مقاله اصول یادگیری و چالش ها و راهکارها با word دارای 120 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله اصول یادگیری و چالش ها و راهکارها با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اصول یادگیری و چالش ها و راهکارها با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
اصول یادگیری و چالش ها و راهکارها
مقدمه :
یادگیری تغییر نسبتا دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل شده است. تغییراتی در رفتار که حاصلاش (و نه تمرین) ، با شرایط موقت جاندار (مثل خستگی یا حالات ناشی از مصرف برخی داروها) باشند مشمول این تعریف نمیشود
نقش یادگیری در همه صحنههای زندگی نمایان است. یادگیری نه تنها در آموختن خاص مطالب درسی ، بلکه در رشد هیجانی ، تعامل اجتماعی و حتی رشد شخصیت نیز دخالت دارد. مثلا یاد میگیریم از چه چیزی بترسیم، چه چیز را دوست بداریم. چگونه مودبانه رفتار کنیم و چگونه صمیمیت نشان دهیم.
انواع یادگیری
از چهار نوع یادگیری مشخص میتوان گفتگو کرد. این چهار گروه شامل خوگیری ، شرطی سازی کلاسیک ، شرطی سازی عامل و یادگیری پیچیده است که هر کدام را بطور مختصر توضیح میدهیم.
خوگیری
خوگیری ساده ترین نوع یادگیری است و آن عبارت از نادیده گرفتن محرکی است که با آن مانوس شدهایم، یا پیامد مهمی برای ما ندارد. به عنوان مثال ما به صدای تیک تک ساعت عادت کردهایم لذا یاد گرفتن اینکه صدای تیک تاک ساعت تازهای را نشنویم نمونهای از خوگیری است.
شرطی سازی کلاسیک
شرطی سازی کلاسیک یعنی پیوند دادن دو محرک در اثر مجاورت. پس از آن که محرک خنثی (محرک شرطی) چند بار با محرک غیر خنثی (محرک غیر شرطی) ، محرکی که بطور طبیعی و ثابت پاسخی ایجاد میکند، همراه شد، از خنثی بودن ساقط میشود و میتواند به تنهایی همان پاسخ را ایجاد کند. مثلا نوزاد یاد میگیرد که دیدن پستان مادر ، چشیدن شیر را در پی دارد.
شرطی سازی عامل
طبق نظریه شرطی شدن عامل ، ارگانیسم یاد میگیرد که رفتار تقویت شده را تکرار کند. اولین پاسخهای درست با کوشش و خطایی تصادفی یا با راهنمایی فیزیکی یا کلامی حاصل میشود. رفتارهای تقویت شده ، با فراوانی بیشتر ظاهر میشوند. مثلا کودک میآموزد که کتک زدن خواهر یا برادر سرزنش والدین را به دنبال دارد.
یادگیری پیچیده
این نوع یادگیری متضمن چیزی بیش از تشکیل پیوندها است. مثلا بکار گیری راهبرد معینی برای حل یک مسئله یا طراحی یک نقشه ذهنی از محیط خود.
اساس عصبی یاد گیران
پژوهشگران عقیده دارند که اساس عصبی یادگیری را باید در تغییرات ساختاری دستگاه عصبی جستجو کرد و به همین سبب بیش از پیش به بررسی این تغییرات در سطح پیوندهای عصبی پرداختهاند
هیلگاد روانشناس آمریکایی در یک تعریف جامع یادگیری را اینگونه تعریف میکند: ” یادگیری یعنی؛ تغییر نسبتا پایدار در رفتار که بر اثر تجربه در تواناییهای بالقوه فرد بوجود میآید.”
دیدکلی
• تفاوت سطح انسان قرن 21 با اجداد غارنشین را چه چیزی پر میکند؟
• یادگیری در زندگی انسان چه نقشی دارد ؟
• ایا یادگیری محدود به مدارس و آموزشگاهها است ؟
نقش یادگیری در همه صحنههای زندگی نمایان است. یادگیری تنها آموختن مهارتی خاص با مطالب درسی نیست؛ بلکه در رشد هیجانی ، رشد شخصیتی ، تعامل اجتماعی انسان دخالت دارد. انسان یاد میگیرد که از چه چیزی بترسد، چه چیزی را دوست بدارد و کجا چگونه رفتار کند. در واقع نوزاد از همان لحظه تولد درگیر فرآیند یادگیری میشود و این توانایی است که باعث پیشرفت و تفاوت روزانه او تفاوت انسانهای یک نسل از انسانهای نسل قبل از خودشان میشود.
فرآیند یادگیری با توجه به اهمیتش همیشه مورد توجه بوده و در این مورد دانشمندان بسیاری اظهار نظر ، پژوهش و نظریه پردازی کرده و جواب بسیاری از سوالات را روشن کردهاند، بطوری که میتوان با صراحت و اطمینان در مورد اینکه “یادگیری چیست ؟ ، چگونه رخ میدهد و عوامل موثر کدام هستند ؟ ” بحث کرد.
ویژگیهای یادگیری
تغییر در رفتار
یادگیری همره با “تغییر” است، به گونهای که بعد از کسب یادگیری موجود زنده (از جمله انسان) رفتارش (بیرونی یا درونی) به یک روش یا حالت جدید تغییر مییابد. این تغییر هم در رفتارهای ساده و هم در رفتارهای پیچیده دیده میشود.
پایداری نسبی
درست است که یادگیری همراه با تغییر است ولی هر تغییری یادگیری محسوب نمیشود، بلکه تغییرات ناشی از یادگیری پایداری (Permanency) دارند؛ و تغییراتی که پایداری نداشته باشند را نمیتوان به یادگیری نسبت داد (نظیر تغییرات ناشی از مصرف دارو یا مواد ، هیجانها ، خستگی و; که پس از رفع اثر دارو ، موضوع هیجان یا رفع خستگی و;تغییرات نیز ناپدید میشوند). فردی که مسئله یا چیزی را یاد گرفته است تغییرات حاصل از آن را همواره با خود دارد و در مواقع لازم به اجرا در میآورد.
تواناییهای بالقوه
یادگیری در فرد نوعی توانایی ایجاد میکند، بدین معنی که ” تغییرات پایدار در رفتار” نتیجه تغییر در “تواناییها” است، نه تغییر در رفتار ظاهری. اگر طرف دیگر این تواناییها همیشه مورد استفاده قرار نمیگیرند بلکه بعضی مواقع بصورت بالقوه هستند و هر وقت موقعیت و فرصت استفاده فراهم شود؛ از حالت بالقوه خارج و به حالت بالفعل (عمل) در میآیند. مثلا فردی که دوچرخه سواری را یادگرفته است، اگر موقعیت دوچرخه سواری برای او فراهم نباشد این توانایی بصورت بالقوه در فرد باقی میماند و هر وقت موقعیت و فرصت دوچرخه سواری فراهم شود (مثلا یک دوچرخه در اختیار او قرار گیرد) این توانایی از بالقوه به بالفعل (حالت عمل) در میآید. این بدان معنی است که یادگیری هیچ وقت از بین نمیرود.
تجربه
هر نوع تغییر در تواناییهای بالقوه زمانی یادگیری محسوب خواهد شد که بر اثر “تجربه” (Experience) باشند، یعنی”محرکها” (عوامل) بیرونی و درونی بر فرد (یاد گیرنده) تاثیر بگذارد (نظیر خواندن کتاب ، گوش دادن به یک سخنرانی ، زمین خوردن کودک و فکر کردن در باره یک مطلب و ;) بدین ترتیب تغییرات پایداری که در توانایی افراد بوسیله عواملی به غیر از تجربه بدست میآید یادگیری محسوب نمیشود. تغییرات پایدار غیر تجربهای بیشتر عوامل رشدی را دربر میگیرند (نظیر عضلانی شدن ، دندان درآوردن ، تغییرات بلوغ ، پیر شدن و ;).
یادگیری یا وراثت
بحث در مورد نقش یادگیری و وراثت (Inheritance) به سه نظریه متفاوت که هر یک طرفداران خود را دارند؛ منتهی میشود. گروه اول از این دیدگاه دفاع میکنند که “این وراثت است که رفتار و اعمال ما را شکل میدهد و یادگیری نقشی زیادی ندارد. گروه دوم به نقش مطلق یادگیری تاکید و وراثت را رد میکنند. اما در دهههای اخیر نظریه سومی نیز مطرح گردید که در آن بر نقش “تعاملی وراثت و یادگیری” تاکید شده است. هم از لحاظ نظری و هم از دیدگاه تحقیقی نظریه سوم بهترین دیدگاه و راهکار را دارد. از دیدگاه این گروه هیچ کدام مطلق نیستند، بلکه آنها کامل کننده یکدیگر هستند.
“انسان موجودی یادگیرنده است اما انسان چیزی را یاد نمیگیرد، مگر آنکه قبلا در ساخت ژنتیکیاش ، تواناییها و برنامه ریزیهایی وجود ندارند که مستقل از توارث باشد و هیچ رفتاری وجود ندارد که تحت تاثیر یادگیری قرار نگیرد مثلا کودکان بعد از سن معینی شروع به “خزیدند ، ایستادن و راه رفتن” میکنند (نقش وراثت) با این حال در ابتدا نواقص و مشکلات زیادی دارند که با گذشت زمان و در اثر تجاربی که بدست میآورند، آنها را اصلاح میکنند (حش یادگیری)
نظریههای یادگیری
تداعی گرایی (Associationism)
تداعی سنت گرایی از ارسطو فیلسوف یونانی باقی مانده است که در اواخر قرن نوزده و در اوایل قرن بیستم بصورت علمی و با عنوانهای “شرطی سازی ، نظریههای محرک – پاسخ و رفتار گرایی” در آزمایشهای پاولف (Pavlov )، ترندایک ( Thorndike) و اسکینر (Skinner) و ;” مورد مطالعه واقع شده است. این نظریات بر پیوند بین محرکها و پاسخها تاکید و یادگیری را حاصل آن میدانند. این نظریات “شناخت ، تفکر ” و هر فرآیندی را که قابل مشاهده مستقیم نباشد را مردود میدانند.
یادگیری اجتماعی (Social Learning)
نظریه یادگیری اجتماعی شکل دیگری از نظریههای تداعی گرا است که در کارهای البرت بندورا (Albert Bandura) و جولیان راتر (Julien Rotter) دیده میشود. این نظریهها هم بر رابطه “محرک- پاسخ” تاکید دارند ولی در کنار آن بوجود “متغیرها و عوامل شناخت درونی” واسطه بین “محرک- پاسخ” اعتقاد دارند. این کار آنها بازتاب و تقویت کننده رویکردهای شناختی در روانشناسی است.
شناخت گرایی (Cognitiveism)
تاکید “رویکرد شناختی” معمولا ، بر ادراک (Perception) ، تصمیم گیری (Decision making )، پردازش اطلاعات و; است این نظریهها در مخالفت با “تداعی گرایی افراطی” بوجود آمدند. در واقع این نظریهها به جنبههایی از فرآیند یادگیری توجه کردند که در نظریههای تداعی گرا کنار گذاشته و حتی مردود اعلام شده بود. از نظریه پردازان این حوزه میتوان با نظریههای (Gestalt)، پردازش اطلاعات و ; اشاره کرد.
حافظه و یادگیری
به نظر میرسد انسان هر چه دارد (منظور پیشرفتها) از برکت وجود حافظه (Memory) دارد. در واقع اگر حافظه نبود، شواهدی هم برای وجود یادگیری در دسترس نبود. گفته شده اگر حافظه نبود انسان مجبور بود هر لحظه و هر روز روشن کردن آتش را یاد بگیرد. بدین ترتیب حاقظه و یادگیری بطور جداییناپذیری باهم ارتباط دارند. حافظه ، یادگیری را با ذخیره کردن تجربیات و یکپارچه کردن آنها تسهیل میکند.
برای ثبت ، نگهداری و بازخوانی موضوعات یادگرفته شده مراحل سه گانه “رمز گردانی (Coding)، اندوزش (Storage) و بازیابی (Retrieval) لازم است. و این سه مرحله خود در قالب انواع سه گانه حافظه یعنی حافظه فوری (Immediate Memory)، حافظه کوتاه مدت Short- Term Memory)) و حافظه بلند مدت (Long- Term Memory) مورد بررسی قرار میگیرد.
فیزیولوژی یادگیری و حافظه
تمام اتفاقات مربوط به یادگیری (چه از نوع تداعی و چه از نوع شناختی) و تمام مراحل و فرایندهای مربوط به حافظه در مغز انجام میگیرد. تحقیقات زیادی درمورد محل و موقعیت نورونهایی که با یادگیری و حافظه در ارتباط هستند، شده است تا به سوالاتی از قبیل “مکانیزم عصبی یادگیری و یادآوری چگونه است؟ ، چگونه خاطرهها نگهداری میشوند؟ و; پاسخ داده شود.
این تحقیات به نظریههای زیاد و متفاوتی مانند نظریه تثبیت (Consolidation Theory) ، نظریه سنتز پروتئین (Portion Synthesis Theory) ، نظریه میانجیهای عصبی (Neurotransmitter Theory) و; منجر شده است. اما باز هم اطلاعات و آگاهی انسان از فرایند دقیق این اعمال ناقص است و پژوهشهادر این زمینه ادامه دارد.
گستره روانشناسی یادگیری
کلید ورود به مطالعات و مباحث روانشناسی مطالعه و آگاهی از روانشناسی یادگیری است. روانشناسی یادگیری پایهای برای درک و فهم سایر حوزههای روانشناسی است و سایر حوزههای روانشناسی نیز از نظریات و تحقیقات روانشناسی یادگیری استفادهای وسیعی میبرند. در کنار این موضوع روانشناسی یادگیری در زندگی روزمره از کاربردیترین حوزههای روانشناسی است مدرسه ، آموزشگاهها ، روشهای تربیت کودک ، آموزش رانندگی ، روشهای درمانی و انتقال تجربیات از نسلی به نسلی دیگر به یادگیری و روشهای آن وابسته هستند.
چشم انداز این علم
این تفکر که “در آینده از اهمیت و جایگاه یادگیری کاسته خواهد شد”، محال است. توجه ، مطالعه ، اظهار نظر و نظریه پردازی در حوزه یادگیری و روشهای آن از قدمتی چند هزار ساله برخوردار است و به نظر میرسد این وضع در آینده هم ، همین باقی خواهد ماند. انسان همیشه دنبال روشهای جدید و بهتری برای یادگیری است. در حال حاضر پژوهشهای مرتبط با “یادگیری شناختی” از پرکارترین و مقدمترین حوزهها است و در آینده هم این حوزه فعالیت بیشتری خواهد داشت.
روش های نوین یادگیری :
آنچه بنده تا كنون مشاهده و تجربه كرده ام به طور اختصار عرض می كنم .یكی از مواردی كه در یاد گیری مؤثّر است استفاده از رسانه های جمعی و رایانه میباشد .مثلادر درس آمار و مدلسازی هنگامی معلّم به كمك (CD) مینی تب تدریس می كند یادگیری راحت تر است و محاسبه و فاكتور های موجود مانند پراكندگی،چاركهاوغیره بسیار راحت تر و آسان تر می با شد و سریعتر می توان مطالب را به دانش آموزان ارائه كرد البتّه تجزیه و تحلیل این فاكتورها به عهده معلّم می باشد.
از طرفی با توجّه به تجرته ای كه دارم به نتیجه رسیده ام اگر هر هفته در مقاطع راهنمائی و متوسطه دو ساعت كلاس درس ریاضی آزاد به شكلی كه مطرح میكنم برگزار شود در ایجاد انگیزه و شور و نشاط در دانش آموزان مؤثّر است.از طرف مسئولین با توجّه به هر سال تحصیلی فهرستی از عنوان های مختلف مباحث ریاضی مطرح شود و معلّم مختار باشد هر عنوان را كه می خواهد انتخواب كند و مطالبی را در مورد آن عنوان مطرح كند سپس مسائلی از خود در همان رابطه مطرح كند و آن را بین دانش آمو زان به بحث و تبادل نظر قرار دهد .حل مسائل را بعهده خود دانش آموزان قرار دهد و نحوه امتحان نیز به عهده معلّم باشد و باتوجّه به مطالب تدریس شده امتحان گرفته شود.
من تقریبا ده سال است كه در ده دقیقه آخر هر كلاس سعی می كنم یك مسئله مربوط با موضوع درسی مطرح كنم و یك نمره برای حل آن در نظر می گیرم و این كار آنقدر باعث شور و نشاط در دانش آموزان می شود كه هسجچان و علاقه وافر دانش آموزان به وضوح مشاهده می شود و با نظر خواهی كه از ـنها به عمل آمده است این كار مورد تائید اكثر آنهابوده است.
این كلاس آزاد ریاضی بدان جهت مفید است كه در كلاس درس معلم امكان آن را ندارد كه به مسائل جانبی بپردازد و تاید به مطالب كتاب و تمرینات آن بپردازد. مشكلات دیگر آموزش ممكن است به مسائل زیر مربوط شود:
1- تدریس همكاران محترم ریاضی بیش از 24ساعتدر هفته به علت كمبود دبیروغیره.
2- استاندارد نبودن كلاس ها از نظر تعداد دانش آموزان
3- آشنا نبودن بعضی از همكاران محترم با رایانه و یا در دسترس نبودن آن
4- نحوه برگزاری آزمون سراسری
5- تشویق
6- آشنا شدن با روش های نوین یادگیری
7- آشنا شدن با الگوهای یك تدریس نوین
8- قداست علم
9- عادت در یادگیری
10- تغییر یا حذف مطالب كتب درسی قبل از آنكه معلم كتاب را بررسی كرده باشد
11- قدر دانی از آثار و تألیفات همكاران ارجمند ریاضی
12- حذف امتحانات نهایی در پایه های پنجم ابتدائی و سوم راهنمائی و استفاده از معلمین متخصص در رشته های ریاضی در دوره ابتدایی كه راجع به بعضی از موارد توضیح می دهند و موارد 6و7و9 با استناد به كتاب كلیت روش ها و فنون تدریس (آثار;;; صفوی)بیان می كنم.
نحوه برگزاری آزمون سراسری
یكی از مواردی كه در سال های سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی در نحوه تدریس معلم تآثیر می گذارد نحوه پذیرش دانشگاه ها بر اساس آزمون سراسری می باشد و این باعث شده است دانش آموزان كمتر به درك مفاهیم ریاضی بپردازند و از اثبات قضایا و چگونگی بدست آمدن یك فرمول سر باز زنند و تمایلی نشان نمی دهند در كلاس هندسه تحلیلی هنگامی طریقه بدست آوردن فرمول فاصله از یك نقطه از صفحه را تدریس می كردم در پایان یك دانش آموز پرسید آیا اثبات این فرمول در امتحان می آید در آزمون سراسری چه طور ؟من گفتم خیر .ایشان گفت : پس بهتر نبود از اول فقط فرمول را می نوشتید و می گفتید بدین ترتیب جایگزین كنیم و اگر در كلاس نكات تستی مطرح نشود دانش آموزان از كار معلم راضی نیستند پس باید در این مورد فكر اساسی برداشته شود كه به مفاهیم توجه شود دیگر آنكه در كتب درسی بدون آنكه قبلاً همكاران كلاسهای مورد نظر را طی كرده باشند .
قداست علم
سه چیز در متن خود از قداست برخوردار است:علم،تقوا،جهاد.و باید سعی كنیم كه قداست علم را به دانش آموزان بفهمانیم.
تشویق
قدر دانی از افراد شایسته و نیكوكار و ارج نهادن به شخصیت و اعمال و رفتار آنان بسیار اهمیت داردو فوق العاده در پیشرفت امور مؤثر است ، به گونه ای كه ممكن است شخصی بر اثر تشویق دگرگون شود و كاملاً مسیر زندگی خویش را تغییر دهد و به درجاتی بس عالی ارتقاء یابد و به عكس بی اعتنائی و بی توجهی در برابر اعمال و رفتار پسندیده موجب دلسردی است و سبب می شود كه افراد شور شوق و هیجان خود را از برای انجام كارهای نیك و ارزنده و كسب فضائل و محاسن از دست بدهند و رغبتی برای نیل به مقامات عالیه از خود
نشان ندهند. لذا باید توجه داشته باشیم كه مبادا نسبت بهه نیكان و كارهای نیك نوباوگان با بی اعتنائی برخورد نمائیم و ارزش و اهمیتی برای آنان در نظر نگیریم و نیز باید بدانیم كه در مسابقات علمی داوری بسیار مهم است چنانكه معلوم است آن كسی كه به رأی داور برنده معرفی می شود این برای او امتیاز و تشویق به حساب آمده چه بسا بر اثر داوری عادلانه آن كسی كه برنده محسوب شده در زمینه آنچه مسابقه داده به درجات بس عالی نائل شود.
یادگیری از كتاب تعلیم و تربیت اسلامی
یادگیری فرایند تغییر كردن ،تغییر یافتن ،با تغییر پذیرفتن كم و بیش دائمی است یا انجام می دهیم ایجاد می گردد.
می توان كفت بهترین تعریفی كه تا كنون از یادگیری شده است از آن هیلگارد و مارگویز است.این دو روان شناس یادگیری را بدین شرح تعریف كرده اند: «یادگیری یعنی ایجاد تغییر نسبه ثابت،در رفتار بالقوه یادگیرنده، مشروط بر این كه این تغییر بر اثر اخذ تجربه رخ داده باشد»
خصوصیات این تعریف یعنی تغییر نسبه ثابت ،رفتار بالقوه و تجربه اهمیت بسزا دارد و اینها هستند كه این تعریف را از دیگر تعریفهای یادگیری متمایز می سازند . با استناد به تعریف فوق بطوری كه از كلمه «رفتار بالقوه»بر می آید،باید گفت كه یادگیری با عملكرد تفاوت دارد.یادگیری ، بر تغییرات نسبه دراز مدت حاصل از تجربه و تمرین در دلالت دارد . در حالی كه عملكرد عبارت از تبدیل یادگیری به رفتار است. عملكرد،متأثر از عوامل خلق الساعه ، چون انگیزش ، مقتضیات محیط و خستگی است . پس بنا به اقتضای این عملكرد ممكن است یك شاخص صحیح یا نا صحیح برای یادگیری باشد.
راههای یادگیری
1-تقلید:انسان بسیاری از رفتارها و كردارهای خود را در مرحله آغازین زندگی از راه تقلید از والدین و اطرافیان خود یاد می گیرد. مثلاً سعی می كند سخن گفتن را با تقلید از دیگران در مورد تلفظ كلمات كه در برابرش بارها تكرار شده است یاد بگیرد.به همان گونه كه تلاش می كند راه رفتن ، لباس پوشیدن و آداب و رسوم را از كسانی كه با او در تماس هستند بیاموزد. بدین ترتیب آدمی بسیرای از عادتها و رفتارها را از راه تقلید از محیط زندگی فرا می گیرد.
كسی كه از دیگران تقلید می كند او را الگو و پیشوای خود قرار می دهد و در او نسبت به خود تفوق و برتری احساس می كند لذا از او تقلید می كند و می خواهد كه خودش را به مثابه او جلوه گر سازد. برای همین است كه اعمال و رفتار افراد برجسته مورد توجه و تقلید دیگران قرار می گیرد و نظر ایشان را به خود جلب می كند. مثلاً والدین و اطرافیان چون در نظر كودك مهم و با عظمتند مقتدای او هستند و نیز پیامبران اسوه دیگرانند.
2-آزمایش علمی و آزمایش و خطا: آدمی از راه تجربه علمی در رویاروئی با مشكلات گوناگون زندگی و تلاش برای حل و غلبه بر آنها به فراگیری می پردازد. او در مراحل زندگی پیوسته با مسائل تازه ای برخورد می كند كه پیش از آن نیاموخته است. در این هنگام می اندیشد كه چه چاره ای در برابر آنها به كار برد و چه رفتاری داشته باشد.وی در چنین مواردی طوری عمل می كند ككه در شرایط مختلف دفتارهای گوناگون داشته باشد كه البته در برخی موارد دچار اشتباه می شود.بدین ترتیب آدمی همواره از طریق آنچه روان شناسان آن را آزمایش و خطا می نامند چگونگی برخورد با مسائل جدید و راه حل مشكلاتی را كه عملاًدر زندگی با آنها مواجه می شود می آمورد.
3-تفكر و مشاوره: انسان از طریق تفكر و مشاوره به یادگیری می پردارد زیرا وقتی درباره مشكل خاصی فكر یا مشاوره می كند در واقع به نوعی آزمایش و خطای ذهنی دست می زند. او با این كار در ذهن خود یا با استمداد از آرای دیگران راه حلهای گوناگون آن مشكل را مورد بررسی قرار می دهد و راه های اشتباه و غیر متناسب را رد می كند. بنابر این انسان از طریق تفكر و مشاوره برای رسیدن به هدف خود به راه های جدیدی پی می برد و به نوآوریها و ابداعهای تازه ای راهنمائی می شود . به همین دلیل روان شناسان جدید این نوع یادگیری را «عملیات عالی یادگیری»می نامند.
4- انگیزه: انگیزه در امر یادگیری اهمیت فراوانی دارد. اگر برای دست یابی به هدف مشخص انگیزه ای نیرومند وجود داشته باشد انسان تلاش می كند كه راه های درستی برای یادگیری و رسیدن به هدف خویش پیدا نماید.و چنانكه با مشكلی مواجه می شود با كوششی هر چه تمامتر به حل آن مشكل می پردازد تا سر انجام راه حل مناسب را بیابد.
5- پند گرفتن از رویدادهای مهم تاریخ: یكی از عواملی كه تحریك انگیزه یادگیری وجلب توجه آدمی كمك می كند رویدادها و حوادث و مشكلات مهمی است كه وجدان مردم را تحریك می كند و توجهشان را بر می انگیزد. معمولاً بر اثر تحقق این گونه رویدادهای مهم آمادگی دارند تا درس و پندی را كه در آنها وجود دارد بیاموزند .
6- تكرار : یكی از راههای یادگرفتن و به خاطر سپردن تكرار است و عرضه مكرر اندیشهها و آرا به افراد معمولاً به استقرار این اندیشهها و نظرات و تثبیت آنها در اذهانشان میانجامد.
7- توجه : مسأله توجه در یادگیری عامل مهمی به حساب میآید ؛ مثلاً اگر انسان به یك سخنرانی توجه نكند نمیتواند مضمون و مفاد آن سخنرانی را درك نماید و در نتیجه نمیتواند در آینده مطلبی را كه در سخنرانی بیان شده به یاد آورد . به همین دلیل معلمان و مربیان همواره میكوشند كه در شاگردان خود حالت توجه و دقت به وجود آورند تا درس را كاملاً درك كنند و یاد بگیرند.
8- مشاركت پیگیرانه : برای یادگیری مهارتهای حركتی لازم است یادگیرنده به تمرین عملی مهارتها بپردازد تا یادگیری كامل حاصل شود تمرین عملی نه تنها در یادگیری مهارتهای حركتی مهم است كه در یادگیری علوم نظری و رفتارهای اخلاقی و فضایل و ارزشها و آداب و رفتار اجتماعی نیز اهمیت دارد ؛ زیرا انسان كاری را كه میخواهد یادبگیرد اگر خودش انجام دهد به سرعت و دقت یادگیری او كمك میكند . نتایج یك تحقیقات تجربی این مسأله را روشن كردهاست كه افرادی كه برخی از كلمات مقابل خود را خود میخواندند در حفظ آنها سریعتر و موفقتر ازكسانی بودند كه تنها معلم یا مسئول آزمایشگاه آن كلمات را برایشان میخواند و آنها گوش میدادند و نیز آنان موفقتر از كسانی بودند كه معلمان ضمن خواندن كلمات تصویر همان كلمات را برای آنها روی پرده به نمایش میگذاشتند . نتیجه این آزمایش اهمیت مشاركت پیگیرانه را در امر یادگیری نشان میدهد.
9- توزیع یادگیری : تحقیقات تجربی روانشناسان معاصر ثابت كردهاست كه توزیع یادگیری یا تمرین آن ، در فاصلههای زمانی دور از هم كه در خلال آن فرصتهایی برای استراحت فراهم شود به سرعت یادگیری و تثبیت آن در حافظه كمك میكند. این تحقیقات همچنین روشن كردهاست كه یادگیری با استفاده از روش توزیع بسیار بهتر از یادگیری به روش متمركز است. روش متمركز روشی است كه در طول مدت زمانی پیوسته و بدون فاصلههای استراحت صورت میگیرد.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0