توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله در مورد اخلاق‌ علم‌ با word دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد اخلاق‌ علم‌ با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد اخلاق‌ علم‌ با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد اخلاق‌ علم‌ با word :

اخلاق‌ علم‌

بین‌ انسانگرایی‌ و نوین‌گرایی‌
چکیده :
علم‌ به‌ تنهایی‌ نمی‌تواند یك‌ برنامه‌ جهانی‌ برای‌ جامعه‌ ایجاد كند. به‌عبارت‌ دیگر، علم‌ جهت‌ نیست‌. سه‌ عامل‌ اساسی‌ این‌ بیان‌ را تقویت‌می‌كند: ابتدا تقسیم‌ شدن‌ روبه‌رشد دانش‌، دوم‌ رمززدایی‌ از پیشرفت‌به‌ عنوان‌ یك‌ ارزش‌ فی‌نفسه‌ و سرانجام‌، سكولاریزه‌ شدن‌ علم‌.

اخلاق‌ علم‌ مسأله‌ جدیدی‌ نیست‌. تاریخ‌ بشر شاهد پیشرفتهایی‌در دانش‌ و نظریه‌های‌ علمی‌ مبین‌ آن‌ پیشرفتها بوده‌ كه‌ همواره‌ به‌مباحثات‌ اخلاقی‌ و فلسفی‌ منجر شده‌ است‌. فهم‌ این‌ نكته‌ كه‌پیشرفتهای‌ علمی‌ چه‌ هنگامی‌ مناسب‌ است‌ و یا حتی‌ به‌ زیر سؤال‌كشیدن‌ مجموعه‌ دانش‌ قبلی‌، كار آسانی‌ است‌. اما اگر مسأله‌ را به‌ طورگسترده‌تر مورد بررسی‌ قرار دهیم‌ مشخص‌ خواهد شد كه‌ علم‌ ـشامل‌ فیزیك‌، شیمی‌، بیولوژی‌، نجوم‌ و ریاضیات‌ ـ به‌ طور مستمر وغالبا ضمنی‌ جامعه‌ را از طریق‌ یك‌ تفسیر ویژه‌ از جهان‌ و جایگاه‌ مادر آن‌ مورد چالش‌ قرارداده‌ است‌. بعید است‌ كه‌ در آینده‌ نزدیك‌ نیزیك‌ پاسخ‌ علمی‌ دایم‌ برای‌ حل‌ این‌ چالش‌ پیدا شود.

امروزه‌ همچنین‌ نگرانی‌ اخلاقی‌ در خصوص‌ تأثیر بالقوه‌ و مؤثرذهنی‌ و اخلاقی‌ ارتباطات‌ سمعی‌ و بصری‌ در سراسر جهان‌ وجوددارد. این‌ فنون‌ به‌ موازات‌ كنار گذاشتن‌ موانع‌ زمان‌ و مكان‌، همچون‌اختراع‌ چاپ‌ در دوران‌ گذشته‌، به‌ عنوان‌ یك‌ انقلاب‌ تلقی‌ می‌شود.

اخلاق‌ علم‌:
بین‌ انسانگرایی‌ و نوین‌گرایی‌
یكی‌ از عناصر ذاتی‌ بررسی‌ جهان‌ علم‌ در عصر حاضر، توجه‌ جدی‌به‌ جایگاه‌ و مسؤولیتهای‌ پژوهشگران‌ در جامعه‌ و به‌ طور كلی‌، نقش‌علم‌ در پیشرفت‌ تمدن‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر، یك‌ گزارش‌ علمی‌جهان‌ نمی‌تواند از پرداختن‌ به‌ اساسیترین‌ سؤالات‌ روز مبنی‌ بر اینكه‌چه‌ اخلاقی‌ باید بر علم‌ اعمال‌ شود؟ پرهیز كند.
«ام‌.جی‌.كی‌.منون‌1»

یكی‌ از فیزیكدانان‌ مشهور، عضو پارلمان‌هند و رئیس‌ شورای‌ بین‌المللی‌ اتحادیه‌های‌ علمی‌2 (ICSU) درمقدمه‌ عالی‌ خود برگزارش‌ علمی‌ سال‌ 1993 جهان‌ این‌ مسأله‌ مهم‌را تحت‌ عنوان‌: (جوانب‌ اخلاقی‌، حقوق‌بشر و برداشت‌ عمومی‌ ازعلم‌) مطرح‌ كرد. هدف‌ وی‌، نشان‌ دادن‌ این‌ امر بود كه‌ پیشرفتهای‌علمی‌ به‌ تنهایی‌ قادر به‌ تضمین‌ پیشرفت‌ اخلاقی‌ و همچنین‌ تقویت‌یا حفظ حقوق‌ بشر نیستند و این‌ موضوعی‌ است‌ كه‌ به‌ فرد ـ كه‌مسؤول‌ و اگرنه‌ صاحب‌ سرنوشت‌ خویش‌ است‌ ـ و جامعه‌ به‌ طوركلی‌ مربوط می‌شود.

چنین‌ فرضیه‌ای‌ را می‌توان‌ دامنه‌ بیشتری‌بخشید. اكتشافات‌ پزشكی‌ شگفت‌انگیزی‌ همچون‌ كشف‌ پنی‌سیلین‌و بمبهای‌ اتمی‌ كه‌ برروی‌ شهرهای‌ هیروشیما و ناكازاكی‌ پرتاب‌شدند نیز اختراع‌ گردیده‌اند. ما شاهد اولین‌ ثمره‌های‌ انقلاب‌ سبز وهمچنین‌ برخی‌ زیانهای‌ جبران‌ناپذیر آن‌ بر محیط زیست‌ بوده‌ایم‌. فضا توسط بشر فتح‌ شده‌ و منابع‌ ارزشمند سیاره‌ ما به‌ تاراج‌ رفته‌است‌.

اخلاق‌ علم‌ مسأله‌ جدیدی‌ نیست‌. تاریخ‌ بشر شاهد پیشرفتهایی‌در دانش‌ و نظریه‌های‌ علمی‌ مبین‌ آن‌ پیشرفتها بوده‌ كه‌ همواره‌ به‌مباحثات‌ اخلاقی‌ و فلسفی‌ منجر شده‌ است‌. فهم‌ این‌ نكته‌ كه‌پیشرفتهای‌ علمی‌ چه‌ هنگامی‌ مناسب‌ است‌ و یا حتی‌ به‌ زیر سؤال‌كشیدن‌ مجموعه‌ دانش‌ قبلی‌، كار آسانی‌ است‌. اما اگر مسأله‌ را به‌ طورگسترده‌تر مورد بررسی‌ قرار دهیم‌ مشخص‌ خواهد شد كه‌ علم‌ ـشامل‌ فیزیك‌، شیمی‌، بیولوژی‌، نجوم‌ و ریاضیات‌ ـ به‌ طور مستمر وغالبا ضمنی‌ جامعه‌ را از طریق‌ یك‌ تفسیر ویژه‌ از جهان‌ و جایگاه‌ مادر آن‌ مورد چالش‌ قرارداده‌ است‌. بعید است‌ كه‌ در آینده‌ نزدیك‌ نیزیك‌ پاسخ‌ علمی‌ دایم‌ برای‌ حل‌ این‌ چالش‌ پیدا شود. در واقع‌، تفسیرعلمی‌ سازوكار جهان‌، همیشه‌ واكنشهای‌ فلسفی‌ و سیاسی‌ چون‌بی‌نظمی‌ و اغتشاش‌ ایجاد شده‌ توسط انقلاب‌ كپرنیكی‌ و محاكمه‌ تفتیش‌ عقاید گالیله‌ را در پی‌ خواهد داشت‌. با وجود آنكه‌ امروزه‌زمین‌ دیگر مركز عالم‌ نبوده‌ و فقط یك‌ سیاره‌ ساده‌ در حركت‌براطراف‌ خورشید است‌، اما با این‌ حال‌ نقش‌ انسان‌ هنوز كاهش‌نیافته‌ است‌.

به‌ هر صورت‌ بازخواست‌ ما از وضعیت‌ موجود هرگز ما را ازجست‌وجوی‌ مستمر برای‌ كسب‌ دانش‌ باز نداشته‌ است‌. برعكس‌، ازدوران‌ اولیه‌ تاكنون‌ ما تلاش‌ كرده‌ایم‌ جهان‌ را به‌ منظور تطبیق‌ بانیازهایمان‌ از راههای‌ مختلف‌ از جمله‌ مبارزه‌ با گرسنگی‌، بیماری‌ وسایر تهدیداتی‌ كه‌ در معرض‌ آن‌ قرار داشته‌ایم‌، به‌ شكل‌ منظمی‌ دربیاوریم‌.

تغییر جامعه‌ در پرتو پیشرفتهای‌ علمی‌ و آگاهی‌ روزافزون‌ نسبت‌به‌ دو جنبه‌ بودن‌ موارد استفاده‌ از این‌ پیشرفتها، ضرورتا به‌ یكی‌ ازویژگیهای‌ جهان‌ دوران‌ بعد از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ تبدیل‌ شده‌ است‌.این‌ پیشرفتها در عین‌ حال‌ كه‌ عامل‌ عمده‌ای‌ برای‌ خوشبختی‌ وسعادت‌ بشر و رهایی‌ وی‌ از چنگال‌ موانع‌ طبیعی‌ به‌ شمار می‌آید امادر عین‌ حال‌ به‌ عنوان‌ یك‌ ابزار احتمالی‌ و بالقوه‌ برای‌ (خودنابودی‌)او نیز تلقی‌ می‌شود.
با این‌ حال‌، اخلاق‌ ما را بر آن‌ می‌دارد تا به‌ طور مداوم‌ هوشیار وگوش‌ بزنگ‌ باشیم‌ كه‌ هدف‌ ما از پیشرفتهای‌ علمی‌ تضمین‌ این‌ امرباشد كه‌ علم‌ و فن‌آوری‌ كمك‌ مثبتی‌ است‌ برای‌ سعادت‌ مشترك‌انسانها و نیز پیشرفتهای‌ اجتماعی‌ و آزاداندیشی‌.

اخلاق‌ علم‌ به‌ عنوان‌ روند منعكس‌ كننده‌ پیامدهای‌ پیشرفت‌ به‌شیوه‌ای‌ عمل‌ می‌كند كه‌ جامعه‌ بین‌المللی‌ و در نتیجه‌ سازمانهای‌عمده‌ بین‌المللی‌ از جمله‌ یونسكو را به‌ زیر سؤال‌ می‌برد. در واقع‌،تأكید عنوان‌ سازمان‌ یونسكو بر سه‌ جنبه‌ آموزشی‌، علمی‌ و فرهنگی‌ارتباط بسیار دقیقی‌ با این‌ سؤال‌ مهم‌ اخلاقی‌ دارد كه‌: از نظر رفتارفردی‌ و جمعی‌ انسانیت‌ مستلزم‌ چیست‌ و آیا باید قادر به‌ مواجه‌شدن‌ با چالشهای‌ علم‌ و فن‌آوری‌ باشد یا خیر؟

جهان‌ امروز بیش‌ از گذشته‌ سیال‌ و بی‌ثبات‌ شده‌ و آینده‌ آن‌ نیزغیر مطمئن‌ به‌ نظر می‌رسد. این‌ وضعیت‌ نتیجه‌ رشد سریع‌ جمعیت‌ و افزایش‌ خطرهای‌ ناشی‌ از پیشرفت‌ فن‌آوری‌ است‌. بنابراین‌، وجودیك‌ چهارچوب‌ مرجع‌ ـ به‌ عبارت‌ دیگر یك‌ سیستم‌ اخلاقی‌ ـ منطبق‌بر آگاهی‌ بخشی‌ از جامعه‌ امروز و مسؤولیتهای‌ آن‌ در قبال‌ نسلهای‌آینده‌، یك‌ نیاز جدی‌ و انسانی‌ است‌. قبول‌ این‌ واقعیت‌ كه‌ آنچه‌ فردااتفاق‌ می‌افتد نتیجه‌ تصمیمات‌ امروز است‌، بیش‌ از هر زمان‌ دیگر برضرورت‌ مسؤولیت‌ اخلاقی‌ دلالت‌ دارد.

این‌ وظایف‌، مسؤولیت‌ هر مرد و زنی‌ و در عین‌ حال‌، ازمسؤولیتهای‌ دانشمندان‌ نیز است‌. چراكه‌ كشفیات‌ آنها ریشه‌ درنوآوریها و ابتكاراتی‌ دارد كه‌ شیوه‌ زندگی‌ ما را تغییر می‌دهد. زمانی‌كه‌ امكان‌ ترسیم‌ یك‌ مرز مشخص‌ بین‌ علم‌ و تكنولوژی‌ و بین‌تحقیقات‌ و كاربرد آنها امكانپذیر بود، مدتها پیش‌ سپری‌ شده‌ است‌.همان‌ گونه‌ كه‌ (ام‌.جی‌.كی‌.منون‌) اشاره‌ می‌كند (علم‌ دیگر یك‌ فعالیت‌مجزا در گوشه‌ای‌ از جامعه‌ نیست‌ بلكه‌ فعالیتی‌ بسیار نزدیك‌ ومتداخل‌ با بخشهای‌ پزشكی‌، صنعتی‌، كشاورزی‌ و سایر بخشهای‌تولیدی‌ و همچنین‌ فعالیتهای‌ دولتی‌ و بین‌المللی‌ است‌.) در چنین‌وضعیتی‌ است‌ كه‌ علم‌ كل‌ جامعه‌ را فرامی‌گیرد و بر آن‌ تأثیر می‌گذارد.بنابراین‌، افسانه‌ پرفسورهای‌ ساكن‌ در كاخهای‌ عاج‌ به‌ زمانهای‌گذشته‌ تعلق‌ دارد. در وضعیت‌ حاضر، دو سؤال‌ اساسی‌ باید مطرح ‌شود:
• مسؤولیتهای‌ اجتماعی‌ ویژه‌ دانشمندان‌ كدام‌ است‌؟

• آیا می‌توان‌ یك‌ طرح‌ اخلاقی‌ متصورشد كه‌ آشتی‌ بین‌پیشرفتهای‌ فنی‌ و انسانی‌ را تضمین‌ كند؟

اخلاق‌ علم‌ و مسؤولیتهای‌ اجتماعی‌ دست‌اندركاران‌امر پژوهش‌
در داستان‌ (سنت‌ اگزوپری‌3)، روباه‌ خطاب‌ به‌ (شاهزاده‌ كوچك‌)می‌گوید: بشر یك‌ حقیقت‌ بزرگ‌ را فراموش‌ كرده‌ است‌ اما شما نبایدآن‌ را فراموش‌ كنید. شما همیشه‌ مسؤول‌ آنچه‌ آموخته‌اید هستید. این‌مسأله‌، اصل‌ اخلاقی‌ مسؤولیت‌ را خلاصه‌ می‌كند و معنی‌ آن‌ این‌است‌ كه‌ هیچ‌ كس‌ و حتی‌ پژوهشگران‌ نمی‌توانند از پیامدهای‌تحولاتی‌ كه‌ زندگی‌ روزانه‌ افراد و حتی‌ روابط بین‌ كشورها راتغییرمی‌دهند، به‌دور بمانند.

اگرچه‌ آن‌ گونه‌ كه‌ (هانس‌ یوناس‌4) توضیح‌ داده‌، بر طبق‌ رهیافت‌جمعی‌ امكان‌ تصور اصل‌ (مسؤولیت‌) وجود دارد اما باید بپذیریم‌ كه‌امروزه‌ مسؤولیتهای‌ خاصی‌ نیز برای‌ دست‌ اندركاران‌ امر پژوهش‌پیدا شده‌ است‌. مداخله‌ آنان‌ در امور جامعه‌ به‌ شیوه‌ (معما گونه‌ای‌5)در حال‌ تغییر است‌. هنگامی‌ كه‌ مشخص‌ می‌شود علم‌ تمامی‌جاه‌طلبیهای‌ (غایتمدارانه‌6) خود را كه‌ براساس‌ آن‌ تحقیقات‌ یك‌نفوذ فزاینده‌ (دفاكتو7) برروند تاریخ‌ اعمال‌ كرده‌ را از دست‌ داده‌،یك‌ امر ارزشمند است‌.

علم‌ جاه‌طلبی‌ غایی‌ خود را از دست‌ داده‌ است‌
علم‌ به‌ تنهایی‌ نمی‌تواند یك‌ برنامه‌ جهانی‌ برای‌ جامعه‌ ایجاد كند. به‌عبارت‌ دیگر، علم‌ جهت‌ نیست‌. سه‌ عامل‌ اساسی‌ این‌ بیان‌ را تقویت‌می‌كند: ابتدا تقسیم‌ شدن‌ روبه‌رشد دانش‌، دوم‌ رمززدایی‌ از پیشرفت‌به‌ عنوان‌ یك‌ ارزش‌ فی‌نفسه‌ و سرانجام‌، سكولاریزه‌ شدن‌ علم‌8
تقسیم‌ دانش‌ به‌ رشته‌ها و شاخه‌های‌ مختلف‌ طی‌ قرنها و به‌ طورمستمر، وضوح‌ بیشتری‌ یافته‌ است‌. تقسیم‌ دانش‌ به‌ رشته‌های‌ شدیداتخصصی‌، نتیجه‌ اجتناب‌ناپذیر گسترش‌ درك‌ و شناخت‌ آدمی‌ است‌.این‌ امر همچنین‌ احتمالا یكی‌ از پیش‌ شرطهای‌ لازم‌ برای‌ كارآمدی‌تحقیقات‌ نیز است‌.

از آنجا كه‌ اكتشافات‌ بزرگ‌ غالبا نتیجه‌ غیرمنتظره‌ تركیبی‌ ازشیوه‌ها و مفاهیم‌ مختلف‌ است‌، از این‌ رو، ممكن‌ است‌ (ابرتخصصی‌ شدن‌9) علم‌ منجر به‌ تضعیف‌ قابلیت‌ ابداعی‌ آن‌ بشود. امااز سوی‌ دیگر، هر رشته‌ای‌ كه‌ بشدت‌ به‌ یك‌ تخصص‌ منحصر شده‌نیز مجبور به‌ تعمق‌ در منابع‌ سایر علوم‌ و فن‌آوریهاست‌. به‌ عنوان‌نمونه‌، امروزه‌ علم‌ زیست‌شناسی‌، از ابزارهای‌ فیزیك‌، شیمی‌،روباتیك‌ و كامپیوتر استفاده‌ می‌كند.
به‌ همین‌ ترتیب‌، هیچ‌ علمی‌ در حال‌ حاضر نمی‌تواند ادعای‌داشتن‌ تبیین‌ منحصربه‌ فردی‌ از جهان‌ داشته‌ باشد. امروزه‌، دیگر ازعلم‌ انتظار نمی‌رود تا همه‌ چیز را توضیح‌ دهد. اعتقاد نسبت‌ به‌ این‌توانایی‌ علم‌ و همچنین‌ توانایی‌ آن‌ در اینكه‌ بتواند تمام‌ جهان‌ را برمبنای‌ نظم‌ علت‌ و معلولی‌ مرتبط قابل‌ فهم‌ و شناخت‌ كند، از بین‌ رفته‌است‌. در واقع‌، اكنون‌ ایده‌های‌ بی‌ثباتی‌ و آشوب‌ در مركز خطوطویژه‌ تحقیقات‌ قراردارد.

امروزه‌، پیشرفت‌ دیگر به‌ عنوان‌ یك‌ منبع‌ فی‌نفسه‌ برای‌ انسانیت‌تلقی‌ نمی‌شود. برخی‌ از مردم‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ یك‌ پدیده‌ طبیعی‌می‌بینند. برخی‌ دیگر، ضمن‌ اعتراض‌ به‌ زیانها و خسارتهای‌ ناشی‌ ازپیشرفت‌ آن‌ را عامل‌ مصیبتهای‌ تازه‌ای‌ همچون‌: تخریب‌محیطزیست‌، تأثیرات‌ مختلف‌ برسلامت‌ انسان‌، انسان‌زدایی‌ وخودكار كردن‌ جامعه‌، ایجاد بی‌عدالتیهای‌ اجتماعی‌ و تقویت‌تفاوتهای‌ شمال‌ و جنوب‌ می‌دانند.
این‌ نظریه‌ كه‌ نژاد انسان‌ ممكن‌ است‌ شكارچی‌ خود باشد، بسیاركهنه‌ شده‌ است‌. اما امروزه‌ این‌ نظریه‌ در عین‌ حال‌ با یك‌ رمززدایی‌خاص‌ از پیشرفت‌ همراه‌ شده‌ است‌. این‌ نظریه‌ همچنین‌ برخی‌ مواقع‌بادیدگاههای‌ ـ كم‌ و بیش‌ منصفانه‌ و مناسب‌ ـ بدنام‌ كننده‌ نسبت‌ به‌جوامع‌ صنعتی‌ قرین‌ گشته‌ است‌.

سومین‌ عامل‌ مهم‌ در تغییر جایگاه‌ علم‌، سكولاریزه‌ شدن‌ آن‌است‌. (ژان‌ پییرشانژو10) رئیس‌ كمیته‌ ملی‌ مشورتی‌ اخلاقی‌ فرانسه‌در این‌ خصوص‌ معتقد است‌: (شیوه‌ علمی‌; با پیشرفتهای‌ تراكمی‌دانش‌ و كاربرد آن‌ همراه‌ بوده‌ است‌. امروزه‌ علم‌ همچون‌ قانون‌ واخلاق‌، به‌ عنوان‌ یك‌ فراورده‌ نهایی‌ كه‌ خوب‌ را تجویز و شر رامحكوم‌ می‌كند، تلقی‌ نمی‌شود. در این‌ زمینه‌، از عبارت‌ فیلسوف‌ علم‌(گئورك‌ گانگیولهم‌11) كه‌ توسط (شانژو) ذكر شده‌ استفاده‌ می‌كنیم‌ وآن‌ این‌ است‌ كه‌ (علم‌ حقیقت‌ را بدون‌ قطعیت‌ تشكیل‌ می‌دهد)(Changeux 1995).

بنابراین‌، به‌ نظر می‌رسد كه‌ علم‌ دیگر نباید مخالف‌ دین‌ واخلاقیات‌ باشد. وظیفه‌ علم‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از مظاهر اندیشه‌ انسان‌،باید روشن‌ كردن‌ این‌ امر باشد كه‌ ما انسانها چگونه‌ باید بقا،خوشبختی‌ و آزادی‌ خویش‌ را تضمین‌ كنیم‌. با این‌ حال‌، تشخیص‌ وشناسایی‌ ارزشهای‌ مشتركی‌ كه‌ از طریق‌ آنها باید به‌ این‌ اهداف‌ نایل‌شویم‌ به‌ ما مربوط می‌شود. این‌ مسؤولیت‌ در كانون‌ خود،دربرگیرنده‌ زمینه‌ اخلاقی‌ است‌ كه‌ به‌ عنوان‌ (بررسی‌ نظری‌ اصول‌ ومجموعه‌ اصولی‌ كه‌ اعمال‌ انسانها را رهبری‌ می‌كند) تعریف‌ شده‌است‌ (Changeux 1995).
تأثیر علم‌ و اخلاق بر جامعه‌
اكنون‌ دانشمندان‌ به‌ بازیگران‌ اصلی‌ صحنه‌ تغییرات‌ اجتماعی‌ تبدیل‌شده‌اند. در واقع‌، آمیختگی‌ بین‌ علم‌ و فن‌آوری‌، تأثیرگذاری‌تحقیقات‌ بر تمامی‌ جوانب‌ فعالیت‌ انسانی‌ تقویت‌ می‌كند. سرعت‌تغییرات‌ فن‌آورانه‌ كه‌ از طریق‌ اكتشافات‌ علمی‌ ایجاد می‌شود به‌ طورروزافزونی‌ افزایش‌ می‌یابد. دلیل‌ این‌ امر آن‌ است‌ كه‌ در حال‌ حاضربین‌ یك‌ اكتشاف‌ و كاربرد نتایج‌ آن‌ زمان‌ كمتر و كمتری‌ مورد نیازاست‌.

این‌ پدیده‌ بویژه‌ زمانی‌ مشخص‌ می‌شود كه‌ ترسیم‌ یك‌ مرزروشن‌ بین‌ تحقیقات‌ پایه‌، تحقیقات‌ كاربردی‌ و تحولات‌ فن‌آورانه‌اغلب‌ ناممكن‌ است‌. تحقیقات‌ پزشكی‌ یك‌ نمونه‌ عملی‌ از این‌ امراست‌: زمانی‌ كه‌ یك‌ ژن‌ كه‌ خلقت‌ ناقص‌ آن‌ عامل‌ یك‌ بیماری‌ است‌،شناخته‌ می‌شود، این‌ واقعیت‌ بلافاصله‌ از طریق‌ آزمایشهای‌ ژنتیك‌مربوطه‌ دنبال‌ می‌شود. در علوم‌ كامپیوتر كه‌ نیازمند كاربرد مدلهای‌ریاضی‌ است‌، عملكرد سیستم‌ با چنان‌ سرعتی‌ بهبود می‌یابد كه‌ هم ‌سخت‌افزار و هم‌ نرم‌افزار به‌ طور ثابت‌ در یك‌ وضعیت‌ منسوخ‌ شده‌قرارمی‌گیرد. جایگزینی‌ آنها منجر به‌ تغییرات‌ مستمر در شیوه‌های‌عمل‌ و روشهای‌ تفكر و همچنین‌ كاربرد آنها در فعالیتهای‌ عملی‌می‌شود. رئیس‌ جمهور فرانسه‌ هنگام‌ افتتاح‌ كمیته‌ ملی‌ مشورتی‌اخلاقی‌ فرانسه‌ در سال‌ 1983 گفت‌: (علم‌ سریعتر از انسانیت‌ پیشرفت‌ می‌كند.)

امروز، علم‌ دیگر تنها با نوآوریهای‌ فن‌آورانه‌ تولیدی‌ ارتباط ندارد. علم‌ و اقتصاد به‌ طور روزافزونی‌ با یكدیگر همبستگی‌ پیداكرده‌اند. در واقع‌، رشد بازار جهانی‌ به‌ فروش‌ محصولات‌ جدیدی‌كه‌ نتیجه‌ نوآوریها و اختراعات‌ علمی‌ است‌، بستگی‌ دارد. از سوی‌دیگر، هزینه‌ تحقیقات‌ نیز به‌ طور مدام‌ افزایش‌ می‌یابد و به‌ همین‌دلیل‌ است‌ كه‌ تحقیقات‌ امروزه‌ به‌ منابع‌ مالی‌ خصوصی‌ و عمومی‌ نیازدارد. از همین‌ روی‌، تعدیل‌ مجدد بویژه‌ در بخش‌ پزشكی‌ موردتأكید قرارمی‌گیرد. برای‌ نمونه‌، ساخت‌ یك‌ مولكول‌ جدید در صنایع‌دارویی‌ به‌ طور متوسط حدود 10 سال‌ وقت‌ و 100 میلیون‌ دلارهزینه‌ دربردارد. به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ كه‌ اكنون‌ نگرانی‌ در موردزیست‌پذیری‌ تجاری‌ و مالی‌ در حلقه‌ تحقیقات‌ یك‌ مسأله‌پیش‌پاافتاده‌ است‌ و یا اینكه‌ چرا تحقیقات‌ به‌ موضوع‌ رقابت‌بی‌رحمانه‌ شركتها و كشورها تبدیل‌ شده‌ است‌.

نیاز به‌ تولید بازده‌ برای‌ سرمایه‌گذاریها، فشارهایی‌ بر شیوه‌هدایت‌ تحقیقات‌ وارد می‌كند، بویژه‌ در مبحث‌ بیوتكنولوژیها،مشكلات‌ و موانع‌ مالی‌، آزمایشگاههای‌ تحقیقاتی‌ را بر آن‌ می‌دارد تابه‌ منظور تضمین‌ منافع‌ بالقوه‌ كاربردهای‌ صنعتی‌ بعدی‌، جنبه‌های‌كاربردی‌ اختراعات‌ ثبت‌ شده‌ را در اولویت‌ اول‌ قرار دهند. این‌مسأله‌، منشأ یك‌ مشاجره‌ مشهور در خصوص‌ این‌ امر كه‌ آیاموجودات‌ زنده‌ هم‌ باید ثبت‌ شوند یا خیر شده‌ است‌. مخالفان‌ ادعامی‌كنند ثبت‌ موجود زنده‌ كوچك‌ و یا ژنها كه‌ بنا به‌ طبیعتشان‌ نبایدمورد استفاده‌ اختصاصی‌ قرار گیرند،

یك‌ امر كاملا غیراخلاقی‌ است‌.دیگران‌ تنها ایده‌ ثبت‌ ژنهای‌ طبیعی‌ را كه‌ براساس‌ مفاد قانون‌ ثبت‌نمی‌تواند به‌ عنوان‌ یك‌ اختراع‌ تلقی‌ شود، مورد بحث‌ قرارداده‌اند.گروه‌ دیگری‌ نیز با تأكید براین‌ واقعیت‌ كه‌ ثبت‌ موجودات‌ زنده‌ یك‌موضوع‌ قدیمی‌ است‌ و هیچ‌ مسأله‌ اخلاقی‌ را مطرح‌ نمی‌كند آن‌ راعاملی‌ برای‌ ادامه‌ تحقیقات‌ در زیست‌شناسی‌ و ژنتیك‌ می‌دانند.تضمین‌ پرداخت‌ مبلغی‌ به‌ یك‌ مخترع‌ ـ در واقع‌ یك‌ سازمان‌ صنعتی‌یا مالی‌ و یا یك‌ دولت‌ ـ تا حدودی‌ جبران‌ مالی‌ سرمایه‌گذاری‌ اولیه‌ رافراهم‌ می‌كند. همان‌ گونه‌، از مخالفت‌ پارلمان‌ اروپا با مقررات‌پیشنهادی‌ مربوط به‌ حمایت‌ قانونی‌ از اختراعات‌ بیوتكنولوژیك‌ دراول‌ مارس‌ 1995 برمی‌آید، این‌ بحث‌ صرف‌ نظر از نتایج‌ ظاهری‌ آن‌،یك‌ مسأله‌ اساسی‌ برای‌ ارزیابی‌ مسائل‌ مطرح‌ شده‌ از سوی‌ علم‌است‌. یكی‌ از این‌ مسائل‌ به‌ برداشت‌ افكار عمومی‌ از علم‌ و فن‌آوری‌به‌ عنوان‌ فعالیتهای‌ تا حدی‌ خطرناك‌ مربوط می‌شود. خطر هسته‌ای‌اعم‌ از نظامی‌ و غیرنظامی‌ بدون‌ شك‌ نقش‌ مؤثری‌ در این‌ زمینه‌ایفاكرده‌ است‌. به‌ هر حال‌، نگرانی‌ روزافزون‌ مردم‌ نسبت‌ به‌خطرهای‌ فن‌آوریها اكنون‌ گسترش‌ یافته‌ است‌.

این‌ امر را نمی‌توان‌ انكار كرد كه‌ علم‌ نوین‌ همزمان‌ با اعطای‌قدرت‌ بی‌سابقه‌ به‌ انسان‌ برای‌ تغییر جهان‌، توان‌ بالقوه‌ نابودی‌ سیاره‌را نیز به‌ وی‌ داده‌ است‌. یكی‌ از ویژگیهای‌ مشخص‌ این‌ قرن‌آسیب‌پذیری‌ جامعه‌ در مقابل‌ تهدیدات‌ فن‌آورانه‌ است‌.

این‌ فرایند به‌ قدری‌ گسترش‌ یافته‌ كه‌ اكنون‌ جامعه‌ علمی‌احساس‌ می‌كند به‌ طور روزافزون‌ در بحث‌ مربوط به‌ قدرت‌ علم‌گرفتار شده‌ است‌. این‌ احساس‌ مسؤولیت‌ از سوی‌ پژوهشگران‌، دراظهارات‌ (ژاك‌ مونو12) برنده‌ جایزه‌ نوبل‌، آن‌ هم‌ در سال‌ 1970 كه‌هنوز فنون‌ مهندسی‌ ژنتیك‌ در مراحل‌ اولیه‌ خود بود، منعكس‌ شده‌است‌: (آیا جوامع‌ مدرن‌ قادر خواهند بود برای‌ همیشه‌ قدرت‌شگفت‌انگیزی‌ را كه‌ علم‌ به‌ آنها اعطا كرده‌ فقط با معیار انسانگرایی‌مبهم‌ متشكل‌ از نوعی‌ خوشبینی‌ و خوشگذرانی‌ مادی‌ كنترل‌ كنند؟)این‌ زیست‌شناس‌ بزرگ‌ با طرح‌ این‌ پرسش‌ افزود: (آیا آنها قادرخواهند بود براین‌ اساس‌ تنشهای‌ غیرقابل‌ تحمل‌ خود را حل‌ كنند؟یا اینكه‌ آنها سقوط خواهند كرد) (Russ 1994).

اخلاق‌ علم‌: یك‌ انسانگرایی‌ نوین‌
شاید ذكر این‌ نكته‌ كه‌ ژاك‌ مونویك‌ زیست‌شناس‌ بود، ارزشمندباشد. در واقع‌، پیشرفتهای‌ به‌دست‌ آمده‌ در زمینه‌ ژنتیك‌ بود كه‌ به‌ظهور جنبش‌ اخلاقی‌ در دهه‌ 1960 منجر شد. البته‌، اگرچه‌ قبل‌ از آن‌زمان‌ و پس‌ از انفجار بمبهای‌ اتمی‌ در سال‌ 1945 فیزیك‌ هسته‌ای‌موجب‌ مشاجرات‌ شدید و منفی‌ شده‌ بود اما در آن‌ زمان‌ هیچ‌ گونه‌واكنش‌ سازمان‌ یافته‌ به‌ نحوی‌ كه‌ در (اخلاق‌ زیستی‌13) وجود دارد،پی‌گیری‌ نشد. مهندسی‌ ژنتیك‌ به‌ عنوان‌ فرایندی‌ برای‌ شناسایی‌موجودات‌ زنده‌ از ابتدا مورد بحث‌ و مشاجره‌ بوده‌ است‌. ذكر این‌نكته‌ از این‌ جهت‌ ارزشمند است‌ كه‌ پرسشهای‌ مربوط به‌ قلمروخطرهای‌ فن‌آوری‌ ابتدا از سوی‌ خود (نسل‌شناسان‌14) مطرح‌ شد.بنابراین‌، آنان‌ نیز به‌ گونه‌ای‌ در مراسم‌ تولد اخلاق‌ علمی‌ به‌ مفهوم‌جدید آن‌ حضور داشتند.

در كنفرانسی‌ كه‌ در (آزیلومار15) امریكا برگزار شد، نسل‌شناسانی‌ كه‌ به‌ منظور تبادل‌ تجربیات‌ جمع‌ شده‌ بودند، تصمیم‌ به‌اعلام‌ یك‌ مهلت‌ قانونی‌ برای‌ انجام‌دادن‌ تحقیقاتشان‌ گرفتند. این‌ امر،اساسا تصمیمی‌ برای‌ به‌ تأخیرانداختن‌ زمان‌ لازم‌ برای‌ درك‌ وشناخت‌ خطرهای‌ احتمالی‌ برسلامت‌ انسان‌ و محیط مورد استفاده‌موجوداتی‌ كه‌ از لحاظ ژنتیك‌ تغییر یافته‌اند، بود. مهلت‌ مذكوریكسال‌ به‌ درازا انجامید. در حال‌ حاضر، بسیاری‌ از كشورها قوانینی‌را وضع‌ كرده‌اند كه‌ مقررات‌ و اصول‌ ایمنی‌ را مطرح‌ می‌كند تا درموارد كاربرد سری‌ یا تكثیر عمدی‌ موجودات‌ تغییر یافته‌ از لحاظ ژنتیك‌ مورد استفاده‌ قرارگیرد. افزون‌ برآن‌، اعلام‌ مهلت‌ مشخص‌برای‌ برخی‌ جوانب‌ ویژه‌ تحقیق‌ یا كاربرد فن‌آوری‌، به‌ یك‌ امر نسبتاعادی‌ تبدیل‌ شده‌ است‌. هر چند كه‌ در زمان‌ كنفرانس‌ آزیلومار چنین‌چیزی‌ ناشناخته‌ بود. در واقع‌ آنچه‌ سایر تكنولوژیها شاهد آن‌ بوده‌انداین‌ است‌ كه‌ كاربردهایشان‌ از ابتدا توسط آرزوهای‌ مخترعانشان‌ متوقف‌ شده‌ است‌.
علاوه‌ بر مهندسی‌ هسته‌ای‌ و ژنتیك‌ یك‌ عرصه‌ دیگر واكنش‌اخلاقی‌ نیز وجود دارد: فن‌آوریهای‌ اطلاعاتی‌ كه‌ به‌ طور شگفت‌انگیز و سریع‌ از طریق‌ كامپیوتر، ماهواره‌ و سایر تسهیلات‌مدرن‌ برای‌ جمع‌آوری‌ و انتقال‌ داده‌ها گسترش‌ می‌یابد.

تا همین‌ اواخر، توجه‌ها قبل‌ از هر چیز بر خطرهای‌ ناشی‌ ازنقض‌ حریم‌ و آزادی‌ شخی‌ مردم‌ از طریق‌ كسب‌ و استفاده‌ اطلاعات‌ شخصی‌ بویژه‌ اطلاعات‌ مربوط به‌ موقعیت‌ مالی‌ یاخانوادگی‌، سلامتی‌، و رفتارها یا عقاید مصرف‌ كنندگان‌ معطوف‌ بود.این‌ نگرانی‌ تعدادی‌ از كشورها را بر آن‌ داشت‌ تا مقررات‌ مربوط به‌(حفظ اطلاعات‌) را بپذیرند. این‌ امر اكنون‌ از سوی‌ حقوق‌ بین‌الملل‌بویژه‌ در چهارچوب‌ شورای‌ اروپا و اتحادیه‌ اروپا حمایت‌ می‌شود.در آینده‌ نزدیك‌ نیز این‌ امر احتمالا اعمال‌ كنترلهای‌ مشابه‌ را بركاربرد فنون‌ تصاویر مجازی‌ كه‌ به‌ طور كامل‌ چشم‌اندازهای‌ جدیدی‌برای‌ بازسازی‌ و در نتیجه‌ شبیه‌سازی‌ گشوده‌ است‌، ضروری‌ خواهدكرد.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir