عنوان : مقاله مقام پيامبر اعظم و نماز
قیمت : 29,400 تومان
توضیحات در پایین همین صفحه

درگاه 1

توجه : دریافت شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل صرفا جهت پشتیبانی می باشد و برای تبلیغات استفاده نمی شود

هدف ما در این سایت کمک به دانشجویان و دانش پژوهان برای بالا بردن بار علمی آنها می باشد پس لطفا نگران نباشید و با اطمینان خاطر خرید کنید

توضیحات پروژه

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله مقام پيامبر اعظم و نماز دارای 53 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مقام پيامبر اعظم و نماز  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي مقاله مقام پيامبر اعظم و نماز،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مقام پيامبر اعظم و نماز :

پیش سخن:
تردیدى نیست كه بعد از اصول دین, اولین و بزرگ ترین دستور الهى كه ستون دین, معراج مومن, نورچشم پیامبر(ص), سازنده ترین اعمال و جلوه شكوه دین ـ كه بیانگر اوج بندگى انسان در پیشگاه خدا است ـ نماز است. نماز آن چنان مهم است كه در قرآن 46 بار با تعبیرات مختلف از اقامه آن سخن به میان آمده است.
آرى نمازى كه با قیام آمیخته باشد ـ به گفته مفسران كه منظور از اقامه, آن است كه نماز باید سازنده و بالنده باشد, تنها به اوراد و اذكار اكتفا نشود, بلكه آن را به گونه اى برپا دارید كه آثار آن در همه زوایاى زندگى شما آشكار گردد ـ موجب پاك سازى و به سازى روح و روان و محیط جامعه در ابعاد گوناگون و در عرصه هاى مختلف مى گردد.

از اهمیت نماز همین بس كه حضرت رضا(ع) فرمود: ((إول ما یحاسب العبد علیه, الصلاه, فان صحت له الصلاه صحت له ما سواها, و ان ردت ردت ما سواها; نخستین چیزى كه انسان (در قیامت) با مطرح كردن آن حساب رسى مى شود نماز است, اگر صحیح بود, سایر اعمال نیز صحیح است, و اگر رد شد سایر اعمال نیز رد مى شود.))
مطابق روایت مشهور دیگرى از امام صادق(ع) آمده: ((اگر نماز پذیرفته شد, سایر اعمال پذیرفته مى شود و اگر مردود شد سایر اعمال نیز مردود خواهد شد)).

همه پیامبران و امامان و اولیاى خدا, حرمت نماز را به احسن وجه حفظ مى كردند و آن را با كیفیت بسیار عالى اقامه مى نمودند و پس از معرفت به خدا و اصول اعتقادات, بر همه چیز او را مقدم مى داشتند. دلیل اعتقادى و عملى خداشناسى و پیوند مقدس خلق با خالق مى دانستند. با این اشاره, به چند نمونه از سیره پیشوایان بسنده مى كنیم

نماز؛ میراث انبیای الهی
توجه پیامبران به ادای فریضه الهی به روایت قرآن ؛

اشاره:همه پیامبران الهی، راز و نیاز و مناجات و تسلیم در برابر ذات مقدس پروردگار عالم داشته اند و در راه عبودیت و بندگی و نماز و اطاعت خداوند جهان، هجرت و جهاد و فداكاری نموده و عمر خود را سپری كرده اند.

ما در این نوشته، به آن دسته از پیغمبرانی خواهیم پرداخت كه قرآن كریم، داستان نماز خواندن آنان را مطرح ساخته است. ذكر این نكته ضروری است كه وقتی سخن از «نماز پیامبران الهی» به میان می آید، موضوع اصل نماز آنان مطرح است، كه با نماز تكامل یافته ای كه امروز آن را انجام می دهیم، تفاوت فراوانی داشته است.
آری، این طور نبود كه آنان هم مثل ما، در هر شبانه روز هفده ركعت نماز واجب بخوانند، بلكه قرآن كریم، اصل نماز آنان را، كه شامل خضوع و خشوع و كرنش در برابر خداوند عالم بوده، مطرح نموده است.

نماز ابراهیم(ع)
قهرمان توحید، پیامبر بزرگ، ابراهیم خلیل(ع) حدود دو هزار سال قبل از میلاد، در «اور» از توابع «كلده» در مشرق «بابل» كه بین دجله و فرات قرار داشت، به دنیا آمد.(1)
این پیامبر بزرگ، تمام عمر دویست ساله خود را صرف اطاعت خدا و مبارزه با شرك و بت پرستی نمود و در این راه هجرتها و آوارگیها كشید. قرآن كریم، ابراهیم(ع) را به عنوان الگو و اسوه برای ما معرفی كرده است.(2)

همسر ابراهیم «ساره» نام داشت و در یك مسافرتی كه آنان از مصر به فلسطین انجام دادند و خدمتگزار خود «هاجر» را نیز همراه برده بودند، ساره كه تا آن سن و سال فرزندی نداشت، به شوهر خود ابراهیم(ع) پیشنهاد كرد با «هاجر» ازدواج كند، تا ابراهیم(ع) كه بسیار شوق فرزند شدن داشت، از این ناحیه فرزند دار گردد.
اما وقتی ازدواج انجام شد و ابراهیم(ع) از هاجر دارای فرزند پسری به نام اسماعیل گردید، ساره گرفتار رقابت و ناراحتی شد و برای كاستن از این ناراحتی، به همسر خود ابراهیم(ع) پیشنهاد كرد هاجر و فرزند نو رسیده را از وطن و زندگی دور گرداند.

در چنین وقتی، خداوند به ابراهیم(ع) دستور داد مادر و كودك شیرخوار را به سرزمین مكه منتقل كند. ابراهیم(ع)، زن و فرزند را از فلسطین حركت داد و به مكه آورد و آنان را در كنار خانه كعبه گذاشت. سرگذشت وحشتناكی است، مادر جوانی با فرزند نو رسیده اش، در دره ای كه كوههای خشك سر به فلك كشیده قرار گرفته اند. نه از آب خبری هست و نه از آزادی، بلكه حرارت شنهای داغ، آن سرزمین را به كانون سوزان و طاقت فرسایی تبدیل كرده است.

باری، مطلب از نظر جریان طبیعی، بسیار سخت و دلخراش است؛ اما پشتیبان آن خداوند تواناست، كه هر مشكلی را آسان و هر رنجی را مقدمه پیروزی قرار می دهد. بدین جهت، با همه سختیها، باید دل به لطف او بست و ابراهیم هم چنین زمزمه سر می دهد:

«پروردگارا! من تعدادی از اعضای خانواده ام را، به سرزمین بی كشت و زراعتی، نزد خانه محترم تو مسكن دادم. پروردگارا! منظور من این است كه آنان نماز را به پای دارند. خدایا! دلهای مردم را به سوی آنان متوجه گردان و با انواع میوه ها به آنان روزی برسان، تا شكر و سپاس تو را انجام دهند.(3)

روزهایی كه اسماعیل(ع) بزرگ شده بود، در هشتم ذیحجه ای، ابراهیم(ع)، فرزند را برداشت و لبیك گویان راه «منا» را پیش گرفتند و با پیروان موحدی كه همراه آنان بودند، ابراهیم(ع) برای ظهر و عصر و مغرب و عشاء، نمازهای جماعتی تشكیل داد و پیروانش به او اقتدا كردند. از آن تاریخ تاكنون، حدود چهار هزار سال می گذرد، ولی ابراهیم(ع) و پیروانش با نماز خود، دره «منا» و بعد صحرای عرفات را با نور توحید و نماز جماعت، جلوه شكوهمندی بخشیدند.(4)

نماز اسماعیل(ع)
اسماعیل، فرزند ابراهیم(ع) بزرگ شد و برای بالا بردن دیوارها و ساختمان خانه كعبه، با ابراهیم(ع) همكاری كرد.(5) از سوی دیگر، ابراهیم(ع) از قبل نیز از درگاه الهی تقاضا كرده بود: «خدایا! مرا و ذریه ام را، از نمازگزاران قرار بده.»(6)

این دعاها و درخواستها به ظهور رسید، ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) دو پیامبر بزرگ، پایه گذاران حج و عبادت و دعا و نماز در آن سرزمین گردیدند، با شرك و بت پرستی مبارزه نمودند و از امتحانهای سخت، سرفراز بیرون آمدند(7) و به تطهیر خانه خدا برای ركوع و سجود كنندگان و طواف گزاران اقدام نمودند و راه توحید و عبادت را برای انسانها هموار كردند.
خداوند متعال در قرآن كریم، خطاب به پیامبر اعظم(ص)، ضمن تجلیل فراوان از این پیامبر بزرگ می فرماید(8)
«داستان اسماعیل را در كتاب خود یاد كن، زیرا او پیامبری بود كه در وعده ها و قرارهای خود بسیار صادق و درست كردار بود. افزون بر این، اسماعیل پیوسته اعضای خانواده خود را به انجام نماز و پرداخت زكات وادار می كرد و او در نزد پروردگار خویش، بنده ای پسندیده و رضایتبخش بود.»(9)

نماز شعیب(ع)
چهار تن از پیامبران الهی، عرب بودند، كه ترتیب آنان بدین قرار است: هود، صالح، شعیب و محمد(ص).
شعیب پیغمبر(ع)، از نسل ابراهیم خلیل(ع) بود كه بعد از هود و صالح و اندكی پیش از حضرت موسی(ع) می زیست. او از سرزمین «مدین» نزدیك «تبوك» فاصله بین «مدینه» و شام برخاسته بود.(10)

قرآن كریم نام سرزمین شعیب را آورده و می فرماید: «ما برای مردم «مدین»، برادر آنان شعیب را فرستادیم، او گفت: ای مردم! خداوند را عبادت كنید، زیرا غیر از او خدایی وجود ندارد;»(11)
شعیب(ع)، برای راهنمایی ملت خود به توحید و عبادت خداوند و مبارزه با كم فروشی و انحرافهای مالی و اقتصادی جامعه، تلاشهای فراوانی انجام داد، سخنرانی های فصیح و بلیغی ایراد نمود، تا جایی كه او را «خطیب پیامبران» نامیدند.(12)

اما مردم، همچنان به نادانی و لجبازی خود ادامه می دادند، این پیامبر الهی را مسخره می كردند و حتی می گفتند: «ای شعیب! آیا این نمازی كه می خوانی به تو دستور داده كه ما را از پرستش خدایان پدرهایمان و نیز از دخل و تصرف در اموالمان – هرطور می خواهیم- باز داری؟ اما خداوند، رسالت و دعوت و عبادت شعیب(ع) را كه همراه با صبر و مقاومت و درستكاری بود، مورد تمجید و ستایش قرار داده است.»(13)

آن مردم تأثیر سازنده نماز را روی شعیب پیامبر و یاران و پیروان او مشاهده كرده و دیده بودند نماز، روحیه انسان را عوض می كند، وجدان را منقلب می سازد، احساسات و مشاعر او را به سوی تقوا و خدابینی سوق می دهد، از عبادت غیرخدا باز می دارد و از لغزشهای اعتقادی و كم فروشی و حرامخواری، كه از خصلتهای خطرناك و نابود كننده آن مردم بود، انسان را باز می دارد.(14)

نماز موسی(ع)
موسای كلیم(ع) فرزند «عمران» از مادری به نام «یوكابد» یا «آناحید» در مصر به دنیا آمد.(15) بیش از سه روز از ولادت و شیرخوارگی او نگذشته بود كه مادر به دستور خداوند، كودك جگر گوشه خود را در صندوقچه قیراندودی گذاشت و او را به دریا انداخت.
علت این بود كه به فرعون، فرمانروای مصر خبر داده بودند در بنی اسرائیل كودكی به دنیا می آید كه اساس شرك آلود فرعونیان را در هم می ریزد و فرعون هم كه از این معنا سخت ناراحت بود، هر كودكی را كه از مادر متولد می شد، می كشت، تا جایی كه شمار كودكان مظلومی را كه از این ناحیه كشته شدند، تا بیست هزار كودك نوشته اند.»(16)
زندگانی حضرت موسی(ع) را سه دوره چهل ساله، یعنی حدود یكصد و بیست سال دانسته اند، كه چهل سال اول به طور ناشناس در دستگاه فرعون پرورش یافت، در دوره چهل سال دوم، روزگار وارد شدن او به سرزمین «مدین» و دعوت به آیین ابراهیم(ع) و ازدواج با «صفورا» دختر شعیب پیامبر بود و از سن هشتاد سالگی به مقام بلند نبوت رسید و تا آخر عمر یكصد و بیست ساله خود، ادای رسالت نمود.(17)

حضرت موسی(ع) زندگی سراسر مبارزه و پرماجرایی داشته، در برابر فرعون بت پرست، اقدامهایی انجام داد، تا وی و ملت او را از شرك و كفر رها سازد و به توحید و خداپرستی و عبادت پروردگار، دعوت نماید؛ ولی آنان زیر بار دعوت و هدایت او نمی رفتند.
آن طور كه قرآن كریم بیان می دارد، حضرت موسی(ع) با عنایت خداوند معجزه هایی انجام داد كه تحت عنوان «تسع آیات» (18) به نه مورد آن اشاره شده و به تفصیل آن در آیات دیگر قرآن آمده است.

اهمیت موضوع نماز در نبوت حضرت موسی(ع) آن گاه روشن تر می شود كه داستان برانگیخته شدن او به نبوت را مطالعه كنیم.
در تاریخ می خوانیم شعیب(ع)، دختر خود «صفورا» را به ازدواج موسی درآورده بود، تا موسی به عنوان مهریه، مدت ده سال برای او شبانی كند.(19)
وقتی مدت قرارداد موسی(ع) با شعیب(ع) به پایان رسید، موسی همسر و فرزند و گوسفندان خود را برداشت و از «مدین» به سوی شام و مصر حركت كرد.
موسی به وضع مسیر و راه آشنایی نداشت، بدین جهت مسیر «طور غربی» را پیش گرفت و راه را گم كرد، شب تاریك فرا رسید، رعد و برق شدید درگرفت و باران تندی می بارید. طوفان سخت می وزید و هوای بسیار سرد و ناراحت كننده ای بود. گوسفندان او متفرق و گم شدند و مشكل دیگری كه بر سختیهای او افزود، این بود كه همسرش نیز به درد زایمان مبتلا گردید!

موسی(ع)، اندكی سرگردان و درمانده شد، به این فكر افتاد كه آتشی بیافروزد، تا خود و زن و فرزندش اندكی گرم شوند، اما طوفان و باران نمی گذاشت هیزم روشن شود و همه از وحشت تاریكی و سرمای شب ظلمانی به وضع دردناك و هولناكی مبتلا شدند.(20)
قرآن كریم، در بیش از هشتاد آیه، قسمتهایی از داستان موسی(ع) را یادآور شد.
«ای پیامبر! آیا داستان موسی را شنیده ای؟ آنگاه كه از دور آتشی را مشاهده نمود و به خانواده خود گفت: اندكی صبر كنید، من آتشی را دیدم، شاید بتوانم شعله ای از آن را برای شما بیاورم، یا در كنار آتش، راهنمایی را پیدا كنم.»

وقتی موسی(ع) نزد آتش آمد، ندا داده شد: ای موسی! من پروردگار تو هستم، كفشهای خود را بیرون بیاور كه در سرزمین مقدس «طوی» هستی و من هم تو را برای نبوت برگزیدم.
اكنون به آنچه به تو وحی می شود، گوش فرا بده. من «خدا» هستم. معبودی غیر از من نیست. مرا پرستش كن و نماز را به پای دار، تا به یاد من باشی.(21)
بدین ترتیب، با نبوت موسی(ع)، نماز هم همراه آن بود، تا در پرتو این عبادت و اجرای این دستور خداوندی، قلب ناآرام و جان پریشان و مضطرب وی هم، آرامش و سكون مطمئن یابد.
نماز زكریا(ع)
زكریا نیز از پیامبران الهی بود كه سراسر عمر خود را به دعوت و هدایت مردم به سوی خداوند و عبادت پروردگار عالم گذرانید، اما زكریا در حالی كه به سن نود سالگی رسیده بود و موی سر و صورتش سفید شده بود، هنوز از نعمت فرزند بهره ای نداشت، نگرانی این پیغمبر از بی اولادی این بود كه پس از خود وارثی نداشت كه مردم را هدایت كند تا آنان به گمراهی مبتلا نشوند.

زكریا، پیوسته دست به دعا برمی داشت: «خدایا! از جانب خود به من فرزند صالحی عطا كن، كه وارث من و وارث آل یعقوب بوده و بنده پسندیده تو باشد.»(22)
زكریا هرگاه در محراب عبادت قرار می گرفت، این دعا را انجام می داد و از خداوند درخواست فرزند می كرد، تا این كه دعای او مستجاب شد و خداوند به او مژده داد:
«ای زكریا! بزودی دارای فرزند پسری می شوی، كه اسم او «یحیی» است و كسی هم تاكنون به این اسم نامیده نشده است.»(23)
طبق فرموده قرآن: «زكریا در محراب عبادت و در حال نماز بود كه فرشتگان به او ندا دادند: بزودی دارای فرزند پسری می شوی كه به نبوت عیسی(ع) گواهی می دهد و خود او هم فرزندی بزرگوار و پارسا می باشد و نیز پیغمبری از شایستگان است.»(24)

نماز عیسی(ع)
حضرت مریم(س)، دختر عمران، كه قرآن كریم او را بانوی برگزیده نامیده،(25) با عنایت و معجزه الهی، پسری به دنیا آورد كه عیسی فرزند مریم(ع) نامیده می شود.
همسر «عمران» وقتی آبستن بود، با خداوند عهد و نذر بست كه فرزند خود را پس از ولادت، خدمتگزار بیت المقدس قرار دهد، اما آن گاه كه فرزند به دنیا آمد، دختر بود و نام او را هم «مریم(س)» انتخاب كرد.(26)

مریم(س) دختر كوچكی بود، كه پدرش را از دست داد و زكریای پیامبر در بیت المقدس سرپرستی او را بر عهده گرفت و این دختر جوان در حالی كه خداوند از نزد خویش روزی او را می رسانید، پیوسته در محراب عبادت، به نماز و عبادت می پرداخت.(27)

مدتی بر این روزگار گذشت، تا این كه مریم(س)، از جانب خداوند مژده ولادت فرزندی را دریافت كرد كه نام او «عیسی» بود، اما مریم(س) كه شوهری نداشت، از این مژده تعجب كرد، ولی خداوند فرمود: «خدا هر چه را بخواهد، می آفریند، این یك دستور و معجزه الهی است.»(28)

قرآن كریم، داستان خلقت عیسی(ع) را به داستان آدم(ع) كه از خاك آفریده شده تشبیه نموده(29) و بالاخره عیسی(ع) با فرمان الهی، چشم به دنیا گشود.
وقتی عیسی(ع) به دنیا آمد، مریم مورد سرزنش اطرافیان قرار گرفت، زیرا برخلاف جریان طبیعی، صاحب فرزند شده بود، بدین جهت در پاسخ ملامت كنندگان به كودك اشاره كرد تا راز و رمز مطلب را از او جویا شوند! ولی آنان گفتند: كودكی كه در گهواره قرار دارد، چگونه می تواند با ما سخن بگوید؟

در همان حال كودك لب به سخن گشود و گفت: «من بنده خدا هستم. خداوند به من كتاب هدایت داده، مرا پیامبر قرار داده و من در همه حال عنصر پاك و مباركی هستم.
اضافه بر این، پروردگار عالم به من سفارش كرده تا زنده هستم، نماز بخوانم و زكات پرداخت كنم و به مادر خود با نیكویی رفتار نمایم و خداوند هرگز مرا عنصر ستمگر و نامباركی قرار نداده است.»(30)

حضرت محمد(ص)
نماز در مكه معظمه، بر رسول خدا(ص) واجب شد و خداوند به پیامبر اعظم(ص) دستور داد:
«آنچه را از كتاب آسمانی به تو وحی شده، تلاوت كن و نماز را به پای دار، زیرا نماز انسان را از زشتی ها و اعمال خلاف بازمی دارد.»(31)
در تاریخ می خوانیم: آن گاه كه نماز برای رسول خدا(ص) واجب شد، جبرئیل از سوی خداوند نزد آن حضرت، كه در بالای مكه بود آمد. چشمه آبی پدیدار شد. جبرئیل با آن آب وضو گرفت، رسول خدا(ص)، هم وضو گرفتن جبرئیل را مشاهده كرد و آموخت كه چگونه باید برای نماز وضو بگیرد. آنگاه رسول خدا(ص) مثل جبرئیل وضو گرفت و سپس جبرئیل نماز را به او آموزش داد.(32)

«ابن عباس» می گوید: «وقتی نماز برای رسول خدا(ص) واجب شد، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و نماز ظهر و سپس نماز عصر را به او آموخت، چون خورشید، غروب كرد، نماز مغرب را به او آموخت، بعد نماز عشا را به او تعلیم داد و چون سفیده صبح طلوع نمود، نماز صبح را به آن حضرت آموخت;»(33)
«عفیف كندی» می گوید:مدتی قبل از ظهور اسلام، برای خریداری عطر و لباس افراد خانواده به مكه آمده بودم. برای این منظور نزد «عباس بن عبدالمطلب» كه مرد تاجری بود رفتم. با او در مسجد الحرام نشسته بودیم و عباس به خانه كعبه نگاه می كرد، كه خورشید در وسط آسمان قرار گرفت. در همان حال دیدم جوانی وارد مسجد شد، نخست نگاهی به آسمان انداخت و سپس رو به خانه كعبه قرار گرفت، طولی نكشید كه نوجوانی وارد شد و اندكی عقب تر، در طرف راست او قرار گرفت. چند لحظه بیشتر نگذشت، كه زنی به آنان پیوست و عقب سر آنان ایستاد و آنان شروع به نماز خواندن كردند. آری، مرد به ركوع رفت و آن دو هم به پیروی از او ركوع كردند، مرد ایستاد و به سجده رفت و آنان هم در قیام و سجود از او متابعت نمودند.
گفتم: ابن عباس! چیز تازه ای می بینم!

عباس گفت: برنامه تازه ای به وجود آمده است. می دانی این جوان كیست؟
گفتم: نه.
عباس گفت: این مرد، «محمد بن عبدا;» پسر برادر من، آن نوجوان، پسر برادر دیگر من و آن زن هم «خدیجه دختر خویلد» همسر پسر برادر من محمد(ص) است.
پسر برادر من – محمد(ص)- می گوید: خدای او خدای آسمان و زمین است. آن خدا او را به آوردن این دین دستور داده و تاكنون جز این سه نفر در روی زمین، كسی این دین را نپذیرفته و چنین عبادت و نمازی را انجام نداده است.(34)

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


دانلود مقاله مقام پيامبر اعظم و نماز
قیمت : 29,400 تومان

درگاه 1

Copyright © 2014 icbc.ir