توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله اقسام توحید با word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اقسام توحید با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اقسام توحید با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله اقسام توحید با word :

اقسام توحید

1ـ توحید ذاتی: یعنی برای خداوند شبیه و مانندی وجود ندارد: اخلاص 4ـ1
2ـ توحید صفاتی: یعنی صفات خدوند مانند علم و قدرت و حیات عین ذات اوست:
فاطُِرالسَّمواتِ وَ الاْرضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجًا وَ مِنَ اْلَاَنعامِ اَزْواجًا یَذْرَوُم فیه ِلَیسَ كَمِثِلِهَ شَیٌ وَ هُوالسَّمیعٌ البَصیٌر.(شوری ایه11)

خدا آفریننده زمین واسمانها برای شماآدمیان از جنس خودتان زنان را هم جفت شما قرار دادونیزچهارپایان راجفت (نروماده)آفریدتابه این

(تدبیر)ازدواج شماراخلق بیشمار كند.آن خدای یكتارا هیچ مثل ومانندی نیست واو شنوا وبیناست.

قُلْ هُوَ اللهُ اَحَد اللهُ الصَمَد لَم یَلِد وَ لَم یوُلَد وَ لَم یَكُنْ لَهُ كُفُوَاً اَحَد

(ای رسول ما به خلق) بگو او خدای یكتاست. آن خدایی كه از همه بی‌نیاز و همه عالم به او نیازمند است. نه كسی فرزند او و نه او فرزند كسی است. و نه هیچكس مثل و همتای اوست.

3ـ توحید عبادی: یعنی كسی كه به جز خداوند شایسته پرستش نیست:

وَ ما اَرسَلنا مِنْ قَبلِكَ مِن رَسولٍ اِلّا نوحی اِلَیْه اِنَّهُ لا اِلهَ اِلّا اَنا فَاعْبُدوُنِ (الانبیاء آیه25)

و ماهیچ رسولی را به رسالت نفرستادیم جز آنكه به او وحی كریم كه به جز من خدایی نیست تنها مرا به یكتایی پرستش كنید بس)

4‌ـ توحید افعالی: یعنی تمام كارها در جهان هستی به اذن خداوندصورت می‌گیرد كه این قسم از توحید بر دو قسم است.

1ـ توحید خالقیّت: یعنی آفریننده همه موجودات خداوند است:

یا اَیُّها النّاسُ اذْكُروُا نِعْمَتَ‌اللهِ عَلَیكُم هَلْ مِن خالِقٍ غَیرُاللهِ یَرزُقُكُم مِنَ السَّماءِ وَ الاَرْضِ لا اِلهَ اِلّا هُوَ فَاَنَّ تُؤفَكونَ (فاطر آیه 3)

ای مردم متذكر شوید كه چه نعمتها خدا به شما عطا فرمود آیا جز خدا آفریننده هست كه از آسمان و زمین به شما روزی دهد هرگز جز خدای یكتا خدایی نیست پس ای مشركان چگونه از درگاه حق رو به بتان باطل می‌آورید.

ذ’لِكُمُ اللهُ رَبُّكُم لا اِلهَ اِلّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ یُدرِكُ الاَبصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الخَبیرُ (انعام آیه 102)

این است وصف پرئردگار یكتای شما كه ز او هیچ خدایی نیست و آفریننده هر چیز اوست پس او را پرستش كنید كه نگهان همه موجودات است.

2ـ توحید ربوبی: یعنی اداره و تدبیر جهان خلقت با خداوند است:

قُلْ اَغَیرَاللهِ اَبْغی رَبّاً وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَیْءٍ وَلا تَكسِبُ كُلُّ نَفسٍ اَلّا عَلَیها وَ لا تَزِرُوازِرَهٌ وِزرَ اُخر’ی ثُمَّ الی رَبِّكُمْ مَرجِعُكُم فَیُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم فیه تَختَلِفونَ (انعام آیه 164)

بگو ای پیغمبر آیا من كسی غیر خدا را به ربوبیت گزینم؟ در صورتی كه خدا رب همه موجودات است و هیچكس چیزی ندوخت مگر خود و هیچ نفسی بار دیگری را بر دوش نگیرد (و پس از انتقال از این جهان) بازگشت همه شما به سوی خداست او شما را به آنچه خلاف در آن كردید آگاه خواهدساخت.

قُل مَنْ یَرزُقُكُم مِنَ السَّماءِ وَ الاَرضِ اَمَّن یَملِكُ السَّمعَ وَ الاَبصارَ وَ مَن یُخرِجُ الحَیَّ مِنَ المَیِّتَ وَ یُخرِجُ المَیِّتَ مِنَ الحَیِّ وَ مَن یُدَبِّرُ فَسَیَقُولونَ اللهُ فَقُل اَفَلا تَتَّقونَ (یونس آیه 31)

ای رسول ما به مشركان را بگو كیست از آسمان و زمین به شما روزی می‌دهد و كیست به شما چشم و گوش عطامی‌كند و كیست از مرده زنده و از زنده مرده برمی‌انگیزد و كیست كه فرمانش عالم آفرینش را منظم می‌دارد تا همه مشركان معترف شده و گویند قادر بر این امور تنها خدای یكتاست پس به آنها بگو چرا خداترس نمی‌شوید.

انواع توحید:
توحید به دوقسم است، توحید ربوبیت و توحید الوهیت: توحید در شناخت و اثبات، كه به آن توحید ربوبیت نیز گفته شده، عبارت است از اقرار به آفریننده و تنها دانستن الله(ج) در آفرینش، تدبیر و زنده‌كردن و میرانیدن و جلب خیر و دفع شر؛ این نوع از توحید قسمی است كه می‌شود گفت تقریباً در میان مخلوقات مخالفی ندارد؛ تا آن حد كه مشركین هم با وجود شرك‌شان، به آن اقرار داشتند و از آن انكار نمی‌كردند؛ الله‌ متعال در قرآن می‌فرماید: »بگو چه كسی از آسمان و از زمین به شما روزی می‌رساند؟ یا چه كسی بر گوش و چشم‌ها توانا است؟ یا چه كسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون می‌آورد؟ یا چه كسی امور را می‌گرداند؛ خواهند گفت: او الله است؛ پس بگو: آیا نمی‌ترسید و پرهیزگار نمی‌شوید؟« [یونس/ 31]
آیات بسیاری همانند این آیه وجود دارد، كه این موضوع را می‌رساند و نشان می‌دهد كه مشركین اقرار به این نوع توحید داشتند و فقط از نوع دوم انكار می‌ورزیدند؛ كه عبارت است از توحید الوهیت در عبادت؛ یعنی توحید در یگانه‌دانستن الله‌ متعال در طلب و قصد و هرآنچه كه از بنده در انواع

عبادات صادر می‌شود گفتنی است كه این نوع توحید را جمله لا اله الا الله تعبیر می‌نماید؛ چراكه این كلمه عبادت با تمام انواع آن را برای الله یگانه ثابت می‌سازد و از غیر الله نفی می‌كند و از همین جا است، آنگاه كه رسول‌اللهr از مشركین خواستند به این كلمه باور كنند، آنان از پذیرش آن امتناع ورزیده و چنیین می‌گویند: »آیا او به جای این همه خدایان، به خدای واحدی معتقد است؟ واقعاً این كاری شگفت است« [ص/5] و این بدان سبب بود كه آنها خوب می‌دانستند كه اگر این جمله را بپذیرند، در واقع بطلان عبادت هرچیز غیر از الله را پذیرفته‌اند.

چرا كه (اله) معنای معبود را افاده می‌كند و عبادت اسم جامعی است برای هرعملی كه الله متعال دوست دارد و از آن خشنود می‌شود؛ از قبیل كردار و گفتار؛ خواه آشكار باشد خواه پنهان و هركسی كه به این جمله اقرار نماید و سپس به پرستش غیر الله بپردازد؛ تناقضی را در روانش به وجود می‌آورد.!

رابطه میان توحید ربوبیت و توحید الوهیت رابطه تلازم است؛ به این معنی كه اقرار به توحید ربوبیت پذیرش توحید الوهیت را لازم دارد و باید در ظاهر و باطن به آن اقدام نماید؛ از همین جاست كه همه پیامبران از پیروان خود همین را مطالبه می‌نمودند و به توحید ربوبیتِ كه آنان اعتراف داشتند استدلال می‌كردند؛ چنانكه الله متعال می‌فرماید: »الله پروردگار شما است؛ جز او خدای نیست و او آفریننده

همه چیز است؛ پس وی را باید بپرستید و حافظ و مدبر همه چیز اوست« [انعام/102]. ودر جایی دیگر می‌فرماید: »اگر از مشركان بپرسی چه كسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است؟ خواهند گفت: الله بگو: آیا چیزهایی را كه به جز الله به فریاد می‌خوانید؛ اگر الله بخواهد زیان و گزندی به من برساند؛ آنها می‌توانند آن زیان و گزند خداوندی را برطرف سازند؟ و یا اگر الله بخواهد لطف و مرحمتی در حق من روا دارد؛ آنها می‌توانندجلو لطف و مرحمتش را بگیرند و آن را باز دارند؟« [زمر/38]

بناءً اقرار به توحید ربوبیت در فطرت‌ها جای دارد و كسی در آن منازعه ندارد و از هیچ‌یك از اقوام جهان، انكار این نوع از توحید ثابت نشده است؛ به استثنای دهریین كه منكر آفریننده برای جهان هستند؛ چه به زعم آنها جهان بدون تدبیركننده در حال حركت است؛ قرآن در این باره می‌فرماید: »منكران رستاخیز می‌گویند: حیاتی جز همین زنده‌گی دنیایی كه در آن بسر می‌بریم در كار نیست؛ گروهی از ما می‌میرند و گروهی جای ایشان را می‌گیرند و جز طبیعت و روزگار مارا هلاك نمی‌سازد!« [جاثیه/ 24]

آنان انكار خود را بر برهانی كه قابلیت دلیل را داشته باشد استوار نساختند؛ بلكه به مجرد گمان بنا شده و گمان هم در برابر حق ارزشی ندارد؛ همان گونه كه ایشان در برابر این فرموده الله متعال توانایی جواب‌دادن انكارشان را نداشتند: »آیا ایشان بدون هیچ‌گونه خالقی آفریده شده اند؟ و یا این كه خودشان آفریدگاراند؟ یا این كه آنان آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟! بلكه ایشان طالب یقین نیستند« [طور/ 35 ـ 36]

و نیز آیت: »این‌‌ها آفریده‌های خدایند، شما به من نشان دهید آنانی‌ كه جز خدایند چه چیزی را آفریده‌اند؟« [لقمان/11]
و یا »بگو: آیا دقت كرده‌اید در باره چیزهایی كه به جز الله به فریاد می‌خوانید و می‌پرستید؟ به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریده‌اند؟ یا اصلاً درآسمان‌ها مشاركتی داشته‌اند؟« [احقاف/4]
باید دانست آنانی هم كه تظاهر به انكار توحید ربوبیت می‌نمایند؛ در واقع امر، به آن اقرار دارند. همچون فرعون؛ چنانكه الله متعال می‌فرماید: «موسی به فرعون گفت: تو می‌دانی كه این معجزه‌های روشنی‌بخش را جز صاحب آسمان‌ها و زمین نفرستاده است«[اسراء/102]

و در جای دیگر می‌فرماید: »ستمگرانه و مستكبرانه معجزات را انكار كردند؛ هرچند كه در دل بدان‌ها یقین و اطمینان داشتند.« [نمل/ 14]
و از امت‌های پیشین این گونه یاد می‌كند: «(قبیله‌های) عاد و ثمود، خانه و كاشانه ایشان برای شما نمایان است؛ اهریمن اعمال ایشان را در نظرشان آراست و بدین‌وسیله ایشان را از راه بازداشت، در حالی كه چشم بیناداشتند« [عنكبوت/ 38]

باید خاطرنشان سازم كه توحید ربوبیت را همچنان كه كسی از فرزندان آدم انكار ننموده؛ به همان ترتیب شرك هم اغلب در آن وارد نشده و همه به این اقرار دارند كه الله به آفرینش و تدبیر یگانه است و از هیچ‌یك از طوایف جهان به اثبات نرسیده كه قایل به دو آفریدگار برابر در صفات و افعال

باشند؛ آن آتش‌پرستانی كه برای جهان دو آفریننده قایل‌اند ـ آفریننده خوبی و آفریننده بدی ـ یا آفریننده نور و آفریننده ظلمت؛ باز تاریكی را با روشنی برابر نمی‌دانند؛ نور در نزد‌شان اصل است و ظلمت حادث است و آنان اتفاق دارند بر این كه نور از ظلمت بهتر است و همچنین نصارا كه قایل به تثلیث هستند؛ اما برای جهان به سه رب جدا از هم قایل نیستند؛ بلكه آنان به این متفق‌اند كه آفریننده جهان یگانه است و می‌گویند: پدر اله بزرگ است.

به هرحال نتیجه این می‌شود كه: اثبات توحید ربوبیت محل اتفاق است و شرك به آن اندك است؛ اما اقرار به آن به تنهائی برای بنده جهت بدست‌آوردن اسلام كافی نیست؛ بلكه باید لازم آن را هم با خود داشته باشد كه عبارت ازتوحید الوهیت است؛ چرا كه امت‌های غیر مسلمان هم اقرار به توحید ربوبیت می‌نمودند، به ویژه مشركین عرب، آنانی كه خاتم پیامبران در بین‌شان مبعوث گردید؛ با آن هم تا زمانی كه توحید الوهیت را نپذیرفتند مسلمان قلمداد نشدند. جستجوگردر آیات قرآن این را به خوبی درك می‌كند كه قرآن خواستار توحید الوهیت است و برای برآورده‌شدن این مأمول ب

ه توحید ربوبیت استدلال می‌كند و از مشركین آنچه را طلب می‌كند كه آنان انكار می‌ورزیدند و استدلال می‌نماید به آنچه كه به آن اقرار داشتند و آنان را دستور به توحیدعبادت می‌دهد و از اقرارشان به توحید ربوبیت خبر می‌دهد؛ توحیدعبادت را در سیاق طلب، یادآوری می‌كند و توحید ربوبیت را، در قالب خبر یادآور می‌شود!

نخستین فرمانی كه در قرآن‌كریم آمده این است:« ای مردم! خدای خود را بپرستید، آن كه شما را و كسانی را آفریده است كه پیش از شما بوده‌اند، تا راه پرهیزگاری گیرید. خدای شما كسی است كه زمین را برای‌تان بگسترد و آسمان را كاخی بیافرید و از آسمان آب فرو فرستاد و با آن، انواع ثمرات را به وجود آورد تا روزی شما گردند؛ پس شركا و همانندهای برای الله(ج) به وجود نیاورید؛ در حالی كه شما می‌دانید» [بقره/21ـ22]

و چه‌بسا در قرآن‌كریم به این بر می‌خوریم كه به طرف توحید عبادت دعوت نموده و امر به پذیرش آن می‌نماید و شبهاتی را كه نسبت به آن وجود دارد جواب می‌گوید و هرسوره از قرآن؛ بلكه هرآیه آن به این توحید فرا می‌خواند؛ زیرا قرآن، یا خبر از الله(ج)، نام‌ها، صفات و افعال آن می‌دهد كه توحیدربوبیت است؛ یا فرا می‌خواند به عبادت یگانه الله(ج) كه شریك ندارد و دعوت می‌كند به فروگذاشتن هرآنچه غیر از الله(ج) مورد پرستش قرار می‌گیرد و این توحید الوهیت است؛ و یا خبر از عزت و احترام اهل توحید و فرمانبرداری از الله(ج) در دنیا و آخرت می‌دهد و این جزای توحید است و یا خبر از اهل شرك و جزای آنان، در دنیا و آخرت می‌دهد كه این جزای كسی است كه از حكم توحید بیرون رفته است و یا هم احكام و قانون‌گذاری است كه این از حقوق توحید است؛ چرا كه قانون‌گذاری حق مخصوص الله‌متعال است.

و اما توحید الوهیت با تمام انواعش در یك كلمه جای گرفته و آن عبارت از: لا اله الا الله است؛ كه این كلمه هم نفی و هم اثبات را با خود دارد. نفی الوهیت از هركس جز الله(ج) و اثبات آن برای الله‌متعال؛ همچنان كه دوستی و دشمنی را با خود حمل می‌كند؛ یعنی پیوند با الله(ج) و بیزاری از آنچه كه غیر از الله(ج) است و دین توحید بر این دو اساس استوار است، چنانچه الله‌متعال از خلیلش ابراهیم(ع) نقل می‌كند كه برای قومش می‌گوید: »من از معبودهای كه می‌پرستید بیزارم، به جز آن معبودی كه مرا آفریده است؛ چرا كه او مرا رهنمایی خواهد كرد.« [زخرف/26]

بنا‌ءً هرآن‌كس كه لا اله الا الله می‌گوید در حقیقت از عبادت هرآنچه غیر از الله(ج) است اعلان بیزاری كرده است و قیام به عبادت الله(ج) را، بر خود لازم دانسته و این عهدی است كه خود انسان آن را بر خویش لازم نموده است: »هركس پیمان‌شكنی كند، به زیان خود پیمان‌شكنی می‌كند و آن كس در برابر پیمانی كه با خدا بسته اس

لهذا لا اله الا الله اعلان توحید عبادت است، چون معنای اله معبود است؛ یعنی هیچ معبود برحقی غیر از الله(ج) وجود ندارد؛ كسی كه این كلمه را در حالی می‌گوید كه معنایش را درك می‌كند و به مقتضای آن كه همان‌ نفی شرك و اثبات وحدانیت برای الله(ج) همراه عقیده و عمل به آن است عمل می‌كند؛ این فرد مسلمان واقعی به شمار می‌رود و كسی‌ كه آن را می‌گوید و ظاهراً به

مقتضای آن عمل نموده، اما اعتقاد قلبی به آن ندارد، منافق به شمار می‌رود و آن كه به زبان خود می‌گوید و اما برخلاف آن، مرتكب اعمال مشركانه‌یی می‌شود كه با مدلول آن منافات دارد، وی كافر است؛ هرچند چندین مرتبه آن را بگوید و تكرار هم بنماید؛ مثل حالت كسانی كه قبرها را می‌پرستند و در عین حال این كلمه را هم تلفظ می‌كنند، اما معنای آن را نمی‌دانند و این جمله، اثری هم در تعدیل روش و تصحیح اعمال‌شان ندارد؛ چنانكه مشاهده می‌شود فردی به لا اله الا الله اقرار دارد؛ اما با استغاثه مستقیم از مرده طلب حل مشكلات و بخشش دارد در حقیقت مشركین نخستین معنی این كلمه را به طور صحیح دانسته بودند؛ اما این گروه نمی‌دانند! [البته آن عده‌یی كه به این كلمه ایمان دارند، ولی احیاناً مرتكب گناه‌ می‌شوند، از این حكم مستثنایند]

آنان درك كرده بودند كه پیامبرr وقتی برای‌شان می‌گوید: (قولوا لا اله الا الله تفلحوا) از ایشان می‌خواهد كه عبادت بت‌ها را ترك نمایند و عبادت را خاص برای الله(ج) قرار دهند و از همین‌جاست كه می‌گفتند: »آیا او به جای این همه خدایان، به خدای واحدی معتقد است؟!«[ص/5] و قوم هود اظهار داشتند: »آیا به پیش ما آمده‌یی تا ما را بر آن داری كه بتانی را رها سازیم كه پدرانمان آنها را پرستیده‌اند و تنها الله(ج) را بپرستیم و بس؟ پس چیزی را بر سر ما بیاور كه به ما وعده می‌دهی، اگر از راستگویانی«[اعراف/70] قوم صالح برایش گفتند: »ای صالح! پیش از این مایه امید ما بودی؛ آیا ما را از پرستش چیزهایی كه پدران‌مان می‌پرستیدند نهی می‌كنی؟«[هود/62] و قوم نوح قبل از آن گفته بودند: »معبودهای خود را وا مگذارید و ود، سواع، یغوث، یعوق و نسر را رها نسازید«[نوح/23]

این چیزی بود كه كفار از معنی لا اله الا الله فهمیده بودند، یعنی: ترك عبادت بت‌ها و روی‌آوردن به عبادت الله(ج) و برای این نخواستند این كلمه را بگویند؛ چون نطق به این كلمه با عبادت لات، عزی و منات جمع نمی‌شود؛ اما عبادت‌كننده‌گان قبرها امروزه این تناقض را درك نمی‌كنند؛ آنان با این كه این كلمه را می‌گویند، اما مرده‌ها را هم عبادت می‌نمایند.

و دیده شده كه برخی از آنان (اله) را (قادر به اختراع و آفرینش و ایجاد) تفسیر می‌كنند. معنی لا اله الا الله به نظرشان: لا قادر علی الاختراع و الخلق و الایجاد الاالله است و این از خطاهای فاحش است؛ چون كسانی كه این تفسیر را نمودند از مشركینی كه به آن قایل بودند چیزی كم ندارند؛ چرا كه آنان هم به این اقرار داشتند كه اختراع، آفرینش، رزق، احیا و میراندن از آن الله(ج) است و الله‌متعال در جاهای مختلف از آنان این معنی را نقل می‌كند، اما آنان به این اقرارشان مسلمان نگردیدند؛ بلی این معنی كه آنان می‌گویند در لااله الاالله داخل است، اما هدف اصلی این كلمه را برآورده نمی‌سازد. ادامه دارد;

درباره توحید گفتنی است در هیچ علمی مانند عرفان به توحید پرداخته نشده است. به طور کلی موضوع عرفان اسلامی توحید است، چه توحید نظری که تحت عنوان عرفان نظری بدان پرداخته می شود و چه توحید عملی که با عنوان عرفان عملی پی گیری می گردد. سیر و سلوکی هم که عارف پیشنهاد می کند چه سیر و سلوک نظری و چه عملی، برای رسیدن به توحید است و آخرین مقام و منزلی که عارف می رسد منزل توحید است. درک عمیق تمامی ابعاد توحید هستی نیاز به فرصت، دقت و تامل فراوان و گذراندن عمر در این مسیر است و صرفا با یک تعریف و تقسیم قابل وصول نیست.

راه عادی و کلاسیک رسیدن به عرفان، گذراندن دوره علم منطق و بعد دوره علم فلسفه اسلامی و سپس خواندن عرفان نظری و عملی و سیر و سلوک در آن است. راهکاری که عموما در حوزه های علمیه و توسط طلبه های علوم دینی امکان پی گیری آن وجود دارد و برای سایرین اگر چه غیر ممکن نیست، ولی بسیار دشوار می نماید. در صورتی که طی این مسیر برای شما میسر نیست، شما می توانید از طریق مطالعه کتب علم کلام تا حدودی اطلاعات خویش را در این زمینه افزایش دهید.

تعریف توحید:

شیخ مفید در تعریف توحید گوید: خداوند عز و جل در الهیت و ازلیت واحد است و هیچ موجودى شبیه او نیست , و هیچ چیز همانند او نخواهد بود, و او در معبودیت یگانه است و ثانى ندارد (اوائل المقالات , 51) و شیخ طوسى گوید: تعریف توحید این است که صانع را واحد و پدیدآورنده ء عالم بدانیم و ماسواى او را نفى کنیم (رساله فى الاعتقادات , در الرسائل العشر, 103).

توضیح اینکه: از مجموع گفتار بزرگان در تعریف توحید فهمیده می شود که توحید اعتقاد انسان است به وحدت هستی. بدین معنا که هرآنچه در هستی مشاهده می شود از صفات و کمالات و پدیده ها و حرکات و افعال همه و همه برخاسته و نشات گرفته از ذات بحت بسیط احد واحد بی نهایتی است که دومی نمی پذیرد، زیرا که در مقابل وجود فراگیر و بی نهایت او، تصور وجود دوم عقلا محال و خطا است .

احدیت و واحدیت ذات الهی:

توحید مراحل و مراتبی دارد که مؤمن تا همه این مراحل و مراتب را طی نکند، ایمان و بینش توحیدی او، اثر خود را در زندگی فردی و شخصی او نخواهد داشت.

یکی از مراتب، توحید ذاتی است به این معنا که خدا یگانه است و دوئی بردار و تعددپذیر نیست، هر گونه کثرت و ترکیب را از ذات باری تعالی را نفی کنیم، هم نفی تعدد و کثرت برون ذاتی را که در برابر شرک صریح و اعتقاد به چند خدایی است،هم نفی و تعدد درون ذاتی را، که در زبان فلسفی به این نوع شناخت خدا، توحید واجب الوجود گفته میشود. و معنا و مقصود از آن این است که خداوند در ذاتش واحد و متعالی است، چیزی با او مشارکت دارد و نه مشابهت. مسلماً چنین چیزی برتر از عقل و خیال و گمان و وهم است، چون موجودی بیحد و مطلقی است. لذا شناخت او به خصوص تصور کنه ذاتش برای غیرخودش ممکن نیست. زیرا تصور و آگاهی ذات چیزی برای ما ممکن است که ذهن، مثل و شبیه او را دیده باشد یا آن که بتواند آن را به اجزاء اولیهاش تحلیل کند.

او موجودی است که به هیچ وجه مرکب از اجزاء نیست، زیرا اگر دارای اجزاء میبود، موجود نیازمند و محدودی میبودند، موجود بینهایت و بیانتها از هر نظر؛ در حالی که خدای تعالی قائم به ذات است، مستند به غیر خودش نیست، احتیاج به غیر ندارد، بلکه دیگر موجودات مستند به او و قائم به ذات اوست. بنابراین معنای توحید و ذات این است که خدا مثل و مانندی ندارد، چیزی در ذات و وجود شبیه خداوند تبارک و تعالی نیست.

نفی تعدد: اعتقاد به واحدیت خدا است، یعنی خدا و ذات هستی یکی است و دومی نمی پذیرد با همان بیانی که ذکر شد( وحدت برون ذاتی).

نفی ترکیب: اعتقاد به احدیت و یکپارچگی ذات خداوند است (وحدت درون ذاتی).

توحید نظری و عملی:

در مقدمه عرض می‏شود که برخی امور ممکن است به اعتبارات مختلف تقسیماتی متعدد داشته باشد که گاهی اقسام یک تقسیم، در اقسام تقسیم دیگر داخل می‏باشند.

در مورد توحید و اقسام آن نیز همین موضوع صادق است؛ توحید به یک اعتبار تقسیم به صفاتی، افعالی، عبادی، ذاتی، استعانی، حبی و; می‏شود و به اعتبار دیگر به نظری و عملی تقسیم می‏شود.
توحید نظری: این بخش، ناظر به بعد معرفتی انسان نسبت به خداوند (از جهت ذات، صفات و افعال) می‏باشد و مستقیماً به وظایف عملی انسان در برابر خدا مربوط نمی‏باشد و شامل توحید ذاتی، صفاتی، افعالی، خالقی و; می‏شود.

توحید عملی: این بخش ناظر به وظایف عملی انسان در برابر خداوند می‏باشد که شامل توحید عبادی، اطاعتی، استعانی، حبّی و; می‏شود.

چنانکه ملاحظه می‏کنید برخی از اقسام توحید (مثل توحید ذاتی، صفاتی و افعالی) در دایره توحید نظری و برخی دیگر (مثل توحید عبادی، استعانی و;) در دایره توحید عملی قرار می‏گیرد. و اینک به توضیح مختصری پیرامون بعضی مراحل توحید (ذاتی، صفاتی، افعالی، عبادی) می‏پردازیم. محققان اسلامی مباحث مربوط به توحید را در چهار بخش خلاصه کرده‏اند: توحید ذات، توحید صفات، توحید افعال و توحید در عبادت. لکن بعضی از این اقسام، شعبه‏های دیگری دارد. مثلاً: توحید افعالی شامل توحید در خالقیت و توحید در ربوبیّت و توحید در تقنین می‏شود(1).

توحید ذاتی: از بارزترین صفات خداست و دارای دو شاخه است.

الف) خداوند مثل و مانندی ندارد، یگانه و بی همتاست، از این معنا به توحید واحدی تعبیر می‏شود و ذیل سوره اخلاص به همین معنی اشاره دارد “ولم یکن له کفواً احد” خدا واحد است که ثانی ندارد و اصلاً برای او متصور نیست.

ب) خداوند جزء ندارد، بسیط و غیر مرکب است از این معنا به توحید احدی تعبیر می‏شود. که صدر سوره اخلاص به آن اشاره دارد “قل هو اللَّه احد” پس توحید ذاتی یعنی نفی شریک و نفی ترکیب از خداوند(2).

توحید صفاتی: یعنی خداوند هر چند صفات متعدد دارد مانند، علم، قدرت، خالقیت، رازقیت و; ولی این صفات فقط از نظر مفهوم متعددّند و از نظر مصداق و وجود خارجی عین خدایند چیزی غیر خدا و در کنار خدا نیستند، مثلاً ما معلوم خدا و مخلوق خدا هستیم که مفهوم معلوم غیر از مخلوق است لکن در مقام تطبیق و عالم خارج وجود ما یک مصداق است سراسر، مخلوق و معلوم خداست(3). پس علم خدا و حیات خدا هر دو یکی و با خدا یکی است(4) نه اینکه صفات جدا و زاید بر خدا باشد تا موجود قدیم دیگری در کنار خدا باشد.

توحید افعالی: در جهان، علل طبیعی، دارای آثار ویژه خود هستند مثل حرارت خورشید، تیزی شمشیر و; همانطوری که اصل وجود آنها مخلوق خدا است آثار آنها نیز از جانب خدا است توحید افعالی یعنی در جهان یک مؤثر بالذات داریم. فقط یک وجود است که اثر گذاری و انجام کار ذاتاً مال خود اوست و تأثیر علل مادی و طبیعی و غیر خدایی همه و همه در پرتو وجود او و به اتکاء او صورت می‏گیرد که هو القیوم. البته این سخن به معنی انکار تأثیر علل طبیعی نیست بلکه در عین اعتراف به اینکه خورشید حرارت دارد و آتش می‏سوزاند، معتقدیم که در جهان، یک مؤثر بالذات بیشتر نیست بقیه، همه مؤثر بالعرض و بالغیراند.

توحید در عبادت: یعنی عبادت و پرستش فقط از آن خداست و هیچ فردی جز خدا گرچه از نظر شرف و کمال در مقام بالایی باشد شایسته پرستش نیست.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir