توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله ویژگی های ایران در قدیم در فایل ورد (word) دارای 85 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ویژگی های ایران در قدیم در فایل ورد (word)  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ویژگی های ایران در قدیم در فایل ورد (word)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ویژگی های ایران در قدیم در فایل ورد (word) :

ویژگی های ایران در قدیم

روابط شاه با جامعه
روابط شاه با جامعی دانشی و اهل فضل و فضیلت از دشواری ویژه ای برخوردار نبود. آن دسته از آنان كه حریم قنات را وسعت داده بودند، كنج عافیت را رب گنجهای غنیمت ترجیح می دادند و به تعبیر صاحب قابوسنامه به همان چهار چیز كه شیخ ابوسعید ابوالخیر رحمه الله گفته است كه آدمی را از آنها گریز نبود:«اول نانی، دوم خلقانی، و سوم ویرانی، چهارم جانانی، هر كس بر حد و اندازه او از روی حلال» و یا ادنی از آن رضایت می دادند و در میرو وزیر و سلطان را پیرامن نمی گشتند، خلق را نیز بدانان ارادتی تمام می افتاد و بی طمعیشان را فوزی عظیم می شمردند. سكان اخلاقی جانعه و منزلتهای والای مذهبی و دینی را در دست و دیده آنها می دیند و به شوق و رغبت تمام حمایتشان می كردند.

جالب است كه اینان حتی در پیشگاه نفوذ كسانی كه جزء سلاح چیزی را واسطه كار نمی شمردند نیز همیشه احترام خاص خود را داشتند بر صدر می نشستند و قدر می دیدند. باری، ارباب قدرت از آنان یاری می طلبیدند و انفاس خیرشان را واسطه بقای ملكت خویش می شمردند. كم پیش نیامده است كه سلاطین مقتدر غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی و حتی مغولی و بعدها هم تاتاری، دست التجا به دامن اولیای زمان خود دراز كرده و یا حتی تظاهر به جانبداری از آنان نموده باشند. چه، اهل نقوا همیشه گرامی بوده اند و دانشمندان وفضلای برحق جامعه نیز جایگاه رفیعی داشته اند.

و دسته دوم آنها كه جستجوی راتبه و اداری در حریم بزرگان می كردند، باز به سهم خود مایه تقویت دربارهای آنان می شدند و در غالب موارد صحراگردان خشن و كوه نشینان وحشی را با حكمت و موعظت راهنمایی می كردند. صلابت شمشیر تیز و مردمی كش انا را به لطافت علم و عقل و تدبیر و رزانبژت رأی نرم و ملایم می كردند و از دعونت اطوار ناصواب و بی حسابشان می كاستند. چنین است كه تحمل گستاخیهای زور و ترویز را به پاس خاطر مردمی كه به رعایت حال آنان موظف بودند، آسان می گرفتند و گاه حضور در جامع نا متعارف و ناملایم صبع سلیم و عقل مستقیم خود را، به سبب خیری كه از وجودشان متمشی بود، ضروری می شمردند. پادشاهان را نیز از آنان كراهتی دست نمی داند، چه، در نهایت می دانستند كه اهل شمشیر نیستند و توان آغالیدن خلق را ندارند، به اضافه كه ادب و تواضع و اخلاق مردمی دارند و این مراتب فی الجمله خواصی را كه غالباً از اهل سیف بودند و از آداب و اصول زندگی شهری مهجور، سخت به كار می آمد! با وجود بد رفتاریهایی كه مكرر از سوی قدرت مركزی و نمایندگان او در ولایات نسبت به این گروه می شد، و گاه به بهانه هایی مشكوك، هتك حرمت از برخی به عمل می آمد و به عقوباتی كه سزاوار آن نبودند مبتلا می گردیدند؛ با این همه، اندك مردم دل راحت و آسوده خاطری بودند كه در جمع كثیر محرومان جامعه جایی بالنسبه محترم برگزیده و به كتاب و دفتر و دنیای خویش پناه آورده بودند.

سومین قشر از مردم ایران را، كه می توان گفت همیشه مورد توجه همه حكومتها بوده اند، بازاریان كشور می توان خطاب كرد. درشت است كه سوابق شهرنشینیها بزرگ در ایران همیشه به قلت و عسرت بوده است و به طور واقع تا جایی كه در این جیزه بدان پرداخته می شود (آغاز سده بیستم میلادی و حریم ظهور مشروطیت در ایران كه خود فصل مجزایی را می طلبد) اكثریت نود درصدی مردم در روستاها و كوهستانها ساكن و یا متفرق بوده اند. اما بی گمان در دوره ها تثبیت وضع سلسله های حاكم بر ایران، شهرهای مختلف و به ویژه مادر شهری كه پایتخت تلقی می شده، از رشد جمعمیتی كافی برخوردار بوده است و به تبع آن نیز، نظامات حیات شهری و از جمله وجود اصناف و اهل حرف و بازرگانان شكل می گرفته است. به خصوص كه سلسله های بلنسبه بزرگتر ناگزیر می شدند كه به دلایل مختلف اقتصادی و سیاسی و نظامی و اجتماعی نخست روابط خود را با بخشهای دیگر ایران، كه در زیر تسلط آنها نبود، برقرار كنند و آنگاه مناسبات دیگری با كشورها و مناطق همجوار به هم رسانند.

با این همه، نقش بازار در ادوار پیچیده و سخت تغییر پذیرنده و تاثیر گیرنده حیات ملی ایرانیان ابهامات و مضایق تحقیقاتی ویژه ای دارد. چه، از یك طرف طبیعت سرمایه با سكوت و آرامش همراهی می كرد ومقتضی تمنای ایجاد ثبات و نظم و قانون و استواری حكومتهای كوچك و بزرگ بود و از طرف دیگر اوضاع كشور و تحولات پرتلاطم دائمی آن كه غالبا به جابه‌جایی خشونت آمیز سران سیاسی و نظامی وابسته بود، اجازه نمی داد كه كسب و كار و رونق گیرد و پول در دستهای مردم و ماموران قرار یابد. در برهه هایی چنان حساس، كمترین اشتباه محاسبه متمكنین در جانبداری از طرف ضعیف یا عاصی بی پناهی، موجب خسران تمام می شد و چه بسا كه سیل بلا می آمد و همه را، هر چه بود، با قهر و خشم و سركوبی دردناك، یكجا می برد. این امر، نه تنها جانبداری بازاریان را از حق و حقیقت و اشخاص به ظاهر محق دشوار می نمود بلكه حتی در ساده ترین صورتها، برملا شدن دارایی و مكنت آنان نیز زیان عظیمی به بار می آورد و دیده طمع حكام بی حساب و كتاب را به رویشان می گشود!

با این حال، ضرورت مبادله كالا در مناطق شهری از چنان منطق صریح و مبرهنی برخوردار است كه خود وجوب واسطه كاران و كار آنها را حتمی می گرداند، به خصوص آنگاه كه دو عامل قوی و مثر ذیل را نیز بدان بیفزاییم :
1- تامین معاش جمعیت قابل توجه نظامیان در هر دوره، كه خواه ناخواه از دولتهای روز مستمری داشتند و اجناس خود را نیز در سفر ( اردوبازارها ) و حضر (بازارهای داخلی) از كسبه تهیه می كردند.
2- حمایت صریح دیانت مقدس اسلام از تجارت، كه كاسب را به منزله « حبیب الله » می شناسد و بر نوع فعالیت او توجه می ورزد.

بی شك، اتكا به نكات مزبور، اگر هماره با دیگر شرایط توسعه اقتصادی و تكامل ابزارهای زندگی و بسط عدالت و تامین امنیت نبوده باشد، رونق بازار را به صورت جامع ایجاد نمی كند و به پیدایش صنف و متعاقبا نظام معتبر اصناف فایده قطعی نمی رساند، به خصوص كه تجارت خارجی، كه عایدات بیشتری تحصیل می كند و بر درآمد و ثروت مملكت می افزاید، نیاز به حمایت جدی از سوی دولتها دارد و چنین مهماتی در دوره های تاریخی ایران اسلامی به طور دائم از اقبال برخوردار نبوده است.

سلاطین، در مواجهه با بازاریان، همیشه به دنبال معاذیری بوده اند كه گوش آنان را بیازارند و مال و داراییشان را به بهانه های گوناگون از چنگشان بیرون بیاورند. سرچشمه تعزیرا هرگز خشك نمی شد و فرصت طلبان نیز هیچ گاه كم نمی آمدند. مقاومت بازار نی راههای خود را داشت و از رخرهای معینی تبعیت می كرد. وقتی كه ضرورت داشت غاصبی از كار كناره گیرد و دست حاكمی از امور كوتاه شود، دو ركن مهم و اساسی جامعه یعنی بازار و روحانیت روابط محكمتری با هم پیدا می كردند و از طرق ویژه خود به مردم جامعه می فهمانیدند كه فی المثل :

– دروازه های شهر را بی محافظ بگذارند یا محافظان را غافل و طرف مقابل را هشیار نگاه دارند.
– درهای خانه ها را ببندند و قشون مهاجم را بی یاور بگذارند.
– مغازه ها را مسدود كنند و كالاها را به انبارهای پنهانی انتقال دهند.
– به صورت راز آمیز، طرف محق را تقویت كنند و پول و سلاح در اختیار وی بگذارند.

به ندرت اتفاق افتاده است كه جامعه بازاری ایران تلاش آشكاری برای حمایت از شخص و یا حكومتی معین به كار آورده باشد و حتی در صورت روی كار آمدن اشخاص مورد نظر، از جانبداری خود سود برده باشد. یكی از دلایل واضح امر این است كه حكومتهای مطلقه، حتی در بهترین شرایط خود نیز، از وسوسه تجاوز به اموال زیردستان دور نمی مانند و هر جا كه گمان زری باشد، زور را بدون تكلف به كار می گیرند، و دیگر اینكه علی الاصول بازار از پشتوانه سیاسی لازم برای تامین اهداف صریح خود برخوردار نبود و فعالیتهای جامعه بازاری نیز غالبا جنبه دفاعی و دفع دخل مقدر را داشت و همان كه اندك تامینی حاصل می شد، رضایت اهل سودا را جلب می نمود.

رمزهای حركتهای آرام بازارها و نحوه مقابله آنان با عناصر متغلب و متخالف را باید در خلال حوادث مختلف تاریخ جستجو كرد و به مواردی بسیار از حركتهای مردمی پی برد.
سرانجام، بخش نهایی این بحث را روابط حكومت با اكثریت ملت، كه دهقانان و كشاورزان و دامداران و كارگران باشند، تشكیل می دهد. محرز است كه این طبقه فاقد حقوق سیاسی شهروند تلقی می شد و از نظر دولت و دستگاه حكومتی حقی برای تعیین مصالح خود نداشت. از آنجا كه حكومتها بر مبنای انتخاب اصلح یا تمایل اكثریت بر روی كار نمی آمدند و عنصر دخیل در بقا و دوام آنها زور و قائمه شمشیر تیز بود، تنها مردمی كه دخیل در تغییرات سیاسی بودند طبعا نظامیان نو رهبران آنها بودند و قریب نود درصد مردمی كه در زاویه خمول به سر می بردند راهی برای خدمت نمی یافتند و بیش از آن درس فرزانگی آموخته بودند كه خود تدبیر و جستجو كنند.

با این همه، این سخن بدان معنی نیست كه در برابر جبر و عنف عوامل شرور و دائما آسیب رسان حكومتی، هیچ گونه واكنشی از سوی اكثریت به ظاهر خاموش نشان داده نمی شود. حوادث تاریخی دلالت می كند كه :
1- حكومت های ستمگر به مرور نفوذ خود را در میان مردم از دست می دادند و نفرین و ناله آنان را بر جان می خریدند.

2- آنگاه كه دشمنی خارجی روی می آورد، با وجود خطراتی كه از ناحیه تعدیات عناصر ناشناس مسلم بود، حكومت حق ناشناس را تنها می نهادند تا پاسخ زورگویی ها وتعدیات بی حساب خود را بشنود و خواری و خذلان را علانیه احساس كند.

3- وقتی كه مبارزات داخلی آغاز می شد و قدرت طلبان درون مرزی به جان هم می افتادند، حالت تماشاگر به خود می گرفتند و از سقطاتی كه بر هر كدام از آنها می رفت، در دل خشنود می بودند. به تعبیر دیگر، جامعه از كتك خوردن پاسبان بر سركار خوشحال بود و در زمره ادعیه به گوش داشت كه : خدایا ستمگران را با خود مشغول بدار.

4- درگاه عسرت و تنگدستی وتحمل فشارهای فوق طاقت، ناگزیر، شهر و روستا و مساكن خویش را رها می كردند و به مناطق دوردست و یا كوهستانها می كوچیدند. مهاجرتهای خارجی همیشه در تاریخ ایران انجام پذیرفته است و مناطقی چون هند، سواحل جنوبی خلیج فارس و دریای فارس (عمان) و حتی روم قدیم و بعدها امپراتوری عثمانی و حتی آفریقا، جمعیتهای قابل توجهی از ایرانیان عاصی را به خود جلب می كرده است.

5- و دیگر اینكه به تكرار حادث شده است كه همین مردم به ظاهر آرام و مطیع، همان كه از غدر و شعوذه حكومت و بی كفایتی حاكمان اطمینان می یافتند و راههای مدارا و چاره را برخویش بسته می دیدند، مترصد ظهور مدعیان تازه می شدند و زمینه را برای ظهور و خودنمایی اشخاص ماجراجو و عصیانگر فراهم می گردانیدند. این تظاهرات و مقابله ها و طغیانها و سركشیها و مبارزه جوییها كه در تاریخ ایران پیش و پس از اسلام فراوان است، و خاصه در ایران اسلامی به دلیل كثرت منابع از بسیاری از آنها نام برده شده است، غالبا از جو سیاسی اجتماع مایه می گرفته و منشا و محرك اولیه خود را همان نارضاییهای شدید مكتوم در بطن جامعه می یافته و لامحاله به صور ذیل عرض وجود مر كرده است :

الف ـ نارضایی فردی، كه عمدتا منشا شخصی می داشته و تظاهر آن نیز به صورت حمله به فرد مخصوص و قتل و جرح او انجام می شده است. ماجرای ابولولو با خلیفه دوم در راستای تاریخی است كه به هلاك ناصرالدین شاه قاجار در پایانه های سده نوزدهم میلادی (1313 ه . ق. 1896 م.) می انجامد و قبل و بعد این ادوار نیز حوادث مشابه بسیار به خود دیده است.

ب ـ مقاومتهای محلی و منطقه ای، كه به كرات حاصل شده و نمایش آن هم به شكل بستن دروازه های بزرگ شهرها و یا درهای قلاع، در مناطق كوهستانی، و بیرون راندن وابستگان حكومت از محل عام و یا راه ندادن آنها به داخل شهر و محیط به شورش نشسته بوده است. این ماجرا از چنان عمومیتی در تاریخ ایران برخوردار است كه می توان رد پا و آثار آن را تقریبا در دوران حكومت همه سلاطین كشور دید، و با آنكه در نهایت به زیان عمومی تمام می شده و به كشتارهای وحشتناك جمعی و قتل عام سكنه بی پناه و چشم مناره و كله مناره سازیها و سفك دماء و بر باددهی عرض و ناموس كثیری می انجامیده است، با این حال از راههای مقاومت در برابر حكومتهای فاسد و خونریز و جبار بوده است.

در چنین مواردی به كرات مشاهده شده است كه توده به جان آمده از مظالم حكومتگران نكته معلومی را بهانه قرار می داد و بی اینكه از حمایت شخص و یا نیروی معینی برخوردار شده باشد، دلاورانه و جان بازانه خود را در محل امتحان و ایستادگی و پایمردی دیده است. بدیهی است كسانی كه به هر بهانه خود را مستعد دامن زدن به طغیانها شمرند در هیچ كجا كم نبوده اند. ولی مسئله اساسی همان است كه شورش كور انجام پذیرفته است و توده مستاصل، بی اینكه بتواند حدود تواناییهای خود و دشمن جابر را اندازه گیری كند و یا اسباب و معدات جنگ و مقاومت و محاصره طولانی را فراهم بیاورد، مایوسانه به پاخاسته و به تحمل تلفات كثیر راضی شده است. این گونه قیامها، در واقع، خودجوشترین تظاهرات مردمی را در بر می گیرد و تحقیق در آنها منبعی غنی و قوی از روح مبارزه جویی حق طلبانه و عدالت طلبی جوامع ایرانی را افشا می كند.

ج ـ قیامهای محلی، كه غالبا از كینه ها و نفرتهای قومی نسبت به قوم و قبیله غالب منشا می گیرد و پس از تحمل تحقیر و تضعیف فراوان، عكس العملهای اعتراضی خود را در قالب جنبشهای مردمی شكل می دهد. از آنجا كه جوامع ایرانی در كل موجودیت و هویت تاریخی خود از شان و اعتبار و حیثیت عمده ای برخوردار بوده اند، و این كشور در طول قرنهای دراز به عنوان یكی از اركان مهم سیاستهای جهانی تلقی می شده است، در نهاد مردم همیشه آثاری از سیادت طلبی و عظمت جویی قدیم باقی است، و این البته احساسی است كه وارثان امپراتوریهای بزرگ، در گذشته و حال، تجربه كرده اند و به عنوانهای مختلف « احساسات بزرگی طلبانه » یا « احساسات ناشی از روزهای خوش گذشته » و « احساسات برتری جویانه » و غیره، از آن یاد شده است.

بر این اساس، كشوری كه چندگاه مركز حل و فصل مسائل جهانی بوده، به تبع حوادث و پیشامدهای بی شمار مختلف، صاحب فرهنگی شده است كه مدار آن خود محوری و خود مركزبینی است. هر چیز یا پدیده ای نیز كه بر پایه های چنین برداشتی لطمه وارد كند و به نحوی از انحا به مبارزه با آن برخیزد، بر غرور مردم لطمه می زند و نفرت آنان را به خویش بر می انگیزد. بالطبع، اشتداد چنان نارضاییهای دائمی وقتی واقعی تر است كه نیرویی خارجی بر جامعه استیلا یابد و با استفاده از زور و قهر و خشونت به پایمال كردن دستاوردهای عقیدتی ودرهم شكستن ساختارهای فكری و ناچیز شمردن اختصاصات معنوی آن بپردازد.

در دوره های بعد از اسلام ایران، كه حكومتها غالبا به دست خارجیان افتاده است و مركزیت ثقل جامعه، خواه و ناخواه، برای مدتی از داخله كشور دور شده و به مناطق دیگری چون شام و عراق عرب و یا دشتهای قره قوروم منتقل گردیده، نمونه این گونه قیامها تكرار شده است. مشخصه عمومی آنها، فوران احساسات عامه و یا دامن زدن به اندیشه های قومیت گرایانه و ضدیت طلبی با عناصر حاكم بیگانه است كه غالبا مظهر خود را در عصیانی سریع و حاد و خونین به نمایش گذاشته است. گویی كه مردمی رنجهای درونی را طی سالها درخویش انباشته اند و بی اینكه به معضلات اصلی و سببهای واقعی پیشامدها بیندیشند، مترصد صدور واقعه ای هستند كه دامن خویش را از آلایش شكست پاك كننده و در صف عمال و كارگزاران حاكمیت جای مناسبتر و قانع كننده تری به دست آورند.

گذشته از طرز عمل و سلوك ناموجه حكام اموی و عباسی كه به یكباره دستورهای مقدس آسمانی اسلام را فراموش كرده بودند و به سیادت جویی و تفوق عرب بر عجم تمسك بی اندازه می جستند و مشكلات ناشی از حكومتهای تركان، مغولان، تاتاران و تركمنان نیز كه دیر پای بودند و یكی از دیگری در صحنه ها و صفحه های مختلف ملك اقامت گزیدند، شیوه های خشن غیر انسانی حكام خودی و ایرانی هم منشا جنبشها و نهضتهای متعددی شده او عوارض ناشی از آن را به صورت حوادث بسیار دردناك و خونین تاریخی عرضه داشته است.

مشخصه های عمومی قیامهای مورد نظر را می توان چنین برشمرد :
– محلی بودن و در منطقه ای خاص گسترده شدن.
– جمعیتهای كثیر هزاران هزار را به هواداری كشانیدن.
– برگرد وجود یك رهبر سرشناس حلقه زدن.
– شعارهای تند ضد بیگانه سردادن.
– و سرانجام، كوته زندگانی بودن و به سرعت در برابر دشمن قوی پنجه در هم شكستن و از میان رفتن.

د ـ مبارزه های متكی به مذهب. از دیگر انواع مبارزات مردمی ایرانیان علیه حكومتها، ظهور نهضتهای مختلف متكی بر اندیشه های مذهبی است كه در نوع خود از ماندگارترین و پرمایه ترین ایستادگیها در برابر گروه های حاكم و مختار به حساب می آید. اینكه زمینه سازگاری ایرانیان با عقاید دینی امری قدیم و ریشه دار است، در فصلهای دیگر این تالیف به اختصار ممكن مورد بحث قرار گرفته و یاد آوری شده است كه از بدو حضور آنان در عرصه تاریخ، علی الدوام، جوامع ایرانی تحت تاثیر اندیشه های مذهبی قرار داشته اند و حكومتها نیز به طوع و كره ناگزیر از قبول مسلمیات عصر خود بوده اند.

فقد منابع كافی اجازه نمی دهد كه در باب قایم گئومات مغ و نحوه شورشهای پدید آمده در كهنترین ادوار امپراتوری ایران، آن هم در شرایطی كه جامعه تحولاتی عظیم و پر آوازه و چشمگیر را می گذرانید ونیزه مرد پارسی تا سرزمینهای دور دست را در می نوردید و در غالب عرصه های حیات فاتح بود، قضاوت جامعی صورت بندد، ولی هر چیزی كه سبب الهام قیام كنندگان بوده و یا هر كس كه در راس جنبشی بدان گستردگی و اهمیت قرار گرفته باشد، پر واضح است كه اتكای آن بر مذهبی بوده و مشروعیت یا عدم مشروعیت اتفاقات نیز از آن جانب تایید می گردیده است. بعد از این واقعه مهم،قیام سردمداران سلسله ساسانی برای تغییر حكومت پانصد ساله اشكانی را نیز باید به دلایل مذهبی و تحت تاثیر تبلیغات مذهبی دانست و بی شبهه استفاده هایی را كه موبدزادگان ساسانی، به جا و به موقع، از اهرمهای پرفشار و كارساز مذهبی به عمل آوردند، در نظر گرفت.

در همین روزگاران، عناصری از اقوام آریای ساكن در ارمنستان، كه به دنبال استقلال و كسب موجودیت سیاسی بودند، دین حضرت عیسی مسیح (ع) را پذیرفتند و در محدوده ارضی فلات به تقویم ملیت و تركیب ساختارهای فرهنگی ـ اجتماعی خاص خود دست زدند. همزمان، نهضت مانی بخش عظیمی از ایران فراگرفت و با حمایت ضمنی دربار، مرزهایی وسیع را در نوردیدند و تا مناطق دوردست نیز رفت. كوششهای موبدان برای تنبیه شدید او و طرفدارانش و نشان دادن آن همه قساوتهای آشكار، نه تنها مانع پیشرفت مانویت نگشت بلكه به مدت بیش از هفت قرن تعالیم و عقاید او را در منطقه های وسیعی از آسیای میانه زنده نگاه داشت و ادبیات و هنرهای سرشار و غنی و موزونی را به وجود آورد.

و به دنبال آنهاست كه در همان ایران یكپارچه قبل از اسلام، مزدك بامدادان ظهور كرد و به رغم بدعتهای آشكار دینی و مجادله مستقیم و بی تكلفی كه با دیانت رسمی و هواداران ثابت و بر سركار آن به عمل آورد، بر نفوذ خویش در میان توده های ستمكش و دوام طولانی اعتقاداتش تا سه قرن بعد مهر تایید زد. بی شك، اینجا سخنی از اصول عقاید این مرد و بدعتهایی كه ظاهرا عرضه كرده، و همه آنها نیز منحصرا به خامه دشمنان او به دست ما رسیده است، نمی رود. جان كلام فقط این است كه به حكایت شاهنامه :

بیامد یكی مرد مزدك به نام سخنگوی و با دانش و رای و كام
گرانمایه مردی و دانش فروش قباد دلاور بدو داد گوش
به نزد شهنشاه دستور گشت نگهدار آن گنج و گنجور گشت

مردی دانشمند می نماید و ظاهرا، به قیاس آنكه علم در اختیار و انحصار روحانیان بوده، از اهل دین نیز محسوب می شده است. روایتها، هم بر این نمط حكایت دارد كه اگر دانت مقدس اسلام ظهور نمی كرد و به ایرانیان عرضه نمی شد، ضرورت ایجاد تغییرات و تحولات اجتماعی بدان حد رسیده بود كه مردم آیین ترسایان را بپذیرند و به نحوه های میسر از قید رقیب موبدان و نفوذ عناصر حاكمیت متعصب خلاصی یابند.

بعد از اسلام نیز، با وجود آنكه اعراب اموی و عباسی شدت عمل فراوانی در مواجهه با غیر عرب و خاص ایرانیان نشان می دادند؛ باز، تا آنجا كه منابع معدود دلالت دارد، جنبشهای متكی بر شخص و اندیشه های غیر دینی، چونان به آفرید، راوندیان، سنباد، اسحاق ترك، مازیار و افشین، از توفیقات كمتری برخوردار بودند و با وجود جوشش كثیر مردم در مقاطع مخصوص قیام هركدام، به زودی سركوب شدند و نام و نشانی هم از آنان برجای نماند، ولی نهضتهای مبتنی بر تفكرات مذهبی، از پیغمبر نقابدار خراسان (هشام یا هاشم بن حكیم ملقب به المقنع) گرفته تا بابك خرمدین، توان پایداری بیشتری پیدا كردند و حتی پس از اضمحلال سازمان نظامی ـ سیاسی آنان نیز تا مدتها در ذهنهای مردم جای نگاه داشتند.

وقتی كه از سده سوم هجری فعالیتهای استقلال طلبانه ایرانیان اوج گرفت و از سلسله طاهری به بعد متعاقبا حكومتهای مختلفی پیدا شدند كه با تكیه بر آرمانهای جدایی خواهانه سیاسی به كوتاه كردن نفوذ خلفای عباسی و عوامل آنها بر كشور اقدام نمودند، باز همه جا كامیابی از آن كسانی بود كه اسلام را به عنوان پایه و اساس اعتقادی خود پذیرفته بودند و با اتكای به دین و تعالیم مقدسه آن در صدد امحای آثار زور و ظلم و تجاوزهای آشكار حكومت بغداد بر می آمدند.

ظهرو تركان در صحنه حوادث سیاسی ـ نظامی آسیای غربی و دربار خلفا كه به آغازهای سده سوم هجری و خلافت معتصم متوجه می شود، تاثیر صریح خود را وقتی به عنوان عنصر ثابت آغاز كرد كه اسلامی بودن آنان محرز گشت، و خود محمود غزنوی فرصتی به دست آورد تا با ملاحظه طرز نمازگزاری مومنان مذاهب شافعی و حنفی این دومی را بپذیرد و به دنبال آن كوششهای جهادگونه و غزوی خود را آغاز كند. هیچ نیروی دیگری چون دین نمی توانست از غزان فتنه انگیز سلجوقی، مردمی چنان آرام خوی و مطیع بسازد كه سی سال از حیات دو پادشاه بزرگ آن سلسله، آلب ارسلان (465 ـ 455 ه .ق) و ملكشاه (485 ـ 465 ه .ق) را وزیر با تدبیر و پخته و سخته و دانشمندی چون خواجه نظام الملك كفایت كند. سیاستنامه یا سیرالملوك او آكنده است از تعالیمی كه پادشاهان را به كار آید و رعیت را امنیت و آسودگی بیفزاید.

هجوم مغول بی گمان فصلی است كه ملالتهای خاص خود را دارد و ادبار تمام ملك و ملت و نابودی بسیاری از مآثر و آثار تمدن را به همراه می كشد؛ ولی بجز فاصله سالهای 616 ه.ق. (كه نخستین هجوم ویرانگر چنگیز خونریز آغاز شد) تا 654 ه.ق. (هلاكو برای تاسیس حكومت خاص مغولان به ایران آمد و در این مدت، كشور به وسیله حكام محلی و با اعتنا به دانش اداری و مملكتداری آنان امرار طریق كرد)، به عمر یك نسل نیز نیانجامید كه سلطان احمد تكودار اسلام پذیرفت و سلطان محمود غازان رویایهای مسلمانی مكرر می دید. آنان به حقیقت نقطه ضعف اساسی كار خود را دریافتند و بنیادی ترین معضلی را كه بر سر راه نفوذشان در جامعه وجود داشت، تشخیص دادند. مردم آن سان به مبانی مذهبی خو گرفته بودند كه حتی بر بی دینی كوتاه مدت حاكمان نیز نتوانست زمینه نهضتهای استقلال طلبانه و سیاسی محض را فراهم گرداند، و می بینیم كه در تمامی این مدت و تا روی كار آمدن حكومت صفویان، عمده جریانهای سیاسی تحت تاثیر مذهب و ذیل نام تلاشهای مذهبی ـ سیاسی انجام می پذیرفت.

راز مقبولیت عام یافتن شاه اسماعیل و سرعت غلبه او بر اعدا، در حالی كه همزمان سیزده حكومت مختلف بر كشور فرمان می راندند، جز این نیست كه او، با اعتنا به شهرت دست كم دویست ساله خانقاه جد كلان خود شیخ صفی الدین اردبیلی، توانست نخستین « دولت ملی » ایران بعد از اسلام را در ابعاد وسیع ملكی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آن تاسیس كند و از آن پس، جامعه ایرانی را سراسر در اختیار و انحصار مذهب منتخب رسمی قرار دهد. توفیقی كه از قبل انتخاب مناسب با اهداف و آرمانهای اخلاقی و انسانی صحیح برای او حاصل شد، با عث گشت كه رشته دارترین و باثبات ترین و مردمی ترین حكومتهای ایران بعد از اسلام، پدید آید و مهمترین دستاوردهای خاص خود را نیز در عرصه های مختلف هنری، فرهنگی، مدنی، اخلاقی، اجتماعی و غیره به نمایش بگذارد.

بعد از انحطاط كار این سلسله و پدید آمدن سلسله های افشاریه و زندیه و قاجاریه و پهلوی نیز هیچ كدام نتوانستند از خطوط سیاسی مشخصی شده احفاد و اولاد شیخ صفی الدین تجاوز كنند وایران شیعی را به تحولات و تغییرات نوع دیگری بكشانند. نكته جالب خود این جاست كه شورشها و طغیانهای متعدد كوچك و بزرگ دیگری كه به دنبال سقوط صفویان پیش آمد، بار مذهبی داشته و به وسیله مردمی (اعم از شیعه و سنی) انجام گرفته است كه عموما تكیه بر دیانت مقدس اسلام داشته اند. نمونه این حوادث در سده سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) بسیار است كه نشان می دهد از داستان قیام یوسف خواجه كاشغری تا آقاخان محلاتی و سید علی محمد باب و شاخه های منشعب از آنها، نهضتی وجود ندارد كه موفق به وقوع حوادث زنجیره ای و ممتد و مزمن شده باشد، ولی داعیه مذهبی نداشته باشد.

مقاومتهای ملی
نحوه ایستادگی ایرانیان در برابر قوای بیگانه و یا نیروهای مخرب داخلی را به دو صورت « مبارزه های فرهنگی » و « تلاشهای سازمان یافته اجتماعی » می توان تقسیم كرد كه در دو فصل ذیل مورد بررسی قرار می گیرد. 

مبارزه های فرهنگی
مبارزه های فرهنگی فی الحقیقه شاید از بارزترین خصایص عمومی ایرانیان برای دوام و بقای وحدت ملی آنان باشد. بدون شك ایرانیان را نیز، مانند هر قوم و ملت دیگری كه به عنایت حق تعالی موجودیت یافته اند، اختصاصات خلقی و معنوی و رفتاری و گفتاری متمایزی است كه در مجموعه منتهی به ارائه ممیزات فرهنگی آنان شده و از باب « لتعارفوا » شكل گرفته است. این مایه از خصوصیات به خودی خود، از آن دید به كار نمی آید كه مایه رجحان كسی بر دیگری و یا دسته ای بر گروهی غیر تلقی شود، چه بدیهی است كه بسیاری از آنها محصول زندگی مجموعه مردم ساكن در فلات ایران در خلال هزاره های بسیار و همراهی و سازگاری آنان با مجموع شرایطی است كه، به هر صورت، در اختیارشان قرار گرفته است.

فی المثل، نوع ساختمانهایی كه در ایران است، بیش از همه، معلول و نتیجه عوامل اقلیمی و امكانات جغرافیایی و زیرزمینی كشور است، و این نیز كه هنرمندان ملك توانسته اند از تركیب خاكهای معینی، كاشیهای بسیار زیبا و دلنواز و ظریف و ماندنی بسازند، بی شك، معلول دماغ كارآمد و ذهن روشن و دستهای قوی پنجه آنانی است كه در هر جای دیگر جهان وجود دارد و می تواند در عرصه خاص خود خلاقیت نشان دهد.
مقوله معنوی زبان فارسی به همان سان حاصل تجارب طولانی مردم با مظاهری است كه به اندیشه پدید آورندگان آن وسعت و قوت داده و ظرافتهای زندگی پربار مردمی صاحبدل و دوستار جمال و كمال را در هر ذره از دقایق واژگانی و ساختاری زبان نمودار ساخته اند. حوادث كوچك و بزرگ داخلی و خارجی نیز باعث شده كه خردمندان ملك، به تناسب قدر، از هر واقعه خوشه ای برچینند و از هر پیشآمد توشه ای فراگیرند تا آنگاه كه چنین بنای استوار و جاوید مدنی پدید آید و در شمار فصیح ترین و بلیغ ترین و فی الجمله زیباترین و ساده ترین ابزارهای انتقال اندیشه و معنی محسوب می شود.

همچنین است دیگر ظواهر و آثاری، اعم از مادی و معنوی، كه نمایشگر اراده زندگانی مردمی صاحب ذوق و با استعداد و پرقدرت است و توان و تمایل ماندگاری آنان را در پهنه كوچكی از خاك در خود ضبط و نگهداری می كنند. ایرانیان همواره از این ممیز عالی نیز برخوردار بوده اند كه بهترینها را، از هرجا كه هست، كسب كنند، و جذب فرهنگ مردمی خود نمایند. به همین دلیل، بر سفره پر رونق و نعمت مردم ایران كرائمی از هر سوی و هرگوشه گیتی ممكن است فراهم شده باشد ولی بدان سان جذاب و حل فرهنگ جامع ایرانی شده است كه اختصاصات نخستین خود را همرنگ با طبیعت غنی جایگاه ثانوی كرده و به یكباره، از رنگ و روی و روالی تازه و بدیع برخوردار شده است.

در بسیاری از زمینه های حیات انسانی، بی تردید، می توان گفت كه همه ملل بلند نام عالم به مدارجی از تعالی دست یافته اند و هیچ طایفه ای را بر دیگری مزیت خاصی نیست كه فرضا در چه زمان معینی با چه نوع پدیده مخصوصی آشنایی پیدا كرده ند. سابقه تلاشهای فردی و جمعی آدمیان در هر زمینه چنان وسعت و قدمت دارد كه می توان دستاوردهای حیات دراز مدت بشری را حاصل كار همه ابنای نوع شمرد و بالمناصفه سهمی به هر گروهی عرضه داشت. نهایت اینكه، ایرانیان نیز مانند دیگر مردم و اقوام حبه عالم، بر میراث مشترك انسانیت افزوده اند و خود نیز وامدار و بهره گیر از آن هستند و آنچه تعلقات خاصه آنان است، در مظان سنجش اعتبارات و اكتسابات، همان قدر و ارجی را واجد است كه دیگر ملل گیتی نیز به نوبت از آن برخوردارند. ولی وجود حكومتهایی كه حتی در بهترین شرایط حضور خود در متن حیات جوامع ایرانی، باز حداقل حقوق انسانی ملت را رعایت نكرده اند، باعث شده است كه مردم برای ادامه زندگانی خود، و خاصه ایستادگی در برابر نیروهای مافوق و ستمگر، از نوعی مقاومت هوشیارانه بی سلاح بهره برگیرند، تا در عین حفظ تمامیت اخلاقی و معنوی آنان، از خشونت و شدت عمل قدرت حاكم نیز جلوگیری نمایند.

این مقاومتها در اساس فرهنگی است و با زبان و اندیشه و خط و كتابت و عادات و رسوم اجتماعی بیشتر سروكار دارد تا مثلا امور دیگری كه با ظواهر مادی متجانس است. ولی پرپیداست كه ریشه آنها را اخلاق و آداب و تفكر و شؤون مردمی و خاصه ایرانی تشكیل می دهد كه در مجموع به صور ذیل نمودار می شوند :

1ـ ارزشهای تازه ای را در برابر نظام ارزشی حاكم و حاكمیت مستقر خلق می كند و به گونه ای مردمی به رواج آنها می پردازد. فی المثل، جایی كه قدرت بازوان مطرح است و جنگجویان اشغالگر در پناه رفتار خشونت باز خویش استیلایی جابرانه یافته اند، به اهمیت اندیشه و عرضه نقش آن در روشنی بخشیدن به جنبه های مختلف حیات روی می آورد وعنصر متفوق را از مركب لجام گسیخته شمشیر زنی و كشور گشایی و لشكر آرایی به پایین می كشاند و ادارش می كند كه در برابر شیخ مدرسه و مرشد روحانی خانقاه به دو زانوی ادب بنشیند.

2ـ آنگاه كه زبان نیروی فرمانروا غیر از زیان مردم كوچه و بازار است، به رواج نظم و نثر فارسی اقبال می كند و مضامین بكر و دلپسند و زیبا را، به صد طریق هنرمندانه و استادانه، بیان می دارد تا از نفوذ تند و مخرب و بیگانگی آفرین قدرت غالب كم كند و همدلی و همراستایی مردمان را با همزبانی آنان همداستان سازد. نقش عظیم ادب فارسی و بالاختصاص شعر را، كه از ساده ترین ابزارهای تفهیم و تفهم و تفاهم و همه جانبه ملی ایرانیان در همه بسط فلات ایران بوده است، بباید دانست و شاعران بزرگ را، در هر دوره ای كه مشكلات اجتماعی توده ها افزایش یافته است، بایستی مظهر مقاومت ملی و ایستادگی فرهنگی ایرانیان شمرد.
استادان ادب در هیچ مایه نیست كه به كار نپرداخته باشند و در هیچ عرصه نیست كه به میدان نیامده باشند. آنگاه كه زنده كردن عجم لازم بوده است، از نظم كاخهای بلند پی افكنده اند، و وقتی كه ضرورت آموزش روابط اجتماعی و انسانی بر بیگانگان وجوب پیدا كرده، آثار سراسر پند و حكمت و اندرز سروده اند، و در همه حال به صورتی آگاهانه و معقول و هوشیارانه به دفاع از موجودیت اصیل ملت ایران پرداخته اند.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir