توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله قضا و قدر با pdf دارای 75 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله قضا و قدر با pdf  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله قضا و قدر با pdf،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله قضا و قدر با pdf :

قضا و قدر
پرتویی از تفسیر نمونه

مقدمه
واژه قضا به معنای گذراندن، به پایان رساندن و یكسره كردن و نیز به معنای داوری كردن (كه نوعی یكسره كردن است) به كار می رود و واژه «قَدُر» و «تقدیر» به معنای اندازه، اندازه گیری و چیزی را به اندازه معین ساختن استعمال می‎شود.
1- همه چیز اندازه دارد.

در آیات مختلفی از قرآن مجید می‌خوانیم كه هر چیزی محدود به حدی است كه از آن حد تجاوز نمی‌كند. در سوره طلاق آیه3 می‌فرماید: «قد جعل الله لكل شییء قدراً» (خدا برای هر چیز مقدار و اندازه‌ای قرار داده است) و در سوره حجر آیه 21 می‌خوانیم و ان من شییء الاعندنا خزائنه و ماننزله‌الابقدر معلوم» (هر چیزی خزائنش نزد ما است و جز به مقدار معین آن را نازل نمی‌كنیم) در آیات مورد بحث نیز می‌خوانیم: «و كل شییء عنده بمقدار.»

اینها همه اشاره به آن است كه هیچ چیز در این عالم بی‌حساب نیست، حتی موجوداتی را كه گاهی در جهان طبیعت، ما بی‌حساب و كتاب فرض می‌كنیم همه آنها دقیقاً حساب و كتاب دارند، چه ما بدانیم یا ندانیم، و اصولاً حكیم بودن خداوند، نیز مفهومی جز این ندارد، كه همه چیز در آفرینش او برنامه و حد و اندازه دارد.

آنچه را از اسرار آفرینش امروز بوسیله علوم دریافته‌ایم، این حقیقت را كاملاً تأیید می‌كند. مثلاً خون انسان كه حیاتی‌ترین ماده وجودی او است و عهده‌دار رساندن تمام مواد لازم به تمام یاخته‌های بدن انسان است، از بیست و چند ماده تركیب یافته. نسبت این مواد و اندازه و كیفیت هر یك بقدری دقیق است كه با كمترین تغییر سلامت انسان به خطر می‌افتد و به همین دلیل برای شناخت نارسائیهای بدن فوراً به سراغ آزمایش خون و اندازه‌گیری مواد قندی، چربی، اوره، آهن و سایر اجزاء تركیبیش می‌روند و از كمی و زیادی این اجزاء فوراً به علل نارسائیهای بدن و بیماریها پی می‌برند. تنها خون انسان نیست كه تركیبی این چنین دقیق دارد، این دقت و محاسبه در سراسر عالم هستی موجود است.

ضمناً با توجه به این نكته روشن می‌شود كه آنچه را كه گاهی ما بی‌نظمی‌ها و نابسامانیهای عالم هستی می‌پنداریم در واقع مربوط به نارسائی علم و دانش ما است و یك موحد و خداپرست راستین هیچگاه نمی‌تواند چنین تصوری درباره عالم داشته باشد و پیشرفت تدریجی علوم گواه این واقعیت است. نیز این درس را می‌توانیم بیاموزیم كه جامعه انسانیت كه جزئی از مجموعه نظام هستی است اگر بخواهد سالم زندگی كند باید این اصل «كل شییء عنده بمقدار» بر سراسر آن حكومت داشته باشد و از هر گونه افراط و تفریط و كارهائی كه حساب و كتاب در آن نیست بپرهیزد و در تمام نهادهای اجتماعی حساب و كتابرا حاكم سازد.

2- همه چیز جهان روی حساب است.
جمله «انا كل شیء خلقناه بقدر» در عین فشردگی از حقیقت مهمی در عالم خلقت پرده برمی‌دارد، حقیقتی كه بر سراسر جهان هستی حاكم است و آن اندازه‌گیری دقیق در همه كائنات جهان است. هر قدر علم و دانش بشری پیشرفت می‌كند به این اندازه‌گیری دقیق آشناتر می‌شود. این اندازه‌گیری دقیق در موجودات ذره‌بینی موجود در كرات عظیم آسمانی نیز حاكم است. فی‌المثل می‌شنویم فضانوردان با محاسبات دقیق علمی كه به وسیله صدها نفر كارشناس متخصص بوسیله‌ مغزهای الكترونیكی انجام می‌گیرد موفق می‌شوند درست در همان منطقه‌ای از كره ماه كه می‌خواستند، بنشینند، در حالیكه ظرف چند روزی كه سفینه فضائی فاصله زمین و ماه را

می‌پیماید همه چیز دگرگون می‌شود، ماه هم بدور خود می‌گردد و هم بدور زمین و جای آن بكلی عوض می‌شود و حتی در لحظه پرتاب سفینه نیز زمین هم بدور خود و هم بدور آفتاب با سرعت فوق‌العاده‌ای درحركت است، ولی از آنجا كه تمام این حركات گوناگون، حساب و اندازه دقیقی دارد كه مطلقاً از آن تخلف نمی‌كند، فضانوردان موفق می‌شوند كه با محاسبات پیچیده، درست در منطقه مورد نظر فرودآیند!

ستاره شناسان می‌توانند از دهها سال قبل، خسوف و كسوفهای جزئی و كلی را كه در نقاط مختلف زمین روی می‌دهد دقیقاً پیش‌بینی كنند، اینها همه نشانه دقت در اندازه‌گیریهای جهان بزرگ است.

در موجودات كوچك، در مورچگان ریز با آن اندامهای پیچیده، متنوع، رگها و اعصاب، ظرافت این اندازه‌گیری خیره كننده است. هنگامی كه به موجودات كوچكتر، یعنی جانداران ذره‌بینی، میكروبها، ویروسها و آمیبها می‌رسیم ظرافت این اندازه‌گیری اوج می‌گیرد و در آنجا حتی یكهزارم میلیمتر و كوچكتر از آن تحت حساب است و از آن فراتر هنگامی كه به داخل اتم وارد می‌شویم تمام این مقیاسهای اندازه‌گیری را باید دور بریزیم و اندازه‌ها به قدری كوچك می‌شود كه در فكر هیچ انسانی نمی‌گنجد. این اندازه‌گیری تنها در مسأله كمیتها نیست، كیفیتهای تركیبی از این اندازه‌گیری نیز دقیقاً برخوردار است. نظامی كه بر روح و روحیات انسان و امیال و غرائز او حاكم است، نیز اندازه‌گیری دقیقی در مسیر خواسته‌های فردی و اجتماعی انسان دارد كه اگر كمترین دگرگونی در آن رخ دهد نظام زندگی فردی و اجتماعی او به هم می‌ریزد.

در عالم طبیعت، موجوداتی هستند كه آفت یكدیگرند و هر كدام ترمزی در برابر دیگری محسوب می‌شود. پرندگان شكاری از گوشت پرندگان كوچك تغذیه می‌كنند و از اینكه آنها از حد بگذرند و تمام محصولات را آسیب برسانند جلوگیری می‌نمایند و لذا عمر طولانی دارند. ولی همین پرندگان شكاری، بسیار كم تخم می‌گذارند و كم جوجه می‌آورند و تنها در شرایط خاصی زندگی می‌كنند، اگر بنا بود با این عمر طولانی جوجه‌های فراوان بیاورند، فاتحه تمام پرندگان كوچك خوانده می‌شد. این مسأله دامنه بسیار گسترده‌ای در جهان حیوانات و گیاهان دارد كه مطالعه آن انسانرا به عمق «انا كل شیء خلقناه بقدر» ‌آشناتر می‌سازد.

3- اندازه‌گیری دقیق موجودات.
نه تنها نظام حساب شده و متقن جهان از دلایل محكم توحید و شناسائی خدا است كه اندازه‌گیری دقیق آن نیز دلیل روشن دیگری می‌باشد، ما هرگز نمی‌توانیم اندازه‌گیری موجودات مختلف این جهان و كمیت و كیفیت حساب شده آنرا معلول تصادف بدانیم كه با «حساب احتمالات» سازگار نیست.
دانشمندان در این زمینه مطالعاتی كرده و پرده از روی اسراری برداشته‌اند كه انسان را در اعجاب عمیقی فرو می‌برد آنچنان كه بی‌اختیار زبان او به ستایش از عظمت و قدرت پروردگار مترنم می‌گردد. كه در اینجا گوشه‌ای از آن را از نظر می‌‌‌گذرانیم:

دانشمندان می‌گویند اگر قشر خارجی كره زمین ده پا كلفت‌تر از آنچه هست می‌بود اكسیژن یعنی ماده اصلی حیات وجود پیدا نمی‌كرد یا هر گاه عمق دریاها چند پا بیشتر از عمق فعلی بود كلیه اكسیژن و كربن زمین جذب می‌شد و دیگر امكان هیچگونه زندگی نباتی یا حیوانی در سطح خاك باقی نمی‌ماند، به احتمال قوی كلیه اكسیژن موجود را قشر زمین و آب دریاها جذب می‌كردند و انسان برای نشوونمای خود باید منتظر می‌نشست تا نباتات برویند تا از پرتو وجود آنها اكسیژن لازم بانسان برسد.

با حسابهای دقیقی كه بعمل آمده معلوم شده است اكسیژن برای تنفس انسان ممكن است از منابع مختلف به دست آید، اما نكته مهم آنست كه مقدار این اكسیژن درست باندازه‌ای كه برای تنفس ما لازم است در هوا پخش شده است.

اگر هوای محیط زمین اندكی از آنچه هست رقیق‌تر می‌بود اجرام سماوی و شهابهای ثاقب كه هر روز به مقدار چند میلیون عدد به آن اصابت می‌كنند ودر همان فضای خارج منفجر و نابود می‌شوند دائماً به سطح زمین می‌رسیدند و هر گوشه آنرا مورد اصابت قرار می‌دادند! این اجرام فلكی به سرعت 6 تا چهل میل در ثانیه حركت می‌كنند و بهر كجا برخورد كنند ایجاد انفجار و حریق می‌نمایند. اگر سرعت حركت این اجرام كمتر از آنچه هست می‌بود، مثلاً به اندازه سرعت یك گلوله بود، همه آنها به سطح

زمین می‌ریختند و نتیجه خرابكاری آنها معلوم بود. اگر خود انسان در مسیر كوچك‌ترین قطعه این اجرام سماوی واقع شود، شدت حرارت آنها كه با سرعتی معادل نود برابر سرعت گلوله حركت می‌كنند او را تكه پاره و متلاشی می‌سازد. غلظت هوای محیط زمین به اندازه‌ای است كه اشعه كیهانی را تا میزانی كه برای رشد و نمو نباتات لازم است به سوی زمین عبور می‌دهد و كلیه میكروبهای مضر را در همان فضا معدوم می‌سازد و ویتامین‌های مفید را ایجاد می‌نماید. با وجود بخارهای مختلفی كه در طی

قرون متمادی از اعماق زمین بر‌آمده و در هوا منتشر شده است و غالب آنها هم گازهای سمی هستند، معهذا هوای محیط زمین آلودگی پیدا نكرده و همیشه به همان حالت متعادل كه برای ادامه حیات انسانی مناسب باشد باقی مانده است. دستگاه عظیمی كه این موازنه عجیب را ایجاد می‌نماید و تعادل را حفظ می‌كند همان دریا و اقیانوس است كه مواد حیاتی و غذائی و باران و اعتدال هوا و گیاهان و بالاخره وجود خود انسان از منبع فیض آن سرچشمه می‌گیرد. هر كس كه درك معانی می‌كند باید

درمقابل عظمت دریا سر تعظیم فرود آورد و سپاس گذار موهبت‌های آن باشد!…
تناسب عجیب و تعادل بسیار دقیقی كه بین «اكسیژن» و «اسید كربونیك» برقرار گردیده تا حیات حیوانی و گیاهی به وجود آید جلب توجه همه متفكرین را كرده و آنها را به اندیشه واداشته است. اما اهمیت حیاتی اسید كربونیك هنوز در نظر بسیاری از مردم مكتوم می‌باشد. ناگفته نماند كه اسید كربونیك همان گازی است كه نوشابه‌های گازدار را با آن درست می‌كنند و در میان مردم معروف است. اسید كربونیك گاز سنگین و غلیظی است كه خوشبختانه نزدیك به سطح زمین قرار دارد و تجزیه آن از اكسیژن به زحمت و اشكال انجام می‌گیرد. وقتی آتشی افروخته می‌شود چوب كه خود مركب از اكسیژن و كربن و ئیدروژن است بر اثر حرارت تجزیه شیمیائی می‌شود و كربن

بانهایت سرعت با اكسیژن آمیخته و تشكیل اسید كربونیك می‌دهد، ئیدروژن آن نیز با همان شتاب با اكسیژن آمیخته و تشكیل بخار آب می‌دهد. دود عبارت از كربن خالص و تركیب نشده است. انسان هنگام تنفس مقداری اكسیژن فرو می‌برد و خون، آن را در تمام قسمتهای بدن توزیع می‌كند و همین اكسیژن غذا را سلولهای مختلف آهسته و آرام و با حرارتی ضعیف می‌سوزاند و اسید كربنیك و بخار آب آن خارج می‌شود به همین جهت وقتی از راه شوخی گفته می‌شود فلانی ماند «تنور» آه می‌كشد حقیقت

واقعی اظهار شده است! گاز اسید كربونیكی كه بر اثر احتراق غذا در سلولهای ایجاد می‌شود داخل ریه می‌گردد، با تنفسهای بعدی از بدن خارج شده و به هوای محیط برمی‌گردد به این ترتیب كلیه جانواران اكسیژن استنشاق می‌كنند و اسید كربونیك بیرون می‌دهند.

چقدر شگفت‌آور است! طریقه كنترل و موازنه در این عالم در نتیجه همین موازنه طبیعت مانع آن شده است كه حیوانات هر قدر هم بزرگ یا درنده و سبع باشند بتوانند بر دنیا تسلط یابند، فقط انسان این موازنه طبیعت را بهم می‌زند و نباتات و حیوانات را از محلی به محل دیگر منتقل می‌نماید و اتفاقاً به فوریت هم جریمه این شوخ چشمی خود را می‌پردازد، زیرا آفات نباتی و امراض حیوانی خسارت جبران‌ناپذیر به او می‌زند! داستان ذیل مثل بسیار خوبی است كه نشان می‌دهد انسان برای ادامه حیات خود چگونه باید رعایت این كنترل و موازنه را بنماید:

چندین سال قبل در استرالیا نوعی از بوته معروف به «كاكتوس» را كنار نرده‌های مزارع میكاشتند و چون حشره دشمن این نبات در آن موقع در استرالیا وجود نداشت بوته كاكتوس شروع به ازدیاد و توسعه عجیب نمود، دیری نگذشت كه مساحتی به اندازه سطح جزیره انگلستان را فرا گرفت، و مردم را از قرا و قصبات بیرون كرد و زراعت آنها را منهدم نمود و امر كشاورزی را مختل و غیر ممكن ساخت. ساكنین محل آنچه وسیله در دسترس خود داشتند بكار بردند و نتیجه نگرفتند، استرالیا در خطر آن قرار گرفت كه قشون بی‌صدا و لجوج گیاه كاكتوس آن را بالمره در حیطه تصرف خود در آورده! علما و متخصصین درصدد چاره‌جوئی این خطر بر‌آمدند و به این منظور دور عالم را تجسس

كردند تا عاقبت حشره‌ای را یافتند كه منحصراً با ساق و برگ و ته كاكتوس تغذیه می‌كند و جز آن غذای دیگر نمی‌خورد و به سهولت هم‌زادوولد می‌كند و در استرالیا دشمنی ندارد. در این مورد حیوان برنبات غلبه كرد و امروز خطر هجوم كاكتوس به كلی برطرف شده است و با معدوم شدن كاكتوس حشرات مزبور هم از میان رفتند و فقط عده قلیلی باقی ماند كه پیوسته مقدار نمو و توسعه كاكتوس را كنترل كند!
آفرینش این كنترل و تعادل را در طبیعت برقرار كرده و بسیار هم مفید واقع گردیده است.

چه شده است كه پشه مالاریا سطح زمین را فرانگرفته و باعث انهدام نسل انسانی نشده است، در حالی كه پشه معمولی حتی در نواحی قطبی نیز فراوان است؟ یا چه شده است كه پشه تب زرد كه در موقعی تا نزدیكی‌های نیویورك آمده بود دنیا را ویران نكرد؟ یا چه شده است كه مگس خواب‌آور طوری آفریده شده كه جز در مناطق گرمسیر استوائی نمی‌تواند زیست نماید، نسل آدمی را از روی زمین برنداشته است؟ ! (همه اینها از طریق یك نظام كنترل حساب شده جلوگیری گردیده).

كافی است به یاد آوریم كه در طول زمان با چه آفات و امراضی دست به گریبان بوده‌ایم، و چگونه تا دیروز وسیله مدافعه در مقابل آنها را نداشته و از هیچ یك از اصول بهداشت نیز اطلاعی نداشته‌ایم آنوقت متوجه می‌شویم كه وجود ما با چه طرز حیرت‌آوری محفوظ و مصون مانده است.

4- ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم .
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده: «دره‌ای است به نام «سقر» كه جایگاه متكبران است و هر گاه نفس بكشد دوزخ را می‌‌سوزاند»! و از آنجا كه ممكن است خیال شود كه این عذابها با آن معاصی هماهنگ نیست، در آیه بعد می‌افزاید: «ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم» (انا كل شیء خلقناه بقدر).
آری هم عذابهای دردناك آنها در این دنیا روی حساب است و هم مجازاتهای شدید آنها در آخرت، نه تنها مجازاتها كه هر چیزی را خدا آفریده روی حساب و نظام حساب‌شده‌ای است، زمین و آسمان، موجودات زنده و بیجان، اعضای پیكر انسان، و وسائل و اسباب حیات زندگی هر كدام روی حساب و اندازه‌ لازم است و چیزی در این عالم بی‌حساب و كتاب نیست، چرا كه آفریده آفریدگار حكیمی است.

5- تقدیر الهی و آزادی ازاده انسان.
ممكن است از آیه مورد بحث و شبیه آن این توهم یا سوء استفاده پیش آید كه اگر همه چیز را خداوند روی اندازه و حسابی آفریده است پس اعمال و افعال ما نیز مخلوق او است و بنابراین از خود اختیاری نداریم ولی چنانكه قبلاً نیز گفته‌ایم گرچه اعمال ما به تقدیر و مشیت‌ الهی است و هرگز خارج از محدوده قدرت و اراده او نیست ولی او مقدر ساخته كه ما در اعمال خود مختار باشیم و لذا برای ما تكلیف و مسئولیت قائل شده كه اگر اختیار نداشتیم تكلیف و مسئولیت نامفهوم و بی‌معنی بود بنابراین اگر ما در اعمال خود فاقد اراده و مجبور باشیم این بر خلاف تقدیر الهی است.

ولی در مقابل افراط «جبریون» گروهی به تفریط و تندروی در جهت مقابل افتاده‌اند كه آنها را «قدریون» و مفوضه می‌نامند. آنها صریحاً می‌گویند: اعمال ما به دست ما است و خدا را مطلقاً به اعمال ما كاری نیست و به این ترتیب قلمرو حكومت الهی را محدود ساخته و خود را مستقل پنداشته و راه شرك را می‌پویند.

حقیقت این است كه جمع میان این دو اصل (توحید و عدل) نیاز به دقت و ظرافت خاصی دارد. اگر توحید را به این معنی تفسیر كنیم كه خالق همه چیز حتی اعمال ما خداست، بطوری كه ما هیچ اختیاری نداریم «عدل» خدا را انكار كرده‌ایم، چرا كه گنهكاران را مجبور بر معاصی ساخته و سپس آنها را مجازات می‌كند و اگر عدل را به این معنی تفسیر كنیم كه خدا هیچ دخالتی در اعمال ما ندارد، او را از حكومتش خارج ساخته‌ایم و در دره «شرك» سقوط كرده‌ایم. «امر بین‌الامرین» كه ایمان خالص و صراط مستقیم و خط میانه است. این است كه معتقد باشیم ما مختاریم ولی مختار بودنمان نیز به اراده خدا است و هر لحظه بخواهد می‌تواند از ما سلب اختیار نماید و این همان مكتب اهل بیت(ع) است.

قابل توجه این كه در ذیل آیات مورد بحث روایات متعددی در مذمت از این دو گروه در كتب تفسیر اهل سنت و شیعه وارد شده است:
از جمله در حدیثی می‌خوانیم كه پیغمبر اكرم فرمود «دو گروه از امتم هستند كه سهمی در اسلام ندارند! جبری‌ها و قدری‌ها و درباره اینها آیه «ان المجرمین فی ضلال وسعر…» نازل شده».

«مرجئه» از ماده «ارجاء» به معنی تأخیر انداختن است و این اصطلاحی است كه در مورد جبریون به كار می‌رود چرا كه آنها اوامر الهی را نادیده گرفته و رو به سوی معصیت می‌آورند به گمان این كه مجبورند یا این كه معتقدند مرتكبین گناهان كبیره سرنوشتشان روشن نیست و آن را به قیامت می‌اندازند. و در حدیثی از امام باقر(ع) می‌خوانیم: «نزلت هذه القدریه ذوقوا مس سقر انا كل شیء خلقناه بقدر» این آیات درباره قدریه نازل شده در قیامت به آنها گفته می‌شود آتش دوزخ را بچشید ما هر چیزی را روی حساب و اندازه آفریدیم (اشاره به این كه منظور از اندازه و حساب این است كه برای هر گناهی مجازات دقیقی معین ساخته‌ایم و این یكی دیگر از تفسیرهای آیه است و یا این كه شما كه منكر تقدیر الهی بودید و خود را قادر بر هر چیز می‌پنداشتید و خدا را از قلمرو اعمال خود بیرون فكر می‌كردید اكنون قدرت خدا را ببینید و بچشید عذاب انحراف خود را)

6- شب قدر شب نزول قرآن!
از آیات قرآن به خوبی استفاده می شود كه قرآن در ماه مبارك رمضان نازل شده است: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» (بقره 185)
و ظاهر این تعبیر آن است كه تمام قرآن در این ماه نازل گردید.

7- عظمت شب قدر
و در نخستین آیه سوره قدر می افزاید: «انا انزلناه فی لیله القدر »
گر چه در این آیه صریحاً نام قرآن ذكر نشده ولی مسلم است كه ضمیر «انا انزلناه» به قرآن باز می گردد و ابهام ظاهری آن برای بیان عظمت و اهمیت آن است.
تعبیر به انا انزلناه نیز اشاره دیگری به عظمت این كتاب بزرگ آسمانی است كه خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده مخصوصاً با صیغه متكلم مع الغیر كه مفهوم جمعی دارد و دلیل بر عظمت است. نزول آن در شب «قدر» همان شبی كه مقدرات و سرنوشت انسانها تعیین می شود دلیل دیگری بر سرنوشت ساز بودن این كتاب بزرگ آسمانی است.

از ضمیمه كردن این آیه با آیه سوره بقره نتیجه گیری می شود كه شب قدر در ماه مبارك رمضان است، اما كدام شب است؟ از قرآن چیزی در این مورد استفاده نمی شود ولی روایات در این باره بحث فراوان كرده‌اند كه در پایان تفسیر این سوره به خواست خدا در این زمینه و مسائل دیگر سخن خواهیم گفت.
در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینكه هم از نظر تاریخی و هم از نظر ارتباط محتوای قرآن با حوادث زندگی پیغمبر اكرم مسلم است كه این كتاب آسمانی به طور تدریجی و در طی 23 سال نازل گردید. این امر چگونه با آیات فوق كه می گوید در ماه رمضان و شب قدر نازل شده است سازگار می باشد؟
پاسخ این سؤال به گونه‌ای كه بسیاری از محققان گفته‌اند این است كه قرآن دارای دو نزول بوده است.

نزول دفعی كه در یك شب تمام آن بر قلب پاك پیغمبر اكرم یا بیت المعموریا از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل گردید. و نزول تدریجی كه در طول بیست و سه سال دوران نبوت انجام گرفت. بعضی نیز گفته‌اند آغاز نزول قرآن در لیله القدر بوده و نه تمام آن ولی این بر خلاف ظاهر آیه است كه می گوید ما قرآن را در شب قدر نازل كردیم.
قابل توجه اینكه: درباره نازل شدن قرآن در بعضی از آیات تعبیر به «انزال» و در بعضی تعبیر به «تنزیل» شده است و از پاره‌ای از متون لغت استفاده می شود كه «تنزیل» معمولاً در جائی گفته می شود كه چیزی تدریجاً نازل گردد ولی «انزال» مفهوم وسیعتری دارد كه نزول دفعی را نیز شامل می گردد این تفاوت تعبیر كه در آیات قرآن آمده می تواند اشاره به دو نزول فوق باشد.

در آیه بعد برای بیان عظمت شب قدر می فرماید: «و ما ادراك ما لیله القدر». این تعبیر نشان می دهد كه عظمت این شب به قدری است كه حتی پیغمبر اكرم با آن علم وسیع و گسترده‌اش قبل از نزول این آیات به آن واقف نبود.
می دانیم هزار ماه بیش از هشتاد سال است. به راستی چه شب با عظمتی است كه به اندازه یك عمر طولانی پر بركت ارزش دارد.
در بعضی از تفاسیر آمده است كه پیغمبر اكرم (ص) فرمود: «یكی از بنی اسرائیل لباس جنگ در تن كرده بود و هزار ماه از تن بیرون نیاورد و پیوسته مشغول (یا آماده) جهاد فی سبیل الله بود اصحاب و یاران تعجب كردند و آرزو داشتند چنان فضیلت و افتخاری برای آنها نیز میسر می شد، آیه فوق نازل گشت و بیان كرد كه «شب قدر از هزار ماه برتر است»

در حدیث دیگری نیز آمده است كه پیغمبر اكرم (ص) از چهار نفر از بنی اسرائیل كه هشتاد سال عبادت خدا را بدون عصیان انجام داده بودند سخن به میان آورد، اصحاب آرزو كردند كه ای كاش آنها هم چنین توفیقی پیدا می كردند آیه فوق در این زمینه نازل شد.

در اینكه عدد هزار در اینجا برای «تعداد» است یا «تكثیر»؟ بعضی گفته‌اند:برای تكثیر است و ارزش شب قدر از هزاران ماه نیز برتر می‎باشد ولی در روایاتی كه در بالا نقل كردیم نشان می‎دهد كه عدد مزبور برای تعداد است. با توجه به اینكه «تنزل» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد (در اصل «تنزل» بوده) روشن می‎شود كه شب قدر مخصوص به زمان پیغمبر اكرم و نزول قرآن مجید نبوده بلكه امری است مستمر و شبی است مداوم كه در همه سال تكرار می‎شود.
8- فرشتگان در شب قدر نازل می‎شوند.

در اینكه منظور از روح كیست؟ بعضی گفته‌اند:«جبرئیل امین» است كه «روح الامین» نیز نامیده می‎شود و بعضی «روح» را به معنی «وحی» تفسیر كرده‌اند. به قرینه آیه 52 سوره شوری «و كذلك اوحینا الیك روحاً من امرنا»: (همانگونه كه بر پیامبران پیش وحی فرستادیم بر تو نیز به فرمان خود وحی كردیم) بنابراین مفهوم آیه چنین می شود:«فرشتگان با وحی الهی در زمینه تعیین مقدرات در آن شب نازل می شوند».

در اینجا تفسیر سومی وجود دارد كه از همه نزدیكتر به نظر می رسد و آن اینكه«روح» مخلوق عظیمی است مافوق فرشتگان. چنانكه در حدیثی از امام صادق نقل شده است كه شخصی از آن حضرت سؤال كرد:«آیا روح همان جبرئیل است»؟ امام در پاسخ فرمود:«جبرئیل من الملائكه، و الروح اعظم من الملائكه، الیس ان الله عزوجل یقول: تنزل الملائكه و الروح»؟

یعنی به قرینه مقابله این دو با هم متفاوتند، تفسیرهای دیگری نیز برای كلمه «روح» در اینجا ذكر شده چون دلیلی برای آنها نبود از آن صرفنظر گردید.
منظور از «من كل امر» این است كه فرشتگان برای تقدیر و تعیین سرنوشتها و آوردن هر خیر و بركتی در آن شب نازل می شوند و هدف از نزول آنها انجام این امور است. یا اینكه هر امر خیر و هر سرنوشت و تقدیری را با خود می آورند. بعضی نیز گفته‌اند منظور این است كه آنها به امر و فرمان خدا نازل می شوند، ولی مناسب همان معنی اول است.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir