توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله فلسفه آموزش و پرورش دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله فلسفه آموزش و پرورش  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله فلسفه آموزش و پرورش،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله فلسفه آموزش و پرورش :

فلسفه آموزش و پرورش

مـــقدمه
فلسفه به عنوان ابزاری بنیادین می تواند ما را در کنجکاوی در محتوای پاسخها ،سبک و سنگین کردن اندیشه ها و شیوه های اندیشیدن و نیز اشتیاق و علاقه برای گزینش بهترین آنها ما را وارد می کند که به فلسفه روی بیاوریم . به قول ویلیام همین وقتی در دنیای فلسفه قدم می گذراید اجباراً در ارتباط با عالمی هستند که بکلی از انچه در کوچه و خیابان پشت سر گذارده اید تفاوت دارد.
دنیای فلسفه — دنیایی است پاک و منزه که همه چیز در ان روشن است و درست در جای خودر قرار دارد. از درهم ریختگی خبری نیست . یعنی فیلسوف از همان واقعیت های درهم و برهم دنیائی روشن و منظم برایتان ترسیم می کند . در این دنیا اثری از تناقضات نیست و آئین خرد ومبانی اندیشمندی خطوط اصلی آن را ترسیم می کنند.

گفتار اول ــــ فلسفه چیست؟
تعریف تعریف
تعریف در لغت یعنی شناساندن و منظور از آن این است که پدیده یا امری یا شیئی را به طور جامع به دیگران بشناسانیم. طوری که گوینده و شنونده ،یا نویسنده ،و خواننده دارای درک مشترکی از آن باشند.
الف — تعریف با کلمه یا عبارتی توصیفی آغاز می شود
مانند این که می گوئیم فلان چیز،عبارتست از, پدیده ایست که و ;
ب- کلمات یا صفاتی را برای تعریف بکار می بریم که بسیاری از مردم مخصوصاً متخصصان و اهل فن آنها را برای چیز مورد تعریف پذیرفته اند وبه صورت معیار یا میزان در آمده اند.
ج- در تعریف پدیده یاشیئی مورد نظر ،یا چیزی از جانب خود ،اضافه نمی کنیم،یا اگر خواستیم اضافه کنیم چنان به تبیین آن می پردازیم که همگان آن را بپذیرند.
این گونه تعریف ها در اصلاح ”تعریف توصیفی ” descriptive defenition)) می گویند زیرا ما کاری جز توصیف یا بیان حالت ،و چگونگی وویژگیهای پدیده مورد نظر انجام نمی دهیم.
وقتی کسی میگوید فلسفه عبارتست از رسیدن به روشنائی ها در واقع بــه تعریف دستوری یا قیدی از فلسفه پرداخته است وآنچه را در خود درست می دانسته بیان کرده است.
تعاریف تحلیلی نیز بصورت یک عبارت قابل قبول همگان بیان نمی شوند, ولی تاحدود زیادی از پراکنده اندیشی در باره موضوع جلوگیری می کنند.
این قبیل تعاریف را ”تعریف تحلیلی ” (analytical definition) می گویند

تعریف فلسفه
فلسفه یا فیلوسوفیا (philosophia) از دوکلمه یونانی فیلو(philo) به معنی دوستدار سوفیا (sophia) به معنی دانائی ترکیب یافته است. باین ترتیب فلسفه یعنی دوستداری دانائی.
فلسفه عبارتست از بررسی و شناخت تحلیلی و انتقادی مسائل اساسی زندگی انسان به صورت یک کل و یا بخشی از آن در ارتباط با کل .
به سخن کوتاه فلسفه کوششی است در جهت یافتن ”پیوستگی“ (coherence) در تمام قلمرو اندیشه و تجربه .

موضوع و هدف فلسفه
موضوع فلسفه درد و حوزه مهم ووسیع خلاصه می شود .
1ــ متافیزیک (ما بعد الطبیعه) که از آن به عنوان ”معرفت به شناسائی و هستی ” تعریف می کنند و خود شامل دوبخش عمده است.
الف ــ هستی شناسی (ontology) که به بحث از مطلق وجود یعنی هستی عاری از هر قیدی می پردازد.
ب ــ شناخت شناسی یانظریه معرفت که در باره امکان شناخت یا امکان شناخت جهان و ماهیت خود شناخت بحث می کند.
2ارزش شناسی ((axiology یا فلسفه ارزشها که ماهیت آرمانها ”(ideals) یا ”ارزشهای مطلق ”(ultemate values) یا“خیـــر“ ((goodness و“زیبائی“((beauty را مورد بحث قرار میدهد.
به عقیده بیشتر فیلسوفان موضوعات عمده فلسفه به معنای کلاسیک آن همین سه موضوع ,یعنی هستی شناسی ,شناخت شناسی و ارزش شناسی است. اگرچه ممکن است برخی از فلاسفه معاصر همانطور که قبلاً دیدیم با این نظر موافق نباشند.
هدف فلسفه نیز در ارتباط با موضوعات مورد بحث آن ,که ذکرشان گذشت, به اعتقاد بیشتر فلاسفه عبارتست از :
الف ــ بدست آوردن یک نظریه از کل ”هستی ” یا بودن“
ب ــ کشف مفاهیم و معانی و ارزشها ی اشیا و امور و پدیده ها به طور کلی
ج ــ تحلیل و انتقاد از فرضها و مفاهیم
د ــ سرانجام کمک به مردم در گسترش جهان بینی سالم و بهره مندی از یک زندگی سالم انسانی .

گفتار دوم ــ تربیت چیست؟
1 تعلیم یا آموزش ((instuction : این واژه در لغت نامه دهخدا ,به معنی بیاموختن , بیا گاهانیدن ,آموختن, آگاهانیدن, کسی را چیزی آموختن, آموزانیدن,; آمده است
آموزش در حقیقت کوششی است که معلم برای انتقال معلوماتی خاص به شاگردان خود به کار می برد و عمدتاً به مهارت و خُبرگی معلم و نوع محتوای درسی که معلم به انتقال آن می پردازد, بستگی دارد.
2 تربیت یا پرورش(education) :در همان جا پرورانیدن ,پروردن, پروردن و آموختن(مستعمل با افعال کردن و دادن) معنی شده است.
بنابراین آنچه از واژه تربیت می توان استنباط کرد این است که تربیت شامل ایجاد یا فعلیت بخشیدن هرنوع کمالی در انسان می شود که مطلوبیت و ارزش داشته باشد.
نتیجه ای که می خواهیم از این قسمت بحث بگیریم این است که کاربرد کلمه ”تعلیم“ و“تربیت“ در مورد غیر انسان ,آنهم برای دست اندر کاران علوم تربیتی مسامحه آمیز است و اهل فن هردو آنها را در مورد انسان به کار می برند.
3 ”تعلیم و تربیت ” یا ”اموزش و پرورش“ :کاربرد این واژه مرکب که به معنای واحدی دلالت دارد,در زبان فارسی تاریخچه طولانی ندارد,و احتمالاً از آغاز قرن اخیر فراتر نمی رود. به نظر می رسد پس از توجه به فرهنگ غربی در کشورما و رواج ترجمه آثار تربیتی آنها چنین واژه ای در ترجمه کلمه (education) جعل شده است.
4 تدریس(teaching) :تدریس به فعالیت خاصی گفته می شود که به وسیله معلم انجام می گیرد تا شاگردان مطالبی را بیاموزند.
5مهارت آموزی یا عادت دادن(training)این عمل ,ایجاد مهارت در افراد از طریق تمرین و تکرار و کارورزی است.

ماهیت تربیت
آیا تربیت فن یا هنر است؟
در اینکه تربیت به معنای اعم آن فن نیست نباید تردید بخود راه داد . زیرا آنچه که در جریان تربیت به عنوان فن از آن یاد می شود,همان مهارتهای تدریس است که معلم می تواند با تمرین و کار ورزی در آن ورزیده شود. اما چنانکه دیدید تدریس از جمله وسایل و ابزار های کمکی تربیت است.
در نتیجه نمی تواند کل جریان تربیت باشد. هنر تلقی کردن تربیت نیز بیشتر یک تعبیر ادیبانه است تا یک تعبیر دقیق و قابل قبول البته چون عنصر خلاقیت در تربیت بنحو بارزی به چشم می خورد و خلاقیت جوهره اصلی هنر است باید گفت که تشابه هائی میان کار یک مربی و کار یک هنر مند و جود دارد . اما صرف چنین تشابهاتی نمی تواند تربیت را به عنوان جریانی که ماهیت هنری دارد معرفی کند.
آیا تربیت علم است
علم تربیت هنوز دوران نوزادی خود را می گذراند.

جامعه شناسی
دایره میانی نشان دهنده قلمرو عمل (فعالیتهای نظیر طراحی آموزشی , تکنولوژی آموزشی و روشها و فنون تدریس ) و دایره خارجی نشان دهنده قلمرو نظر در تربیت می باشد. در این قلمرو دانشهائی نظیر روان شناسی ,جامعه شناسی ,اقتصاد و فلسفه با شاخه های گوناگون که در شکل نشان داده شده است قرار دارند. دقت در شکل فوق نشان می دهد که خروج قلمرو عمل تربیت از حصار قلمرو نظری بسیار دشوار است.
چون همان قلمرو عملی واقعاً بدون اتکا به دست آورد های علومی که در ارتباط نزدیک با تربیت بوده و قلمرو نظری آنرا احاطه کرده است نمی تواند رشد کند ویا به تنهایی تمام ابعاد وسیع جریان تربیت را پوشش دهد . بطوریکه ملاحظه می کنید با اتکاء بخش کوچک و ناچیزی که به عنوان ”تحقیقات مستقل تربیتی“در شکل بالا آنهم با کمی تردید نشان داده شده است نمی توان هنوز به کسانیکه اصطلاح علوم تربیتی را رها نمی کنند خرده گرفت. اما این امید هم وجود دارد که در اینده همان بخش کوچک رشد بیشتری بکند وبا قلمرو عمل چنان در امیزد که علم ”تربیت شناسی ”اظهار وجود نماید.

عناصر تربیت
جامعه ــ خرد و مربی و متربی
محتوای تربیت
هریک از نظام های تربیتی محتوی را براساس معیار ها وملاکهائی انتخاب می کنند. پس می توان نتیجه گرفت که حیطه محتوای تربیت مشمول اصل مطلوبیت و ارزش است.
روش تربیت
در هرحال مطلوبیت یا عدم مطلوبیت روشها براساس نظام ارزشی و اخلاقی و معیار های فرهنگی هر جامعه سنجیده و معین می شود.

اصول تربیت
بنا براین ئر اصول تربیت باید مبانی فکری را برسی نمود تا مربیان با اصول و مبانی تفکر آشنا شوند و در حل مسائل تربیتی از این اصول استفاده نمایند.
در مورد مصدر و سرچشمه اصول تربیت نیز چنین است ,هوشیار برای بدست آوردن اصول منابعی مانند مطالعه زندگی فردی و جمعی نوع انسان ,عوامل موجود در حیات انسان انتظاراتی که مردم از دستگاه تربیتی دارند,و بالاخره فرهنگ جامعه را معرفی می کند. و بر این اساس اصول تربیت را به شش اصل(اصل فعالیت,آزادی ,فردیت,کمال سندیت,اعتبار و اجتماع) محدود می کند.
به اعتقاد ما اصول موضوعی تربیت از دو منشاء سرچشمه می گیرند. اول اصولی که از جهان بینی و ایدو ئولوژی اخذ می شود. دوم اصولی که از علوم و معارف دیگر استخراج میگردد.این تقسیم بندی تا حدودی از نابسامانی های موجود در زمینه ماهیت اصول تربیتی و منشاء آنها جلوگیری می کند و معیار قابل قبولی برای مقوله بندی اصول موضوعی تربیت بدست می دهد.
ازانجائی که تربیت براساس اصول موضوعی که از جهان بینی ,ایدوئولوژی و نظام ارزشها اخذ می کند و با توجه به اصولی که از علومی مانند روان شناسی ,جامعه شناسی ,مردم شناسی ,اقتصاد و ; می گیرد ,از یک طرف جنبه نظری و فلسفی به خود می گیرد و ازطرف دیگر جنبه علمی و تجربی ,به این اعتبار هم هنوز نمی توان در باره ی علم بودن یا نبودن (علم در معنای جد آن )تربیت تصمیم قاطع گرفت.

موضوع تربیت
با توجه به انچه قبلاً گفته شد اصولاً موضوع تربیت بطور اعم موجودی است که نشوونما یا رشد می کند و با لقوه استعداد بالندگی را دارد و به طور اخص انسان کمال پذریری است که در صدد تغییر مطلوب حیات و زندگی خود می باشد. وبالقوه استعداد رسیدن به عالیترین مراحل کمال را دارد

مراحل تربیت

1 مرحله پرستاری
2 مرحله تادیب
3 مرحله تعلیم
4مرحله خود سازی
تربیت عبار تست از فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای شکوفا کردن وبه فعلیت رساندن استعداد های بالقوه انسان و حرکت تکاملی او به سوی هدف مطلوب ,منطبق بر اصولی معین وبرنامه ای منظم و سنجیده.

گفتار سوم ــ فلسفه تربیت
رابطه فلسفه با تربیت
فلسفه و تربیت آنچنان رابطه نزدیکی با هم دارند که ”جان دیوئی ”فلسفه را از نظریه کلی تربیت می نامد.
نظر اول این است که تربیت در تدوین نظریه ها,انتخاب موضوعات و حتی روش شناسی (methodology) خود از نظریه های فلسفی کمک می گیرد.
نظر دوم این است که تربیت شاخه ای از معارف بشری است که می تواند یافته های فلسفه یا اندیشه های یک فیلسوف بزرگ را بکار گیرد.
نظرسومی هم وجود دارد که از اهمیت چندانی برخورد دار نیست .مطابق این نظربین مسائل فلسفی و مسائل تربیتی رابطه ای وجود ندارد.
مسائل اساسی فلسفه ارتباط نزدیکی با تربیت دارد.
1تربیت انسان باید دارای هدف و مقصود و غایتی باشد
2 معلم به طور عمده برای رشد فکری یا عقلانی شاگردان خود تلاش می کند . رشد فکر هم عمدتاً با معرفت سروکار دارد.
3 یک غرض اصلی دیگر از تربیت در همه زمانها پرورش اخلاقی انسانها بوده و هست و گاهی به اعتبار انسانها رابه تربیت شده یا تربیت نشده تقسیم می کنند. اگر چنین هدفی در تعلیم و تربیت ملحوظ نشود ,سنجش درست و نادرست بودن تربیت مشکل می شود لازمه پرورش اخلاقی اشنائی با ارزشها ست.
فلسفه تربیت صرفاً مجموعه ای از حقایق و اندیشه های فلسفی که در عمل تربیت کاربرد دارند نیست.
فلسفه تربیت در جستجوی ایجاد نظریه هائی در باره ی ماهیت انسان,جامعه و جهان می باشد,تا بتواند توسط آنها دداده های گاه متعارض پژوهشهای علوم رفتاری می باشد ,بتواند توسط آنها داده های گاه متعارض پژوهشهای علوم رفتاری (behavioral sciences) رانظم بدهد و هدفهائی را که تربیت باید تعقیب کند,ووسایل کلی را که در ذیل به آنها می تواند به کار ببرد معلوم نماید. فلسفه تربیتی ,عقلانی بودن آرای تربیتی ,هماهنگی آنها با آرای دیگر ,وچگونگی کجروی آنها رابر اثر طرز تفکر نا منظم مورد بازبینی قرار می دهد.
بنابراین ”فلسفه تربیت“ ”یا“ حکمت تزبیت“معرفتی است برای را گشائی خردمند انه در عمل تربیتی .

تربیت و گرایشهای فلسفی
ضرورت انسجام عقاید
مهمترین راه ,ایجاد و انسجام و هماهنگی در نگرش خود نسبت به اشیا ئ ,امور و پدیده ها یا بطور کلی جهان است. انجام این کار نیز مستلزم داشتن سه ویژگی عمده است.
الف ـ تمایل به گرداوری هرچه بیشتر اطلاعت بمنظور بررسی یک مفهوم یایک موقعیت
ب ـ تمایل و آمادگی برای نفوذ به عمق یک مسئله .
ج ـ تمایل به برداشتها , دریافتها و نگاه جدید به مسائل آشنا

تعریف مکتب
”مکتب به گروهی از افراد , به ویژه اندیشمندان روشنفکران و هنرمندانی گفته می شود که افکار ,آثار و سبک آنها تاثیر اجتماعی مشترکی داشته و یا از نظر اعتقادی دارای وحدت نظر باشند.

رابطه مکاتب فلسفی و مکاتب تربیتی
اول ممکن است یک سری آرای تربیتی منظم و منسجم بطور مستقیم یا غیر مستقیم از آرا و عقاید یک فیلسوف یا یک مکتب فلسفی انتزاع شود.
دوم ,گاهی سنن,آداب اجتماعی و نهادهائی در جامعه ای وجود آمده که منجربه نوع خاصی از تربیت انسانها شده است وشخصی یا اشخاصی با مطالعه این زمینه ها و کارکرد نهاد های اجتماعی ,عناصر بنیادی این سنتها و عملکرد ها را شناخته و کشف می کنند ,سپس آنها را بطور منظم و منسجمی تدوین می کنند.یعنی قبل از اینکه مکتب فلسفی و فکری یا تربیتی به وجود آید ,سنتهائی در جامعه شیوع و جریان دارند.

گفتار چهارم ـــ پندار گرائی و تربیت
1- ایده آلیسم و رآلیسم در اخلاق : رئالیسم با واقع گرائی در اخلاق به این معنی است که ارزشها های اخلاقی تابع واقعیات موجود و خواستهای فعلی مردم می باشد که در مقابل آن ایده آلیسم یا واقع گرائی در اخلاق به این معنی است که ارزشها ی اخلاقی تابع واقعیات موجود و خواستهای فعلی مردم می باشد که در مقابل آن ایده الیسم در اخلاق قرار دارد بدین معنی که ارزشها های اخلاقی برای کمال های مطلوب و متعالی در نظر گرفته شوند, هرچند وجود خارجی نداشته باشند و تمایل عمومی مردم هم به آنها موافق نباشند.
2 ایده الیسم ورئالیسم در هنر و ادبیات:در قلمرو هنر و ادبیات ”رئالیسم ”به آن دسته از مکتب های هنری و ادبی گفته می شود که طبیعت و زندگی را به همان گونه که هستند وبه طرز واقعی در بیانات خود ,به اشکال تجسمی ,تصویری ,کلامی ,شنیداری و غیــره منعکس می سازند, در برابر آن ”ایده الیسم ”برآن دسته ازمکتب های هنری و ادبیات اطلاق می شود که طبیعت و زندگی را با همان شیوه های بیانی به شکل غیر واقعی و به صورت پندار ها و آرمانها ی مورد نظر عرضه می دارند.
3ایده آلیسم و رئالیسم در فلسفه:هم ایده الیسم وهم رئالیسم دارای انواع مختلفی هستند که صرف نظر از آنها می توان گفت که به طور کلی عده ای از فلاسفه هستند که معتقدند واقعیتی غیر از ادراکات انسانی وجود نداردو عالم خارج امری اعتباری و ذهنی است و یا در بعضی موارد هم واقعیت را نجر به درک کننده و درک شونده معرفی کرده و می گوید آنچه ادراک می شود ,مفاهیم و صورتهای ذهنی هستند و آن سوی این صورتها ویا ایده ها ی ذهنی واقعیتی که مطابق آنها باشد به غیر از موجودات درک کننده دیگر وجود ندارد . این قبیل نظرات را به هر شکلی که بیان شوند در فلسفه ایده الیسم می نامند.
در برابر مکتب سایر مکاتب فلسفی قرار دارند که قائل به وجود واقعیت های عینی (objective) دیگر غیر از موجودات در ک کننده هستند.
پندار گرائی شاید قدیمی ترین فلسفه نظامدار غرب باشد.

هستی شناسی و تربیت
هستی شناسی پندار گرایان
پندار گران عقیده دارند که“هستی ”(جهان ) یا عالم خارج امری اعتباری و ذهنی است .یعنی واقعیتی غیر از ادراکات ,معانی ذهنی و بطور کلی اندیشه ها و پندار ها ی انسان و جود ندارند.

انواع متعدد مکتب پندار گرائی؟
1 پندار گرائی /روحانی یادینی/ که برکلی نماینده آنست.
2 پندار گرائی ذهنی که ”فیخته ”(فیلسوف آلمانی fichte) نماینده آنست.
3 پندار گرائی عینی که ”شلینگ“(schelling) متفکر آلمانی پایه گذار آن است.
4 پندار گرائی مطلق که به فلسفه فریدریش هگل(G.F.hege) فیلسوف معروف آلمانی اطلاق می شود.

انسان از دیدگاه پندار گرایان
انسان ,به عنوان بخشی از هستی ,در نظر پند گرایان موجودی معنوی است و ماهیت اصلی او را روح وی تشکیل می دهد.

تاثیر هستی شناسی پندار گرایان در تربیت
باتوجه به طرز تلقی پندار گرایان از ماهیت جهان و انسان ,تربیت باید به تدریج زمینه ها ی رشد طبیعت آدمی را که روحانی و معنوی است,برای نسل به هدف هستی اش که عبارت از وابستگی نزدیک میان او و عناصر معنوی طبیعت است, فراهم سازد.
معلم پندار گرا همراه با سقراط ناظر بر زادن افکار شاگردان است.
به نظر پند گرایان ,تربیت باید سببب شکوفائی همه استعداد ها و توانائی های با لقوه شاگردان بشود.
بطور کلی معلم از نظر پند گرایان نقش اصلی و اساسی را در جریان تربیت ایفا کنند.به اعتقاد پند گرایان معلم در رشد و تکامل شخصیت انسان همکار خداون است.
تربیت در نظر پندار گرایان عبارتست از نفوذ انسان رشید,روی انسانی در حال رشد و هدف آن تحقق ذات تربیت شونده و به کمال رساندن اوست. یا به قول ”هرمان هورن“تربیت فرایندی ابدی عالیترین تطابق انسان با خدا ,توسط انسانی است که از نظر روحی و جسمی رشد یافته و فردی آزاد و آگاه باشد. چنین امری در محیط فکری ,عاطفی و ارادی بشر متجلی می گردد.

شناخت شناسی وتربیت
شناخت شناسی پندار گرایان
پندار گرایان معتقدند که معرفت یاشناخت انسان مستقل از تجارب هستی اوست.
الف- عناوین و محتوای دروس
1-زبان و ادبیات . به نظر پندار گرایان با آموزش درست خواندن و درست نوشتن و دستور زبان تسلط شاگرد برای ارائه افکار و اندیشه هایش بیشتر می شود.
2 ریاضیات
3 علوم تجربی
4علوم اجتماعی و گنجینه های فرهنگی
5 تاریخ و فلسفه
6 درسهای دینی
7 تربیت بدنی ,حرفه ای و فنی

روش های تدریس
روش تدریس کلا مبتنی بر تعقل و تفکر است. لذا از تمام شیوه ها های راه بردن عقل برای کسب معرفت ,مانند سخنرانی ,مباحثه و استدلال استفاده می کنند.

ارزش شناسی پندار گرایان
پندار گرایان معتقدند که ارزش ها در ذات خود ابدی ,مطلق ,و تغییر ناپذیر ند آنها ابراز می دارند, آنچه تغییر می کند و در جائی خوب ودر جائی بد دانسته می شود, ارزشها نیستند بلکه ارزش گذاری ها هستند واین منحصر حوزه ارزشها هم نیست.
ارزشها در این دیدگاه دارای سلسله مراتب هستند.
پندار گرایان روشهای تدریس را مستقل از موقعیت آموزشی و حتی مستقل از موضوع تدریس مورد توجه قرار می دهند.
شخص درک کننده (مُدرِک )را با موضوع درک شونده (مُدرَک ) یکی تلقی می کنند. به استفاده ار حواص شاگردان .
با وجود اشکالات بالا که برنظرات تربیتی پندار گرایان وارد است,می توان آرای آنها را در مورد تربیت اخلاقی پذیرفت.

گفتار پنجم ــ واقع گرائی و تربیت
هستی شناسی و تربیت
هستی شناسی واقع گرایان
کسانی که معتقد بودند مفاهیم کلی ,ما بازای خارخی دارند,یعنی وجود واقعی دارند,“واقع گرا ”یارئالیست خوانده می شدند. اما مفهوم واقع گرائی امروز با این مفهوم قدیمی یا کلاسیگ آن متفاوت است .واقع گرائی معاصر به معنی اعتقاد به وجود خارجی وعینیت اشیاءو امور می باشد.
واقع گرائی به مکاتب فرعی مختلف تقسیم می شود مه عمده ترین آنها عبارتند از ”واقع گرائی“قدیمی“ (classical realism)یا ”واقع گرائی تعقلی ” (rational realism) ودر برابر آن ” واقع گرائی طبیعی ”(natural realism) یا ” واقع گرائی علمی ”(scientific realism).

واقع گرائی تعقلی (قدیمی)

واقع گرایان قدیمی یا تعقلی مستقیما تحت تا ثیر اندیشه ها ی ارسطو هستند. وی همچنین افلاطون به اصالت ایده ها اعتقاد داشت, لکن آنرا مجرد و جدای از واقعیت مادی نمی پنداشت. ار نظر ارسطو آنها نه در عالم مُثُـل بلکه در همین عالم هستند.

واقع گرائی طبیعی
این شاخه از واقع گرائی بعد از سده های پانزده هم وشانزده هم به ویژه بعد از انتشار افکار فرانسیس بیکن(f. bacon) گسترش یافت .
اصل اساسی در این نوع واقع گرائی این است که ماده واقعیت نهائی است.
به طور کلی واقع گرایان طبیعی به مسائل غیر تجربی با شک و تردید می نگرند.

انسان از دیدگاه واقع گرایان
واقع گرایان تعقلی
واقع گرایان تعقلی به پیروی از ارسطومعتقدند انسان موجودی ”جسمانی روحانی ” (psycho physical) است. به عبارت دیگر ارگانیسم است.

واقع گرایان طبیعی یا علمی
برخلاف واقع گرایان تعقلی عقیده دارند که انسان موجودی زیستی – اجتماعی (biosocial)است و پیوسته تحت تاثیر محیط طبیعی و اجتماعی خود قرار می گیرد . این تاثیر به گونه ایست که چگونگی ” شدن ” اورا معین می کند. بنابراین نه تنها انسان دارای اراده آزادیست بلکه تابع جامعه و طبیعت است

تاثیر هستی شناسی واقع گرایان در تربیت
تربیت از دیدگاه واقع گرایان تعقلی
اساس هستی شناسی واقع گرائی تعقلی نظریه قوه و فعل یا امکان وواقعیت است.
قوه ها به فعلیت برسد. رشد وشدن انسان براساس همین نظر تبیین می شود از نظر واقع گرائی تعقلی ,کودک ,در حال رشد و شدن است. رشد یا شدن در واقع انتقال قوه به فعل است.
مقصود از تربیت در واقع گرائی تعقلی با رآوردن شخص کاملا ً ”متعادل از لحاظ جسمی و روحی است . انها معتقدند که تنها در این صورت است مه انسان به سعادت و زندگی خوب وآینده ای روشن دست می یابد.

تربیت از دید گاه واقع گرایان طبیعی (علمی)
با توجه به اینکه واقع گرایان طبیعی انسان را موجودی زیستی ــ اجتماعی تعقلی می کنند عقیده دارند که تربیت عبارتست از اماده ساختن انسان برای زندگی در جامعه وپیش از آنکه یک عمل ساختگی یا تصنعی باشد, یک عمل طبیعی است
جریان تربیت باید انسان را قادر به کشف این قوانین و تسلط یافتن بر طبیغت سازد.

شناخت شناسی وتربیت
شناخت شناسی واقع گرایان
واقع گرایان عقیده دارند, آنسوی جهانی که ادراک می کنیم,جهانی نیست که در ذهن خود به خلق دوباره ء ان بپردازیم . جهان همانی است که هست و انسان برای – شناسائی آن باید از حواس و تجبارب حسی خود یاری بگیرد. یعنی دانش ما در باره ء جهان از اندیشه و پندار ما سر چشمه نمی گیرد . بلکه اساسا ً ” از حواس ما حاصل می آید

شناخت شناسی واقع گرایان طبیعی
فرانسیس بیکن یکی از پایه گذاران مکتب حس گرائی در معرفت شناسی عقیده داشت که ما باید مشاهدات و محسوسات را پایه معرفت و علم قرار دهیم و از طریق مشاهده و تجربه,جزئیات مختلف جهان را از جنبه های مختلف مطالعه کنیم.
هیوم نیز بیان می دارد که ذهن انسان پدیده هائی را که شخص حس می کند به صورت تصاویر حسی در حافظه ذخیره می کند. تصویر های حسی انسان که به دنبال هم در مغز جای می گیرند رشته از ادراکات به هم پیوسته را تشکیل می دهند. چنین است که مادر میان پدیده ها ارتباط علت و معلولی حس می کنیم در حالیکه حقیقاً همیشه این طور نیست . زیرا همیشه ودر شرایط ثابت پدیده ای را علت می دانیم که پیش از پدیده دیگر روی می دهد. یعنی هر رویداد را علت رویداد بعدی تصور می کنیم.

شناخت شناسی واقع گرایان تعقلی
واقع گرایان تعقلی ضمن پذیرفتن امکان شناختن نفس امر (جهان همانگونه که هست) تاکیید می کنند که شناخت نمی تواند یک امر صرفا ً مادی باشد .شناخت حسی تنها محسوس مادی را ادراک می کند و هرگز نمی تواند مفهوم ”نیستی“ را همانند مفهوم ” هستی“ درک کند. در صورتی که عقل هردو مفهوم را به یک اندازه می شناسد. علاوه براین , عقل قدرت شناخت ” کلی“ را نیز دارد.

تاثیر شناخت شناسی واقع گرایان در تربیت
تربیت از دیدگاه واقع گرایان طبیعی یا علمی.
کوشش وتلاش شناخت شناسان واقع گرای علمی مانند جان لاک ,دیود هیوم,توماس هابس (t.habes) ودیگران را را برای رشد روان شناسی رفتار گرا که واتسون واسکینر از شناخته شده ترین چهره های آن هستند, هموار ساخت .امـروز بیشتر واقع گرایان طبیعی در تربیت کودکان از نقطه نظر های روان شناسان رفتار گرا سود می جویند.
یادگیری مطابق این دیدگاه عبارتست از شکل گیری تغیراتی که برای معلم و شاگرد حس کردنی و قابل مشاهده باشند.
منظور از فرایند تربیت در این دیدگاه نه تنها آشنا ساختن متربی با دنیای واقعی است بلکه انتظار این است که تربیت سبب شود تا شاگردان آن واقعیات را شخصا ً کشف کنند

تربیت از دیدگاه واقع گرایان تعقلی
واقع گرایان تعقلی با توجه به نقش خاصی که برای عقل در شناسائی انسان قائل هستند بیشتر از محرک ها وپاسخهائی که در دیدگاه قبلی مورد تاکید بودند,به ادراکات و استنباطاتی که انسان از محیط اطراف خود دارد توجه دارند . نظم طبیعی حیات انسان وقتی مشخص یا درک نمی شود که تمام فعالیت های او به وسیله هدفی عقلانی هدایت شود.
هدف ومحتوای تربیت
در تعیین محتوای تربیت میان دو طرز تفکر واقع گرایانه (طبیعی وتعقلی) تفاوت چندانی مشاهده نمی شود تفاوت آنها بیشتر روشن است .
در واقع گرائی محتوای برنامه آموزشی به گونه ای تدارک دیده می شود که شاگردان ضمن اندوختن دانش بتدریج با راه و رسم زندگی و نیز نحوه برخورد با مشکلات آشنا شوند.
این موارد درسی عبارتند از :
1 ابزار های تفکر و تفاهم شامل:
— زبان مادر وزبانی که بتوان به وسیله آن با افراد جامعه بومی تفاهم برقرار ساخت
— زبان کمی (ریاضیات) تا بتوان به وسیله آن یافته ها علمی را در مقیاس جهانی عرضه کرد که برای همگان قابل فهم باشد.
–زبان هنر (نقاشی ,کارهای تجسمی ,موسیقی و;) برای تلیف عواطف و احساسات شاگردان.
2 علوم طبیعی و تجربی
3 علوم مربوط به تحلیل جامعه انسانی :این بخش از محتوای درسی از انجائیکه در ارتباط با مسائل آینده و تحول زندگی انسان است بیشتر مورد توجه واقع گرایان تعقلی قرار گرفته است.

روشهای تدریس
روشهای تدریس در دیدگاه واقع گرائی طبیعی یا علمی بریافته های روان شناسان رفتار گرا استوار است و در دیگاه واقع گرائی تعقلی مبتنی بر نظریه های روانشناسان شناختی یا گشتا لتی است.
بطور خلاصه روشهای تدریس مکتب واقع گرائی مبتنی بر مشاهده ,آزمایش و تجربه و حل مسئله و تعقل است.

ارزش شناسی وتربیت
ارزش شناسی تربیت گرایان
واقع گرایان در اینکه ارزشهای بنیادی در اساس صورت ثابتی دارند با هم توافق نظر دارند دارند. به اعتقاد آنها ارزشها همانند سایر اشیاء ,کاملا مستقل از ما وجود دارند.به اصطلاح فلسفه ارزشها نیز یک موجود هستند. این گفته به آن معنا نیست که آنها وجود عینی دارند بلکه وجود آنها از نوع صورتهای ریاضی است.
تغییر در ارزش گذاری از سوی واقع گرایان طبیعی یا علمی دقیقا ً از طریق تغییر در خود ارزشها تفسیر و تبیین می شود.
اما واقع گرایان تعقلی معتقدند که بر ای ارزشها در جهان شالوده هائی وجود دارد .ریشه آنها در رابطه انسان و اشیاء قرار گرفته است.
بدین ترتیب تا زمانی که انسان , انسان بماند , ارزشها ی بنیادی تغییرینخواهد کرد.

تربیت از دیدگاه واقع گرایان طبیعی
واقع گرایان طبیعی یا علمی به منظور تربیت انسان توصیه می کنند که هرچیز سازگار طبیعت او دارای ارزش است . غایت تربیت این است که انسان براساس مقتضیات طبیعت زندگی کند کار معلم تبلیغ اعمال اخلاقی به صورت مجموعه ای از اوامر و نواهی که مخالف با حیات طبیعی انسان باشد نیست. بلکه وظیفه او فراهم کردن زمینه هائی است که شاگرد به مقتضای امیال و خواستهای طبیعی خود عمل کند.

تربیت از دیدگاه واقع گرایان تعقلی
واقع گرایان تعقلی با الهام از اعتقاد به ثابت بودن ارزشهای بنیادی و ترکیب انسان از روح و جسم اظهار می دارند که تربیت اخلاقی شاگردان شامل آراستن آنها به فضایل معنوی است. از نظر آنان غایت فعالیت های انسان سعادت است,و سعادت در واقع همانند یک فرایند کامل برای یک انسان عاقل تلقی می شود. معلم با تربیت نفس و به فعلیت رساندن همه توانائب ها و استعداد ها ی شاگردان آنها را منضبط بار می آورد.

گفتار ششم – ماده گرائی و تربیت
مهمترین مشخصه آن رشد اندیشه ها ی ماده گرایانه یا ماتریا لیستی بود.
بنیان گذار مکتب ماتریالیسم دیا لکتیک کارل مارکس(karl marx)با همکاری فرید ریش (freiedrich engels)بود. مارکس شاگرد هگل بود.

هستی شناسی و تربیت
هستی شناسی ماده گرایان
در هستی شناسی ماده گرایان ,اساس و حقیقت جهان ,ماده(material) است هیچ چیز غیر مادی در جهان وجود ندارد .
پایه های اصلی هستی شناسی ماده گرائی دیا لکتیکی را در چهار اصل تشکیل می دهد.
1 حرکت تکاملی
2 تضاد های تکاملی
3 جهش های تکاملی
4 همبستگی عمومی پدیده ها

انسان از نظر ماده گرایان
از دیدگاه ماده گرایان انسان جزئی از جهان مادی وبه صورت ارگانیسم زنده یا موجودی زیستی است که ذاتا ً اجتماعی می باشد.

تاثیر شناسی ماده گرایان برتربیت
با توجه به نگرش ماده گرایان به هستی و انسان ,چنین استنباط می شود که یک مربی پیرو این مکتب بر آن است که کودک از آغاز زندگی تا پایان مرحله رشد ,تمام مراحلی را که جانداران در تاریخ تکامل خود و انسان بطور خاص علوه بر تکامل زیستی در تاریخ تکامل اجتماعی خود پیموده است,تکرار می کند.
با اعتقاد انان انسان در جریان تربیت به اقتضای جبر محیط طبیعی به تکرار تاریخ تکامل نوع خود می پردازد.
هدف تربیت با توجه به چنین نگرشی ” رشد کامل انسان ” است.
تربیت در این مکتب براساس ســه عامل استوار است.طبیعت ,کاروجامعه .
شناخت شناسی وتربیت
شناخت شناسی ماده گرایان
شناخت در مکتب ماده گرائی همانند مکتب واقعگرائی طبیعی ,متکی برحس گرائی است.
در شناخت شناسی ماده گرائی گرائی حقیقت مطلق وجو ندارد.

تاثیر شناخت شناسی ماده گرایان بر تربیت
با توجه به نگرش ماده گرایان به شناخت و تبیینی که از جریان شناخت دارنذ تربیت نیز از دیدگاه آنان هم درروش و هم در محتوی ,علم گراست .به عقیده طرفداران این مکتب علم ابزار پیشرفت است و از طریق علم است که می توان بر پندار های متا فیزیکی خط بطلان کشید و به حیات آن خاتمه داد. علم در نظر انان به معنای کسب دانش یقینی است نه سیر در پندار های صوفی مآبا نه.

هدف و محتوای تربیت
با توجه به آنچه ذکر شد هدف و محتوای برنامه تربیت براساس پیش فرض معروف مارک یعنی یکسان بودن موجود طبیعی و موجود اجتماعی یازیستی – اجتماعی بودن انسان از یکسو و استقرار نظام اشتراکی (کمونیسم)و از میان رفتن مالکیت خصوصی بر ابزار تولید ودر نتیجه آن از میان رفتن از خود بیگانگی انسان ,از سوی دیگر تعیین می شود.
برنامه درسی مدارس مبتنی براین مکتب ,ریاضیات برای کمک به رشد تفکر دیالکتیکی ارائه می شود. فیزیک برای ایجاد توانائی در شاگرد که بتواند جهان مادی را به صورت مجموعه ای مرتبط با هم بشناسد که تابع قوانین خاص خودش می باشد نه تابعی از ذهنیات فردی و شخصی او . مباحث زمین شناسی برای شناسائی منابع زمین و استفاده از آن در جهت منافع جامعه و مهمتر از آن برای نفی این تفکر که جهان مخلوق قدرت الهی است, آموخته می شود .زیست شناسی به شاگردان نشان می دهد که اولا ً حیات پدیده ای تصادفی و خلق الساعه بوده و از تراکم تغییرات کمی و تحول به کیفیت جدید وبه صورت خود به خود به وجود آمده است و خالقی ندارد.
.ثانیا ً شخصیت انسان محصول تکامل تاریخی جامعه است و ایده آلها و مسائل خاص روحی و مذهبی نقش چندانی در آن ندارند. بالاخره منظور از تدریس تاریخ این است که این درس طوری تنظیم وتعلیم شود که دانش آموزان را به برتری سیر صعودی نظام کمونیسم در جریان تکاملی تاریخ وانحطاط و سیر نزولی نظام سرمایه داری متقاعد کند و بذر احترام وتجلیل از پرو لتا ریا و رهبری آنرا در دل آنها باورسازد. برای تامین این هدف آموزش فنی و حرفه ای ای نیز در برنامه مدارس پیش بینی می شود .وبرای تلطیف عواطف شاگردان برنامه های هنری و ادبی از قبیل ادبیات ملی و جهان ,موسیقی ,هنر نمایش و غیره نیز تدارک دیده می شود.

روش تدریس

روش تدریس مورد استفاده در این مکتب بسیار نزدیک به روشهائی است که در واقع گرایان طبیعی در تدریس به کار می گیرند.
به طور کلی روشهای تدریس در این مکتب همان روشهای تجربی است که روان شناسان تجربی آنها را آزموده وبه منظور کاربستن به معلمان توصیه کرده اند. معلم در این مکتب از اعتبار و اقتدار ویژه ای برخوردار است.

ارزش شناسی و تربیت
ارزش شناسی ماده گرایان
در این مکتب همانطور که محتوای آگاهی و شناخت مبتنی برتجربه است, ارزشها و شناخت آنها نیز حاصل تجربه می باشد . وانسان آنها را برحسب نیازمند یهای اقتصادی خود می آموزد.
ارزشها همه اکتسابی و نتیجه تکامل حیات فرد و جامعه است.

تاثیر ارزش شناسی ماده گرایان برتربیت
زیر بنایای ارزشها را در نظام تربیتی ماده گرائی اقتصاد تشکیل می دهد.
تربیت بیشتر از آنکه جنبه فردی داشته باشد جنبه اجتماعی دارد و اعتبار هر فرد به میزان خدمتی است که می تواند برای جامعه انجام دهد.
تربیت مبتنی براین ارزش شناسی چهار ویژگی عمده دارد:
1 تربیت در خدمت حکومت وسیاست
2 تلفیق کار واموزش
3 تربیت تحت هدایت و رهبری مطلق و لی چون و چرای طبقه کارگر (پرولتا ریا)
4 تربیت برمحور جامعه و انسان.

گفتار هفتم ــ عمل گرائی و تربیت
تفکر عمل گرایانه با فلسفه عمل گرائی در آمریکا شکل گرفت.
پراگما (pragma) یک واژه یونانی به معنی کار یا کار و عمل سودمند است.

هستی شناسی و تربیت
هستی شناسی عمل گرایان
مهمترین اصل در هستی شناسی عمل گرایان ”اصل تغییر ”است که مطابق آن همه چیز در جهان در حال تغییر و تحول است و هیچ چیز ثابت و واقعیت پایدار در جهان وجود ندارد .
جهان دیوئی همانند جهان جیمز ناتمام و نامعین است.
عمل گرایان معتقدند که جهان آشکارا در مقابل ماست.

انسان از دیدگاه عمل گرایان
از دیدگاه عمل گرائی انسان موجودی زیستی وپیوسته با جهان است .انسان جدا از طبیعت نیست. بلکه جزئی از طبیعت و دائما ً با آن است.
در فلسفه عمل گرائی انسان دارای اراده آزادنیست بلکه در جهت تحقق این آزادی تلاش می کند.

تاثیر هستی شناسی عمل گرایان در تربیت
فلسفه عمل گرائی درواقع باید فلسفه تربیت به حساب آورد.زیرا در این مکتب فلسفی موضوع انسان و تربیت بیش از سایر مکاتب فلسفی مورد توجه قرار گرفته است.به طوری که دیوئی به معنای وسیع آن .بنابراین فلسفه از تربیت زائیده می شود.
بنابراین جریان تربیت ,عمل رشد و تکامل و نوسازی تجربه است نه انتقال مقادیری معلومات واعتقادات.

شناخت شناسی وتربیت
شناخت شناسی عمل گرایان
عمل گرایان تجربه را اساس معرفت می دانند و معتقدند که معرفت یا شناخت ,حاصل ِ عمل ِ میان ِ انسان و محیط اوست. انچه دانسته می شود ,فرضیه هائی هستند که درستی آنها در عمل و تجربه تائید می شود.
روشی که عمل گرایان برای کسب شناخت یا معرفت به کار می برند“روش حل مسئله .
مراحل روش حل مسئله:
1 برخورد با مسئله
2 پیدایش مشکل یا مسئله
3شناسائی وتعریف مسئله
4 گرد آوری اطلاعات مربوط به مسئله .
5فرضیه سازی
6 آزمودن فرضیه وحل دستگاه

موارد ومحتوای دروس
محتوای دروس را معمولا ً متخصصان تربیتی تعیین می کنند وآنها هستند که معین می کنند,شاگردان چه مطالبی را یاد بگیرند تا در آینده به دردشان بخورد.
محتوای آموزشی باید متناسب یا تجارب کنونی شاگردان و در ارتباط نزدیک و پویا با زندگی آنها انتخاب شود. این تجارب باید چنان باشند که شاگردان را به حل مشکلات حال وآینده ء خود توانا سازد.
عمل گرایان روش حل مسئله خود را برای انتخاب محتوای دروس نیز توصیه می کنند.
عمل گرایان تاکید برآن دارند که محتوایات مواد درسی از قبیل ریاضی ,علوم طبیعی وعلوم اجتماعی,از تجارب عادی زندگی شاگردان انتخاب وبه صورت واحد درسی , یا طرح و پروژه اجرا گردد.

روش تدریس
عمل گرایان خصوصیات اصلی روش تدریس را با ویژگیهای اساسی تفکر همانند ویکسان تلقی می کنند. لذا روش حل مسئله با بهترین روش تدریس می دانند .از نظر آنها این روش نوعی آمادگی برای زندگی است. ارزش شناسی وتربیت

ارزش شناسی عمل گرایان
عمل گرایان بنیاد ارزشها را بیشتر در فعالیت های فردی و اجتماعی جستجو می کنند.
اشیا و امور و پدیده ها در نظر عمل گرایان درای دوگونه ارزش هستند.ارزش ذاتی وارزش ابزاری.

تاثیر ارزش شناسی عمل گرایان در تربیت
زیرا در نظر عمل گرایان ارزشها در خود اشیا ء وامور وپدیده ها وجود ندارند .بلکه این ما هستیم که در رابطه با اهداف خود به آنها ارزش می بخشیم .
نسبی بودن ارزشها در رابطه با موقعیت ,وتلاش برای رسیدن به یک مبنای داوری جمعی ومشترک ,از اصول مهم ارزشناسی عمل گرایان می باشد.
عمل گرایان درمورد تربیت اخلاقی نیز اعتقادشان براین است که :مهم ترین مسئله تربیت اخلاقی مسئله ء رابطه دانش واخلاق می باشد.

گفتار هشتم ــ اسلام وتربیت
هستی شناسی وتربیت
هستی شناسی اسلامی
در فلسفه اسلامی هستی به عنوان بدیهی ترین بدیهات, نخستین چیزی است که در باره ی آن بحث می شود .مهمترین مسائل هستی شناسی در این فلسفه عبارتند از مبدا ومنشاء هستی که نهایتا ً به بحث از خدا وخدا شناسی می انجامد.
هستی از دیدگاه اسلام ,بدون خداوند معنی و مفهوم ندارد خداوند متعال ,واقعیت مطلق ومبداء هستی است و هیچ زمانی و منانی از او خالی نیست.

انسان از دیدگاه اسلام
انسان از دیدگاه اسلام موجودی مادی معنوی , یعنی دارای روح وجسم است .

تاثیر هستی شناسی اسلامی در تربیت
جهان وانسان در هستی شناسی اسلامی در حرکت و شدن بسوی تکامل هستند.وسیله این تکامل برای انسان همانا تربیت است .اهمیت تربیت در مکتب اسلام به قدری است که خداوند خود را ”رب العالمین ” یا ” پروردگار“ جهان می نامد
بطور کلی هدفهای تربیتی اسلام را می توان چنین خلاصه کرد:
الف :اهداف اعتقادی واخلاقی
ب :اهداف پرورشی
ج:اهداف علمی وآموزشی
د: اهداف فرهنگی
ه:اهداف اجتماعی
و:اهداف سیاسی –نظامی
ز:اهداف اقتصادی
شناخت شناسی وتربیت
شناخت شناسی اســـلامی
موضع قاطع این فلسفه مبنی بر اصالت عقل در شناخت مسائل متافیزیکی ,کاملا ً محفوظ بوده وبدون اینکه از ارزش تجارب حسی بکاهد واهمیت به کار گیری روش تجربی را در علوم تجربی انکار کند بر استفاده از متد تعقلی در حل مسائل فلسفی تاکید داشته است.
از نظر قران علم در سیر خود به سوی یقین سه مرحله دارد:
الف ـ علم الیقین که علم قیاسی واستنتلاجی است واز طریق استدلال عقلی حاصل می شود
ب ـ عین الیقین که علم ادراکی یا غیر مستقیم است و از طریق حواس حاصل می شود.
ج ـ حق الیقین که علم دریافت مستقیم وشهودی است.

علم حضوری
علم حضوری نوعی آگاهی است که بدون واسطه صورت ذهنی ,وبا شهود درونی ,در شخص درک کننده وجود دارد.

علم حصولی
این نوع علم همانطور که دیدید حاصل تفکروتعقل ویا مشاهده وآزمایش است.مشخصه بارز آن دیدگاه فلاسفه اسلامی نیازمند بونش به صورت ادراکی یا بصورت ذهنی است

فلاسفه اسلامی برای نیل به علم حصولی از خارج سه مرتبه قائل هستند:
1مرتبه حس
2مرتبه خیال
3مرتبه تعقل

ابزار های شناخت از دیدگاه شناخت شناسی اسلام عبارت اند از:
الف ـ حواس: حواس سالم و طبیعی اولیه ترین ابزار شناخت محسوب می شود.
ب ـ عقل یا نیروی تفکر
ج ـ نفس سلیم

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir