توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله در مورد طاهره صفارزاده در word دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد طاهره صفارزاده در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد طاهره صفارزاده در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد طاهره صفارزاده در word :

طاهره صفارزاده

طاهره صفارزاده در سال 1315 در شهر سیرجان به دنیا آمد پس از گذراندن دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی وارد دانشگاه تهران شد و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغ التحصیل شد پس از چندی به کار در یک شرکت بیمه و ضمنا تدریس پرداخت
سپس به عنوان کارمند دفتری در شرکت نفت به کار مشغول شد و پس از مدتی در همان شرکت به اداره نگارش و ترجمه و ویراستاری انتقال یافت

برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفت در آمریکا در رشته نقد تئوری و عملی در ادبیات جهان به تحصیل پرداخت
او هم کنون در تهران به سر می برد

شناخت طاهره صفارزاده
اشاره:
طاهره صفارزاده یكی از چهره‌های شاخص و درخشان شعر در روزگار ماست. شاعری كه تعهد، مفهوم‌گرایی، اندیشه‌محوری و دین‌باوری از مؤلفه‌های اصلی شعر اوست. وی علاوه بر شاعری، در نویسندگی، تحقیق، تدریس و ترجمه نیز دستی توانا دارد، چنان كه قرآن را به سه زبان زنده دنیا ترجمه كرده است. دیگر آنكه صفارزاده به عنوان پایه‌گذار «نقد علمی ترجمه» و مؤلف نظریه «ترجمه تخصصی» در ایران شناخته شده است. ضمناً نام صفارزاده به عنوان یكی از آغازكنندگان «شعر نیمایی دینی» و همچنین یكی از بنیانگذاران حوزه هنری سازمان ت

بلیغات اسلامی در تاریخ ادبیات انقلاب اسلامی ایران به ثبت رسیده است.
برخورداری از دانش و بینش ادبی، آشنایی با پیشینه هزارساله ‌ادبیات پارسی، تنفس در هوای ادبیات معاصر، ‌تسلط كامل به زبان انگلیسی و آشنایی با ادبیات جهان باعث شده كه نام صفارزاده همواره از دهه چهل تا كنون در ذهن و زبان جامعه ادبی جاری و ساری باشد و حتی توجه محافل و مجامع ادبی و علمی جهان را به سوی او معطوف گرداند. چنان‌ كه اخیراً ـ همچنان كه در خبرها خواندیم ـ‌ دكتر صفارزاده از سوی سازمان نویسندگان آسیا و آفریقا به ع

نوان برجسته‌ترین مسلمان و نخبه جهان برگزیده شد كه این امر افتخاری بزرگ برای ایران و جهان اسلام به شمار می‌رود.
به انگیزه قدرشناسی و ارج‌گذاری به تلاشهای تأثیرگذار و ارزنده این چهره فرهیخته‌ علمی و ادبی و همچنین به منظور ابراز خرسندی از این حسن انتخاب و عرض تبریك به جامعه ‌ادبی، ‌این مقاله را كه تنها می‌تواند در حكم مقدمه و پیش‌درآمدی بر شناخت این چهره‌ فرهیخته و ماندگار معاصر باشد به رشته تحریر درآوردم. امید آنكه مورد قبول ارباب فضیلت قرار بگیرد… ان ‌شاء الله.
در تاریخ هزارساله‌ ادبیات پارسی، حضور زنان در چند چهره شاخص خلاصه شده است: رابعه بنت كعب قزداری (به عنوان اولین شاعره پارسی‌گو)، پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، سیمین دانشور و طاهره‌ صفارزاده.
اینكه چرا زنان در تاریخ ادبیات همواره در حاشیه قرار گرفته‌اند، موضوع این نوشتار نیست و بررسی علل و عوامل آن خود می‌تواند موضوع یك تحقیق مستقل قرار بگیرد. آنچه كه در این نوشتار به آن ‌خواهیم پرداخت، تأملی در كارنامه‌ ادبی شاعر نام‌آور معاصر، دكتر طاهره صفارزاده است.
سال تولد صفارزاده 1315 و محل تولد او «سیرجان» است. او بعد از گذراندن دوران ابتدایی و متوسطه، وارد دانشگاه تهران می‌شود و در رشته ادبیات انگلیسی موفق به اخذ دكترا می‌گردد. استخدام در شركت نفت و اشتغال به ترجمه، از جمله كارهایی است كه صفارزاده تا پیش از قبولی در دانشگاه «آیووا» ایالات متحده تجربه كرده است. اما بعد از قبولی در دانشگاه «آیووا» و به شوق ادامه‌ تحصیل، با استعفا، كار ترجمه در شركت نفت را وا می‌گذارد و راهی آمریكا می‌شود تا در رشته ‌نقد تئوری و عملی در ادبیات جهان به تحصیل و پس از آن به تدریس بپردازد. صفارزاده خود در این ‌باره چنین می‌گوید:

«… به پیشنهاد شاعران و نویسندگان دانشكده ادبیات دانشگاه «آیووا» سه سال قبل از آنكه من دانشجوی آنجا بشوم،‌ تدریس كاربردی ترجمه به تصویب برنامه‌ریزان آموزشی رسیده بود. تأسیس مدرسه ترجمه در دیوان هم در سال 69 بر اساس همین تحول بود. در بازگشت به ایران به نقل و قول از مسئولان وزارت علوم سابق، من اولین استاد تدریس كاربردی ترجمه به حساب آمدم. سالها در دانشگاه شهید بهشتی و دیگر دانشگاههای ایران تدری

س كاربردی ترجمه را ضمن نقد علمی ترجمه بر روی تكالیف دانشجویان كه در منزل انجام داده بودند،‌ در كلاس آموزش دادم و كارشناسانی برای این هنر پرورش یافتند. زمانی كه مسئولیت كتابهای زبان تخصصی برای رشته‌های مختلف دانشگاهی به من واگذار شد، پیشنهاد یا تئوری ترجمه تخصصی را با گذاشتن تمرین معادل‌یابی در كتابهای درسی مطرح كردم و تحقق بخشیدم و بالاخره خودم هم به لطف خداوند بر اساس همین نظریه به تألیف كتاب ”ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید“ توفیق یافتم.» (فصلنامه شعر، شماره 37، تابستان 83 ، ص 15)
صفارزاده شاعری را همچون علامه اقبال لاهوری مسند انسان‌سازی و «اصلاح‌گری» می‌داند و به شاعر به عنوان یك «مصلح اجتماعی» نگاه می‌كند. از همین رو در اكثر شعرهای او توجه به آموزه‌های اخلاقی ـ دینی مشهود است. صفارزاده در تعریف شعر چنین می‌گوید:
«تعریف من از شعر همان است كه در”طنین در دلتا“ گفته‌ام. طنین حركتی است كه حرف من در ذهن خواننده می‌آ‎غازد. شعر من، ‌شعر اندیشه است. وقتی كه فكری را عنوان می‌كنم باید تأثیر اندیشگی بر خواننده بگذارد. بنابراین من با شعر عاطفی و احساسی حتی بعد از ”رهگذر مهتاب“ تقریباً كم‌رابطه هستم. اعتقادم این است كه عاطفه و احساس یك بخش‌ جزئی در شعر هستند. شاعر باید مسئولانه اندیشه كند.» (همان،‌ ص19)
با بررسی سكوت ادبی صفارزاده به سه دوره ادبی بر می‌خوریم كه برای دست یافتن به شناختن كامل از سبك و اسلوب شعری او و تبیین شاخصه‌های زیباشناختی و ساختار اندیشه‌ورزی این شاعر معاصر، بررسی مستقل هر یك از این دوره‌ها ضرورت تام دارد.
دوران آزمون و خطا
همه‌ شاعران بزرگ در مقطعی از زندگی ادبی خویش و در مرحله‌ عبور از گردنه «آزمون و خطا» ـ به طور ناخودآگاه‌ ـ‌ به رفتار هنجار و حتی در پاره‌ای موارد «رفتار فروهنجار» با زبان مبتلا بوده‌اند، ‌ولی در نهایت با كسب دانش و بینش ادبی و رسیدن به قله‌ اجتهاد در حوزه زبان، در سیر تكوینی خویش این منزل را پشت سر گذاشته و به سرمنزل خلاقیت و نوآوری در زبان رسیده‌اند. صفارزاده نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. او نیز در منزل اول شاعری،‌ متأثر از شاعران متقدم و معاصر خویش بوده و تا مدتی در قالبهای نیمه‌سنتی طبع‌آزمایی می‌كرده، هر چند از همان آغاز صبغه ‌دینی اشعارش، او را از دیگران متمایز می‌كرده است.
دوره اول شاعری صفارزاده از سال 1335 و با چاپ نخستین مجموعه شعر او با عنوان «رهگذر مهتاب»‌ آغاز می‌شود و تا سال 1341 ادامه می‌یابد. با بررسی شعرهای اولین دفتر صفارزاده به شاعری بر می‌خوریم كه به دنبال ابلاغ‌ پیامهای اخلاقی اجتماعی است. در شعرهای این دفتر رگه‌هایی از تأثیرپذیری معنوی از پروین اعتصامی دیده می‌شود، چنان كه خود در مصاحبه‌ای به طور ضمنی به این مسئله اشاره كرده است:
«از جهت توجه به مضامین انسانی ـ اجتماعی و روشنفكری كه پالایش اندیشگی را برای خواننده تأمین كرده،‌ خانم پروین اعتصامی مورد احترام من هستند.» (دو ماهنامه ادبی الفبا، شماره سوم،‌ آبان و آذر 83 ، ص10)

یكی از وجوه تمایز صفارزاده به عنوان یك شاعر نیمایی با شاعران معاصر خویش، وارد كردن مضامین دینی به شعر است كه تا پیش از او در شعر نیمایی و سپید كم‌سابقه بوده است:
رهایم تا ز بند كام
و از زنجیرهای زنگدار نام

نیازم پیش تنها نیست
خدا و شعر
اینهایند پیوندان جاویدم
همچنان كه اشاره شد، رفتار شاعر در این دوره از زندگی ادبی خویش با زبان «رفتاری هنجار» است،‌ یعنی رفتاری مطابق با معیارها و هنجارها مقبول ادبی كه محصول رقابت جمعی با سایر شاعران معاصر است.
نكته دیگری كه درباره صفارزاده باید گفت این است كه او از همان آغاز ـ در نظر و عمل ـ شاعری اجتماعی و رسالت‌مدار است كه برای «معنا» در شعر اصالت قائل است،‌ و این چیزی است كه معاصران او ـ از جمله شاعران پیرو «موج نو» و «شعر حجم» آن را برنمی‌تابند:
در شعر اصیل سایه‌هایند لفظها، اندیشه‌ها را نه اندیشه‌ها
لفظها را …
سایه‌ها پیروان‌اند. (رهگذر مهتاب، سخن در آغاز)
گرایش به روایت، پیچیدگی در زبان
دوره دوم زندگی ادبی شاعر از سال 1347 با چاپ مجموعه شعر «طنین در دلتا» آغاز می‌شود و تا سال 1356 ادامه پیدا می‌كند. شاخصه‌های اصلی شعر صفارزاده در این دوره، گرایش به روایت و پیچیدگی در زبان است. چاپ دفترهای «سد و بازوان» و «سفر پنجم» نیز حاصل سلوك ادبی شاعر در این دوران است.
در شعرهای این دوره از زندگی ادبی شاعر، تشبیه و استعاره محلی از اعراب ندارد. و این «روایت» است كه مركز توجه شاعر قرار می‌گیرد و ساختار اشعار او را شكل می‌دهد، ‌به شعر زیر دقت كنید:
در كوچه‌های تنگ بنارس اگر سیزده‌ ساله‌ای دیدی
كه دنبال ارابه مهاراجه و بانو می‌دود و قلوه‌سنگ پرتاب می‌كند
او پسر من است

در پنج سالگی هزار و پنج ساله بود
هزار سال ادامه‌ آفتاب
بعدها دختربچه‌ای را سلام گفتم كه رنگ چشمهای او را داشت
بزرگ‌ترین اختراع همیشه از آن شما بودست
صفر را می‌گویم كه آ‎غاز را آغاز ن

هاد. (طنین در دلتا)
شعرهایی كه شاعر در این دوره از زندگی ادبی خویش سروده،‌ از ساختاری پیچیده و ابهام‌آمیز برخوردار است كه خواننده در فهم آن در می‌ماند. شاعر در این شعرها به «جریان سیال ذهن»‌ میدان تاخت و تاز داده و از همین رو فضای شعرها انتزاعی و ذهنی شده است. نیما نیز در بسیاری از شعرهای خویش به‌‌رغم تأكید فراوان بر ساده‌گویی و نزدیكی به طرز بیان طبیعی، به این شیوه متوسل شده است. توسل به این شیوه در خواننده انفعال و سرخوردگی ایجاد می‌كند و در نهایت به «بحران مخاطب» دامن می‌زند:
انفجار
روزنامه صبح و عصرمان بود
می‌خواندیم
كنار می‌گذاشتیم
دوباره می‌خواندیم
شانكا گفت كاش اینجا نیامده بودم
آلبا می‌گفت كاش به دنیا نیامده بودی
بوخ می‌گفت ما نویسندگان
لیندولف می‌گفت باید كاری كرد
آلفردو می‌گفت در یك سال فقط سه شهر را سیاحت كردیم
و جرج ما را به تماشای امكنه بی‌تاریخ می‌برد
«دوگل» بی‌ادب‌ترین مهمان جهان بود
… (كتاب «طنین در دلتا»، صص 50 ـ 48)
پیچیدگی و م‍ُغلق‌گویی شاعر در مرحله ‌دوم از زندگی ادبی خویش، برقراری ارتباط خواننده با شعر او را مشكل كرده است. به نظر می‌رسد صفارزاده در این مرحله به نوعی تحت ‌تأثیر تئوریهای ادبی غربی قرار گرفته و مطابق با آن تئوریها به سرودن شعر پرداخته است،‌ چرا كه نوعی تئوری‌زدگی در شعرهای این دوره از زندگی شاعر دیده می‌شود، هرچند این تئوری‌زدگی ناخودآگاه و در نتیجه آشنایی با زبان و ادبیات خارجی بوده باشد.

رفتار شاعر با زبان در این دوره، رفتاری مشابه رفتار پیش فراهنجار است. یعنی شاعر در تلاش گشودن راهی جدید برای دستیابی به عرصه‌های خلاقیت و نوآوری است كه این تلاش مومنامه در مرحله سوم به ثمر می‌نشیند كه محصول آن را در دفترهای «بیعت با بیداری» و «دیدار صبح» مشاهده می‌كنیم كه شاعر به زبانی كارآیند و فراهنجار دست پیدا می‌كند.

«بیعت با بیداری»‌ طلیعه رفتار فراهنجار
بدون هیچ تردیدی یك شاعر زمانی می‌تواند بر قله خلاقیت و نوآوری صعود كند كه موفق به در پیش گرفتن رفتاری فراهنجار با زبان باشد و رفتار فراهن

جار با زبان منحصر به آن گروه از شاعران است كه از دانش، بینش، بصیرت و اجتهاد ادبی برخوردارند. رفتار فراهنجار با زبان همچنان كه از نام آن پیداست به رفتاری اطلاق می‌شود كه شاعر به خاطر تسلط و اشرافی كه نسبت به زبان دارد، خود را در چارچوب هنجارهای رایج ادبی عصر خویش محدود و محصور نمی‌كند. در این شیوه‌ رفتاری، شاعر با اتكا به بصیرت و اجتهاد خویش در این عرصه،‌ زبان را به چالشی جدی با نیازهای ادبی عصر خویش می‌كشاند و برای آنكه بتواند توانایی پاسخگویی به این نیازها را پیدا كند، به رفع كاستیها و مرمت و بازسازی بنای زبان می‌پردازد. اتخاذ این شیوه رفتاری با زبان باعث تبدیل «شعر» به «فراشعر» می‌شود.
شاعران فراهنجار، هنجارشكن و هنجارستیز نیستند،‌ بلكه «هنجارفراز» هستند، ‌یعنی از جایی كه دیگران توقف كرده‌اند، حركت را آغاز می‌كنند و ادامه می‌دهند. برای مثال حافظ ادامه منطقی سعدی است. یعنی راهی را كه سعدی در غزل آغاز كرده بود، حافظ به كمال رسانید و یا در عصر خودمان می‌توان گفت كه شاملو با ابداع شعر منثور یا سپید ادامه‌ منطقی نیماست،‌ چنان كه طاهره صفارزاده نیز ادامه ‌منطقی شاملوست، با این تشخص كه شعر او از مضامین دینی برخوردار است.

و اما دوره سوم زندگی ادبی صفارزاده از سال 1356 با چاپ دو مجموعه شعر «بیعت با بیداری» و «دیدار صبح» آغاز می‌شود كه این دوره تا كنون ادامه یافته است. در این دوره شاعر به سبكی مستقل و زبانی كارآمد و منسجم دست پیدا می‌كند و ساده‌گویی را در پیش می‌گیرد. در رویگردانی شاعر از پیچیده‌گویی و گرایش او به لحن طبیعی گفتار در این دوره، شاید مؤلفه‌ای چون انقلاب اسلامی بی‌تأثیر نبوده است.
دكتر سید مهدی زرقانی درباره‌ این دوره از زندگی ادبی صفارزاده چنین می‌گوید:«در این دوره، شاعری را می‌بینیم كه زبان و شیوه بیان شعرش بسیار

ساده و لبریز از گزاره‌های خطابی و شعارگونه است. رویكرد او به گزاره‌های مذهبی ـ كه در دوره دوم كاهش یافته بود ـ دوباره شدت می‌گیرد. در ”بیعت با بیداری“ اشعار او بسیار ابتدایی‌تر است، اما در دفتر بعدی،‌ كمی شكل فنی و هنری به خود می‌گیرد. در آخرین اثرش، هم اشعار نیمایی دارد و هم منثور و البته بیشتر اشعارش در جایی بین این دو نوع شعر قرار می‌گیرند، نه زنگی زنگ و نه رومی‌ِ روم. ”دیدار با صبح“ در واقع ادامه‌ معتدل ”دلتا در طنین“ است. منتها دایره واژگانی این دفتر به طرف مذهب متمایل شده است. معمولاً بر آن است كه مضم

ون مذهبی را در مركز شعرش قرار دهد و بر گ‍ِرد آن مضمون، ساختاری شاعرانه بسازد.»
(سید مهدی زرقانی، چشم‌انداز شعر معاصر ایران‌، ص 678)
در واقع دوره ‌سوم زندگی ادبی شاعر را باید دوره ‌كمال ادبی او به شمار آورد. چرا كه شاعر طی سالیانی دراز با تلاشی بی‌وقفه و خستگی‌ناپذیر از منزل «آزمون و خط

ا» گذر می‌كند و پس از توقفی ناگزیر در منزل «پیچیده‌گویی» و بیان روایی، خود را به آخرین منزل می‌رساند و آخرین منزل همان نقطه‌ای است كه آزادی و رهایی انسان را در بیانی صمیمی و ساده فریاد می‌كند:

«از صد سال پیش به این طرف، شاعران از قله‌هایی كه می‌پنداشتند بر آن نشسته‌اند به زیر آمده‌اند، اربابهای خود را دشنام گفته‌اند و سرود عصیان را به مردم آموخته‌اند و بدون دل‌سردی می‌كوشند آوازهای خود را به دیگران بیاموزند و اطمینان دارند كه برای همه سخن می‌گویند. تنهایی شاعران امروز دارد از میان می‌رود. اینك آنها مردمی هستند، ‌در 
حسن ختام این نوشتار را به فرازی از شعر «از معبر سكوت و شكنجه» از دفتر «دیدار با صبح» اختصاص می‌دهیم، شاعر در این شعر افشاگر، ضمن اشاره به مظلومیت مردم ایرلند در مبارزات آزادی‌خواهانه و همچنین مظلومیت ملت ایران در دفاع مقدس و آوارگان فلسطینی، به گلایه از سازمانهایی می‌پردازد كه در ظاهر سنگ دفاع از حقوق بشر را بر سینه می‌زنند، ولی در مقام عمل جز «سكوت» كار دیگری نمی‌كنند! با هم می‌خوانیم:
«و بمب
‎آن گونه ماهرانه
نقش شكنجه را از جسمهای شهیدان زدوده است
كه سازمان حقوق بشر
مدافعان بین‌الملل
در غیبت گواه و سند
در مرز داوری
زبانشان بسته است

راه شما و ما و خلق فلسطین
و راه تمام خلقهای تحت ستم
از معبر شكنجه
از معبر سكوت و سلطه‌گری
به هم پیوسته‌ست
ما راه را دنبال می‌كنیم
و فتح با ما خواهد بود
…»
دفترهای شعر
رهگذر مهتاب تهران 1341
چتر سرخ دانشگاه آووا 1347
طنین در دلتا و دفتر دوم امیر کبیر 1349

سد و بازوان زمان 1350
سفر پنجم رواق 1356
حرکت و دیروز رواق 1357
بیعت با بیداری همدمی 1358
دیدار با صبح نوید شیراز 1366
مردان منحنی نوید شیراز 1366

——————————————————————————–

پرستش
ای آفتاب
ای قامتن بلند بودن
با من بگو
با من بگو
چگونه با طناب مومین اعتماد
در هرم بیکران تو آویزم وقتی که دلهره فرود
و حفره های کور زمینی
چون اضطراب بحظه تسلیم
شکوه آخرین تلاش را مخدوش می کند
گفتی من آسمان تو هستم
گفتم زمین ز مهر تو سرشار
اما باران دریغ شد
و باروری هسته تردید در معابر تکرار

——————————————————————————–

جدایی
من و تو کنون در پگاه سیری
در پگاه سردی
بذرها را چه کنیم
بذرها تشنه فرداها
طعمه طوفانها
بذرها میوه تابستانها
بذرها بندی انبان نوید
بذرهایی که به دامن کردیم
با دو دست امید
به که بسپاریم هنگام گذر

طاهره صفارزاده: توقع دارید ملتی كه صاحب قوی‌ترین ادبیات در سبك‌های كلاسیك و مدرن است، از ضدهنر استقبال كند؟
84/12/2 – 9:2 – ایسنا

طاهره صفارزاده معتقد است، دلیل این‌كه شعر امروز مانند گذشته با استقبال عمومی مواجه نیست، این است كه اكثر آثاری كه امروز با عنان شعر به چاپ می‌رسند، فاقد هویت و ارزش‌های تعریف‌شده در باب شعر، یعنی اولین هنر از روزگار باستان، هستند. این شاعر معاصر در ادامه‌ی گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،‌ اظهار كرد: سرایندگان، عناصر سازنده‌ی شعر، یعنی محتوا، فرم، تصویر، استعاره و جایگاه تلفیق احساس و اندیشه را در یك اثر هنری به‌رسمیت نمی‌شناسند. اساسا این گروه، انگیزه جذاب، حرفی برای گفتن و پیامی برای شنیدن شدن، ندارند؛ با این اوصاف، توقع

دارید ملتی كه صاحب غنی‌ترین ادبیات در سبك‌های كلاسیك و مدرن است، از ضد هنر استقبال كند؟ وی درباره‌ی عوامل موثر در نبود استقبال عامه از شعر، اظهار داشت: از عوامل دخیل كه به شخص شاعر مربوط می‌شود، كم‌سوادی، كمبود مطالعه، خلا معلومات ادبی و عمومی را باید نام برد. این دسته از شاعران حتا كاربرد فعل معلوم و مجهول، لازم و متعدی، و اسم و صفت را نمی‌دانند. این مترجم قرآن افزود: یك روز به جوانی كه شعرش را برای نقد و بررسی نزد من آورده بود، گفتم: “چرا شما جوان‌ها دستور زبان را در نوشتار فارسی رعایت نمی‌كنید؟”، گفت: “ما هنجارشكنی می‌كنیم”. به‌تحقیق، اینان هرچه را كه نمی‌شناسند، می‌شكنند. البته بخشی از این نقص‌ها متوجه آموزش‌های دوران مدرسه می‌شود؛ زیرا پایه معلومات عمومی و ادبی هر شخصیت فرهنگی در دوران پیش از دانشگاه نهاده می‌شود؛ ذوق شعر و شاعری و نویسندگی نوجوانان، بویژه در كلاس انشا، فرصت نمایان شدن پیدا می‌كند. وی ادامه داد: فقدان نقد صریح و آگاهانه در كلاس و مطبوعات، رواج ترجمه‌های تحت‌اللفظی از شعرهای خارجی،‌ بویژه غربی، و تقلید از تفنن “پست‌مدرن” بدون گذار از مراحل تجربی مدرن، از دیگر عوامل محسوب می‌شوند. جایگزینی سرگرمی اینترنت به‌جای نعمت ذوق‌پرور مطالعه كتاب، یك كسالت بین‌المللی است كه طبعا ضرر آن متوجه جوانان ما هم شده است. صفارزاده در ادامه گفت‌وگو با ایسنا، درباره‌ی راه حل برون‌رفت از بحران مخاطب، توضیح داد: برای مقابله و جلوگیری از ادامه این بحران، لازم است كه معلومات و ذوق ادبی آموزگاران و دبیران آموزش و پرورش برای تدریس درس‌های ادبی از شرایط استخدام آنان مقرر شود. برخی از این دوستان یا در رشته‌ ادبیات تحصیل نكرده‌اند یا بدون ذوق و علاقه و قبول نشدن در رشته‌های علمی و از سرناچاری اد

بیات را برگزیده‌اند. وی ادامه داد: روزی دانش‌آموز باذوقی كه استعداد شاعری هم دارد، به من گفت: “معلم ورزش ما كه دیپلم ریاضی دارد، كلاس انشا را اداره می‌كند”. ملاحظه می‌كنید؟ ذات نایافته از هستی‌بخش / كی تواند كه شود هستی بخش؟ همین اشكال درباره برخی م

سوولان صفحه‌های ادبی مطبوعات و رسانه‌ها هم صدق می‌كند؛ این‌گونه سرپرستی‌ها لزوما باید به افراد باذوق و باسواد سپرده شود؛ تا آثار خام و بی‌موضوع و حرف‌های نسنجیده كه برای خوانندگان جوان‌تر بدآموزی و برای “سراینده نابرده‌رنج” غرور كاذب ایجاد می‌كند، چاپ نشود. انتهای پیام

صفارزاده و ترجمه قرآن

ایسنا: «طاهره صفارزاده» را بیشتر یك شاعر می شناسیم. ملت ایران در سال های حدود 1340 او را با شعر «كودك قرن» به خاطر می آورند و در سال های حدود 50 با كتاب «سفر پنجم».

تسی دی «قرآن حكیم» او یكی از محصولات امسال نمایشگاه قرآن كریم بود. دوست دارد از «قرآن حكیم» حرف بزند، می گوید: «سیمین دانشور» می گفت: «من با خواندن ترجمه تو معنای قرآن را آن طور كه باید، فهمیدم.» خانم ماسترز- استاد علوم قرآنی از انگلستان- هم می گفت: «20 سال است به دنبال چنین ترجمه ای به انگلیسی می گردم.» او می گوید: «در كتاب ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید به كشف یكی از اشكالات مهم ترجمه های فارسی و انگلیسی، یعنی عدم ارتباط با نام های خداوند (اسماء الحسنی) با آیات قرآنی دست یافته ام؛ كه این تشخیص می تواند سرآغاز تحولی در ترجمه كلام الهی به زبان های مختلف باشد.» «قرآن حكیم» حاصل 27 سال زندگی و تلاش طاهره صفارزاده در مطالعه قرآن، آموختن زبان عربی، تحقیق و یادداشت برداری از تفاسیر و منابع قرآنی است؛ كه از رجوع به كلام الهی برای كاربرد در شعر شروع شده و با ترجمه به دو زبان (فارسی و انگلیس

ی) پایان یافته است و به واسطه ترجمه سلیس و روان از سوی داوران خادم القرآن سال 80 معرفی و لوح تقدیر به صفارزاده اهدا شد. خودش می گوید: شعر مقاومت و طنز سیاسی هیچ وقت حكومت پسند نبوده است؛ در سال 1355 به اتهام نوشتن شعر «مقاومت دینی» از دانشگاه اخراج شدم، در شروع نهضت اسلامی، به كمك نویسندگان سرشناس و متعهد مسلمان، به تأسیس مركزی به نام «كانون فرهنگ نهضت اس

لامی» اقدام كردم.صفارزاده پس از پیروزی انقلاب، از سوی همكارانش به عنوان رئیس دانشگاه شهید بهشتی و نیز رئیس دانشكده ادبیات این دانشگاه انتخاب شد.

می گوید: چون ضمن مقالاتی به نحوه آموزش زبان های خارجی در ایران انتقادهای خود را مطرح كردم، از طرف ستاد انقلاب فرهنگی مسئولیت برنامه ریزی زبان های خارجی از من دعوت شد كه با همكاری اساتید باتجربه، تغییراتی در برنامه

آموزش پدید آوریم. طبق این برنامه، برای اولین بار در رشته

های علمی دانشگاه ها، كتاب به زبان های انگلیسی، روسی، فرانسه و آلمانی تألیف شد. من 16 سال سرپرست اجرایی طرح بودم. طاهره صفارزاده در سال 1367 در فستیوال بین المللی شعر «داكا» به عنوان یكی از پنج عضو بنیانگذار كمیته ترجمه آسیا برگزیده شده و در زمان همكاری اش با فرهنگستان زبان و ادب فارسی، طرح تهیه فرهنگ های تخصصی اش كه با ضوابط علمی و پیشنهادات جدید تدوین شده، به تصویب شورای فرهنگستان

رسید.صفارزاده اولین معلم «نقد عملی ترجمه» در ایران است. می گوید: الان فقط كار تحقیقی و پژوهشی انجام می دهم.» البته او هنوز در زمینه شعر فعال است و دهمین كتاب شعرش در دست چاپ است. چندین مجموعه شعر را هم برای تجدید چاپ آماده كرده است. وضع نشر كتاب را چندان مناسب نمی داند و از این مسئله ابراز نگرانی می كند.

نوستالژیارو اشعار طاهره صفارزاده

دکتر معصومه خدادای مهاباد

اشاره:

یكی از روشهایی كه ما را در فهم بهتر ادبیات و متون ادبی كمك می‌كند نقد ادبی است. نقد كه عبارت است از شناخت نیك و بد و تمییز بین سره و ناسره، در تمام علوم و معارف بشری جای و سابقه دارد.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir