توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله قرآن منشورهدایت با word دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله قرآن منشورهدایت با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله قرآن منشورهدایت با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله قرآن منشورهدایت با word :

قرآن منشورهدایت

سرآغاز
قرآن منشورهدایت،راهنمای جاوید،مبشّر نور،پدیده ی وحی،رحمت،مهر،عدالت،حریّت،صلح،بهروزی،حیات وسعادت وهدایتگرآرمان خواهان،كمال طلبان،آزادمنشان،ستم ناپذیران،استبدادستیزان وهمه ی آگاه وراستین راه حق وآزادگی وبشردوستی است.

قرآن پیامی است برتارك قرون واعصار،نوری است خاموش ناشدنی،مشعلی است پرفروغ،اقیانوسی است موّ اج وعمیق وبی كرانه،بنیانی است وتزلزل ناپذیر،شاهراهی است راست وبی انحراف،پیشوایی است راستگو وامین،ناصحی است مشفق وبشر دوست،نسخه ای است ملكوتی.شفابخش،ومعجزه آسا برای درد های بی درمان ورنج های جان كاه بشریّت،پیامی است از آسمان به زمین، برنامه ای است جامع ، كامل وزندگی بخش، طبیبی است تضمین كننده ی سلامت اندیشه وجان،ودرخشنده ترین،ارج دارترین،شكوهمند ترین وجاودانه ترین اعجازمحمّد(ص)است.

قرآن،كتابی است كه مرزهای زمان ومكان را در هم نوردیده ونورهدایتش دورترین وتاریك ترین افق ها را نورباران ساخته وعصر هاونسل هارا با ندای توحیدی اش بانگ بیداری ونجات داده است.
كتابی است ازسرچشمه ی هستی صادر شده،وبرقلب روشن ونورانی
محمد(ص)نقش بسته است.

كتابی است كه آهنگ جذاب ودل نشین،ندای روح بخش ودل نواز، پیام پرمحتوا ونورانی اش،از فروزش گاه فروغ كبریایی برخاسته ، ازپایگاه بلند عرش زجاجه نورانی وپاك جان محمّد(ص)، پیام آور مهروعدل،این وارسته ترین وارستگان وشایسته ترین شایستگان جهان هستی زمزمه شده است.
كتابی است كه اگر تمامی موجودات ، نیرو و توان و امكانات خویش را در بعد علمی و عملی بسیج كنند و از هیچ گونه همكاری دریغ نورزند و بكوشند تا با تلاش هماره و خستگی ناپذیر خود كتابی با همان شاه كار و ظرافت ، زیبایی ظاهر و باطن ، قالب و معنا ، سبك و اسلوب ، جامعیت و كمال و

هزاران رموز و اسرار و ویژگی های نهایت ناپذیر دیگر عرضه كنند ، بی تردید نخواهند توانست و اعتراف خواهند نمود كه انسان و انسانیت با همه ی علوم و فنون و تجربیاتش ،عاجز تر از آن است كه حتی سوره و آیه ای بسان معجزه ی جاودانه ی محمّد (ص)فراهم آورد . این شاهكار وحی ، ساخته ی قلم صنع و دست قدرت ازلی است،نه فراورده وتلاش بشر. ابعاد و ویژگیهای بی شمار قرآن

قرآن،دارای ویژگی ها وابعادبی شماری است.
از جمله ویژگی های این منبع نور ومعرفت،خصیصه ی نهایت ناپذیری آن است.با این كه از هنگامه ی فرود قرآن تا كنون،صدها كتاب در تفسیر قرآن به وسیله ی مفسران وقرآن پژوهان نگارش یافته ،و هزاران كتاب ومقاله در رشته های گوناگون

علمی،ادبی،فلسفی،اخلاقی،فردی،خانوادگی،اجتماعی،اقتصادی،حقوقی،دفاعی،
تاریخی،سیاسی و;به وسیله ی پژوهشگران ومحققان برای فهم معارف ومفاهیم،واژه هاومعانی،فصاخت وبلاغت وشناخت ابعادورموز قرآن به بشریت عرضه گردیده،و علوم گوناگون ومتنوّعی از این راه پدید آمده است،با این وصف هر گاه اندیشمند وپژوهشگری به سوی چشمه ی زلال وجوشان قرآن برود،با طراوت و تازگی ،شادابی وعمق و زیبایی ومحتوای جدیدی روبرو می

شود وبه حقایق تازه ونوینی می رسد ! چرا كه قرآن كلام حق است ونامتناهی وبی كرانه،واین انتظار كه انسان بتواند همه ی ابعاد و چهره های قرآن را بنگرد وبشناسد وبه نهایت آن برسد،بسان انتظار جای دادن آب دریایی موّاج ویا اقیانوسی بی كرانه در كوزه ای ناچیز است.

امیر (ع)-صحیفه ی جان را به نور این پدیده ی شگرف وحی نور باران ساخته است-در اشاره به این حقیقت می فرماید قرآن ظاهری زیبا وشگفت انگیز ودرنی پر مایه وعمیق دارد.اسرار نهفته و شگفتی های آن،پایان پذیر نیست ونوآوری ها وزیبایی های آن هرگز به كهنگی نمی گراید وهرگز تاریكی های جهل وظلم، جزبه وسیله ی آن رفع نخواهدشد

ازبحث های اساسی و بسیار پیچیده
یكی از بحث های اساسی وبسیار پیچیده كه درقرآن كریم عنوان شده است،موضوع قانونمندی جامعه وتاریخ، یاسنن وضوابطی است كه برجامعه وتاریخ حكومت می كند.آیات بسیاری ازقرآن،به ویژه در بخش تاریخی آن ،بیانگر این حقیقت است كه بر روند جامعه وتحوّلات تاریخی ،تصادف واتفاق حكم نمی راند،بلكه تحوّلات ودگرگونی های تاریخ،از حیات ومرگ وصعود وسقوط جامعه هاو سلسله ها گرفته تا درخشندگی وشكوفایی وغروب غمبار تمدّن ها،همه وهمه تابع یك سلسله قالب

ها،ضابطه ها،معیارها ومقررات مشخّصی است،كه از آنها به«سنن الهی » یا«قوانین حاكم بر روند جامعه وتاریخ» تعبیر می گردد.سنن وضوابطی كه مقتضی نیاز های فطری ومحصول عمل كرد انسان است كه به او باز می گردد.ضوابطی كه جامعه ی بشری می تواند در پرتو آگاهی وآزادی ،آنها را بشناسد وبا ایجاد رابطه ی مثبت ومطلوب با آنها كه جلوه ای از حاكمیت اراده ی خدا بر

تاریخ است ـسر نوشت خود را سعادتمندانه ومترقی وبالنده وهماره رو به رشد واوج ،رقم زند ویا با عدم شناخت آنها وایجاد رابطه منفی ونا مطلوب با آنها،شرایط و مقدّمات عقب گرد،
اسارت وسقوط ونگون بختی خویش را بر اساس سنّت های تخلّف نا پذیر وجهان شمول خدا فراهم آورد.

قرآن وطرح آفرینش انسان

در این كه كدام یك از این دیدگاه های سه گانه به واقع نزدیك وكدام بیگانه اند،اظهار نظر قطعی شاید مشكل باشد ،امّا به نظر می رسد نظریه ی نخست ـ كه عامل فطری واقتضای طبیعی را ،انگیزه ی گرایش به زندگی اجتماعی عنوان می كند ـ از دو نظریه دیگر دلنشین تر و واقع بینانه تر است،چرا كه با تعمّق بیشتر ،به نظر می رسد گویا زندگی اجتماعی طرحی است در آفرینش

انسان وباطبیعت بشری او سرشته شده است .این شیوه ی زندگی گویی ریشه در اعماق جان بشر دارد،به طوری كه تا انسان با این ویژگی ها وكشش های انسانی باقی است،این گرایش به سوی جامعه وحیات اجتماعی نیز در او تجلّی خواهد داشت .
این دیدگاه را طرفدارانش از قرآن الهام گرفته وبرای استحكام در یافت واستنتاج
خود ،آیاتی را نیز گواه آورده اند ،برای نمونه:

1قرآن در سوره ی حجرات آیه ی/13 می فر ماید :
هان ای مردم !ما شما را از یك مرد وزن آفریدیم وشما را تیره ها وقبیله ها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید،اینها ملاك امتیاز نیست ،بلكه گرا می ترین شما نزد خدا با تقوا تر ین شماست،خداوند دانا وآگاه است.

2در سوره ی فرقان ایه ی/54 می فرماید :
او كسی است كه از آب، انسان را آفرید،آن گاه او را نسب وسبب قرار داد ونسل او را از این دو راه ،گسترش دادوپروردگار تو هماره توانا بوده است.

3ونیز در سوره ی زخرف آیه ی/32 می فرماید :
آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می كنند؟! ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم كردیم وبعضی را بر بعضی بر تری دادیم،تا یكدیگر را مسخّر كرده وبا هم، تعاون وهمكاری نمایند،ومهرورحمت پروردگارت از همه ی آنچه آنان گرد آوری می كتتد بهتر است.

نكته های ظریف از آیات
. در آیه ی نخست،قرآن درقالب یك دستور پرمحتوای اخلاقی واجتماعی،به فلسفه ی آفرینش انسان،به صورت ملّت ها،وامّت ها وقبیله های گوناگون اشاره دارد،كه امكان بازشناسی افرادرا ازیكدیگر آسان می كند وواقعیتی را-كه زیر بنا واساس ولازمه ی زندگی گروهی اجتماعی است-بیان می كند.تگر به راستی زندگی اجتماعی به صورت طرحی در آفرینش انسان نبود،پس فلسفه ی
بازشناسی افراد واقوام وامّت ها ازیكدیگریعنی چه؟وچه ضرورتی داشت؟
به عبارت دیگر، اگر اختلاف رنگ ها وچهره ها وقبیله ها،مقدّمه ی بازشناسی افراد از یكدیگر است،واگر این باز شناسی،مقدّمه ی زندگی جمعی وهماهنگ ومشترك است،بر این باور طرح زندگی اجتماعی درآفرینش انسان مورد نظر بوده است
از شاهكارهای قرآن
بر این باور،از شاهكارهای قرآن وپیامبراین بودكه زنجیرهای خرافه واوهام وتحجّر وتاریك اندیشی را از دست و پای خرد واندیشه بشر گشود.انسان را آزاد ساخت،دعوت كرد،ترغیب نمود،ودر آسمان بی كران رشد واوج،به پرواز در آوردتا در كران تا كدان طبیعت وتاریخ سیر كند،بیندیشد،به تفكر برخیزد،
وقوانین ونظامات حاكم برطبیعت وسنن حاكم برجامعه وتاریخ رابشناسد.

شیوه ی قرآن درترسیم رخدادها
قرآن،كتاب تاریخ نیست،به همین جهت در پی انعكاس گسترده ی رویدادها واتفاقات به سبك تاریخ نگاری رایج در میان انسان ها نیست،هم چنان كه دربیان حوادث گزیده ی خود نیز،برای خود سبك ویژه ای دارد.
گاهی از كنار یك حادثه ی مهّم تاریخی با اشاره ای پر معنا واندیشاننده به جان مطلب،می گذردوگاهی به طورمتوسط،وگاه هم كمی گسترده به ترسیم رخدادهای عبرت انگیز والهام بخش می پردازد.

برخی رویدادهای مهّم تاریخی در یك سوره وبرای یك بارمنعكس می كند ودر آن انعكاس،ده ها،آری ده ها درس سازنده بیان می كند،برخی دیگر را در
سوره های متعدد وآیات مختلف،امّا با نكات زیبا،ابتكاری وجدید، وبرخی را درحدود سی مرتبه طرح می كند،امّا شگفت انگیز این جاست كه نام قهرمان یا
قهرمانان داستان،تكرار می شود امّا محتوا ومعنا ونكات،نه تنها ملال آور نیست،

بلكه به دلیل پیام ها و درس ها ومطالب شنیدنی وجدید ومتنوع ،جالب ودوست داشتنی است و در بردارنده ی درس های نوینی برای فرد،خانواده،حكومت ومدیریت وجامعه ها وتمدّن هاست.
قهرمانان داستان های قرآن نیز،ازنظر جنسیت،نژاد،عمر،موقعیت فكری،فرهنگی،شرایط اجتماعی،سیاسی،اقتصادی و;گوناگونند.
گاهی قهرمان داستان ،پیام آورحق واصلاح طلبی بزرگ است،گاهی پیاده كننده وتحقق بخش دستورات حق.
گاهی كاخ نشین است وگاهی كوخ نشین.
زمانی چوپان است وزمانی باغبان وكشاورز.
گاهی الگویی موفق وسازنده است وگاهی نمونه ای ناموفق وبرای هشدار بیان راز شكست عدم موفقیت.
دربرخی از آیات،قهرمان داستان،فرمانده میدان نبرد است،ودر برخی دیگر ،مدیر كلّ و وزیر كار آمد ودرستكار ودادپیشه.
در جایی،كودك نیل است ودر جای دیگر مرد فرهنگ وروشنگری وتحول وانقلاب.
جایی قهرمان داستان،دختری آزاده وپاك روش ودرست منش است وجایی پسری خوشفكر وكمال جو واوج طلب.

گاهی مرد است وگاهی زن،زمانی میان سال است وزمانی پیر وزمانی جوان.
درمیان قهرمان داستان های قرآن،یهودی هست،نصاراهم هست،روشنفكر وساحر هست،ملكه ی نواندیش وهدایت یافته وترقی خواه واصلاح طلب نیز وجود دارد.انسان درانتظار نوید وامیدوبه چشم می خورد وموردانتظار هم هست،فرد ورژیم گزافه كار،فزونخواه،بی مهار،تبهكار،استبداد گر،تاریك

اندیش،اصلاح ستیز،خشونت كیش،عالم بی عمل،جاهل بی فضیلت،فاسق،زورمدار وگردنكش به چشم می خورد،هم چنان كه شایسته كردار،ساخته شده،تربیت یافته،اصلاحگر،پرواپیشه،توحید گرا،پراخلاص،قانون گرا،پاكدامن،نجیب وخداجو وآراسته ی به ارزش های واقعی دیده می شود، ودل خوش دارندگان به ارزش های بدلی وضد ارزش ها نیز بسیارند كه خود نمایی می كنند.

روش نمایش داستان ها ورخداد های تاریخی نیز،در قرآن متنوع است ودر مرز واوج بی نظیری از لطافت وظرافت وویژگی های هنری كه در هنر داستان سرایی مطرح است،لبریز می باشد.
گاه نتیجه ی داستان در آغاز منعكس می گردد وبه دنبال آن،خود داستان به صورت گسترده وگام به گام ارائه می شود،نظیر جریان موسی در سوره ی قصص ،كه جان مطلب وروح داستان ونتیجه ی آن در چند آیه ترسیم می گردد كه :هان ای مردم! عنصر فرو مایه وخود كامه ای در نقطه ای از

سرزمین خدا، گردن كشی وطغیان گری پیشه نمود وبه قانون گریزی و حق ستیزی سهمگینی بر خاست. او مردم آنجا را با نواختن مارك ها وانگ ها شقه شقه وفرقه فرقه ساخت،آن گاه گروهی را با پرونده سازی های رسوا قتل عام نمود،گروهی را بست،وگروهی را به زنجیر ستم وخشونت كشید و زندان هارا آكنده از روشنفكران،نواندیشان،آزادی خواهان،اصلاح طلبان،جویندگان حقوق بشر، منتقدان ومخالفان شیوه ی زور مدارانه وددمنشانه ی استبدادی وانحصاری وپراختناق خود ساخت.

او،به راستی تبهكار بود. در این فكر بود كه از ظهور یك توحید گرای ضلم ستیز ویك قهرمان آزادی خواه واستبداد ناپذیر وبیداد گر،جلوگیری كند،امّا اراده ی خدا چیز دیگری بود،همان بود كه تحّول عظیمی با بعثت موسی پدید آمد وفرعون وگردن كشان واقتدار گرایان و محافظه كاران همراه او-كه بر آن شرایط بسته واسارتبار وددمنشانه ی غالب وحاكم، با تاریك اندیشی وتعصبی كور،پای فشرده وبا هر نوع رشد وپیشرفت، آزادی وخردگرایی، مشاركت جامعه در تعیین سرنوشت خویش ونظارت بر قدرت ملّی، در جنگی آشتی ناپذیر بودند-به بوته ی هلاكت سپرده شدند، وحق وعدالت و آزادی پیروز شد

.
آن گاه،پس از ترسیم وگزارش این نتیجه ی درس آموز،عبرت انگیز، نوید بخش وپر جاذبه،وارد اصل داستان می شود.
گاه داستان به طور مستقیم و بدون مقدمه،به طور فشرده وزیبا وابتكاری،
منعكس می شود،همانند جریان ولادت مسیح (ع) یا داستان سلیمان وجست وجوی او از هدهد وبرخورد با مورچه، كه این نمونه ها به طور بی مقدمه و غافیل گیر كننده ای ترسیم می شود ،وگاه هدف اذ بیان ماجرا و حادثه ی تاریخی ،روی قهرمان آن حادثه دور می زند،هم چون آوردن نام ابراهیم واسماعیل در بنیاد كهن ترین معبد توحید گرایی وآزادگی در دوّمین از قرآن شریف .

زمانی راز ملاقات یا برخورد،هم بر خود قهرمان داستان پوشیده است وهم بر نظاره گر صحنه،وهم بر شنونده ی جریان .جوّپیچیده ومرموز وغامضی بر حادثه حاكم است وبه نظر می رسد هدف اصلی در داستان ،نمایاندن حكمت خدا در ظاهر كارها وپوشیده بودن ژرفای راز عدالت او بر بندگان است ،وزمانی دیگر درحالی كه بازیگران فراموش می شوند ،راز ورمز وثمره ودرس عبرت انگیز داستان بر تماشاگران آشكار می گردد،نظیر باغ داران آزمندی كه می خواستند بی سر وصدا ویواشكی میوه ها وفراورده های باغ را بچینند وفقیران مادر مرده را از آنها محروم دارند،كه در سو ره ی قلم آمده است.
در جایی اندكی از راز داستان بر تماشاگر آشكار ،وقهرمان داستان مورد بیم وامید است ،ودر جایی دیگر ترس و نگرانی بر هر دو حاكم است،نظیر داستان آوردن تخت ملكه ی(سبا) برای سلیمان ودرآمدن آن بانوی سیاستمدار و نواندیش وآزادمنش بر كاخ بلورین در صحنه ی ملاقات ورویارویی او با سلیمان و بالا زدن ملكه، دامان لباس خود را با این تصوّر كه آب ،در كف زمین جریان دارد.
گاه به طور ناگهانی قهرمان وتماشاگر در یك لحظه با یكدیگر برخورد می كنند وراز مطلب بر هر دو معلوم می شود،نظیر ظهور روح خدا بر مریم در هیأت انسانی وروشنگری او در

پاسخ مریم بیمناك كه:من از طرف پروردگارم فرمان دارم تا پسری بزرگمنش بر تو عطا كنم .
وسرانجام اینكه :یكی دیگر از ویژگی های هنری ترسیم داستان وسرگذشت در قرآناین است كه :گاه یك نمایش از تابلو های مختلف تشكیل شده وفاصله ی میان هر یك از این پرده ها ونشست ها و تابلو ها را حسّ جستجو گر وقدرت خیال پرداز تماشاگر وخواننده ی داستان پر می كند ،هم چنان كه با مراجعه به سوره ی یوسف ،ملاحظه می كنیم كه این داستان ،از بیست وهشت تابلو یا پرده ،تشكیل شده كه به طور مرتب ،پرده می افتد وتابلوی دیگری در برابر دیدگان تماشاگر قرار می گیرد.

در راه هدف های تربیتی وسازنده

این تنوّع واسلوب ویژه وبهره گیری وصف ناپذیر وحیرت آور از ظرافت ولطافت و ویژگی های هنری داستان گویی و داستان سرایی،بدان جهت است كه قرآن ،كتاب هدایت است وبرنامه ی تربیت وسازندگی شخصیت بری فرد وجامعه و مدیریت آن .كتاب وارستگی وشایستگی است، كتاب تزكیه یرذیلت ها ونادرستی ها زداینده ی میكروب های اخلاقی واجتماعی و كتاب بهداشت فكر ودل

،زبان وقلم ،منش وعمل ،مدیریت وسیاست وشكوفا وبارور ساختن فضیلت ها وگل بوته ها ولاله های زیبا وخوشبو وعطر آگین مكارم اخلاقی و ارزش های انسانی در كران تا كران مزرعه ی روح

وجان وزبان وقلم وعمل كرد آدمی است، به همین جهت از هر وسیله ی مثبت وهر طریق سازنده وخلّاق و هر ابزار شایسته و كارایی ،از آن جمله تاریخ و داستان سرایی در راه وصول به هدف های تربیتی و والای خود با شایسته ترین اسلوب ومؤثر ترین سبك روش بهره می جوید.قسمت های حسّاسی از تاریخ را كه تفكّر انگیز و تدبّر آفرین است وانسان را در جستجوی حق وپذیرش آن مدد

می بخشد ،ترسیم می كند ،به اعماق جان ووجدان انسان هنر دوست وزیبا پسند خطور ونفوذ می كند فشرده ای از تجربیات گرانبهای پیشینیان را در اختیار نسل های كنونی وآینده می نهد ،درس های عبرت انگیزی را به منظور دریدن پرده ها وحجاب های غرور وفریب ،غفلت وهوا ،دنیا پرستی ومستی نعمت ها ،كبر وغرور،جهل و دنباله روی ،تعصّب ولجاجت ،نفاق وناخالصی ،گناه و عصیان ،كفر واغراض ،تجاوز و عدوان ،ظاهر بینی وسطحی نگری ،حجاب ضخیم رهبران فاسد والگو های نا شایسته ،حجاب محیط وجو ناسالم ،حجاب پندارها وآرزو ها ،حجاب وسوسه های شیاطین

وطواغیت ،حجاب دوستان گمراه ودشمنان مكّار ،حجاب ذوب شدن در زور مداران ودیدن رویدادها و حقایق برابر دلخواه ویا با چشم علیل وتحلیل بیمارگونه و انحصارگرانه یآنان و.. آری،برای دریدن این پرده ها و حجاب های ضخیم ،این حقایق عظیم را بیان می كند .انسان نواندیش و كمال جو را در نبرد با ضدّ ارزش ها ،قوّت قلب و ثبات قدم می بخشد وسنّت های حاكم بر جامعه وتاریخ را ضمن این قطعات وفراز های حسّاس تاریخی،ارائه می دهد.

كتاب بزرگ تربیت

آری ،قرآن كتاب تاریخ نیست ،بلكه بیش از هر چیز كتاب بزرگ آموزش و تربیت و سازندگی وعدالت وآزادگی است. كتابی است كه رسالت عظیم وشكوهبار خود را به طور روشن وصریح ،این گونه اعلام می كند :
1دعوت به نو اندیشی ،نو پردازی وپرورش فرد وجامعه روشن اندیش وتوحیدگرا وحق طلب ورعایت گر مقررات خدا و حقوق مردم.

2 بیرون بردن ونجات بخشیدن انسان از تنگناها و تاریك اندیشی های ظلم وجور و بلای استبداد و خودمحوری وحق كشی به سوی فراخنای نور ورستگاری و‌آزادی و برابری و حقوق انسان .
3 بنیاد عدل وداد و برقراری قسط وانصاف و توزیع عادلانه ی و بهینه ی فرصت ها ،آگاهی ها و امكانات رشد و اوج و شكوفایی در كران تا كران جان و روح فرد و روابط خانواده و در مناسبات فرهنگی ،فكری ، خبری ،اجتماعی ،اقتصاذی ،سیاسی ومدیریت جامعه بشری .

4 بیان تمامی حقایق و واقعیت ها ضوابط تضمین كننده ی سعادت ورفاه وامنیت وآزادگی انسان .
5 وسرانجام تأمین آرامش روان و صلح وامنیت درون وبرون جان ،برای بشریت ،با اعطای شرح صدر ورفع حرج وتساهل وتسامح وتربیت مترقی و توسعه پایدار.

رسالت قرآن
این رسالت خطیر وعظیم را می توان بدین صورت از خود قرآن دریافت كرد: 1دعوت به توحیدگرایی ویكتا پرستی:
سوره احزاب آیه 45 تا47

هان ای پیامبر !به یقین ما تو را به عنوان گواه والگو ونویدرسان و هشدار دهنده فرستادیم،ونیز به عنوان فراخوان به سوی خدای یكتا به فرمان او،وچراغی تابناك و روشنگر گسیل داشتیم .و به ایمان آوردگان نوید ده كه برای آنان از سوی خدا ،فزون بخشی بزرگی خواهد بود.
2 بیرون بردن انسان از تیرگی وتباهی های شرك وكفر وستم و واپسگرایی وجمود وتحجر ،به سوی نور حق وعدالت وآزادی وآزادگی وخردگرایی و نواندیشی:
سوره ابراهیم /2

این كتابی است كه آن را به سوی تو فروفرستادیم،تا مردم را از تنگناها وتاریكی ها ی شرك وظلم وجهل ،به سوی روشنایی ایمان وعدل وآگاهی وآزادی به فرمان پروردگارشان در آوری:به سوی آن خدای شكست ناپذیر وستوده.
3 بنیاد عدل وبرقراری قسط وانصاف :
سوره نساء/105

ما این كتاب را به حقّ بر تو نازل كردیم ،تا به آنچه خدا به تو آموخته،در میان مردم قضاوت وداوری كنی ،واز كسانی مباش كه از خیانتكاران حمایت نمایی !
4 بنیاد جامعه وتمدّن بر اساس توحید وتقوا :
سوره انعام /155 .
واین كتابی است خجسته كه آن را بر تو نازل كردیم ،پس ،از آن پیروی كنید ،وپروای او را پیشه سازید ،باشد كه مورد مهر خدا قرار گیرد !
5 بیان حقایق وضوابط ومقررات سعادت آفرین به بشریت وزدودن بلای خرافه ،نادانی وبافته های سلطه جویانه وزورمدارانه :
سوره نحل /89 .
وما این كتاب را بر تو فرستادیم ،كه بیانگر همه چیز و مایه هدایت و رحمت وبشارت برای قانون گرایان ومسلمانان است!
6رسالت شرح صدر و رفع حرج وهدیه ی تساهل وتسامح وتا مین آرامش وامنیت درون وبرون برای بشریت :
سوره اعراف/2 .
این كتابی است كه بر تو فرو فرستاده شده است ـ پس نباید از ناحیه آن ،تنگی وناراحتی در سینه داشته باشی تا به وسیله ی آن ،مردم را از فرجام تاریك اندیشی وبیدادشان ،هشدار دهی و برای مؤمنان پند واندرزی باشد.

رسالت تاریخی قرآن
اكنونكه به صراحت آیات قرآن ،رسالت آن روشن است ،باید اندیشید كه چه رابطه ای میان این هدف بلند ومترقی وآزادمنشانه از یك سو ،وبعد تاریخی قرآن از سوی دیگر وجود دارد؟چه كه بی تردید این رسالت بزرگ را تمامی سوره ها ،آیات وحتی واژه های قرآن نیز به دوش دارند ،و كران تا كران قرآن وابعاد آن ،این اهداف بلند وآزادیبخش وانسان ساز وجامعه پرداز ودادآفرین آن را تعقیب می نماید ،وبه طور طبیعی بعد تاریخی قرآن ـ كه بیش از یك چهارم آن را شامل می شود ـ نیز با این اصل همسو وهمراه است .
بر این باور ،رسالت وهدف های آیات تاریخی قرآن نیز ،نجات انسان از تاریكی های شرك وظلم به سوی روشنایی های توحید و آزادی و برابری و تقوای راستین است .واز این جا ،راز این تعبیر های شگرف قرآن در مورد داستان ها وقصص و بعد تاریخی قرآن روشن می شود كه گاهی می فرماید :
سوره اعراف /آیه 176 .

پس این داستان را برای آنان بازگو كن ،شاید آنان بیندیشند وبیدار شوند !
ویا در سوره یوسف /آیه 111 می فرماید :
وبراستی كه در سرگذشت آنان ،برای صاحبان اندیشه درس عبرتی است !
و در سوره یوسف / آیه 3 می فرماید :
ما زیبا ترین و نیكوترین سرگذشت ها را از راه این قرآن ـكه به تو وحی كردیم بر تو بازگو می كنیم .
ودر سوره كهف / آیه 13 می فرماید :
ما ذاستان آنان را به حق بر توبازگو می كنیم .
درس های متنوع وانسان ساز

نكته ی بسیار مهم دیگر در مورد تاریخ در آینه ی قرآن ،پیام ها ودرس های گرانبهایی كه بینش تاریخی قرآن برای رشد وتكامل انسان ،نجات بخشیدن او از تنگناها وتاریكی های حق كشی و استبداد به سوی روشنایی ،واز اسارت شرك وكفر وحق ناپذیری تبعیض به توحید وآزادگی ،برابری وعدالت ورعایت مقررات خدا وحقوق بشر به همراه دارد . این درس ها وپیام ها ،بسیار متنوع و عبرت انگیز است ،كه مهمترین آنها، این پیام هاست كه در فرصتی مناسب بدین صورت قابل ترسیم و تفسیر و درس آموختن است :

1 انگیزش انسان به تفكر و عبرت آموزی و اندیشاندن،
2 ترسیم سرانجام نیك حق طلبان وعدالت خواهان ،شوم زورمداران واصلاح ستیزان .
قرآن واصل عدالت
عدل،در نظام آفرینش وجهان بینی
عدل ،در نظام حقوقی و وضع قوانین و مقررات زندگی
عدل،در مرحله ی اجرا و سیاست و مدیریت وجها نداری،

عدل ،در سیستم اخلاقی و منش انسانی،ودوشادوش آن محكومیت سخت ونكوهش بسیار از ظلم وجور و بیدادگری وخودسری وخود كامگی و بلای انحصار،استبداد واختناق در تمام صحنه ها و میدان ها وابعاد وجنبه ها در انبوهی از آیات قرآن نشانگر این حقیقت است كه از دیدگاه قرآن،نظام هستی بر اساس حق وبر محور عدل استوار است وفرد،جامعه،وحكومت وجهان نیز تنها در سایه ی رشد بخش عدل و داد وبر اساس قسط وانصاف می تواند بماند وجای زندگی انسانی و خردمندانه گردد.

قرآن بذر عدالت وداد گری را بر دل ها وقلب ها وجان های عدالت خواه و حق طلب وتعالی جو می افشاند وظلم را در چهره های گوناگونش نفی و طرد می كند،وبرای درمان این بیماری مهلك واین آفت ویرانگر تمدن ها وجامعه ها طرح ها وبرنامه های بی نظیر وجالبی را ارائه می كند ودر این راه مجاهد ومبارزه ی همگانی وهماره می طلبد.

جهاد و تلاش در همه ی چهره ها و جلوه ها ،با همه ی توانایی ها وظرفیت ها وامكانات،با همه ی شیوه های مطلوب ومفید وثمر بخش وانسان ساز و شرافتمندانه ،جهاد با اندیشه ودانش ،قلم وبیان ،مال وجان وهمه ی وجود كه : هان ای بندگان ،وضعیت وسرنوشت فرد وجامعه وتمدّن عدالت خواه وآزادمنش وپای بند به قسط وداد ،بسان انسان پراقتدار وتوانمند ،گویا وفصیح ،صاحب بینش ودانش ،باكفایت وكارا وبا درایتی است كه با گفتار وعمل كرد شایسته اش مردم را به عدالت فرا می خواند ،وسرنوشت فرد وجامعه وتمدّن ظالم وستم پیشه نیز همچون گنگ مادرزادی است كه از سویی ذلیل وناتوان مطلق است ،واز دیگر سو وابسته وسربار دیگران ،واز طرف سوّم فاقد كارایی وكاردانی وتحرك وتلاش .

طبیعی است كه سرنوشت گروه نخست ،تعالی وتكامل وپیشرفت وتوسعه وسرنوشت گروه دوّم انحطاط وسقوط ونگونسازی است .
حقیقت این است كه قرآن در مورد حاكمیت عدل وقسط در كران تا كران زندگی انسان ،سرمایه گزاری بسیار نموده ودر آیات متعدد ومتنوعی به طرح جامع وكامل وهمه جانبه ی موضوع پرداخته است .برای نمونه ،در آیاتی پی درپی فرمان قیام همگانی به قسط ودادگری را ترسیم می كند ،ودرآیات دیگر هشدار دارد كه مبادا از شاهراه عدالت ودادگری انحراف جویید .گاه برخی ملت ه

ا ونظام های پای بند به عدالت را می ستاید واز آنها تجلیل می كند ،وسرانجام سعادتمندانه وفلاح ونجات عدالت خواهان را در نمایشگاه عظیم تاریخ ودر چشم انداز چشم های جستجوگر ودل های پندپذیر قرار می دهد وگاهی در انبوهی از آیات تكان دهنده اش ،سرنوشت غمبار وعبرت انگیز جامعه ها وتمدّن های ظالم وستمكار و حكومت های انحصارگر واستبدادپیشه را ،كه به بوته های هلاكت سپرده اند به تابلو می كشد ،وزمانی هم در قالب مثالی جالب وگویا وجاودانه ،این حقیقت را در لباس محسوس تجسم می بخشد.

معبود وسرشته داری،جزخداگرفتن
قرآن معبود وسر رشته دار وسرپر ستی جزخداگرفتن را،باعث پسرفت وتباهی وسقوط می نگرد ازآن بلای هستی سوز سخت هشدار می دهد،برای نمونه:
1 قرآن درسوره ی عنكبوت درآیات متعددی به سرنوشت دردناك وغم انگیز برخی از جامه ها وقدرت های سركش وطغیانگر وستم پیشه پرداخته ودر پایان،در قالب مثال جالب وگویایی به ترسیم یك قانون كلّی،ویكی ازسنن خدا

می پردازد كه:هر جامعه ونظام وتمّدنی جز یكتا آفریدگار هستی را،با هرپوشش وبهانه وتوجیه،معبود وسرپرست و سرشته دار خود قرار دهد وموهبت حق حاكمیت بر سرنوشت فردی و خانوادگی اجتماعی وسیاسی خود را-كه خدا به خودش ارزانی داشته است-به یغما بدهد،درحقیقت به سست ترین وپوسیده ترین تكیه گاه ها تكیه نموده است كه جزپسرفت ووابستگی واستبداد وفساد و ورشكستگی و فرو پاشی نتیجه ای نخواهد داشت.
سوره عنكبوت/آیه 39ـ43 .

داستان آن كسانی كه غیر از خدا برای خود دوستان وسررشته دارانی برگرفته اند ،بسان داستان عنكبوت است كه خانه ای سست وبی بنیان از لعاب دهان خویش ،برای خود ساخته است ،وبراستی كه سست ترین خانه ها ،همان خانه ی عنكبوت است ،ای كاش این را می دانستند. به یقین خدا هر آنچه را كه جز او به خدایی می خوانند ومی پرستند می داند ،واو همان پیروزمند وفرزانه است .واین مثال هاست كه آنها را برای مردم می زنیم ،امّا جز دانشمندان كسی پیام آنها را به خردورزی در نمی یابد.

2 در سوره ی بقره این واقعیت را بدین صورت ترسیم می كند كه آفریدگار وصاحب اختیار وفرمانده حقیقی توحیدگرایان خداست .اوست كه آنان را از ظلمات كفر وحق ناپذیری واسارت رها ساخته وبه سوی نور فلاح ورستگاری رهبری می كند ،اما سرپرست وپناهگاه كفرپیشگان وخودكامگان ،طاغوت وشیطان است كه آنها را از نور محروم وبه سوی ظلمت واستبداد می كشاند .
درپذیرش این دین ودین باوری ودینداری،هیچ گونه اجبار واكراهی نیست،چرا كه راه رشد،از بیراهه نمایان شده است. پس هر كه به طاغوت یاهر بت وگردنكش وابلیسی كفر ورزد وبه خدا ایمان آورد،به راستی به چنان رشته ودستگیره ی نجات استواری چنگ زده است كه برای آن گسستنی نیست.وخدا شنوا وداناست.

خداكار ساز ویاوركسانی است كه ایمان آورده اندوآنان را از تاریكی های ستم وتباهی به سوی نور وروشنایی آزادی ورستگاری بیرون می برد.وامّاكسانی كه كفر ورزیدند،كارسازشان طاغوت های استبداد هستند كه آنان رااز نور آزادی وآگاهی بیرون وبه سوی تاریكی ها وتباهی ها می برند.آنان دوزخیانند ودرآن ماندگارخواهند بود.

بینش تاریخی روایات
واقعیت مورد بحث را افزون بر قرآن وتجربیات تاریخی جامعه ها وتمدن ها ،سخنان حكیمانه وستم ستیز پیشوایان حقیقی دین نیز مورد تأیید وتأكید قرار می دهد.
در شماری از روایات ،ظلم وظالم به شدیدترین وجه ممكن مورد نكوهش قرار گرفته ،وستم وبیدادگری مهم ترین آفت دولت ها وجامعه ها وموجب زوال نعمت ها عنوان شده است .به جاست به نمونه های ارزشمندی نظر كنیم :

1 پیامبر گرامی می فرماید: زیان كارترین شما ظالم ترین وبیدادگرترین شماست .
2 ونیز می فرماید : ظلم وبیداد روا داشتن ،بزرگ ترین عصیان ها وگناهان است .
3 ومی فرماید :هر فرد ،جامعه و حكومتی كه بر اساس ظلم وجور رفتار كند ،خداوند نابودی او را تسریع می بخشد.
4حضرت صادق (ع) می فرماید :
بندگان خدا ! از ظلم وجور بپرهیزید كه باعث ویرانی دل ها وقلب ها وجامعه هاست .
5 ومی فرماید: از ستم كاری وبیدادگری پروا كنید ،چه كه ستمكار وبیدادگر ،شقاوت پیشه ای است كه حتی از استشمام بوی بهشت هم محروم است .

6 ومی فرماید :با برقراری حاكمیت ظلم وجور است كه نعمت های خدا از میان می رود .
7 امیر مؤمنان می فرماید :ظلم وبیدادگری ریشه ومنشأ همه ی رذیلت هاست .
8 . ومی فرماید :بدترین ذاد وتوشه برای زندگی پس از مرگ،ظلم نمودن در حق بندگان خداست .
9 . هر انسان وجامعه وحكومتی كه راه ستم واستبداد در پیش گیرد ،همان آفت وبلا او را به تباهی وهلاكت سوق می دهد .
10 . ومی فرماید :كسی كه نظام وحكومت او ،ظالمانه وزورمدارانه شد ،دولت واقتدار او راه زوال خواهد پیمود .
11 پیشوایان بیدادگر شرورترین جامعه هستند ودشمنان امامان راستین .
12 ومی فرماید :ستمكاری وظلم ،گام ها را متزلزل ،نعمت ها را سلب ،وامّت ها را به انحطاط و فروپاشی می كشاند .
13و می فرماید: ظلم وبیداد دردنیا موجب نابودی وذلّت،ودر سرای آخرت نیز موجب ویرانی ونگونساری است.

قرآن معجزه همیشگی محمّد (ص)
هنگامی كه ما مسلمانان از ظاهر قرآن از نظر جنبه های ادبی فصاحت وبلاغت و یا ازباطن قرآن ازنظر قوانین اجتماعی واخلاقی واقتصادی سخن به میان آوریم گویند از روی تعّصب مذهبی وعرق اسلامی است،پس بهتر آن است كه تعریف رانگوئیم از زبان دشمن بلكه بگوئیم اززبان آنها كه پیرو مذهب اسلام نیستند وشاید روی ادیان دیگری غیر ازاسلام تعّصب دارند بشنویم.برای این كار

مطلبی راكه در روزنامه ی اطلاعات مورخ روز هفتم مرداد 1357نوشته شده در زیر می آوریم:
بعد از جنگ جهانی دوم یك نویسنده ی انگلیسی كتابی تا لیف كرد به نام كتابهایی كه دنیا را به حركت درآورد.وبدون آن كه انتخاب خود را به زمان ومكان ویاموضوع خاصّی محدود كند ده كتاب زیر را به عنوان بهترین كتابهای تاریخ بشر معرفی كرد.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir