عنوان : تحقيق در مورد نيمـايـوشيج
قیمت : 29,400 تومان
توضیحات در پایین همین صفحه

درگاه 1

توجه : دریافت شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل صرفا جهت پشتیبانی می باشد و برای تبلیغات استفاده نمی شود

هدف ما در این سایت کمک به دانشجویان و دانش پژوهان برای بالا بردن بار علمی آنها می باشد پس لطفا نگران نباشید و با اطمینان خاطر خرید کنید

توضیحات پروژه

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 تحقيق در مورد نيمـايـوشيج دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقيق در مورد نيمـايـوشيج  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي تحقيق در مورد نيمـايـوشيج،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد


بخشی از متن تحقيق در مورد نيمـايـوشيج :

نیمـایـوشیج
علی اسفندیاری در پاییز سال 1315(هـ.ق) برابر با 1274(هـ.ش) در یوش مازندران دیده به جهان گشود. پدرش- ابراهیم‌خان اعظام‌السلطنه- مردی شجاع و آتشی مزاج بود و با كشاورزی و گلّه‌داری روزگار می‌گذرانید. نیمایوشیج دوران كودكی خود را در دامان طبیعت و در میان شبانان گذراند. دوازده سال داشت كه با خانواده‌اش به تهران آمد

و پس از گذراندن دوره‌ی دبستان، برای فرا گرفتن زبان فرانسه به مدرسه‌ی سن‌لویی رفت. نخستین شعری كه از نیما به چاپ رسید قصّه‌ی رنگ پریده است كه در سال 1339هجری قمری برابر با اسفندماه 1299هجری شمسی در قالب مثنوی به وزن مثنوی مولوی- بحر هزج مسدّس سروده و یك‌سال بعد انتشار داده است.

نیما پوشیج با مجموعه تأثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیاد ها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود.

تمام جریان‌های اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب و تحولی هستند که نیما مبدع آن بود.
زندگی ،کودکی
نیما در سال 1274 هجری خورشیدی درروستای یوش از توابع بخش بلده شهرستان نور به دنیا آمد. پدرش ابراهیم‌خان اعظام‌السلطنه متعلق به خانواده‌ای قدیمی مازندران بود و به کشاورزی و گله‌داری مشغول بود.[3] پدر نیما زندگی روستایی، تیراندازی و اسب‌سواری را به وی آموخت. نیما تا سن دوازده سالگی درزادگاهش روستای یوش و در دل طبیعت زندگی کرد.[4]
نیما خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت ولی دلخوشی چندانی از او نداشت چون او را شکنجه می‌داد و در کوچه باغ‌ها دنبال نیما می‌کرد.[5]

اقامت در تهران
دوازده ساله بود که به همراه خانواده تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچه‌ها کناره‌گیری می‌کرد و به گفته خود نیما با یکی از دوستانش مدام از مدرسه فرار می‌کرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلم‌هایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد.

پس از پایان تحصیلات در مدرسه سن‌لویی نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد. اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد.[6] بیکاری وی باعث شد تا افکار گوناگون به ذهنش هجوم آورد از جمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود. [7] در همین زمان (سال 1305) با عالیه جهانگیر ازدواج کرد تا به گفته خود از افکار پریشان رهایی یابد.[8]

درست یک ماه پس از ازدواج، پدرش ابراهیم نوری درگذشت.[9] در همین زمان چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد.[10] وی که در این زمان به دلیل بی‌کاری خانه‌نشین شده بود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی می‌اندیشید اما چیزی منتشر نمی‌کرد.[11]

قطعه‌ی «ای شب» در سال 1301هجری شمسی در روزنامه‌ی هفتگی نوبهار منتشر شد، «افسانه» نیز در همین سال‌ها منتشر شد. در سال 1316 نیما، ققنوس را آفرید.
شعـر او
در مطالعه‌ی شعر نیما آن‌چه نخست جلب‌نظر می‌كند دید تازه‌ی او به طبیعت و جهان است. به همین جهت موضوع و مضمون‌هایی در شعر او راه یافته كه در آثار دیگران یا طرح نشده یا بدان زاویه مورد توجه نبوده است.

نكته‌ی دیگر نظر اجتماعی و اقتصادی نیماست در بسیاری از اشعارش و نیز شعرهایی سمبولیك و انتقادی كه ناگزیر پیچیده‌ترست و همین‌گونه معانی را هر بار به نوعی كه احساس كرده و به‌صورتی تازه و بی‌سابقه عرضه داشته است

. انس با طبیعت و همدلی با آن از ویژگی‌های شعر نیماست. شعر نیما از این حیث با آثار دیگران بسیار متفاوت است. وی همان‌گونه كه در زندگانی عملی به روستا و كوهسار و جنگل دلبستگی داشت در شعرش نیز این حالت منعكس است.

توجه او به انواع درختان، گیاهان، پرندگان، حیوانات، حشرات و همه‌ی موجودات یادآور نوعی دقت‌نظر است كه در آثار شعرای مغرب زمین دیده می‌شود. انعكاس رنگ محلی در شعر نیما از صفات شعر راستین و فطری است. اما مهمترین و بارزترین ویژگی شعر نیما بدعتی است كه او در موسیقی شعر با كوتاه و بلندی مصراع‌ها و جابجایی قافیه‌ها پدید آورده است

. نیما وزن را برای شعر لازم و حتمی می‌داند بر همان اساس وزن شعر فارسی مبنی بر امتداد مصوّت‌ها و تكیه‌ی كلمات، منتهی نه آن‌چنان كه در شعر قدیم وزن بیت یا مصراع، معیار تعیین وزن شعر به‌شمار می‌آمد زیرا طول مصراع‌ها در شعر وی یكسان و برابر نیست. نیما در صدد است

به‌جای آن‌كه مصراع را معیار وزن شعر قرار دهد به‌ كلّ پیكره‌ی اثر و مجموع مصراع‌ها یك صورت موسیقایی و آهنگین ببخشد، كوتاه و بلندی مصراع‌ها نیز به‌طور كلی بیشتر تابع جریان و آهنگ طبیعی سخن و آن‌چنان است كه روح كلام و احیاناً تأكیدها، تكیه‌ها یا وقف‌ها و بافت جمله‌ها اقتضا می‌كند نه آن‌كه وقتی سخن نیاز نداشته باشد مصراع را برای كامل كردن بقیه‌ی وزن از كلمات پر كند به این ترتیب تساوی اركان عروضی در مصراع‌ها در شعر او ملحوظ نیست اما شعر موزون است و قابل تقطیع و تعدّد و تنوّع اوزان در شعر به‌صورتی وافر تواند بود. موضوع دیگر قافیه در شعر نیماست شعر نیما مقفّی است لیكن؛ نه آن صورت مكرّر و مرتب كه قافیه در شعر سنّتی رعایت شده است.

قافیه در شعر نیما جای ثابت ندارد كه درست در همان موضوع تكرار شود بنابراین نیما برای قافیه نیز اهمیت خاصی قائل است به این معنی كه مقامی مهمتر از تكرار خودبه‌خود در پایان مصراع‌ها می‌تواند داشته باشد بلكه ركنی است آهنگین برای تفكیك مطالب و نیز معطوف داشتن مطالب بهم‌پیوسته به یكدیگر. پس نیما وزن را و هم قافیه را از ابزارهای لازم و سودمند شعر می‌شمارد منتهی نظر او آن است كه وزن و آهنگ شعر را باید روح و موضوع و اقتضای طبیعی شعر، هماهنگ با جریان فطری و آزاد كلام، به‌وجود آورد نه آن‌كه اركان عروضی بر آن حكومت داشته باشد.
او در 18دی‌ماه 1338(هـ.ش) به علّت ذات‌الرّیه در تهران درگذشت.

ترک تهران
به سال 1307 خورشیدی محل کار عالیه جهانگیر همسر نیما به آمل انتقال پیدا کرد. نیما نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه در این‌جا مدیر مدرسه بود و نیما را سرزنش می‌کرد که چرا درآمدی ندارد.[12]او مدتی نیز در دبیرستان حکیم نظامی شهرستان آستارا واقع در مرز شوروی سابق به امر تدریس مشغول بود.

تغییر نام
علی اسفندیاری در سال 1300 خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضا می‌کرد. در نخستین سال‌های صدور شناس‌نامه نام وی نیماخان یوشیج ثبت شده است.[13]
آغاز شاعری

از راست به چپ: هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی،نیما یوشیج، احمد شاملو، مرتضی کیوان
نیما در سال 1300 منظومه قصه رنگ پریده را که یک سال پیش سروده بود در هفته‌نامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند.[14] این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


دانلود تحقيق در مورد نيمـايـوشيج
قیمت : 29,400 تومان

درگاه 1

Copyright © 2014 icbc.ir