مقاله بازخواني معناشناختي کلام سياسي و نسبت آن با فلسفه سياسي و فقه سياسي pdf دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بازخواني معناشناختي کلام سياسي و نسبت آن با فلسفه سياسي و فقه سياسي pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
تعریف علم کلام و موضوع آن
تعاریف علم کلام
تحلیل و بررسی تعاریف علم کلام
دیدگاه برگزیده در تعریف علم کلام
تعریف کلام سیاسی
نسبت کلام سیاسی با فلسفه سیاسی
نسبت کلام سیاسی با فقه سیاسی
نتیجهگیری
پینوشتها:
منابع
ابنبراج طرابلسی، عبدالعزیزبن نحریر (قاضی ابن براج)، المهذب، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1406ق
ابنخلدون، ابو زید عبد الرحمنبن محمّد، مقدمه، بیروت، دارالقلم، بیتا
احسائی، ابن ابیجمهور، الاقطاب الفقهیه علی مذهب الامامیه، قم، مرعشی نجفی، 1410ق
أردبیلی، أحمدبن محمد (مقدس اردبیلی)، الحاشیه علی الهیات: الشرح الجدید للتجرید، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1419ق
استرآبادی، محمد جعفر، البراهین القاطعه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی ، 1382
اشتراوس، لئو، فلسفه سیاسی چیست؟،ترجمه فرهنگ رجایی، تهران، علمی و فرهنگی، 1373
آصفی، محمد مهدی، «تأملی در فقه سیاسی»، کیهان اندیشه، خرداد و تیر 1368، ش 24، ص 30-18
آمدی، سیفالدین، غایه المرام فی علم الکلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1413ق
تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد، قم، الشریف الرضی ، 1409ق
جرجانی، میر سید شریف، التعریفات، تهران، ناصر خسرو، 1412ق
جمشیدی، محمد حسین، رخ اندیشه، تهران، کلبه معرفت، 1384
حلی، حسنبن یوسف المطهر (علامه حلی)، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، 1412ق
ـــــ، مناهج الیقین فی اصول الدین ، تهران، دار الاسوه، 1415ق
ـــــ، نهایه المرام فی علم الکلام، قم، موسسه الامام الصادق(ع)، 1419ق
سبحانی، جعفر، مصادر الفقه الاسلامی و منابعه، بیروت، دارالاضواء، 1419
سیدباقری، سید کاظم، فقه سیاسی شیعه: ساز و کارهای تحول در دوران معاصر، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388
شاطبی، ابو اسحاق، الاعتصام، بیروت، دار المعرفه، 1420ق
شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، بیجا، چاپ کیهانک، 1361
شهید ثانی، زینالدینبن على، حقائق الایمان مع رسالتی الاقتصاد و العداله، قم، کتابخانه آیهالله مرعشی نجفی ، 1409ق
شیرازی، صدر الدین محمد (ملاصدرا)، شرح اصول الکافی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی ، 1366
طوسی، محمدبن حسن (ابوجعفر)، الخلاف، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1407ق
عالم، عبدالرحمن، تاریخ فلسفه سیاسی غرب، عصر جدید و سده نوزدهم، تهران، دفتر چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1388
عضدالدین ایجی، عبدالرحمن ابن احمد، شرح المواقف، قم، الشریف الرضی، 1412ق
عمید زنجانی، عباسعلی و ابراهیم موسیزاده، بایستههای فقه سیاسی، تهران، مجد، 1388
عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، امیرکبیر، 1367
فارابى، ابونصر، احصاء العلوم، بیروت، مکتبه الهلال، 1996م
کرکی، علیبن حسین (محقق ثانی)، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسه آل البیت(س)، 1414ق
کلسکو، جورج، تاریخ فلسفه سیاسی، ترجمه خشایار دیهیمی، تهران، نشر نی، 1389
الکلینی، ابو جعفر محمدبن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیه ، 1362
لاهیجی، فیاض، شوارق الالهام فی شرح تجرید الاعتقاد، اصفهان، مهدوی ، بیتا
مبلغی، احمد، «فقه سیاسی»، فقه: کاوشی نو در فقه اسلامی، ش 45، سال دوازدهم، پاییز 1384، ص10-3
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، بیتا
مهدوی، اصغر آقا و دیگران، گفتارهایی در فقه سیاسی: حکومت، امنیت، فرهنگ، تهران: دانشگاه امام صادق(س)، 1390
Goodin, Robert E. & Philip Pettit, A Companion Contemporary Political Philosophy, London: Blackwell,
Hampton, Jean, Political Philosophy, Boulder, CO: Westview Press,
Hudelson, Richard, Modern Political Philosophy, New York, Armonk,
Kofmel, Erich, Comparative Political Theology, Italy, University of Pisa,
Lawrence, Frederick G. , “Political Theology”, Encyclopedia of Religion, edited by Mercia Eliadeh, Gale, Thomson, Vol.11, 2005, p 404 – 405
Lutz- Bachman, Matthias, “Theology Political”, Routledge Encyclopedia of Philosophy, General Editior Edward Craig, London and New York, Routledge, Vol 9, 1998, p 331-
Miller, David, Political Philosophy: A Very Short Introduction, London, Oxford University Press,
Plant, Raymond, “Political Philosophy, Nature of”, Routledge Encyclopedia of Philosophy, General Editior Edward Craig, London and New York, Routledge, vol 7,
Raphael, D. D. , Problems of Political Philosophy, London: Pall Mall Press,
Strauss , Leo & Joseph Cropsey, History of Political Philosophy, Chicago and London: The University of Chicago Press,
Strauss, Leo, What Is Political Philosophy, London & Chicago, The University of Chicago Press,
کلام سیاسی یکی از مهمترین شاخهها و قلمروهای علم کلام به شمار میآید. از اینرو، تبیین چیستی کلام سیاسی، اهداف، روششناسی و موضوع آن مبتنی بر ارائه تعریفی جامع و مانع از علم کلام است. در پژوهش پیشرو کوشیدهایم تا به شیوه توصیفی و تحلیلی، پس از تبیین و بررسی مهمترین تعاریف ارائهشده از علم کلام، نخست تعریفی برگزیده از این علم ارائه دهیم و سپس با توجه به همان تعریف به تحلیل کلام سیاسی و مشخصههای آن بپردازیم. ازآنجاکه گاه به دلیل عدم توجه به مرزبندی میان علوم، کلام سیاسی با دانشهای همگن آن خلط میشود، تبیین نسبت این دانش با فلسفه سیاسی و فقه سیاسی از دیگر رسالتهای مهم این اثر خواهد بود. از نظر نگارنده، مبتنی بودن کلام سیاسی بر آموزههای دینی و همچنین حیثیت تعلقی امور سیاسی به ذات و صفات خدای سبحان مهمترین ویژگی کلام سیاسی به شمار میآید
کلیدواژهها: کلام، کلام سیاسی، فلسفه سیاسی، فقه سیاسی، الهیات سیاسی، فقه، امور سیاسی.
دانش کلام اسلامی که مهمترین دانش در دفاع از دین و آموزههای آن به شمار میآید، در عرصههای گوناگون اندیشه بشری تأثیرگذار است. این گستره عظیم تأثیرگذاری به دلیل گستردگی موضوع و قلمرو این دانش است که موجب میشود جنبههای گوناگون اندیشه بشر با این علم در ارتباط باشند. یکی از قلمروهای مهم این دانش، عرصه سیاست است که ذیل دانش کلام سیاسی کانون تحلیل و بررسی قرار میگیرد. در نوشتار پیشرو چیستی کلام سیاسی و جایگاه آن را در میان دیگر دانشهای همگن تبیین خواهیم کرد. از آنجاکه توجه به کلام سیاسی به منزله دانشی مستقل نسبتاً تازه است، درباره ماهیت این دانش و همچنین نسبت آن با دیگر دانشها، به جز چند مقاله، پژوهشهای جدیای انجام نشده است. مقالات «چیستی کلام سیاسی» و «نسبت کلام سیاسی و فقه سیاسی» تألیف غلامرضا بهروزلک، مقاله «مقایسه فقه سیاسی با فلسفه سیاسی، کلام سیاسی و اندیشه سیاسی» تألیف احمد مبلغی، و همچنین بخشی از کتاب مسئلهشناسی مطالعات سیاسی تألیف سیدصادق حقیقت از آثاری هستند که در این موضوع منتشر شدهاند. مقاله حاضر، که تلاشی است برای تعیین قلمرو جامع دانش کلام، و در سایه آن اشاره به جایگاه حقیقی کلام سیاسی در منظومه اندیشهای علم کلام، آغازی خواهد بود برای پژوهشهای دیگر در باب مسائل کلام سیاسی که نگارنده به دنبال تدوینشان است. طبیعی است که پرداختن به مسائل کلام سیاسی، مبتنی بر برداشت صحیحی از خود کلام سیاسی است که رسالت اصلی نوشتار پیشرو، خواهد بود
به منظور رسیدن به اهداف مزبور، در نوشتار پیشرو به بحث درباره این پرسشها خواهیم پرداخت که «تعریف جامع و مانع از کلام چیست؟»؛ «مراد از کلام سیاسی چیست؟»؛ «آیا کلام سیاسی همان الهیات سیاسی است که در غرب مطرح است؟»؛ «چه نسبتی میان کلام سیاسی و فلسفه سیاسی برقرار است؟»؛ «چه نسبتی میان کلام سیاسی و فقه سیاسی حاکم است؟» و سرانجام اینکه «تفاوت رویکردی شیعه با اهل سنت در مسائل سیاسی چیست؟» از آنجاکه کلام سیاسی از شاخههای دانش کلام است، بیان چیستی کلام سیاسی مبتنی بر ارائه تعریفی شایسته از دانش کلام و موضوع آن است. همچنین تشخیص نسبت «کلام سیاسی» با «فلسفه سیاسی» و «فقه سیاسی» برای پرهیز از خلط مفهومی در این دانش، امری بایسته است. از اینرو پس از بررسی تعریفهای ارائهشده نسبت به دانش کلام، با در پیش گرفتن موضعی مشخص در تعریف کلام و موضوع آن، به تبیین مراد از «کلام سیاسی» و جایگاه آن در نظام کلامی خواهیم پرداخت و از همین طریق، نسبت آن را با «فلسفه سیاسی» و «فقه سیاسی» روشن خواهیم کرد، تا جایگاه «کلام سیاسی» در نظام اندیشه سیاسی شیعه مشخص شود. در پایان نیز به بیان اختلاف رویکردی شیعه و اهل سنت در مسائل سیاسی خواهیم پرداخت
اندیشمندان اسلامی تعاریف گوناگونی برای علم کلام ارائه کردهاند. در اینجا پس از بیان تعاریف گوناگون از علم کلام و تحلیل آنها، تعریف برگزیده از این علم را مطرح خواهیم کرد. پیش از بیان این تعاریف، دو نکته شایسته یادآوری است
با توجه به موضوع این مقاله، نگارنده درصدد احصای همه تعاریف مطرحشده از علم کلام نخواهد بود؛ زیرا چنین امری مجالی مستقل و مفصل میطلبد که بیرون از حوصله و به دور از موضوع پژوهش حاضر است؛ بلکه خواهد کوشید تا با بیان مهمترین تعاریف ارائهشده از سوی اندیشمندان اسلامی، بهویژه متکلمان، آنها را تحلیل و بررسی کنیم؛
پس از مراجعه به بیشتر منابع کلامی، دریافتیم که برخی از متکلمان اساساً در مقام تعریف علم کلام نبودهاند؛ بلکه با برداشتی که از این علم داشتهاند، مسائل کلامی را تبیین و تحلیل کردهاند
فارابی (339 ق) در احصاء العلوم علم کلام را چنین تعریف کرده است: «و صناعه الکلام ـ یقتدر بها الإنسان على نصره الآراء والأفعال المحدوده التی صرح بها واضع المله، وتزییف کل ما خالفها بالأقاویل.»1 او علم کلام را صناعتی میداند که انسان از طریق آن میتواند به یاری آرا و افعال مشخصی بپردازد که در شرع بدانها تصریح شده است و همچنین به رد دیدگاههای مخالف با آن آرا و افعال برخیزد
جناب ایجی(756 ق) در تعریف علم کلام میگوید: «والکلام علم یقتدر معه اثبات العقائد الدینیه بایراد الحجج علیها ودفع قوله بمعنى الباطل; والمراد بالعقائد ما یقصد به نفس الاعتقاد دون العمل وبالدینیه المنسوبه الى دین محمد(ص) .»2 وی در بیان موضوع علم کلام نیز میگوید: «وهو أی موضوع الکلام المعلوم من حیث یتعلق به اثبات العقائد الدینیه تعلقاً قریباً أو بعیداً.»3 از نظر ایجی، کلام علمی است که انسان به واسطه آن بر اثبات عقاید دینی با استفاده از اقامه ادله، و همچنین رد دیدگاههای باطل توانایی مییابد. مراد وی از عقاید دینی نیز همان اعتقادات (در مقابل عمل) منسوب به دین اسلام است. ایجی موضوع علم کلام را نیز هر امر معلومی میداند که مستقیم یا غیرمستقیم در راستای اثبات عقاید دینی قرار گیرد
تفتازانی(793 ق) تعریفی همانند تعریف ایجی ارائه میکند: «الکلام هو العلم بالعقائد الدینیه عن الأدله الیقینیه.»4 وی در باب موضوع کلام نیز میگوید: «وموضوعه المعلوم من حیث یتعلق به إثباتها.»5 تفتازانی همانند ایجی، کلام را علم به عقاید دینی از ادله یقینی، و موضوع آن را نیز معلوم متعلق به عقاید دینی میداند. وی از قول محمدبن الحسین القاضی تاج الدین الأرموی(656ق)، از متکلمان قرن هفتم، این عبارت را در باب تعریف علم کلام و موضوع آن نقل میکند
ذهب القاضی الأرموی من المتأخرین، إلى أن موضوع الکلام ذات اللّه تعالى، لأنه یبحث عن صفاته الثبوتیه والسلبیه، وأفعاله المتعلقه بأمر الدنیا، ککیفیه صدور العالم عنه بالاختیار، وحدوث العالم، وخلق الأعمال، وکیفیه نظام العالم، کالبحث عن النبوات وما یتبعها أو بأمر الآخره، کبحث المعاد وسائر السمعیات، فیکون الکلام هو العلم الباحث عن أحوال الصانع، من صفاته الثبوتیه والسلبیه، وأفعاله المتعلقه بأمر الدنیا والآخره
با توجه به این عبارت، ارموی علم کلام را علمی میداند که در باب احوالات صانع، اعمّ از صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند و افعال الهی متعلق به امور دنیا، مانند کیفیت صدور اختیاری عالَم از خداوند، حدوث عالَم، خلق اعمال، کیفیت نظام عالَم و افعال الهی متعلق به امور آخرت و معاد بحث میکند. وی همچنین موضوع علم کلام را «ذات خدای سبحان» میداند
تفتازانی همچنین تعریف سمرقندی صاحب صحائف را از علم کلام با نگاهی جامعتر به موضوع آن، چنین نقل میکند
صاحب صحائف از ارموی [در تعریف علم کلام] تبعیت کرد؛ با این تفاوت که صاحب صحائف قید اضافهای را مطرح میکند و موضوع علم کلام را ذات خداوند متعال من حیث هی و همچنین ذات ممکنات از حیث استنادشان به خداوند متعال دانسته است؛ زیرا علم کلام از اوصاف ذاتی خدای متعال من حیث هی و همچنین از اوصاف ذاتی ممکنات از حیث نیازشان به خدای متعال بحث میکند
صاحب صحائف در تبیین موضوع علم کلام، از سویی آن را «ذات خدای سبحان به خودی خود» دانسته و از سویی نیز، «ذات ممکنات از حیث استنادشان به خدای سبحان» را موضوع علم کلام برشمرده است. ابواسحاق شاطبی (790 ق ) نیز در تعریف علم کلام، توحید را محور این علم دانسته و امور متعلق به علم کلام را نیز در این تعریف کانون توجه قرار داده است: «;وکذلک أصول الدین، وهو علم الکلام، إنما حاصله تقریر لأدله القرآن والسنه أو ما ینشأ عنها فی التوحید وما یتعلق به.»8 بنابر تعریف شاطبی، علم کلام همان علم اصول دین است که حقیقت و حاصل آن تقریر ادله توحید و امور متعلق به توحید بر اساس آیات قرآن و سنت است
تعریف میرسید شریف (816 ق) از علم کلام همانند تعریف ارموی و سمرقندی است: «(الکلام) علم یبحث فیه عن ذات اللّه تعالى وصفاته وأحوال الممکنات من المبدأ والمعاد على قانون الإسلام.»9 وی کلام را علمی میداند که از ذات خداوند و صفات وی و احوال ممکنات بنابر قانون اسلام بحث میکند
تعریف ابنخلدون (808ق) از علم کلام درخور توجه است: «هو علمٌ یتضمّن الحجاج عن العقائد الإیمانیّه بالأدلّه العقلیّه والرّدّ على المبتدعه المنحرفین فی الاعتقادات عن مذاهب السّلف وأهل السّنّه.»10 او کلام را دانشی میداند که دربردارنده بحث درباره عقاید دینی با ادله عقلی، و رد اهل بدعت و منحرف از مذاهب سلف و اهل سنت در اعتقادات است
شهید ثانی (965ق) در تعریف علم کلام کوشیده است هم به ذات و صفات خداوند توجه کند و هم به ملحقات صفات خداوند: اشرف انواع علوم، علم به خدای سبحان و ملحقات آن یعنی کمال خداوند، شناخت جانشینان او و تفصیل احوالی است که در پی این امور میآیند. این همان علمی است که از آن به علم کلام بنابر قانون اسلام تعبیر میشود
فیاض لاهیجی (1072 ق ) در شوارق علم کلام را چنین تعریف میکند: «الاولى ان یقال الکلام صناعه نظریه یقتدر بها على اثبات العقاید الدینیّه.»12 لاهیجی کلام را صناعتی نظری میداند که توانایی اثبات عقاید دینی را به انسان میبخشد. همچنین تعریف جناب مقدس اردبیلی (993ق) از علم کلام همانند تعریف لاهیجی است: «علم کلام علمی است که از عقاید دینی بحث، و آنها را تبیین میکند و در قبال شبهات و اشکالات وارده، به دفاع عقلی میپردازد.»
برخی متأخران همانند استرآبادی، در تعریف علم کلام، بحث نظری و اندیشهای را از احوال مبدأ و معاد با شیوه عقلی مطابق با نقل، در قلمرو این علم دانستهاند: «فعلم الکلام علم باحث عن أحوال المبدأ والمعاد على قانون العقل المطابق للنقل بطریق النظر والفکر.»14 استرآبادی در ادامه، با توجه به تعریف مزبور، موضوع علم کلام را «مبدأ و معاد» دانسته است
از عبارات علامه حلی (726 ق ) نیز برمیآید که کلام را علم به ذات خداوند و صفات او میداند: «تردیدی نیست که اشرف اشیا واجبالوجود است پس علم به او نیز برتر است. علم متکفل این امر، همان علم کلام است که در ذات و صفات خداوند نظر میکند.»16 ایشان در اثر شریف نهایه المرام فی علم الکلام در ضمن بیان شرافت علم کلام و هدف از این علم، به نحو ضمنی به تعریف این علم اشاره میکند و آن را دانشی برای معرفت به خدای سبحان، صفات او، کیفیت افعال او، بحث از رسولان خداوند و اوصیای آنها، و بحث درباره احوال نفس و معاد دانسته است
شرف علم و بلندی شأن آن امری بدیهی است. تردیدی نیز نیست که شرف علم تابع شرف معلوم است و ازآنجاکه هدف نهایی از این فن معرفت خداوند و صفات او و کیفیت افعال و تأثیرات آن و همچنین بحث از رسولان و جانشینان آنها و احوال نفس و معاد است، این امور به صورت خاص شریفترین مطالب هستند و واجبالوجود اشرف موجودات است
ملّاصدرا نیز در تعریف علم کلام، آن را به بحث از ذات، صفات و افعال خدای سبحان و احوال معاد از راه ادله عقلی و نقلی تعریف کردهاند. از نظر وی، هدف علم کلام دفاع از اعتقاداتی است که اهل شریعت نقل کردهاند
وأما علم الکلام: وهو البحث عن ذات اللّه وصفاته وافعاله وعن احوال المعاد بادله ممزوجه من العقل والشرع بمقدمات مقبوله عند الجمهور او مسلمه عند الخصم، وکان المقصود منه حراسه المعتقدات التى نقلها اهل الشرع عن آراء المبتدعین واوهام المضلین
شهید مطهّری در تعریف علم کلام میگوید: «علم کلام علمى است که درباره عقاید اسلامى، یعنى آنچه از نظر اسلام باید بدان معتقد بود و ایمان داشت، بحث مى کند؛ به این نحو که آنها را توضیح مى دهد و درباره آنها استدلال مى کند و از آنها دفاع مى نماید.»
تعریف شهید مطهری، مشتمل بر ذکر سه رسالت اصلی کلام، یعنی تبیین، اثبات و دفاع از آموزههای دینی است
برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید