توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله توجه به رویكرد سیستمی چه تلاشهایی را برای برنامه‌ریز ایجاد می‌كند با word دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله توجه به رویكرد سیستمی چه تلاشهایی را برای برنامه‌ریز ایجاد می‌كند با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله توجه به رویكرد سیستمی چه تلاشهایی را برای برنامه‌ریز ایجاد می‌كند با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله توجه به رویكرد سیستمی چه تلاشهایی را برای برنامه‌ریز ایجاد می‌كند با word :

مقدمه:
انبوهی از برنامه‌های سازمانی را كه من دیده‌ام مثل مناسك رقص بارانند، اصلاً تأثیری بر هوای پس از آن ندارند، اما كسانی كه در آن شركت می‌كنند فكر می‌كنند دارد. افزون بر این بسیاری از توصیه‌ها و دستورالعملهای مربوط به برنامه‌ریزی درباره بهتر كردن رقص است نه تغییر هوا.
راسل ایكاف

1ـ تاریخچه تفكر سیستمی
با جنگ جهانی دوم عصر سیستمها آغاز شد. علی‌رغم تشكیل شدن سیستم از اجزای به هم وابسته و پیوسته، آن را باید به منزله یك كل غیرقابل تقسیم به اجزای خود درنظر گرفت. در آن زمان، به جای تشریح یك كل براساس اجزای تشكیل دهنده آن، نحوه قرار گرفتن اجزاء در كل مطالعه می‌شد؛ بدین ترتیب زمینه‌ای برای كل نگری فراهم گردید. هرچند در «كل‌نگری»، همه اشیاء رویدادها، و تجارب مبتنی بر آنها به منزله «كلهایی» مستقل تلقی می‌شوند، ولی در پیوستار ملاحظات نسبی، همین «كلها» اجزای «كلهایی بزرگتر» را تشكیل می‌دهند.

در عصر ماشین كه علم در صدد بود جهان و آنچه در آن است را تجزیه كند، خودش نیز به نظامهای محدودتری تقسیم شد؛ ولی اندكی پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، علوم حركت موضوعی خود را به سوی كلیتی جدید ـ در بستر جنبش ظهور علوم میان رشته ای ـ پیش گرفتند. در نتیجه، مباحث میان رشته‌ای ـ مانند تحقیق در عملیات، علم كنترل و ارتباطات، مهندسی سیستمها، رشد و تكامل، و بوم‌شناسی ـ در میان دانشمندان گسترش یافتند.
علوم سیستمی نیز علاوه بر مطالعه مفهوم «كلیت» و ماهیت «كلها»، جدایی علوم انسانی از سایر علوم را منكر شده، آنها را «دو روی یك سكه» فرض می‌كنند كه هرچند به طور جداگانه قابل مطالعه هستند، نمی‌توان آنها را از هم جدا ساخت.

2ـ تفاوت تفكر سیستمی و تفكر تحلیلی
تفكر سیستمی، بر تغییر نگرش مبتنی بر تفكیك علوم به حوزه‌های تخصصی و ریز، به نگرش مبتنی بر تركیب یافته‌های رشته‌های گوناگون علمی، تأكید دارد؛ به این ترتیب متفكران سیستمی، جو فكری موجود را به نحوی اثربخش تغییر دادند و اعتبار و كاربرد عام تفكر تحلیلی تجزیه مدار را ـ آن‌گونه كه در فیزیك تكامل یافته و به كار گرفته می‌شد ـ زیر سؤال بردند.
به طور كلی تفكر تحلیلی تجزیه مدار را می‌توان برمبانی چهارگانه ذیل استوار دانست:
1ـ معطوف شدن ذهنیت غالب محقق به بخش فیزیكی یا خارجی جهان؛

2ـ تأكید بر اینكه هر پدیده‌ای حاصل تجزیه یا تركیب سایر پدیده‌هاست؛
3ـ تأكید بر كمی كردن روابط علی؛
4ـ افزایش دقت (كه مطلوب غایی هر پژوهشگر است) (گیخ، 1974، ص48).
در حالی كه متفكران سیستمی با كسانی كه بدین گونه به جهان و پدیده‌های پیرامون خود می‌نگرند، تفاوت دارند. در واقع نگرش متفكران سیستمی به جهان، بر مبانی چهارگانه ذیل استوار است:

1ـ تصور ارگانیك، یعنی تصوری كه ارگانیسم را در مركز طرح ادراكی آدمی قرار می‌دهد؛
2ـ كل‌نگری، یعنی هر پدیده به منزله موجودی زنده، دارای نظم، دارای روابط باز با محیط، خود تنظیم، و هدفمند در نظر گرفته می‌شود (در اینجا نگرش فرد، به جای توجه به اجزای پدیده‌ها، بر كلیت آنها تأكید دارد و بر آن متمركز می‌شود)؛

3ـ مدلسازی، یعنی متفكر سیستمی سعی می‌كند كه به جای شكستن كل به اجزای قراردادی، ادراك خود از پدیده‌های واقعی را بر پدیده‌های واقعی منطبق كند.
4ـ بهبود شناخت، به طوری كه یك متفكر و پژوهشگر نظامگرا درك كند كه الف) زندگی در یك سیستم ارگانیك و در فراگردی پیوسته، استمرار دارد؛ ب) شناخت آدمی از یك كل، از طریق مشاهده فراگردهایی كه در درون آن به وقوع می‌پیوندند، به دست می‌آید، نه از طریق مشاهده اجزای آن كل؛ و ج) آنچه كه فرد مشاهده می‌كند، خود واقعیت نیست، بلكه ادراك وی از واقعیت است.

بدین ترتیب، ملاحظه می‌شود كه تفاوت بسیار زیادی بین تفكر سیستمی و تفكر تحلیلی تجزیه مدار وجود دارد و تأكید بر تفكر سیستمی، روش قابل اعتمادتری برای شناخت پدیده‌های پیچیده و مطالعه آنها ارائه می‌كند؛ البته تفكر سیستمی در تضاد با تفكر تحلیلی تجزیه مدار نیست؛ در واقع این دو روش مكمل یكدیگرند، نه جایگزین هم؛ با وجود این، همان‌گونه كه متفكران سیستمی دریافته‌اند «مطالعه فراگردهای به هم پیوسته اجزای یك سیستم، مفیدتر از تحلیل ریز آنهاست».

3ـ نگرش جدید سیستمی
با ملاحظه منشأ تفكر سیستمی، معلوم می‌شود كه مفروضات و مفاهیم خاصی كه زیربنای تفكر سیستمی را تشكیل می‌دهند، مبتنی بر نگرش «ارگانیك» هستند؛ یعنی نگرشی ارگانیك را به طرحها و ادراكات افراد اشاعه می‌دهند. واژه «ارگانیسم» اغلب مترادف «مجموعه‌هایی پیچیده و قابل پیش‌بینی» یا «سیستمهایی قابل پیش‌بینی» به كار می‌رود و به موجودیتهایی اطلاق می‌شود كه خود مركب از «خرده موجودیتهای» بسیار هستند. این خرده موجودیتها، علاوه بر وابستگی به یكدیگر، با محیط و كل مجموعه نیز وابستگی و پیوستگی دارند؛ بنابراین. محقق نظامگرا، در تلاش خود برای شناخت مجموعه‌های پیچیده قابل پیش‌بینی، روشی كلی‌نگر را پیش می‌گیرد؛ یعنی قبل از پرداختن به كسب دانش دقیق در مورد طرز كار اجزاء، به كسب دانش كافی در مورد «كل» می‌پردازد.

4ـ نظریه عمومی سیستمها
منشأ و نحوه شكل‌گیری
همان طور كه در نمودار ملاحظه می‌شود، نظریه عمومی سیستمها بشدت از یافته‌های زیست‌شناسی (بیولوژی)، ریاضیات، اندام‌شناسی (فیزیولوژی)، و اقتصاد بهره می‌گیرد. زمینه اصلی مطالعه و قلمرو موضوعی آن، «پدیده رشد و تكامل» است و فرض اصلی آن، این است كه فراگرد رشد و مراحل بعدی و نهایی آن (تكامل)، از یك الگوی یكسان تبعیت می‌كند؛ خواه رشد یك ارگانیسم واحد مطرح باشد، خواه رشد گروهی از ارگانیسمها، خواه رشد یك جامعه (شودربك و دیگران، 1977، ص12).

5ـ ویژگی‌های نظریه عمومی سیستمها
ویژگیهای برشمرده شده برای نظریه عمومی سیستمها، متعدد و متنوع هستند. هدف نظریه عمومی سیستمها، كشف قوانین و نظم ذاتی انواع پدیده‌هاست؛ از این‌رو، می‌توان آن را سیالترین نظریه سیستمی به شمار آورد؛ زیرا در چهارچوب نظری آن، هیچ نظریه قاطعی ارائه نشده است.
ویژگیهای مرتبط و هماهنگ ذیل، مجموعاً با عنوان ویژگی‌های نظریه عمومی سیستمها، به منزله یك سیستم نظری، شناخته می‌شوند. (البته ممكن است بتوان ویژگیهای دیگری نیز به آنها اضافه كرد):

1ـ به هم پیوستگی و وابستگی اجزاء، ویژگی‌ها، رخدادها و مانند آن. هر نظریه سیستمی باید عناصر درون سیستم، كیفیت به هم پیوستگی آن عناصر و نحوه وابستگی اجزای تشكیل دهنده سیستم به یكدیگر را شناسایی و تبیین كند. عناصر ناپیوسته و مستقل، هرگز نمی‌توانند یك سیستم را تشكیل دهند.
2ـ كل‌گرایی. رویكرد سیستمی، رویكردی تحلیلی و تجزیه مدار نیست كه كل را به اجزای تشكیل دهنده آن بشكند و هر جزء آن را به طور جدا از هم مطالعه كند؛ این رویكرد، یك رویكرد كلی‌نگر است كه كل را با همه اجزای تشكیل دهنده و به هم‌پیوسته و وابسته‌اش ـ كه در تعامل با یكدیگرند ـ در نظر می‌گیرد؛ زیرا سیستم را باید یك كل تفكیك ناپذیر دانست، نه اجزایی كه سرهم شده‌اند و یك كل را به وجود آورده‌اند.

3ـ هدف‌جویی. سیستم از اجزایی متعامل تشكیل می‌شود. این تعامل به یك «حالت یا هدف نهایی» یا «وضعیت تعادلی» منجر می‌شود و فعالیتها را هدفدار می‌كند.
4ـ ورودیها وخروجیها. همه سیستمها برای فعالیت در جهت كسب اهداف خود، به ورودیهایی وابسته هستند. همچنین، همه سیستمها خروجیهایی تولید می‌كنند كه در سایر سیستمها مورد نیاز هستند. در سیستم بسته، ورودی یك بار و برای همیشه تعیین می‌شود؛ ولی در سیستمهای باز ورودیهای بیشتری، به دفعات از محیط پذیرفته می‌شوند.
5ـ تبدیل. در همه سیستمها، ورودی به خروجی تبدیل می‌شود؛ یعنی هر چیزی كه وارد یك سیستم می‌شود، تغییر پیدا می‌كند و توسط سیستم تعدیل می‌شود؛ به طوری كه شكل خروجی آن با شكل اولیه‌اش (ورودی) تفاوت خواهد داشت.

6ـ مقابله با بی‌نظمی و كهولت (آنتروپی). این كلمه ریشه در ترمودینامیك دارد و بیانگر حالتی است كه همه عناصر سیستم در حداكثر بی‌نظمی قرار دارند و سیستم رو به از هم گسیختگی و نابودی پیش می‌رود. به این ترتیب، برای سیستمهای باز، مفهوم حداكثر بی‌نظمی یعنی مرگ. حداكثر آنتروپی در یك سازمان رسمی، یعنی نداشتن اطلاعات كامل برای اداره سیستم یا حداكثر وضعیت بی‌سامانی. برای اینكه یك سیستم به حیات خود ادامه دهد، باید بتواند با چنین وضعیتی مقابله كرده، آنتروپی را مهار كند.

7ـ تنظیم. سیستم مجموعه‌ای از اجزای به هم پیوسته و به وابسته است. این اجزاء باید به گونه‌ای تنظیم شوند كه به كسب هدفهای معین بینجامند. تحقق این امر در سازمانها، متضمن هدفگذاری و تعیین فعالیتهایی است كه به كسب هدف منجر می‌شوند؛ بدین ترتیب، فراگرد برنامه‌ریزی و كنترل شكل می‌گیرد. كنترل متضمن وجود یك طرح اولیه برای انجام عملیات است تا بتوان براساس آن، هرگونه انحراف از عملیات را ثبت و آن را اصلاح كرد. برای اعمال یك برنامه كنترلی اثربخش، وجود بازخور ضرورت دارد.
8ـ سلسله مراتب. هر سیستم، معمولاً كل پیچیده‌ای است كه از خرده سیستمهای كوچكتری تشكیل می‌شود؛ ضمن آنكه خودش خرده سیستمی برای سیستمهای بزرگتر به شمار می‌آید. به این ترتیب سلسله مراتبی از سیستمها قابل تصور است.

9ـ جداسازی. در سیستمهای پیچیده، واحدهای تخصصی متعددی برای انجام وظایف تخصصی سیستم ایجاد می‌شوند؛ یعنی یكی از ویژگیهای موجود در همه سیستمها این است كه وظایفشان برحسب اجزای تشكیل دهنده آنها قابل تفكیك و جداسازی است.
10ـ هم‌پایانی. در سیستمهای باز از وضعیتهای آغازین متفاوت می‌توان به یك حالت نهایی معین رسید؛ یعنی هر حالت و نتیجه نهایی، ممكن است از مسیرهای گوناگونی قابل حصول باشد (لیترر، 1969، ص3-6).

با توجه به ویژگیهای فوق، می‌توان یك شركت، یك بیمارستان، یا یك دانشگاه را به منزله یك سیستم درنظر گرفت و آن را از ابعاد متعدد بررسی كرد.

6ـ روابط میان تفكر سیستمی، نظریه عمومی سیستمها، علم كنترل و ارتباطات، و رویكرد سیستمی به شرح ذیل قابل توضیح است:
1ـ تفكر سیستمی نحوه نگرش جدیدی برای مطالعه پدیده‌های طبیعی به مثابه یك سیستم، به شمار می‌آید؛
2ـ نظریه عمومی سیستمها بر به كارگیری تفكر سیستمی، با توجه به مسائل رشد و تكامل تأكید دارد؛
3ـ علم كنترل و ارتباطات بر به كارگیری تفكر سیستمی، با توجه به مسائل كنترل و ارتباطات تأكید دارد؛
4ـ رویكرد سیستمی بر نحوه به كارگیری «نظریه عمومی سیستمها» و «علم كنترل و ارتباطات» در مسائل صنعتی و اجتماعی دلالت دارد.

7ـ تأثیر نظریه عمومی سیستمها بر مطالعه سازمانها
كاربرد اصول نظریه عمومی سیستمها در 1ـ تحلیل فراگرد 2ـ تجسم و طراحی اهداف، 3ـ ساختار كارها، 4ـ سازوكارهای كنترل، 5ـ محیط، 6ـ وابستگی و تعامل اجزاء، 7ـ مرزها، 8ـ خرده سیستمها، 9ـ ورودیها، 10ـ فرادگرد تبدیل، و 11ـ خروجیها اهمیت بیشتری می‌یابد؛ در واقع فقط از طریق شناخت آگاهانه سازمان به منزله یك سیستم است كه مدیر می‌تواند بر پیچیدگی سازمانی كه باید آن را اداره كند، واقف شود.

8ـ عناصر یك سیستم
عناصر یك سیستم عبارتند از:
1ـ ورودیها؛
2ـ فراگرد (خانه‌پردازش)؛
3ـ خروجیها؛
4ـ بازخورد كنترلی.
1ـ ورودیها
الف) ورودیهای زنجیره‌ای؛
ب) ورودیهای تصادفی؛

ج) ورودیهای بازخور (شودربك و دیگران، 1977، ص32-35)
الف) ورودیهای زنجیره‌ای. ورودی زنجیره‌ای، نوعی ورودی است كه خودش نتیجه و خروجی سیستم دیگری است. شناسایی و مطالعه این نوع ورودیها آسان است و مشكل زیادی برای برنامه‌ریزی ایجاد نمی‌كند؛ زیرا عدم وجود (قطع روند ورود) آن فوراً احساس می‌شود.
ب) ورودیهای تصادفی. وجود ورودیهای تصادفی بر وجود ورودیهای بالقوه برای یك سیستم دلالت دارد.
ج) ورودیهای بازخور. بازخور فقط نشان دهنده بخش كوچكی از خروجی یك سیستم است كه برای نشان دادن تفاوت میان وضع مطلوب (دستیابی به هدف) و وضع موجود (عملكرد واقعی سیستم)، در نظر گرفته می‌شود.
2ـ فراگرد (خانه پردازش)

در فراگرد سیستم، ورودی به خروجی تبدیل می‌شود. برنامه‌ریزان همواره مترصد آن هستند كه نحوه تبدیل ورودی به خروجی را در فراگرد سیستم شناسایی كنند.
3ـ خروجیها
خروجیهای یك سیستم نیز مانند ورودیهای آن، ممكن است نوعی ماده، انرژی محصول، خدمت، و اطلاعات باشد؛ نظیر كاربرگهای كامپیوتری (خروجی یك سیستم اطالعاتی)، برق تولید شده (خروجی یك نیروگاه برق)، و افراد آموزش دیده (خروجی یك سیستم آموزشی). معمولاً فراگردهای تبدیل، بیش از یك نوع خروجی دارند.
4ـ بازخور كنترلی

بازخورها، ابزار ایجاد تعادل در سیستم هستند.

9ـ توجه به رویكرد سیستمی چه نوع تلاشهایی را برای برنامه‌ریز ایجاب می‌كند

9-1 تشخیص حضور یا عدم حضور ورودیهای تصادفی
ورودیهای تصادفی، جالبترین نوع ورودی برای مطالعه برنامه‌ریزان هستند؛ زیرا برخلاف ورودیهای زنجیره‌ای، تشخیص حضور یا عدم حضور ورودیهای تصادفی دشوار است؛ در حالی كه گاهی حتی بیشتر از خود عملیات سیستم، بر درجه كیفیت محصول یا كارآیی سیستم اثر می‌گذارند.
برای ارزیابی این اطلاعات و انتخاب راه كارهای مطلوب، از فنون متداول تحقیق در عملیات و روشهای مقداری تصمیم‌گیری استفاده می‌شود تا درجه مطلوبیت خروجیهای یك سیستم، برای استفاده به مثابه ورودی یك سیستم دیگر، معین شود.

9-2 توجه به محیط سیستم
رفتار یك سیستم ـ برخلاف رفتار عناصر آن ـ تا حدی به محیط وابسته است؛ زیرا محیط همواره با سیستم سروكار دارد و اغلب بر آن اثر می‌گذارد.
محیط سیستم
هر سیستم، علاوه بر چیزهایی در درون خود (كه همان عناصر و روابط آنند)، با چیزهایی خارج از خود و مربوط به محیط نیز سروكار دارد. محیط را باید چیزی دانست كه «خارج از سیستم است» (مستقیماً تحت كنترل آن نیست) و «تأثیر مهمی بر عملكرد سیستم دارد».

هرچند كه محیط، خارج از كنترل سازمان است، در برابر عملكرد سازمان نفوذناپذیر نیست؛ شاید به همین دلیل است كه برخی از برنامه‌ریزان سیستم، این نكته را به تعریف فوق از محیط اضافه می‌كنند كه «علاوه بر موارد فوق، محیط دربرگیرنده آن چیزهایی است كه ویژگیهایی آنها تحت تأثیر عملكرد سیستم قرار دارند. این تعریف، تأكید روشنتری برمفهوم تعامل سیستم و محیط دارد؛ زیرا معرف آن است كه هم محیط بر سیستم اثر می‌گذارد و هم سیستم بر محیط؛ بدین ترتیب، دو سازمان رقیب باید یكدیگر را در شمار عوامل و متغیرهای محیطی درنظر بگیرند.

برای تشخیص عوامل محیطی، می‌توان از پرسشهای ذیل كه توسط چرچمن مطرح شده‌اند، استفاده كرد:
1ـ آیا عامل مورد نظر با هدف سیستم ارتباط دارد؟
2ـ آیا این عامل تحت كنترل سیستم قرار دارد؟

9-3 توجه به سازگاری سیستم
قدرت سازگاری یك سیستم، مبتنی بر توان آن سیستم برای یادگیری و تغییر عملیات درونی، در پاسخ به تغییرات محیط بیرونی است. معمولاً تغییرات از بیرون بر سازمانها تحمیل می‌شوند؛ بنابراین، برای بررسی میزان سازگاری، به جای مطالعه تغییرات درونی بسیاری از خرده سیستمهای سازمان، باید تغییرات در نوع ورودیهای سازمان مطالعه شوند. به هر حال، با وجود آنكه این «تغییرات تحمیلی محیط بیرونی» به واحدهای داخلی سیستم (افراد و گروهها) نیز منتقل می‌شوند، معمولاً قدرتسازگاری سیستم مانع از آن می‌شود كه بازداده‌های سیستم اصلی تغییر یابند. یكی از پیش‌نیازهای سازگار سیستمها ـ هم در سیستمهای طبیعی و هم در سیستمهای مصنوع بشر ـ آشنایی آنها با محیطشان است. همان‌طور كه

انسانها با استفاده از حواس پنجگانه خود، مبادرت به كسب اطلاعات محیطی می‌كنند، سازمانها نیز باید ـ پس از آنكه تغییری در محیط ایجاد شود ـ مبادرت به كسب اطلاعات كرده، خود را با تغییرات محیطی منطبق سازند. سیستمهای انطباقی، سیستمهایی هستند كه علاوه بر شناخت محیط خود و آگاهی از آن، دارای توان و تمایل مناسبی برای منطبق ساختن خود با تغییرات محیطی هستند. در واقع، همه سیستمهای زنده برای ادامه حیات خود به چنین قدرتی نیاز دارند.

سازمانها برای افزایش قابلیت انطباق خود با محیط، از دو استراتژی «متنوع ساختن محصولات و خدمات» و «منعطف ساختن ساختار سازمانی» استفاده می‌كنند.

9-4 شناخت خرده سیستمها و تعامل آنها
شاید مهمترین نكته درباره نحوه تنظیم مسأله این باشد كه برنامه‌ریز باید در مورد وضعیت و شرایط موجود و مبانی نظری مربوط به آن (از طریق تجربه پیشین یا مطالعه زیاد و فشرده)، شناخت كامل پیدا كرده باشد. وظیفه برنامه‌ریز در این مرحله، نمایش وضعیت در قالب یك مدل است. برنامه‌ریز فقط در صورتی می‌تواند یك مدل پیش‌بینی كننده را ارائه كند كه از عوامل و روابط مؤثر بر رفتار سیستم، آگاه باشد؛ در واقع، تحلیلگر علاوه بر مشاهده سیستم و كسب ادراك صحیح از نحوه كاركرد آن، باید در مورد نظریه‌های مربوط به «چرایی رفتار سیستم» نیز به شناختی درست و صحیح نایل شود. شبیه‌سازی موفقیت‌آمیز فراگرد تولید یك مجتمع پتروشیمی، مستلزم آشنایی كافی با علوم شیمی، ترمودینامیك، و مكانیك است؛ در حالی

كه شبیه‌سازی رفتار در یك بازار مصرف معین، مستلزم آشنایی با نظریه‌های روانشناختی و جامعه‌شناختی مربوط به آن رفتار، و نحوه توزیع محصول در آن بازار است.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir