مقاله سهم گیلانیان در زبان و ادب فارسی دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله سهم گیلانیان در زبان و ادب فارسی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله سهم گیلانیان در زبان و ادب فارسی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
ـ بخش دوم ـ استاد احمد سمیعی (گیلانی)
22 خرداد 1384
عصر قاجاریه (1344-1210)
میرزا احمد تنكابنی (قرن 13)، حكیمباشی مخصوص فتحعلیشاه. رساله «اسهالیه» را در زمان فتحعلیشاه و رساله « لطلب السؤال » را در زمان محمدشاه قاجار نوشت. همچنین رساله « برء الساعه » (بیماریهای اضطراری) رازی را كه شامل 23 باب است، از عربی به فارسی برگردانده و هفت باب بر آن افزود.
میرزا ابوالقاسم رشتی (1231-1150)، روحانی و ادیب. نثری روان و دلنشین و اشعاری نغز دارد كه به حدود پنجهزار بیت فارسی و عربی بالغ میشود.
مفتی (قرن 13)، شیخ محمدصادق لاهیجی، روحانی و شاعر. در شعر، « مفتی » تخلص میکرد. قطعه و ترجیعبندی مفصل از او در دست است. قطعه مذکور را در وصف آتشسوزی مهیب گیلان (گویا آتشسوزی دوم در 21 صفر 1257) که نیمی از شهر را به کام کشید، سرود.
سیدكاظم رشتی (1259-1212)، پیشوای فرقه شیخیه. بیش از 150 تألیف از او در علوم و معارف اسلامی به یادگار مانده است.
حاجی زینالعابدین سراوانی (1220- در سالهای سلطنت ناصرالدینشاه: 1313-1264). وی « حاجی » تخلص میکرد. از او چکامهای در وصف قحطسالی گیلان بهجا مانده است.
حكیم صبوری رشتی (1262 یا 1313- 1267). شاعری پرمایه و خوشذوق و در شعر به شیوه سهل و ممتنع سعدی مقید بود. « صبوری » تخلص میكرد. دیوان او، حاوی اشعار نغز و شیرین است. وی در موسیقی نیز صاحبنظر بود. دیوانش به چاپ رسیده است.
فارغ رشتی (قرن 13 و اوایل 14). شاعری میهندوست و آزاده معرفی شده است. اشعار او در جواب ایرانیانی كه در قفقاز بر ملت ایران طعنه میزدند، در «نسیم شمال» سیداشرف منتشر میشد. در « باغ بهشت »، شعر « فوضولی موقوف » او بهنام اشرفالدین حسینی آمده، ولی در ستون ادبیات « نسیم شمال » در «جواب اشعار ملانصرالدین تفلیسی» بهنام « فارغ » ثبت شده است. بعید نیست که «فارغ» نام مستعار باشد.
حاجی ملامحمدعلی (1320-1234)، فقیه و امام جمعه رشت. از آثار اوست: جبر و تفویض؛ سیاست مدون و محافل العارفین؛ مرقاه الصعود لاهل المعرفه و الشهود؛ شرح ابیات مثنوی.
ملاباشی (قرن 13)، حاج محمدباقر، روحانی عارف معاصر ناصرالدینشاه (1313-1264 ق)، از شیوخ سلسله نعمتاللهی لاهیجان. وی در مرثیهسرایی چیرهدست بود. مورد توجه ناصرالدینشاه قرار گرفت. اشعارش در جنگها نقل شده است.
حسامالاسلام دانش (1265 نجف ـ 1346 ق)، واعظی شیرینسخن و فصیح و بلیغ و پرمخاطب بود. به خدمت یكی از اقطاب سلسله ذهبیه تشرف یافت و دیری نگذشت كه خود از مشایخ آن سلسله شد. هادی جلوه، دیوان او را به چاپ رسانیده و از دو تألیف « ریحان اكبر » و « ریحان اصغر » او نام برده است.
ابراهیم سراج (قرن 14)، شاعر طنزپرداز و خوشقریحه گیلان. وی در بادکوبه به تجارت اشتغال داشت. پس از انقلاب اکتبر، به زادگاهش رشت بازگشت و با تشکیلات نهضت جنگل، در هیأت اتحاد اسلام، همکاری کرد. اشعار گیلکی و فارسی از او بهجا مانده است.
شیخ ابوالقاسم (قرن 14)، ملقب به افصح المتكلمین، از مردم املش گیلان. وی روزنامه « خیرالكلام » را اندكی پس از افتتاح نخستین دوره قانونگذاری، در رشت منتشر كرد. در نكوهش استبداد محمدعلی شاه، سخت بیپروا بود. پس از پیروزی آزادیخواهان، در روزنامههای « ساحل نجات » (انزلی) و « خیال » و «راه خیال» (رشت) به حریفان خود میتاخت. « خیرالكلام » در 1328 ق تعطیل شد.
سیدمحمدتقی، معروف به فخر داعی گیلانی (1297 ق ـ 1384 ق)، که با زبانهای عربی و اردو و انگلیسی آشنا بود. صاحب تألیفات و ترجمههای متعدد است، ازجمله: تاریخ ایران، اثر سرپرسی سایکس (دو جلد)؛ تاریخ تمدن اسلام و عرب، اثر گوستاو لوبون (از روی ترجمه اردوی سیدعلی بلگرامی)؛ تاریخ علم کلام، اثر شبلی نعمانی؛ مجموعه مقالات شبلی نعمانی؛ تفسیر قرآن، اثر سید احمد خان (سه جلد)؛ تاریخ هند، اثر امیر علی؛ شعر العجم، اثر شبلی نعمانی (پنج جلد).
در دوران معاصر، نویسندگان بسیاری از مردم گیلان در شئون ادب و علوم و فنون، آثار برجستهای به زبان فارسی پدید آوردند. جنبش مشروطیت كه گیلانیان در پیروزی آن سهم مؤثر و تعیینكننده داشتند، مشوق ظهور این آثار بهویژه در عرصه مطبوعات و نمایشنامهنویسی و شعر و ترجمه گردید.
در میان فارسینویسان این دوره، روحانی، محقق ادبی و زبانی، محقق در علوم اجتماعی و تاریخ و باستانشناسی، شاعر، مترجم ادبی، مترجم علمی و تاریخی، داستاننویس، مترجم و محقق در علوم تجربی و ریاضی، نمایشنامهنویسی، فرهنگنویس، پژوهشگر در فرهنگ مردم، گویششناس و مصحح متون میتوان سراغ گرفت. از طایفه نسوان نیز شاعران و نویسندگانی ظهور كردند. بهخصوص، در چند دهه اخیر از روزگار نو، شمار ارباب قلم، بهویژه در عرصه شعر، در مقیاس نظرگیری رو به فزونی نهاد. طی صدسال اخیر، شاهد فعالیت ادبی و علمی چهار نسل از نویسندگان و مؤلفان و مصححان و شاعرانیم:
1- نسل متعلق به نهضت مشروطیت،
2- نسل متعلق به دوره سلطنت رضاشاهی،
3- نسل متعلق به دوره سلطنت محمدرضا شاه (دوران اوج چپ، دوران مصدق، دوران پس از كودتا و دوران انقلاب سفید)،
4- نسل متعلق به سالهای پس از انقلاب اسلامی.
البته عدهای از اثرآفرینان، چند دوره یا همه این دورهها را درك كردهاند، ولی رونق حیات فرهنگی آنان بیشتر در یكی از آنها بوده است. در هریك از این دورهها، شاخهای از فعالیت ادبی در نهضت مشروطه: روزنامهنگاری و نمایشنامهنویسی و شعر و تصنیف سیاسی؛ در دوره سلطنت رضاشاهی: تحقیق علمی و ادبی و ایرانشناسی؛ در مراحل متعدد دوره سلطنت محمدرضا شاه: ترجمه آثار مكتبی و ادبیات داستانی و روزنامهنگاری و ادبیات نمایشی و شعر و به موازات آنها، تحقیقات علمی و ادبی و زبانی و تصحیح متون و فرهنگنویسی؛ در سالهای پس از انقلاب: تحقیقات گیلانشناسی و داستاننویسی و تصحیح متون و تحقیقات ادبی و زبانی.
در سراسر این دورهها، نویسندگان و شاعران و مترجمان و محققانی از گیلانزمین ظهور كردند كه در مقیاس ملی و گاه جهانی شهرت یافتند و بسیاری از آنان به مقامات بلند دانشگاهی در ایرن و احیاناً در دانشگاههای معتبر اروپا و آمریكا رسیدند. عدهای از این فرهیختگان به عضویت پیوسته فرهنگستانها در دورههای گوناگون درآمدهاند و از زمره چهرههای ماندگار قلمداد شدهاند. معرفی همه گیلانیانی كه در روزگار معاصر ازطریق یا طرقی به زبان و ادب فارسی خدمت درخور ذكر كردهاند، در حوصله این مقال نمیگنجد و ما ناچار به ذكر شماری از برجستگان آنان در حوزههای متعدد اكتفا میكنیم.
در عرصه شعر، سوای سرایندگانی چون حكیم صبوری و حسام الاسلام (دانش) كه ذكرشان گذشت، از اسماعیل دهقان، محمدتقی حدیدی، محمدباقر طاهری، ابراهیم پورداود، ادیبالسلطنه سمیعی، راد بازقلعهای (افراشته)، گلچین گیلانی، سایه (ابتهاج) و زهری باید یاد كرد.
اشعار اسماعیل دهقان (1304 ق / 1325-1267 ش رشت) در روزنامه « جنگل » منتشر میشد. وی ریاست اولین انجمن ادبی گیلان را که در سال 1323 ش تأسیس شد بهعهده گرفت. دیوان او به نام « مجموعه اشعار دهقان » در سال 1330 چاپ و منتشر شد.
از محمدتقی وهابزاده حدید (1301 ق انزلی ـ 1331 ش انزلی)، هواخواه مشروطیت نهضت جنگل، دیوان اشعاری مشتمل بر دههزار بیت بهجا مانده است. وی درباره اوضاع ایران، قصیده انتقادی مفصلی در 80 بیت دارد. در ساختن اشعار گیلکی نیز مهارت داشت. ادیبالممالک فراهانی و ملکالشعراء بهار قدر او را میشناختند. هوش سرشار و حافظه قوی داشت و قصاید بلند از بر بود.
محمدباقر طاهری (1270 ش رشت ـ مرداد 1331)، دیوان « جام احمدی » او به چاپ رسیده است. نسخهای از مثنوی « سِرّ نامه » او نیز نزد یکی از مریدانش بهجا مانده است. در اشعار عرفانی خود، « سِرّ » یا « سِرّی » تخلص میکرد و نزد اهل طریقت به « سِرّ الحق » مشهور بود. در ابن بابویه مدفون است.
ابراهیم پورداود (1264 ش رشت ـ 1347 تهران)، صرفنظر از مقام والایش در عرصه ایرانشناسی و فرهنگ ایران باستان، شعر نیز میسرود و مجموعه اشعار او به نام « پوراندختنامه » در سال 1306، با ترجمه انگلیسی در بمبئی چاپ و منتشر شد.
راد بازقلعهای (افراشته) (1287 ش روستای بازقلعه رشت ـ 1338 ش). در اینجا مجال آن نیست که درباره شأن و منزلت ادبی افراشته در جهان ادب و شعر فارسی در حد مطلوب ادای حق شود. هنرهای افراشته، هرچند در شعر منعکس است، به زبان تحقیقی هنوز بیان نشده است. وی نهتنها در مقیاس محلی که در مقیاس ملی، چهره ادبی ممتازی است. هنرنماییهای او آنچنان که شاید و باید بیان و شناخته نشده است. افراشته شاعری است صاحب سبک و در زمینه انتقاد اجتماعی و خلقیات و مناسبات در ادبیات ایران شاید بتوان گفت بینظیر.
وی از افتخارات مسلم گیلان و گیلانیان در عرصه شعر و ادب است و نامش شایسته است که در تاریخ ادبی ایران ثبت شود و خواهد شد. هیچ هنرمندی به مهارت و استادی او، مناسبات مالک و رعیت را در گیلان به تصویر نکشیده است. او در منظومه گیلکی « چهار فصل » تنها شاعر نیست، نمایشنامهنویس نیز هست. ارباب و رعیت، در موقعیتهای متفاوت، هریک به زبان خود، منش خویش را نشان میدهند. افراشته در این منظومه، هم ارباب است، هم رعیت. در عالم واقع نیز، او بهنوعی دورگه بود: مادرش روستایی و پدرش تاجر مالک. خود او در بیتی گیلکی، این نسب را به طنز بیان میکند:
افراشته پِر آدم و انسان بو بَمَرده // اَ شاعرِ کذّاب جه ماری گیلهمرده
یعنی: پدر افراشته آدم و انسان بود مرد // این شاعر کذّاب از مادر گیلهمرد (دهاتی) است.
افراشته، بهقول پاینده، « کاروانسالار و راهگشای شعر گیلکی و پیشگام همه شاعران پوینده گیلان است و جای پای او، در فراز و فرود راه ناهموار ادبیات گیلک، پیشاپیش همه گیلکیسرایان پیداست ». وی یگانه گیلکیسرایی است که اصالت دستوری زبان گیلکی را به کمال حفظ کرده و تحت تأثیر ساختها و الگوهای فارسی قرار نگرفته است.
ادیبالسلطنه حسین سمیعی (1252 ش رشت ـ 1332 ش تهران)، مرد ادب و سیاست. در شعر « عطا » تخلص میکرد. قصیدهای درباره جنگ بینالملل اول دارد به مطلع:
در دیده من نقص و علتی است // یا منظرهها را نقیصتی است
در قالبها و موضوعات متعدد طبعآزمایی کرده است. دیوانش با مقدمه مبسوط فرزندش، حسن سمیعی، در سال 1335 به چاپ رسید. وی با ملکالشعرای بهار مکاتبه منظوم داشت. از تألیفات او، « آئین نگارش » را باید نام برد که نخستین تألیف مدون جدید در این باب است.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0