مقاله در مورد پرش به محتوای اصلیرفتن به نوارابزار با word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد پرش به محتوای اصلیرفتن به نوارابزار با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد پرش به محتوای اصلیرفتن به نوارابزار با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
اجزاء یاخته گیاهی
یاختههای گیاهی، ضمن دارا بودن تفاوتهای ظاهری از نظر شكل و ساختار، ویژگیهای مشترك بسیار دارند و به طور كلی از خارج به داخل شامل اجزاء زیرند:
1 دیواره یاختهای و غشای سیتوپلاسمی.
2 سیتوپلاسم كه خود شامل دو بخش زمینه (هیالوپلاسم) و اندامكهای مختلف مانند شبكه آندوپلاسمی، میتوكندریها، پلاستها، ریبوزومها، لیزوزومها، دستگاه گلژی، سانتریولها، واكوئولها، ریز رشتهها و ریز لولههاست.
3 هسته كه واجد عوامل ارثی اصلی یاخته است.
دیواره یاختهای
در پیرامون اغلب یاختههای گیاهی و بعضی از یاختههای جانوری دیوارهای به نام دیواره یاختهای وجود دارد. دیواره یاختهای در یاختههای گیاهان ساختار نسبتاًسخت سلولوزی دارند و نوعی اسكلت بیرونی را به وجود میآورد كه به این یاختهها شكل هندسی و نسبتاً ثابتی میدهد.
این دیواره، كه دیواره نخستین نیز نامیده میشود، به وسیله پروتوپلاسم زنده یاخته ایجاد میگردد و وجود آن اساسیترین وجه تمایز بین گیاهان و جانوران است. دیواره بین دو یاخته شامل سه بخ
ش یا لایه است. هر یك از دو یاخته مجاور هم دیواره نخستین را تولید میكند و بین آن دو، لایه بین یاختهای به نام تیغه میانی مشترك بین دو یاخته وجود دارد . جنس تیغه میانی از تركیبات پكتیكی مانند پكتین است.
دیواره نخستین و لایه بین یاختهها تنها لایههای دیوارهای در یاختههای سازنده بافتهای نرم گیاهان است. در نتیجه افزایش سن یاخته ممكن است مواد دیگری ساخته شوند و از سمت داخل یاخته به صورت لایهای روی دیواره نخستین قرار گیرند كه دیواره دومین یا پسین نام دارد. پس از تشكی
ل دیواره پسین، یاخته معمولاً میمیرد و پروتوپلاست آن از بین میرود.
تبادل مواد از خلال دیواره یاختهای
دیواره یاخته گیاهی سطح ممتدی نیست بلكه منافذی به اندازههای متفاوت در آن وجود دارند. در محل این منافذ، سیتوپلاسم دو یاخته مجاور مستقیماً با یكدیگر در ارتباطاند. این ارتباط در اثر رشتههای لولهای سیتوپلاسمی بسیار نازك به نام پلاسمودسمها برقرار میشود. به علتوجود این منافذ در دیوارههای سلولوزی، پخش و تبادل مواد بین یاختهها در بافتهای گیاهی با سرعت و سهولت صورت میگیرد. پلاسمودسمها در دیوارههای نخستین، در سوراخهای ریز دیواره، جایی كه دیواره فاقد تیغه میانی است به وجود میآیند و سیتوپلاسم از آن محلها از یاختهای به یاخته دیگر ادامه مییابد.
غشای سیتوپلاسمی
در سطح بیرونی اغلب یاختههای جانوری و در درون دیواره سلولوزی اكثر یاختههای گیاهی، غشایی به ضخامت 75 آنگستروم وجود دارد كه از یك سو با خارج و از سوی دیگر با محتویات درون یاخته در ارتباط دایمی است. این غشا از یك لایه دو مولكولی فسفولیپید تشكیل شده است. همه موادی كه به یاخته وارد و یا از آن خارج میشوند باید از این غشا عبور كنند.
پروتئینهای مختلفی كه در میان لایههای فسفولیپیدی وجود دارند برای عبور مولكولهای ویژه نقش حامل را ایفا میكنند. برای توجیه ساختار شیمیایی غشای سیتوپلاسمی و استقرار مولكولها در آن طرحهای مختلفی از طرف دانشمندان پیشنهاد شده است كه از بین آنها مدل موزائیك – سیال برای ساخت غشا بیش از همه مورد قبول واقع شده است. این مدل، كه نخست توسط اس. جی. سینگر Singer S.J در سال 1971 پیشنهاد شده، غشای یاخته را به صورت موزائیكی از لیپید و پروتئین نشان میدهد. سینگر ساختار اساسی غشاهای یاختهای را به كوههای یخی (پروتئینها) شناور در دریا (لیپیدها) تشبیه كرده است. بدین سان مولكولهای پروتئین را به صورتی در نظر میگیرند كه در سطح غشا حركتی جانبی دارند و رابطه ساختاری پروتئینها را با لیپیدها متغیر میدانند.
بر اساس مدل موزاییك – سیال، پروتئینهای غشا را، بر حسب میزان نفوذ آنها در درون دو لایه لیپیدی غشا، به پروتئینهای عمقی و پروتئینهای سطحی تقسیم میكنند.
غشای سیتوپلاسمی از یك لایه دو مولكولی (دو ردیفی) فسفولیپید ساخته شده كه هر مولكول آن شامل یك سرآب دوست و یك دم آب گریز است. استقرار این دو ردیف مولكول در مقابل یكدیگر به گونهای است كه دمهای آب گریز به طرف داخل و در مقابل یكدیگر، و سرهای آب دوست در طرف خارج قرار گرفتهاند. مولكولهای پروتئین در سطح بیرونی یا درونی و یا در تمام غشا وجود دارند.
نقش غشای سیتوپلاسمی حفظ تراوایی انتخابی است. این غشا چون سدی نیمه تراوا عمل میكند، بدین معنی كه از خروج مواد آلی یاخته، مانند هیدراتهای كربن و پروتئینها، جلوگیری مینما
ید در صورتی كه به آب و نمكهای كانی امكان میدهد تا درون آن نفوذ كنند. چنین غشایی كه فقط بعضی مواد از آن عبور میكنند، غشای نیمه تراوا نامیده میشود. نیمه تراوا بودن غشا عامل اصلی در نقش آن است. اگر غشا كاملاً تراوا میبود، مقدار زیادی از محتویات یاخته بسادگی از آن خارج میشد و در نتیجه فعالیت زیستی یاخته متوقف میگشت و اگر غشا كاملاً ناتراوا میبود، آب و نمكهای كانی، مواد ضروری جهت سوخت و ساز یاخته، نمیتوانستند وارد آن شوند و باز هم فعالیتهای یاخته متوقف میشد. بنابراین نیمه تراوا بودن غشای یاخته شرط لازم زندگی آن است.
سیتوپلاسم
سیتوپلاسم شامل تشكیلات یاختهای است كه در داخل غشای سیتوپلاسمی (پلاسمایی) و در خارج هسته قرار دارد. سیتوپلاسم ساختاری نیمه شفاف، بیشكل و تقریباً یكنواخت دارد و خاصیت شكست نور در آن كمی بیش از آب است. سیتوپلاسم، پس از مرگ یاخته، با رنگهای اسیدی انیلین رنگ میگیرد، یعنی اسیدوفیل است (به استثنای بعضی نواحی بسیار غنی از ریبوزومها كه بازوفیلاند)، بر عكس سیتوپلاسم زنده تقریباً خنثی است. زمینه سیتوپلاسم یا، به عبارت بهتر، اساسیترین قسمت محیط واقعی درون یاخته را هیالوپلاسم گویند، زیرا اكثر اعمال بیوسنتزی یاخته در همین زمینه صورت میگیرد.
در هیالوپلاسم دو دسته عناصر به حالت شناور وجود دارند: یك دسته ضمایم دایمی مانند میتوكندریها، پلاستها، دستگاه گلژی و غیرهاند كه اندامك نامیده میشوند و فعالیت زیستی دارند: دسته دیگر مواد غیر دایمی حاصل از اعمال زیست شیمیایی داخل هیالوپلاسم به نام اجسام ضمیمه هستند. در هر حال، محدوده هیالوپلاسم از طرف داخل، غشای هسته و ازطرف خارج، غشای سیتوپلاسمی یاخته است.
اندامكها عبارتاند از: هسته، میتوكندریها، شبكه آندوپلاسمی، دیكتیوزومها، ریز لولهها و ریز رشتهها، لیزوزومها، واكوئولها و پلاستها. ذرات دیگری نیز در سیتوپلاسم دیده میشوند كه از اندامكها كوچكترند و غشا ندارند. این ذرات را ریبوزوم مینامند. گر چه ریبوزومها، به علت نداشتن غشا، اندامك به شمار نمیآیند، اما به دلیل اهمیت ویژهای كه در سوخت و ساز یاخته دارند در قسمت
اندامكها مورد بحث قرار خواهند گرفت.
سیتوپلاسم در تبادلات یاخته با محیط و همچنین مراحل مختلف سوخت و ساز نقشی اساسی دارد. یكی از ویژگیهای سیتوپلاسم جنبش دایمی آن است كه ممكن است چرخشی یا موضعی باشد. این حركات را جنبش سیتوپلاسمی مینامند كه در اثر انقباض ریز رشتهها (رشتههای میكروسكوپی) به وجود میآید. در ضمن ریز لولهها (لولههای میكروسكوپی) جنبش سیتوپلاسمی را جهت میدهند، یعنی جریان آن را به سوی منطقه معینی از یاخته متوجه میسازند و از منطقه دیگر دور میكنند. جنبش سیتوپلاسمی سبب حركت اندامكها و توزیع مواد درون سیتوپلاسم و تسهیل مواد میشوند. جنبش سیتوپلاسمی، كه انرژی آن از فعالیتهای زیستی یاخته تأمین میشود، از ویژگیهای یاخته زنده است.
ریبوزومها
ریبوزومها ذرات كروی كوچكی هستند كه به صورت آزاد یا روی شبكههای آندوپلاسمی درون سیتوپلاسم دیده میشوند. قطر این ذرات در حدود 170 تا 200 آنگستروم است. در ساختار شیمیایی ریبوزومها 65 تا 90 درصد اسیدنوكلئیك از نوع اسید ریبونوكلئیك (RNA) و 10 تا 35 درصد پروتئین وجود دارد. با استفاده از رادیو ایزوتوپها توانستهاند محل تشكیل اجزاء ریبوزوم را تعیین كنند. بدین سان معلوم شده است كه RNAی ریبوزوم در هستك ساخته میشود و از آنجا به سیتوپلاسم منتقل میگردد. دو بخش ریبوزوم، پس از ساخته شدن، به یكدیگر میپیوندند و ریبوزوم كامل را به وجود میآورند.
ریبوزومها معمولاً درون پلاستها، میتوكندریها و سیتوپلاسم دیده میشوند ولی در اكثر موارد با شبكه آندوپلاسمی همراهاند.
نقش اصلی ریبوزومها شركت در ساختن پروتئینهاست، بدین معنی كه ریبوزومها جایگاه ساخت پروتئینها هستند.
شبكه آندوپلاسمی
این شبكه در برش عرضی به صورت مجاری ظریف غشایی تو خالی با انشعابات فراوان و مرتبط به یكدیگر و یا به شكل مخازن پهن كم و بیش متراكم و پراكنده در تمام سیتوپلاسم مشاهده میشوند. این مجاری متشكل از دو غشا و فضای واقع در بین آنهاست. جدار غشاها با غشای
هستهوغشایسیتوپلاسمی ارتباط داردودرحقیقتادامهآنهادرسیتوپلاسم به شمار میآید.
به بسیاری از نقاط دیواره بیرونی شبكه آندوپلاسمی تعداد فراوانی دانههای ریبوزوم متصلاند، به همین دلیل شبكه آندوپلاسمی در ساختار یاخته به دو صورت وجود دارد: شبكه آندوپلاسمی دانهدار یا ناصاف كه واجد ریبوزوم است، و شبكه آندوپلاسمی بدون دانه یا صاف كه فاقد ریبوزوم است.
تراكم شبكه آندوپلاسمی در یاخته متغیر است و به عواملی مانند سن و فعالیت یاخته بستگی دارد. مثلاً شبكه آندوپلاسمی در یاختههای فعال یا در حال رشد بیش از یاختههایی است كه در حال استراحتاند. ضمناً یاختهای كه آسیب دیده باشد، چون برای ترمیم خود بیشتر فعالیت میكند، شبكه آندوپلاسمی آن نیز زیادتر میشود. یاختههایی كه نقش غذا دهنده دارند، مانندیاختههای رویشیپیرامون گیاهك درحالرشددانه،نیزمقدارزیادیشبكهآندوپلاسمیدارند.
نقش شبكه آندوپلاسمی ذخیره و هدایت بعضی مواد در درون یاخته است. پروتئینها در جوار ریبوزومهای واقع بر روی این مجاری ساخته شده و سپس وارد آنها میشوند. به علاوه مواد دیگری مانند گلوسیدها در این مجاری وجود دارند.
نقشهای دیگر شبكه آندوپلاسمی عبارتاند از: شركت در تشكیل دیواره سلولوزی یاخته و ایجاد ارتباط بین یاختهها. بیشتر كسانی كه یاخته را با میكروسكوپ الكترونی بررسی كردهاند، عقیده دارند كه شبكه آندوپلاسمی، یاختهها را به وسیله رشتههای سیتوپلاسمی (پلاسمودسم) از طریق دیواره سلولوزی به هم مربوط میسازد.
دیكتیوزومها
دیكتیوزومها سیستمهای غشایی ویژهای هستند كه از روی هم قرار گرفتن 5 تا 15 كیسه گرد و تخت با وزیكولهایی در لبه آنها تشكیل شدهاند. هر كیسه را سیسترنا گویند. هر دیكتیوزوم حدود 2 میكرون قطر و 5/0 میكرون عرض دارد. یاختههای ترشحی، دیكتیوزوم گستردهتری دارند. مجموعه دیكتیوزومها را دستگاه گلژی مینامند. این نامگذاری به افتخار گلژی، دانشمند ایتالیایی، صورت گرفته است كه در سال 1898 برای نخستین بار وجود آنها را در یاختههای عصبی گزارش كرده است.
در داخل كیسههای دیكتیوزومها، مواد مختلفی ذخیره و تغلیظ میشوند. مواد ترشحی عموماً آمیختهای از پروتئینها و هیدراتهای كربناند. این مواد در داخل كیسهها باقی نمیمانند بلكه پس از رانده شدن به داخل وزیكولهای مربوطه، همراه با جوانهزدن آنها، از دیواره دیكتیوزومها جدا و به داخل سیتوپلاسم آزاد میشوند. به طور كلی نقش دستگاه گلژی بستهبندی پروتئینهاس
ت. احتمالاً پروتئینها، پس از ساختهشدن بر روی ریبوزومها، از طریق شبكه آندوپلاسمی به دیكتیوزومها منتقل میشوند.
در یاختههای یوكاریوت، وزیكولهای حاوی آنزیمهای مختلف وجود دارند. بعضی از این وزیكو
لها از دیكتیوزومها جدا میشوند و خود اندامكهای ویژهای را پدید میآورند. این اندامكها را میكروبادی و لیزوزوم مینامند.
میكروبادیها
میكروبادیها ذرات كروی كوچكی هستند كه در پیرامون آنها فقط یك غشا وجود دارد. اندازه آنها در یاختههای مختلف گیاهی متفاوت است. میكروبادیها گاهی به اندازه میتوكندریها دیده میشوند ولی با این حال تشخیص آنها از یكدیگر بسیار آسان است، زیرا میكروبادیها فاقد دیواره دو غشایی هستند.
میكروبادیها شامل پراكسیزوم (حامل آنزیمهای اكسید كننده) و گلی اكسیزوم (حامل آنزیمهای تبدیل كننده چربی به قند) هستند.
لیزوزومها
در بافتهای گیاهی و جانوری، اندامكهایی كروی به اندازه میتوكندریها یا كوچكتر از آنها وجود دارند كه آنها را لیزوزوم یا«اجسام میكروسكوپی آنزیمدار مینامند. این اندامكها فقط یك غشا دارند و این ویژگی آنها را از میتوكندریها متمایز میسازد. بخش مركزی آنها متراكمتر است و گاهی دارای بلورهای گوناگوناند.
پژوهشهایی كه به منظور شناخت نقش لیزوزومها به عمل آمدهاند نشان میدهند كه در این اندامكها آنزیمهای گوناگونی وجود دارند كه نوع آنها بر حسب نوع بافت و نوع یاخته متفاوت است و از این نظر اجسام میكروسكوپی آنزیم دار نامیده میشوند. نقش لیزوزومها تجزیه سریع ملكولهای درشت و گوارش مواد هنگام تمایز یاختهای است.
واكوئولها
واكوئول (حباب) حفره یا كیسهای است كه غشایی به نام تونوپلاست آن را از سیتوپلاسم جدا میكند. درون واكوئول را مایعی به نام شیره واكوئولی پر كرده است.
واكوئولهای یاختههای جوان كوچكاند و بیشتر فضای درون یاخته را سیتوپلاسم اشغال میكند. به موازات رشد یاخته، واكوئولها نیز رشد میكنند و بزرگ میشوند. سپس تدریجاً با ادغام در یكدیگر تعدادشان كم ولی بزرگتر میشوند. وقتی یاخته به اندازه نهایی خود میرس
د، بخش اعظم فضای آن را واكوئولها اشغال میكنند كه سیتوپلاسم و هسته را به كنار دیواره میرانند.
غلظت شیره واكوئولی ثابت نیست و در اثر تغییرات مقدار آب یاخته تغییر میكند. در نتیجه غلظت شیره واكوئولی در یاختههای متفاوت و نیز در یك یاخته در زمانهای مختلف متغیر است. واكوئولها را باید محل ذخیره آب یاخته دانست كه در پدیدههای اسمزی نقشی بسزا دارند. معمولاً مواد زاید سیتوپلاسم در داخل واكوئول جمع میشوند.
آنتوسیانینها رایجترین رنگدانه موجود در شیره واكوئولی هستند. رنگ قرمز بعضی از ریشهها، برگ چغندر و همچنین رنگ قرمز و ارغوانی یا آبی گلبرگها یا قسمتهای دیگر گیاه مربوط به انواع این رنگدانههاست. همچنین رنگ بعضی از گلبرگها مربوط به نوعی آنتوسیانین زرد رنگ به نام آنتو گزانتین است. آنتوسیانینها همراه با كاروتنوئیدها و شاید تاننها در تشكیل رنگ برگهای پاییزی نقش مهمی دارند.
در واكوئول یاختههای بسیاری از گیاهان انوع مختلف بلورهای مواد كانی و آلی یافت میشوند. بلورها از نظر تركیبات شیمیایی متفاوتاند، از مهمترین آنها میتوان بلورهای سوزنی شكل اگزالات كلسیم ( رافیدها) و نیز بلورهای سولفات كلسیم، كربنات كلسیم و سیلیس را نام برد. به نظر میرسد كه اسید اگزالیك یكی از فرآوردههای سوخت و سازی پروتوپلاست باشد. اسید اگزالیك در غلظتهای بالا برای پروتوپلاست مسموم كننده است. ولی وقتی با كلسیم تركیب شد و به صورت اگزالات كلسیم درآمد، دیگر برای پروتوپلاست اثر سمی ندارد. بلورهای اگزالات كلسیم بیشتر اوقات به صورت بلورهای منفرد یا چند تایی پهلوی هم هستند. این بلورها غالباً چند وجهی و گاهی نیز به شكل ذرات شن دیده میشوند. بلورهای اگزالات در گیاهان تك لپهای بیش از گیاهات دولپهای وجود دارند.
میتوكندریها
وجود میتوكندری در یاخته نخستین بار در سال 1900 توسط دانشمند معروف آلمانی به نام آلتمن(Altmann) گزارش شد. میتوكندریها ذراتریزی هستند كه با میكروسكوپ نوری به شكلهای كروی، میلهای یا رشتهای دیده میشوند. این تنوع اشكال به علت تهیه برش در زوایای متفاوت است و گرنه میتوكندری اندامكی لولهای شكل به طول 1 تا 3 میكرون است.
میتوكندری غشایی دو لایه دارد: غشای بیرونی صاف است و غشای درونی چینخوردگیهایی به نام تیغه دارد. وجود این چینخوردگیها سبب افزایش سطح آن میشود. از آنجا
كه فعالیتهای میتوكندری بیشتر در سطح همین غشا انجام میگیرد، لذا میزان چینخوردگی میتواند در فعالیت غشا مؤثر باشد.
كریستا ممكن است لایه لایه یا به شكل برآمدگیهای لوله مانند باشد. در گیاهان، شكل لولهای آن بیشتر دیده میشود.درون میتوكندری را ماده یكنواخت و بیشكلی به نام ماده زمینهای پر میكند كه در آن DNA ,RNA، ریبوزومها، پروتئینها، لیپیدها، نوكلئوتیدها و آب نیز وجود دارند.
ریبوزومهای درون میتوكندری مشابه ریبوزومهای سیتوپلاسمی هستند ولی از آنها كوچكترند. DNAی موجود در میتوكندری با DNAی هسته تفاوت دارد. وجود DNA و ریبوزوم به میتوكندری امكان میدهد كه بعضی از آنزیمهای تنفسی مورد نیاز را بسازد.
مهمترین نقش میتوكندریها تنفس است. به این ترتیب كه آنزیمهای تنفسی موجود در سطح غشای درونی آنها سبب شكستن مولكولهای گلوگوز و اسیدهای آمینه و چربیها میشود و در نتیجه انرژی آزاد میكند. به همین علت، میتوكندریها به عنوان نیروگاه یاخته نیز شناخته میشوند. انرژی حاصل عمدتاً به صورت ATP ذخیره میشود و در فعالیتهای زیستی مختلف یاخته مورد استفاده قرار میگیرد.
هر میتوكندری از میتوكندری قبلی و بر اثر تقسیم مستقیم ،یعنی دو تكه شدن آن به وجود میآید.
پلاستها
پلاستها اندامكهای كوچكی هستند كه در بیشتر یاختههای گیاهی وجود دارند و اغلب بر حسب رنگی كه دارند نامگذاری میشوند. پلاستهای كلروفیل دار را كه سبز رنگاند كلروپلاست ،پلاستهای رنگین دیگر را كروموپلاست و پلاستهای بیرنگ را لو كوپلاست مینامند.
لوكوپلاستها را گاهی بر اساس ماده اندوختهای آنها نامگذاری میكنند، مانند آمیلوپلاست كه پلاست نشاستهدار است.
1 كلروپلاستها
كلروپلاستها عموماً قرصی شكل بوده و به علت دارا بودن كلروفیل سبز رنگ اند. اندازه و شكل آنها در یاختهها متفاوت است. همچنین تعداد آنها در یاختههای گیاهی بر حسب نوع یاخته، نوع گیاه و میزان فعالیت فتوسنتزی آن تفاوت دارد. مثلاً در یاختههای علف خوك فقط یك كلروپلاست وجود دارد در حالی كه در جلبكها، كلروپلاستها بسیار متنوع و مختلفاند. كلروپلاستها با میكروسكوپ نوری به رنگ سبز یكنواخت به نظر میرسند و اگر آنها را از گیاه جدا كنند، در زیر میكروسكوپ به دو صورت دیده میشوند: سبزیكنواخت یا سبز دارای لكه های سبزتیره (گرانومها).
میكروسكوپ الكترونی نشان میدهد كه این اندامك غشایی دو لایه دارد. بخش درونی كلروپلاست شامل دو سیستم لایهای و ماده در برگیرنده این دو سیستم، یعنی ماده زمینهای دانه داراست. سیستم لایهای دو بخش دارد: بخشی كه گرانومها را تشكیل میدهد، و بخش دیگری كه آنها را به هم وصل میكند (بخش رابط). هر گرانوم مجموعهای است از كیسههای پروتئینی سكه مانند كه روی هم چیده شدهاند. غشاهای درونی گرانوم به صورت كیسههای پهن شدهای مرتب شدهاند كه آنها را تیلاكوئید مینامند. كلروفیل و رنگیزههای دیگر درون تیلاكوئید جای دارند.
كلروپلاستها نیز مانند میتوكندریها محتوی DAN هستند، بسیاری از پروتئینهایی كه بر اساس اطلاعات مندرج در DNAی كلروپلاست ساخته میشوند در فرآیند فتوسنتز مورد نیازند.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0