عنوان : تحقيق در مورد مطالعة تطبيقي‎ حقوق معنوي مؤلف
قیمت : 29,400 تومان
توضیحات در پایین همین صفحه

درگاه 1

توجه : دریافت شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل صرفا جهت پشتیبانی می باشد و برای تبلیغات استفاده نمی شود

هدف ما در این سایت کمک به دانشجویان و دانش پژوهان برای بالا بردن بار علمی آنها می باشد پس لطفا نگران نباشید و با اطمینان خاطر خرید کنید

توضیحات پروژه

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 تحقيق در مورد مطالعة تطبيقي‎ حقوق معنوي مؤلف دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقيق در مورد مطالعة تطبيقي‎ حقوق معنوي مؤلف  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي تحقيق در مورد مطالعة تطبيقي‎ حقوق معنوي مؤلف،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد


بخشی از متن تحقيق در مورد مطالعة تطبيقي‎ حقوق معنوي مؤلف :

مطالعه تطبیقی‎ حقوق معنوی مؤلف

چكیده
حق معنوی مؤلف از جمله حقوق مؤلف است كه نوعی مالكیت فكری تلقی می‎شود. در دهه‎های اخیر هم در بعد ملّی و هم در بعد بین‎المللی حق معنوی مؤلف مورد توجه خاص قرار گرفت؛ در این راستا در مقررات و قوانین داخلی بسیاری از كشورها هم جهت با كنوانسیون‎های بین‎المللی تصویب شده در این زمینه تغییرات عمده‎ای صورت گرفته است. از آنجا كه این موضوع در حقوق ایران كمتر بررسی و تحلیل شده است، در این مقاله ابعاد حقوقی و فقهی موضوع بررسی و اشكالات و ابهامات قانونی آن یاد‎آور شده است. همچنین ضمن تأكید برنظریه‎های فقهی مبنی بر لزوم رعایت حق معنوی مؤلف انواع این حق و ضمانت اجرای حمایت از آن حق تبیین شد.

مقدمه
در قرن حاضر، به علت رشد روزافزون فن‎آوری، ارتباط هر چه بیشتر ملتها و به هم نزدیكتر شدن فرهنگها و تمدنها، مالكیتهای فكری از اهمیت خاصی برخوردار شده‎اند. یكی از انواع مالكیتهای فكری، مالكیت ادبی و هنری است، كه حق مؤلف را نیز در بر دارد. از دیر باز، این حق مورد توجه بوده و بویژه از زمان پیدایش صنعت چاپ، اهمیت فراوانی یافته است. حق مؤلف، به دو نوع: معنوی و مادی تقسیم می‎شود. براساس حق معنوی، مؤلف دارای یك سلسله امتیازات غیرمالی و قانونی است، كه ارتباط ویژه‎ای با شخصیت وی دارد. حق انتشار اثر، حق حرمت اثر، حق حرمت نام و عنوان مؤلف، حق عدول یا استرداد اثر و حق جایزه و پاداش، از جمله حقوق معنوی مربوط به مؤلف است كه وی می‎تواند به طور مستقیم در زمان حیات، از آنها برخوردار شود و بعد از فوت وی نیز ادامه می‎یابد.
در حقوق همه كشورهای متمدن برای حمایت از حقوق مزبور، مقرراتی وضع شده است. چون بسیاری از آثار ادبی و علمی از مرزهای كشور اصلی خارج می‎گردد. و در كشورهای دیگر استفاده می‎شود، لذا حمایت از این حق جنبه بین‎المللی یافته و كنوانسیون‎های بین‎المللی متعددی در این باره منعقد شده است؛ كه از مهمترین آنها می‎توان كنوانسیون‎های: برن (1886م)، ژنو (1952م) و تجدید نظر شده (1971م) پاریس و سازمان جهانی مالكیت معنوی را نام برد. در حقوق ایران نیز بعد از مدتها نابسامانی، سرانجام قانون تقریباً جامعی با عنوان: «قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» در سال 1348 به تصویب رسید. در این مقاله، حقوق معنوی مؤلف را براساس مقررات و قوانین مزبور و همچنین به طور تطبیقی با حقوق فرانسه و اسلام، بررسی و تحلیل می‎كنیم.
تعریف حق معنوی مؤلف
قانونگذار ایران حق معنوی مؤلف را تعریف نكرده است، ولی با توجه به مواد مختلف قانون مصوب 1348 و استفاده از حقوق تطبیقی،‌می‎توان آن را چنین تعریف كرد(آیتی، 1375، ص133):

«حقوق معنوی،‌مزایایی است قانونی غیرمادی و مربوط به شخصیت پدید آورنده یك اثر فكری كه به موجب آن، وی برای همیشه از یك دسته حقوق خاص برخوردار است.»

به سبب وجود این حق، مطالعه محتوای حق مؤلف شروع می‎شود. این حق از نظر حقوقی، بیان كننده‌رابطه‎ای است كه اثر را به آفریننده آن مربوط می‎سازد. به سبب وجود همین حق، امتیازات ویژه‎ای برای شخص پدیدآورنده به وجود می‎آید كه حتی مرگ پدید‎آورنده نیز آن را از بین‎ نمی‎برد، بلكه تركیب اثر را به ورثه یا قائم مقام‎های مؤلّف متوفی – با حفظ نام وی – منتقل می‎سازد. در حقوق فرانسه و كنوانسیون‎های بین‎المللی حق مؤلف، تعریفی از حق معنوی مؤلف ارائـه نشـده است. بـرخی از حقـوقدانان از ایـن تأسیس،‌بـا عنـوان: «حقوق اخلاقی» «Droir Moral»یاد كرده‎اند (آیتی، 1375، ص134)
برای نخستین بار در قرن هجدهم میلادی، امانوئل كانت، دانشمند و فیلسوف آلمانی، به حق اخلاقی مؤلف اشاره كرد. به دنبال آن، حقوقدانان این نظریه را تأیید كردند. در سال 1928م، برای نخستین بار كنفرانس بین‎المللی رم، حق اخلاقی مؤلف را به طور رسمی شناساند و به دولتهای عضو «اتحادیه برن» توصیه كرد كه قوانین حق مؤلف را در این زمینه كامل كنند. (مشیریان، 1339، ص37).

پیشینه حق معنوی مؤلف
درباره وجود یا ظهور حقوق معنوی مؤلف در جوامع باستانی، عقاید مختلفی از سوی حقـوقـدانان و تـاریخ نـویسان بیـان شـده اسـت. بـه عنـوان نمــونه،‌آنـدره مــوریو «Andre morilot» در این باره می‎نویسد:(Morilot, p.111)
«حقوق معنوی مؤلف از زمانی كه انسان توانست قلم یا قلم مویی در دست بگیرد، وجود داشته است. مبدأ، چنین حقی، در ظلمات اعصار ناپدید است. به محض اینكه ادبیاتی به وجود آمد، سرقت ادبی از سوی عموم مردم سرزنش و ملامت شد. و به محض اینكه قوانین تدوین شد، مرتكب این سرقت مجازات گردید.»
از میان شواهد متعددی كه در یونان و روم وجود داشته،2نمونه معروفیت خاص یافته‎اند. نمونه‌اول، مربوط به هرمودور «Hermodore»، از شاگردان افلاطون، است. هرمودور پس از استفاضه از محضر استاد، یادداشتهایش را با خود به سیسیل برد و در آنجا فروخت. این عمل كه بدون اجازه افلاطون بود، نه تنها شماتت اهل علم و ادب آن زمان را در برداشت، بلكه خشم مردم را نیز برانگیخت.

مثال دوم، برگرفته از ادبیات روم و مربوط به سیسرون«Ciceron»، خطیب مشهور رومی، است سیسرون در نامه‎ای به دوست و ناشر خود، آتیكوس «Atticus»، وی را سخت سرزنش می‎كند كه چرا بدون اجازه‎اش، به بالبوس«Balbus» اجازه داده است كه از یكی از آثار او كه هـنوز دربـاره انـتشارش تصـمیمی نـگرفته است، رونویسی كند و آن را منتشر نماید (claude dock, 1963, p.114)

بنابر این‌، حق انتشار اثر، یكی از مصادیق حقوق معنوی مؤلف، در عهد باستان وجود داشته است. البته، نبود متن قانونی در این زمینه، به این سبب بود كه در روم قدیم، ضرورت حمایت از پدیدآورندگان اثر به هیچ وجه احساس نمی‎شد. وضع اجتماعی نویسندگان كه هم مورد لطف واحترام بودند و هم پاداشهای مادی دریافت می‎كردند، به آنان فراغت كامل می‎داد تا با همه وجود به هنر خود بپردازند. از این رو، هرگز آنان درخواست نمی‎كردند تا حقوقشان نسبت به كسب امتیازات مادی و معنوی، جنبه رسمی به خود بگیرد. در قرون وسطی، در همه جا و همه رشته‎ها، نوعی انحطاط دیده می‎شود. علت آن، از هم پاشیدگی اصل تمركز قوا در امپراتوری روم و از بین رفتن بازار آزاد برای آثار فكری است؛ بازاری كه كلیسا آن را تحت حكومت و سلطه خود قرارداد، و كمتر اثری به ثمر نشست و بویژه به

مرحله نشر رسید. از سوی دیگر، برای اینكه اثری از لحاظ حقوق معنوی مؤلف قابل حمایت شود، می‎بایست اعتقاد به اینكه اثرزاده فكر ونبوغ مؤلف است، در جامعه ریشه گرفته باشد. در حالی كه در اوایل قرون وسطی، اعتقاد مردم و بویژه اهل كلیسا، برآن بود كه اثر، مظهری از الهام الهی است. بنابراین، مؤلف آن نمی‎تواند حق اختصاصی برآن داشته باشد. به طور مثال، مؤلف می‎تواند در صورت تحریف و تغیــیر اثــرش، حــق اعـتراض داشتــه بــاشد. ایــن حق، بیشتر بــه

صـورت نفرین و تهدید به مجازاتهای الهی علیه كسانی كه اثر را تحریف كرده‎اند، آشكار می‎شد .(stromholm, 1967, p.66)این اوضاع نامساعد، با اختراع صنعت چاپ دگرگون شد، زیرا فن چاپ نتایج بسیار مهمی از نظر نشر آثار فكری و مآلاً حصول و شمول منافع شخصی و معنوی مؤلفان داشت. اختراع فن‎آوری نشر و

تكثیر اثر به طریقی كه بتواند در زمان كمی، پدید آورنده را در كشورهای مختلف با خوانندگان بسیاری ارتباط دهد و آنان را با تفكر او آشنا سازد، خود باعث می‎شود كه نیاز به دفاع و حمایت ازحقوق مؤلف در مقابل انتشار غیر مجاز اثر، در مقیاس وسیعتر و به صورت تازه‎ای احساس شود. لذا، از قرن شانزدهم میلاد

ی به بعد، اختراع صنعت چاپ شكوفایی تراوشات فكری را موجد شد، و پدید‎آورندگان آثار ادبی و هنری را برارزش و اعتبار خود واقف كرد بتدریج، این آگاهی مؤلفان را در راه استیفای حقوقشان مصمم نمود. با فرا رسیدن قرن هیجدهم میلادی، اندیشه‎ها، عادات و سنن جوامع اروپایی عمیقاً تغییر كرد. پدید‎آورندگان آثار ادبی كه به حقوق خود واقف نشده بودند، كوشید‎ند تا به حقشان، به طور قانونی جامه عمل بپوشانند. لذا، از همان اوایل قرن هجدهم میلادی، در فرانسه تذكره‎ای با عنوان: «تذكره‌مربوط به نظرات نــاشران پاریس» دسـت بــه دست می‎گردیــد. ایـن تـذكره، بـخوبی طـرز فـكر مـؤلفان نسبـت بـه ناشران را – كـه فـروش كتــب در انــحصار آنان است- آشكار مـی‎سازد .(claude Dock, 1963, 116)
الف: پیشینه حق معنوی مؤلف در حقوق ایران

برای بررسی پیشینه حقوق معنوی مؤلف در حقوق ایران، باید دو مرحله: فقدان قاعده حقوقی و تدوین قوانین را در نظر گرفت.
در بررسی مرحله‌اول اگر به گذشته برگردیم، به دورانی می‎رسیم كه هیچ‎گونه قاعده و ضابطه مدونی درباره‌این حقوق در ایران وجود نداشت، و صرفاً اگر اتفاقی نیز می‎افتاد،‌در حد نكوهش و ذم اخلاقی با آن برخورد می‎شد. بنابراین، مالكیت ادبی و هنری به معنای امروزی، پدیده‎ای نیست كه بتوان در جوامع اولیه سرزمین ایران جای پایی از آن یافت (آذری، 1360، ص12).

البته، اموری همچون: نقل اقوال دیگران بدون ذكر مأخذ و انتساب اثر دیگران به خود، در گذشته وجود داشت. به عنوان مثال، ابوالحسن علی‎بن‎عثمان جلایی هجویری غزنوی در مقدمه كتاب خود، كشف المحجوب چنین می‎نویسد (مرادی، 1352، ص43):
«دیوان شعرم، كسی بخواست و بازگرفت. و اصل نسخه، جز آن نبود. آن جمله را بگردانید و نام من از سر آن بیفكند و رنج من ضایع كرد؛ تاب الله‎علیه. و دیگر، كتابی كردم هم از طریقت تصوف، نام آن منهاج الدین. یكی از مدعیان، نام من از سر آن پاك كرد و به نزدیك عوام چنان نمود، كه وی كرده است.»
مؤلف كتاب مفاخراسلام نیز در این باره می‎نویسد(دوانی، 1366، ص21)
«سرقت افكار و اندیشه‎ها، چه به صورت فكر یا عین عبارت، آن هم قسمتی

از مطلب در رساله یا كتابی، با تعویض مقدمه كتاب و نامگذاری آن به نام خود یا دیگری، سابقه طولانی دارد و بیشتر در میان شعرا رایج بوده است.»
درباره مرحله دوم باید گفت كه در سال 1309، اولین قرارداد مالكیت ادبی میان ایران و آلمان از سوی مجلس شورای ملی تأیید شد. پس از استقرار رژیم مشروطه و افزایش نشر كتاب، نیاز به قوانین حاكمیت از مؤلفان، روز به روز بیشتر شد. در آن زمان، فقط ماده 245 تا 248 قانون مجازات عمومی مصوب 10 مرداد 1310، ناظر به حقوق مؤلفان بود؛ كه آن هم این هدف را تأمین نمی‎كرد. لذا، در نیمه دوم سال1334، 22نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی تحت تأثیر

تلاشهایی برای حمایت حق مؤلف، به فكر تهیه قانون افتادند. بدین ترتیب، طرحی مشتمل بر 9ماده و 2 تبصره، تهیه و به مجلس تقدیم شد. بلافاصله، طرح مذكور به كمیسیون فرهنگ ارجاع شد، ولی بی‎دفاع ماند. پس از 2 سال فترت، در سال 1336 به علت فشار هنرمندان و مؤلفان، كمیسیون مأمور تهیه لایحه تألیف و ترجمه، كار خود را تمام كرد و دولت لایحه قانونی آن را مشتمل بر 16ماده و 3 تبصره، به مجلس سنا تسلیم نمود. در سال 1342، وزارت فرهنگ و هنر به

فكر افتاد تا برای حمایت از هنرمندان و مؤلفان، طرحی جدید به وجود آمد. آقای محمدتقی دامغانی، مأمور نوشتن این طرح شد. در فروردین 1343، این طرح در 97ماده به چاپ رسید. در سال 1346، وزارت فرهنگ و هنر با گردآوردن دست اندركاران وزارتخانه،‌طرح «لایحه حمایت از مؤلفین و مضنفین و هنرمندان» را تهیه كرد. این لایحه در آبان 1347 به مجلس تقدیم شد و به پیشنهاد احمد شاملو، «قانون حمایت حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان» نام گرفت. و سرانجام، لایحه در سوم آذر 1348 تصویب شد (مشیریان، 1339، ص192).

ب: پیشینه حق معنوی مؤلف در حقوق اسلام
در هیچ كدام از ابواب فقهی كتب فقهای قدیم، بحث حق مؤلف یافت نمی‎شود. تا آنجا كه بررسی كردم، روایتی نیز در این باره وجود ندارد. لذا، حقوق مذكور از مسائل تقریباً جدید است، كه فقهای معاصر آن را تحت عنوان «مسائل مستحدثه» مطرح كرده‎اند، و در سطح جهان و در میان جوامع اروپایی به صورت قانونی مطرح شده است. طرح نشدن حقوق مؤلف در بین فقها، كاملاً طبیعی است. مسلماً، تا موضوعی به عنوان مشكل جامعه و برای افراد جامعه به وجود نیاید، طرح نشدن آن در فتاوای مجتهدان و فقهای عظام، عادی به نظر می‎رسد. اما از زمانی كه موضوع مذكور به عنوان یكی از مشكلات جامعه مطرح شد، فقیه با درك زمان و مكان و برای رفع تحیر و انجام دادن تكلیف مكلفان، حكم مسئله را بیان می‎كند.

حمایت معنوی از مؤلف، جزء ابتدایی‎ترین حقوق هر نویسنده است. تغییر و تحریف آثار نویسندگان و انتساب ناروا از این گونه آثار، باعث هرج و مرج می‎شود و تحریف اثر دیگران به آسانی ممكن می‎گردد. لذا، افراد بدون اینكه هیچ‎گونه زحمتی بكشند و رنجی ببرند، می‎توانند با انتساب آثار دیگران به خود، ضمن

بهره‎برداری از شخصیت و موقعیت آنان، استفاده مالی سرشاری ببرند. به علت دسترسی جوامع غربی به امكانات چاپ، این مشكل باعث شد كه آنان به فكر ایجاد مقررات و ضوابطی در این زمینه بیفتند. ولی در گذشته چون این امكانات نبود، لذا طرح مسئله مزبور نیز ضرورتی نداشت. در اسلام نیز چون پدیده‌فكری، علمی و هنری معرف هویت عقیدتی و اخلاقی، و مبین شخصیت علمی و ادبی مؤلف است، هرگونه تحریف و تغییری در متن، محتوا و شكل اثر، به معنای تحریف هویت عقیدتی و شخصیت علمی وادبی مؤلف است چنین تحریف و تبدیلی، تدلیس به شمار می‎آید و نمودی از آیه شریفه: «یحرفون الكلم عن مواضعه» است؛ آن‎گونه كه سانسور حقایق اثر، كتمان علم و عملی حرام می‎باشد. انتحال یا سرقت ادبی از یك اثر، دزدی مادی و معنوی است، چرا كه علاوه بر تحقق تصرف در مال غیر‎ و مسئولیت و ضمانت حقوقی، اضرار معنوی به غیر نیز است. انتحال ادبی، بدترین نوع ستم فرهنگی و علمی به جامعه است، زیرا فرد عامی

با انتحال زحمات فكری، علمی و ادبی دانشمندان و تحریف آنها، خود را در مقام عالم قرار می‎دهد. و این، تزویر و خیانت به ساحت دانش و دانشمندان جامعه به شمار می‎رود؛ فاجعه‎ای كه در جوامع جهان سوم رایج و معمول است. در این زمینه، نگارش عبارت حقوقی: «همه حقوق اثر محفوظ است»، اماره ملكیت اثر است و ایجاد منع تصرف در مال غیر‎می‎كند. این جمله، در ادبیات حقوقی جهان ثبت شده و مورد احترام است. بدیهی است، شرع مقدس به عرف حقوقی جهان احترام می‎گذارد، و آن را به رسمیت می‎شناسد. بنابراین، مصلحت غالبه یا دفع ضرر، مطلوب شرع است.

مؤلف با تلاش فكری و علمی‎اش، كتابش را نوشته است. در نتیجه، بیش از هر كس دیگری، سزوار حق است؛ خواه حق مادی كه همان بهره‎برداری مالی از كارش است، و خواه ‎حق معنوی كه همان انتساب كتاب به وی می‎باشد. این حق، حق خاص و دائم او است كه پس از وی، به ورثه‎اش منتقل می‎شود؛ زیرا حضرت محمد(ص) فرمودند: «هر كس مال یا حقی را به جا می‎گذارد، به وارثان او می‎رسد» (زحیلی، بی‎تا، ص130). بنابراین، رعایت حق معنوی مؤلف نیز در اسلام، لازم است.
حضرت امام(ره) در پاسخ استفتایی فرمودند (صادقی مقدم، 1367، ص249):
«تحریف كتاب و اسناد آن به مؤلف، جایز نیست.»

از این پاسخ امام خمینی(ره)، می‎توان نتیجه گرفت كه ایشان تحریف آثار دیگران را به این دلیل جایز نمی‎دانند، كه این عمل هتك حرمت صاحب اثر و لطمه به شخصیت معنوی و موقعیت اجتماعی وی به شمار می‎رود، از دیدگاه مكتب اسلام – كه ارزش شایانی به مقام انسان می‎دهد – امری مذموم است. بنابراین، شناسایی نوعی استحقاق برای مؤلف از جمله جلوگیری از تحریف اثر و اسناد اثر تحریف شده به صاحب اثر، مورد توجه حضرت امام (ره) بوده است. و فی الجمله، امام خمینی(ره) برای مؤلفان این حق را قائلند كه می‎توانند برای جلوگیری از تحریف اثر خویش قیام كنند، طریق قانونی را طبعاً برگزینند و تقاضای مجازات متخلف را بنمایند.

ج: پیشینه حق معنوی مؤلف در كنوانسیون‎های بین‎المللی
هنگامی كه كشورها براساس ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی‎شان برای حمایت از حق مادی و معنوی مؤلف به وضع قوانین بین‎المللی پرداختند، تا حدودی آثار نویسندگان و هنرمندان در كشور متبوع خود، از حمایتهای قانونی برخوردار شده بوده‎اند. اما، هر چه زمان می‎گذشت و روابط بین‎المللی پیچیدگی و توسعه

بیشتر می‎یافت، كمبود مقررات بین‎المللی در حمایت از آثار مؤلفان، بیش از پیش احساس می‎شد. از آثار فكری تا زمانی حمایت می‎شد، كه در قلمرو حمایتی كشور متبوع مالك اثر قرار داشت . همین كه اثر از قلمرو حمایتی خود خارج می‎شد، قانونی برای حمایت از آن وجود نداشت. در واقع،‌این احساس به وجود آمد تا برای حمایت از حق مادی و معنوی مؤلف، باید كنوانسیون‎های بین‎المللی منعقد شود. با انعقاد كنوانسیون‎های بین‎المللی حق مؤلف از اواخر قرن نوزدهم میلادی، نقطه عطفی در حمایت از این حق به وجود آمد. از مهمترین كنوانسیون‎های بین‎المللی در این باره، كنوانسیون برن و ژنو می‎باشند كه هر یك به نوبه خود،

توانسته‎اند در سطح جهانی، حق مادی و معنوی مؤلف را از تعرض سوء استفاده‎كنندگان مصون بدارند. كنوانسیون برن در ماده 6، به حمایت معنوی آثار پدید آورندگان می‎پردازند؛ در ماده 11 به بعد، به نحوه حمایت از حقوق مادی و معنوی پدید آورندگان اشاره كرده است؛ و در ماده 12، به كشورهای متعاهد حق جرح و تعدیل و دیگر تغییرات نویسندگی در اثر را برای مؤلف پیش بینی نموده است، كه خودش یكی از حقوق معنوی مؤلف می‎باشد.
قلمرو حق معنوی مؤلف
براساس مبانی فلسفی، حق معنوی مؤلف ارتباطی میان شخصیت مؤلف با اثرش است. ارتباط لاینفك آثار ادبی و هنری با شخصیت پدید‎آورندگان آنها، موجب شده است حقوقی برای اشخاص مزبور در عرف، قانون و شرع شناخته شود كه به لحاظ طبع و فلسفه پیدایش آنها، دارای احكام خاصی باشند كه متفاوت با احكام مربوط به حقوق مادی است. حق معنوی، ویژگیها وخصوصیاتی دارد كه ابتدا به ذكر این ویژگیها می‎پردازیم و سپس، انواع حقوق معنوی مؤلف را بررسی خواهیم كرد.

الف: حق معنوی غیر قابل انتقال است
معنای این عبارت این است كه انتقال این حق، به موجب قرارداد جایز نیست؛ چنانكه دیگر حقوق شخصی نیز، چنین است. طبیعت و هدف این حقوق اقتضا می‎كند كه مانند دیگر حقوق، مرتبط به شخصیت غیرقابل نقل و خارج از قلمرو داد ستد باشد.
سؤالی كه در این زمینه مطرح می‎شود، این است كه آیا معنای غیرقابل انتقال بودن حق معنوی كه در ماده‌«قانون حمایت حقوق مؤلفان ومصنفان» و هنرمندان آمده است، انتقال حق مذكور از طریق ارث و وصیت نیز است؟

در حقوق فرانسه مقرر شده است كه حقوق معنوی پدید آورنده پس از مرگ او، به كسی كه به موجب وصیت برای اعمال این حقوق و در واقع برای حفظ حرمت پدید‎آورنده و اثر او تعیین شده است، منتقل می‎گردد. و در صورتی كه كسی به موجب وصیت تعیین نشده باشد، این حقوق به ورثه پدید‎‎آورنده منتقل می‎شود (صفایی، 1375، ص86)

در حقوق ایران، نص صریحی در این خصوص دیده نمی‎شود. اگر ظاهر ماده‌قانون را ملاك قرار دهیم كه مقرر می‎دارد:
«حقوق معنوی پدید‎آورنده غیرقابل انتقال است»، باید بگوئیم كه این حقوق، غیرقابل انتقال از طریق ارث و وصیت است؛ همان‎طور كه نمی‎توان به موجب قرارداد، آن را انتقال داد. اما، این تفسیر از ماده 4 درست نیست، زیرا:
اولاً، حمایت از شخصیت پدید‎آورنده، منحصر به زمان حیات وی نیست. حمایت از شخصیت پدید‎آورنده، اقتضا می‎كند كه حقوق معنوی او بعد از مرگ به وسیله قائم مقام او اجرا شود.
ثانیاً، لطمه به شخصیت و حیثیت علمی، هنری و ادبی مؤلف بعد از فوت او، لطمه به شخصیت بازماندگانش محسوب می‎شود و موجب تألم روحی‎شان می‎گردد. لذا، آنان یا هر كسی كه پدید‎آورنده در زمان حیات خود برای این كار تعیین كرده است، بعد از مرگ وی متولی این كار خواهد بود.
ثالثاً، ماده‌، حقوق معنوی رامحدود به زمان ندانسته است. از این‎رو، این حقوق نباید با فوت پدید‎آورنده از میان برود. پس، اگر حقوق مذكور پس از مرگ پدید‎آورنده از بین رفتنی نیست، چه كسی باید متولی احقاق حقوق مذكور باشد؟

رابعاً، ماده‌قانون، برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بعد از سپری شدن مدت حمایت حق مادی پدید‎آورنده، عنوان شاكی خصوصی قائل شده است كه در صورت تجاوز به حقوق معنوی پدید‎آورنده – كه بعضاً در مواد 18، 19، 20و21 درج شده است – به عنوان شاكی خصوصی اقامه دعوی نماید. پس با این وصف، تكلیف حمایت معنوی از پدید‎آورنده بعد از سپری شدن مدت حمایت، روشن است. ولی مشخص نیست كه در فاصله مرگ پدید‎آورنده تا سپری شدن مدت

حمایت مادی كه وزارت ارشاد متولی حفظ حقوق معنوی پدید‎آورنده است، چه كسی و چگونه از حقوق معنوی او محافظت خواهد كرد؟‌لذا با توجه به لزوم حمایت حتی پس از مرگ پدید‎آورنده، و تأكید ماده 4 بر تجدید نكردن حمایت به زمان و مكان، به نظر می‎رسد اعمال حقوق معنوی بعد از فوت پدید آورنده، با كسانی است كه وارث حقوق مادی‎اند. بعد از پایان مدت حمایت مادی، وزارت ارشاد قائم مقام پدیدآورنده، در خصوص حقوق معنوی او خواهد بود(صفایی، 1375، ص127).
چون ورثه ادامه دهنده شخصیت و حافظ احترام پدید‎آورنده‎اند، حقوق پدید‎آورنده كه به ایشان منتقل شده‎اند، رنگ دیگری می‎یابد و اختیارات مربوط به آنان از آنچه خود پدید‎آورنده داشته، محدودتر است. امتیازات معنوی پدید‎آورنده، باید در راه مصلحت معنوی متوفی به كار رود، در خدمت ورثه. برخی از فقها در این زمینه می‎گویند (گرجی، 1371، ص33):

«حق معنوی كه مربوط به شخصیت مؤلف است، بدون شك این حق مشروع است و حكم برعدم مشروعیت آن نیاز به دلیل دارد. از جمله احكام حق، انتقال قهری آن به وارث است در صورت فوت صاحب حق. چنانچه در انتقال قهری حق شك كنیم؛ یعنی در این شك كنیم كه پس از وفات متوفی، حقوق او به ورثه‎اش منتقل می‎شود یا خیر، در این صورت اگر دلیل خاص یا عامی كه مطابقاً یا تضمناً و یا التزاماً برقابلیت حق برای انتقال دلالت كند وجود داشته باشد، بدون تردید باید به انتقال حق به ورثه حكم كرد. در غیراین صورت، مقتضای اصل، عدم انتقال به روثه است.»
برخی از حقوقدانان نیز متعقدند كه ماده4، فقط ناظر به انتقال از طریق قرارداد بین زندگان است. از این‎رو، حقوق‎ معنوی پدید‎آورنده را قابل انتقال از طریق ارث و وصیت می‎دانند (جعفری لنگرودی، 1370، ص323).

بنابراین، درست است كه مؤلف حق دارد اثر را به خود منتسب كند و دیگران نیز باید دین حق را محترم بشمارند و حتی مثلاً ناشران نامش را روی اثر قید كنند، ولی این بدان معنا نیست كه پدید‎آورنده نتواند توافق كند كه نام وی روی اثر ذكر نشود. ذكر نشدن نام، با نبودن حق انتساب ملازمه ندارد. ناشران می‎توانند با رضایت صاحب اثر، اثر او را بدون ذكر نامش منتشر كنند. لذا،‌هرگونه توافقی در این خصوص، منع قانونی ندارد. نظر قانون آن است كه صاحب اثر نتواند حقوق خود را به دیگری منتقل نماید، به طوری كه شخص اخیر(منتقل‎الیه) بتواند نام خود را به عنوان پدید‎آورنده اثر اعلام كند. هرگونه قراردادی در این زمینه، محكوم به بطلان است. در نتیجه، شایسته نیست از سوی قانونگذار تأیید و حمایت شود. موضع كنوانسیون‎های بین‎المللی، از جمله كنوانسیون برن، در زمینه قابلیت انتقال حقوق معنوی مؤلف، مبهم است. كنوانسیون برن به موجب بند 1 ماده‌مكرر، مقرر می‎دارد:

«مستقل از حقوق مادی و حتی پس از انتقال حقوق مزبور، مؤلف حق ادعای تألیف اثر را دارد و می‎تواند به جهت تحریف، تبدیل و هرگونه تغییر و عمل مو‎هن نسبت به اثر مزبور كه موجب لطمه به احترام و شهرت او می‎شود، اعتراض نماید.»
لذا، از این بیان، انتقال حقوق معنوی مؤلف معلوم نمی‎شود.

ب: حق معنوی محدود به زمان و مكان نیست
به موجب نظام حق مؤلف فرانسه (ماده 6 قانون 1957م فرانسه)، حقوق معنوی به زمان ومكان محدود نیست و نمی‎تواند مبادله شود همین حكم، مطابق ماده 4 قانون 1348، چنین مقرر شده است:
«حقوق معنوی پدید‎آورنده، محدود به زمان و مكان نیست و غیرقابل انتقال است.»

در حالی كه كنوانسیون برن مطابق ماده 6 مكرر (بند 1ماده 7)، زمان دوام حقوق مزبور را تا پس از مرگ پدید‎آورنده و تا زمان اعتبار حقوق مادی می‎داند البته، كنوانسیون برن به كشورهای عضو این اختیار را داده است كه اگر طبق قوانین داخلی خود مرگ پدید‎آورنده را موجب‎ ختم اعتبار حقوق معنوی می‎دانند، به همین ترتیب عمل كنند. ولی – همان‎طوری كه گفته شد-، حقوق معنوی در قانون ایران دائمی است و با مرور زمان ساقط نمی‎شود. همچنین، حقوق معنوی محدود به مكان نیست؛ یعنی، محل اقامت پدید‎آورنده یا محل انتشار اثر، در آن اثری ندارد. به همین اساس، دولت ایران به عنوان مظهر قدرت عمومی، وظیفه خود می‎داند چنانچه اثر یكی از اتباع كشور كه درخارج انتشار یافته است، تحریف شود و تغییر یابد، از حقوق معنوی آفریننده از، كاملاً حمایت كند. برخی از حقوقدانان،‌قابلیت استناد بودن و غیرمادی بودن حق معنوی را، جزء خصوصیات آن ذكر كرده‎اند(ابراهیم‎زاده پاشا، 1376، ص35).
انواع حقوق معنوی مؤلف

الف: حق حرمت نام و عنوان مؤلف «Droit a la paternite»
حقوق معنوی مؤلف به اعتبار خودش، شامل: حق حرمت نام وعنوان مؤلف است. برخی حقوقدانان از آن به عنوان، حق انتساب اثر و حق ابوت یا ولایت بر اثر نام می‎برند (آیتی، 1375، ص48) حق انتساب، حقی است برای كلیه پدید‎آورندگان آثار مختلف، كه بر خصوصیت آفرینندگی وی و لزوم درج نام وی بر روی اثر تأكید دارد. شاید، این حق از آن رو‎ پیش‎بینی شده است كه همان طوری كه پدر حق دارد نام خود را بر فرزندش بگذارد،‌پدید‎‎آورنده نیز حق دارد نام خود را روی اثرش

نهد. و مواد 3، 17و18 قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان ایران، به حق مزبور اشاره دارند. ضمناً در ماده 21، ثبت اثر، نام، عنوان ونشانه ویژه اثر را از سوی پدید‎آورنده در مرجعی كه در همان ماده تعیین شده، اختیاری اعلام كرده است تا بعد در صورت لزوم،‌پدید‎آورنده برای اثبات مالكیت خود براثر وانتساب آن به خود، بتواند از این موضوع به عنوان دلیل استفاده كند. خالق اثر حق دارد نامش را روی آن منعكس كند؛ و بدین ترتیب، ارتباط معنوی خود را با آن، ثبت و اعلان نماید. حق مزبور، از قدیم بوده است؛ به طوری كه كه شاعران نامشان را در پایین سروده‎های خود با عنوان: «حسن تخلص» می‎آورند. به موجب این حق،‌مؤلف می‎تواند اثر خود را با نام مستعار، حروف الفبا یا گمنام مشتركند.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


دانلود تحقيق در مورد مطالعة تطبيقي‎ حقوق معنوي مؤلف
قیمت : 29,400 تومان

درگاه 1

Copyright © 2014 icbc.ir