مقاله در مورد فرار از خانه با pdf دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد فرار از خانه با pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد فرار از خانه با pdf،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
فرار از خانه
1- مسئله شناسی فرار از خانه
1-1) تعریف فرار
فرار از خانه و اقدام به دوری و عدم بازگشت به منزل و ترك اعضای خانواده، بدون اجازه از والدین یا وصی قانونی خود، در واقع نوعی واكنش نسبت به شرایطی است كه از نظر فرد نامساعد، غیرقابل تحمل و بعضاً تغییر ناپذیر است. این عمل معمولاً به عنوان یك مكانیسم دفاعی به منظور كاهش ناخوشایندی و خلاصی از محركهای آزار دهنده و مضر و دستیابی به خواسته های مورد نظر و عموماً آرزوهای دور و دراز انجام میشود.
امروزه در اكثر كشورهای جهان، فرار از خانه به یك معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، سالانه یك میلیون نوجوان 19 –13 ساله از خانه فرار میكنند كه 74 درصد آنها دختر هستند.[1] در ایران نیز مسئله فرار دختران به عنوان یك معضل مطرح میباشد، هر چند آمار و ارقام دقیقی در اختیار نداریم، لیكن اخبار جرائد و مطبوعات از روند رو به رشد این آسیب اجتماعی،[2] كاهش میانگین سنّی دختران فراری[3] و ظهور پیامدهای ناگوار آن حكایت میكند.
2-1) انواع فرار
این عمل بر حسب موضوعات مختلف به قرار ذیل قابل دسته بندی میباشد:
الف)- از نظر جنس و تأهل
اقدام به فرار، هم از سوی پسران ( و مردان متأهل) و هم از سوی دختران (و زنان متأهل) انجام میشود.
لازم به ذكر است دلائل چنین اقدامی توسط مردان متأهل و پسران با یكدیگر متفاوت است. زنان متأهل نیز اغلب به دلیل خشونت و مفاسد اخلاقی همسر یا اغفال و مفاسد اخلاقی خود از خانه متواری میشوند.
ب)- از نظر اطلاع خانواده
در اكثر موارد اقدام به فرار به طور ناگهانی، بدون خبر و اطلاع اعضای خانواده صورت میگیرد، اما در برخی شرایط، فرد قصد خود را به صورت «تهدید به فرار» اطلاع میدهد. این عمل اغلب در بین پسران فراری معمول است.
ج)- از نظر تعداد همراهان
در شرایطی ممكن است كه اقدام به فرار به همراهی فردی از جنس مخالف با زمینه دوستی و قرار ملاقات انجام شود. اخیراً مواردی از فرارهای گروهی در بین دختران مشاهده شده است. اما اغلب، دختران به تنهایی فرار میكنند.
د)- از نظر مدت زمان
در برخی شرایط فرد پس از فرار و مواجهه با مشكلاتی نظیر عدم امنیت و فراهم نبودن امكانات زندگی، پشیمان میشود و در صورت خوش اقبالی، با كمترین لطمات روحی و جسمی توسط نیروهای امنیتی، شناسایی و در مدت زمان كوتاهی به خانه بازمیگردد. در چنین وضعیتی به نظر میرسد دلائل فرد جهت فرار چندان منطقی نبوده یا فرد برنامه و هدف معینی برای فرار نداشته است. دسته ای از دختران فراری نیز به دلیل شرایط واقعاً نامساعد خانه، حاضر به بازگشت نیستند و برای جلوگیری از اینكار از نام مستعار استفاده میكنند و یا اظهار میدارند كه خانواده ای ندارند.
هـ)- از نظر مبدأ و مقصد
اغلب فرارها از شهرستانها به مركز یا شهرهای بزرگ انجام م
یشود، هر چند مبدأ و مقصد معدودی از فرارها نیز بالعكس میباشد و گاهی نیز از شهرهای كوچك و بزرگ به قصد عزیمت به كشورهای دیگر اتفاق میافتد.
و)- از نظر تكرار
برخی از دختران برای نخستین بار اقدام به فرار میكنند و دس میگریزند.
3-1) انگیزه های فرار
آمار نشان میدهد انگیزه افراد فراری بر حسب جنس، سن، تحصیلات و محیط زندگی متفاوت است اما انگیزه های ذیل بین همگان عمومیت دارد:
الف)- اثبات وجود و جلب توجه اطرافیان و اجبار آنها برای اجرای تمایلات و خواسته های خویش؛
ب)- رهایی از هنجارها، فشارها، تحمیل ها، قید و بندها، خشونتها و آزارهای خانواده و كسب آزادی عمل در رفتارهای فردی و اجتماعی؛
ج)- لجاجت با خانواده، سلب آرامش و ایجاد بدنامی یا مشكل برای آنان به جهت عدم تعلق و دلبستگی به خانواده.
د)- تحت فشار قرار دادن دیگران برای تحقق خواسته های خود درخصوص زندگی آینده و موقعیت بهتر اقتصادی.
2- تبیین عوامل مؤثر در فرار دختران
آسیبهای اجتماعی نظیر فرار از خانه دارای زمینه ها و ابعاد مختلفـی هستنــد و عوامــل گوناگونی از جمله عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در شكل گیری آن مؤثر میباشد.
1-2) عوامل فردی
این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل شخصیتی و اختلال در سلوك و رفتار است كه به برخی از آنها اشاره میشود.
الف) – شخصیتهای ضد اجتماعی
ویژگیهای این نوع شخصیت، بهم ریختگی ارتباط میان انسان و جامعه و ارتكاب رفتارهای نابهنجار است كه مورد قبول جامعه نمیباشد، ولی معمولاً نزد عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، ناپسند شمرده نمیشود. افراد روانرنجور نسبت به هنجارها و مقررات اجتماعی بیتفاوت بوده و كمتر آنها را رعایت میكنند. اعمال این افراد نظام اجتماعی را متزلزل میكند و رعایت ارزشهای اخلاقی را به پایینترین سطح آن تنزل میدهد. از مشخصات بارز شخصیت های ضد اجتماعی خود محوری، فریبندگی سطحی و ظاهری، عدم احساس مسئــولیت، فقدان بینش نسبت به انگیزه های عمل میباشد. آنها به طور تكانشی عمل میكنند، به پیامد عم
ل خود نمیاندیشند، در كارهای خود بی پروا و بی ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یكسویه میباشند. این نوع شخصیتها عمدتاً از محیط خانه و مدرسه فرار میكنند.[4]
ب)- شخصیتهای خود شیفته
این شخصیت ها تمایل شدیدی به خودمحوری دارند و پیو
سته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند و در روابط خود با مردم به نیازها و احساسات دیگران بی توجه میباشند[5] و با آنها همدردی و علاقه نشان نمیدهند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان، قدرت، زیبایی و روابط عشقی آرمانی مشغول هستند. این گروه ممكن است مشكلات خود را بی همتا بپندارند و احساس كنند كه فقط افراد هم سطح خودشان آنها را درك میكنند.[6] اغلب این افراد والدینی داشته اند كه نسبت به آنها محبت با ثباتی نداشته یا سرد و طرد كننده بوده اند یا بیش از حد به آنها ارج نهاده اند.[7]
نـوجوانان خود شیفته، به علت سركوب خواسته ها و فقدان ارضای تمایلات درونی از كانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار نظیر فرار از خانه گرایش نشان میدهند.
ج) – شخصیت برونگرا
«آیزنك» معتقد است بین ویژگی شخصیتی افراد با رفتار نابهنجار آنها رابطه وجود دارد. فرد برونگرا به دنبال لذت جویی آنی است و دَم را غنیمت میشمـارد، دوست دارد در انواع میهمانی ها و جشنها شركت كند، تشنه هیجان و ماجرا جویی است، كمتر قابل اعتماد میباشد، نمیتواند احساساتش را كنترل نماید و بدون تأمل عمل میكند.[8]
د)- شخصیت هیستریونیك (نمایشی)
نزد این افراد جلب توجه دیگران اولویت خاصی دارد. دوست دارند پر جوش و خروش صحبت كنند. مشخصه بارز آنها بیان اغراق آمیز، هیجانی، روابط طوفانی بین فردی، نگرش خود مدارانه و تأثیر پذیری از دیگران است. توجه كافی به درك موقعیت ندارند و تمایل دارند با تعمیم عاطفی پاسخ دهند.[9] این افراد برای آنكه «خود» را ثابت كنند، هر تجربه ای را حتی اگر برای آنان گران تمام شود و مشكلاتی را ایجاد نماید، انجام میدهند.
هیجان طلبی، ماجراجویی، تنوع طلبی، كنجكاوی، استقلال طلبی افراطی، لذت گرایی كوتاه مدت[10] و ارضای تمایلات آنی، خودباختگی احساسی و غلبه كنشهای احساسی بر كنشهای عقلانی از جمله مشكلات رفتاری است كه فرد را به سوی موقعیتهای خطرزا نظیر فرار از خانه رهنمون میشود.
از دیگر مشكلات روحی – روانی كه منجر به رفتارهای ضداجتماعی میشود، میتوان به ضعف عزت نفس، احساس كهتری، فقدان اعتماد به نفس، خود انگاره ضعیف، احساس عدم جذابیت، افسردگی شدید، شیدایی، اختلال خلقی دو قطبی و; اشاره نمود. چنین افرادی معمولاً مستعد انجام رفتارهای نسنجیده، نظیر فرار از خانه میباشند.
2-2) عوامل خانوادگی
1-2-2) نوع خانواده
به اعتقاد صاحبنظران، خانواده در شكل دهی به زندگی و رفتار فرد تا حد زیادی مؤثر است. اگر خانواده با مشكلات و آسیبهای عدیدهای مواجه باشد، روند جامعه پذیری اعضای خانواده مختل میشود. «كلمن» در سال 1980 از چهار نوع آسیب برای خانواده نام میبرد كه بر كنشهای نابهنجار فرزندان مؤثر میباشد:
الف)- خانواده بی كفایت[11]
این خانواده فاقد منابع جسمانی یا روانشناختی مؤثر برای سازگاری با عوامل تنیدگی زندگی بهنجار است و نمیتواند با مسائل زندگی خانوادگی مقابله كند.
ب)- خانواده ضد اجتماعی[12]
این خانواده واجد ارزشهایی به شدت مغایر با ارزشهای اجتماعی میباشد و رفتارهای نامطلوب را تشویق میكند. به اعتقاد «مسنر» و «كروهن»[13] شرایط برخی خانواده ها نابهنجاری را تأیید مینماید.
ج)- خانواده آشفته[14]
این خانواده با كنشها و اختلالات رفتاری نظیر غیر منطقی بودن، دعوا، تعارض و ; مشخص میشود و اعضای آن دارای شخصیت های مخرب و غیر عادی هستند كه فضای خانه را به اضطراب و تنش میكشانند. هر چند والدین در چنین خانواده هایی حضور فیزیكی
دارند، اما فضای حاكم بر خانواده توأم با طرد فرزندان، عـدم محبت و بی توجهــی به مسائــل آنهـا میباشد. فرد به دلیل كمبود محبت و تربیت ناصحیح در مواجه با یك محبت كاذب اقدام به فرار میكند. والدین چنین خانواده هایی در كانون ارتباطات خانوادگی حضور فعال ندارند و فرزندان به حال خود رها شده اند و روابط آنها فاقد هر نوع نظارت صحیح میباشد و كاركرد تربیتی و كنترل غیر رسمی خانواده تضعیف شده، آرزوهای بی حد آنومیك شدت یافته و زمی
نه هنجارشكنی فرزندان فراهم است.
این نوع خانواده، فاقد سرمایه اجتماعی است و نمیتواند به عنوان یك منبع كنترل، مانع رفتارهای تند جوانان از جمله فرار آنان از خانه شود.
د)- خانواده از هم گسیخته[15]
این خانواده به دلیل از دست دادن پدر و مادر خانواده بر اثر مرگ، طلاق و جدایی در اكثر موارد برای تربیت فرزندان و سازگاری اجتماعی آنها دچار مشكل میباشد.[16]
در چنین خانواده ای فرد با احساس ناكامی و محرومیت، كمبود محبت و خلاء واكنش عاطفی مواجه است و در صورتی كه فردی جانشین والدین خانواده شود، احتمال اختلال در هویت خانوادگی و عدم پذیرش او از سوی فرزندان و ناسازگاری با وی و فرزندان ناتنی وجود دارد كه همین امر میتواند زمینه اختلالات رفتاری مانند فرار از خانه را فراهم كند.
2-2-2) روابط در خانواده
الف)- خشونت در خانواده
فرار از خانه یكی از بازتابهای خشونت خانگی است كه به دلیل تأثیرات اجتماعی آن قابل تأمل است. اعمال خشونتهای روحی، جسمی و جنسی از سوی اعضای خانواده (تجاوزات جنسی توسط پدر یا جانشین پدر یا برادر تنی یا ناتنی) عامل بسیار مهمی در فرار برخی از دختران است. بسیاری از دخترانی كه قربانی این نوع خشونتها میباشند به دلیل ترس از آزاردهندگان و آبروی خویش جرأت اظهار مشكلاتشان را ندارند، لذا از خانه فرار میكنند و در شرایطی كه از سوی نیروهای امنیتی مجبور به بازگشت شوند، تمایلی به اینكار ندارند، زیرا از محیط ناامن خانه میهراسند.
ب)- تبعیض در خانه
بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنها و دلسردی از زندگی میشوند. تبعیض در مواجه با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رویه منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان و تنبیه تبعیض آمیز بر اساس برتری پسر بر دختر یا بالعكس موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین میشود. تبعیض در خانه با روحیه حساس و عزت نفس دختران منافات دارد و لطمات جبران ناپذیری را بر روح و روان آنان وارد میكند و با ایجاد بحرانهای روحـی و سـرخـوردگـی، آنان را به سوی عكس العملهـای منفی نظیر فرار از خانه سوق میدهد.
ج)- محدودیت مطلق
در این نوع شیوه تربیتی، فرزندان از آزادی و اختیار لازم، متناسب با سن و شرایط خویش محرومند و باید نظر والدین را بدون آگاهی از علت آن انجام دهند و حق اظهار نظر، دخالت یا تصمیم گیری را ندارند. به طور نمونه نمیتوانند درباره زندگی آینده خویش تصمیم بگیرند و باید تن به ازدواجهای اجباری دهند.
ندان توجهی نمیشود، لذا توانایی و مقاومت آنها درهم میشكند. فرزندان نسبت به خانواده خود احساس نارضایتی،تحقیر، تنفر و سرخوردگی میكنند. زیرا همنوایی با هنجارها و درخواستهای خانواده، برای آنها سنگین بوده و موجب ایجاد تنفر از خانواده میشود، لذا از هر فرصتی جهت عدم پیروی از هنجارهای خانواده بهره میبرند و درصدد هستند با فرار از خانه، از این محدودیتها رهایی یابند.
د)- آزادی مطلق (فرزند سالاری)
همانطور كه عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان میتواند عامل فرار آنان از كانون خانواده باشد؛ توجه بیش از حدّ متعارف و در اختیار بودن امكانات فوق حد سنی فرزند (فرزند سالاری) هم میتواند زمینه مسائلی چون فرار از خانه را ایجاد نماید.
در شیوه فرزند سالاری، اغلب تمایلات و خواسته های فرزندان محقق میشود، لذا به محض ایجاد مشكلات و بحرانها و فشارهای زندگی كه در آن امكان تحقق برخی از آرزوها سلب میشود و یا در شرایطی كه خواسته های فرزند به افراط میگراید و والدین با آن مخالفت مینمایند، فرزند به دلیل تربیت عاطفی (نه تربیت عقلانی)، روحیه عدم درك منطقی شرایط، نازپروری و كاهش دامنه استقامت و آستانه تحمل در برابر مخالفت والدین و مسائل خانه، عصیان و طغیان نموده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده میگردد كه نهایتاً میتواند زمینه فرار از خانه را فراهم نمـاید. به عبارت دیگر فرد علیرغم وجود خانواده ای كه در اغلب موارد خواسته های او را جامه عمل پوشانده است، كوچكترین انتقاد یا منعی را تحمل نمیكند و اقدام به فرار مینماید. در این شرایط مسائل بسیار كوچك به دلیل پایین بودن آستانه مقاومت، در نظر فرد بزرگ و غیر قابل تحمل جلوه میكند. چنین فردی پس از فرار نیز اقدام خود را توجیه میكند و با احساس عمیق بیدادگری به متهم كردن اطرافیان میپردازد و معتقد است فرار او در جهت احقاق حق از دست رفته خود بوده است. این وضعیت در بین طبقات مرفه و غنی جامعه بیشتر مشاهده میشود.
3-2) عوامل اجتماعی
1-3-2) شبكه روابط اجتماعی
طبق نظریه انتقال فرهنگی ساترلند[17]انحرافات و نابهنجاری های رفتاری عموماً از طریق گروههایی نظیر دوستان یا خانواده آموخته میشود.
«اسگود» معتقد است هر چقدر میزان گذران ج
وان با گروههای همسن خود[18] كه امور خلاف در آنها هنجار است، بیشتر باشد، فرد همرنگ و همانند آنها میشود و برای كسب احترام در گروه، به رفتارهای خود نمایانه نظیر فرار از خانه تشویق میشود.[19]
فرد عضویت یافته در گروه های ناباب، ارزشهای نادرست گروه از جمله نحوه مقابله و برخورد با امر و نهی والدین، نحوه مخالفت و به كرسی نشاندن خواستها و تمایلات نفسانی در خانه، ; را درونی میكند و با دسترسی به فرصتهای نامشروع، آنها را به مرحله عمل میرساند. در این گروهها رفتار كجرو و نابهنجار بسیار عادی و روال شده است و به عنوان ارزشهای مدرن اشاعه میشود و نگرشها و نصایح والدین به عنوان ارزشهای منسوخ محسوب میشود. بر اساس تحقیقات حدود 79 درصد جوانان به همانند سازی با دوستان خود میپردازند.
2-3-2) وسایل ارتباط جمعی
رسانه های نوشتاری و دیداری دارای كاركــردهــای ســه گانه از جمله اطلاع رسانی هستند. زمانی كه رسانه ها موضوع فرار دختران را با ذكر تمام جزئیات منعكس میكنند، (البته این كار اغلب با هدف جذب مخاطب و فروش بیشتر انجام میشود) در واقع افراد را نسبت به وضعیت افراد فراری كه شرایط نامساعد و بغرنج خانه را تحمل نكرده اند، مطلع میكنند و باعث میشوند آنها نیز همین عمل را در مواجه با مسائل خانواده تكرار كنند. ضمن آنكه قبح مسئله تا حد بسیار زیادی در اذهان شكسته شده و به عنوان یك عمل عادی جلوه مینماید.
از سوی دیگر برخی از فیلمها و سریالهای تلویزیونی مشوق فرار از خانه است، ترویج روحیه استقلال طلبی غیر منطقی در سنین نوجوانی، تنوع طلبی، عدم رعایت احترام به نظرات والدین و پرخاشگری نسبت به بزرگترها، ترویج فرزندسالاری، مادی گرایی و . . . حتی نمایش فرار جمعی از جوانان، بدون نمایش صحیح پشیمانی و ندامت آنها، میتواند در شیوع این پدیده مؤثر باشد.
نقش رسانه های جمعی به ویژه ماهواره و اینترنت در رواج بی بند و باری اخلاقی، مقابله با هنجارهای اجتماعی، عدم پایبندی مذهبی و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسی حائز اهمیت است.
3-3-2) شهرنشینی
بافت اجتماعی شهرهای بزرگ و پیچیدگی رو
زافزون زندگی شهری، گمنامی و ناشناخته بودن در جمعیت میلیونی شهرهای بزرگ و كاهش نظارت رسمی و غیر رسمی، دور بودن از چنگال قانون و عدم شناسایی دقیق متخلفان، فرصت ارتكاب جرائم و رفتارهای ضد اجتماعی را فراهم میكند.
جاذبه شهرهای بزرگ، رفاه، تجملات شهری و امكانات مادی، انگیزه در اختیار داشتن آنها و زندگی در این محیط را مضاعف میكند و سیل عظیم ج
معیت با هدف یافتن شغل و دستیابی به امكانات فوق مهاجرت مینمایند و شهرهای بـزرگ را بـا خـرده فرهنگهــای مختــلف درهم میآمیزند و بدین ترتیب پایبندی به آداب و رسوم كاهش مییابد و آزادی عمل فرد نیز بیشتر میشود. گاهی همین
سراب زندگی مرفه شهری و آزادی عمل، دختران را به سوی شهرها متواری مینماید.
4-3-2) تغییر ارزشها
انسانهای دنیای امروز در چهار راه سرگردانی و تضاد ارزشها گرفتار آمده اند و نمی دانند به كدامین سو حركت كنند. از یكسو جامعه بستر نوینی از ارزشهای اجتماعی مدرن را مقابل دیدگان افراد قرار میدهد و از سوی دیگر فرد را با بن بستهای بسیاری در دستیابی به اهداف جدید مواجه میكند. جوان امروز در این شرایط با مشكل بحران هویت، كاهش پایبندی به ارزشهای دینی و اجتماعی و شكاف نسلی بین خود و والدینش مواجه است. گاه آنچه كه اجتماع به طور عملی به او میآموزد با ارزشهای خانوادگی سنخیتی ندارد و حتی در تناقض آشكار میباشد و همین امر شخصیت او را دچار دوگانگی مینماید. دختران امروز دچار خود درگیری میشوند و برای فرار از این حالت به شیوه های مختلفی نظیر فرار از خانه متوسل میگردند.[20]
5-3-2) مشكلات اقتصادی
برخی از صاحبنظران مشكلات اقتصادی را علت عمده آسیبهای اجتماعی میدانند، البته این به مفهوم نگرش تك عاملی در تبیین انحرافات نمیباشد. به اعتقاد آنان عوامل اقتصادی در چگونگی زندگی فردی و اجتماعی انسانها تأثیر گذار است. فقر و توزیع ناعادلانه ثروت، به همراه فقر فرهنگی زمینه ساز انواع رفتارهای نابهنجار میباشد. «ژان دولارد» معتقد است انسانها به طور معمول به علت كشمكش درونی ناشی از محرومیت، عكس العمل هایی نشان میدهند، اما نكته قابل تأمل آن است كه محرومیت های اقتصادی، عكس العملهای تند و ضد اجتماعی را تحریك میكند زیرا فقر، ترس از مجازات را به حداقل میرساند و فرد محروم مسئولیت عمل ضد اجتماعی خود را متوجه بی سامانی اجتماعی میداند.[21]
در شرایطی كه یك قشر از جامعه به آسانی ثروتهای كلان و بادآورده در دست دارند و شخصیت انسانها با ثروت و دارایی آنها سنجیده میشود، طبقات زیرین هرم طبقاتی همواره خود را با طبقات بالا مقایسه میكنند و از این توزیع ناعادلان
ه، احساس محرومیت مینمایند، همین احساس محرومیت نسبی[22]موجب میگردد كه فرد سعی كند به هر طریق ممكن به اهداف و آرزوهای مادی خود دست یابد یا تصمیماتی بگیرد كه مشكلات اقتصادیش برطرف شود. به طور نمونه در زمان بیكاری و بحران اقتصادی در خانواده، پدر یا جانشین پدر تصمیمات نامناسبی نظیر اجبار دختر به ازدواج با مرد مسن ثروتمند یا اجبار دختر به اشتغال در مشاغل غیر مجاز همانند خرید و فروش
مواد مخدر را اتخاذ میكند و دختر خانواده نیز متعاقباً درصدد خواهد بود كه خود را از این وضعیت اسف بار نجات دهد و به استقلال اقتصادی دست یابد، همین امر انگیزه فرار از خانه را در او تقویت میكند، غافل از آنكه رو به سوی سیاهی در حركت است.
امروزه فشارها و مشكلات اقتصادی، احتمال دو شغله بودن یا اشتغال نان آوران خانواده در مشاغل كاذب یا غیر مجاز را افزایش داده است. ه
مین مسئله منجر به كم توجهی آنها نسبت به نیازهای جوانان، رفع مشكلات روحی و روانی و تربیت صحیح و شایسته آنها گردیده است. به اعتقاد «اسگود» در شرایطی كه عضو مقتدر خانواده به واسطه اشتغال در شغل دوم، دیر وقت در منزل حضور داشته باشد و نظارت او بر اعضای خانواده كاهش یابد، اعمال ضد اجتماعی نظیر فرار از خانه در جامعه رو به گسترش خواهد بود.[23]
در این جهت انعكاس شرایط افسانه ای برخی زندگی ها و نمایش فاصله های طبقاتی توسط رسانه ها نقش مؤثری در ازدیاد این مشكل دارند.
6-3-2) ضعف نظارت اجتماعی
با استناد به انگیزه های فرار دختران از خانه درمییابیم كه اكثر آنان برای كسب استقلال و آزادی روابط در خارج از خانه (جامعه) اقدام به فرار كرده اند. این بدان معناست كه جامعه میزان نظارتهای اجتماعی دولتی و مردمی (امر به معروف و نهی از منكر، گزارشات مردمی، نیروهای بسیج…) را كاهش داده و آزادی بیقید روابط زنان و مردان را افزایش داده است، به گونهای كه آنها بدون واهمه و كنترل به امور خلاف می پردازند، در حالی كه این حد افراطی از آزادی، مقبول بسیاری از خانواده ها نیست. آنها به دلیل همین فضای نامناسب جامعه مجبور می شوند رفتار و ارتباطات اجتماعی دختران خود را محدود كنند و این محدودیت و كنترل، دختران را با عقده های روحی ـ روانی مواجه می نماید و آنان احساس خواهند كرد كه خانواده، آنها را درك نمیكند، در صـورتی كه بـرعكس، خـانـواده به دلیل آینده نگری و مصلحت اندیشی فرزند و شناخت نسبت به اوضاع اجتماعی، میكوشد دختر را از حیطه خطر دور سازد، اما برخی دختران به دلیل حساسیت های روحی و كوته بینی، دلسوزی والدین را به معنای سلب آزادی تعبیر می كنند و در نتیجه اقدام به فرار از خانه می نمایند.
3- پیامدهای فرار دختران
فرار دختران در واقع تعرض به قاعده كهن و
مرسوم زمانهای دیروز و امروز است كه خانه را محل امن و آرامش افراد میداند، نه محلی كه باید از آن گریخت. این تعرض و جدال، جامعه را تحریك كرده و آشفتگی های خاصی را دامن میزند. هنگامی كه دختری به هر دلیل منطقی یا
غیرمنطقی از خانه فرار میكند، خود و پیرامونش، یعنی خانواده و جامعه را تا شعاعی وسیع به طرق مختلف در معرض آسیبها و خطرات بسیار زیادی قرار میدهد. این پیامدها در بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل بررسی است:
1-3) پیامدهای فردی
فرار، آغاز بی خانمانی و بی پناهی است و همین امر، زمینه ارتكاب بسیاری از جرائم را فراهم میكند. دختران فراری برای امرار معاش به سرقت، تكدی گری، توزیع مواد مخدر، مشروبات الكلی و كالاهای غیر مجاز، روسپیگری، عضویت در باندهای مخوف و كثیف اغفال و فحشاء اقدام میكنند. برخی از این دختران پس از فرار در ساختمانهای متروكه، پارك، خانه های فساد . . . شب را به صبح میرساند و از مكانی به مكان دیگر در حركت هستند، فقط برای آنكه بتوانند زنده بمانند. آنها با اسامی مستعار و تیپ پسرانه و كارهای مردانه در جمع دوستان (دختر و یا پسر) روزگار فلاكتباری را سپری میكنند. شكارچیان با اغفال این دختران كه اغلب شهرستانی، ساده و بی آلایش می باشند و از اوضاع و احوال شهرهای بزرگ خبر ندارند، تمام اموالشان را به سرقت می برند و پس از تجاوز به عنف، یا آنها را رها می كنند و یا پس از شكنجه و آزار به دلیل ناشناخته بودن و غربت، می كشند. برخی از باندهای فحشاء نیز اقدام به انتقال دختران فراری به كشورهای دیگر، تجارت سكس و فروش اجزای بدن آنها می كنند. دختران فراری تمام پلهای پشت سر خود را خراب و ویران میكنند. ارتكاب به انواع جرائم و فساد اخلاقی موجب می شود كه دچار انواع بیماریها و اختلالات روحی و روانی شوند و برخی از آنها به دلیل سرافكندگی ناشی از تجاوزات، دست به خودكشی می زنند.
از دیگر پیامدهای ناگوار فرار دختران، روسپیگری و ابتلا به انو
اع بیماریهای مقاربتی از جمله ابتلا به ویروس ایدز می باشد. هر چقدر مدت زمان فرار فرد طولانی تر باشد و با افراد بیشتری تماس داشته باشد، خطر ابتلا به ویروس ایدز افزایش می یابد.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0