مقاله ذاتی و عرضی در دین در فایل ورد (word) دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله ذاتی و عرضی در دین در فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدّمه
نگاه نخست) ذاتی و عرضی
نگاه دوم) مقاصد درجه یک و درجه دو
نگاه سوم) گوهر و صدف دین
نگاه چهارم) احکام لوکال و احکام گلوبال
1 بنای سست و بیبنیان
2 مسیری تاریک و مبهم
3 معیار تفکیک عرضی و ذاتی
4 نسبت دین با اهداف و غایات آن
5 ذاتی دین یا مقصود بالذات از دین
6 ذاتی و عرضی دین یا ذاتی و عرضی دینمداری
7 تلازم انحصاری متن دین با غایات و مقاصد
8 عرضی دین و وحی نبوی
9 تفاوت اصلاحگر دین و احیاگر دین
10 پارادوکس در گفتار
11 ایمانگرایی
توضیح
12 تضاد عرضی بودن با مصالح و مفاسد ذاتی احکام
13 دین از زبان دین
نکته
نتیجهگیری
پینوشتها:
منابع
ابوزید، نصر حامد، معنای متن، ترجمه مرتضی کریمینیا، تهران، طرح نو، 1380
اربلی، علیبن عیسی، کشف الغمّه فی معرفه الائمّه، تبریز، بنیهاشمی، 1381
بهشتی، احمد، «گوهر و صدف دین»، کلام اسلامی، ش 19، پاییز 1375، ص15-21
جوادی آملی، عبدالله، دینشناسی، قم، مرکز نشر اسراء، 1382
ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه حمید عنایت، پرویز داریوش و علىاصغر سروش، چ هشتم، تهران، علمى و فرهنگى، 1381
سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، تهران، مؤسسه فرهنگی صراط، 1378
صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، چ دوم، قم، جامعه مدرسین، 1404ق
ـــــ ، عیون اخبار الرضا(س)، تهران، جهان، 1378ق
طبرسی، احمد، الاحتجاج علی اهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق
عهد جدید، ترجمه پیروز سیار، تهران، نی، 1378
الکلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، چ دوم، تهران، دارالکتب الاسلامی، 1362
گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیان السعاده و مقامات العباده، چ دوم، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1408ق
مجتهد شبستری، محمد، تأملاتی در قرائت رسمی از دین، تهران، طرح نو، 1383
ـــــ ، «روشنفکران دیندار، آری، روشنفکر دینی، نه»، شهروند امروز، ش 48، خرداد 1387، ص36-37
مجلسى، محمدباقر، بحار الانوار، چ چهارم، بیروت، مؤسسه الوفا، 1404ق
ملکیان، مصطفى، راهى به رهایى، تهران، نشر نگاه معاصر، 1381
ـــــ ، «بازنگری در دین تاریخی»، بازتاب اندیشه، ش 71، اسفند 1384، ص7-13
عربصالحی، محمد، خداخواست، «تاریخینگری و دین»، قبسات، ش50، زمستان 1387، ص33-57
ـــــ ، «تاریخینگری و مرزهای دانش»، اندیشه نوین دینی، پاییز 1387، ش14، ص95-124
ـــــ ، فهم در دام تاریخینگری، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1389
در این مقاله، نخست به تعریف عرضی و ذاتی و بیان لوازم قول به تقسیم عناصر تشکیلدهنده دین به عرضی و ذاتی میپردازیم و آنگاه نقضها و نقدهای این دیدگاه را بیان، و در پایان معنای درستی را که میتوان از عرضی و ذاتی در دین اراده کرد تبیین میکنیم. نوشتار حاضر نقدی است دروندینی و بروندینی بر نظرات برخی از روشنفکران داخلی که متأثر از فلسفه غرب و بهویژه مباحث هرمنوتیک فلسفی و هیستوریسیزم فلسفیاند. برپایه این نگاه بسیاری از آموزههای اصیل اسلام تاریخمند و زمانمند میشوند و از گردونه اعتبار دایم بیرون میروند. روش تحقیق در این مقاله، ترکیبی است از روشهای تحلیلی، عقلی و نقلی
کلیدواژهها: عرضی، ذاتی، دین، مقاصد دین.
بحث درباره ذاتی و عرضی دین که گاه از آن به گوهر و صدف دین، مقاصد درجه یک و مقاصد درجه دو، غایات دین و ابزار دین و احکام گلوبال و احکام لوکال نیز تعبیر میشود1 از مقولات مهم و اثرگذار در زمینه دینشناسی است که تحلیل و رسیدگی به آن میتواند بسیاری از شبهات را در این زمینه برطرف کند و پرده از بسیاری مغالطات و ابهامات در قلمرو دینشناسی بردارد. در این زمینه پیش از روشنفکری ایرانی، روشنفکران عرب، چون ابوزید، حسن حنفی، آرکون و دیگران هم به تأسی از غرب وارد این بحث شدهاند. در پاسخ به آنها نیز مقالههای مستقل و گاه در لابهلای کتب، فصلی به آن اختصاص داده شده که به برخی از آن در این مقاله استناد شده است. به نظر میرسد این مقاله هم از حیث جامعیت در روش، به خاطر استفاده همزمان از تحلیل، عقل و نقل، هم از حیث نوآوری در بسیاری از نقدها، هم از حیث انکار وجود حتی یک آموزه عرضی در آموزههای دین و هم از حیث نقد مشترکات سه نظریه در یک مقاله از امتیازی ویژه برخوردار باشد؛ گرچه این بحث چنان گستردهدامن است که ظرفیت یک مقاله، امکان پرداختن به همه وجوه آن را نمیدهد
پرسش اصلی در این زمینه آن است که آیا اساس تقسیم آموزههای دین به عرضی و ذاتی به معنایی که رقیب اراده کرده، صحیح است یا خیر؟ نظر نویسنده بر خلاف نظر مخالف این است که هیچ آموزهای از دین نمیتواند عرضی به معنای مراد رقیب باشد و در سرتاسر دین هم هرچه جستوجو کنیم، حتی یک مورد هم نمیتوان یافت که جزو متن دین، و عرضی به این معنا باشد. آری، اگر مراد، معانی دیگر باشد در آن صورت قابل بحث است
توضیح اینکه گاه سخن این است که ارزش و اهمیت آموزههای دینی یکسان نیست و برخی از آنها در مقایسه با دیگر آموزهها یا دستورهای دینی از اهمیت بس والاتری برخوردارند؛ مثلاً اصول اعتقادات دینی در قیاس با احکام شرعی فرعی بسیار باارزشتر و مهمتر مینماید و یا طهارت باطن و پاکی قلب از اهمیت بیشتری نسبت به طهارت ظاهر و حفظ شئون ظاهری اسلام دارد؛ در این صورت تردیدی در صحت این ادعا نیست و به نظر نمیرسد منکری داشته باشد و در مقام تزاحم بلاشک مهم باید فدای اهم شود. همچنین تردیدی نیست که در بین آموزههای دینی، برخی مقدمه دیگریاند و هدف نهایی همان ذوالمقدمه است و اگر بر فرض، راه دیگری برای رسیدن به ذوالمقدمه وجود میداشت، مقدمه حکم الزامی تعیینی نمیداشت؛ مثلاً تحصیل طهارت از شرایط لازم و واجب نماز است و این واجب بر تهیه آب برای وضو توقف دارد. بدیهی است تهیه آب راههای گوناگونی دارد که هیچیک به گونه ویژه مورد حکم لزومی عقل نیست؛ مگر آنکه منحصر در آن شود. حال اگر کسی پیش از وجوب نماز طهارت داشت و این طهارت تا زمان ادای نماز ادامه یافت، بدیهی است که چون ذوالمقدمه حاصل است، مقدمه نیز وجوبی نخواهد داشت؛ چنانکه اگر مراد این باشد که همه آموزههای شرعی و دینی برخاسته از مصالح یا مفاسد ذاتی و یا امتحانیاند که هدف بالاصاله درک همان مصالح و پرهیز از همان مفاسد است، و به عبارت دیگر شارع مقدس از تشریع یک دین با همه آموزههای آن، اهداف و غایاتی را مد نظر قرار داده که آن اهداف و غایات و مقاصد منظور بالاصاله دیناند و آموزههای دین همه و همه برای رسیدن و رساندن انسان به آنهاست، باز سخن بیراهی نیست و فیالجمله پذیرفتنی است. چنانچه مراد اطلاق عرضی و ذاتی به یکی از معانی مزبور باشد، میتوان گفت بسیاری از آموزههای دینی، عرضی و برخی دیگر، ذاتی دیناند؛ اما نکته مهم این است که هیچیک از لوازمی که مدعیان تقسیم آموزههای دین به عرضی و ذاتی بر احکام و آموزههای عرضی بار کردهاند، در هیچیک از معانی پیشگفته جاری نیست. برای نمونه هیچیک از عرضیات دین، به هر کدام از معانی یادشده، موقتی و محلی نیستند؛ هیچکدام از جامعهای به جامع دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت نمیشوند؛ هیچیک مشمول مرور زمان نمیشوند و تا دنیا پابرجاست حکم آنها نیز ثابت و باقی خواهد بود؛ همه از اجزای تشکیلدهند دیناند؛ همچنین است در سایر لوازم عرضی دین که در طی مقاله خواهد آمد. بنابراین شایسته است نخست به معنای مراد از عرضی و ذاتی که در این مقاله مورد نقد قرار گرفته و هم به لوازم آن معنا اشاره کنیم و سپس به نقد آن بپردازیم
برای تعریف این مقولات، بهتر این است که از همان آغاز سراغ سخنان قایلان به تقسیم آموزههای دینی به عرضی و ذاتی برویم و محور نقد را نیز بر همین سخنان قرار دهیم
قوام و هویت هر آموزه به درونمایه ثابت آن است (ذاتی) نه برونمایه متغیر آن (عرضی)؛
عرضی در چهرهها و اندامهای بسیار گوناگون ظاهر میشود و عقلاً حد و حصری برای نحوه تجلی و ظهور آن متصور نیست؛
روح یا ذات برهنه نداریم؛ بلکه ذاتی همواره خود را در چهرهای عرضی عرضه میکند؛
ضابطه امر عرضی آن است که میتوانست به گونه دیگری باشد؛
تفکیک عرضی از ذاتی، یک فریضه قطعی علمی است؛
اسلام به ذاتیاتش اسلام است، نه به عرضیاتش؛ و مسلمانی در گرو التزام و اعتقاد به ذاتیات است؛
وقتی ذاتی را از فرهنگی به فرهنگ دیگر میبریم، باید جامه عرضی آن را درآورده، جامه فرهنگ جدید را بر آن بپوشانیم؛
عرضی اصالت محلی و دورهای دارد، نه اصالت جهانی و تاریخی؛
سروش در پایان مقاله «ذاتی و عرضی» چنین نتیجه میگیرد
با جداکردن عرضیات از ذاتیات، پوستهها و غبارهای عرضی را پس میزنند تا در نهایت به ذات، بل به تئوریای در باب ذات دین و مقاصد شارع برسند؛ تئوریای که همواره با کشف عرضیات تازه و در پرتو فرض شرطیات تازه، چهره تازه به خود میگیرد
مقاصد درجه یک، ذاتیات رسالت و دعوت پیامبرند و مقاصد درجه دو که مطلوبیت آنها بالذات نیست، مقاصد و ارزشهای دسته دوم بالعرض و تصادفیاند و تنها از باب وسیله بودن، مطلوب پیامبر بودند؛
ارزشها و مقاصد درجه دو، وسیله تحقق مقاصد درجه یک در عصر پیامبر بودهاند و نه در همه عصرها؛
آنچه ذاتی ادیان توحیدی است، «سلوک توحیدی» است و قانون جاودانه الهی در این موارد عبارت است از اصول ارزشی ناشی از حقانیت سلوک توحیدی، نه خود قوانین که تغییرپذیرند. درجه اولها و بالذاتها آنهاییاند که مقومات توحیدند؛ به گونهای که توحید در هر فرهنگی که ظاهر شود، آنها را الزاماً با خود همراه خواهد داشت؛
مقاصد درجه دو تابع شرایط تاریخی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و در یک کلام، واقعیتهای اجتماعی حجازند که مرکز جغرافیایی رسالت است؛
این معیار که در هر عصری «سلوک توحیدی» چگونه ممکن میشود، معیار اعتبار هر حکم شرعی (درجه دومها) در همان عصر است؛
تفکیک بین ذاتیات و عرضیات با مراجعه به خود آیات و روایات ممکن نیست؛ بلکه با یک پدیدارشناسی تاریخی امکانپذیر میشود
گوهر ادیان یعنی آنچه ادیان و مذاهب برایش آمده بودند؛
دغدغه گوهر دین داشتن را میتوانید در کلام پیامبر اکرم(ص) هم ببینید؛ وقتی که فرمودند: «انّما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»؛ بهویژه با آن تعبیر «انّما» که نشان میدهد ایشان فقط برای این آمدهاند؛
هر دین با این دوراهی روبهروست؛ یا دگرگونی نپذیرد و برود یا دگرگون شود تا بماند؛
برای اینکه ذات دین بماند، باید اعراض آن دگرگون شوند
در دین سلسله احکامی «لوکال» وجود دارند که به مقطعی ویژه، مکان و زمان و اوضاعی خاص بستگی دارند و دستهای احکام «گلوبال» موجودند که جهانی و همیشگیاند
نکات اصلی چشماندازهای گوناگون مزبور در باب ذاتی و عرضی دین که در این مقاله بایستی به آن پرداخت، عبارتاند
الف) عرضیات دین زاییده شرایط زمانی و مکانی ویژهاند و متأثر از آن نازل یا تشریع شدهاند و میتوانستند به گونهای دیگر باشند؛
ب) عرضیات دین موقتی و محلیاند و اختصاص به همان زمان و مکان و شرایط نزول و تشریع دارند و از فرهنگی به فرهنگ دیگر لزوماً باید تغییر یابند؛
ج) ذاتیات دین همان مقاصد و غایات نهایی دین مانند مکارم اخلاق، سلوک توحیدی و یا معنویتاند و دین بودن یک دین به همین امور است و نه به عرضیات؛
د) راه شناخت و تفکیک عرضی و ذاتی، مراجعه دروندینی نیست؛ بلکه باید بروندینی باشد
پاسخ
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0