توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله زن در فرهنگ غرب در word دارای 52 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله زن در فرهنگ غرب در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله زن در فرهنگ غرب در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله زن در فرهنگ غرب در word :

زن در فرهنگ غرب

سرّ این كه جهان غرب در خصوص این امر نیز فرهنگ منحط غلطى دارد و متأسفانه برخى افراد كه از فرهنگى غنى و قوى اسلام بى‏اطلاعند، گوش به تبلیغات سوء آنان مى‏دهند، این است كه انسان‏شناسى آن‏ها همانند جهان‏بینى آن‏ها است به عبارت دیگر،در انسان‏شناسى آن‏ها فرع بر جهان‏بینى آنان است و جهان‏بینى آن‏ها است در حد «مَا هِیَ إِلاَّ حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِكُنَا الاَّ الدَّهْرُ»(1) است، چون جهاد را در نشئه طبیعت خلاصه مى‏كنند، و از ماوراى طبیعت سهمى ندارند. انسان را نیز در قلمرو طبیعت خلاصه مى‏كنند و صرفا تن‏شناسند، نه انسان‏شناس.

كسى كه به انسان‏شناسى از دیدگاه جهان‏شناسى مادى مى‏نگرد، هرگز در جهان سیر عمودى ندارد و نمى‏داند كه مبدأ و متناهى سیر زندگى انسان چیست. او براى انسان مقامى برتر از آن چه كه در نشئه طبیعت است قائل نیست و مسائلى از قبیل فرشته، ملك و وحى براى او مفهوم ندارد.»

آزادى زن و حقوق بشر
شكى نیست كه اسلام در راه آزاد كردن زن از قید اسارت و استقلال دادن به او در اراده و عمل، پیش‏قدم است و غربى‏ها در این امر از اسلام تقلید نموده‏اند.
«قبل از گسترش نظام تابناك اسلام، زن در جهان، به خصوص در سرزمین اروپا، موجودى بى‏ارزش بود و در قاموس آمارگران بشریت، با هیچ طبقه‏اى سرشمارى و آمارگیرى نمى‏شد.

دانشمندان و فلاسفه آن روز مى‏گفتند: آیا در نهاد این اعجوبه هستى روح و روانى وجود دارد یا نه؟ و اگر داشته، روح انسانى است یا حیوانى؟ و به فرض آن كه روح انسانى است، وضع اجتماعى آن در برابر مردان، آیا مانند بردگان است یا كمى بهتر از آن؟! و خلاصه، در مورد زنان مى‏گفتند: زن، گوىِ بازى بازى‏كنان شهوت، و كالاى كامرانى هوسبازان است؛ زن باید تسكین‏بخش درد مرد و سبب خالى كرن كیسه شهوت او باشد و در تمام مراحل زندگى، همچون سایه پیرو مرد قرار گیرد.»

در قرن بیستم میلادى ، براى اولین بار در غرب ، حقوق زن در برابر حقوق مرد عنوان شد.
انگلستان كه قدیمى‏ترین كشور دمكراسى به شمار مى‏رود، فقط در اوائل قرن بیستم میلادى ، براى زن و مرد حقوق مساوى قائل شد.
«در ایالات متحده آمریكا با آن كه در قرن هیجده ضمن اعلام استقلال، به حقوق عمومى بشر اعتراف كرده بودند، در سال 1920 میلادى قانون تساوى زن و مرد را در حقوق سیاسى تصویب كردند. همچنین فرانسه در قرن بیست تسلیم این امر شد.

از این رو، براى اولین بار در اعلامیه جهانى حقوق بشر، كه پس از جنگ جهانى دوم از طرف سازمان ملل متحد منتشر شد، در مقدمه آن قید شد:
«از آن‏جا كه مردم ملل متحد ایمان خود را به حقوق بشر و مقام و ارزش فرد انسانى و تساوى حقوق مرد و زن مجددا در منشور اعلام كرده‏اند.»
پیشگامان این نهضت، آزادى و تساوى حقوق او را با مرد مكمل و متمم نهضت حقوق بشر كه از قرن هفدهم عنوان شده بود، دانستند و مدعى شدند كه بدون تأمین و آزادى زن و تساوى حقوق او را با مرد سخن از آزادى زن و عدم تساوى حقوق او با مرد است و با تأمین این جهت، مشكلات خانوادگى یك‏جا حل مى‏شود.

حقوق بشر از دیدگاه غرب درباره خانواده، به طور كلى درباره حقوق زن بر مبناى آزادى‏هایى استوار شده است كه به هیچ وجه نمى‏توان گفت آن آزادى‏ها بر مبناى امور طبیعى و منطقى بنا شده است؛ زیرا اولاً، اگر آن آزادى‏ها منطقى و طبیعى بود، نمى‏بایست نظام خانوادگى جوامع غرب و حتى جوامعى از مشرق زمین و مسلمانان كه كوركورانه و از روى تقلید یا به وسیله جاه‏طلبى‏هاى حكومت‏هاى خودباخته‏شان به آن شكل درآمده‏اند به چنین وضع اسفبارى مبتلا گردند و انواع ناراحتى‏هاى جسمانى روانى و سقط جنین‏ها و بى‏هویتى‏ها ایجاد گردد.

ثانیا، حقوق بشر از دیدگاه غرب كه نویسندگان مى‏بایست قدرى از علوم انسانى مطلع باشند، متأسفانه تفاوتى بین مساوات و عدالت را در نظام حقوقى خود رعایت نكرده‏اند. آنان به جاى این كه عدالت را مطرح كنند و عدالت را مبناى حقوق قرار دهند مساوات را جایگزین كرده‏اند.
آن مساواتى كه آنان منظور كرده‏اند بانظر به وضع بیولوژى و فیزیولوژى و روانى بین دو صنف زن و مرد وجود ندارد. اگر فرهنگ غرب كه ریشه اساسى حقوق بشر غرب را تشكیل مى‏دهد، این حقیقت را باور داشت كه قانون باید بر مبناى واقعیت باشد و نه شهوترانى‏ها و سودجویى‏ها و لجاجت‏ها و خودخواهى‏ها، عدالت را در این مورد مى‏پذیرفت نه مساوات بى اساس را و گرنه هیچ منطق قابل دفاعى نمى‏تواند او را از این خلاف محسوس برهاند»

این نهضت در عین این كه یك سلسله بدبختى‏ها را از زن گرفته، بدبختى‏ها و بیچارگى‏هاى دیگرى براى او و براى جامعه بشریت به ارمغان آورد.
«زن غربى تا اوایل قرن بیستم از ساده‏ترین و پیش پا افتاده‏ترین حقوق محروم بوده است و تنها در اویل قرن بیست بود كه مردم مغرب زمین به فكر جبران مافات افتادند و چون این نهضت دنباله نهضت‏هاى دیگر در زمینه «تساوى» و «آزادى» بود، همه معجزه‏ها را از معنى این دو كلمه خواستند، غافل از این كه تساوى و آزادى مربوط است به رابطه بشرها با یكدیگر از آن جهت كه بشرند و به قول طلاب، تساوى و آزادى حق انسان بما هو انسان است.

زن از آن جهت كه انسان است ، مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده است و از حقوق مساوى بهره‏مند است، ولى زن انسانى است كه با چگونگى‏هاى خاص و مرد انسانى است با چگونگى‏هاى دیگر؛ زن و مرد در انسانیت «برابرند، ولى دو گونه انسانند و بادو گونه خصلت‏ها و دو گونه روان شناسى، و این اختلاف ناشى از عوامل جغرافیایى و یا تاریخى نیست، بلكه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده. طبیعت از این دو گونگى‏ها هدف داشته است و هر گونه عملى بر ضد طبیعت و فطرت عوارضى نامطلوبى به بار مى‏آورد»

 

این بود تاریخچه مختصرى از نهضت حقوق بشر در اروپا. چنان كه مى‏دانیم همه موارد اعلامیه‏هاى حقوق بشر كه براى اروپائیان تازگى دارد، چهارده قرن پیش در اسلام پیش بینى شده و بعضى از دانشمندان عرب و ایران آن‏ها را با مقایسه به این اعلامیه‏ها در كتاب‏هاى خود آورده‏اند؛ البته اختلافاتى در بعضى قسمت‏ها میان آن چه در این اعلامیه آمده با آن چه اسلام آورده وجود دارد و این خود بحث دلكش و شیرینى است؛ از آن جمله است مسئله حقوق زن و مرد كه اسلام تساوى را مى‏پذیرد اما تشابه و وحدتِ یكنواخت را در زمینه حقوق زن و مرد نمى‏پذیرد؛

تفسیر غلط از آزادى
از جمله بلاهایى كه دامنگیر جوامع غربى شد و این بلا تا به امروز هم دامنگیر آنها و كشورهاى پیرو و وابسته به آن‏هااست ، تفسیر غلطى بود كه خواسته یا ناخواسته از مفهوم آزادى كردند.

روزگارى بر زن گذشته كه چون كالا توسط پدر و شوهر و یا مردان دیگر در بازارها به فروش مى‏رسید. زمانى دیگر به علّتِ مرگ شوهر به همراه او زنده به گور مى‏شد و در عصر دیگر براى او هیچ شخصیت و حقوقى قائل نبوده‏اند و زمانى حق ارث نداشته و زمانى نیز از دادن رأى و شركت در انتخابات محروم بوده است. در واقع ، حق انتخاب سرنوشت و نوع زندگى خود را نداشته است. این تحقیرها از یك سو و سخت‏گیرى‏هاى بى مورد كلیسا درباره ازدوج از سوى دیگر، موجب شد كه زمانى كه قدرت كلیساها كاهش یافت همه فشارها و تفریط‏ها به انفجار و افراط جنون‏آمیز مبدل شد.
یكى از نویسندگان مى‏گوید:

«غرب با مبارزه همه جانبه از نظر فلسفى، فكرى ، اجتماعى و تولیدى، و از نظر تمدن و فرهنگ با مذهب قرون وسطایى كلیسا یعنى مذهب كاتولیك‏هاى حاكم در غرب، خود به خود با همه قیدها و حدود و ارزش‏هاى اخلاقى، فكرى و اعتقادى كه كلیسا به نام دین از آنها دفاع و حمایت مى‏كرد درافتاد و آن‏ها را نابود مى‏كرد و ناگهان مسأله آزادى جنسى مطرح شد.»

چنین بود كه دیگر راه براى زنان باز شده بود و آنها مى‏توانستد گذشته حقارت‏آمیز خود را جبران كنند. لذا براى كسب حیثیت و مرتبت اجتماعى، وارد یك مسابقه بزرگ با مردان شدند و براى پیروزى و سبقت بر مردان از جاذبه‏هاى جنسى خود به عنوان یك سلاح استفاده كردند.
«اخلاق جنسى را تابو مى‏خواند و در روان‏شناسى خود، مبناى تحركات انسان را در همه دوران‏هاى زندگى، «غریزه جنسى» معرفى مى‏كند و ایجاد مانع در برابر آن را به هر شكلى ممكن، مردود شمرده و عامل بیمارى‏هاى روانى مى‏داند»

اشتباه فروید و امثال او در این است كه پنداشته‏اند تنها راه آرام كردن غرایز، ارضاء و اشباع بى‏حد و حصرآن‏ها است. «اینها فقط متوجه محدودیت‏ها و ممنوعیت‏ها و عواقب سوء آن‏ها شده‏اند و مدعى هستند كه قید و ممنوعیت، غریزه را عصى و منحرف و سركش و ناآرام مى‏سازد. طرحشان این است كه براى ایجاد آرامش این غریزه باید به آن آزادى مطلق داد،

آن‏هم بدین معنى كه زن اجازه هر جلوه‏گرى و به مرد اجازه هر تماسى داده شود.این‏ها چون یك طرف قضیه را خوانده‏اند، توجه نكرده‏اند كه همان طور كه محدودیت و ممنوعیت، غریزه را سركوب و تولید عقده مى‏كند؛ رها كردن و تسلیم شدن و در معرض تحریكات و تهیجات در آوردن؛ آن را دیوانه مى‏سازد و چون این امكان وجود ندارد كه هر خواسته‏اى براى هر فردى برآورده شود، بلكه امكان ندارد همه خواسته‏هاى بى‏پایان یك فرد برآورده شود، غریزه بدتر سركوب مى‏شود و عقده روحى به وجود مى‏آید.

هدف آزادى در غرب
هدف اول: استفاده از زن به عنوان كارگر ارزان قیمت
در قرن نوزدهم، «چون صاحبان كارخانه‏هاى بزرگ دیدند كه حقوق كارگران افزوده شده و اگر بخواهند تنها از مرد به عنوان كارگر استفاده كنند مسئله عرضه و تقاضا سبب مى‏شود كه تقاضاى كارگر، كم و عرضه از طرف كارخانه، بیش‏تر شود و اگر كارى كنند كه زن‏ها هم وارد جامعه شوند و از زن همه به عنوان كارگر بتوان استفاده كرد، قهرا تعداد كارگران افزوده مى‏گردد و قهرا بازار كار شكسته مى‏شود و با حقوق ناچیزترى از كارگر زن و مرد استفاده مى‏كنند. یك انگیزه اقتصادى سبب شد كه تلاش كنند زن هم وارد جامعه و قشر كارگر شوند»

تحقیقات نشان مى‏دهد كه زنان به علت پركارى زیاد، بیش‏تر و زودتر از مردان فرسوده مى‏شوند؛ «طبق بررسى و تحقیقات موسسه دولتى I.B.M سوئد، زنان با;. و اشتغال در بازار كار، سلامتى خود را به خطر انداخته‏اند و در میان آن‏ها عوارض قلبى و عصبى افزایش یافته است.
طبق تحقیقاتِ نماینده تساوى حقوق سوئد (J.A.M.O)،در سال 1988 سالیانه صدها هزار زن در محل كارشان مورد تعدى و مزاحمت‏هاى جنسى واقع مى‏شوند و به این جهت مسئول سازمان تساوى حقوق، از مقامات مسئول تقاضا نمود كه قوانین جدید و جدى‏تر براى ممنوع كردن مزاحمتى جنسى در محل كار وضع شود.

عقیده جمعى از اروپائیان در این مورد این است كه «آن چه زنان در ترقیات پیشروى كرده‏اند، به همان مقدار حقوق مردان اجتماع را تعطیل نموده‏اند و هر مقدار زنان كه در برنامه‏هاى رجال محیط دخالت كنند به همان اندازه از وظایف خویش بازمانده‏اند و در نتیجه، حیات و بقاء جامعه را كاهش مى‏دهند»
هدف دوم: ایجاد بازار مصرف
هدف دوم آن‏ها از آزادى زن این بود كه از وجود او در فروشگاه‏ها استفاده شود تا اجناس لوكس و فرآورده‏اى كارخانه‏ها به فروش برسد. هدف این بود كه از زنان به عنوان «فروشنده زن» استفاده كنند و تجمل‏گرایى در جامعه‏ها افزون گردد و قهرا آن چه را كه كارخانه‏هاى متجملى اروپا تولید مى‏كرد به وسیله فروشنده‏هاى زن در خود اروپا و كشورهاى اسلامى در اختیار مردم قرار دهند.

هدف سوم: مبارزه با اسلام
هدف دیگر غربى‏ها از آوردن زن‏ها در جامعه، مبارزه با اسلام بود؛ زیرا «ورود زن‏ها در جامعه با كشف حجاب و برهنگى و فساد جامعه همراه بود و با تشكیل عشر تكدها، و جشن‏ها،آموزشكده‏ها و مراكز شب‏نشینى مختلف آن هم به دست دشمنان شماره یك اسلام انجام گرفت. در كشورهاى اسلامى، رهبر آزادى (بى‏بند و بارى) زن دو نفر بودند: یكى در تركیه به نام آتاتورك و دیگرى در ایران به نام رضاشاه.

در این دو كشور و سایر كشورهاى اسلامى، فساد و فیلم‏هاى سكسى و انحراف منتشر شد و دیگر مسئله دین در تركیه منزوى شد و گفتند: ما جمعیت لائیك هستیم. خلاصه، مسئله آزادى زن همراه شد تا این كه مردها لباس اروپائى بپوشند، آموزشگاه‏ها مختلط باشد و هزار برنامه اسلام زدایى دیگر.»
بخشى از توصیه‏هاى مدیر ارشد انستیتوى بین المللى مطالعات استراتژیك لندن به غربى‏ها و مجله امریكایى نیویورك جهت ترویج فرهنگ منحط غربى این بود:
«براى مهار كشورهاى مستقل باید فرهنگ و اقتصاد آنها را آلوده كرد. تجارت با دشمن در كالاهاى غیر استراتژیك و نشان دادن این كه چقدر فقیر هستند از راه‏هاى آلوده‏سازى است.

باید كشورهاى اسلامى را با ترویج سكس و آیت اللّه‏ها را با فرهنگ والت دیسنى در سرزمین‏هایشان به محاصره درآورد.
استفاده از زنان هرزه، از طریق توریسم و تكنولوژى‏هاى جدید اطلاعات، از روش‏هاى آلوده‏سازى است. حالا زمان مایكروسافات (كمپانى نرم‏افزارى بیل گیتس، غول ارتباط جهانى معاصر) و میكى ماوس (شخصیت كارتونى و یكى از سمبل‏هاى ترویج فرهنگى آمریكا) است. بعد مجله نیویورك با چاپ عكسى از یك زن عریان مى‏نویسد: سلاح مرگبار، خشن‏تر از آنچه تصور مى‏شود»

آثار مخرب آزادى جنسى در غرب
اینك پس از اشاره اجمالى به بعضى از ریشه‏هاى رفع محدودیت میان روابط زن و مرد، به آثار مخرب این عدم محدودیت مى‏پردازیم
تنزل مقام زن، آزادى جنسى
اولین قربانى این تحولات در غرب خود زن‏ها بودند. وقتى كه زن هویت انسانى خود را از دست داد و ارزش‏هاى معنوى براى او پوچ شد و تمام استعداد خود را روى ارزش‏هاى مادى و حیوانى گذاشت، با تكیه بر جنسیت و زنانگى خویش، از كسب كمالات دیگر خود را محروم ساخت؛ در نتیجه، وسیله‏اى براى خوشگذرانى و سوء استفاده جنسى مردان شد.

خانم الزیمارى ، از شاعران و نویسندگان كشور سوئدست ، در مقاله مهمى در روزنامه اكسپرس مى‏نویسد:
«هم اكنون در سراسر سوئد، دوشیزگانى زیبا هستند كه در آرزوى شوهرند، و بسیارى از آنها اجبارا با مردها دوست مى‏شوند. آرى، در انتظار شوهرند ولى شوهر پیدا نمى‏شود، چون جوانان به هر شكلى كه مایل باشند به جنس زن دسترسى دارند، و خود را نیازمند به ازدواج نمى‏بینند، و بسیارى از مردان زن‏دار هم از زن خود جدا شده تا آزادانه بتوانند خود پاسخ دهند».

بیزرائیلى، از نخست وزیرهاى انگلیس، در مقاله‏اى نوشت: «من در خطر ارتكاب بسى حركات جنون‏آمیز هستم، ولى مى‏كوشم كه از یكى از آنها حتما اجتناب كنم و قدم در آن نگذارم، و آن ازدواج عشقى است كه در كوچه و بازار، دخترى را ببینم و خوشم بیاید و بگویم این زن ایده‏آل من است. نابخردان گوهرپاك و با قیمت آفرینش را از حصار عفت و عصمت، و پوشش و حجاب به عنوان آزادى بیرون كشیدند و دست او را در هر برنامه‏اى كه شهوت اقتضا كند باز گذاشتند

.
سپس به عنوان فرار از ازدواج عشقى او را دور انداختند زیرا مشاهده كردند، این گوهر، قیمت و ارزش خود را از دست داده و هر لحظه با كسى، و هر زمان در آغوش نامحرمى، و هر آن در برنامه‏اى خلاف عفت و ادب و مخالف وقار و انسانیت دست و پا مى‏زند»
سستى بنیان خانواده
نظام خانواده در اروپا و آمریكا نظامى غلط و بى‏پایه و بدون محتواست.

«آنان از ازدواج هدفى مقدس و پاك ندارند. واسطه ازدواج زن و مرد در آن‏جا فقط و فقط شهوت و ارضاء غریزه است. آن‏جا زن و مرد شایسته و صالح بسیار كم است. به همین خاطر، فساد و افساد از سر و روى اروپا و آمریكا مانند باران بهاران مى‏ریزد. مردان در مغرب زمین به طور اكثر، زنان به طور اغلب پس از گذراندن دوران فساد، به رفاقت‏هاى نامشروع با یكدیگر ازدواج مى‏كنند. خانم الزیمارى در جاى دیگر از مقاله خود مى‏نویسد: «مردها وفا و صمیمیت را نمى‏دانند؛ با حقه‏بازى زنان و دختران را به زانو در مى‏آورند

. باید گفت: «از زمانى كه جنس زن را به لجن بى‏عفتى و فضاى بى‏بند و بارى، و بدحجابى و بى‏حجابى سوق دادید، و او را به عنوان آزادى، به اسارت شهوات و تمایلات بى‏قید و شرط درآوردید، و مردان توانستند او را با بدنى نیمه عریان و در طنازى و عشوه‏گرى در هر كجا كه خواستند سهل و آسان ببینند، وفا و صمیمیت نسبت به همسر خود و خانه و خانواده را از دست دادند. و تبدیل به افرادى حقه‏باز و مكار و حیله‏گر و كلاه‏بردار شدند. عوارض آزادى زن در روابط با هر كه دلش بخواهد یكى دوتا نیست و محصولات تلخ این مسئله عددى كامپیوترى است.

مردان با این مناظر دست از زنان خود كشیدند و به قول معروف از زیر بار مخارج خانه كه مسئولیتى بر دوش آنان بود فرار كرده و براى ارضاء خود روى به بازار آزاد آورند، و جوانان بى‏زن، چون فرونشاندن شعله شهوت را ارزان دیدند، از تشكیل زندگى و ازدواج سرباز زده دنبال چشم‏چرانى و صید ناموس مملكت رفتند، بدین‏گونه نظام خانواده در غرب و در مقلدان شرقى آنان از هم پاشید و اوضاع شبیه اوضاع جنگل شد».

ویل دورانت، فیلسوف و نویسنده معروف تاریخ تمدن، مى‏گوید:«اگر فرض كنیم در سال 2000 مسیحى هستیم و بخواهیم بدانیم كه بزرگ‏ترین حادثه ربع اول قرن بیست چه بوده است متوجه خواهیم شده كه این حادثه جنگ و یا انقلاب روسیه نبوده است بلكه همانا دگرگونى وضع زنان بوده است. تاریخ چنین تغییر تكان دهنده‏اى در مدتى به این كوتاهى كمتر دیده است. خانه مقدس كه پایه نظام اجتماعى ما بود، شیوه زناشوئى كه مانع شهوت‏رانى و ناپایدارى وضع انسان بود، قانون اخلاقى پیچیده‏اى كه ما را از توحش به تمدن و آداب معاشرت رسانده بود، همه آشكارا در این انقلاب پرآشوبى كه همه رسوم و اشكال زندگى و تفكر ما را فرا گرفته است گرفتار گشته‏اند.

اكنون نیز كه ما در ربع سوم قرن بیستم به سر مى‏بریم، ناله متفكران غربى؛ از به هم خوردن نظم خانوادگى و سست شدن پایه ازدواج از شانه خالى كردن جوانان از قبول مسئولیت ازدواج ، از منفور شدن مادرى، از كاهش علاقه پدر و مادر و بالاخص علاقه مادر نسبت به فرزندان، از ابتذال زن دنیاى امروز و جانشین شدن زیادى سرسام‏آور فرزندن نامشروع، از نادر الوجود شدن وحدت و صمیمیت میان زوجین؛ بیش از پیش به گوش مى‏رسد»

گسترش فساد در جامعه
حقیقت این است كه اگر ارزش‏هاى واقعى استعدادهاى والاى زن تحت الشعاع جنبه جنسى او قرار گرفت و زن شخصیت واقعى خود را از دست داد و هر گونه توجهى به او جنبه شهوانى و حیوانى پیدا كرد و وقتى كه بنیاد خانواده به عنوان بهترین مكان پرورش افراد به سستى گرایید، باید منتظر فسادهاى عظیم اجتماعى باشیم. مسلم است كه هنگامى كه خانواده‏ها استحكام خود را از دست دادند چه سرنوشتى در انتظار كودكان است. دیگر تربیت فرزندان از كار و وظایف مهم مادر به شمار نمى‏رود.

«در روزنامه A.B مورخ 15/11/89 با عنوان روزانه 500 هزار بچه تنها رها مى‏شوند از جمله آورده است: «روزانه حدود نیم‏میلیون دانش‏آموز بین سنین 12-7 پس از پایان مدرسه تنها هستند و به بچه‏هاى كلید در دست معروف شده‏اند. این بچه‏ها اغلب تنها در منزل و یا در میدان‏ها، خیابان‏ها، پارك‏ها و فروشگاه‏هاى بزرگ در تردد هستند و به تدریج دچار كج‏روى‏ها و مفاسد و جرائم گوناگون مى‏گردند.»

در سال‏هاى اخیر، «به علت افزایش جرائم و تبهكارى و وحشى‏گرى‏ها در بین نوجوانان در تعدادى از شهرهاى ایالات مختلف آمریكا رفت و آمد جوانان در خیابان‏ها بعد از تاریكى و یا بعد از ساعت 10 شب ممنوع اعلام گردیده و این ممنوعیت به تدریج در تعداد بیشترى از شهرها و ایالات به مورد اجرا درمى‏آید.
و هم چنین تجاوزات به كودكان در منزل، بخصوص توسط ناپدرى‏ها اغلب بر اثر استعمال مشروبات الكلى و دیدن فیلم‏هاى سكسى و ویدئویى و از بین رفتن اعتقادات مذهبى و پایبند نبودن به اصول خانوادگى تشخیص داده شده است.»

در خبرى دیگر، درباره میزان تجاوزات جنسى در فرانسه مى‏خوانیم : «از هر چهار دختر فرانسوى یك نفر و از هر 8 نفر پسر فرانسوى یك نفر قبل از رسیدن به 18 سالگى مورد تجاوز قرار مى‏گیرد و 22 درصد از این‏گونه تجاوزها قبل از 6 سالگى به وقوع مى‏پیوندد و 85 درصد از كودكانى كه مورد تجاوز قرار مى‏گیرند، شخص متجاوز را مى‏شناسند و وحشتناك‏تر از همه این كه 40 درصد از این تجاوزها شخص متجاوز كسى جز پدر كودك نمى‏باشد.»

سقط جنین و عواقب شوم آن
از مشكلات فزاینده در بسیارى از نقاط دنیا، حاملگى‏هاى قبل از ازدواج و بیمارى‏هاى مقاربتى از جمله ایدز است.
«تحقیقات كالج صنعتى مسایل مربوط به امور زایمان انگلیس نشان مى‏دهد كه در طى بیست سال گذشته، میزان سقط جنین از سوى دختران نوجوان 13 تا 19 ساله در انگلیس چهار برابر افزایش یافته است. روزنامه تایمز مى‏نویسد: هم چنین بر اساس تحقیقات در سال گذشته در انگلستان و ویلژ 173900 مورد سقط جنین به طور قانونى صورت گرفته است كه تقریبا 31 این رقم متعلق به دختران نوجوان زیر بیست سال بوده است.»

تحقیقات سالهاى اخیر، «نشان مى‏دهد كه در بین زنانى كه سقط جنین مى‏كنند، عده‏اى به ناراحتى‏هاى روحى «افسردگى» و ناراحتى‏هاى رحم از جمله سرطان رحم دچار شده‏اند، بخصوص كسانى كه بیش از یكبار سقط جنین كرده‏اند.»

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir