب تأسیسات عمومی مثل تلفن های عمومی، صندلی های اتوبوس های شهری، مترو، ترن و باجه های پست و تلگراف و نظایر این ها تمایل دارد.

از حیث مصادیق خشونت در شكل وندالیسم اهم نتایج به دست آمده از این قرار است:
1) از حیث سطح تحصیلات، 73 درصد افراد مخرب دستگیر شده دارای تحصیلات راهنمایی و پایین تر هستند.
2) اكثریت افراد مخرب دستگیر شده از حیث وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده متعلق به گروه ها و اقشار فرودست، كم درآمد و كم سواد با مشاغل دارای منزلت اجتماعی پایین هستند.

3) 60 درصد افراد مخرب دستگیر شده تجربه ی شكست تحصیلی داشته اند و 36 درصد آنها علّت عدم موفقیت تحصیلی خود را محرومیت از محیط خانوادگی آرام و سالم، 30 درصد فقر مالی، 26 درصد بی علاقگی به تحصیل و 9 درصد معاشرت با دوستان ناباب اعلام كرده اند.

4) 60 درصد افراد مخرب دستگیر شده دچار پرخاشگری، 57 درصد آنها مبتلا به افسردگی، 38 درصد مبتلا به اضطراب، 36 درصد دچار پارانوئید بوده اند.
پژوهش های خارجی: مقاله ی «ابعاد اقتصادی خشونت میان فردی» اثر هوگ واتز منتشر شده توسط سازمان بهداشت جهانی در سال 2004 یكی از بررسی های انجام شده در سطح بین الملل است كه می خواهد تأثیرات اقتصادی اشكال متعدد خشونت میان فردی را در كشورهای مختلف بررسی و ارزیابی كند.

واتر در این بررسی به دنبال روشن كردن مسأله ی ابعاد اقتصادی خشونت میان فردی در 3 جنبه است:
1) هزینه های خشونت بین شخصی
2) تأثیرات اقتصادی فعالیت های معطوف به كاهش خشونت بین شخصی
3) تأثیرات عوامل اقتصادی و سیاست ها روی خشونت بین شخصی.

نویسنده در تعریف خشونت مستند به تعریف سازمان بهداشت جهانی می نویسد: كاربرد عمدی نیرو یا قدرت فیزیكی، تهدیدآور یا واقعی علیه خود، شخص دیگر یا علیه یك گروه یا اجتماعی كه به وقوع بپیوندد یا احتمال وقوع داشته باشد و به اثراتی چون محرومیت، مرگ، آسیب روان شناختی، توقف رشد یا محرومیت منجر گردد.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


دانلود مقاله بررسي رابطه ي فقر و خشونت در word
قیمت : 29,400 تومان

درگاه 1

Copyright © 2014 icbc.ir