توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری در فایل ورد (word) دارای 108 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری در فایل ورد (word)  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری در فایل ورد (word)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری در فایل ورد (word) :

ابوسعید محمد بن سرخ نیشابوری

نام وی به عنوان استاد نظامی عروضی در تاریخ آمده است و از وی با عناوین فاضل و دانشمند یاد كرده اند كه شاگرد و مرید ابوالهیثم (احمد بن حسن جرجانی) بود. در سیاق التاریخ آمده كه او شعر نیز می گفته و در اواخر قرن پنجم در نیشابور وفات یافته است.
حسن بن علی بن قاسم بن عبدشادیاخی
تنها دانشمندی كه به شادیاخی ذكر شده است او مكنی به ابوبكر بوده و در كتاب انساب سمعانی آمده است كه وی به حضور ابوالقاسم قشیری رسیده و از فضلا و علمای قرن پنجم بوده است.

(سیاق التاریخ ـ ص 25)
ابوالحسن علی بن حسن بن علی صندلی
یكی از مشاهیر فقهای حنفی در قرن پنجم و صاحب نفوذ و شهرت و اعتبار بیش از حد بود. وی حنفی معتزلی و واعظی خوش سخن بود. با طغرل به بغداد رفت و در بازگشت به نیشابور عزلت و انزوا گزید و چون ملكشاه از وی در این باب جویا شد بر او عتاب كرد و پاسخ داد: من می خواستم كه تو بهترین پادشاه باشی كه به زیارت علما می آیی و من بدترین علما نباشم كه به دیدار شاهان می روند. (حدیث از رسول اكرم (ص))
وی به اعتبار مذهب فقهی (صنفی) و هم به اعتبار مذهب كلامی (معتزلی) با شافعیه و اشاعره نیشابور از قبیل ابومحمد جوینی و ابوالمعالی جوینی مخالفتها و جنگها داشته است صندلی منسوب به شغل كفش فروشی است. از این خاندان مردان بزرگی برخاسته اند وی در 17 ربیع الاخر سال 484 به روایتی سال 480 فوت كرده در مدرسه خود در نیشابور مدفون شد.

(تعلیقات اسرارالتوحید بخش دوم دكتر محمدرضا شفیعی كدكنی)
محمد بن فضل فراوی
محمد بن فضل بن احمد ملقب به ابوعبدالله را به عنوان امام متقین و اهل مناظره و محدث و واعظ نوشته اند كه در میان مردم و اهل علم مورد محبت و وثوق بوده است و در سال 503 در نیشابور فوت كرد.
(یاقوت در كتاب معجم البلدان)
عبدالله ابوسعد قشیری (414 ـ 477 هـ . ق.)
بزرگترین پسر ابوالقاسم قشیری و فاطمه دقاق بود كه در سال 414 در نشابور متولد شد و مبانی فقه و حدیث و روایت را از پدر و مادر آموخت و محدثی چیره دست و مصنری معروف و استاد در زبان عربی شد. وی عمر بسیار كوتاهی نمود و در سال 477 از دنیا رفت از مخول فضلا و سرآمد علماء عصر خود بود. علم اصول و تفسیر را درس می گفت و شیخ مشایخ خراسان شد او دارای اشعار و قصاید نیك بود.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی)

عبدالله ابوسعید قشیری
دومین پسر ابوالقاسم قشیری كه مادرش ام البنین فاطمه دقاق بود كه فرزند چنین پدر و مادری باید به مقامات عالی علمی برسد. وی مدت 15 سال خطیب مسجد منیعی نیشابور بود و هر جمعه از نو خطبه ای می خواند و نوشته اند كه هیچ گاه خطبه او تكرار نشد و در زمان زندگی پدرش در مدرسه نظامیه نیشابور عصرهای جمعه مجلس املاء داشت. در سال 494 هـ . ق. فوت كرد و در مدرسه دقاق نزدیك پدرش دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 479)

ابوالمظفر عبدالمنعم قشیری
كوچكترین پسر ابوالقاسم قشیری در صفر 455 هـ . ق. متولد شد و از نَسَوی و حسان منیعی (سازنده مسجد منیعی در نیشابور) حدیث آموخت كه بالطبع پدر و مادرش نیز معلمین او بوده اند. وی به مدت بیست سال در نیشابور به روایت حدیث پرداخت و بعد از 77 سالگی در سال 532 در نیشابور درگذشت. و در مقبره خانوادگی دفن شد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 499)
سید ابوعبدالله الحسین بن علی بن الداعی بن یحیی العلوی
معروف به نسابه در سال 440 متولد و در سال 513 در نیشابور وفات یافت. (شاید كتاب لباب الانساب را ابوجعفر بن محمد بن هرون برای او یا یكی از اعقاب او نوشته است.)
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 269)

ابن عبدالله عتیق ابن محمد الشوریانی
ابوبكر شیخ الكاشف وی صوام بالنهار (روز ، روزه) قرام با اللیل (شب زنده دار) بود در سال 494 وفات یافت. وی ظاهراً همان ابوبكر سورآبادی صاحب تفسیر مشهور است كه در زمان الب ارسلان تألیف شده است، نسخه ای از این قرآن كه وقف بر مزار شیخ احمد جام و در گنجینه آن مزار محفوظ بود در سالهای اخیر قسمتهائی از تفسیر آن منتشر شد و قصص قرآن مجید مستخرج از این تفسیر را دانشمند محترم آقای دكتر یحیی مهدوی در سال 1345 به چاپ رسانید.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 284)
یعقوب ابن احمد بن مجمد بن محمد بن احمد القاری
استاد ادیب عالم معروف كثیرالتألیف اصول را نزد ابی سعد دوست آموخت. و مصاحبت كرد با امر ابوالفضل میكال و ابی العمید ابابكر مهستانی وی تألیفات و مكاتبات و اخوانیات بسیار بنظم و نثر داشت و در سال 474 وفات یافت.
(لغت نامه دهخدا ـ ج )
طاهر بن محمد بن احمد بن محمد بن یوسف الثعامی
ابوعبدالرحمن ادیب فقیه فاضل از خانواده علم و فضل كه از اصحاب اصم استماع حدیث كرده بود و همینطور از اصحاب ابی علی الرفا و در مجالس اصلاً در نیشابور حدیث می گفت. بزرگان و ائمه و همچنین خواجه نظام الملك در مجالس او حضور میافتند وی كتابی به فارسی در شرایع و احكام تألیف كرد در سال 399 متولد شد و در سال 479 وفات یافت.
(سیاق التواریخ ـ عبدالفاخر ………)
عبدالرحیم بن عبدالكریم هوازن قشیری

ابونصر امام الائمه وی در انواع علوم تبحر بود و برای تحصیل علم شب زنده داری می كرد و چون به مكه عزیمت نمود جمعیت بسیاری با او همراه شدند موقعیكه به بغداد رسید چیزی در آن شهر اقامت ساخت و مجلس درس برقرار كرد بسیاری از خواص و عوام از جمله ابی اسحق شیرازی و ائمه دیگر در مجلس درس او حضور می یافتند وی شعر نیكو می گفت عاقبت در روز جمعه 28 جمادی الاخر سال 514 در نیشابور وفات یافت و در مقبره باب عروه دفن شد.
ابن خلكان می گوید او امامی بزرگ بود و علماء بغداد می گفتند مانند او ندیده اند و بسبب اعتقاد و تعصبی كه او در مذهب اشاعره داشت حنابله را با وی حضومت و دشمنی بود و كار به فتنه می كشید و جماعتی از دو طرف كشته شدند تا اینكه نظام الملك او را به نیشابور فرستاد.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ انجمن آثار ملی ـ 1335 هـ . ش.)

ناصرخسرو علوی قبادیانی
(در نیشابور مذهب حاكم بر جامعه روح ناصر خسرو را سیراب نمی كرد.)
ناصرخسرو بعد از اینكه سفرها كرد و مباحثات فراوانی نمود. سفرهایش در ایران، ارمنیه، آسیای صغیر، شام، فلسطین، حجاز، سودان، قیروان و مصر بود. سه سال در مصر اقامت گزید و چهاربار حج بجا آورد. در مصر به مذهب اسماعیلی و باطنیان گرایید و پیش از آنكه در این آیین مراحل مستجیب و مأذون را پشت سر گذاشت و شایستگی دعوت و سمت داعی را احراز نمود به دستور خلیفه فاطمی به عنوان «حجت جزیره خراسان» به بلخ بازگشت. در این سال 50 سال از عمر می گذشت و با شور و اعتقادی استوار و تعصب سخت به نشر دعوت باطنیان پرداخت. دستگاه خلافت و اهل سنت و جماعت دعوتگری او را برنیافت و با وی از در دشمنی درآمدند.

(چشمه روشن ـ دكتر غلامحسین یوسفی ـ انتشارات علمی تهران ـ 1369)
حكیم ناصرخسرو دوبار به نیشابور آمد. در بار دوم ظاهراً علما و روحانیون با او نظر خوبی نداشتند و شاید در این سفر متنكراً به نیشابور وارد شده است و برای اطمینان بیشتر در خانه قاضی القضات امام ابوسهل صعلوكی كه امام و بزرگ خراسان بود منزل گزیده اما اقامت وی در نیشابور با وجود حمایت صعلوكی شاید خالی از مخاطره نبوده است بهمین جهت بگفته سیاق التواریخ روزی صعلوكی به وی گفت كه تو مرد بزرگی هستی و چنین می بینم كه علماء خراسان قصد تو می كنند. صلاح در آن است كه از این دیار سفر اختیار كنی.

ناصرخسرو از شهر نیشابور بجانب بلخ متواری و عزیمت نموده و از آنجا بكوهستان بدخشان رفت و در دره یمگان اقامت گزید و در همانجا وفات یافت. اهالی دیزباد بالا (علیا) كه در كوههای نیشابور واقع است و نیز بعضی از مردم شش طراز سبزوار اسماعیلی هستند شاید اقامت ناصرخسرو در نیشابور و تبلیغات پنهانی او در گرایش بعضی از مردم آن حدود باین آیین مؤثر بوده است.
(تاریخ نیشابور ـ ثابتی ص 352 و 353)

ابوبكر پوشنگی
سال 473 در هرات متولد شد و علم فقه را آموخت. وی را امامی فاضل و پرهیزكار نوشته اند كه به نیشابور آمد و مدتی تدریس كرد. تا سال 543 هـ . ق. در همین شهر درگذشت.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 580)
ابوالحسن واحدی
علی پسر احمد ناصر نامبردار به واحدی نیشابوری از دانشمندان بزرگ نحو و حدیث و از مردم نیشابوری. وی به بسیاری از شهرها سفر كرده است و در نزد خواه نظام الملك احترامی بسیار داشته وی در سال 468 هجری در نیشابور چشم از جهان فرو بست. از نوشته های او می توان كتاب البسیط در تفسیر قرآن و كتاب الوسیط و كتاب الوجیز را نام برد.
(فرهنگ 3000 تن از بزرگان و ناموران ایران ـ دكتر عبدالعظیم رضایی ـ انتشارات اقبال 1383)
ابوالمعالی

عبدالملك پسر عبدالله از فقیهان نامدار و از بزرگان مذهب شافعی در سال 419 هجری در نیشابور زاده شد و در همان شهر نزد پدر خود دانش های آن روز را آموخت. سفری هم به حجاز و بغداد كرد. خواجه نظام الملك اوقاف دانشگاه نظامیه نیشابور را به او واگذاشت و او مدت 30 سال در آنجا سرگرم تدریس بود. در سال 478 در نیشابور درگذشت.
(فرهنگ 3000 تن از بزرگان ـ ص 152)
احمد بن حسین بن احمد خزاعی

رازی الاقامه، نیشابوری الاصل ، خزاعی القبیله، جد عالی شیخ ابوالفتوح مفسر مشهور از اكابر علمای قرن پنجم هجرت می باشد كه سید رضی و سید مرتضی و شیخ طوسی (متوفی سال 490 هـ . ق.) درس گرفته و از تألیفات اوست:
1ـ امالی الحدیث در چهار جلد
2ـ الروضه در فقه و سنن
3ـ عیون الاحادیث الروضه در فقه
4ـ المفتاح در اصول و غیر اینها و سال (480 هـ . ق.)

(ریحانه الادب ج 2 ص 134 در دایره المعارف تشیه ص 147 از اكابر علمای امامیه بوده است.)
محمد بن احمد بن حسین خزاعی
جد شیخ ابوالفتوح رازی مفسر مشهور، كنیه اش ابوسعید، لقبش شیخ مفید از ثقات و اعیان علمای امامیه می باشد كه بسیار جلیل القدر بود و تألیفاتش بدین شرح است:
1ـ الیفهیم فی بیان التقسیم
2ـ الرساله الواضحه فی بطلان دعوی الناصبه
3ـ الروضه الزهرا فی مناقب الزهرا یا فی تفسیر فاطمه الزهرا (ع)
4ـ الفرق بین المقامنی و تشبیه علی (ع) بذی القرنین

5ـ كتاب الاربعین فی فضایل امیرالمؤمنین
6ـ منی الطالب فی ایمان ابی طالب
7ـ المولی كه همه آنها را شیخ ابوالفتوح رازی نوه مؤلف بواسطه پدرش از خود مؤلف روایت
می نماید.
(ریحانه الادب ج 2 ص 134)
ابوعبدالله الخبازی
محمد بن علی بن محمد بن الحسن المقری الامام ابوعبدالله الخبازی از بزرگان مشهور نیشابور بزرگ محافل و مجالس بود. استاد در قرائت قرآن كه در مجلس او بزرگان و فرزندان ائمه حاضر می شدند و بوسیله او تبرك می جستند. مؤلف كتاب الأبصار محتوی اصول روایات و عزائبش می باشد كه در سال 449 در ماه رمضان فوت نمود.

شبها بیدار می ماند و قرآن می خواند و دعا می كرد و گریه می نمود. و درباره او گفته اند كه مستجاب الدعوه بوده كه بعد از او مثلش دیده نشده است.
(سیاق التاریخ ج 1 ص 66)
ابوبكر الشحام
محمد بن محمد بن احمد بن ابی عبدالرحمان محمد بن یوسف ابوبكر ابن ابی نصر الشحام الشروطی امقری از فضلای مشهرو و ثقه و از زهاد و عباد بود. قرآن زیاد قرائت می كرد. نماز زیاد می خواند و در یك ركعت یا دو ركعت نماز ختم قرآن می كرد و بر این كار مداومت می كرد. در سال 442 فوت كرد و در مقبره الحسین نزدیك یحیی بن یحیی دفن شد.
(السیاق ج 1 ص 44)

الفامی الفارسی
محمد بن عبیدالله بن محمد بن محمد بن عبدالله الفامی الفارسی ابوبكر فاضل و حدیث فراوان شنید و در راه كسب حدیث تمام مالش را هزینه كرد و در نزد الحاكم ابی عبدالله تلمذ نموده و در سال 420 فوت نمود.
(السیاق ج 1 ص 46)
صاعدی فراوی
محمد بن فضل بن احمد بن محمد بن احمد بن ابوالعباس صاعدی فراوی نیشابوری ملقب به ابوعبدالله كمال الدین، از محدثین و فقهای قرنهای پنجم و ششم نیشابور بود كه محضر درس امام الحرمین را درك كرده و پس از مسافرتهایی به حجاز و عراق به نیشابور بازگشت و در مدرسه ناصحیه و امامت مسجد مطرز مشغول شد.
فراوی از بسیاری از دانشمندان حدیث شنید. او در سال 441 متولد شد و در سال 551 در همین شهر فوت كرد.
(مشاهیر نیشابور ـ ص 408)
ابوعلی حسن بن مظفر

از بزرگان نیشابور و از مشایخ // بوده در سده پنجم می زیسته و در سال 442 یا 443 هجری بدرود زندگی گفته است. كتابهایی نوشته از آن جمله تهذیب اصلاح المنطق ابن سكیت ـ تهذیب دیوان الادب اسحق بن ابراهیم فارابی ـ ذیل یتمه الیتمه عبدالملك ثعالبی و دیوان شعر.
(فرهنگ 3000 تن از دانشمندان … ص 1107)
ابریشمی نیشابوری

ابوالحسن ابریشمی نیشابوری از حافظان قرآن و امام جامع نیشابور بوده است وی را حریص در تحصیل نوشته اند كه در اكتساب فضایل و تحصیل علوم حكمی بذل و همتی آزمندانه داشت. او همراه پسرش محمود به غزنه رفت و مورد حسادت حكمای آن جا قرار گرفت و آزار زیاد دید. وی را مجبور كردند در سلك قاریان قرآن دربار درآید كه نوشته اند هر روز به دارالسلطنه غزنه می رفت و وظیفه قرائت را بجا می آورد یا وفات یافت. پسرش محمود در طب و هندسه دستی داشت و مورد توجه سلطان بود.
(مشاهیر نیشابور ص 367)
العلوی الحسینی (405 ـ 480)
محمد بن محمد بن زید العلوی السید الامام ابوالحسن و ابوالمعالی دارای دو كنیه بود و فاضل در دین و ثقه در عصر خودش. ابوسعد المسعانی گوید: افضل علویین زمانش بود و او معرفت كامل به حدیث داشت. یوسف بن ایوب الزاهد درباره او گفته: علویی فاضل تر از او ندیدم.
الامام ابوالحسن دارای اشعاری به عربی است. و احادیث فراوانی از ابی علی بن شاذان و ابی علی الواسطی و غیرهم نقل كرده است. به سمرقند برگشت و در سال 480 در آنجا كشته شد.
(تاریخ نیشابور ـ المنتخب من السیاق ـ الحافظ ابوالحسن عبدالفاخر بن اسماعیل الفارسی ناشر جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه فی قم المقدسه سال 1403 هـ . ق 1362 هـ . ش ص 62)
ابوالقاسم العلوی

محمد بن احمد بن مهدی العلوی ابوالقاسم فاضل و از مروجین مذهب شیعه بود كه جامع علوم بود و عارف به مذهب تشیه در سال 465 هـ . ق. فوت كرد. و در مقبره الحیره دفن گردید.
(المنتخب السیاق ـ ص 68)
هبه الله بن محمد بن الحسین الشیخ الامام الموفق بن قاضی
«امام موفق نیشابوری»
امام و ركن الاسلام ابی عمر بسطامی نوه شیخ امام ابی الطیب سهل بن محمد بن سلیمان صعلوكی كه در ایام شباب مقدم و رئیس اصحاب شافعی بود و امام ابی اسحق اسفراینی و زیادی و سایر ائمه و مشایخ از او تبعیت می كردند و در مكاتبه از طرف دیوان سلجوقی او را جمال الاسلام می نوشتند و از طرف القائم با مردالله شیخ الاجل خطابه می كردند در سال 404 وفات یافت. امام موفق همان كسی است كه عمیدالملك كندری را به طغرل معرفی كرد و او را به وزارت رسانید. امام موفق از هواخواهان سلجوقی بود و سلطان مسعود كینه او را در دل داشت.

به همین جهت موقعی كه بسلطان مسعود نیشابور از دست طغرل خلاص ساخت و طغرل بجانب مرو گروید. امام موفق نیز به اتفاق او از نیشابور خارج شد.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ص 388)
عمیدالملك ابونصر منصور بن محمد كندری
وزیر طغرل سلجوقی از دهقان زاده های ناحیه بشت از قراء كندر بود در ایام جوانی به نیشابور آمد و در زمره عمال دولت منسلك شد و جزو مأمورین مالیات گردید و پس از چندی در خدمت امام موفق نیشابوری درآمد و این موقعی بود كه امام موفق در دستگاه طغرل صاحب نفوذ بود. ابونصر كندری بوسیله امام موفق بخدمت طغرل راه یافت و چون مردی باهوش و دانا بود بزودی معروف گردید.

ابونصر كندری مردی عالم و دانا و خوش سیما و خوش بیان بود و بیشتر زبانهای را به خوبی میدانست. از جمله زبانهای عربی و هندی و تركی را و با هر طایفه ای بزبان خود آنها صحبت می كرد. وی مردی نویسنده و ادیب و نیكو شعر بود و چون به مقام صدارت رسید دستور داد دیوانها و دفترهای دولتی و مكاتبات رسمی را بفارسی نویسند و تركان را به آموختن فارسی تشویق كرد.

عمیدالملك كندری مذهب حنفی داشت و در اوایل در این مذهب متعصب بود. اما بعد از این تعصب دست كششد. او شغل وزارت را بخوبی از عهده برآمد و با ثروت و تمكن زیادی كه داشت همه امراء و رؤساء و لشگریان را بخود جلب كرده بود. ولی نسبت به اهل سنت و جماعت مخالف شدیدی داشت و سعی می كرد آنها را متفرق ساخته و از دیار خود آواره نماید و شاید یكی از دلایل دشمنی شدید خواجه نظام الملك 16 و همین موضوع بود. در كتاب منشأت بهانی تألیف غیاث الملك اسمعیل بن نظام الملك ابرقوهی كه در سال 746 تألیف شده می نویسد:

ابونصر كندری عمیدالملك در زمان وزارت سلطان طغرل بر ولایت و رعیت توقیعی نداشت. (یعنی حقوق نمیگرفت) اما بهر وقت از خزانه اخراجات عالی همتانه او كردندی. چون سلطان طغرل وفات یافت و اولادی از او باقی نماند برادرزاده او الب ارسلان سلجوقی جانشین او شد و خواجه نظام الملك را بوزارت برگزید وی كه با عمیدالملك كندری بسیار دشمن بود دستور داد تا او را دستگیر و زندانی ساختند و پس از چندی او را مخلولاً به نیشابور نزد ابی علی حسان بن سعید منیعی فرستاد.

منیعی همان كسی است كه جامع منیعی نیشابور را ساخت و این در موقعی بود كه منیعی ریاست نیشابور را داشت و قطعاً قبل از آن زمانی بود كه منیعی امور دنیایی را ترك گفته و بعبارت و اعتزال بسر می برده است.
عمیدالملك كندری را یك چند در نیشابور در بند داشتند پس از آن او را به مرو فرستادند و یك سال دیگر نیز در آنجا زندانی بود تا اینكه عاقبت او را با وضعی فجیع بقتل رسانیدند و سرش را به نیشابور و جدش را به كندر فرستادند و این در سال 456 بود. (كامل ابن ایثر)
حسن صباح در ضمن نامه ای كه در جواب سلطان ملكشاه سلجوقی نوشته و ایرادهایی كه در آن نامه بكارهای ناصواب خواجه نظام الملك می گیرد چنین می نویسد. نظام الملك كه كدخدای ملك است. خواجه ای چون ابونصر كندری را كه در هیچ عهدی و در هیچ ملك چنان كدخدائی پای در میان كار ننهاده بتزویر آنكه در ملك وصال سلطان تصرف می كند. شهید كرده و از میان برداشت.

(كتاب اسناد و نامه های تاریخی ص 35)
امام علامه رضی الدین نیشابوری كه از اجله علما و فقها است در نیشابور سكونت دارد حكایت می كند:
كه وقتی طغرل به نیشابور آمد. وزیر او ابونصر كندری بود. سلطان معتزلی بود وزیرش شیعی او امر كرد بر بالای منبر تمام مذاهب را لعن كردند و چون امام قشیری این شنید از مملكت طغرل خارج شد و گفت من نمی توانم در مملكتی كه مسلمانان را لعن می كنند بمانم و امام الحرمین نیز از نیشابور خارج شد و به حجاز رفت.

(آثار البلدان ـ ص 474)
عمیدالملك كندری در موقع مرگ بیش از 40 سال نداشت و شاید یك دلیل دیگر قتل او علاوه بر موضوع اختلاف مذهب این بود كه الب ارسلان میترسید كه عمیدالملك با آن همه لیاقت و علم و تدبیری كه داشت فته ای برانگیزد و داعیه ای بر پای سازد. عمیدالملك كندری در نظم و نثر استاد بود دارای معلومات و فضایل بسیار بوده است و در اغلب كتب رجال این موضوع تصریح شده است. سخن سرای نامی فخرالدین اسعدگرگانی در مدح عمیدالملك كندری اشعاری دارد كه در ضمن آشنایی او به زبانهای مختلف وصف می كند. آنها به زبان دانی عمیدالملك و ضمناً به شاعری او نیز اشاره می نماید و از این اشعار نیز چنین معلوم می گردد كه ترغیب و تشویق او در پیشرفت و رونق نثر و نظم فارسی بسیار مؤثر بوده است.

چو ایزد بنده ئی را یار باشد دو چشم دولتش بیدار باشد
ز پیروزی بدست آرد همه كام ز به روزی بچنگ آرد همه نام
حكیمی زیركی مرد آزمائی كریمی نیكخوئی نیك رأی
سخنگوئی سخندانی ظریفی هنرمندی هنرجوئی لطیفی
كجا درگاه سلطان را عمید دست بهر كاری و هر جائی حمیدست
به پیروزی و بهروزی مؤید ابونصر است و منصور و محمد

ازین گیتی سوی دانش گراید زدانش یافتن دانش فزاید
خرد را پیش خود دستور دارد دل از هر ناپسندی دور دارد
هر آوازی بداند چون سلیمان هزاران دیو را دارد فرمان
چنان گوید زبان هفت كشور كه گویی زان زمنش بود گوهر
طرازی ظن رد كاو از طراز است حجازی نیز گوید از حجاز است
چو نژ هر زبانش خوشتر آید بنظم آن زبان معجز نماید
دری و تازی و تركی سرآید با لفاظی كه زنگ از دل زداید

چو با كهتر ز خود سازد پدروار چو با مهتر همی سازد پسروار
بود با همسران مثل برادر نباشد رادمردی زین فزونتر
ز هر شهری بدو گرد آمدستند ببحرجود او غرقه شدستند
اگر او نیستی ما را خریدار نبودی شاعری را هیچ مقدار
منابع: (تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ص 290 و 294 به نقل از كامل ابن ایثرـ آثار البلدان السیاق التواریخ)
امیر عالَم ابوالفضل عبیدالله بن احمد بن علی بن اسماعیل بن عبدالله بن محمد بن میكال

وی جمال دودمان آل میكال و در فضل و ادب و اصالت و نسب یگانه خراسان بود در مجلس درس او را ائمه و فقها و قضات و دانشمندان حاضر می شدند و از محضر او كسب فیص می نمودند. شعرای بسیاری او را مدح گفته اند وی دارای تألیفات بسیاری است از آنجمله كتاب المنتجل و كتاب مخزون البلاغه وی در سال 436 در نیشابور وفات یافت.

كتاب ثمارالقلوب را ابومنصور ثعالبی بنام وی تألیف كرده است. آل میكال از خاندانهای بزرگ نیشابور و اكثر آنها عالم و فاضل و دانشمند بوده اند.این خاندان ایرانی كه بقول الحاكم نسب آن به بهرام گور می رسیده است رئیس و حاكم واقعی نیشابور و دارای ثروت و تمكن بسیار بوده اند. در تاریخ بیهق می نویسد میكالیان خاندانی قدیم است در نیشابور و بیهق و از این خاندان است ابوالعباس امیراسماعیل بن عبدالله بن محمد بن میكال و از اولاد امیر ابوالعباس امیرابومحمد عبدالله است كه رئیس نیشابور بود و دارائی خود را وقف خیرات و میراث ساخته بود. وی در سال 392 وفات یافت.
(تاریخ نیشابور ـ سعید علی مؤید ثابتی ص 294 و 295)

ابوعلی نیشابوری
حسن بن مظفر اعمی مكنی به ابوعلی نیشابوری تألیفات او از این قرار است. التهذیب اصلاح المنطق ابن اسكیت، تهذیب دیوان الادب اسحق بن ابراهیم فاریابی، دیوان شعر، ذیل تتمه الیتیمه عبدالملك ثعالبی، وی در سال 442 یا 443 درگذشت. در معجم الادبا كتابهای محاسن من اسمه حسن ـ زیادات اخبار خوارزم، دیوان رسائل بن را جزء تألیفات او می نویسد.

(تاریخ نیشابور ـ ثابتی ص 302)
امام ابوعبدالله محمد بن علی بن محمد بن الحسن مقری خبازی نیلی
از بزرگان متقدمان نیشابور كتاب الابصار را كه محتوی اصول و غرایب است تألیف كرد و در سال 449 وفات یافت.
(تاریخ نیشابور ـ ثابتی ص 307)
حسن صباح در نیشابور درس خواند

حسن صباح كه همدرس خیام و خواجه نظام الملك بود. مدتی در نیشابور اقامت داشت و در نزد امام موفق نیشابوری درس می خواند. موقعی كه سلطان ملكشاه سلجوقی از جنگ قاوردبن جعفر بیك فارغ شد و به نیشابور آمد. حسن صباح در این شهر او را ملاقات كرد.
(تاریخ نیشابور ـ ثابتی ـ ص 343 به نقل از حبیب السیر)
قاضی ناصحی
محمد بن عبدالله بن الحسین ابوبكر قاضی القضات ناصحی فقیه و فاضل استاد در علم كلام و خطی وافر در ادبیات و طب و عبدالفاخر فارسی گفته: افضل زمانش بود بین اصحاب ابی صیفه با امام الحرمین مناظره كرد و امام او را تعظیم نمود. قاضی نیشابور بود.
در سال 484 در راه سفر حج نزدیك اصفهان وفات یافت.

(المنتخب السیاق ـ ص 75)
قرن ششم
رضی الدین نیشابوری
نامش رضی الدین ابوجعفر محمد نیشابوری، زادگجاهش نیشابور، زاد روزش در جائی ثبت نشده اما سال فوتش را 598 هـ . ق. ذكر كرده اند.
تذكره نویسان و نویسندگان از او با تعابیر و عناوین و اوصاف ستایش آمیز یاد كرده اند. از جمله: خواجه، امام، استاد رضی الدین، استاد // پیشوای دانشمندان و استاد البشر … در حلقه درس او چهارصد فقیه فاضل به شاگردی می نشستند.

او در تدریس روشی داشت كه پیشینیانش نداشتند، پیش از او روش مناظره قانونمند نبود و او برای آن قاعده نهاد، از این رو شاگردانش از همروزگاران خویش برتر بودند، قدوه علماء بود، عالِمی كامل بود كه در دس او هفت صف از طلاب علم می نشستند و به همت كریمانه او حوائج هر كس مهیا می گشت، استاد عصر بود از مخول رجال بود و در فقه تبحر داشت و با وجود اهمیت مقام علمی در شاعری هم شهرت یافت و این كه مؤلف المعجم بارها از شعر او شاهد می آورد، اهمیت او را در هنر شاعری در عصر خویش نشان می دهد.

استاد فروزانفر آورده است : رضی الدین نیشابوری از اَجله فقها و علمای قرن ششم بشمار می رفت و او علاوه بر مراتب علم و دانش، دارای ذوق سرشار و طبعی لطیف بود و اشعار نیك می سرود و بیشتر مهارت او در قصیده و قطعه می باشد.
مولانا جلال الدین این بیت رضی الدین را :
گلی یا سوسنی یا سرو یا ماهی نمی دانم از این آشفته بی دل چه میخواهی نمی دانم
در دفتر ششم مثنوی موضوع حكایتی لطیف قرار داده است كه حكایت از قبول شعر رضی الدین در آن عصر دارد. دیوان او قریب به 4000 بیت شعر دارد. از رضی الدین علاوه بر دیوان شعری به فارسی تألیفات ذیل را ذكر نموده اند:
1ـ روضه الوفاء 2ـ كتاب محیط

3ـ مكارم اخلاق 4ـ الطریقه الرضویه
(تلخیص از كتاب: دیوان رضی الدین نیشابوری شاعر قرن ششم هجری قمری تصحیح و توضیح ابوالفضل وزیرنژاد ـ انتشارات محقق چاپ اول بهار 1382 )
ابوالفتح رازی
حسین پسرعلی با لقب جمال الدین از دانشمندان بزرگ تفسیرو از ریشه ونژاد ایرانی و نیشابوری بود . در موز سال 480هجری زاده شده مدتیدر ری می زیست و به پند و اندرز سرگرم بود؟ از جمله كتابها و نوشته های او تفسیر قرآن به زبان فارسی كه در تهران چاپ شده است. وی در سال 552 در ری چشم از جهان فرو پوشید.
(فرهنگ 3000 تن از بزرگان و ناموران ایران دكتر عبدالعظیم رضایی ـ انتشارات اقبال1383)
نیشابور زادگاه و پرورشگاه ابوالقاسم انصاری نیشابوری
سلیمان بن ناصر بن عمران (متوفی 511یا 512 هـ . ق.) از شاگردان امام الحرمین و ابوالقاسم قشری بود و كتابهای شرح الارشاد فی اصول الدین و الغنیه را در اصول تألیف كرد. انصاری مدتی را در حجاز و بغداد بسربرد و پس از بازگشت به نیشابور به خاطر زهد و دیانتی كه داشت به سمت كتابدار نظامیه انتخاب گردید و هر روز از ظهر تا عصر در محل كتابخانه به درس می نشست و درسهایی از اصول می گفت.

(طبقات سبكی: 7/92)
ابوالقاسم مسعود بن احمد بنابوالقاسم نو بهاری

 

اهل نیشابور وعالم و فقـه و زاهد بود وی در سال 474متولد و در سال 541 وفات یافت و امام محمد یحیی بر او نماز گذارد.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ص 289)
سید تاج الدین ابوالفتح شهرستانی صاحب كتاب
ملل و نحل و تألیفات دیگر در نیشابور درس خواند. در مدرسه نظامیه نیشابور تحصیل می كرد و علم حدیث را نزد ابوالحسن مدینی علی بن احمد شافعی از محدثین و علماء بزرگ نیشابور فرا گرفت. ابوالمظفر خوانی از فقهای شافعی و ابونصر قشیری عالم فقیه از استادان وی بودند.
شهرستانی در سال 479 هجری متولد و در سال 548 در شهرستانه وفات یافت و قبر وی اكنون زیارتگاه مردم آن ناحیه است.
(تایخ نیشابور ـ ثابتی ص 357 و 358)

نیشابور زادگاه و پرورشگاه اجل شهید فتال نیشابوری
الشیخ الثقه المفضال ابوعلی محمد بن حسن بن علی الحافظ الواعظ الفارسی النیشابوری یكی از معاصرین امین الاسلام طبرسی است. (قرن ششم هـ . ق.) متوفی 508 و از علمای بزرگ تشیع می باشد. شیخ شهید ابوعلی محمد بن حسن بن علی بن الحافظ الفارسی النیشابوری صاحب كتاب روضه الواعظین و كتاب التنویر فی التفسیر كه از مشایخ ابن شهر آشوب به شمار می رود. وی از علمای قرن ششم هجری است كه به دست عبدالرزاق والی نیشابور به شهادت رسید، ایشان از شاگردان شیخ طوسی و علمای شیخ نیشابوری بوده است.
(الكنی و الالقاب ص 228)

شیخ شهید سعید عالم بنیل، ابوعلی یا ابوجعفر بن حسن بن علی بن احمد بن علی نیشابوری معروف به فتال (فتیله فروش و فتیله ساز) و فارسی و ابن الفارسی از اكابر و ثقات علمای امامیه قرن ششم هجری، از مشایخ و اساتید ابن شهر آشوب (متوفی 588 هـ . ق) یا صاحب كشاف از علمای عامه و ابوالفتوح مفسر رازی و فضل بن حسن مفسر طبرسی و نظائر ایشان از علمای طاصیه معاصر و هم طبقه و عالمی است جلیل، فقیه بنیل زاهد ، متقی ، متكلم محدث حافظ واعظ ، مؤلف دو كتاب التنویر فی معانی التفسیر و روضه الواعظین یا بصیره المتعظین و ابن شهر آشوب این هر دو كتاب را از خود مؤلف روایت نموده و او هم از شیخ ابوعلی پسر شیخ طوسی از خود شیخ طوسی (متوفی بسال 460 هـ . ق) نیز روایت نموده و بواسطه پدر خود از سید مرتضی هم روایت می نماید بلكه در ایام كودكی درسی را كه پدرش از سید میخواند شنیده است. عاقبت بدست عبدالرزاق رئیس نیشابور مقتول گردید.
(ریحانه الادب ج 4 ص 293)

ابن شهر آشوب از شاگردان او بوده و بهترین معرف فتال نیشابوری می باشد. كتاب روضه الواعظین چندین بار چاپ شده اخرأ با ترجمه و تحشیه دكتر محمود مهدوی دامغانی نشر در تهران به سال 1366 چاپ كرده است. تفسیر فتال نیشابوری معروف است. عنوان فتال به (تعبیر دیگر و احتمالاً اصلی آن) كه نام بلبل می باشد به جهت طلاقت زبان و صراحت بیان كه بسیار خوش بیان بوده است به ایشان داده شده است.
(طبقات مفسران شیعه ص 402 ـ عقیقی بخشایشی)

در قرن پنجم و ششم شیعه بودن جرم بود و كسانیكه شجاعانه از مردم شیعه بودن دفاع می كردند جرم سنگین پرداخت می كردند. برای تحقیق بیشتر به منابع زیر مراجعه كنید:
(دایره المعارف ـ تشیع جلد اول ـ الذریعه ج 4 ـ روضه الواعظین ـ حبیب السیر ـ النابس فی القرن الخامس)
نیشابور زادگاه و پرورشگاه عبدالرحمن بن محمد نیشابوری

(متوفی بعد از سال 550 هـ . ق) ایشان كتاب امام ابوالقاسم عبدالكریم بن هوازن قشیری را كه مهمترین اثر در تصوف و عرفان می باشد ترجمه نموده است. بعد از سال 550 هـ . ق و به همت شادروان بدیع الزمان فروزانفر تصحیح و طبع شده است.
جلال الدین ابومنصور محمد بن السید الاجل ابی محمد

در سال 528 سلطان سنجر نقابت نیشابور را بوی تفویض كرد ولی او قبول ننمود و گفت من مقدم سادات و نقیب آنها هستم از حیث علم و دیانت بخود اجازه نمی دهم كه عامل سلطان باشم.
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ـ ص 283)

ابوجعفر احمد بن علی بن محمد بیهقی
پسر ابوصالح لغت شناسی تفسیرگوی و از فقهای معروف نیشابور كه در حدود سال 470 متولد و در سال 544 وفات یافت. از تألیفات اوست:
المحیط ـ ینابیع اللغه ـ تاج المصادر
(تاریخ نیشابور ـ سید علی مؤید ثابتی ص 284 و فرهنگ اعلام معین و منتخب السیاق)

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir