مقاله فضیلت قرآن دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله فضیلت قرآن کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله فضیلت قرآن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «فضلالقرآن على سائرالكلامكفضلاللَّه على خلقه».
برترى قرآن بر سایر سخنان مانند برترى خداوند بر خلق خود مىباشد . (بحار/92/19)
2 – رهبرى قرآن
قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «علیكم بالقرآن فاتخذوه اماماً و قائداً».
بر شما باد به قرآن و آن را به عنوان رهبر و پیشواى خود قرار دهید . (كنز العمال / 4029)
3 – قرآن بهترین سخن
قال علىعلیه السلام: «تعلّموا كتاب اللَّه تبارك و تعالى فانه احسن الحدیث و ابلغ الموعظه و تفقهوا فیه فانّه ربیع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء لما فى الصدور».
كتاب خداوند متعال را فرا گیرید زیرا بهترین سخن و رساترین پند و اندرز است و در آن تفقه كنید (و معارف آن را بفهمید) زیرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن شفا بگیرید چون مایه شفاى سینههاست.
(تحفالعقول/150)
4 – قرآن سفرهى آمادهى الهى
قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «القرآن مأدبه اللَّه فتعلموا مأدبته ما استطعتم».
قرآن سفره آماده و مهمانى خدا است تا مىتوانید آن را فرا بگیرید (و از معارف عالى آن بهره ببرید).
(بحار / 92 / 19)
5 – رمضان بهار قرآن
عن الباقرعلیه السلام: «لكل شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان».
براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است . (بحار / 92 / 213)
6 – ثواب قرائت قرآن در ماه رمضان
قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «و من تلا فیه آیه من القرآن كان له مثل اجر من ختم القرآن فى غیره من الشهور».
هركسى در ماه رمضان آیهاى از قرآن را تلاوت كند مزد او مانند كسى است كه تمام قرآن را در غیر ماه رمضان تلاوت كرده است . (بحار / 93 / 357)
7 – جاودانگى قرآن
عن الرضاعلیه السلام: «ان رجلاً سأل ابا عبداللَّهعلیه السلام ما بال القرآن لایزداد عند النشر و الدراسه الاّ غضاضه فقال لان اللَّه تبارك و تعالى لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهوفى كل زمان جدیدوعند كل قوم غض الى یومالقیامه».== شخصى از امام رضا علیه السلام سؤال كرد: چرا قرآن همیشه تازگى دارد؟ حضرت فرمود: زیرا خداوند آن را براى تمام زمانها و همه مردم قرار داده و منحصر به یك زمان نیست، بنابراین قرآن در هر زمانى جدید و تا قیامت براى هر
گروهى تازگى دارد . (بحار/92/15)== 8 – جامعیت قرآن== قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله: «من اراد علم الاولین و الاخرین فلیقرأ القرآن».== كسى كه دانش اوّلین و آخرین را مىخواهد، قرآن را بخواند . (كنزالعمال/2454)== 9 – تكامل در پرتو قرائت قرآن == قال الصادقعلیه السلام: «فانّ درجات الجنه على قدر آیات القرآن فیقال لقارئ القرآن اقرأ وارق». == به درستى كه درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است، در روز قیامت به قارى قرآن گفته مىشود بخوان و بالا برو . (بحار / 92 / 188)
10 – عمل به قرآن
قال الصادقعلیه السلام: «الحافظ للقرآن العامل به مع السفره الكرام البرره».
كسى كه حافظ قرآن و عامل به احكام آن باشد، همراه با سفیران بزرگوار نیكوكار است.
(كافى / 2 / 603)
11 – اصناف قاریان قرآن
قال الصادقعلیه السلام: «القرّاء ثلاثه: قارى قرأ (القرآن) لیستدّر به الملوك و یستطیل به على الناس فذاك من اهل النار و قارى قرأ القرآن فحفظ حروفه و ضیّع حدوده فذاك من اهل النار و قارى قرأ القرآن ; فهو یعمل بمحكمه و یؤمن بمتشابهه و یقیم فرائضه ; فهو من اهل الجنه».
قاریان قرآن بر سه دسته هستند: گروهى قرآن را تلاوت مىكنند تا بدینوسیله از پادشاهان و حاكمان مال طلب كنند و بر مردم تكبّر كنند كه اینها اهل دوزخ هستند، بعضى قرآن را قرائت مىكنند و حروف آن را حفظ و حدود آن را ضایع مىسازند، اینها نیز اهل دوزخ هستند و گروهى قرآن را قرائت مىكنند و به آیات محكم عمل مىكنند و به آیات متشابه ایمان دارند و واجبات آن را به جا مىآورند، اینها اهل بهشتند. (خصال / 143)
12- آداب تلاوت قرآن
الف – طهارت دهان
قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «طیّبوا افواهكم فانّ افواهكم طریق القرآن».
دهانهاى خود را پاك گردانید زیرا دهانهاى شما مسیر و راه براى تلاوت قرآن است.
(كنز العمال/2752)
ب – استعاذه
قال الصادقعلیه السلام: «لمّا سئل عن التعوّذ عند افتتاح كل سوره : نعم فتعوّذ باللَّه من الشیطان الرجیم».
از پناه بردن هنگام آغاز هر سورهاى از امام صادق علیه السلام سؤال شد، فرمود: آرى به خدا از شیطان رانده شده پناه ببرید . (تفسیر عیاشى / 2 / 270)
ج – ترتیل
قال علىعلیه السلام: «عند قوله تعالى «و رتّل القرآن ترتیلاً» بینه تبیاناً و لا تهذّه هذّ الشعر و لا تنثره نثر الرمل ولكن اقرع به القلوب القاسیه و لا یكن همّ احدكم آخر السوره».
(ترتیل) یعنى آن را بطور روشن بیان كن نه مانند اشعار سریع و پشت سر هم بخوان و نه مانند دانههاى شن آن را پراكنده ساز لكن چنان بخوان كه دلهاى سنگین را با آن بكوبى و بیدار كنى هرگز هدف شما این نباشد كه حتماً به آخر سوره برسید. (هدف شما این باشد كه معارف آن را بفهمید و عمل كنید). (كافى / 2 / 614)
د – تدبر
قال علىعلیه السلام: «الا لاخیر فى قرائه لیس فیها تدبّر الا لاخیر فى عباده لیس فیها تفقّه». آگاه باش خیرى نیست در قرائت قرآنى كه در آن تدبر نباشد، آگاه باش خیرى نیست در عبادتى كه در آن فهم نباشد. (بحار / 92 / 211)
ه – صوت زیبا
قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «زیّنوا القرآن باصواتكم».
به وسیله صدایتان قرآن را زینت دهید . (بحار / 92 / 190)
و – خشوع
قال رسول اللَّهصلى الله علیه وآله وسلم : «اقرأوا القرآن بالحزن فانّه نزل بالحزن».
قرآن را با حزن و اندوه بخوانید زیرا آن با حزن و اندوه نازل شده است . (كنز العمال / 2777)
اشاره
الف – نفیسه نوه امام مجتبى علیه السلام در مدت عمر خویش شش هزار مرتبه قرآن كریم را ختم نمود و در لحظه احتضار روزه بود و مشغول تلاوت قرآن كریم بود تا به آیهى شریفهى «و لهم دار السلام عند ربهم» رسید از دنیا رفت. (تحفه الاحباب / 393)
ب – حضرت رضاعلیه السلام در هر سه روز یك مرتبه قرآن كریم را ختم مىنمود و
اعجاز قرآن
مىدانیم پیغمبر ما خاتم است و دین او دین خاتم و جاودانه است و بلكه پیغمبران گذشته همه مقدمه بودهاند; یعنى در واقع مراحل ابتدایى را مىگذراندهاند و بشر هم در مكتب آنها مراحل ابتدائى را پشتسر مىگذاشته تا آماده بشود براى مرحله نهائى و با آمدن دین خاتم دیگر پیامبر جدیدى در عالم نخواهد آمد و این دین به صورت پایدار در عالم باقى خواهد ماند.
حال باید ببینیم راز خاتمیت چیست؟
ما نمىخواهیم وارد این مطلب بشویم و در یك رساله كوچك بنام «ختم نبوت» درباره راز خاتمیت مفصلا بحث كردهایم. فقط اینجا یك مطلب را متذكر مىگردم و آن این است كه:
دین خاتم در بسیارى از خصوصیات با ادیان دیگر تفاوت دارد.
یكى از آن آن خصوصیات، معجزه دین خاتم است; البته معجزه اصلى آن.
معجزات پیامبران دیگر از نوع یك حادثه طبیعى بوده است مثل زنده كردن مرده یا اژدهاشدن عصا، و یا شكافته شدن دریا و امثال آنها.
اینها هر كدام حادثهاى موقت است. یعنى حوادثى است كه در یك لحظه و در یك زمام معین صورت مىگیرد و باقى ماندنى نیست.
اگر مردهاى زنده شود زنده شدن او در یك لحظه انجام مىگیرد و چند صباحى هم ممكن است زنده بماند ولى بالاخره مىمیرد و تمام مىشود.
اگر عصایى اژدها مىگردد یك امرى است كه در یك ساعت معین رخ مدهد بعد هم بر مىگردد بحالت اولیهاش.معجزاتى كه انبیاء گذشته داشتهاند همه از این قبیلند. حتى بعضى ازمعجزات خود پیغمبر; مثل آنها كه قبلا اشاره كردیم. نیز از جمله این گون8ه معجزات است. رفتن پیغمبر از مسجد الحرام به مسجدالاقصى یا شق القمر در شبى یا روزى انجام مىگیرد و تمام مىشود.
ولى براى دین جاودان كه مىخواهد قرنها در میان مردم باقى باشد، چنین معجزهایكه مدتى كوتاه عمر دارد; كافى نیست. چنین دینى معجزهاى جاودان لازم دارد.
و لهذا معجزه اصلى خاتم الانبیاء از نوع كتاب است.پیغمبران دیگر كتاب داشتهاند و معجزه هم داشتهاند ولى كتابشان معجزه نبود و معجزهشان هم كتاب نبود.
موسى تورات داشت و خودش هم مىگفت تورات من معجزه نیست معجزه من غیر از تورات است.
ولى پیغمبر اسلام اختصاصا كتابش معجزهاش نیز هست البته نه به معناى اینكه او معجزه دیگرى نداشته است; بلكهبه این معنى كه كتابش هم معجزه است و این لازمه دین خاتم و دین جاوندان است.
مطلب دیگرى در مورد دین خاتم هست كه باز یكى از رازهاى خاتمیت بشمار مىآید و آن این است كه دوره خاتمیت نسبت به دورههاى گذشته نظیر دوره نهائى و تخصصى است نسبت به دورههاى ابتدائى یعنى دوره صاحب نظر شدن بشر است.
دانشآموز در دوره دبستان و دبیرستان فقط بهاو مىگویند و او یاد مىگیرد ولى وقتى كه به دوره دانشگاه رسید و به طى كردن دوره تخصصى یعنى دوره فوق لیسانس و دكترى پرداخت; اینجا دیگر دوره صاحب نظر شدن است دوره اجتهاد در نف مربوطه است.
دوره دین خاتم براى بشر از نظر كلى نه ملاحظه یك فرد بخصوص نسبت به فرد دیگر دوره صاحب نظر شدن است.
در دوره صاحب نظر شدن بشر است كه در مسائل دینى; اجتهاد و مجتهد شان پیدا مىكند. آیا در ادوار گذشته ما مجتهد داشتهایم؟ در ادیان ابراهیم و موسى و عیسى مجتهدى وجود داشتهاست؟ خیر; آنچه قرآن از آن تعبیر به فقاهت و تفقه در دین مىكند به هیچ وجه در آن ادیان به چشم نمىخورد.
آن كارى كه امروز مجتهد با نیروى علم و استدلال و اجتهاد مىكند. پیغمبران گذشته مىكردند ولى نه با قوه اجتهاد بلكه با نیروى وحى و نبوت.
اصولا در آن ادیان زمینه اجتهاد وجود نداشت; چون خود دین باید زمینه اجتهاد در آن وجود داشته باشد یعنى در یك دین ضوابط و اصول كلى باید بیان شده باشد تا یك عده متخصص بر اساس آن كلیات و ضوابط روى فكرى و نظر مسائل جزئى را اكتشاف نمایند.
ادیان گذشته به دلیل اینكه درس دوره ابتدائى بود، نمىتوانست اصول و كلیات را بیان نماید، زیرا بشر استعداد فراگیرى آنها را نداشت.
اصطلاح رائجى است كه مىگوید: پیغمبران مرسل و غیر مرسل، پیغمبران مرسل یعنى پیغمبرانى كه صاحب شریعت و قانون هستند مثل ابراهیم، موسى، عیسى و پیغمبران غیر مرسل یعنى پیغمبرانى كه تابع پیغمبران دیگر و مبلغ شریقت آنانند و از خودشان قانونى نداشتهاند.
كارى كه هم اكنون مجتهدان مىكنند همان كارى است كه پیغمبران دسته دوم مىكردهاند. البته مجتهد كارش منحصر به این نیست و علاوه بر اجتهاد حاكل شرعى ورهبر مردم است آمر به معروف و ناهى از منكر در میان مردم است او مصلح میان امت بوده و موظف است كه مفاسد را اصلاح نماید.
همین كار را نیز در گذشته پیغمبران انجام مىدادند ولى در دین خاتم دیگر پیغمبرى بخاطر این جهات مبعوث نمىگردد بلكه مجتهدان از عهده چنین وظایفى بر مىآیند.
این است معناى حدیثى كه پیغمبر فرمود: علماء امتى كانبیاء بنى اسرائیل. علماء امت من مانند انبیاء بنىاسرائیل مىباشد التبه مقصود آن عده از انبیاء بنى اسرائیل است كه كارشان فقط تبلیغ و تفهیم و تعلیم و ترویجشریعت موسى بوده است.
این است كه مىگوییم دوره انبیاء گذشته دوره وحى است. به این معنى كه حتى تبلیغ و ترویج را هم مىبایست انبیاء انجام بدهند. ولى در دوره دین خاتم، یك سلسله كارها یعنى كارهایى كه مربوط به عالم تبلیغ و ترویج است و یا مربوط به استنباط كلیات از جزئیات است آن را دیگر علماء انجام میدهند نه پیغمبران.
پى علماء از این نظر و در این حدود و نه بیشتر، جانشین پیغمبرانند، نه همه پیغمبران، بلكه جانشین پیغمبرانى كه صاحب شریعت نیستند.
وجوه اعجاز قرآن
از نظر كلى اعجاز قرآن از دو جنبه است جنبه لفظى و جنبه معنوى لفظى یعنى از جنبه هنر و زیبائى و معنوى یعنى از جنبه علمى و فكرى.
چون مقوله هنر و زیبائى غیر از مقوله علم و تفكر است. زیبائى مربوط به فن است و علم مربوط به كشف. علم یعنى آنچه كه حقیقتى را براى انسان كشف مىكند ولى زیبائى و جمال یعنى آن چیزى كه یك موضوع جمیل و زیبائى را بوجود مىآورد.
البته خود هنر و زیبائى هم موضوعات و مقولات مختلفى دارد یكى از آنها مقوله سخن است و اتفاقا انسان در میان همه زیبائىها آن چنان در مورد هیچ مقولهاى از مقولههاى زیبائى نشان ندهد.
ما مىتوانیم زیبایى را بدو نوع تقسیم كنیم. 1- زیبائى حسى 2- زیبایى ذهنى. زیبائى حسى هم به سمعى و بصرى تقسیم مىشود.
زیبائى گل و باغچه از نوع زیبائى حسى بصرى است و زیبائى یك آواز خوش از نوع حسى سمعى است.
آیا زیبائى سخن از این نوع است؟ خیر، بلكه اصولا زیبایى سخن حسى نیست فكرى است از راه حس.
یك شعر زیبا یا یك نثر زیبا چقدر انسان را جلب مىكند؟! آنجا كه سعدى مىگوید: منتحواى را عزوجل كه طاعتش موجب قربت است و به شكر اندرش مزید نعمت، هر نفسى كه فرو مىرود ممد حیات است و چون كه برآید مفرح ذات، پس در هر نفسى دو نعمت موجود و بر هر نعمتى شكرى واجب»
و بلافاصله شعرى اضافه مىكند:
از دست و زبان كه برآید كز عهده شكرش بدر آید
و باز بلافاصله یك آیه از قرآن ضمیمه مىكند:
اعملوا آل داود شكرا و قلیل من عبادى الشكور. سپس ادامه مىدهد:
فراش با صبا را گفته تا فرش زمردین بگستراند و دایه ابر بهارى فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپروراند;
این جملات، شعر و نثرش آنچنان در كنار یكدیگر زیبا چیده شده است كه سعدى هفتصد سال قبل مرده ولى گلستان او خودش را حفظ كرده است.
چرا خودش را حفظ كرده؟ زیرا زیباست. فصیح و بلیغ است
قاآنى از شعراى معروف است و همشهرى سعدى و اهل شیراز است همیشه مىخواست با سعدى رقابت كند، كتابى هم به آهنگ گلستان گفته است ولى نتوانست بپاى سعدى بیاید.
نقل مىكنند شبى در شیراز در فصل زمستان با عدهاى پاى بخارى نشسته بودند و به اصطلاح مجلس بزمى بود و یك نفر قوال هم در آنجا بود كه این شعر معروف سعدى را شروع به خواندن كرد.
شبى خوش است و در آغوش شاهد شكرم;
تا آنجا رسید كه گفت:
ببند یك نفس اى آسمان دریچه صبح بر آفتاب كه امشب خوش است با قمرم
قاآنى كه خودش مرد شعر شناسى است آنچنان تحت تاثیر قرار گرفت كه گفت: این مرد دیگر جائى نگذاشته كه كسى شعر بگوید!! دیوان شعرش را كه جلویش بود، پرت كرد توى بخارى و آنرا سوزانید گفت اگر این شعر است دیگر ما نمىتوانیم شعر بگوییم!
پس گاهى یك شعر آنقدر زبیا از آب درمىآید كه یك شاعرى مانند قاآنى كه خودش استاد سخن استیك جا كه از زبان یك قوال آن شعر را مىشنود آنچنان تحت تاثیر قرار مىگیرد كه خودش را وقتى با او مقایسه مىكند مىبیند كه او چقدر بالاست و خودش چقدر پائین!! این اثر سخن است.
حافظ را چه نگهداشته است؟ مولوى را چه نگهداشته است؟ زیبائى شعرشان. چون زیبائى و به تعبیر علما، فصاحت، روشنى، بلاغت رسائى خلاقیت و جاذبه و ربایندگى، مسئله غیر قابل انكارى است.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0