توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد بررسی محتوای كتابهای هنر از دیدگاه معلمین هنر دارای 60 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد بررسی محتوای كتابهای هنر از دیدگاه معلمین هنر  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد بررسی محتوای كتابهای هنر از دیدگاه معلمین هنر،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد بررسی محتوای كتابهای هنر از دیدگاه معلمین هنر :

چكیده
این تحقیق در سال 1381 با عنوان « بررسی محتوای كتابهای هنر از دیدگاه معلمین هنر » انجام شده است در این تحقیق سوالات زیر مد نظر بوده است .
1ـ آیا اكثریت معلمین هنر قادر به تدریس محتوای كتب درسی هنر
می باشند .
2ـ آیا بی اهمیت بودن درس هنر در مدارس سبب بی تأثیر شدن این درس در روند رشد خلاقیت های هنری و علمی دانش آموزان شده است . جامعه آماری این تحقیق را معلمین هنر مدارس راهنمایی آموزش و پرورش ناحیه 1 و 3 كرج تشكیل می دهند كه تعداد آنها 120 نفر می باشد و تعداد 80 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند .
اطلاعات مورد نیاز در این تحقیق بوسیله پرسشنامه جمع آوری گردیده و با استفاده از روش آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است .

نتایج بدست آمده از این تحقیق بیانگر آن است كه در تألیف كتب هنر باید به بهره گیری از نظریات روانشناسان مسائل تربیتی كودكان و نوجوانان، استادان و نخبگان هنری ، معلمان با تجربه درامر آموزش هنر و خود دانش آموزان همت گماشت .
در رفع كمبود معلم متخصص و مجرب كوشید و مباحث كتاب به صورت مستقیم به دانش آموزان دیكته نشود تا قوه خلاقیت دانش آموزان پرورش یابد و از شیوه های نوین طراحی فراتر از مداد استفاده شود ، به نقاشی آزاد بیشتر توجه شود .
بر اساس نتایج حاصله پیشنهاد می شود :
1ـ آموزش كافی به معلمین هنر
2ـ افزایش ساعات تدریس درس هنر
3ـ فراهم آوردن مكانهای مناسب برای آموزش كارهای هنری و وسایل و ابزار مورد نیاز

هنر از دیدگاه مشاهیر

هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در انسانها (امام خمینی )
مخالفت با هنر مخالفت با خورشید است ( آیه ا… خامنه ای)
هنر خوب هنری است كه در آفرینش آن دست ، مغز و قلب باهم كار كنند ( جان راسكین نویسنده انگلیسی )
تاریخ هنر ، تاریخ تولدهای دوباره است ( ساموئل باتلر )
هنرمندان بزرگ كشوری ندارند ( آلفرد موسه شاعر فرانسوی)

هنر از زبان شاعران

قدر هنر كسی داند كه هنر نامه ها بسی خواند
( نظامی )

هر آنكس كه جوید بسی برتری هنرها بیابد بدین داوری
بزرگی و خردی نیاید به كار هنر بایدت تن شهریار
(فردوسی)

آنرا كه دیده هنروعلم دربراست فرش سرای او چه غم از آنكه بوریاست
(پروین اعتصامی)

فخر از هنرنمای و به اهل هنر گرای وز عیب وعار‌بی هنری بركنار باش
(سوزنی سمرقندی)

هنر نزد ایرانیان است و بس

تقدیم به روح بلند سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی ، هنرمند شهید و تمام بسیجیان دلاور كه با نثار خون خود عشق را معنا كردند و مصداق واقعی انسان هنرمند گردیدند .

تاریخ چیست ؟ آیا تنها یاد كردن از جنگ ها و فتنه هایی است كه در میان اقوام مختلف پیدا شد ، یا گزارش شاهان و وزیران و رئیسان است یا شمارش زلزله ها و طاعونها و قحطیها …. هرگز مورخ بزرگ و فیلسوف نامدار ابن خلدون گفته است كه فن تاریخ «اندیشه و تحقیق درباره حوادث ومبادی آنها و جستجوی دقیق برای یافتن علل آنهاست » برای شناختن آداب پژوهش و ابتكار و آفرینش آثار علمی بهترین روش و مطمئن ترین وسیله علوم تاریخ است با مطالعه این تاریخ ، میوه آزمایشهای حكیمان پیشین را می چینیم .
تاریخ علوم برای كسی كه بیندیشد مایه عبرت است و برای كسی كه نپذیرد اندرز است و درس اخلاق آموزنده ای است كه ارزش دانش را در زندگی اجتماعی و لزوم پاسداری از كسانی را كه به آن پرداخته اند به آدمی نشان می دهد . چه هر نسلی همان گونه كه از میراث علمی واكتشافی نسلهای گذشته سود می برد به همان گونه بر او واجب است كه این میراث گرانبها را حفظ كنند وبر آن بیفزایند تا آیندگان از آن سود ببرند .
و اما تمدن یك واژه عربی است كه از مدینه و مدنیت گرفته شده و در زبانهای بیگانه در مقابل توحش قرار دارد ، در معنی بسوی عقل و انسانیت و به نظم در امور زندگی و به آداب و اصول اجتماعی شهری متخلق گشتن تفسیر شده است و مفهوم كلی آن عبارت از انسان به كمالات مادی ومعنوی و راه یافتن به مقصد و كمال ابدی می باشد . این معنوی لغوی و مفهوم واقعی ، در ملتهای گوناگون و مكتبهای مختلف از جمله : در نظر باستان شناسان و اقتصادیون ، جامعه شناسان و سیاستمداران ، متفكرین اجتماعی و آزادیخواهان ، فلسفه و رهبران اخلاق ، به اختلاف مورد بحث واقع شده و هر كدام مطابق استنباط خود تفسیر ویژه ای از آن كرده اند. اما در نظر جامعه شناسان ، تمدن به معنی حالتی مترقی است كه گاهی از لحاظ زمین و گاهی از طریق نژاد وگاهی هم از علوم تقسیم می شود و در هر حال علم و صنعت و هنر را از اركان اصلی تمدن میدانند و تمدن اسلام و عرب عبارت از تمدن سراسر جهان در قرون وسطی و تاریخ عمومی انسانی و جهان است .
از طرفی چون نهضت عمیق معنوی اسلام از تاریكترین مراكز وحشیانه انسانی برخاسته و تمدن انسانی آن از میان مردمی دور از هرگونه تمدن پدید آمده ، شناخت آن لازم است . با ظهور اسلام ، سد بزرگی كه مانع تاسیس دولت واحد جهانی بود ، شكسته شد و روح آزادی در كالبد ها دمیده شد . دنیای آشفته و نا آرام را آرامی بخشید و جهان بشری را از انحراف اخلاقی و سقوط

معنوی حفظ كرد و با تقویت نظام و غرایز اجتماعی سیر فلسفی بشر را از نابودی حتمی نجات بخشید و بر اساس توحید ونیروی ایمان ، قدرتهای وحشیانه و ضد انسانی را درهم كوبید و همان اندازه كه در شرق ، این تمدن چشمگیر است در غرب نیز نمودار است . دكتر گوستاو لوبون تمدن شناس و جامعه شناس در این زمینه می گوید :« نه تنها در قرون تاریك اروپا مسلمانان ، شرق

را با مشعلهای برافروخته علم و هنر و فلسفه و صنعت روشن ساخته بودند ، در آن هنگام در غرب نیز بر اثر رهبری علمی و تحقیقی عرب ، افق جدیدی پدید آمد»
و جرجی زیدان نویسنده مبتكر و نامی مصری پیرامون تمدن اسلامی می گوید :« قرنها زمام هدایت بشر را مسلمانان دردست داشتند » او معتقد است كه اسلام در طول تاریخ خود اندیشمندان نابغه و بزرگ در هر رشته داشته و دانشمندان اسلامی نه تنها توانستند افكار خود را بر حوادث فردی متمركز و راهی كه دانشمندان پیشین اسكندریه و یونان پیموده بودند بیشتر و بهتر بپیمایند ، بلكه تمدن اسلامی به دانش و تكامل بشری كمكهای فراوان كرده است .
در فاصله دوره جاهلی و دوره فتوحات اسلامی كه ربع قرن تقریباً طول كشید یك نهضت قلم به وسیله شخص پیامبر اكرم (ص) در مدینه بوجود آمد كه حیرت آور است .
عرب جاهلی به دینی روی آورد كه پیامبر آن دین « فدیه» برخی اسیران را كه خواندن و نوشتن می دانستند « تعلیم» اطفال مسلمین قرار داد برخی از اصحاب خود را به تعلیم زبانهای غیر عربی از قبیل سریانی ، عبری و فارسی تشویق كرد . خود پیامبر (ص) گروهی درحدود بیست نفر « دبیر» داشت و هر یك یا چند نفر را مسئول دفتر و كاری قرار داد . این عرب جاهلی بهدینی روی آورد كه كتاب آسمانیش به قلم و نوشتن سوگند یاد كرده است و وحی آسمانیش با قرائت و تعلیم آغاز گشته است . در بسیاری از آیات قرآن كریم كه اطاعت از همه آنها ضروری است از مقدس بودن معرفت و علم سخن رفته است و « علیم» یا بسیار دانا یكی از نامهای خداست . در احادیث نبوی است كه جستجوی علم و معرفت تا آن حد كه هر مسلمان شایستگی آن را دارد فریضه و واجب است از جمله حدیثی به این مضمون است « ز گهواره تا گور دانش بجوی» یا « دانش را بجوی اگرچه در چین باشد » همچنین رسول اكرم (ص) فرمودند : همانا دانش راستین گمشده مومن است هرجا آن را بیابد خودش به آن سزاوارتر است .
و در نهج البلاغه است كه : دانش راستین گمشده مومن است پس آنرا فراگیر و بیاموز ولو از مردم منافق . پیامبر اكرم (ص) خود در عمل ، مسلمین را به آموختن تشویق بسیار می كرد ، چنانكه بعد از جنگ بدر هركس از اسیران كه نمی توانست فدیه بپردازد ، در صورتی كه به ده تن از اطفال مدینه خط و سواد می آموخت آزادی می یافت و اینها همه دلالت بر اهمیت علم ازدیدگاه شخص پیامبر (ص) را دارد .
در مدتی بیش از یك قرن كه حكومت و سیاست در دست عرب بود نه تنها توجه اساسی به علم صورت نگرفت بلكه عرب اشتغال به علم را شغل بندگان می دانست و از آن كار ننگ داشت و به همین سبب تا آنروز كه جز نژاد عرب حكومت نمی كرد اثری از روشنی علم در عالم اسلام به چشم نمی خورد ، پس از آنكه با غلبه ایرانیان و برانداختن حكومت اموی وتشكیل دولت عباسی نفوذ ملل غیر عرب در دستگاههای خلفا شروع شد توجه به علوم نیز آغاز گشت . ابن خلدون م

ی گوید :« از امور غریب یكی این است كه حاملان علم در اسلام غالباً از عجم بودند خواه در علوم شرعی و خواه در علوم عقلی واگر درمیان علماء مردی درنسبت عربی بود در زبان و جای تربیت و پرورش از عجم شمرده می شد .» بر قول ابن خلدون این نكته را هم باید اضافه كنیم كه علوم و تمدن اسلامی تنها مرهون رنجها و زحمات ایرانیان نبود بلكه در این امر آرامیان نیز تاثیر بسیار داشتند . با این تفاوت كه ایرانیان بانیان اصلی و واقعی بوده و درعین حال عده بزرگی از آنان مستقیماً عمل ترجمه و نقل و تدوین علوم را بر عهده داشتند در حقیقت ایرانیانند كه علوم اسلا

می را اعم از علوم لسانی و دینی و ادبی و عقلی پیشوا و موسس و بنیان گذار بوده اند از جمله این عوامل می توان به موارد زیر اشاره كرد :
1ـ راه یافتن ایرانیان در دستگاه حكومت و بدست گرفتن قدرت دولتی بخصوص درزمان بنی عباس دانشمندان و حامیان علم و ادب وارد دستگاه حكومتی شدند و در نتیجه معاشرت خلفا با آنان توجه دولت عباسی به علوم آغاز شد .
2ـ ایرانیان اهل بحث و نظر بودند و در دوره ساسانی بر اثر رواج ادیان و مذاهب مختلف و ایجاد بحثهای دینی آشنا به تحقیق در مسایل دینی شده بودند و این مبارزات مذهبی یكی از مهمترین علل توجه مسلمین به علوم شد .
3ـ ایرانیان پیش از اسلام با علوم مختلف از قبیل فلسفه و ریاضیات و طب آشنایی داشتند و پس از شروع نهضت نقل و ترجمه در عهد اسلامی قسمت بزرگی از آنها را به زبان عربی ترجمه كردند و از این طریق مهم بزرگی در علوم اسلامی بدست آوردند.
چون دولت امویان در سال 132 منقرض شد و خورشید بنی عباس درخشیدن آغاز كرد و عراق دارالخلافه و پایگاه ملت اسلام شد . اعراب با ایرانیان از طریق پیوندهای زناشویی آمیخته شدند و از آن پس اقتباس آنان از علم و تمدن اقوام غیر عرب رو به فزونی نهاد و آنچه بیشتر به این جنبش علمی سخت كمك كرد دلبستگی و عشق خلفا به این فنون بود . ایرانیان در جلب توجه مسلمانان به احكامیات سخت تاثیر داشتند . ایرانیان در زمان خسرو انوشیروان بزرگترین پادشاه ساسانی در مراحل علم و معرفت پیشرفت فراوان كرده بودند . آنچه از علوم عقلی پیشینیان خود و از مردم بابل و یونان به ارث برده بودند یا از اقوام همسایه خود رومیان و هندیان ترجمه كرده بودند در نزد آنها شكوفا شده بود و در شهر جندی شاپور خوزستان این پادشاه مدرسه های عالی بخصوص برای تعلیم پزشكی تاسیس كرد كه آوازه آنها به همه جا رسید و نامورترین استادان سریانی و غیر سریانی را برای تدریس در آنها فرا خواند ، سپس به ترجمه كردن كتابهای علمی از زبانهای سریانی و یونانی به زبان پهلوی كه زبان آن زمان اییران بود فرمان داد . ایرانیان باهوش و درایت فطری كه داشتند در علوم تازه وارد بسیار پیشرفت كردند و در آنها به مقامی برجسته رسیدند و در ترقی دادن اعراب تاثیر فراوان داشتند و در احوال تمدن اسلامی نقشی داشتند كه قابل انكار نیست .اسلام رد آغاز قرن هفتم مسیحی طلوع كرد ومبدا تاریخ آن ( هجرت پیامبر اسلام (ص) از مكه به مدینه ) سال 622 مسیحی است . در آخر همان قرن بر سراسر خاورمیانه و شمال افریقا و اسپانیا گسترش یافت . درست به همان صورت كه دین اسلام خود « رامیانه » است قلمرو آن نیز میانه زمین شد و هم امروز نیز « كمربند میانین » زمین ، از اقیانوس اطلس تا اقیانوس كبیر جایگاه اسلام است در این ناحیه كه زادگاه چندین تمدن قدیمی بود ، اسلام با عده ای از علوم تماس پی

دا كرد و آنها را به خود جذب كرد .البته تا آن حد كه این علوم با روح اسلام سازگاری داشتند مسلمانان كه با این علوم تماس پیدا كردند از هر یك اجزایی را گرفتند . شاید بیشتر اقتباس از یونان بود ، ولی از كلدانیان و ایرانیان و هندیان نیز چیزهایی گرفتند و شاید كیمیا را از چینیان گرفته باشند . این علوم را در یك مجموعه به هم آمیختند كه در طی قرون متوالی رشد كرد و به صورت

جزئی از تمدن اسلامی در آمد و در ساختمان اساسی منشعب از خود وحی وارد شد . از طرف مشرق ، علوم هندی و به درجه ای كمتر از علوم ایرانی تاثیر مهمی در رشد علوم اسلامی داشت . در جانور شناسی و مردم شناسی و بعضی از سیماهای كیمیا و نیز درریاضیات و نجوم سنت هندی و ایرانی غلبه داشت و این مطلب با مطالعه رسائل اخوان الصفا و ترجمه های ابن مقفع آشكار است مجموعه هنرها و علوم اسلامی بوده است از تركیبی از علوم قدیم ، مردم مدیترانه كه توسط یونانیان تنظیم شده و تكامل یافته بود با بعضی از عناصر شرقی ، قسمت عمده این میراث قطعاً یونانی بود كه از راه ترجمه های عربی از روی ترجمه های سریانی یا از روی خود متون یونانی توسط استادان ترجمه ای همچون حنین ابن اسحق و ثابت بن قره به جهان اسلام راه یافته بود . بدین ترتیب متقارن با سه رشته اساسی شریعت و طریقت و حقیقت ، مكاتبی اسلامی پیدا شد كه بعدها به صورت جزئی از تمدن اسلامی پذیرفته شد .
مسلمانان در قرن اول واوایل قرن دوم هجری از علم نجوم و دیگر علوم ریاضی و طیبعی دور بودند در اواخر روزگار دولت امویان ، استیلای اسلام بر همه شهرها و سرزمینهایی كه پرچم اسلام در آنها برافراشته شده بود از دورترین بلاد ماوراء النهر در تركستان گرفته تا نهایت مغرب و اندلس استوار شد و زبان عربی در میان مردم این بلاد عمومیت یافت و بر زبان اصلی آنان چیره شد و همه مسلمانان از هر نژاد و قومی كه بودند در انشاء وتالیف جز زبان عربی را به كار نمی بردند . یگانگی دین مایه یگانگی و تمدن و عمران شد و ایرانیان و مردم عراق و شام و مصر به وارد كردن دانشهای باستانی خویش در تمدن اسلامی جدید پرداختند .
دوره خلفای راشدین ، از لحاظ علوم عقلی تفاوتی با دوره جاهلیت نداشت چه زمان آشویها و جنگهای داخلی و كشورگشایی و جهاد برای گسترش اسلام و افراشتن پرچمهای پیروزی آن در سرزمینهای دوردست بود به همین جهت در این دوره مسلمانان جز به سیاست و جهاد و به دست آوردن غنیمت و امور دینی و شعر توجهی نداشتند و بازار علم به نهایت درجه بی رواج بود . پس از تاسیس دولت امویان و انتقال دارالخلافه از مدینه منوره به دمشق نیز چنین بود و خلفای بنی امیه پس از فراغت از امور سیاسی و آشوبها و جنگها تنها به احیای علوم جاهلیت یعنی شعر و اخبار و شكار و فنون و صنایعی كه آسایش زندگی و زیاد شدن جاه و جلال و خوشگذرانی از آنها حاصل

می شود پرداختند . ولی از این میان باید خالد بن یزید بن معاویه متوفی به سال 85 ، نوه معاویه بزرگ و موسس دولت امویان را استثناء كنیم .

خالد بن یزید بن معاویه نسبت به علوم اهتمام می ورزید . او نخستین كسی است كه به انتقال كتب قدیمی یونان به عربی پرداخت و نخستین كسی است كه برایش كتابهایی در طب و نجوم و كیمیا ترجمه كردند و چنان بود كه اورا حكیم آل مروان لقب دادند وگفته اند كه یكی از وزرای مصریه سال 1043 در كتابخانه قاهره یك كره مسین فلكی كار بطلمیوس یافت كه بر آن چنین نوشته بود : « این كره از امیر خالد بن یزید بن معاویه به اینجا رسیده است »

از اواسط نیمه اول قرن دوم هجری یعنی بعد از سال 132 هجری و تشكیل دولت عباسی بدست ایرانیان توجه به علوم و ترجمه ونقل كتب علمی از یونانی و پهلوی و سریانی و هندی شروع شد . از میان خلفای عباسی نخستین كسی كه به علوم توجه كرد ابو جعفر منصور بن محمد است كه به طب و نجوم علاقه بسیار داشت . در عهد منصور تالیفات زیادی صورت گرفت و مترجمان كتابهای زیادی را زا سریانی و پهلوی به عربی ترجمه كردند . در این زمان منجمان بزرگی در ایران زندگی می كردند كه یكی از مشاهیر آنان « نوبخت» بود او و پسرش محمد در خدمت منصور و خلفای

عباسی به خدمت اشتغال داشتند پس معلوم می شود نهضت و حركت علمی در عهد منصور شروع شد و همچنان ادامه یافت تا دوره خلافت هارون الرشید (193ـ170) فرا رسید تا این زمان اذهان مسلمانان هم بر اثر معاشرت با ایرانیان و سریانی زبانها كم كم آماده توجه به علوم و قبول آنها می شد و چون هارون الرشید در جنگهای خود با رومیان به شهرها و بلاد آنها دست یافت كتابهای آنها را غالباً یونانی و طب بود به بغداد برد و طبیب خود یوحنا بن ماسویه را مامور ترجمه

آنها كرد . لیكن مهمترین دوره نقل و ترجمه علوم زمان مامون است او كه مردی روشن بین و علم دوست وآزاده فكر بار آمده بود به دانش علم وتوجه بسیار داشت و بخصوص به فلسفه میل زیادی داشت شاید به این علت كه اعتقاد به مذهب اعتذال و با ائمه معتذله آشنایی داشت .مامون آنچه را كه جدش منصور آغاز كرده بود به اتمام رسانید . او از پادشاه روم خواست تا هرچه كتب فلسفی پیش آنهاست نزد وی بفرستند و آنان نیز هر چه از كتب افلاطون و ارسطو و بطلمیوس و فلاسفه دیگر یافتند نزد او فرستادند

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir