عنوان : مقاله قيام و نهضت عاشوراي حسيني
قیمت : 29,400 تومان
توضیحات در پایین همین صفحه

درگاه 1

توجه : دریافت شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل صرفا جهت پشتیبانی می باشد و برای تبلیغات استفاده نمی شود

هدف ما در این سایت کمک به دانشجویان و دانش پژوهان برای بالا بردن بار علمی آنها می باشد پس لطفا نگران نباشید و با اطمینان خاطر خرید کنید

توضیحات پروژه

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله قيام و نهضت عاشوراي حسيني دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله قيام و نهضت عاشوراي حسيني  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي مقاله قيام و نهضت عاشوراي حسيني،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد


بخشی از متن مقاله قيام و نهضت عاشوراي حسيني :

قیام و نهضت عاشورای حسینی

سبط اکبر حضرت مجتبی (ع) در سال 50 هجری ( به تحریک معاویه ) توسط همسرش جعده دختر اشعث بن قیس مسموم شد و به شهادت رسید و رهبری مسلمانان طبق سفارش پیامبر (ص) و وصیت امام حسن به ابا عبدالله (ع) رسید .
آن حضرت با توجه به شرایط ویژه ی اجتماعی آن روز و نیز قراردادی که از سوی برادر بزرگوارش حسن بی علی (ع) با معاویه بسته شده بود و خود آن حضرت نیز خون جگر خورد و تحمل نمود ، بنا به مصلحت اسلام ده سال باقی مانده ار حکومت معاویه را به حالت آتش بس پشت سر نهاد .

گر چه در این دوران نیز ساکت نشست و طی مذاکرات حضوری و ارسال نامه با معاویه بحثها و برخورد های تند و کوبنده ای داشت و کار های او را توطئه می کرد ، اما دست به اقدام حادی نزد ، زیرا شرایط هنوز مساعد نبود و شهادت هم با چهره ی فریبکارانه ای که فرزند ابی سفیان و هند جگر خوار از خود ساخته بود – اثر مثبتی نداشت . از این رو در این ده سال دندان بر جگر نهاد تا دوران وی سپری گشت و طبق بیعتی که او از مردم گرفته بود حکومت به فرزندش یزید رسید .

از آن به بعد شرایط اجتماعی و سیاسی امت اسلامی تفاوت یافت ، زیرا شخصیت و روش یزید با معاویه فرق بسیار داشت .

درس های عاشورا

درس های عاشورا همواره بحثی زنده ، حیات بخش و حرکت آفرین است . هر چند این رویداد در مکان و زمان محدودی به وقوع پیوست ، اما درس های آن ویژه زمان و مکان مشخصی نیست . اگر تا دیروز عده ای می پنداشتند که عاشورا حادثه ای مقطعی است ، امروز با توجه به تعالیم عاشورایی امام خمینی و در نتیجه استقرار حکومت اسلامی ، باید به عنوان رویدادی تلقی شود که در طول تاریخ می تواند درس آموز بوده و پایه های ستم و استبداد را از بیخ و بن بر اندازد :
« واقعه عظیم عاشورا از سال 61 هجری تا خرداد 42 و از آن زمان تا قیام حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداه ، در هر مقطعی انقلاب ساز است . »

پس از سال 61 هجری ، این رویداد در عرصه ی رفتار سیاسی الگوی بسیاری از حرکت ها شده است : حرکت توابین ، مردم مدینه ، قیام مختار ، نهضت زید بن علی ، قیام محمد نفس زکیه و ابراهیم فرزندان عبدالله ;. تا قیام و نهضت مقدس ملت ایران به رهبری امام خمینی همه و همه با الهام از عاشورا سازماندهی شده اند

. اقبال لاهوری ، استقلال و نجات پاکستان را مرهون قیام عاشورا دانسته است . گاندی ، نیز نهضت عاشورا را الهام بخش خود در رهایی هندوستان می داند . ما در این جا در صدد تجزیه و تحلیل قیام و انقلاب هایی که در پی رویداد عاشورا صورت گرفته اند نیستیم و همچنین در پی صداقت و یا درستی و نادرستی این نهضت ها نیز نیستیم .

ما بر آنیم که اشاره کنیم که رویداد عاشورا در گذشته و در عرصه ی رفتار سیاسی منشأ حرکت هایی علیه حاکمان ستم در دوره های گوناگون بوده و هست . و در یک کلمه اگر نهضت بزرگ عاشورا را الگو و اسوه همه ی حرکت های حق طلبانه و عدالت خواهانه بنامیم و بدانیم سخنی به گزاف نگفته ایم . مصعب ابن زبیر با این که خود را رقیب امام حسین (ع) برای حکومت می دانست می گوید : « و ان الاولی با لطف من آل هاشم تا سوا فسنو ا الکرام التاسیا »

مردان بزرگواری از آل هاشم در برابر ستم مقاومت نشان دادند گه برای بزرگان تاریخ نمونه و الگو است »
بسیاری از نویسندگان ، شاعران و تاریخ نگاران مسلمان و غیر مسلمان از درس آموزی این رویداد برای همه ی جهانیان سخن گفته اند . از باب نمونه یکی از نویسندگان مصری به نام عباس محمود عقاد ، با قلم توانایش در کتاب : « ابوالشهدا ء حسین بن علی ( ع) » چنین می نویسد :
« نه تنها مسلمانان بلکه غیر مسلمانان از این حادثه درس جوانمردی ، ایثار و مقاومت در برابر ستمگران گرفتند . ا سفیر مسیحی که در همن مجلس یزید به او اعتراض کرد بگوییم تا برسیم به قرون میانه ، تا روزگار خودمان . »

آری عاشورا از چنان عمق و غنایی برخوردار است که تا پایان تاریخ ، پیام آور ارزش های والای اسانی و الهام بخش انسان های آزاده و خداجو خواهد بود . عاشورا دانشگاهی است که همه طبقات از زن و مرد ، کوچک و بزرگ ، با سواد و بی سواد ، سیاه و سفید ، مسلمان و غیر مسلمان از آن درس می آموزند و در این دانشگاه همواره استادان بنامی چون : حسین بن علی (ع) ، قمر بنی هاشم ، زینب کبری و دیگر عاشوراییان تدریس می کنند . ولی متأسفانه ما تاکنون نتوانسته ایم ارزش های عاشورا را آن چنان که شاید و باید به جوامع جهانی بشناسانیم .

در یکی از فیلم هایی که بر ضد اسلام به وسیله B.B.C با نام شمشیر اسلام ، تهیه شده ، بخش مهمی از آن را عزاداری و سوگواری های دوستداران امام حسین (ع) تشکیل می دهد ، مفسر این فیلم می گوید :
« باید مراقب بود که اگر این عزاداری ها و این همه عشق هدف دار شود و به سوی قلب غرب نشانه رود،دیگر هیچ سلاحی نمی تواند در برابر آن مقابله کند .»
با توجه به سخنان فوق ، مهم جهت دار شدن مراسم عاشورا و شناخت درس های آن در ابعاد گوناگون است .
فداکاری و ایثار ، صبر و استقامت ، شهادت و شجاعت ، تعهد و مسئولیت ، صداقت و وفاداری ، قاطعیت در راه هدف ، دفاع از امامت و ولایت ، دفاع و پاسداریاز دین و ارزش ها ، تولی و تبری ، ستیز با ستم و ستمگران ، با فساد و مفسدان ، دستور به نیکیها ، پرهیز از بدیها و زشتیها ، انس با قرآن ، ترویج فرهنگ نماز ، نهراسیدن از نیروی دشمن ،

پرهیز از سستی و تنبلی در برابر تجاوز به ارزش ها ، افشای چهره دشمنان اسلام ، توجه به معنویات حتی در جبهه جنگ ، نفی نژاد پرستی ، توبه ، دعا ، استغفار ، تسلیم در برابر خدا ، قیام برای خدا ، و ; بخشی از درس های عاشورا است . البته همین درس ها کافی است که یک ملت را از ذلت به عزت برساند و همین درسه می تواند جبهه کفر و استکبار را شکست بدهد . همانگونه ملت ایران با الهام از همین درس ها ی عزت بخش استبداد و استعمار را به زانو در آورد و باز همین درس ها بود که نقشخود را در جنگ تحمیلی به نمایش گذاشت .

جلوه هایی از مشخصات فرهنگ عاشورایی چنین است :
1 – ایثار و تملک نفس : ایثار و برتری دادن دیگران و منافع جامعه ، به مصالح و منافع شخصی خود و همچنین تملک نفس و خودداری از برآوردن خواسته های نفسانی ، از درس ها و آموزه های عملی عاشورا است که مصداق آن عباس بن علی(ع) علمدار کربلاست . باید وی را الگوی عملی قرار داد که چگونه هنگام ورود به آب فرات در نهایت تشنگی آب نمی خورد و امام حسین را برای سیراب شدن به خویشتن ترجیح می دهد و بر خود گوارا نمی بیند . آبی را که مولا و مقتدایش از آن ممنوع است ؛ و در همین صحنه و گیر و دار سخت ، بر نفس خویش ظفر می یابد و خواسته ها و خواهش هایش را برآورده نمی کند و با بی اعتنایی به تمنای دل ، سرانجام لب تشنه شهید می شود .

2 – پیمان و وفاداری : عاشورایی مشربان و حسین مسلکان باید در وفا به پیمان خود ، مثل عاشوراییان و حسینیان همل کنند و در هیچ شرایطی عهد و پیمان خود را نشکنند و به یاران وفادار حسین و به ویژه به عباس بن علی (ع) بنگرند که چگونه تا پای جان به پای پیمان خود نشست و حتی امان نامه ای را که از سوی دشمن برای او آمد نپذیرفت و همچنان به عهدی که با برادرش حسین بن علی (ع) بسته بود وفادار ماند .

3 – مبارزه با منکرات : آیین جهانی اسلام ، برای تضمین و تداوم سلامت و سعادت جامعه ، اصل مهمی را بنیان نهاده و آن ، نظارت عمومی و مراقبت همگانی یعنی امر به معروف و نهی از منکر است و امام حسین (ع) ماهیت نهضت خود را با این اصل معرفی می کند که :
« ; اُریدُ أن آمُرَ بالمعروف وَ اَنهی عَنِ المنکر وَ اَسیرَ بِسیرَهِ جَدّی محمّدٍ وسیره ابی علیِّ بن ابی طالبٍ »

; من [ با این قیام ] می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم ( و شما را ه نیک اندیشی و نیک کرداری سفارش کنم و از زشتی ها باز بدارم ) و به سیره و روش جدم مصطفی (ص) و پدرم علی ابن طالب (ع) رفتار کنم . حسین بن علی (ع) در این باره تنها به سخنرانی ها و تذکرات عمومی ، بسنده نمی کرد ، بلکه با برخی از گمراهان و منحرفان دیدار می کرد و به صورت خصوصی آنها را از کشتار و خونریزی باز می داشت و به چشمه سار نجات رهنمون می شد .

حت در شب هشتم به همراه برادرش عباس ابن علی (ع) و فرزندش علی اکبر (ع) در خیمه ی مخصوص با عمر بن سعد دیدار کرد به امید آنکه او را از این مهلکه ی حتمی نجات دهد . به او فرمود :
« ای پسر سعد ، وای بر تو ! آیا می خواهی با من بجنگی ؟ آیا از خدایی که بازگشت همه به سوی او است نمی ترسی ؟ تو میدانی من پسر چه کسی هستم ، این قوم را رها کن و به سوی من آی و با من باش که این عمل به خدا نزدیک تر و مورد رضایت او است » .

4 – الگو برداری : بهترین روش برای همرنگ بودن با یک شخص یا یک گروه ، الگو قرار دادن خود آن شخص و یا آن گروه معین است . حسین عاشورا آفرین و حماسه ساز کربلا سرمشق خوب و الگوی ثابتی برای عاشورائیان است و این نه ادعا که گفتار خود شهید کربلا است که د راه مکه و کوفه ، در یکی از منزلگاه ها پس از نماز ، در ضمن خطبه ای ، خود و خاندانش را الگوی شایسته و ثابت معرفی نمود و فرمود :
« فَأنَا الحُسینُ بنَ عَلیٍّ و ابنُ فاطمهَ بنتِ رَسولِ الله صلی الله علیه و آله نَفسی مَعَ اَنفُسَکَم وَ أهلی مَعَ أهلیکُم ، فَلَکُم فِیَّ اُسوَه »
من حسین بن علی و فرزند فاطمه ، دختر پیامبرم . من خودم شخصاً با شمایم و خاندانم با خانواده ی شماست . در [ گفتار و رفتار و معاشرتم ] برایتان اسوه و الگویم .

عالم همه خاك كربلا بـایدمـان
پیوسـته به لب خداخدا بایدمـان
تا پاك شود زمـین ز ابنـای یزید
همواره حسین (ع) مقتدا بـایدمان 1
عاشورا در فرهنگ شیعه، تنها یك روز، یك حادثه، یك مبارزه، یك تاریخ، یك حماسه و حتی یك ارزش نیست. به تقریب می توان گفت كه عاشورا در این فرهنگ، همه چیز است و فارغ از محدودیت های زمان و مكان و تاریخ و حماسه چنان با تار و پود هستی شیعه پیوند یافته كه همچون خورشیدی روشنی آفرین و گرمابخش، در كانون منظومه پر تحرك اندیشه های شیعی جای گرفته است و هر اندیشه و هر عمل با گردش بر حول آن تفسیر می شود و معنی و حقانیت می یابد.

بنابراین عاشورا در اندیشه شیعیان یك محك است یك محك تعیین كننده برای ایمان، اخلاص، توحید، عشق، تقوا، عصمت، شجاعت، ایثار، شهامت و ;، این محك چنان با حیات شیعیان آمیخته است كه در عبادت، مناجات، عروسی، عزا، كار، فعالیت، خلاقیت، هنر و ادب هماره عاشورا را پیش چشم دارند و از عاشورا مدد می خواهند و به عاشورا گریز می زنند. و نفس به نفس حسین (ع) و یارانش می دهند و حتی به هنگام آب خوردن سلام بر حسین (ع) می گویند.

اگر هنوز بر این زخم هزار و چهارصد ساله می گریند و بر مصایب عاشوراییان شیون می كنند و عواطف بی شائبه خویش را خرج آن می كنند و بر هر كس و هر چیز كه نامی یا نشانی از حسین (ع) دارد مهر می ورزند و به تربت حسین (ع) در كام ولادت می یابند و بر تربت حسین (ع) نماز می برند و بر تربت حسین (ع) می میرند. از آن روست كه حسین (ع) آنچه را كه اشرافیت عرب و جاهلیت تجدید حیات یافته سعی می كرد نابود سازد، دیگر بار زنده كرد و زندگی بخشید.

به شك ها و شبهه ها و اگر و اماها خاتمه داد و خلافت جور را بر منصه رسوایی نشاند و در عرصه تاریخ به نمایش گذارد. به عبارت دیگر، مرز توحید و شرك را كه در روز فتح مكه از میان برداشته شده بود دیگر بار روشن و بی ابهام برقرار ساخت و تاطلقا (آزاد شدگان) را كه به ظاهر مؤمنان شده، بر جایگاه پیامبر تكیه زده بودند و سعی در امحای ارزش های الهی و احیای سنت های جاهلی داشتند، نقاب از هم درید و فاصله اندیشه های پلید آنان را از اندیشه های ناب پیامبر (ص) آشكار ساخت.

از این روست كه عاشورا همچون خون در رگ تاریخ دوید جوشش و تپش و هیجان و شور آفرید و تشنگان حق و راستی و عدالت را به قیام و خروش برانگیخت و اندیشه ترجیح مرگ با عزت بر زندگی باذلت را همچون چراغی فرا راه حق طلبان و عدالت خواهان نهاد.2
علل قیام امام حسین (ع)
نخست: اینكه او مانند آن دو تن دیگر از بزرگان و بزرگ زادگان مهاجر (عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر) با یزید بیعت نكرده و حكومت او را به رسمیت نشناخته بود. بنابراین، هبچ گونه تعهدی، شرعی یا اخلاقی مقابل این مرد كه ادعای رهبری مسلمانان را می كرد نداشت.
دوم: اینكه خود را برای رهبری مسلمانان از آن دو تن شایسته تر می دانست و این حقیقتی بود كه گذشته از عامه مردم آن دو مدعی امامت نیز آن را قبول داشتند.
سوم: اینكه وی یزید را مردی فاسق، فاجر، نالایق می دانست كه تنها از راه توطئه و نیرنگ و تهدید و یا برخورداری از حمایت مردم –شام- آن هم از طریق اطاعت كوركورانه حقی را كه در خور آن نیست غصب كرده است.

چهارم: تسلط یزید بر مسلمانان و ادعای خلافت منكری بود روشن، زیرا حكومت او نه بر پایه مشورت با مسلمانان بود و نه بر اساس خویشاوندی پیغمبر؛ و نه به خاطر لیاقت شخصی وی، بدین ترتیب بدعتی بود كه هیچ مسلمان متدینی آن را نمی خواست.
پنجم: كوشش برای زدودن بدعت و نابود ساختن منكر وظیفه هر مسلمانی است و او كه فرزند زاده پیغمبر است بیشتر از هر كس در این باره وظیفه دارد.
ششم: تأخیر از نهی منكر هنگامی رواست كه كسی قدرتی را كه شایسته چنین قیامی است نداشته باشد و اكنون كه به قدر كافی نیرو برای امام آماده شده دیگر نباید درنگ كند.

هفتم: حسین (ع) نیز چون پدرش مرد دین بودوی در قیام خود رضای خدا و آسایش مسلمانان را می خواست و سیاستمداری نبود كه تنها حساب به دست آوردن قدرت را داشته باشد. آن هم از هر راه كه ممكن گردد.
هشتم: امام حسین (ع) دانسته بود كه یزید به هیچ وجه از او دست برنخواهد داشت و اكنون كه بیعت او را نپذیرفته و از مكه به مدینه آمده، كسانی را فرستاده تا به هنگام حج او را ناگهان بكشند و با ریختن خون او دو منكر در جامعه اسلامی پدید می آمد اولاً، حرمت خانه خدا شكسته می گردید و دیگر اینكه با چنین كشتن خون او به هدر می رفت.

فراهم آمدن مجموع این مقدمات تكلیف او را روشن كرد او باید به عراق برود.
حسین گواهی می دهد که معبودی جز خدای یکتا که شریکی ندارد نیست ، و براستی محمد بنده و رسول او است که به حق از نزد او آمده و براستی بهشت و جهنم حق است و قیامت آمدنی است و شکی در آن نیست و خدا هر آن کس را که در گور ها هستند بر می انگیزد . براستی که من خودسرانه و روی هوی و هوس بیرون نیامده و قیام نکردم و نه به منظور فساد کردن و ستم ، و جز این نیست که برای اصلاح جویی میان امت جدم خروج کرم می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره ی جدم و پدرم علی ابن ابیطالب حرکت کنم ، پس هر کس مرا به پذیرفتن حق پذیرفت او به حق سزاوارتر است و هر کس مرا رد کرد من صبر می کنم تا خداوند من و این مردم حکم کند که خدا بهترین حاکمان است .

چگونگی حركت
در این زمان سیل نامه از كوفه به مكه روان شده بود. و از هره دو تن از رئیسان قبیله بنی سعد و بنی نهشله با قبیله خود باری او را پذیرفتند.
كاروان امام كه جز خویشان نزدیك امام تنی چند هم بدان پیوست، آماده حركت شد.
چه كسانی درصدد منصرف نمودن امام بودند:
1- حاكم مكه: او خبر یافت و فرستادگان او سر راه بر حسین گرفتند كه چرا می خواهی اختلاف كلمه پدید كنی و آرامش اجتماع را بر هم زنی! حسین (ع) در پاسخ آنان تنها آیه ای از قرآن خواند: «من مسئول كار خود هستم و شما مسئول كار خود هستید من از كار شما بیزارم و شما از كار من بیزارید.» 3
2- پسر زبیر كه پیشنهاد حكومت حجاز را به او نمود ولی حسین اعتنایی به گفته او نكرد.

3- عبدالله بن جعفر طیار، نزد حاكم مكه رفت و برای حسین امان نامه گرفت و خواست تا تا از رفتن به عراق منصرف شود.
4- ام سلمه؛ هنگامی كه امام خواست از ام سلمه خداحافظی كند او گفت: «فرزندم از رفن به عراق درگذر، خودم شنیدم از جدت كه در زمین كربلا كشته می شوی. امام در جواب گفت: خیال می كنی بر من پنهان است می خواهی قبرم را نشانت دهم.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


دانلود مقاله قيام و نهضت عاشوراي حسيني
قیمت : 29,400 تومان

درگاه 1

Copyright © 2014 icbc.ir