توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله مقاله بررسی رابطه رفتار مدیریت سود شرکت¬های گروه با بازده سهام شرکت اصلی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با word دارای 139 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مقاله بررسی رابطه رفتار مدیریت سود شرکت¬های گروه با بازده سهام شرکت اصلی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مقاله بررسی رابطه رفتار مدیریت سود شرکت¬های گروه با بازده سهام شرکت اصلی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مقاله بررسی رابطه رفتار مدیریت سود شرکت¬های گروه با بازده سهام شرکت اصلی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با word :

-1-مقدمه :
صورت¬های مالی، منابع مهم اطلاعاتی برای تصمیم گیری¬های اقتصادی بشمار می روند که مدیران، سرمایه¬گذارن، اعتبار دهندگان و سایر استفاده¬کنندگان جهت رفع نیازهای اطلاعاتی خود از آنها استفاده می کنند. صورت¬های مالی اساسی به عنوان شالوده سیستم¬های اطلاعاتی حسابداری باید اطلاعات مربوط و قابل اعتماد را در اختیار استفاده¬كنندگان

گزارش¬های مالی قرار دهند تا در مدل-های تصمیم گیری آنها مورد استفاده واقع شوند، این سیستم¬ها بایستی مبنائی را برای استفاده¬كنندگان ازگزارش¬های مالی فراهم آورند تا آنها بتوانند عملكرد شركت را مورد ارزیابی قرار دهند. از آنجایی که تنها و مهم¬ترین ابزار اطلاعاتی استفاده¬کنندگان از اطلاعات مالی، همانا صورت¬های مالی هر شرکت می باشد تا آنها بتوانند تصمیم¬هایی را اتخاذ کنند؛ اگر این اطلاعات صحیح نباشند، کلیه افراد متضرر خواهند شد. با توجه به اینکه اطلاعات به صورت یکسان در اختیار استفاده کنندگان قرار نمی گیرد، بین مدیران و

سرمایه¬گذاران، عدم تقارن اطلاعاتی ایجاد می شود. عدم تقارن اطلاعاتی، وضعیتی است که مدیران در مقایسه با سرمایه گذاران، دارای اطلاعات افشاء نشده بیشتری در مورد عملیات و جوانب مختلف شرکت در آینده می¬باشند. همین امر سبب می شود که مدیران انگیزه و فرصت مدیریت سود را داشته باشند. تحت چنین شرایطی مدیران ممکن است به واسطه اقلام تعهدی،

بصورت موقتی سود شرکت را بیش از واقع نشان داده و بدین طریق سهام شرکت را به قیمت بیش از ارزش واقعی معامله کنند. که نهایتاً منجر به افزایش بازده سهام آن شرکت خواهد شد. با توجه به این موضوع که مدیران مجبورند اقلام تعهدی را در دوره¬های بعد برگردانند، احتمال کاهش سود شرکت¬های با عملکرد ضعیف در دوره¬های بعد افزایش می یابد. زیرا برای شرکت¬های با

عملکرد ضعیف که به مدیریت سود می پردازند، احتمالاً جریان¬های نقدی جهت مخفی¬سازی تأثیر اقلام تعهدی برگردانده شده کافی نباشد(ابراهیمی کردلر و داریانی، 1385،ص4)1
یکی از اهداف اساسی وضع استانداردهای حسابداری این است که استفاده کنندگان بتوانند با اتکاء بر صورت¬های مالی تصمیم¬های نسبتاً مربوط و صحیحی اتخاذ کنند، پس نیاز حرفه حسابداری به آن شیوه از گزارشگری می باشد که منافع تمام استفاده کنندگان به¬صورتی مطلوب رعایت شود. از سوی دیگر، همان¬طور که از تعریف مدیریت سود بر می آید، مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی که منطقاً منافع عده¬ای خاص را تأمین می کند، سود را طوری گزاش می کنند که این با هدف تأمین منافع عمومی استفاده کنندگان مغایرت دارد. حسابرسان وظیفه دارند که بر

مطلوبیت صورت¬های مالی در چارچوب استانداردهای حسابداری صحه بگذارند، در حالی¬که استانداردهای حسابداری نیز در بعضی از موارد دست مدیران را برای انتخاب روش حسابداری باز می گذارد. در واقع مشکل از آنجا ناشی می شود که مدیریت سود در بعضی مواقع باعث گمراه کننده شدن صورت¬های مالی می-شود، در حالیکه صورت¬های مالی از نظر قرارگرفتن در چارچوب استانداردهای حسابداری مشکلی نداشته و حسابرسان از این نظر نمی توانند بر صورت¬های

مالی اشکالی بگیرند. پس با توجه به این موضوع که سود یکی از مهم ترین عوامل در تصمیم گیری¬ها می¬باشد، آگاهی استفاده کنندگان از قابل اتکاء بودن سود می تواند آنها را در اتخاذ تصمیم¬های بهتر یاری دهد(مشایخی و صفری، 1385،ص 36)1

بررسی پژوهش¬هایی که در زمینه مدیرت سود انجام گرفته، بیانگر تلاش پژوهش¬گران در فهم این مطلب است که چرا مدیران به دنبال دستکاری سود هستند، چگونه سود را مدیریت می کنند و عواقب اینگونه رفتار چیست؟ پاسخ به این سؤال¬ها، بخش اعظمی از پژوهش¬های تجربی را در حوزه حسابداری و گزارش گری مالی به خود اختصاص داده است(مشایخی و همکاران، 1384،ص 62)2
حسابداری تعهدی، حق انتخاب قابل توجهی به مدیران در تعیین سود در دوره¬های زمانی متفاوت اعطاء می¬کند. در واقع تحت این نوع از سیستم حسابداری، مدیران کنترل چشمگیری بر زمان تشخیص برخی اقلام هزینه از جمله هزینه¬های تبلیغات و مخارج تحقیق و توسعه دارند. از سوی دیگر مدیران در سیستم حسابداری تعهدی، با گزینه¬های متفاوتی در مورد زمان تشخیص درآمدها نیز روبرو هستند، ازجمله تشخیص سریع تر درآمد از طریق انجام فروش¬های نسیه. اینگونه عملکرد از سوی مدیران به عبارت ساده به عنوان مدیریت سود یاد می شود(مشایخی و همکاران، 1384،ص 62)3
از آنجایی¬که در این پژوهش ارتباط بین مدیریت سود شرکت¬های گروه با بازده سهام شرکت اصلی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته، سعی شده است که به استفاده کنندگان از صورت¬های مالی شرکت¬های گروه این آگاهی داده شود که گاهی اوقات سود، مدیریت می شود و از این رو سود گزارش شده شرکت¬های گروه(سود تلفیقی)از سود واقعی متفاوت خواهد بود؛ که این موضوع ممکن است باعث افزایش قیمت سهام و در نتیجه بازده

سهام شرکت اصلی شود. تحت چنین شرایطی سرمایه گذاران بایستی در تصمیم گیری¬های خود دقت بیشتری به عمل آورده و محافظه کارانه تر عمل نمایند.

2-1)بیان مسأله

هدف گزارشگری مالی فراهم آوردن اطلاعاتی است كه آثار مالی معاملات، عملیات و رویدادهای مالی موثر بر وضعیت مالی و نتایج عملیات یك واحد انتفاعی را بیان و از این طریق سرمایه گذاران، اعطاء كنندگان تسهیلات مالی و سایراستفاده كنندگان برون سازمانی را در قضاوت و تصمیم گیری نسبت به امور یك واحد انتفاعی یاری دهد و با بدست آوردن كنترل یك واحد انتفاعی توسط واحد انتفاعی دیگر، كانون توجه گزارش گری مالی به سمت سرمایه گذاران اصلی و عمده متمركز خواهد شد. یكی از اقلام حسابداری كه در گزارش¬های مالی، ارائه شده و به عنوان معیار ارزیابی عملكرد و توانایی سودآوری واحد انتفاعی قرار می¬گیرد، سود خالص می¬باشد که کاربردهای متفاوتی دارد. معمولاً سود به عنوان مبنایی برای محاسبه مالیات، عاملی برای تدوین سیاست¬های تقسیم سود و راهنمایی برای سرمایه¬گذاری و تصمیم¬گیری و بالاخره عاملی برای پیش بینی بشمار می¬آید. محاسبه سود خالص یك واحد انتفاعی متأثر از روش¬ها و برآوردهای حسابداری است، بدین لحاظ امکان دستکاری سود توسط مدیریت وجود دارد. وجود زمینه مناسب برای تخریب سود ناشی از تضاد منافع و همچنین به علت پاره¬ای از محدودیت¬های ذاتی حسابداری از جمله نارسایی¬های موجود در فرآیند برآوردها و پیش¬بینی¬های آتی و همچنین امکان استفاده از روش¬های متعدد حسابداری توسط واحدهای انتفاعی موجب شده است که

سود واقعی با سود گزارش شده آنها در صورت¬های مالی متفاوت باشد و از آنجایی که سود از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد و تعیین کننده ارزش واحدهای انتفاعی تلقی می گردد، موضوع مدیریت سود مورد توجه پژوهشگران و دست¬اندرکاران حرفه حسابداری و مدیریت سرمایه گذاری قرار گرفته است(اسماعیلی، 1384،ص 28)1

اختیار عمل مدیران در استفاده از اصول تحقق و تطابق، برآورد و پیش بینی و همچنین اعمال روش¬هایی نظیر تغییر روش ارزیابی موجودی كالا، استهلاك سرقفلی، جاری یا سرمایه¬ای تلق

ی كردن هزینه¬های تحقیق و توسعه و تعیین هزینه مطالبات مشكوك الوصول از جمله مواردی هستند كه مدیران می توانند از طریق اعمال آنها سود را تغییر دهند. از یك طرف بدلیل آگاهی بیشتر آنها از شركت، انتظار می رود بگونه ای اطلاعات تهیه و ارایه شوند كه وضعیت شركت را به بهترین نحو منعكس كنند. از طرف دیگر بنابه دلایلی نظیر ابقاء در شركت، دریافت پاداش و;

مدیریت واحد انتفاعی خواسته یا ناخواسته ممكن است با دستكاری سود، وضعیت شركت را مطلوب جلوه دهد(همان منبع، ص 28)2
بنابراین آن دسته از شركت¬هایی كه درصدد سرمایه گذاری در واحدهای انتفاعی دیگر هستند، بالاخص آن دسته شرکت¬هایی که هدفشان از سرمایه گذاری، كنترل آن شرکت¬ها می باشد، بایستی در ارزیابی تخصیص منابع مالی خود در شركت¬های فوق، علاوه بركمیت سود، رفتارهای مدیریت سود آن شركت¬ها را نیز مدنظر قرار دهند. در این پژوهش رابطه رفتار مدیریت سود شركت¬های گروه با بازده سهام شركت اصلی كه در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده اند مورد بررسی قرار گرفته است. رفتار مدیریت سود شرکت¬های گروه با استفاده از مدل تعدیل شده جونز (1995) محاسبه و رابطه آن با بازده سهام شركت اصلی پذیرفته شده در بورس اورا

ق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته است. طبق بند 5 استاندارد حسابداری شماره 18 با عنوان صورت¬های مالی تلفیقی و حسابداری سرمایه گذاری در واحدهای فرعی، شرکت¬های گروه عبارت است از واحد تجاری اصلی و کلیه واحدهای تجاری فرعی آن و منظور از شرکت¬های اصلی عبارت است از واحدهای تجاری که دارای یک یا چند واحد تجاری فرعی است.

3-1)اهمیت و ضرورت موضوع پژوهش

واحدهای انتفاعی جهت حل مشکلات اقتصادی خود نیازمند یافتن راه کارهای مناسبی برای استفاده بهتر از امکانات و ثروت¬های در دسترس خود هستند. در این راستا یکی از راه کارهای مهم، بسط و توسعه سرمایه گذاری است.
سود حسابداری و اجزای مربوط به آن از جمله اطلاعاتی محسوب می شوند که در هنگام تصمیم گیری برای سرمایه گذاری، توسط شرکت¬ها مورد استفاده قرار می گیرد. این رقم بر مبنای ارقام تعهدی محاسبه و شناسایی می شود. در مبنای تعهدی لزوماً شناسایی درآمدها و هزینه¬ها همراه با دریافت و پرداخت وجه نقد نبوده، و در محاسبه سود نیز از پیش¬بینی¬ها و برآوردها استفاده می شود(خواجوی و ناظمی، 1384،ص38)2 بنابراین مدیران می توانند با استفاده از پیش¬بینی¬ها و برآوردها، اقدام به مدیریت سود نمایند، تا به اهداف خاص خود مثل ابقاء در شرکت، دریافت پاداش، افزایش بازده سهام شرکت و ; برسند. تحت چنین شرایطی ضروری است استفاده کنندگان از صورت¬های مالی، بالاخص سرمایه گذاران، درهنگام تصمیم¬گیری نسبت به سرمایه¬گذاری در شرکت¬های دیگر علاوه بر کمیت سود به عامل مهم مدیریت سود این شرکت¬ها نیز توجه داشته باشند، تا بدین ترتیب بیشترین بازدهی را همراه با کمترین ریسک از سرمایه گذاری خود داشته باشند.
این امر در نهایت سبب تخصیص بهینه منابع شده و رشد اقتصادی جامعه را فراهم خواهد آورد. این پژوهش همچنین از یک بعد دیگر اهمیت صورت¬های مالی تلفیقی را برای استفاده کنندگان از صورت¬های مالی متذکر می شود.

4-1)اهداف پژوهش
تحلیلگران مالی و شركت¬های سرمایه¬گذاری كه به عنوان عوامل اصلی بازار سرمایه محسوب می شوند با در نظر گرفتن عامل رفتار مدیریت سود واحدهای انتفاعی باعث انتقال صحیح منابعشان شده و به دنبال آن افزایش رشد اقتصادی جامعه را به همراه خواهند آورد. هدف اصلی این تحقیق تعیین این موضوع است که چه رابطه¬ای بین رفتار مدیریت سود شرکت¬های گروه با بازده سهام شرکت اصلی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد؟

1-4-1)اهداف خاص پژوهش
اهداف خاص این پژوهش به شرح زیر می باشد:
• بررسی رابطه بین حجم اقلام تعهدی شرکت¬های گروه با بازده سهام شرکت اصلی.
• بررسی رابطه بین اجزای اختیاری اقلام تعهدی شرکت¬های گروه با بازده سهام شرکت اصلی.
• بررسی رابطه بین اجزای غیر اختیاری اقلام تعهدی شرکت¬های گروه با بازده سهام شرکت اصلی.

2-4-1)اهداف کاربردی پژوهش
شركت¬های سرمایه گذاری، تحلیلگران بازار سرمایه، کارگزاران بورس اوراق بهادار و همچنین تدوین كنندگان استانداردهای حسابداری بعنوان اصلی¬ترین كاربران این پژوهش بوده و می توانند نتایج این پژوهش را در تصمیم گیری¬های خود مورد استفاده قرار دهند.

5-1)فرضیه¬های پژوهش
در این پژوهش ارتباط بین مدیریت سود شركت¬های گروه با بازده سهام شركت اصلیشان مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه برای اندازه گیری مدیریت سود شركت¬های گروه از مدل تعدیل شده جونزاستفاده شده و این مدل نیز مستلزم تفکیک اقلام تعهدی به اقلام تعهدی اختیاری و غیر اختیاری می باشد بنابراین، این پژوهش شامل یک فرضیه اصلی و دو فرضیه فرعی بشرح زیر می باشد:
1) بین حجم اقلام تعهدی شركت¬های گروه با بازده سهام شركت اصلی رابطه معناداری وجود دارد.

1-1) بین اجزای اختیاری اقلام تعهدی شركت¬های گروه با بازده سهام شركت اصلی رابطه معناداری وجود دارد.
2-1) بین اجزای غیراختیاری اقلام تعهدی شركت¬های گروه با بازده سهام شركت اصلی رابطه معناداری وجود دارد.

در فرضیه¬های فوق، حجم اقلام تعهدی، اجزای اختیاری و غیراختیاری اقلام تعهدی شركت¬های گروه، بعنوان متغیرهای مستقل و بازده سهام شركت اصلی بعنوان متغیر وابسته بوده و در دوره زمانی1382 تا 1386 با استفاده از تجزیه و تحلیل همبستگی مورد آزمون قرار گرفته اند.

6-1)قلمرو مکانی پژوهش
از آنجائیکه در این پژوهش برای اندازه گیری مدیریت سود شرکت¬های گروه و بازده سهام شرکت-های اصلی از مدارک، مستندات، گزارش¬ها و صورت¬های مالی حسابرسی شده موجود در بورس اوراق بهادار تهران و همچنین از نرم افزار ره آورد نوین استفاده شده است بنابراین، این مکان (بورس اوراق بهادار تهران و نرم افزار ره آورد نوین) به عنوان قلمرو مکانی تعین گردیده است.

7-1)قلمرو زمانی پژوهش
با توجه به اینکه به هنگام جمع¬آوری داده¬های مربوط به متغیرهای پژوهش، آخرین صورت¬های مالی موجود در کتابخانه بورس اوراق بهادار، صورت¬های مالی سال 1386 بوده بنابراین پژوهش حاضر به بررسی رابطه رفتار مدیریت سود شرکت¬های گروه با بازده سهام شرکت اصلی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال¬های1382 تا 1386 می¬پردازد، بنابراین قلمرو زمانی این پژوهش از ابتدای سال1382 تا انتهای سال1386 شمسی می باشد.

8-1)روش پژوهش
روش پژوهش از نوع همبستگی می باشد، یعنی به بررسی وجود رابطه بین متغیرها می پردازد. همچنین آزمون فرضیه¬های پژوهش با استفاده از تجزیه و تحلیل همبستگی در سطح اطمینان 95 درصد مورد آزمون قرار گرفته¬اند و با توجه به اینکه در این پژوهش از اطلاعات تاریخی شرکت¬ها استفاده شده است، بنابراین، این پژوهش از نوع شبه آزمایشی می باشد و همچنین این پژوهش از لحاظ هدف از نوع کاربردی می باشد.

9-1)تعریف مفاهیم و واژه¬های خاص
1- مدیریت سود: دی جورج (1999) مدیرت سود را نوعی دستکاری مصنوعی سود توسط مدیریت، جهت حصول به سطح مورد انتظار سود برای بعضی از تصمی¬های خاص؛ مثل پیش بینی تحلیلگران و یا برآورد روند سودهای قبلی برای پیش¬بینی سودهای آتی تعریف کرده است (مشایخی و همکاران، 1384،ص62)2 در این پژوهش منظور از مدیریت سود، مدیریت سود شرکت¬های گروه بوده که از طریق مدل تعدیل شده جونز3(1995) محاسبه شده است.
2- اقلام تعهدی اختیاری: اقلام تعهدی اختیاری به درآمدها و هزینه¬هایی اطلاق می شود که مستلزم ورود یا خروج وجه نقد به شرکت نبوده و مدیریت یک واحد انتفاعی می تواند بر اسا

س ابزارهای حسابداری که در چارچوب و مطابق با استانداردهای حسابداری است؛ آنها را کم یا زیاد نماید و از این طریق سود واحد انتفاعی را کمتر یا بیشتر از واقع نشان دهد. مانند هزینه استهلاک دارایی¬های استهلاک پذیر و هزینه مطالبات مشکوک الوصول. و در این پژوهش منظور از اقلام تعهدی اختیاری، اقلام تعهدی اختیاری شرکت¬های گروه می باشد که بعنوان متغیر پیش بین(مستقل)در نظر گرفته شده است.
3- اقلام تعهدی غیراختیاری: اقلام تعهدی غیراختیاری به درآمدها و هزینه¬هایی اطلاق می شود که مستلزم ورود یا خروج وجه نقد به شرکت نبوده ولی مدیریت نمی¬تواند از طریق آن اقلام، اقدام به دستکاری سود نماید و سود واحد انتفاعی را تحت تأثیر تمایلات شخصی خود قرار دهد و در این پژوهش منظور از اقلام تعهدی غیر اختیاری، اقلام تعهدی غیر اختیاری شرکت¬های گروه می باشد که بعنوان متغیر پیش بین(مستقل)در نظر گرفته شده است.
4- بازده سهام: بازده سهام در فرآیند سرمایه¬گذاری، نیروی محركی است كه برای سرما

یه گذار ایجاد انگیزه می¬كند و بعنوان یک پاداش برای وی محسوب می شود. این پاداش ا

ز دو بخش سود سهام دریافتی و سود و زیان سرمایه تشکیل یافته است و در این پژوهش منظور از بازده سهام، بازده سهام شرکت¬های اصلی است که بعنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است.

10-1)ساختار پژوهش
تشریح و بیان موضوع، اهمیت و ضرورت موضوع و اهداف خاص و کاربردی پژوهش، فرضیه-ها و قلمرو مکانی و زمانی پژوهش، روش پژوهش و همچنین تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی، مطالبی هستند که در فصل یک ارائه شده اند و در ادامه، در ابتدای فصل دوم مباحث مرتبط با مدیریت سود تشریح گردیده و سپس مبانی نظری مربوط به مدیریت سود و بازده سهام و همچنین مدل¬های اندازه گیری آنها بیان شده و پس از ارائه مفاهیم بنیادی موضوع پژوهش، پژوهش¬های مختلفی که در رابطه با ابعاد مختلف موضوع پژوهش انجام گرفته مورد بررسی قرار گرفته است. فصل سوم، روش پژوهش را مورد بحث و بررسی قرار می¬دهد. در این فصل ابتدا فرضیه¬های آماری و متغیرهای پژوهش و همچنین نحوه اندازه گیری آنها، جامعه آماری، نمونه¬های آماری و روش جمع آوری داده¬ها و در نهایت روش آزمون فرضیه¬ها تشریح گردیده است. در فصل چهارم پس از ارائه شاخص¬های توصیفی مربوط به متغیرهای پژوهش، از آزمون کولوموگروف اسمیرنف برای تعیین نرمال یا عدم نرمال بودن متغیرها استفاده شده و در نهایت فرضیه¬های پژوهش مورد آزمون و تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. فصل پنجم شامل نتیجه گیری و پیشنهادهای پژوهش می باشد. در این فصل نتیجه گیری در مورد پژوهش صورت گرفته و در خاتمه پیشنهادهایی در مورد پژوهش¬های آتی ارائه شده است. فهرست منابع و مآخذ، چکیده انگلیسی و نتایج آماری که با استفاده از نرم افزار 16SPSS به دست آمده¬اند، مطالبی هستند که در انتهای پایان نامه ضمیمه شده است.

فصل دوم:
مروری بر ادبیات تحقیق

1-2- مقدمه:
به یك تعبیر ساده، حسابداری زبان تجارت است. حسابداران با استفاده از مفاهیم، قواعد و روش¬های خاص، اطلاعات اقتصادی مربوط به یك واحد اقتصادی را در قالب گزارش¬های حسابداری در اختیار استفاده¬كنندگان قرار می¬دهند تا آنان بتوانند بر مبنای این اطلاعات اقدام به قضاوت و تصمیم¬گیری آگاهانه بنمایند. گزارش سود و زیان یك واحد اقتصادی از انواع اطلاعاتی است كه حسابداران تهیه می¬كنند و مورد توجه ویژه استفاده كنندگا

ن قرار می گیرد.
در خط آخر گزارش سود و زیان، مبلغ سود خالص واحد اقتصادی ارائه می¬شود. این رقم چكیده عملكرد یك واحد اقتصادی را نشان می¬دهد. استفاده كنندگان می¬توانند بر پایه رقم سودی كه حسابداران گزارش می¬كنند چشم اندازی به عملكرد واحد تجاری و دورنمای آن در آینده داشته باشند. از سوی دیگر یكی از ویژگی¬های مهم گزارش¬های حسابداری، مقایسه پذیری آن با گزارش¬های مربوط به واحدهای مشابه و با گزارش¬های قبلی واحد اقتصادی مورد نظر می¬باشد. اگر نتایج عملكرد اقتصادی در یك دوره با یك رقم خاص به نام«سود حسابداری»گزارش ¬شود، این امكان وجود دارد كه نتیجه عملكرد اقتصادی یك واحد تجاری با نتیجه عملكرد واحد تجاری در دوره معین و یا با نتیجه عملكرد اقتصادی همان واحد تجاری با واحدهای تجاری دیگر مقایسه شود. اما این پرسش مهم مطرح است كه آیا همه ویژگی¬های عملكردی واحد اقتصادی در رقم سود حسابداری بازتاب می¬یابد؟ آیا مواردی مثل ریسك تجاری شركت كه در تصمیم¬های سرمایه گذاران مورد توجه قرار می¬گیرد، در رقم سود خالص منعكس می¬شود؟ یا اینكه رقم سود خالص به تنهایی در بیان پاره¬ای ویژگی¬های عملكردی مهم، خصوصا ویژگی¬های غیر كمی ناتوان است؟
در شرایط متغیر اقتصادی، خلاصه كردن نتایج عملكرد یك دوره در یك شكل متحد و یكسان تقریباً ناممكن است. علاوه براین صورت¬های مالی ماهیتاً چند منظوره هستند و به این دلیل به گونه¬ای طراحی شده اند تا نیاز طیف گسترده¬ای از استفاده¬كنندگان را برآورده نمایند. لذا تنها یك رقم سود گزارش شده برای همه استفاده كنندگان از صورت¬های مالی با معنا نیست. از این رو

تحلیل¬گران مالی، برای رسیدن به رقم سود واقعی، سود خالص گزاش شده را تعدیل می¬كنند.
مسأله مهم دیگری که استفاده کنندگان از صورت¬های مالی با آن مواجه هستند، بالاخص آن دسته از آنهایی که معیار ارزیابیشان از عملكرد شرکت¬ها فقط سود خالص گزارش شده آنهاست، پدیده«مدیریت سود»می باشد. محاسبه سود خالص یك واحد انتفاعی متأثراز روش¬ها و برآوردهای حسابداری است. اختیار عمل مدیران در استفاده از اصول تحقق و تطابق، برآورد و پیش

بینی و همچنین اعمال روش¬هایی نظیر تغییر روش ارزیابی موجودی كالا، استهلاك سرقفلی، هزینه جاری یا سرمایه¬ای تلقی كردن هزینه¬های تحقیق و توسعه و تعیین هزینه مطالبات مشكوك الوصول از جمله مواردی هستند كه مدیران می¬توانند از طریق اعمال آنها سود را تغییر

دهند. از یك طرف بدلیل آگاهی بیشتر آنها از شركت، انتظارمی رود بگونه¬ای اطلاعات تهیه و ارایه شود كه وضعیت شركت را به بهترین نحو منعكس كند. از طرف دیگر بنابه دلایلی نظیر ابقاء در

شركت، دریافت پاداش و; مدیریت واحد انتفاعی خواسته یا ناخواسته ممكن است با دستكاری سود، وضعیت شركت را مطلوب جلوه دهد. تحت چنین شرایطی سود واقعی با سود گزارش شده در صورت¬های مالی مغایرت خواهد داشت. بنابراین آن دسته از شركت¬هایی كه قصد سرمایه گذاری در شركت¬های دیگر را دارند در ارزیابی تخصیص منابع مالی خود در شركت¬های فوق، بایستی علاوه بر كمیت سود، رفتارهای مدیریت سود آن شركت¬ها را نیز مدنظر قرار بدهند.

2-2)مفهوم سود گزارش شده و سود واقعی
از نظر اغلب تحلیلگران مالی، سود واقعی برای یك شركت وجود دارد. اگر چنین باشد پس چگونه ممكن است از یك مجموعه عوامل و حقایق واحد تجاری، مندرج در گزارش¬های مورد قبول، ارقام متفاوتی برای سود ارائه شود؟ علت این است كه برای سود خالص واقعی تنها یك رقم وجود ندارد. زیرا فرایند اندازه¬گیری سود بر پایه برآوردها و پیش¬بینی¬های زیادی درباره نتایج وقایع آتی قرار دارد. همچنین در حسابداری طیفی از روش¬های قابل قبول وجود دارد كه هر یك باعث می¬شود تا رقم¬های متفاوتی برای سود، گزارش شود.
سود واقعی به تعبیر هیأت استانداردهای حسابداری مالی(كه در پیرامون واژه اهمیت ذكر شده) به شرح زیر است:
” برداشت عموم سرمایه¬گذاران از مفهوم سود واقعی، سود عملیاتی نرمال، تكرارپذیر و ایجاد كننده جریان¬های نقدی است و این نگرش الزام می¬دارد كه نتایج فعالیت¬های عادی كه نرمال و تكرارپذیر و ایجاد كننده جریان¬های نقدی هستند برای جایگزین كردن دارائی¬های استهلاك پذیر مورد نیاز می-باشند. سود واقعی شاخص سودآوری واحد تجاری بشمار می¬آید.” (ظریف فرد، 1378،ص 20)1
معمولاً سود واقعی بین سود خالص حسابداری و جریان نقدی ناشی از فعالیت¬های عملیاتی

است كه در محاسبه آن هرگونه اقلام تكرارناپذیر یا اقلام غیر عادی و اثرات مالیاتی مرتبط با آنها نیز در نظر گرفته می¬شود. از نظر سرمایه¬گذاران، سود خالص حسابداری بهترین شاخص برای قدرت سودآوری واحد تجاری است، زیرا مفهوم سود واقعی را تا حد بسیار نزدیكی برآورد می¬كند. گر چه سرمایه گذاران، سود خالص حسابداری را به مفهوم سود واقعی تلقی نمی¬كنند، اما اقلام تكرار ناپذیر یا غیرنرمال قابل شناسایی را از سود خالص گزارش شده یك شركت جدا نموده تا قدرت سودآوری مشخص شود. تفاوت بین سود واقعی و سود گزارش شده، در ارزیابی مدیریت سود موسسه و همچنین در مقایسه با سایر موسسه¬ها بطور ذهنی مورد توجه قرار می¬گیرد.

3-2)مفهوم کیفیت سود در بحث مدیریت سود
یکی از بحث¬های مهم در حوزه مدیریت سود مفاهیم مربوط به كیفیت سود می باشد. كیفیت سود و اینكه معنای این اصطلاح چیست، مورد توجه و علاقه مدیران، حسابداران، تحلیلگران مالی، مراجع تدوین كننده استانداردهای حسابداری و سایر استفاده¬كنندگان از صورت¬های مالی است. مدیریت به این دلیل به این موضوع علاقمند است كه در تجزیه و تحلیل¬های مدیریتی خود، نیاز به دانستن دلائل تغییر در اقلام درآمدها و هزینه¬هائی كه بر كیفیت سود تأثیر می¬گذارند، داشته و آنها را مورد بحث قرار می¬دهند. دلیل دیگری كه مدیریت به این موضوع علاقمند است، این است كه كیفیت سود یك بنگاه اقتصادی مورد توجه بازار قرار دارد و در تعیین قیمت سهام می¬تواند یكی از عوامل موثر باشد.
حسابداران به نوبه خود به میزان و درجه منصفانه بودن ارائه سود و نتایج عملیات علاقمند بوده و آن را مورد توجه قرار می¬دهند. زمانی كه عملكرد و نتایج عملیاتی شركت بطور صحیحی نشان داده نشود، كیفیت سود پائین در نظر گرفته می¬شود. این مطلب زمانی نمود پیدا می¬كند كه سود

كمتر یا بیشتر از واقع بیان شده باشد. برای مثال، حسابرس باید خود را متقاعد كند كه سود در چارچوب استانداردهای حسابداری متداول محاسبه و گزارش گردیده است. دلیل توجه تحلیلگران مالی به كیفیت سود، اثر گذاری این عامل در تعیین قیمت سهام می¬باشد. از اینروست كه تحلیلگران مالی، به تعدیل سود گزارش شده پرداخته تا بتوانند توان سودآوری آتی بنگاه را برآورد

نمایند.
افزون برگروه¬های فوق الذكر، نهادهای نظارتی و همچنین مراجع تدوین استانداردهای حسابداری هر كدام جداگانه و مستقل به موضوع كیفیت سود توجه دارند، اگر چه دلیل علاقه و توجه آنان با گروه-های ذینفع دیگر متفاوت می¬باشد. علاقمندی دو گروه اخیر در رابطه با امر نظارت به منظور حفاظت از منافع استفاده كنندگان برون سازمانی¬، از اطلاعات حسابداری(منجمله سود)می¬باشد.

1-3-2)عناصر تأثیرگذار بركیفیت سود
در راستای تعیین كیفیت سود عوامل متعددی مطرح هستند. عناصر مهم تأثیرگذار بر كیفیت سود به شرح زیر می¬باشند:
1- روش¬های مورد استفاده حسابداری
2- درجه اطمینان برآوردهای حسابداری
3- قابلیت اعتماد سود

4- ساختار سرمایه
5- حفظ و نگهداشت سرمایه
6- هزینه¬های اختیاری
7- ویژگی(كیفیت) مدیریت
8- ویژگی¬های مالی
9- عوامل سیاسی و اقتصادی

1-1-3-2)روش¬های مورد استفاده حسابداری
«كیفیت سود متأثر از روش¬های حسابداری است. بر طبق منابع متعدد، روش¬های محافظه كارانه حسابداری مورد استفاده با كیفیت سود مرتبط بوده و بر آن می¬افزاید. این بدین معنی است كه سود خالص كه بر اساس روش¬های حسابداری محافظه كارانه محاسبه شده باشد در مقایسه با سود خالصی كه بر اساس روش¬های حسابداری غیر محافظه كارانه بدست آمده است، از كیفیت بالاتری برخوردار است. تحلیلگران مالی نیز با این دیدگاه موافقند و به ساختار سود خالصی كه طبق روش¬های محافظه كارانه حسابداری بدست آمده است به عنوان راهنمائی برای پیش¬بینی درآمدهای آتی اتكاء می¬كنند. به اعتقاد تحلیلگران مالی، ریسك بیشتر از واقع نشان دادن سود، بیشتر از ریسك كمتر از واقع نشان دادن سود است. علیرغم مبحث فوق، نیاز به ذك

ر دارد كه استفاده از روش¬های محافظه كارانه افراطی حسابداری نیز سبب خواهد شد كه سود گزارش شده گمراه كننده بوده و قابلیت استفاده برای پیش¬بینی درآمدها را نداشته باشد.
بسیاری از استفاده كنندگان صورت¬های مالی معتقدند كه روش¬های حسابداری مورد استفاده باید به نحوی محافظه كارانه اعمال شود كه روندی به سوی جریان نقدی باشد، مگر اینكه شواهد

محكمی برای تخلف از این امر در دسترس باشد. حتی روش¬های غیر محافظه كارانه حسابداری توسط افرادی مورد استفاده قرار می¬گیرد كه شواهد متقاعد كننده¬ای در اختیار داشته باشند كه استفاده از آن منجر به دور شدن از جریان نقدی نشود. مثال¬هائی از این روش¬های حسابداری، معوق نمودن هزینه¬ها و پیش¬بینی¬های نادرست درآمدها است.»(ظریف فرد،

1378،ص 27)1
بطور خلاصه، در رابطه با روش¬های حسابداری محافظه كارانه و یا غیر محافظه كارانه، می¬توان چنین ادعا كرد كه سودی كه نزدیك به جریان¬های نقدی باشد، از كیفیت بالاتری برخوردار است. اصول حسابداری و برآوردهای استفاده شده باید واقعیت های فعالیت¬های تجاری و مالی شركت و یا صنعت مورد نظر را منعكس نماید.
علاوه بر تأثیر روش¬های حسابداری بر كیفیت سود، تغییرات غیر قابل توجیه در روش¬های حسابداری ممكن است موجب افزایش سود با كیفیت پائین شود. تغییرهای غیر قابل توجیه بدین معنی است كه این تغییر بر اساس واقعیت¬های اقتصادی قابل قبول نبوده و سازگاری ندارد. این تغییرات غیر قابل توجیه و نادرست ممكن است در بكارگیری اصول حسابداری، برآوردها و مفروضات صورت گیرد.

عامل دیگر تأثیرگذار بر كیفیت سود، عدم ثبات رویه در كاربرد روش¬های حسابداری است كه سبب تأثیر منفی بر كیفیت سود می¬گردد. تغییر در روش¬های حسابداری اغلب موجب افزایش در سود گزارش شده گردیده و در نتیجه رشد واهی سود را نشان خواهد داد. علاوه بر این، اگر یك شركت تغییرهای وسیعی در روش¬های حسابداری داشته باشد، برای تحلیلگران مالی مشكل تر خواهد بود كه از سود جاری برای پیش¬بینی سودهای آتی استفاده كنند.
از دیگر عوامل تأثیرگذار بر كیفیت سود، توان مدیریت در دستكاری اقلام حسابداری است كه این مقوله تحت عنوان«هموار سازی سود»شناخته می¬شود. باید توجه داشت كه اگر چه دست

كاری و هموار سازی سود با موضوع كیفیت سود مرتبط هستند، اما اینها مقوله یكسانی نیستند. در تعریف واژه كیفیت سود برای اینكه یك مفهوم سودمند و با معنی ارائه شود، بایستی دامنه آن را محدود نمائیم. نمی¬توان اظهار نمود هر آنچه كه در حسابداری مطلوب نیست، در نظریه كیفیت سود آمده است. در مجموع می¬توان ادعا كرد كه مدیریت سود در شرایطی كه منجر به عدم واقعی نشان دادن سود گردد، بر كیفیت سود تأثیر منفی خواهد داشت. در دیگر شرایط، مدیریت سود كه منجر به صوری نشان دادن سود نگردد، الزاماً پدیده¬ای منفی تلقی نمی¬گردد.

در خصوص عامل روش¬های حسابداری مورد استفاده و ارتباط آن با كیفیت سود، مواردی كه در فوق ارائه گردیدند را می¬توان چنین جمع¬بندی كرد كه، در نظام فعلی حسابداری، روش¬های متعددی جهت اندازه¬گیری رویدادهای اقتصادی وجود دارند كه جملگی در چارچوب استانداردهای حسابداری قابل پذیرش می¬باشند. برخی از این روش¬ها محافظه كارانه بوده و برخی دیگر غیر محافظه كارانه می¬باشند. تفاوت این دو شیوه در زمان بندی شناسائی درآمد و هزینه است. روش¬های محافظه كارانه گرایش به تعویق شناسائی درآمد و تسریع در شناسائی هزینه، و از اینرو سود حاصل از اعمال روش¬های محافظه كارانه كمتر از روش¬های غیر محافظه كارانه می¬باشد. در نتیجه می¬توان ادعا كرد كه كیفیت سود گزارش شده تابع روش¬های حسابداری استفاده شده است.
در بین گروه¬های متفاوت ذینفع، اگر چه اهداف هر یك از آنان می¬تواند با دیگر گروه¬ها متفاوت باشد، لیكن در مجموع می¬توان استدلال كرد كه هر یك از گروه¬های ذینفع بنوبه خود سعی

بر واقعی نشان دادن سود گزارش شده دارند. اشاره به این نكته ضروری است كه علیرغم تلاش در واقعی نشان دادن سود، پاره¬ای از محدودیت¬ها كه نشأت گرفته از عوامل سیاسی- اجتماعی- اقتصادی می¬باشند موجب گردیده اند كه روش¬های متفاوتی برای اندازه گیری رخدادهای اقتصادی تدوین گردند(به عنوان مثال، روش¬های متفاوت اندازه گیری موجودی كالا و یا روش¬های متفاوت اندازه گیری استهلاك). تنوع در این روش¬ها زمینه مناسبی برای مدیران بنگاه¬های اقتصادی فراهم ساخته كه بتوانند اهداف خاص خود را با انتخاب روش¬های حسابداری تحقق بخشند. تحقق اهداف خاص نوعاً با روش¬های خاص حسابداری میسر می¬شوند كه استفاده از آنان سود واقعی را نشان نخواهد داد. به عنوان مثال، اگر هدف مدیریت كمتر نشان دادن سود در یك دوره مالی باشد، این امر با استفاده از روش¬های حسابداری محافظه كارانه میسر خواهد بود. بالعكس، اگر هدف مدیریت زیاد نشان دادن سود است، این هدف از طریق استفاده از روش¬های غیر محافظه كارانه محقق خواهد شد. در واقع، روش¬های متفاوت

حسابداری به عنوان ابزاری در دست مدیریت، زمینه ساز«مدیریت سود» توسط آنها است(ظریف فرد، 1378،ص28)1

2-1-3-2)درجه اطمینان برآوردهای حسابداری

نیاز به قضاوت در برآوردهای حسابداری كه لازمه اندازه گیری سود می¬باشد، موجب عدم اطمینان نسبت به رقم سود خالص می¬شود. این امر بر روی كیفیت سود، انعكاس نامطلوب دارد. بدیهی است كه هر چه دامنه برآوردها و قضاوت¬ها گسترده¬تر باشد، قابلیت اعتماد برآوردها كاهش می¬یابد. برای مثال، شركتی كه فعالیت¬های بلندمدت دارد(نظیر یك شركت كشتی سازی كه از روش تكمیل كار برای قراردادهای خود استفاده می¬كند)برای دستیابی به سود خالص خود از نااطمینانی بیشتری برخوردار است، چرا كه در این شركت از تخمین¬ها و برآوردهای بیشتری

استفاده می¬شود. مثال دیگر در مورد برآورد و قضاوت ذهنی، عمر مفید اقتصادی و ارزش اسقاط دارائی¬های بلند مدت استهلاك پذیر و ذخیره عملیات ریسك دار(نظیر قراردادهای مشروط)است.
در راستای تعیین میزان اعتبار برآوردهای حسابداری، یكی از روش¬های متداول مقایسه برآوردها با نتایج واقعی است كه این مقایسه توسط تحلیلگران مالی انجام می¬گردد. مغایرت با اهمیت بین برآوردها و ارقام واقعی دلالت بر ریسك بالا در برآوردها دارد كه این خود با كیفیت سود مرتبط

است و آن را به مخاطره می¬اندازد. برای مثال، ممكن است كه در یك شركت ذخیره گارانتی محصول¬ها با هزینه¬های واقعی گارانتی مقایسه شود. چنانچه بین این دو رقم تفاوت عمده¬ای وجود داشته باشد، ممكن است اینگونه برداشت شود كه تمام برآوردهای شركت در مورد ذخیره برای سال-های آتی نادرست و غیر قابل اطمینان است و نتیجتاً سود گزارش شده با سود واقعی تفاوت معنی-داری دارد.

با جدا كردن اطلاعات واقعی از اطلاعات برآوردی می¬توان اثر آنها را بر كیفیت سود معین كرد. به این منظور اقلام درآمدی و هزینه¬ای كه ناشی از معاملات نقدی یا شبه نقدی هستند معلوم می¬شوند تا از درآمدها و هزینه¬هائی كه بر پایه برآوردها بدست آمده و قابلیت اطمینان كمتری دارند، جدا شود(ظریف فرد، 1378،ص 28)1

3-1-3-2)قابلیت اعتماد سود

سودی كه قابلیت اعتماد داشته باشد، از كیفیت بالاتری برخوردار است، برنستین2(1999) در این مقوله اظهارمی¬دارد:
گزارش¬گری دوره¬ای سود مستلزم این است كه ما منتظر حالت نهائی عدم اطمینان نباشیم، اما به هر حال بایستی آنچه را كه در توان داریم برای برآورد بهتر انجام دهیم. در چنین حالتی كه بطور ذهنی صورت می¬گیرد، خطاهای بالقوه زیادی وجود دارد مثل: خطا در برآوردها، خطای اجرا در انجام كار، و خطای از قلم افتادگی، مدیریت مطلوب و توأم با سیستم كنترل داخلی اثر بخش از عوام باز دارنده و یا كنترل كننده اینگونه خطاها است.
ضعف كنترل¬های داخلی كه ممكن است موجب خطاهائی در فرایند حسابداری شود، سبب كاهش در قابلیت اعتماد سود می¬شود.
اگر حسابرس صاحبكار در ردیابی این كار ضعیف باشد، كشف این خطاها، بسیار مشكل خواهد بود.
صداقت و درستی مدیریت، موجب بهبود كیفیت در سود گزارش شده می¬شود. نادرستی و عدم صداقت مدیریت، زمینه استفاده از روش¬های حسابداری سؤال برانگیز را فراهم می¬نماید. عدم صداقت مدیریت شركت را می¬توان از طریق بررسی فعالیت¬های گذشته شركت مورد ارزیابی قرار داد. برای مثال، افشاء برخی از قراردادها كه هنوز با مشتریان قطعیت نیافته است، توسط مدیریت، موجب ارائه سود نامطمئن می¬شود(ظریف فرد، 1378،ص 28)1

4-1-3-2)ساختار سرمایه
اهرم عملیاتی مفهومی است كه به وجود هزینه¬های ثابت در ساختار هزینه¬های شركت اشاره دارد. هر چه اهرم عملیاتی بالاتر باشد، با تغییر كمی در درآمد شركت، سود به میزان زیادی تغییر می-یابد. شركت¬هایی كه از درجه اهرم عملیاتی بالائی برخوردارند و تقاضای محصول¬هایشان هم خیلی كشش پذیر است، معمولاً با بیشترین تغییر در سود مواجه می¬شوند.

تا وقتی كه حجم فروش برای پوشش هزینه¬های ثابت كافی نباشد، شركت زیان می¬برد. وقتی كه مبلغ فروش به سطح هزینه¬های ثابت رسید، هر گونه افزایش دیگر درحجم فروش، به نسبت بیشتری از قبل، سود شركت را زیاد می¬كند. هرچه درآمد شركت بالاتر از نقطه سربه¬سر قرار گیرد، تأثیر اهرم عملیاتی بر سود شركت كاهش می¬یابد؛ چرا كه مبلغ زیادتر سود با مبلغ هزینه بیشتری هم مورد مقایسه قرار می¬گیرد.
شركت¬هایی كه در سطح نزدیك به نقطه سربه¬سر فعالیت دارند، با تغییر در حجم فروش، سود به نسبت زیادی تحت تأثیر قرار می¬گیرد. در حالت كاهش حجم فروش، با تغییر در حجم فروش، از نتایج عملیات به میزان زیادی كاسته(بدتر)می¬شود. شركتی كه درصد هزینه¬های متغیر به فروش آن بالا است، بهتر می¬تواند هزینه¬هایش را با درآمدها مقایسه كند و این مطلب كیفیت سود را زیاد می-كند.

5-1-3-2)حفظ و نگهداشت سرمایه2
در تعریف اقتصادی سود حسابداری، نكته ظریفی نهفته است و آن مفهوم نگهداشت سرمایه است. طبق این دیدگاه سود حسابداری را می¬توان حداكثر ارزشی دانست كه یك واحد تجاری می¬تواند طی یك دوره حسابداری توزیع كند و انتظار داشته باشد كه در پایان دوره مالی به اندازه آغاز دوره در رفاه باشد.
همانطور كه هرگاه مصرف فرد بر درآمدش فزونی می¬یابد، رفاه(یعنی سرمایه)وی كاهش پیدا می کند، در مورد واحد تجاری نیز فزونی توزیع سود بر سود واحد تجاری، موجب كاهش سرمایه آن می¬شود. از این رو سود تنها زمانی قابل اندازه گیری است كه سرمایه واحد تجاری حفظ شود. به عبارت دیگر نگهداشت سرمایه عامل مهمی در تعیین سود است.

نگهداشت سرمایه، رابط بین مفاهیم مختلف سرمایه و سود را برقرار می¬سازد، زیرا این رابطه شاخصی است كه سود واحد تجاری نسبت به آن سنجیده می¬شود. مفهوم نگهداشت سرمایه، لازمه تمایز بین بازده سرمایه واحد تجاری و برگشت سرمایه آن است، چرا كه تنها جریان¬های ورودی دارائی¬های مازاد بر مبلغ مورد نیاز جهت نگهداشت سرمایه را می¬توان به عنوان سود واحد تجاری و بنابراین بازده سرمایه آن تلقی كرد. بدین ترتیب سود عبارت از باقیمانده درآمد واحد تجاری پس از كسر هزینه¬ها، از جمله برحسب مورد، تعدیلات نگهداشت سرمایه است. در صورت فزونی هزینه-ها بردرآمد واحد تجاری، مابه التفاوت زیان خواهد بود.

قسمتی از كیفیت سود به این موضوع مربوط می¬شود كه شركت برای حفظ و نگهداشت دارائی¬ها و حفظ و بهبود قدرت سودآوری فعلی و آتی خود چه تدابیری بكار بسته است. نگهداری سرمایه¬گذاری اولیه شركت در دارائی¬های ثابت(اموال، ماشین آلات و تجهیزات)تنها با استهلاك دارائی¬ها بر اساس بهای تمام شده تاریخی انجام نمی¬شود. نگهداشت و حفظ سرمایه تنها زمانی انجام می¬شود كه اجزای جدیدی جایگزین اجزای قدیمی دارائی¬های دائمی شود، بطوریكه قدرت سودآوری برابر یا بالاتر شركت را حفظ كند. به عبارت دیگر باید بطور مستمر تجهیزات قدیمی و از رده خارج كنار گذاشته شود و از دارائی¬های جدید استفاده گردد.
سرمایه¬گذاری مبالغ اضافی برای بهبود دارائی¬ها، یك هزینه سرمایه¬ای(بهای تمام شده)بوده كه اضافه بر هزینه استهلاك است و شركت مجبور است تا برای آنكه سرمایه واقعی¬اش را سالم نگهدارد و باعث ایجاد قدرت سود شركت شود، این مبالغ را تحمل نماید. نگهداری ناصحیح دارائی¬های فیزیكی منجر به ارائه گزارش سود بیشتر از واقع شده و در نهایت كاهش كارائی عملیاتی را در برخواهد داشت. بنابراین، تحلیل¬گران مالی می¬بایستی عمر و وضعیت دارائی¬های اصلی شركت و نیز بهای جایگزینی آنها را مورد توجه قرار دهند. شركتی كه دارائی¬های منسوخ با قیمت تمام شده(ارزش دفتری)پائینی دارد، نتوانسته است به طرز صحیحی از دارائی¬های سرمایه¬ای خود نگهداری كرده و عدم اطمینان زیادی در سودآوری مستمر شركت وجود خواهد داشت، زیرا كه مثلاً با از بین رفتن این دارائی¬ها تولید متوقف گشته و سودهای آتی به مخاطره خواهد افتاد.

6-1-3-2)هزینه¬های اختیاری
كاهش در هزینه¬های اختیاری ممكن است موجب از بین بردن كیفیت سود شود. در حالت خوشبینانه فرض بر این است كه مدیریت به دلیل عدم دسترسی به اطلاعات لازم در این باره از موضوع كاهش هزینه¬های اختیاری نظیر هزینه¬های آموزش، بازاریابی، تحقیق و توس

عه و ; آگاهی ندارد. فرض دیگر این است كه مدیریت به جهت منافع خود سعی در كاهش برخی از هزینه¬ها نظیر هزینه¬های اختیاری دارد تا موجب نشان دادن سود بالاتر و نهایتاً منتج به دستیابی به پاداش بیشتر شود. به هر حال روند كاهشی در هزینه¬های اختیاری نظیر

هزینه¬های تحقیق و توسعه ممكن است منجر به شكست شركت در ارائه محصولات جدید و یا حفظ سهم بازار شركت شود. تحلیل¬گران مالی باید روند هزینه¬های اختیاری به صورت درصدی از فروش خالص را مورد بررسی قرار دهند. روند كاهشی اینگونه هزینه¬ها ممكن است نشانگر كیفیت پائین سود گزارش شده و بروز پدیده «مدیریت سود» باشد.
تحلیل¬گران مالی باید روابط بین هزینه¬های اختیاری و دارایی¬های مرتبط با آنها را بررسی نمایند. برای مثال روند كاهشی در نسبت هزینه¬های تعمیر و نگهداری به دارائی¬های ثابت به علاوه هزینه-های استهلاك ممكن است نشانگر ناكامی در حفظ سرمایه شركت باشد، كه نتیجه چنین امری كاهش كیفیت سود است.

با حذف هر گونه افزایش و یا كاهش غیر متعارف در هزینه¬های اختیاری می¬توان اثر آنها را بر كیفیت سود خنثی كرد. به عنوان مثال یك كاهش غیر متعارف در نسبت هزینه تبلیغات به فروش خالص كه منجر به افزایش سود هر سهم شود، می¬بایستی این رقم را از سود گزارش شده هر سهم كسر نمود.
نكته حائز اهمیت این است كه شخص نمی¬تواند به صورت اتوماتیك فرض كند كه هر كاهشی در رقم هزینه¬های اختیاری به صورت درصدی از فروش، یك كاهش غیر متعارف است. چرا كه ممكن است برای چنین كاهش¬هایی توجیه لازم وجود داشته باشد. به عنوان مثال اگر شركتی در دنیای تجارت به ناگهان سرآمد و رهبر بازار شود و رقبای عمده آن از صحنه تجارت خ

ارج شده باشند، در چنین شرایطی كاهش در هزینه¬های تبلیغات توجیه پذیر است.

7-1-3-2)ویژگی(كیفیت)مدیریت
گراهان و همکاران اظهار می¬دارند كه كیفیت مدیریت یكی از عوامل عمده تعیین كننده ارزش شركت می¬باشد. كیفیت مدیریت به مهارت و توان گروه مدیریت در هدایت عملیات واحد تجاری دلالت دارد.
كیفیت بالای مدیریت نقش مهمی در سودآوری آتی شركت دارد. اما به هر حال، مدیریت برتر

هم یك پدیده گذرا است. كیفیت سود در واحد تجاری یك پدیده ذاتی است. بنابراین، كیفیت

مدیریت به كیفیت سود گزارش شده فعلی مربوط نمی¬شود. به عنوان مثال، ممكن است مدیریت در انجام وظایفش خیلی صالح و كارا باشد، اما به دلیل نوسان شرایط اقتصادی كه با فعالیت¬های تجاری شركت همراه است، سود شركت بی¬ثبات باشد. علیرغم وجود پاره¬ای از شرایط كه خارج از توان مدیریت است، لیكن در عمل ارزیابی سود به ارزیابی مدیریت مربوط می¬شود و دلیل این امر این است كه سود یك دوره زمانی، آزمون فوری شایستگی مدیریت است.

در مقوله عامل كیفیت مدیریت باید متذكر شد كه هرگونه تغییر ناگهانی در مدیریت می¬تواند استمرار عملیات تجاری را از مسیر عادی منحرف نموده و بر ثبات سود اثر منفی داشته باشد. اگر مدیریت شركتی كه موفق بوده است، تغییر یابد، موجب بی¬ثباتی در عملكرد و سود شركت خواهد شد. افزون بر آن اگر مدیریت قادر نباشد در محیط اجتماعی، سیاسی و یا اقتصادی شركت تغییر ایجاد كند، از ثبات سود شركت كاسته می¬شود. وقایع گذشته كه حاكی از ناتوانی شركت در ایجاد تغییرات در محیط شركت در زمان و شكل مناسب باشد، نشان دهنده این مطلب است كه مدیریت مشكلاتی داشته است. به عنوان مثال اگر صنایع خودروسازی در تشخیص سلیقه و تقاضای مشتریان عقب بماند، طبیعتاً از نظر سودآوری آتی نیز دچار مشكل خواهند شد(ظریف فرد، 1378،ص 33)1

8-1-3-2)ویژگی¬های مالی
در این بخش به ویژگی¬های مالی كه با كیفیت سود مرتبط می¬باشند، پرداخته می¬شود. این ویژگی¬های مالی عبارتند از: اهرم مالی، نقدینگی و دسترسی داشتن به منابع تأمین مالی.
شركتی كه از نظر مالی در شرایط مطلوبی نباشد، قادر به تأمین منابع مالی برای رشد آتی خود نخواهد بود. بدهی بالا موجب می¬شود تا هزینه¬های ثابت تأمین مالی زیاد گشته و به دلیل آنكه ریسك مربوط به ساختار سرمایه افزایش می¬یابد، تأمین مالی از طریق بدهی و حقوق صاحبان سهام مشكلات عدیده¬ای برای شركت به وجود خواهد آورد. وضعیت نامناسب نقدینگی در جهت ایفای تعهدات نیز شركت را با مشكلات زیادی مواجه می¬كند. ضعف مالی، شركت را به ورطه سقوط و یا بدتر از آن به ورشكستگی می¬كشاند(همان منبع،ص33)2

اهرم مالی شامل استفاده از بدهی¬ها به منظور افزایش بازده سهامداران عادی است. وقتی اهرم مطلوب فراهم می¬شود كه سود حاصل از دارایی¬ها كه با استقراض فراهم شده، بیشتر از هزینه¬های بهره(سود)استقراض باشد. در برخی از منابع نشان داده شده كه درجه بالای اهرم مالی از كیفیت سود می¬كاهد، زیرا نشانگر هزینه تأمین مالی ثابت بوده كه باعث نوسان سود می¬گردد. در ارزیابی درجه اهرم شركت، تحلیل¬گران از میان معیارهای گوناگون، نسبت بدهی به ارزش ویژه شركت را با متوسط صنعت مقایسه می¬كنند. برخی تحلیل¬گران مالی عقیده دارند، شركت¬هایی كه وضعیت نقدینگی ضعیفی دارند، كیفیت سودشان هم پائین است. رشد شركت مستلزم منابع مالی است. بنابراین، تحلیلگران مالی باید هر محدودیتی را كه توان استقراضی شركت را كاهش می¬دهد مورد ارزیابی قرار داده و توان شركت را در جلب منابع مالی با هزینه استقراض(بهره)معقول مورد بررسی قرار دهند. شركتی كه دارایی¬های بلند مدت خود را با بدهی¬های كوتاه مدت تأمین مالی كرده باشد، ممكن است در ایفای تعهدات خود با مشكلاتی روبرو شود. ممكن است تحلیل¬گران مالی روند نسبت بدهی كوتاه مدت به بلند مدت و دارایی¬های بلند مدت به بدهی¬های كوتاه مدت را بررسی نمایند(ظریف فرد، 1378،ص33)1

9-1-3-2)عوامل سیاسی و اقتصادی
عوامل سیاسی متعددی باید در تجزیه و تحلیل و ارزیابی كیفیت سود مد نظر قرار گیرند. به عقی

ده گرادینسکی2 عوامل سیاسی و تغییرات اجتماعی، همانند خط مشی¬ها و روش¬های مدیریت بر كیفیت سود تأثیر می¬گذارد، اگر چه اینگونه عوامل خارج از كنترل مدیریت است. سود ناشی از فعالیت در كشورهایی كه از نظر اقتصادی و سیاسی بی¬ثبات هستند، كیفیت پائینی دارد. بنابراین حاشیه سود یك واحد تجاری صرفاً در یك كشور بی¬ثبات از نظر سیاسی همانند سود شركتی كه در یك كشور با ثبات فعالیت می¬كند، برابر نمی¬باشد و بسیاری از شركت¬ها نتیجه عدم ثبات در كشورهای خارجی را تجربه كرده¬اند.
یكی از مواردیكه معمولاً به عنوان عامل سیاسی در فعالیت¬ها و عملكرد شركت ها مورد بررسی قرار می¬گیرد، میزان تسلط و كنترل فعالیت¬های شركت از جهت قیمت¬گذاری و فروش محصولات توسط دولت است. شركت¬هایی كه از جهت تولید و فروش تحت كنترل و

سیاست¬های دولت هستند، دارای كیفیت سود پائین¬تری می¬باشند. نمونه این شركت¬ها در كشورهای خارجی، صنایع نظامی است ولی در ایران شركت¬های بیشتری مشمول قیمت¬گذاری و كنترل دولت هستند. از صنایع قند و شكر گرفته تا صنعت سیمان و فولاد و روغن نباتی و ; . میزان مداخله دولت در فعالیت¬های شركت ممكن است به وسیله قوانین و آئین نامه¬های دولتی و بخش نامه¬ها اعمال گردد.
قوانین محیط زیست نیز معمولاً بر فعالیت¬های برخی از شركت¬ها تأثیر منفی داشته

و سبب می¬شود كه در عدم ثبات سود آن شركت¬ها تأثیر بگذارد(ظریف فرد، 1378،ص 33)1

2-3-2)روش¬های ارزیابی كیفیت سود
برای تشریح و ارزیابی كیفیت سود یك شركت تكنیك¬های مختلفی توسط متخصصین مالی پیشنهاد شده است، در این بخش برخی از روش¬های ارزیابی كیفیت سود را

كه می¬تواند مورد استفاده حسابداران، تحلیلگران مالی و مدیران مالی قرار گیرد، ارائه می¬شود.
کاترینا و وینسنت2(2003) در مقاله¬ای تحت عنوان كیفیت سود، معیارهای ارزیابی كیفیت سود و اجزای مربوط به آن را به شرح جدولی که در صفحه بعد ارائه شده طبقه¬بندی كرده¬اند (خواجوی و ناظمی، 1384،ص40)3

3-3-2)كاربرد تجزیه و تحلیل عناصر صورت¬های مالی مرتبط با بحث مدیریت سود
در این بخش در مورد كاربرد تجزیه و تحلیل برخی از عناصر ویژه صورت¬های مالی در ارزیابی مدیریت سود بحث خواهد شد. تجزیه و تحلیل ترازنامه و صورت جریان¬های نقدی راهنمایی برای شناخت مدیریت سود واحدهای تجاری است.

جدول1-2 معیارهای ارزیابی كیفیت سود
معیارهای ارزیابی اجزای مربوط

1)مفهوم كیفیت سود مبتنی بر سری زمانی ویژگی¬های سود الف. پایداری(ثبات) سود
ب. قابلیت پیش¬بینی
ج. نوسان پذیری(تغییرپذیری)

2)مفهوم كیفیت سود بر اساس رابطه بین سود، اقلام تعهدی و وجه نقد الف. نسبت وجه نقد حاصل از فعالیت¬های عملیاتی به سود
ب. تغییر در كل اقلام تعهدی
ج. پیش¬بینی اجزاء اختیاری اقلام تعهدی به كمك متغیرهای حسابداری
د. پیش¬بینی روابط بین اقلام تعهدی و جریان¬های نقدی

3)مفهوم كیفیت سود بر اساس ویژگی¬های كیفی چارچوب نظری هیأت استانداردهای حسابداری مالی
مربوط بودن و قابلیت اتكاء

4)مفهوم كیفیت سود ناشی از تصمیمات اجرایی الف. قضاوت¬ها و برآوردها معیاری معكوس از كیفیت سود
ب. رابطه معكوس بین كیفیت سود و تغییر كاربری استانداردهای حسابداری:یعنی بین میزان منفعتی كه تهیه كنندگان اطلاعات از قضاوت و پیش¬بینی خواهند برد و كیفیت سود رابطه معكوسی وجود دارد.

1-3-3-2)تجزیه و تحلیل ترازنامه
تجزیه و تحلیل ترازنامه در حقیقت بررسی اعتبار سود گزارش شده است و مبنایی برای تجزیه و تحلیل منابع سود فراهم می¬كند. اگر دارایی¬های یك شركت بیشتر از واقع ارائه شود، سود آن شركت نیز بیشتر از واقع نشان داده خواهد شد. این بدین دلیل است كه سود شامل همه هزینه¬هایی نیست كه سبب كاهش دارایی¬ها می¬شود و در ارزیابی آنها دخیل است. بالعكس، نشان دادن دارایی¬ها كمتر از واقع، منتج به ارائه كمتر سود سال جاری و همچنین سود انباشته خواهد شد. چنین شرایطی ممكن است برای بدهی¬ها نیز وجود داشته باشد.

نتیجتاً وقتی بدهی¬ها كمتر از واقع نشان داده شود، رقم سود شامل آن هزینه¬هایی نخواهد بود كه طرف مقابل بدهی قرار می¬گیرد، و در نتیجه سود نیز بیشتر از واقع گزارش می¬شود. در مقابل اگر بدهی یا زیان مربوط به شناسایی آنها بیشتر از واقع ارائه شود، سود كمتر از واقع نشان داده خواهد شد.
كیفیت دارایی¬ها با درجه اطمینان مربوط به مبلغ و زمان تحقق این نوع دارایی¬ها مرتبط است. كیفیت دارایی¬ها تحت تأثیر عواملی از قبیل تغییر در شرایط اقتصادی و تغییر در ماهیت یا فعالیت-های شركت واقع می¬شود. تغییر در تحقق دارایی، نشانه تغییر سود بوده و طبیعتاً موجب تغییر در كیفیت دارایی نیز خواهد شد. برای مثال، كاهش گردش حساب¬های دریافتنی ممکن است

نشان دهنده حذف مانده حساب مشتریان در ‌آینده باشد.«تحلیل¬گران مالی می¬توانند با تجزیه و تحلیل دارایی¬ها بر پایه طبقه¬بندی ریسك آنها، كیفیت سود شركت را ارزیابی و اندازه¬گیری نمایند. نوسان زیاد مبلغ دارایی¬ها موجب می¬شود از نظر ریسك در طبقه بالا و از نظر كیفیت سود درجه پائین داشته باشد. ریسك بالای تحقق دارایی¬ها به معنی آن است كه ارزش دارایی¬ها نسبت به منافع آتی آنها احتمالاً بیش تر از حد واقعی گزارش شده است. ریسك بالای تحقق دارایی¬ها، به دلیل حذف احتمالی در آینده نشان دهنده كیفیت پایین سود است. اگر شركتی در زمره دارایی¬هایش مبلغی هزینه معوق داشته باشد كه ریسك تحقق بالایی نیز دارد، در مقایسه با شركت مشابه كه ریسك هزینه¬های معوقش پایین است، كیفیت سود پایینی خواهد داشت(ظریف فرد، 1378،ص102)1
در حین ارزیابی ریسك تحقق دارایی¬ها، تحلیل¬گران مالی می¬بایست به تأثیر تغییر

سیاست¬ها و مقررات دولتی بر شركت توجه داشته باشند. این موضوع نشانگر میزان آسیب پذیری شركت در مقابل این ریسك خواهد بود زیرا در شرایط حاضر برخی از محصولات و خدمات تحت نظارت نهادهای نظارتی مختلفی است و این مسأله سبب می¬شود تا شركت¬های مشمول نظارت این نهادها تحت تأثیر ریسك تغییر مقررات و قوانین نظارتی قرار بگیرند. مثلاً ممكن اس

ت به دلایل بهداشتی و محیط زیستی برخی از موجودی¬های شركت قابلیت فروش خود را از دست بدهند. در این صورت این موجودی¬ها باید از حساب¬ها حذف شوند.

2-3-3-2)تجزیه و تحلیل صورت جریان وجوه نقد
در خصوص تجزیه و تحلیل صورت¬های مالی، یكی از صورت¬های مالی كه با بررسی دقیق آن می¬توان به موضوع کیفیت سود و همچنین مدیریت سود پی برد، صورت جریان وجوه نقد است.

سرمایه گذاران باید علاوه بر اطلاعات صورت سود و زیان به اطلاعات صورت جریان وجوه نقد شركت نیز توجه كنند. به عبارت دیگر و در چارچوب تئوری حسابداری، به سود به عنوان مبنای سنجش عملكرد با عنایت به خواست شركت برای افزایش ارزش مجموعه منابعش می¬نگرد و اطلاعات مربوط به جریان نقدی در طول یك دوره می¬تواند عرضه كننده جزئیات بیشتری باشد و بنابراین ارزیابی با معناتری از عملكرد را ممكن می¬سازد.

در بند یک استاندارد حسابداری شماره دو با عنوان صورت جریان وجوه نقد آمده است:
اطلاعات تاریخی مربوط به جریان وجوه نقد می¬تواند در قضاوت نسبت به مبلغ، زمان و میزان اطمینان از تحقق جریان¬های وجوه نقد آتی به استفاده کنندگان صورت¬های مالی کمک کند. اطلاعات مزبور، بیانگر چگونگی ارتباط بین سودآوری واحد تجاری و توان آن جهت ایجاد وجه نقد و در نتیجه مشخص کننده کیفیت سود تحصیل شده توسط واحد تجاری است. علاوه بر این، تحلیل¬گران و دیگر استفاده کنندگان اطلاعات مالی اغلب به طور ر

سمی یا غیر رسمی مدل¬هایی را برای ارزیابی و مقایسه ارزش فعلی جریان¬های وجه نقد آتی واحدهای تجاری به کار می¬برند. اطلاعات تاریخی مربوط به جریان وجوه نقد می¬تواند جهت کنترل میزان دقت ارزیابی¬های گذشته مفید واقع شود و رابطه بین فعالیت¬های واحد تجاری و دریافت¬ها و پرداخت¬های آن را نشان دهد.
اطلاعات مربوطه به صورت جریان وجوه نقد موجب افشای اطلاعات مكمل می¬باشد زیرا:
• اطلاعاتی را در مورد گردش واقعی وجوه نقد ارائه می¬كند،
• به تشخیص ارتباط بین سود حسابداری و گردش وجوه نقد كمك می¬نماید،
• اطلاعاتی را درباره كیفیت سود حسابداری ارائه می¬كند،
• قابلیت مقایسه اطلاعات مندرج در صورت¬های مالی را بهبود می¬بخشد،
• به ارزیابی انعطاف پذیری مالی و نقدینگی كمك می¬كند، و
• به پیش¬بینی گردش وجوه نقد در آینده كمك می¬نماید.

تمام نكات مشروح بالا، به نحوی به محدودیت¬های حسابداری تعهدی اشاره دارد. بحث درباره این محدودیت¬ها، به این معنا نیست كه اطلاعات مبتنی بر حسابداری تعهدی، فاقد محتوای اطلاعاتی است بلكه ماهیت تكمیلی اطلاعات منعكس در صورت جریان وجوه نقد را در صورت همراهی با صورت سود و زیان و ترازنامه مورد تأكید قرار می¬دهد.

4-2)صورت جریان وجوه نقد و حسابداری تعهدی

در گذشته تأكید بیش از حد بر حسابداری تعهدی، به رغم اهمیت اطلاعاتی كه فراهم می¬شد، اقدام¬های مربوط به بهبود كیفیت گزارش¬گری مالی را محدود می¬كرد. اطلاعات مربوط به جریان وجوه نقد همراه با اطلاعاتی كه حسابداری تعهدی فراهم می¬آورد، می¬تواند در قضاوت¬ها و تصمیم¬گیری¬های منطقی استفاده كنندگان اطلاعات مالی سودمند واقع شود و جا دارد كه مورد تأكید قرار گیرد.
«در طول سه دهه اخیر صورت جریان وجوه نقد به عنوان یك مكمل ارزشمند برای سایر صورت-های مالی شد. در جاهایی كه ترازنامه و صورت سود و زیان اطلاعات محدودی را ارائه می¬كنند آن از ارزش بالایی برخوردار است. به طور مثال صورت سود و زیان یك معیار مشكوك از موقعیت شركتی كه دارای اهرم بالا است و با مدیریت سود سعی در كمتر نشان دادن سود دارد، می¬باشد. در این مواقع عمده نگرانی سرمایه¬گذاران و بستانكاران این است كه آیا شركت زمان كافی برای حل مشكلات عملیاتی(جاری)با ایفای تعهدات جاری دارد.»(فریدسون و آلوارز ، 2002 ،ص112) .

از لحاظ تاریخی، بسیاری از گروه¬های عمده استفاده كننده از اطلاعات مالی از جمله سرمایه گذاران، اعتباردهندگان، مدیریت و تحلیل¬گران مالی، نسبت به آگاهی از فعالیت¬های عملیاتی، فعالیت¬های سرمایه گذاری و فعالیت¬های تأمین مالی واحدهای انتفاعی ذیعلاقه اند و اغلب با سوالاتی نظیر آنچه در زیر آمده است مواجه می¬شوند:
• چگونه واحد انتفاعی با وجود سوددهی قابل توجه، از توزیع سود نقدی سهام به میزان مطلوب، عاجز بوده است؟
• دلایل تفاوت بین سود خالص و خالص وجه نقد حاصل از فعالیت¬های عملیاتی واحد انتفاعی چیست؟
• چگونه واحد انتفاعی توانسته است برای خرید یك و احد انتفاعی دیگر، تأمین مالی كند؟
• چگونه واحد انتفاعی توانسته است برای سرمایه گذاری در یك پروژه بزرگ تأمین مالی كند؟
• چگونه واحد انتفاعی توانسته است تجهیزات جدیدی را به بهای هنگفت خریداری كند د

ر حالی كه در همان سال خرید تجهیزات مزبور، متحمل زیان چشم گیری شده است؟
• چه میزان از وجوه لازم جهت گسترش واحد انتفاعی از محل وجوه حاصل از فعالیت¬های عملیاتی، چه میزان از محل استقراض و چه میزان از محل افزایش سرمایه تأمین شده است؟

كوشش در جهت فراهم كردن بینش گسترده¬تری در مورد فعالیت¬های عملیاتی، سرمایه گذاری و تأمین مالی واحدهای انتفاعی، به نحوی كه پاسخگویی به سوالات بالا را امكان پذیر سازد، مجامع و انجمن¬های حرفه¬ای حسابداری در برخی از كشورها و همچنین كمیته استانداردهای بین المللی حسابداری را بر آن داشته است كه در سال¬های اخیر واحدهای انتفاعی را ملزم یا تشویق به ارائه صورت مالی جدیدی به نام صورت جریان وجوه نقد به عنوان جایگزینی برای صورت تغییرات در وضعیت مالی یا صورت منابع و مصارف وجوه نمایند. اگر چه سودمندی حسابداری تعهدی در ارائه وضعیت مالی و گزارش نتایج عملیات قابل انكار نیست، اما نیاز به اطلاعات مربوط به ورود و خروج وجه نقد نیز واقعیتی است كه نمی¬توان آن را نادیده گرفت. توان سودآوری یكی از عوامل مهم برای بقاء و رشد واحدهای انتفاعی در درازمدت است اما عامل مهم دیگر، جریان¬های كنونی و آینده ورود و خروج وجه نقد محسوب می¬شود. حسابداری تعهدی و صورت جریان وجوه نقد اساساً با جنبه¬های مختلف عملیات و رویدادهای یكسان سروكار دارند.

5-2)اهمیت اطلاعات مبتنی بر جریان¬های نقدی در ارزیابی واحدهای انتفاعی
«وجه نقد از منابع مهم و حیاتی در هر واحد سودآوری است و ایجاد توازن بین وجوه نقد در دسترس و نیازهای نقدی، مهمترین عامل سلامت اقتصادی هر واحد سودآور است. وجه نقد از طریق عملیات عادی و سایر منابع تأمین مالی، به واحد سودآور وارد می¬شود و برای اجرای عملیات، پرداخت سود، بازپرداخت بدهی¬ها و گسترش واحد سودآوری به مصرف می¬رسد. روند ورود و خروج وجه نقد، در هر واحد سودآور بازتاب تصمیم¬گیری¬های مدیریت، در مورد برنامه¬های كوتاه مدت و بلند مدت عملیاتی و طرح¬های سرمایه گذاری و تأمین مالی است.
توان و امكان دسترسی هر واحد سودآور به وجه نقد، مبنای بسیاری از تصمیم¬گیری¬ها و قضاوت¬ها درباره آن واحد است. به بیان دیگر، اطلاعات مربوط به روند ورود و خروج وجه نقد، در یك واحد سودآور شالوده بسیاری از تصمیم¬گیری¬ها و مبنای بسیاری از قضاوت¬های سرمایه¬گذاران، اعتباردهندگان و گروه¬های استفاده كننده از اطلاعات مالی را تشكیل می¬دهد. سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان، برای برآورد گردش آینده وجوه نقد در یك واحد سودآور، آشكارا به تأثیر عملیات عادی و فعالیت¬های تأمین مالی و سرمایه¬گذاری، بر گردش وجوه نقد اهمیت می¬دهند.»(دستگیر و خدابنده، 1382،ص101)1

«دلیل اصلی تهیه و ارائه صورت جریان وجوه نقد تاریخی در سطح واحد انتفاعی این است كه به سهامداران و اعتباردهندگان امكان می¬دهد كه واحد انتفاعی را با فرض تداوم فعالیت آن ارزشیابی كنند. این ارزش می¬تواند در مدل سرمایه گذاری هر یك از سرمایه گذاران و اعتباردهندگان گنجانده شود و مبنای تصمیم¬گیری قرار گیرد.
«صورت جریان وجوه نقد تجزیه و تحلیل¬های قوی از فرصت¬ها و ریسك¬هایی كه ترازنامه و صورت سود و زیان قادر به نشان دادن آنها نیستند ارائه می¬نماید. در تمامی مراحل توسعه و مشك

لاتی كه شركت با آنها روبرو می¬شود، انعطاف پذیری مالی یك عامل اساسی برای حل آن مشكلات می¬باشد. صورت جریان وجوه نقد بهترین ابزار برای اندازه¬گیری انعطاف¬پذیری مالی می-باشد»(فریدسون و آلوارز، 2002 ،ص 112) .

6-2)مبانی نظری مربوط به مدیریت سود

فلسفه مدیریت سود، بهره گیری از انعطاف پذیری روش¬های استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری می باشد. البته تفسیرهای گوناگونی كه می توان از روش¬های اجرایی یك استاندارد حسابداری برداشت كرد، از دیگر دلایل وجود مدیریت سود می باشد. این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روش¬های حسابداری است. در زمانی كه تفسیر یك استاندارد بسیار انعطاف پذیر است، یكپارچگی داده¬های ارائه شده در صورت¬های مالی كمتر می شود. اصول تطابق و محافظه كاری نیز می تواند باعث مدیریت سود شود. بنابر گفته گتشو (1986)، شركت كارباید سود سه ماهه نخست سال مالی خود را بدون اضافه نمودن به موجودی نقد و تنها با استفاده از روش¬های تعهدی حسابداری استهلاك، معافیت¬های مالیاتی سرمایه گذاری¬ها و به حساب دارایی بردن بهره، افزایش داد. مدیران شركت تأكید كرده اند كه این كار برای ارائه صورت¬های مالی واقعی تر و قابل مقایسه كردن صورت¬های مالی شركت، با سایر شركت¬های در صنعت مشابه صورت گرفته است. تحلیل¬گران مالی و حسابرسان از این پدیده به عنوان«ترفند حسابداری»نام می برند. این در حالی است كه تمامی این اقدام¬ها در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری صورت گرفته است. پژوهش¬ها نشان می دهد كه مدیران شركت¬ها از روی قصد، سودهای گزارش شده را با استفاده از انتخاب سیاست¬های حسابداری خاص خود، تغییر در برآوردهای حسابداری و اقلام تعهدی، دستكاری می كنند تا به هدف¬های موردنظر خود برسند(میلر و جون،2002،ص 402) . تحلیل¬گران مالی انتظار دارند كه شركت¬ها به پیش بینی¬های انجام گرفته برسند و مغایرتی نداشته باشند، این مهم برای شركت¬هایی كه قابل اتكاءتر هستند، بیشتر صادق است. تحلیل¬گران مالی و سرمایه گذاران از انحراف میان مقادیر پیش بینی شده و واقعی بسیار ناخشنود خواهند شد(كولینگ وود، 2001،ص65) . از این

مغایرت¬ها در خصوص با مدیریت سود، بیشتر استفاده می شود. در مغایرت منفی، صاحبان سود، مدیریت سود را تقلب می دانند در حالی كه در مغایرت مثبت، مدیریت سود را اقدامی بدون مشكل و طبق صلاحدید مدیریت، قلمداد می¬نمایند (فریدسون و آلوارز،2002،ص11) . برخلاف اینكه، اكثر افراد هموارسازی را سوءاستفاده از انعطاف پذیری در گزارش¬گری می دانند، به نظر ما، مدیران باخرد كه هدفشان افزایش ارزش شركت¬هایشان می-باشد، در چارچوب الزامات قانون

ی و حسابداری اقدام به بیشتركردن ارزش شركت تحت نظر خود، استفاده می نمایند(كیرشنهایتر و ملومند، 2002،ص 17) . در مقابل، اگر داده¬های آورده شده در صورت¬های مالی به زیان صاحبان سود تغییر کند، تقلب مدیریت در جهت مقاصد فردی¬اش محسوب می گردد. هانت، مویر وشلوین (1997) بررسی كرده¬اند كه آیا صلاحدید مدیریت كه در مدیریت سود اعمال می شود، بر ارزش شركت تأثیری دارد یا خیر؟ یافته¬های پژوهش¬های آنها نشان داد كه نشان دادن رقم پایین¬تر برای سود حاصل از اقلام معوق، باعث افزایش ارزش بازار سرمایه می شود. آشكار است هنگامی كه نظرهای شخصی مدیریت باعث كاهش سود می شود، یكپارچگی داده¬های ارائه شده در صورت¬های مالی تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
بازی با«ارقام مالی»(نامی كه گاهی اوقات برای مدیریت سود به كار می رود)می تواند تأثیر كاملاً منفی، در هنگام كشف شدن باقی بگذارد.«با استفاده از حسابداری مدیریت سود، مدیریت می تواند تصورهای سایرین نسبت به عملكرد شركتش را تغییر دهد. ارزیابی قدرت سودآوری شركت ممكن است به اشتباه تعبیر شود و باعث تعیین نامناسب قیمت اوراق بدهی و سرمایه شود. هنگامی كه اشتباه¬هایی كشف می شود، شركت دیگر اطمینان بازار را به دست نخواهد آورد و این باعث كاهش شدید قیمت اوراق بدهی و سرمایه¬اش خواهد شد(مافورد و كومیسكی،2002،ص 8) .
مدیریت سود وقتی است كه مدیران قضاوت خویش را در گزارش¬گری مالی و در نحوه ثبت و گزارش¬های مالی بصورتی وارد نمایند كه تغییر در محتوای گزارش¬های مالی، برخی از سهامداران را نسبت به عملكرد اقتصادی شركت گمراه نماید و بر معیارها و پیامدهای قراردادی كه وابسته به ارقام حسابداری گزارش شده اند تأثیر گذارد. از جمله مواردی كه مدیران می توانند بر آنها اعمال قضاوت نمایند عبارتند از: عمر مفید دارایی¬ها و ارزش اسقاط دارایی های بلند مدت و برآورد مطالبات مشكوك الوصول و انتخاب یك روش از بین روش¬های مختلف حسابداری كالا و استهلاك و سرمایه گذاری¬ها و تخصیص هزینه¬ها در قیمت تمام شده و ; . تمامی این موارد، جزیی از اقلام تعهدی حسابداری هستند كه مدیران در رابطه با آنها دارای اختیار می باشند. بدین ترتیب اعمال آنها كه منجر به اعمال مدیریت سود می شود جزء اقلام تعهدی اختیاری هستند ولی اقلام تعهدی غیراختیاری بواسطه مقررات و سازمان¬ها و دیگر عوامل خارجی محدود هستند

و در اختیار و كنترل مدیریت نیستند. لذا مدیریت امكان تغییر آنها را ندارد. در متون حسابداری از اقلام تعهدی اختیاری بعنوان شاخص مدیریت سود نام می¬برند.
نقش اصلی گزارش¬گری مالی انتقال اثربخش اطلاعات مالی به افراد برون سازمانی به روشی معتبر و به موقع است(هیأت استانداردهای حسابداری مالی، 198) . برای انجام این مهم

، مدیران از فرصت-هایی برای اعمال قضاوت در گزارش¬گری مالی برخوردار شده اند. مدیران می¬توانند از دانش خود درباره فعالیت¬های تجاری برای بهبود اثربخشی صورت¬های مالی به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات به سرمایه گذاران و اعتباردهندگان بالقوه استفاده کنند. با این حال چنانچه مدیران برای گمراه کردن استفاده کنندگان صورت¬های مالی(درون و برون سازمانی)از طریق اعمال اختیارات خود در زمینه گزینش¬های حسابداری در گزارش¬گری مالی، انگیزه¬هایی داشته باشند، احتمال می رود مدیریت سود رخ دهد. ادبیات اولیه در حوزه مدیریت سود به آزمون تأثیر گزینش¬های حسابداری بر بازار سرمایه پرداخته است. کانون تمرکز اصلی آن تمایز میان دو فرضیه رقیب بوده است. فرضیه مکانیکی که در ادبیات حسابداری دهه1960رایج بوده، بیانگر این است که استفاده کنندگان صورت-های مالی، منابع اطلاعاتی غیر از گزارش¬های مالی شرکت¬ها را مورد استفاده قرار نمی دهند و سرمایه گذارن صرفاً بر اساس ارزش¬های ظاهری منعکس در اطلاعات مالی گزارش شده توسط شرکت¬ها، تصمیم¬های خود را اتخاذ می نمایند. فرضیه مکانیکی پیش¬بینی می کند که رابطه میان سود حسابداری و قیمت سهام صرفاً مکانیکی است. به عبارت دیگر، سرمایه گذاران ممکن است به طور سیستماتیک به وسیله گزینش¬ها و روش¬های حسابداری گمراه شوند. رقیب فرضیه مکانیکی، اصطلاحا فرضیه بازار کارا نامیده می شود.

فرضیه بازار کارا، پارادایم حکم فرما بر پژوهش¬های حسابداری مالی در دهه 1970، بیانگر آن است که قیمت¬های بازار تمام اطلاعات در دسترس را بطور کامل منعکس می¬نماید. سه شکل برای کارایی بازار وجود دارد: ضعیف، نیمه قوی و قوی. شکل ضعیف حاکی از آن است که قیمت¬های جاری بازار صرفاً منعکس کننده اطلاعات تاریخی(گذشته)است. شکل نیمه قوی بیانگر آن

است که قیمت¬های سهام منعکس کننده تمام اطلاعات در دسترس عموم است، در حالیکه شکل قوی از انعکاس تمام اطلاعات از جمله اطلاعات محرمانه در قیمت¬ها حکایت دارد. معمولاً شکل نیمه قوی فرضیه بازار کارا، پذیرفته ترین حالت آن است که برای آزمون فرضیه بازار کارا مد نظر قرار گرفته است. این شکل از فرضیه بازار کارا حاکی از آن است که بازار می تواند اثر تغییرات حسابداری آرایشی را تشخیص دهد، لذا این نوع تغییرها نمی توانند بطور سیستماتیک بازار را گمراه نمایند. به عبارت دیگر، آگاهی از اطلاعات به سرمایه گذاران اجازه کسب سود اضافی را نمی دهد، چون قیمت¬ها قبلاً این اطلاعات را در بر گرفته¬اند. پژوهش های تجربی اولیه كه از این فرضیه¬ها بهره گرفته اند، در تأیید پیش بینی-های هر یك با شكست مواجه شدند. پژوهش¬های پیشین، فرضیه مكانیكی را از طریق بررسی واكنش بازار سهام به گزینش¬های حسابداری كه سود را افزایش داده، اما تأثیری بر جریان¬های نقدی نداشته اند، مورد آزمون قرار دادند. كاپلن و رل

(1972)شركت¬هایی را كه روش استهلاك خود را برای مقاصد گزارش¬گری مالی از تسریعی به خط مستقیم تغییر داده بودند، بررسی كردند و به این نتیجه دست یافتند كه بازده غیر عادی این شركت¬ها پیرامون زمان اعلام سود تقریباً حول و حوش صفر بوده است. نتایج پژوهش آنها با فرضیه مكانیكی مغایر بود. از سوی دیگر، تعدادی از موارد خلاف قاعده در بازار نظیر تأثیر ژانویه(روزف

و كینی، 1976) ، تأثیر اولین روز هفته یعنی دوشنبه(كراس، 1973) و تمایل¬های بعد از اعلام سود(برنارد و توماس) مشاهده گردید كه اعتبار فرضیه بازار كارا را به چالش كشید. علاوه بر ای

ن، هم فرضیه مكانیكی و هم فرضیه بازار كارا بدلیل ساده بودن مفروض¬هایی كه بر آنها استوار شده اند، مورد انتقاد قرار گرفته اند. یكی از این انتقادها حاكی از آن است كه بر خلاف مفروض¬ها، سرمایه گذاران از لحاظ توانایی برای كسب اطلاعات حسابداری و پردازش آن همطراز و متجانس نیستند(هند، 1990) .

به دلیل فقدان شواهد پشتیبانی كننده برای هر یك از این فرضیه¬ها، معلوم نیست چرا شركت¬ها به تغییرات حسابداری آرایشی متوسل می شوند. در پاسخ به این سؤال، واتز و

زیمرمن (1978)نظریه اثباتی خود را بعنوان بدیلی برای توصیف تغییرهای حسابداری آرایشی تدوین نمودند. نظریه اثباتی انگیزه¬هایی را غیر از انگیزه¬های مرتبط با بازار سرمایه برای مدیریت سود توسط شركت¬ها طرح می كند. برای انجام این كار، نظریه اثباتی، فرضیه¬های قبلی را نقض نمی كند. بلكه به جای آن، برای بكارگیری گزینش¬های متفاوت حسابداری، بر انگیزه¬های قراردادی

داخلی شركت تمركز می¬كند. متغیرهای حسابداری مبنایی را برای تصمیم¬های مربوط به تخصیص منابع، جبران خدمات مدیریت، و اجتناب از نقض شرایط قراردادهای بدهی فراهم می كنند. بنابراین مدیریت می تواند با گزینش برآوردها و رویه¬های حسابداری بر نتایج و پیامدهای این تصمیم¬ها تأثیر گذارد. بر همین اساس، نظریه اثباتی اصطلاحاً نظریه قراردادها نیز نامیده می شود(بولو و حسینی ،1386،ص 72)5
فرضیه¬های اصلی مطرح شده توسط واتز و زیمرمن6 (1986) فرضیه طرح پاداش، فرضیه قرارداد بدهی و فرضیه هزینه سیاسی هستند که در ادامه به توضیح هر یک از این فرضیه¬ها می پردازیم.

1-6-2)فرضیه طرح پاداش
فرضیه طرح پاداش، نقش گزینش¬های حسابداری در طرح¬های جبران خدمات مدیریت را مورد بحث قرار می¬دهد. مدیران، علاوه بر حقوق مقرر خود، به طور مستمر از پاداش اضافی مبتنی بر عملکردشان بهره¬مند می¬شوند. داده¬های صورت¬های مالی به خصوص سود خالص، اغلب برای اندازه گیری عملکرد مدیران مورد استفاده قرار می¬گیرد. بنابراین مدیران برای گزینش روش¬های حسابداری و اعمال اختیارات در خصوص برآوردهای حسابداری به منظور بهبود مزای

ای جبران خدمات خود دارای انگیزه¬هایی هستند. پژوهش¬گران قبلی این موضوع را چنین تفسیر کرده¬اند که مدیرانی که پاداش آنها بر اساس سود تعیین می شود، برای گزینش روش¬های حسابداری افزاینده سود انگیزه دارند. با این حال، آزمون این فرضیه بی نتیجه بود. هیلی7(1985) ناسازگاری¬هایی را که در صورت وجود کف و سقف در طرح¬های پاداش مدیران غیر قابل کنترل بود، تشریح نمود.
او به این نتیجه دست یافت که مدیران، در صورت تعیین کف یا سقف در طرح¬های پاداش، به احتمال زیاد اقلام تعهدی کاهنده سود را بر می¬گزینند و هنگامی که در طرح¬های پاداش، کف یا سقفی تعیین نشده باشد، اقلام تعهدی افزاینده سود را بر می گزینند. نمونه اخیر که در آن شواهدی از مدیریت سود به چشم می¬خورد، تحقیق دچاو و اسلون (1991)است. آنان نشان داده¬اند که مدیران شرکت¬ها در سال¬های پایانی مدیرت خود از طریق کاهش مخارج تحقی

ق و توسعه، مزایای جبران خدمات خود را افزایش می دهند(بولو و حسینی ،1386،ص74)2

2-6-2)فرضیه قرارداد بدهی

دومین فرضیه اصلی مطرح شده توسط واتز و زیمرمن فرضیه قرارداد بدهی است. فرضیه مذکور مبتنی بر این تصور است که انگیزه مدیریت سود از قراردادهای بدهی ناشی می¬شود. بستانکاران، محدودیت¬هایی را برای پرداخت سود، بازخرید سهام و ایجاد بدهی اضافی به شرکت تحمیل می کنند تا از بازپرداخت اصل و فرع بدهی¬های شرکت اطمینان حاصل نمایند(واتز و زیمرمن، 1986)3 این محدودیت¬ها اغلب در قالب اعداد و ارقام حسابداری و نسبت¬ها، نظیر سطوح سرمایه در گردش، پوشش بهره و ارزش ویژه بیان می¬شود. بنابراین، فرضیه قرارداد بدهی بیانگر آن است که مدیران شرکت¬های دارای نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه بالاتر برای

اجتناب از ناکامی شرکت در تحقق بخشی از شرایط پیش بینی شده در قرارداد، به سوی انتخاب رویه¬های حسابداری افزاینده سود گرایش پیدا می کنند. تعدادی از پژوهش¬ها، این موضوع را بررسی کرده اند که آیا شرکت¬ها در قبال شرایط استقراض، به مدیریت سود پرداخته¬اند یا خیر؟

دی¬فاند و جیامبالو4(1994) با استفاده از نمونه-ای متشکل از شرکت¬هایی که شرایط استقراض خود را نقض کرده¬اند، به این نتیجه دست یافتند که این شرکت¬ها در سال¬های قبل از نقض شرایط استقراض، از اقلام تعهدی افزاینده سود بهره برده¬اند. آنان یافته مذکور را به این صورت

تفسیر کردند که شرکت¬ها تلاش می¬کنند تا نقض شرایط قراردادهای بدهی را تا حد امکان به تأخیر بیندازند. همچنین، طبق یافته¬های سوئینی5 (1994)، مدیران شرکت¬ها برای اجتناب از نقض شرایط استقراض از طریق تغییرات حسابداری افزاینده سود واکنش نشان می دهند.
او به این نتیجه دست یافت که هزینه¬های عدم توانایی پرداخت تحمیل شده از سوی قرض دهندگان و انعطاف پذیری حسابداری در دسترس مدیران از مهم¬ترین عوامل تعیین کننده واکنش¬های حسابداری مدیران بشمار می رود(همان منبع)2

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir