توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  تحقیق در مورد درآمدی برنسبت میان فقه وحقوق بشر تحت word دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد درآمدی برنسبت میان فقه وحقوق بشر تحت word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد درآمدی برنسبت میان فقه وحقوق بشر تحت word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد درآمدی برنسبت میان فقه وحقوق بشر تحت word :

درآمدی برنسبت میان فقه وحقوق بشر

شاید حقوق بشر، انسانی ترین پدیده مدرن باشد. زمانی كه غرب از جنگ به ستوه آمد و خسته بر ویرانه ها زانو زد و سرنوشت تراژیك خود را نگریست، تنها روشی كه می توانست میثاقی برای همه انسان ها فارغ از همه تفاوت ها باشد، حقوق بشر بود.حقوق بشر اگرچه، مانند تمام راهكارهای دیگر ،فارغ از تئوری های پیشینی نیست، اما بشر در آن روز بركنار از همه تئوری ها، نیازمند بود تا حقوق بشر را به مثابه روشی برای صلح و امنیت به كار گیرد.در این میان ودرفضای فرهنگی جوامعی مانند ایران، نسبت میان این پدیده والزاماتی كه تعالیم دینی برقرار می كنند، چیست؟این مقاله نسبت میان فقه وحقوق بشر رادرپنج محور ،به اختصار،بررسی می كند:

1. حقوق بشر در شرایطی كاملاً انسانی پدید آمد و بر پایه عقلانیت بشر به بار نشست و كشورهای مختلف با تفاوت نگرش ها آن را چون ضرورتی انكارناپذیر پذیرفتند. می توان حقوق بشر را ایدئولوژیك، تئوریك و یا متدیك بررسی كرد، اما ا مری كه میان تمام اینها مشترك است و قابل انكار نیست، سطح روشی آن است.

حقوق بشر حتی در سطح تئوریكش، روشی است تا «انسان» پاسداری شود و حرمت او محفوظ بماند. برابری و مساوات انسان ها مهم ترین دستاوردی است كه عقلانیت مدرن در شكل معرفتی بدان راه یافته و آن را در نظامی حقوقی تعریف كرده است و هرچه می گذرد بر انباشته آن افزوده می شود.
2. در جامعه ما چندی است كه این صحبت پیش آمده كه برای جهانی شدن، ابزاری جهانی نیاز است و اكنون حقوق بشر است كه می تواند تعاملات جهانی را سامان دهد. فقه اگرچه به روزگاری تكافوی نیاز جامعه بوده است، اما اكنون حقوق بشر می تواند از عهده نیازهای جهانی برآید. برای بررسی این مسأله می توان فقه را در دو سطح بازشناسی كرد: سطح تئوریك و سطح عملی. در حوزه عملی، هم فقه و هم حقوق بشر روش اند؛ روشی كه با آن تعامل میان انسان ها، انسان ها و حكومت ها، حكومت ها و حكومت ها تنظیم می شود.

برای این كه فقه در این حوزه كارآمد باشد، باید دارای مجموعه ای از قوانین، الزامات و تأسیسات باشد. و این قابلیت را داشته باشد كه نیازهای نوین را پاسخ گویی كند. برای بررسی این مسأله می توان به دو روش استناد كرد. شناسایی فقه به عنوان متن و شناسایی فقه به عنوان متنی تاریخی.

در روش نخست، به خود فقه فارغ از واقعیت یافتگی اش نگریسته می شود كه آیا این مجموعه دارای قابلیت تأسیس نظام حقوقی هست؛ ظرفیت آن تا كجاست؛ و قابلیت انعطاف آن تا چه میزان است. با مراجعه به متون فقهی می توان دریافت كه فقه از چنان گستردگی برخوردار است كه هیچ یك از شئون انسانی را فروگذار نكرده است. در باب روابط میان انسان ها، روابط انسان و حكومت و روابط حكومت ها احكامی تولید كرده كه مجموعه آن بالغ بر مجلدات بسیار است (مجموعه ای فقهی مانند جواهرالكلام 42 جلد است.)

 

در طول قرن ها، فقیهان بسیاری، فارغ از رابطه قدرت و فقه به فقه تنها به عنوان علم پرداخته اند و مسائل آن را در ابواب مختلف از طهارت تا دیات با فروع فراو

ان ترتیب داده اند كه حتی مطالعه آن سال ها به طول می انجامد. این متن به خودی خود، در قالب نظامی حقوقی با تمام لوازم آن خود را آشكار می سازد.
از سوی دیگر، می توان به فقه به مثابه متنی كه در تاریخ تحقق یافته است نگریست. قرن هاست كه فقه در قالب نظام حقوقی، مبنای عمل جوامع بسیار قرار گرفته است. به روزگاری از اندلس تا هند و هم اكنون در بخش معتنابهی از جهان، فقه مبنای تعامل انسان هاست. در طول تاریخ،حكومت های بسیاری بر اساس شریعت اسلامی پدید آمده اند و نظام خود را بر اساس فقه بنا كرده اند و فقه توانسته است با توجه به دگرگونی های هر زمان، با تكیه بر اصول خویش، ظرفیت های جدیدی بیافریند و مردمی را كه دل در گرو دین داشته اند، از نظامی مبتنی بر دین كه از زمانه جدا نیست و می تواند مشكلات جدید را پاسخ دهد، ناامید نسازد.

در تاریخ فقه، دگرگونی های بسیاری حتی به ظاهر ساختارشكن، اتفاق افتاده است و مسائل مستحدثه بسیاری پدید آمده است، اما فقه توانسته خود، راه را ادامه دهد و راه را برای معتقدانش هموار سازد. اكنون جمهوری اسلامی نظامی را بر اساس فقه پی ریزی نموده و می كوشد بر پایه فقه، جامعه ای مدرن فراهم آورد.

آنگاه كه نسبت میان فقه و حقوق بشر را برمی رسیم، به موضوعاتی برمی خوریم كه فقه در باب آنها موضع گیری های صریح كرده است. این موضع گیری ها گاه چنان است كه به ظاهر تخالفی آشكار با حقوق پذیرفته شده جهانی دارد؛ موضوعاتی مانند: آزادی مطلق در انتخاب و تغییر دین، برابری مطلق حقوقی میان زن و مرد و یكسان قرار دادن دین با ویژگی های دیگر انسانی. در سطح تئوریك، قابلیت های فقه چنان است كه می تواند در عرصه های جهانی تحقق یابد. نگاه كلان فقه به روابط، برخورداری از منابع غنی، سازگاری با عقلانیت در جهت گیری های كلی، استفاده از عقل به عنوان یكی از منابع، انعطاف پذیری در مورد مصادیق و دقت در بیان كلیات همه اصولی هستند كه بر جامعیت فقه دلالت دارند.

2.یكی از ویژگی های ممتاز فقه، برخورداری از «علم اصول» است. علم اصول علمی است مقدّمی كه روش های استنباط فقهی را تحلیل می كند. مباحث الفاظ علم اصول در روش، شباهت هایی به فلسفه تحلیل زبانی می رساند. از دیگر مباحث علم اصول ،عرف و عقلانیت عرفی است. كسانی كه با علم اصول و اندیشه های مدرن آشنا هستند، در نسبت میان این ها به خوبی می دانند كه در برخی مباحث، علم اصول دارای برتری هایی در روش و ساختار بحث است. اگرچه باید به این واقعیت تأسف انگیز تأكید كرد كه «اصول» علمی ناشناخته است.

از جمله مباحث تئوریك، نگاه فقه به انسان است. البته نباید این مسأله را به سطح ایدئولوژیك تحویل برد. از مهمترین اشكالاتی كه به فقه خصوصاً و به دین عموماً وارد می شود، این است كه دین و فقه انسان را «عبد» می خواهد. فقه با انسان نه به عنوان انسان، بلكه تنها به عنوان شیئی پرستنده روبه روست كه وظیفه دارد آداب و سلوكی را انجام دهد. حال آن كه در حقوق بشر و در دوران جدید، انسان فارغ از هر رنگ و نژاد و تنها به اعتبار انسان بودن محترم است. بر این پایه، فقه تكلیف مدار است و حقوق بشر چون به انسان به عنوان انسان می نگرد و حقوق او را بررسی می كند، بنابراین حق مدار است.

در بررسی این مسأله باید پذیرفت كه دین انسان را عبد می خواهد و باید بر این نكته پای فشرد. اما باید توجه داشت كه دین عبودیت را تنها فرم رابطه انسان و خدا می داند. رابطه انسان با خدا رابطه عبودیت مدارانه است كه البته در زمینه ای مهرجویانه تحقق می پذیرد؛ یعنی در فرم رابطه ای من ـ تو كه سرشار از توكل، سرسپردگی، رضایت و خشوع است. در این رابطه است كه انسان مكلف است.

اما این فرم رابطه، به هیچ صورت، به دیگر روابط سرایت نمی كند. آیه «لقد كرّمنا بنی آدم» مهم ترین گزاره است كه در این باره بیان می شود. انسان، از سوی خداوند كرامت یافته است و فرم رابطه ای انسان ها با یكدیگر، در زمینه كرامت محقق می شود. در این جا، انسان بر پایه حقوق خویش با دیگران رفتار می كند و تكلیف از این حق تولید می شود. فرم تولید تكلیف از حق، نتیجه ای عقلانی است كه در همه نهادهای حقوقی و از جمله حقوق بشر، مورد توجه است.
3. فقه با تكیه بر مفاهیم اساسی حیات، آزادی و عدالت به تبیین نظام پیشنهادی خود می پردازد. حق حیات، حق آزادی و حق عدالت حقوقی هستند كه فقه در عقلانی ترین فرم برای انسان قائل شده است. این حقوق پایه جهانی شدن حقوق بشر اسلامی است. اسلام حكومت ها را موظف كرده است تا این حقوق شهروندان را پاس دارند و ضامن برخورداری تمام شهروندان از این حقوق شوند. به این ترتیب بر پایه اندیشه اسلام، حكومت برای برقراری این حقوق مكلف است و شهروند حق دارد تا این حقوق را مطالبه كند.
در فرم رابطه حقوقی، تمام شهروندان اعم از زن و مرد و مسلمان و كافر، صاحب حق اند؛ اگرچه در فرم رابطه كلامی، رابطه از نوع دیگری است. «ان اكرمكم عندالله اتقیكم»، رابطه ای است میان انسان و خدا كه از آن، وضعیتی حقوقی تولید نمی شود. در روابط میان انسان ها، با توجه به انسان بودن، چه مسلمان و چه كافر و چه زن و چه مرد همه دارای حقوقی یكسان هستند و بر پایه این حقوق مكلف اند تا حقوق دیگران را پاس دارند. همان گونه كه در قرآن می خوانیم: «لا یتخذ بعضنا بعضاً ارباباً؛ (آل عمران/ 64) كسی از ما دیگری را ارباب خود نگیرد»، بر این حقیقت دلالت دارد كه فرم رابطه ای انسان ها، عبودیت مدارانه نیست و كسانی كه چنین كنند، حق خویش را فرو نهاده اند. انسان ها همه در برابر یكدیگر مساوی اند و هیچ كس را بر دیگری برتری نیست.

4. برای این كه فقه را جهان شمول دانست باید به متن فقه مراجعه كرد. روشنفكرانی كه معتقدند فقه اسلامی در دوران جدید ناكارآمد است، شناختی عمیق و خودبنیاد از فقه ندارند. از سوی دیگر فقیهانی نیز هستند كه به لایه های سطحی و روبنایی فقه دل بسته اند و از سطح ظاهر در نمی گذرند. این هر دو گروه در این نگرش مشتركند كه فقه با حقوق بشر سازگار نیست، و طبعاً نمی توانند به این نتیجه منطقی و غیرجانبدارانه دست بیابند كه فقه، دارای برتری های تئوریك و روشی از حقوق بشر است.

مسأله حقوق اهل كتاب یكی از مسائلی است كه در این زمینه راهگشاست. اكنون در قانون جمهوری اسلامی دیه اهل كتاب با مسلمان یكی شده است. روشنفكران مسأله دیه را همواره یكی از مشكلات رویاروی فقه می دانسته اند.

از سوی دیگر، نگرش سنتی به فقه، از عهده حل این مشكل عاجز بود و این مشكل را به خود فقه تحویل می برد. اما می توان از نگرش هایی به فقه سراغ گرفت، كه در عین التزام به استنباط در ساختار اصلی فقه، ره آوردهای نوینی از تأمل فقیهانه به بار آورده است، كه نه تنها مسائلی از قبیل حقوق اهل كتاب را به شكل موردی حل نمی كند، بلكه قاعده ای اساسی در این راستا به دست می دهد. (درباره استنادات فقهی حقوق اهل كتاب می توان از جمله به كتاب «قرائات فقیهه معاصره» مراجعه نمود.)

گفتمان جمهوری اسلامی كه گفتمانی بر اساس مجموعه اسلام و از جمله فقه است، با این رویكرد به فقه پدید آمد و هرچه می گذرد نشانه های عمیق تری از بازگشت به متن فقه و استنباط احكام مبتنی بر آن كه پاسخ گوی نیازهای جدید است، آشكار می شود.

5. حقوق بشر اگرچه بر پایه حقوق طبیعی پدید آمده و تاكنون در روش موفقیت های بسیاری به بار آورده است، اما در سطح تئوریك و روشی از كاستی هایی اساسی رنج می برد. حقوق بشر از آغاز با قدرت همراه بوده است. تنیدگی حقوق بشر با قدرت، گفتمان تئوریك آن را بر دیگر گفتمان ها غالب ساخته است. چه بسا اگر حقوق بشر، در آغاز تنها به صورت گفتمانی آكادمیك طرح می شد، از نقدهایی اساسی در امان نمی ماند. اما حقوق بشر معطوف به قدرت، چنین می نمایاند كه آنچه بیان می كند «حق» است، آنچه می اندیشد «حق» است و آنچه می خواهد «حق» است. و «حق» این است كه دیگران این ها را حق بدانند.

به عنوان مثال، اكنون این بحث به شكل جدی مطرح است كه آیا آزادی جنسی به هر شكل حق انسان است. مگر اخلاق مداری در زمینه روشی و نه تئوریك، حق انسان نیست تا جامعه در سلامت و از جمله سلامت روانی به سر ببرد. اكنون در جوامع غربی، كم معنی شدن مفهوم خانواده، تولید خانواده های مجازی، كودكان بی ریشه و گسترش ایدز محصول آزادی جنسی و حاكم نبودن ارزش های اخلاقی حتی در سطح روشی است.

از سوی دیگر، در زمینه حقوق بشر معطوف به قدرت، حق وِتو پدید می آید. در زمینه حقوق بشر معطوف به قدرت، اسرائیل می تواند از نظارت در امان بماند؛ آمریكا می تواند در گوانتانامو خارج از تمام معاهدات، با اسیران رفتار كند؛ فرانسه می تواند حق زنان مسلمان و آزادی بیان آنان را نادیده بگیرد؛ در اینجاست كه ناامیدانه می پرسیم كدام حقوق بشر؟ حقوق بشری كه با اشاره برخی قدرت ها، در قالب بیانیه ای علیه كشوری آشكار می شود، و یا حقوق بشری كه باز در قالب بیانیه ای علیه كشوری، و باز با اشاره ای وِتو می شود.

در اینجاست كه به یاد شِكواهای علی(ع) می افتیم كه بر انسان روا می داند؛ هنگامی كه خبر آن زن یهودی را شنید، قالب تهی كند. آیا در حقوق بشری كه علی (ع) بیان می دارد تبعیضی میان انسان هاست و آیا حقوق بشر جز این است؟
نویسنده : پوریا كشوری

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir