توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله قارچ ویروسها دارای 73 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله قارچ ویروسها  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله قارچ ویروسها،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله قارچ ویروسها :

مقدمه
ازهنگامی كه ذرات ویروسی برای اولین بار در سال 1962 در بافتهای خوراكی biporus Agaricus توسط هولینگزمشاهده شد. ویروسها و ذرات شبه ویروسی (VLPs ) متجاوز از 100 گونه مختلف متعلق به گروههای عمده قارچها گزارش شده است. همچنین هولینگز در1978 تخمین زد كه قارچ ویروسها ممكن است درحداقل 5000 گونه از قارچهاوجودداشته باشد.استفاده ازواژه ذرات شبه ویروسی به جای ویروس درمواردی بكارمی رود كه«قارچ ویروس» جدا نشده ومشخصات آن نیز تعیین نشده است .

اغلب می توان آنها را در آلودگیهای رایج قارچی مشاهده كرد كه دربعضی صفات خاص شبیه ویروسهای متداول هستند و در ژنوم آنها نیز شباهتهایی با پلاسمیدها وجود دارد. غالباً دارای RNA دورشته ای و چند قسمتی بوده كه این قطعات معمولاً جداگانه ولی درون ذرات شبیه هم قرار دارند.
قارچ ویروسها اغلب دارای ذرات ایزومتریك به قطر nm48-25 هستند ولی ذرات باسیلی فرم، میله ای فرم و ذرات گرد خال مانند(Herpeslike) نیز گزارش شده است.انتقال آنها اغلب طی تقسیمات سلولی و تركیب سلولی و تولید اسپور در میزبان قارچ صورت می گیرد. هنوز ناقل طبیعی كارایی برای آنها شناخته نشده است كه شاید به همین دلیل دارای دامنه میزبانی محدودی در بین گونه ها و جنسهای قارچها می باشند.

نكته قابل توجه این است كه مایكوویروسها سبب آلودگیهای پنهان در قارچهای میزبان خود می شوند, همچنین در آلودگیهای ویروس در مخمرها همراه بودن پروتئینهای كشنده كاملاً محرز است.
اخیراً ازآنها دركنترل بیولوژیك وایجاد نژادهای كم تهاجم قارچی(Hypovirulent) وهمچنین فعالیتهای بیولوژیكی آنتی ویروسی و آنتی توموری و ; استفاده می شود.

تاریخچه :
ازهنگامی كه ذرات ویروسی برای اولین بار در سال 1962 در بافتهای خوراكی biporus Agaricus توسط هولینگزمشاهده شد. ویروسها و ذرات شبه ویروسی (VLPs ) متجاوز از 100 گونه مختلف متعلق به گروههای عمده قارچها گزارش شده است. همچنین هولینگز در1978 تخمین زد كه قارچ ویروسها ممكن است درحداقل 5000 گونه از قارچهاوجودداشته باشد.

دلایل نا شناخته ماندن آنها :
مایكوویروسها به چهار دلیل از ویروسهای روی گیاهان و حیوانات و باكتریها دیرتركشف شدند.
1 بسیاری از قارچهای تحت تأثیر ویروس علائمی از خود نشان نمی دادند.
2 در مورد قارچهای رشته ای ممكن است تحقیق كردن در مورد آنها یا ایزوله كردن آنها از منابع طبیعی سخت باشد. زیرا ایزوله های آنها یا خوب رشد نمی كنند و یا در شرایط آزمایشگاهی كولونیهایی می دهند كه با كلونیهای ایجاد شده توسط آنها در طبیعت متفاوت است.

3 انتقال آزاد سلولی یا خالص سازی ویروس مشكل است و باید تحت شرایط كنترل شده دقیق صورت گیرد تا طی تلقیح ویروس خالص سازی شده, همان آلودگی ناشی از اسپورهای قارچی هوازاد آلوده به این ویروس در میزبان زراعی را ایجاد كنند.
4 بیماریهای قابل انتقال قارچی نظیر victoria Helminthosporium را یك بیماری ویروسی می دانستند در صورتیكه با تكنیكهای ویروس شناسی قابل شناسایی نبودند. با وجود اینكه علائم آنها شبیه بیماری ویروسی نبود دانشمندان آن را بیماری ویروسی تصور می كردند كه اتفا قاً از روی همین علائم و تضادها اولین مایكوویروسها كشف شدند.

 

كلیات:
انواع مورفولوژیكال متعددی از اجسام شبه ویروسی در قارچها یافت شده اند و مقدار كمی از اینها ( VLPs ) از قواعد ویروسها تبعیت می كنند . استفاده از واژه شبه ویروس به جای ویروس در مواردی بكار می رود كه «قارچ ویروس» جدا نشده و مشخصات آن نیز تعیین نشده است . و واژه ویروس برای ذراتی كه از نظر مورفولوژیك مشابه ویروس هستند, خالص سازی شده و ژنوم اسید نوكلئیك در یك پوشش پروتئینی در آنها مشاهده شده است . با وجود اینكه در مواردی عفونت زایی هم ندارند.

جدولی در سال 1986 ارائه شد كه شامل حدود 200 (VLPs ) در متجاوز از 100 گونه قارچ بود. به دو دلیل اعتقاد داشتند كه تعدادواقعی ( VLPs ) از این مقدار ممكن است كمتر باشد:
1 بعضی از VLP ها ممكن است دارای ژنوم دوقسمتی باشند به عنوان مثال, VLP های ایزومتریك ظاهراً با ابعاد اندازه گیری شده مختلف كه در

آزمایشگاههای مختلف اندازه گیری شده اند در واقع مشابه هستند این موضوع با اندازه گیری ابعاد ذرات,از یك نژاد مشابه Penicillium chrysogenum كه ابعاد آن از 40 ـ 35 نانو متر متغیر است مشخص می شود . متغیرهای زیادی هستند كه اندازه گیری ابعاد این ذرات را توسط میكروسكوبهای الكترونی تحت تأثیر قرار می دهند. از جمله این عوامل متغیر می توان به 1ـ رنگ استفاده شده 2ـ درجه خلوص ویروس

3ـ تجمع ذرات ویروس 4ـ استاندارداهایی كه در كالیبراسیون استفاده می شود, را نام برد.از این رو زمانیكه این ذرات با اندازه های مختلف متعدد از یك گونه خاص قارچ گزارش شدند اغلب كاملاً مشخص نیست كه دقیقاً چند نوع مختلف VLP را ارائه داده اند. بطور مثال در Pyricularia oryzae دو ذره به ابعاد nm30 وnm 45 از یك آزمایشگاه و دو ذره دیگر با ابعاد nm 36 ـ 35 و nm 25 از آزمایشگاه دیگر گزارش می شود حال معلوم نیست كه این گزارشات مربوط به 4 ( VLPs ) مجزا هستند و یا هر دو اندازه ذرات مذكور در آزمایشگاههای مختلف متفاوت به همان دو ذره ( VLPs ) بر می گردد.

بعضی از VLPها ممكن است در واقع ویروس نبوده بلكه با عناصر ویروسی اشتباه گرفته شوند بطور مثال از عناصر سلولی كه ممكن است در برشهای بسیار باریك تهیه شده جهت بررسی با میكروسكوپ الكترونی با VLP ها اشتباه شدند می توان گرانولهای گلیكوژن و ذرات گاما را نام برد.
درتحقیقی جهت بررسی این امركه آیا امكان این هست كه ویروسهایی كه ازنژادهای مختلف Slime mold , ( Physarum polycephalum) گرفته شده اند بتوانند واكنشهای بدنی را تحت تأثیر قرار بدهند محققین متوجه شدندكه علت رفتار مختلف نژادهای مختلف این قارچ در این تستها بخاطر تفاوت در تعداد نسخه های این اجزا هست.

از طرف دیگر اسپكترومتریك نشان داد كه اینها پیك جذب درnm 260 یا nm 280 كه مختص اسید نوكلئیك و پروتئین هست را ندارند در نتیجه به این نتیجه رسیدند كه ممكن است این اجزا گرانولهای گلیكوژن باشند. این نتیجه گیری با مشاهده حساسیت آن نسبت به آلفا ـ آمیلاز قوت گرفت. این نتیجه در مورد قارچهای Clindrocladium scoparium , Lentinus edodes , Schizophyllum commune صادق است.

2 اما در مورد ذرات گاما , این ذرات در زمان اسپوروژنز از گرانولهای دارای بار شكل می گیرند. در حدود 40 نانومتر قطرشان هست. در داخل سیسترنهای شبكه آندوپلاسمیك دانه دار ظاهر شده كه با هم آمیخته و تشكیل تجمعات nm 100 را می دهند. در برشهای عرضی ذرات گاما توسط سه لایه پوشیده شده اند كه لایه بیرونی غشاء لیپیدی است. زئوسپورهای Blastocladiella emersonii دارای 12 ذره گاما و همچنین در سایر كتریدیومیستها از جمله Allomyces arboscular , Allomyces macrogenus , Catcuaria anguilulae , Coelomomyces punctatus , Coelomysidium simulii , Olpidium brassicae , Phlyctochytrium irregulare , Rozella allomyces .

ذرات گاما از نظر مورفولوژی و سایز تركیبات پایه DNAها مشابه Poxvirus ها هستند. هیچ شاهدی مبنی بر این نداریم كه این ذرات گاما , خودشان عفونت زا هستند و یا خودشان توانایی نسخه نویسی را دارند برای همین ناخواسته كاندیدای ویروس بودن هستند چون وابسته اند.

شواهد خوبی وجود دارد كه ذرات گاما تشكیل سیتزوم می دهند. سیتزومها وزیكولهای كروی هستند كه شامل كمپلكس كتین سنتتاز كه توانایی تشكیل میكروفیبریلهای كتین را دارا هستند. كار آنها این است كه كتین سنتتاز را به سایتهایی كه میكروفیبریلها انباشته می شوند در سطح سلولهای قارچ انتقال می دهند احتمالاً حضوردر قارچهای كتین ساز از قبیل Allomyces sp. , Mocur sp. , Neurospora sp. , Saccharomyces sp. , Agaricus sp. و زئوسپورهای Blastocladiella emersonii كه فاقد دیواره سلولی هستند یافت می شوند.

در غیاب سنتز RNA و پروتئین , در طی تشكیل زئوسپور, ذرات گاما از نظر ظاهری تغیر كرده و وزیكولهای متعددی در حدود nm 80 آزاد می كنند. این وزیكولهای ذرات گاما به سطح اسپور مهاجرت كرده و به غشاء سلولی می پیوندند كه این واقعه همزمان با ظهور دیواره اولیه سیست اتفاق می افتد. در مطالعات Invitro نشان داده شده است كه ذرات گاما ایزوله شده فعالیت كتین سنتتاز را نیز شامل می شوند. این ذرات بیشتر به عنوان عناصر سلولی طبقه بندی می شود و كار و طریقه نسخه نویسی DNA آنها مشخص نیست.

از سایر ساختارهایی كه ممكن است با VLP ها اشتباه شوند بخشهای كوچك سلولها شامل تجمعات كریستالین پروتئینها مانند الكل دهیدروژناز در Saccharomyces carlsbergensis و گرانولهای پلی فسفات در برشهای عرضی از ساختارهای توبولار دستگاه گلژی و ساختارهای غشایی ساخته شده توسط دستورالعمل میتوكندریهای موجود در سلولهای مخمر در حال جوانه زنی.
همانطور كه گفته شد مسلماً نیاز مبرمی به ایزوله كردن و تعیین مشخصات VLP ها یی كه با میكروسكوپ الكترونی یافت شده اند احساس می شود قبل از اینكه بطور قطعی بتوان آنها را ویروس نامید.

مرفولوژی :
ژنوم قارچ ویروس دارای شباهتهایی با ژنوم پلاسمید می باشد . اغلب دارای ذرات ایزومتریك به قطورnm 25 ـ 45 می باشند اما گاهی ذرات باسیلی شكل, میله ای شكل , نخی شكل, گرزی شكل و همچنین ذرات گرد خال مانند Herpslike ) ) گزارش شده است. اغلب دارای dsRNA چند قسمتی بوده كه این قطعات معمولاً جداگانه ولی درون ذرات شبیه هم قرار دارند. در زیر به گروههای مختلف ( VLPs) با توجه به فرم ذرات و محتوی ژنوم آنها اشاره می كنیم :

ذرات میله ای شكل ( Rod – shaped ) : در قارچهای آسكومیست, بازیدیومیست و قارچهای ناقص كشف شده اند. كه این ذرات میله ای شكل محتوی ssRNA هستند و شامل گروههای ویروسی:
-Tabamovirus
-Forovirus
-Tobravirus

-Hordeivirus
-Tobaco stunt virus group
كه از جمله اینها می توان TMV – like particle را نام بردكه بر روی زنگها شامل Puccinia sp. , Coleosporium sp. , sp. Uromyces و سفیدكهای پودری شامل Erysiphe sp. , Phylactinia sp . , Sphaerotheca sp. دیده شده اند.

ذرات نخی شكل ( Flexuous Rod – shaped ) : در قارچهای آسكومیست , بازیدیومیستها و قارچهای ناقص و ماستیگومایكوتینا كشف شده اند. این ذرات محتوی ssRNA هستند و شامل گروههای ویروسی :

-Potexvirus
-Clastrovirus
-Carlavirus
-Rice strip virus group
-Potyvirus

كه از جمله اینها می توان گروه Clastrovirus را كه بر روی
Synchytrium endobioticum عامل بیماری زگیلی سیب زمینی از كیتریدیومیستهاست را نام برد.
ذرات باسیلی شكل ( Bacilliform and Bullet – shaped ) : محتوی ssRNA وشامل گروه ویروسی Rhabdoviridae هست كه به عنوان مثال می توان ذرات alfalfa mosaic virus را كه ذراتی بدون پوشش ( non – involved) هستند و بر روی Agaricus bisporus اثر می گذارند را نام برد.

ذرات گرزی شكل ( Club – shaped ) : محتوی dsRNA كه از آن جمله می توان ویروسهای روی قارچ Endothia parasitica عامل بیماری سوختگی شاه بلوط Chesnut blight را نام برد.
ذرات Enveloped pleomorphic : بر روی Neurospora crassa و Saccharomyces sp. میتوان آنها را یافت .

ذرات گرد خال مانند ( Herpslike ) : محتوی DNA هستند . این ذرات خارج سلولی و پوشیده شده با غشاء هستندو بر روی Oomycetes مورد بررسی به موارد زیر می توان اشاره كرد:
ـ Phytophthora parasitica var. parasitica
ـ Schizochytrium aggnegatum

ـ Thraustochytrium sp. ( بیش از بقیه مورد بررسی بوده است.)
ذراتی با سر و دم (Particle with Heads and Tails ) : اینها را می توان بر روی Saccharomyces carlsbergensis مشاهده كرد, همچنین از این گروه به باكتریوفاژهایی كه روی نمونه های زراعی از پنیسیلیوم پیدا شده اند می توان
اشاره كرد.

Geminate particle : محتوی ssDNA می باشند و روی ایزوله های كندرشد از Neurospora crassa یافت می شوند.
ذرات ایزومتریك : از نظر محتوی ژنوم به چهار دسته تقسیم می شوند:
a) dsRNA ها , كه از این گروه می توان Penecillium stoloniferum , Penecillium citrinum , Allomyces arbuscular را نام برد.
b) ssRNA ها ,كه از Oomycetes بر روی سفیدك دروغین برنج Sclerophthora macrospora اثر می گذارد.

c) dsDNA ها , تنها ذرات ایزومتریك بدون پوشش كه بر روی Rhizidiomyces sp. از كیتریدیومیستها اثر می گذارد. ( این قارچ پارازیت روی Achyla و Saprolegnia از Oomycetes می باشد.)
d) VLP هایی از قارچهای پست با ابعادی بین nm200 – 40 كه بر روی قارچ Albugo candida اثر می گذارد.
Retrovirus – like particle : این گروه بر روی Saccharomyces cerevisiae تأثیر می گذارد.

انتقال :
انتقال قارچ ویروسها اغلب طی تقسیم سلولی, تركیب سلولی و تولید اسپور در میزبان قارچ صورت می گیرد. هنوز ناقل طبیعی كارایی برای قارچ ویروسها شناخته نشده است و یكی از مشكلات عمده آنها عدم وجود آزمونهای مرسوم بیماریزایی مثل انتقال با مایه زنی عصاره به میزبان سالم است.

بیشتر قارچ ویروسها رابطه سرولوژیكی با هم ندارند و دامنه میزبانی محدودی در بین گونه ها و جنسهای قارچها دارند. دلیل این اختصاصی بودن آشكار ممكن است به علت عدم وجود ناقلین مشخص یا نبود روشهای انتقال آزمایشگاهی خاص باشد تا عدم توانایی آنها به آلودگی گونه های قارچی مختلف.

علائم :
هر چند اغلب ویروسهای گزارش شده بدون علائم بیماری هستند و یا آلودگی نهفته در میزبانهای قارچی ایجاد می نمایند, ولی تأ ثیرات آلودگیهای ویروسی در قارچ خوراكی كاملاً محرز است.
از جمله علائم روی قارچ Agaricus bisporus به شرح زیر است:
1 اسپوروفر یا كلاهك قارچهای آلوده كوچك, بدشكل و ممكن است چروكیده و یا آبكی باشد.
2 معمولاً ساقه قارچ بیمار در اثر بیماری كشیده شده و قارچ به شكل چوب طبل و یا بشكه ای شكل در می آید.

3 كلاهك قبل از موعد باز می شود.
باید توجه داشت كه این علائم ممكن است در اثر عوامل زیست محیطی و زراعی نیز بوجود آید. بطور كلی بیماریهای ویروسی روی قارچهای خوراكی ممكن است علائم مشخصی نداشته باشند و كاهش میزان محصول در واحد سطح شاید بهترین و مشخص ترین علامت بیماری باشد. ویروس باعث ضعیف شدن و كاهش میسیلیوم قارچ می شود. این میسیلیوم در محیط كشتهای مصنوعی نیز در مقایسه با قارچ سالم از رشد مطلوبی برخوردار نیستند.

 

بیماری ویروسی در قارچ Agaricus bisporus :
قارچ خوراكی Agaricus bisporus در اروپا 300 سال و در امریكا حدود یك قرن است كه پرورش داده می شود اولین بار علائم بیماری آبكی شدن ساقه در سال 1948 توسط برادران لافرانس مشاهده شد كه بنا به همین دلیل به بیماری لافرانس هم شهرت یافت, در استرالیا و ژاپن تحت نامهای بیماری x , بیماری قهوه ای, آبكی شدن ساقه و خشكیدگی قارچ ( die – back ) گزارش شده است.

با اینكه علائم خیلی زود مشاهده شد ولی تا مدتها تصور نمی شد كه بیماری ویروسی باشد تا اینكه در سال 1959 گاندی بطور قاطع نشان داد كه این بیماری بوسیله قطعات میسیلیوم انتشار می یابد و عامل انتقال آناستموز میان هیفها بوده كه همین مسئله منجر به دلالت بر یك فاكتور سیتوپلاسمیكبه عنوان عامل بیماری شد.

چند سال بعد در سال 1962 هولینگز اولین قارچ ویروس را روی Agaricus bisporus كشف كرد و سپس سه نوع ذره از قسمت میوه قارچ بیمار در انگلستان بدست آورد كه 2 ذره آن ایزومتریك و تحت نامهای MV1 , MV2 نامیده شد و ذره سوم كه باسیلی فرم بود به نام MV 3 نامیده شد.
بعدها دو ذره ایزومتریك دیگر به قطرهای nm 34 و nm 35 به نامهای MV4 , MV5 كشف شد. اما رایجترین آنها ذرات باسیلی فرم و ذرات ایزومتریك با قطرهای nm 25, nm 34 , nm 35 بوده است.این بیماری موجب خسارت شدید به محصول قارچ خوراكی در بسترها می شود, همچنین انتقال ویروس از طریق اسپور و بذر قارچ به راحتی صورت می گیرد.

 

كنترل:
در مراكز پرورش قارچ ممكن است از طریق میسیلیومهای سالم ( Spawn ) , استریل سازی كمپوست , استریل كردن بسترهای پرورش قاچ و استفاده از فیلترهای هوا جهت جلوگیری از ورود اسپورهای آلوده به ویروس, كنترل می شود.

 

ارائه دو سیستم مدل از مایكوویروسها
بیماری مسری Helminthosporium victoriae ؛ گواهی برای بیماری شناسی ویروسی
مقدمه:
حداقل 4 انگیزه اصلی برای شناسایی و مطالعه عوامل میرمسی در بیماریهای قابل انتقال Helminthosporium victoriae می باشد.
1 بیماری ویروسی H. victoriae سیستمی بوجود می آورد كه از آن می توان برای مطالعه در مورد تأثیرات آسیب شناختی قارچ ویروسها در قارچهای رشته ای استفاده كرد. در این بررسی ما به این نتیجه می رسیم كه اكثریت قارچ ویروسها غیر بیماریزا هستند و معمولاً هیچ اثر زیان آوری بر روی میزبان خود ندارند.

2 علائم این بیماری به عنوان نشانه های با ارزشی در تشخیص و شناسایی قسمت های مبتلا شده قارچ كه مورد آزمایش یك دوره ویروسی قرار گرفته است به كار می رود. تلاشهای اخیر برای به وجود آمدن یك سیستم آزمایشی برای انتقال قارچ ویروس به صورت بدون سلول به علت عدم وجود علائم قابل شناسایی مختل شده است. اخیراً برای شناسایی میسیلیومهای مبتلا شده نیاز است كه مسیسیلیوم مجزا با استفاده از كلونیهای بزرگ قارچی تولید شده و در مورد وجود ویروس و یا اسید نوكلئیك ویروس مورد بررسی قرار گیرند.

3 H. victoriae یك سیستم مدل علی را برای مطالعه قارچ های بیماری كه میزان بیماریزایی آنها بستگی به میزان تولید توكسین توسط میزبان خود دارد را ارائه می دهد. از آنجایی كه بیماریهای مربوطه به H. victoriae بصورت Hypovirulent هستند و میزان تولید توكسین توسط یك ژن كنترل می شود . مطالعات و بررسی در مورد واكنشهای درون پلاسما هسته باعث كشف نقش مهم قارچ ویروس ها در بیماریزایی در این سیستم می شود و ممكن است در بعضی قارچهای بیماریزای دیگر باعث تولید توكسین در میزبان شوند.

4 با بررسی موارد مبتلا به H. victoriae كه جداسازی شده اند نتایجی بدست آمد كه نشان می دهد كه آنها اقدام به تولید آنتی بیوتیك به همراه طیف وسیعی از فعالیتهای ضدقارچی و ضد باكتریایی كرده اند. در نتیجه مطالعات انجام شده , آنتی بیوتیك طبیعی كه به علت این بیماری تولید می شود , از آنجا كه هنوز پدیده كشنده ای در قارچهای رشته ای كشف نشده است بسیار مورد توجه است زیرا برخلاف این آنتی بیوتیك مورد قبول در H. victoriae پروتئین كد شده توسط dsRNA كه در مخمرهای آلوده به ویروس وجود دارد می تواند به عنوان عامل كشنده و یا بازدارنده در وارد آمدن آسیب به گیاه مربوطه باشند.

علاوه بر این, تحقیقات انجام شده در مورد بیماری های قابل انتقال از H. victoriae نشان می دهد كه این سیستم می تواند زمینه خوبی برای تحقیقات و مطالعات آینده باشد.

تاریخچه:
در سال 1946 میلادی عامل در H. victoriae به عنوان عامل بیماری victoria blight در دانه های یولاف اعلام شد و مشخص شد كه یك عامل بسیار اختصاصی می باشد و تنها آن دسته از یولافهایی كه به زنگ تاجدار با عامل Puccinia coronata مقاوم هستند را مبتلا می كند. بیماری كه با عامل در H. victoriae ایجاد شد كم كم به صورت اپیدمی در آمد تا جایی كه در سال1947 و 1948 باعث ایجاد آسیب و زیان در اكثر مزارع یولاف در امریكا شد . علاوه بر این كشت و درو گونه های دیگر یولاف كه مشتق گرفته از victoria بودند در زمین زراعی لغو شد. این نوع یولاف به رویش خود در قسمتهایی از جنوب امریكا تا سال 1950 ادامه داد. در سال 1959 از طریق مشاهده و بررسی حالتهای غیرطبیعی كه در گیاه یولاف در ایالت لوسیانا مشاهده شدبه این نتیجه رسیدند كه نوع بیماری مشتق شده از H. victoriae می تواند قابل انتقال باشد.

لیندربرگ مشاهده كرد كه بعضی از كلونی های H. victoriae كه از یولافهای مبتلا شده بدست آمد به صورت غیرطبیعی و رشد ناقص پدیدار شده اند. به دنبال یك دوره رشد و رویش طبیعی, در بخشهایی از حاشیه كلونی فروریزی همزمان و یا لیز شدن میسیلیومهای هوازی مشاهده شد و بطور كلی از گسترش كلونی جلوگیری شد. او, این نمونه از ناهنجاری و وضعیت غیر طبیعی را به عنوان یك بیماری اعلام كردو نشان داد كه این بیماری قابل سرایت به كلونی های سالم و طبیعی از طریق آناستموز در تماس با كلونی های آلوده می باشد.

از آنجا كه در بخش لوسیانا گیاهان بیمار و سالم از یكدیگر جدا شده اند, در جایی كه احتمال بیماری می رفت نیز مقدار زیادی خسارت اعلام نشد كه این برای این نمونه از بیماری مربوط به یولاف غیر معمول بود. پس پیشنهاد شد كه كاهش در میزان بیماریزایی H. victoriae ایجاد شده است و این خاصیت ممكن است به بیماری های قابل سرایت در قارچها منتقل شود.

ایزوله های زراعی مبتلا به H. victoriae دارای دو نمونه ویروس اختصاصی بودند كه از نظر سرولوژیكی و الكتروفورتیكالی و با توجه به نحوه رسوب گذاری انتخاب شدند و به نامهای 145s و 190s نامیده شدند. نمونه های جداسازی شده نرمال حاوی هیچ ویروسی نبودند و یا فقط نمونه 190s را دارا بودند. با توجه به مدارك مربوط در آن زمان نتیجه گیری شد كه وجود ویروس 145s به تنهایی و یا در تركیب با ویروس 190s می تواند باعث بروز بیماری شود.

 

ویروسهای روی H. victoriae :
ویروس190s بطور كلی یك ویروس ساده و تك قسمتی است, در حالیكه حاوی یك نمونه خاص از dsRNA می باشد. ویروس 145s احتمالاًیك ویروس تركیبی می باشد كه دارای 4 نمونه خاص از dsRNA می باشد. با تمركز و بررسی بیشتر روی ویروس 145s , مشاهده می شود كه ساختار آن بسیار متغیر است و بطور كلی میزان آن نسبت به ویروس190s بسیار كمتر می باشد؛ نسبت 145s به ویروس190s میزان 1 به 10 می باشد.

اجزای dsRNA ویروس 145s هیچ ارتباطی با یكدیگر ندارند و این موضوع مشخص نشده است كه آیا اجزای مركب dsRNA نشان دهنده یك ژنوم تقسیم شده و چند جزئی است و یا یكی یا چند تا از این اجزا انگل و یا جهش یافته هستند.
از دو روش برای كشف این دو ویروس استفاده شد:

1 تولید یك سرم پادتن برای ویروس190s , كه برای كشف ویروس با استفاده از تكنیك الایزا مورد استفاده قرار گرفت. آنتی سرم مناسب برای ویروس 145s در حال حاضر موجود نمی باشد و آنتی ویروس موجود با استفاده از تركیبی از دو ویروس145s و 190sتولید شد كه در سیستم الایزا غیر قابل استفاده نمی باشد.
2 استفاده از رادیو ایزوتوپها كه برای شناسایی و ردیابی ویروس 190s بكار
می رود.

علائم بیماری و محتویات ویروس :
بیماریهای جداسازی شده از استرینهای B-1 و A-9 در ابعاد مختلفی شبیه هم هستند . در هر بخش ایزوله حاوی هر دو ویروس145s و 190s می باشد كه با سرعتی كمتر از نمونه های معمولی رشد كرده اند و تولید بافت میسیلیومی غیر طبیعی می كنند و ممكن است مقدار كمی هاگ نیز تولید كنند. این دو نمونه به طور كلی بر اساس علامت خارجی بیماری با هم تفاوت دارند. ایزوله استرین B-1 با داشتن فروریختگی های سریع و مشخص میسیلیوم هوازی خود, در كلونیهای در حال رشد در دكستروزهای گوجه فرنگی قابل مشاهده است. كل میسیلیوم هوازی در روزهای 7 تا 10 به كلی فرو ریخت.

نمونهA-9 دارای علائمی از قبیل كلونی رشد نكرده و ناقص همراه با میسیلیوم های كم پشت و بطور كلی از افزایش كلونی در روزهای 5 تا 6 جلوگیری شده است . بخشهای رشته ای متورم شده در روزهای 7 تا 10 در كلونی مشاهده شد و همچنین فروریزی میسیلیوم های هوازی در مورد نمونه A-9 تنها محدود به PDA می باشد و در روزهای 10 تا 14 كاملاً آشكار در محیط مایع می باشد. مهمترین علامت بارز در محیط مایع رویش ضعیف میسیلیومها می باشد و همچنین تولید بخش زیادی از میسیلیوم سفید می باشد.

این دو نمونه جداسازی شده حتی در مورد حاوی بودن ویروس 190s نیز با یكدیگر تفاوت دارند. با اعمال كردن تست الایزا نشان داده شده كه نمونه B-1 دارای مقدار بیشتری از ویروس در مقایسه با نمونهA-9 می باشد.
نشانه های بیماری كه مختص هر یك از این نمونه ها می باشند می تواند شاخص قابل انتخاب برای افزایش میزان واگیری و سرایت به كار رود و می توان در تعیین نقش هر كدام از این دو ویروس در توسعه و گسترش از آن استفاده كرد.

در مطالعات قبلی سه نمونه جداسازی شده دیگر نیز به طور دقیق مورد بررسی قرار گرفت . این نمونه ها شامل B-2 , HV408 و HW-1 هستند. همه این نمونه ها دارای میسیلیومهای طبیعی با هاگزایی بالا روی PDA بودند. همچنین درمورد دو نمونه HV408 و HW-1 با انجام تست الایزا , تشخیص داده شد كه كه آنها عاری از ویروس 190s می باشند. بر خلاف آنها در هنگام نمونه برداری از نمونه B-2 مشاهده شد كه این نمونه حاوی ویروس 190s می باشد كه البته میزان آن نسبت به مقدار بدست آمده 190s از دو نمونه B-1 و A-9 , بسیار كمتر بوده است. این نمونه همچنین دارای مقدار بسیار كمی 145s می باشد در صورتیكه در دو كلونی دیگر( B-1 و A-9 ) ,از هر دو ویروس به مقدار زیاد مشاهده شد و همچنین معلوم شد كه میزان وجود 145s نسبت مستقیم با شدت بیماری دارد بنابراین علت اصلی بروز بیماری باید ویروس 145s باشد. به هر حال نقش ویروس 190s را در تشدید بیماری تا زمانی كه نمونه مبتلا به هر دو ویروس جداسازی شود نمی توان بطور واضح تشخیص داد.

در كلونی B-2 مقدار زیادی میسیلیوم هوازی تولید شد كه فرو ریزی نكردند, هیفهای پیرامونی این كلونی بسیار طولانی و دراز بوده است و دارای شاخه های كمی بوده است . سلولها دارای شكل و سایز یكسان و یكنواخت بوده و دارای محتویات سیتوپلاسم طبیعی هستند. اما در كلونی A-9 هیفها دارای شاخه های زیادی بوده و بیشتر سلولها حالت متورم دارند و سیتوپلاسم آنها بصورت دانه دانه و غیر طبیعی می باشد, بعضی از سلولها حل شده و محتویات سیتوپلاسم آنها را در حالی كه چسبیده به هیفها چسبیده اند می توان مشاهده نمود. بخش ضخیم این سلولها نشان دهنده حضور تعداد زیادی از اجتماع ذرات ویروس مانند (VLPs ) می باشند.

در شكل بخش ضخیم سلولهای قسمت رأس همانند سلولهایی كه در نوك هیفها قرار دارند نشان داده شده است كه سیتوپلاسم و ارگانهای داخلی سلول فاسد شده است و تقریباً كل سلول با VLP های انباشته شده پر شده است. قسمت ضخیم سلول در هیفهای سالم بصورت نرمال و طبیعی است و هیچ نشانی از تجمع VLP ها در آن مشاهده نمی شود.

میزان بیماریزایی نمونه های مبتلا به H. victoriae :
لیندربرگ میزان بیماریزایی این ویروس را در نمونه های سالم و بیمار دانه های یولاف از طریق دو روش تلقیح مورد آزمایش قرار داد. این تزریق شامل پلاكهای میسیلیوم بود كه در قسمت محور برگ قرار داده شده بود و یا هنگام دانه پاشی و بذر پاشی به خاك منطقه اضافه گردید. نتیجه آن نشان داد كه نمونه های جداسازی شده بیمار دارای كاهش در میزان سم و زهرآگینی خود شده اند و این در حالی است كه در حدود 93 تا 100 درصد نمونه های سالم كه در برابر میسیلیوم نرمال قرار گرفتند از بین رفتند و تنها 13 تا 20 درصد از گیاهانی كه در معرفی میسیلیوم بیمار قرار گرفته بودند از بین رفتند.

در روش درمانی,كه در مایع تزریقی, مخلوطی از میسیلیوم سالم وبیمار قرار داشت و این تزریق به خاكی كه در آن دانه های كاشته شده بودند وارد شد حدود 50 درصد گیاه ها باقی ماندند هنگامیكه دانه ها را 30 روز بعد از وارد كردن این ماده به خاك كاشتند درصد گیاهانی كه مورد تزریق تركیب قرار گرفتند و زنده ماندند مساوی با آنهایی بودن كه تنها در معرض میسیلیوم بیمار قرار گرفته بودند. نتیجه آن بدین معنی بود كه یك كنترل بیولوژیكی در مورد نمونه های سمی معمولی و نرمال در خاك ایجاد شده است.

 

میزان بیماریزایی عامل H. victoriae بستگی به میزان تولید توكسین victorian در میزبان دارد و این عمل توسط ژنی در هسته كنترل می شود. میزان سم نمونه های مختلف قارچها را می توان از طریق تعیین میزان توكسین تولید شده در گیاه میزبان اندازه گیری كرد. با استفاده ازآزمون زیستی و جلوگیری از رشد ریشه , لیندربرگ اعلام كرد كه تولید توكسین توسط نمونه های سالم به میزان 2 تا 10 باربیشتر از مقدار تولید شده در نمونه های بیمار بوده است. او رابطه آن را با میزان رشد در بین دو نوع مختلف از نمونه های جداسازی شده نشان داد.

سندرلین , چندین نمونه سالم وبیمار كه مبتلا به ویروس مورد نظر بودند را برای تعیین میزان توكسین مورد آزمایش قرار داد. نتیجه آن نشان داد كه وجود یا عدم وجود ویروس در گیاه نسبت مستقیم با میزان تولید توكسین ندارد و این مسئله روشن می سازد كه تولید توكسین در گیاه تحت نظر ژن هسته صورت می گیرد. با در نظر گرفتن این حقیقت كه تمام نمونه های جداسازی شده بیمار, یك مقدار كمی ویكتورین تولید می كنند می توان نتیجه گیری كرد كه ابتلا به ویروس می تواند به طور غیر مستقیم بر میزان تولید توكسین تأثیر داشته باشد و باید در نظر گرفت كه تولید توكسین نه تنها به علت ایجاد جهش در ژن هسته صورت نمی گیرد بلكه می تواند به علت واكنشهای نوكلئوپلاسمی در قارچهای مبتلا به ویروس باشد.

این فرضیه را می توان از طریق روشهای زیر مورد تست و آزمایش قرار داد:
1 زیر نظر داشتن و كنترل میزان تولید توكسین در نمونه HW-1 كه توسط یك یا هر دو ویروس مبتلا شده است.
2 این نظریه كه درمان و بهبود دو نمونه بیمار B-1 و A-9 باعث می شود كه آنها دوباره توانایی خود را در تولید مقدار زیادی ویكتورین بدست بیاورند.

انتقال عامل H. victoriae :

گابریل و مرتاف, پروتوپلاسم را ازنمونه های فاقد ویروس جدا كردند و همراه با نمونه خالص سازی شده ویروس( دو ویروس145s و 190s ) در حضور پلی اتیلن گلوكل , عمل رقیق سازی پروتوپلاست در محیط تولید پروتوپلاسم را انجام دادند. كلونی هایی كه حاصل از پروتوپلاست دوباره تولید شده بودند به طور مجزا به PDA منتقل شدند و برای آزمایش وجود علائم بیماری مورد بررسی قرار گرفتند.

مدارك و نظریه ای كه نشان می دهد كه بیماری به نمونه فاقد ویروس ,با استفاده از پروتوپلاست قارچها و تولید ویروس های خالص سازی شده منتقل شده است بر اساس شرایط زیر است:
1 با بررسی و آزمایش كلونیهای غیرطبیعی و ناقص می توان مشاهده كرد كه برخی از خواص عامل H. victoriae در بین كلونیهای مشتق شده از كلونیهایی كه بر روی آنها ویروس اعمال شده است وجود دارد.
2 در قسمت ضخیم هیفها در كلونیهایی كه اخیراً مبتلا به بیماری شده بودند وجود بافتهایی انباشته شده از VLP كاملاً آشكار و قابل مشاهده بود .

3 ذرات ویروس در تعداد كم و سایزهای هم اندازه برای ویروسهایی كه در مایع تزریقی وجود داشتند , در میسیلیوم نیز ردیابی شد كه این ردیابی با استفاده از میكروسكوپ الكترونی در كلونیهای تازه بیمار شده صورت گرفت و درآن از آنتی سرم مخلوط از ویروسهای 145s و 190s, استفاده شد.

بنابراین, بیماری از طریق پروتوپلاست قارچ ها به نمونه سالم فاقد ویروس منتقل شده است و آماده سازی ویروس های خالص سازی شده, بر اساس وجود كلونی های غیر طبیعی و دارای رشد ناقص در میان نمونه هایی كه ویروس به آنها اعمال شده است می باشد.

ویروس در قارچ Saccharomyces cerevisiae :
ویروس قارچ Saccharomyces cerevisiae بطور اختصاصی ویروس سیتوپلاسمی می باشد كه محتوی dsRNA با قطر حدود nm30 تا 40 و چند قسمتی

می باشند.این ویروس از خانواده Totiviridae می باشد و در داخل كپسید آن علاوه بر ژنوم خود، dsRNA ماهواره ای (وابسته) نیز یافت شده است كه برای این ماهواره نقش یك ویروس كمكی را دارد. برخی نمونه ها دارای dsRNA ثانویه بوده, كه اكثر این هیبریدها باعث تولید توكسین خارج سلولی شده , كه منجربه كشتن سلولهایی كه در محل زندگی ویروس M S.c- (M كد كننده توكسین است) و مطابق با آن نیستند, می شوند. ویژگی و خواص كشنده توكسین در S.c تنها بر روی سلولهای محتوی ژن مشابه اثر گذار است و بر روی استرینهای دیگر اثری ندارد.

 

توكسین پروتئینی كوچك است كه با فعالیتهای شناسایی وعمل كاتالتیك خود, به عنوان یك مولكول بیولوژیكی مهم برای مطالعه در مورد رابطه آن با ساختارهای خاص كاربرد دارد. همچنین می توان از فعالیتهای تركیبی آن بعنوان مدل برای شناسایی مولكولها استفاده كرد. به علاوه, ساختار تركیبی و اندازه آن, امكان استفاده از این مولكول را برای شناخت رابطه موجود بین اندازه و محدودیتی كه پروتئین ها در شناسایی سلول گیرنده دارند توضیح داد وساختار زیر لایه سلول گیرنده را نیز
شناسایی كرد.

رابطه بی خطر dsRNA قارچ ویروس با میزبان خود بطور متعاقب باعث بوجود آمدن سئوال در مورد نقش بیولوژیكی ویروس مربوطه می شود اما نهایتاً می توان گفت كه ویروس مخمر شامل یك سیستم مدل ایده آل برای مطالعه رابطه بین میزبان سلول یوكاریوت و ویروس ساكن در آن است.
بعضی از موارد استفاده از مایكو ویروسها در تحقیقاتی كه انجام شده :
1) كنترل بیولوژیك با ایجاد نژادهای كم تهاجم (Hypovirulent )

2) فعالیتهای بیولوژیكی ضد ویروسی و ضد توموری
3) Adjuvant properties
4) Immunosuppression ( توقف ایمنی سازی )
5) Cytotoxicity ( مسمومیت سلولی )
6) برای بررسی خصوصیات dsRNA در آزمایشگاه.

 

ـ كنترل بیولوژیك با ایجاد نژادهای كم تهاجم ( Hypovirulent ) :
غالب قارچها, ویروسهای مخصوص به خود دارند كه تحت تأثیر آنها ایجاد نژادهای كم تهاجم و غیر بیماریزا می كنند ؛ از جمله موارد مهم :
Endothia (Cryphonecteria ) parasitica عامل بیماری سوختگی شاه بلوط Chesnut blight ) )
Ceratocystis ( ophiostom ) ulmi عامل بیماری مرگ هلندی نارون ) Dutch elm disease )
Gaeumannomyces graminis عامل بیماری ( Take – all)

Rhizoctonia solani
ـ برای توضیح كنترل بیماری سوختگی شاه بلوط ابتدا قابل ذكر است كه بلایت شاه بلوط ناشی از قارچ Cryphonecteria parasitica با نام قدیمی Endothia parasitica در حال حاضر در سراسر امریكای شمالی , اروپا و آسیا وجود دارد. قارچ عامل بیماری از طریق زخمها وارد پوست ساقه شده و سپس به ناحیه پوست داخلی و كامبیوم می رسد. پیكنیدهای قارچ عامل بیماری كنیدیهای بسیار ریزی ایجاد

می كنند كه بصورت فیتیله های نارنجی بلند و پیچداری در هوای مرطوب به بیرون تراوش شده و بوسیله پرندگان, حشرات و بارانهای تند انتشار می یابند. پریتسیومهای قارچ, آسكوسپورهایی تولید می كنند كه با فشار به هوا پرتاب شده و ممكن است بوسیله باد در مسافتهای طولانی منتشر شوند. تاكنون مبارزه عملی و مناسبی كه بتوان آنرا در سطح وسیع بكار گرفت وجود نداشته است , اما با این همه استفاده از قارچ كشهای سیستمیك در سطح محدود كارساز بوده است . كشف نژادهایی با خاصیت بیماریزایی كم ( Hypovirulence ) در بین درختهای شاه بلوط آلوده در كشور ایتالیا , موجب شده تا محققین , با انتقال این خاصیت به نژادهای وحشی پاتوژن , از شدت بیماری بكاهند. شواهد نشان می دهدكه این خاصیت انتقال پذیر(Transmissible ) توسط یك نوع ویروس قارچ زی ( Mycovirus ) یا حداقل بوسیله یك dsRNA با منشاء ویروسی ایجاد می شود, اما تا به حال جز در یك استرین هیچ ذره شبه

ویروسی برخلاف شكل بیست وجهی Icosahedral ) ) مایكوویروسها , بصورتهای Club – shaped (گرزی شكل ) و Pleomorphic ( چند شكلی ) می باشد.
برای انتقال خاصیت هیپوویرولانسی از روش تماس هیفی یا آناستموز در محیط كشت استفاده می شود و در اثر انتقال dsRNA به نژادهای بیماریزا شدت بیماری كاهش می یابد. هم اكنون در سطح محدود با آغشته كردن قارچهای هیپوویرولانس به محلهای آلوده شاه بلوط, این بیماری بطور قابل قبولی كنترل می شود.

نكته قابل توجه این است كه مایكوویروسها سبب آلودگیهای پنهان در قارچهای میزبان خود می شوند و تعداد كمی از آنها رفتارهای زیستی میزبانشان را تغییر می دهند , بنابراین ویروس موجود در قارچ عامل بیماری بلایت شاه بلوط یك ویروس غیرعادی است .

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir