توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله کلیاتی در مورد دروغ و مواردى كه دروغگویى مجاز است تحت word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله کلیاتی در مورد دروغ و مواردى كه دروغگویى مجاز است تحت word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله کلیاتی در مورد دروغ و مواردى كه دروغگویى مجاز است تحت word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله کلیاتی در مورد دروغ و مواردى كه دروغگویى مجاز است تحت word :

کلیاتی در مورد دروغ و مواردى كه دروغگویى مجاز است

بدان كه دروغ حرمت عینى ندارد، بلكه از آن نظر كه به مخاطب یا دیگرى (655) ضرر مى رساند حرام است ، زیرا كمترین درجه اش این است كه خبر دهنده به چیزى خلاف آنچه مى گوید معتقد باشد در این صورت جاهل است و گاه دروغ براى دیگرى ضرر دارد، و بسا جهلى كه بهره و مصلحت داشته باشد. بنابراین دروغ به دست آوردن آن جهل است كه در آن ماءذون هستیم . گاه دروغ

واجب است ، در صورتى كه راستگویى موجب بنا حق كشته شدن كسى شود. پس مى گوییم : سخن وسیله رسیدن به هدف هاست و هر هدفى ستوده است و مى توان با راست و دروغ به آن رسید امّا دروغگویى حرام است ، ولى اگر تنها با دروغ مى توان به آن رسید، دروغ مباح است اگر به دست آوردن هدف مباح باشد و اگر رسیدن به هدف واجب باشد دروغ واجب است مانند حفظ خون مسلمان ؛ و هرگاه راستگویى موجب ریختن خون مسلمانى شود كه از ظالمى مخفى شده است دروغگویى در آن جا واجب است ؛ و هرگاه رسیدن به هدف در جنگ یا آشتى دادن دو

مسلمان یا دلجویى از شخص ستم رسیده جز با دروغ ممكن نشود دروغ مباح است ؛ در عین حال تا آنجا كه ممكن است انسان باید از دروغ بپرهیزد، زیرا هرگاه باب دروغ بر او گشود شود بیم آن مى رود در جایى هم كه نیاز به دروغ نیست دروغ بگوید و در آن جا كه دروغ واجب است به اندازه واجب اكتفا نكند. بنابراین دروغ اساسا حرام است مگر ضرورتى پیش آید. آنچه دلالت مى كند كه در دروغ موارد استثنا وجود دارد روایتى است از امّ كلثوم كه گفت : ((شنیدم كه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله جز در سه مورد اجازه دروغ گفتن بدهد: در اصلاح میان دو طرف ، در جنگ ، در وقتى كه مردى با زنى سخن بگوید و آن زن به شوهرش ‍ بگوید.))(656)

و نیز ام كلثوم گفت : پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((كسى كه میان دو نفر آشتى دهد كه كذاب نیست . پس به قصد اصلاح سخن خیر بگوید یا بر سخن خیر چیزى بیفزاید.))(657)
اسماء دختر یزید گفت : پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((هر دروغى براى پسر آدم نوشته مى شود، مگر مردى كه به قصد آشتى دادن دو نفر به آن دو دروغ بگوید.))(658)

از ابوكاهل روایت شده كه گوید: میان دو مرد از یاران پیامبر سخنى در گرفت تا آنجا كه با یكدیگر برخورد و نزاع كردند، من به یكى از آنها برخوردم و گفتم چرا با فلانى خوب نیستى شنیدم كه تو را به نیكى مى ستود و دیگرى را دیدم و به او نیز همان سخن را گفتم تا آشتى كردند، آنگاه گفتم : خود را هلاك كردم آنها را آشتى دادم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آگاه شد و فرمود: ((اى ابوكاهل میان مردم آشتى برقرار كن .)) (659) یعنى اگر چه با سخن دروغ باشد مردم را آشتى بده .
عطاء بن یسار گوید: مردى به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عرض كرد: به خانواده ام مى توانم دروغ بگویم ؟ فرمود: ((خیرى در دروغ نیست ، گفت : به خانواده ام وعده دروغ مى دهم ؟ فرمود: بر تو باكى نیست .))(660)

از نواس بن سمعان كلابى روایت شده كه گوید: پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((شما را چه شده كه مى بینم خود را همانند پروانه ها در آتش ‍ مى افكنید، تمام دروغ ها ناگزیر در نامه عمل نوشته مى شود مگر این كه شخص در جنگ دروغ بگوید، چرا كه جنگ نیرنگ است ، یا میان دو نفر كینه باشد و شخصى میانشان آشتى دهد، یا به زنش سخن دروغى بگوید كه او را خشنود سازد.))(661)

على علیه السّلام فرمود: ((هرگاه راجع به رسول خدا با شما سخن مى گویم ، اگر از آسمان به زمین سقوط كنم در نظرم محبوب تر از آن است كه بر او دروغ ببندم ؛ و هرگاه با شما سخن بگویم جنگ نیرنگ است (یعنى دروغ در جنگ مجاز است ))) این سه مورد بروشنى (در روایات ) از دروغ استثنا شده است و نیز مواردى جز اینها كه انسان براى خودش یا دیگرى هدف صحیحى داشته باشد استثناست ، امّا در مورد مال و ثروتش وقتى مى تواند دروغ بگوید كه ظالمى او را دستگیر

كند و راجع به مالش سؤ ال كند یا اگر سلطان او را بگیرد و از یك گناه زشت كه میان او و خداست بپرسد، مى تواند انكار كند و بگوید: زنا نكرده ام ، شراب نخورده ام (اگر به دروغ بگوید). پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((هر كه از این كثافت كارى ها بكند باید بپوشاند.)) (662) چرا كه آشكار ساختن گناه گناهى دیگر است . بنابراین بر انسان لازم است كه خون و مالش را كه در معرض غارت ظالمانه است و نیز آبروى خود را با زبانش حفظ كند اگر چه دروغ بگوید.

امّا آبروى دیگران مثل این كه از او راز برادرش را بپرسند لازم است منكر شود، و نیز میان دو نفر آشتى برقرار سازد و نیز میان زنان خود كه هوو هستند اصلاح كند و به دروغ به هر كدام بگوید كه تو عزیزترین همسر منى ، و اگر همسرش جز با وعده اى كه توان وفاى آن را ندارد از او اطاعت نمى كند براى دلخوشى او مى تواند وعده دروغ بدهد و نیز مى تواند با سخن دروغ از كسى پوزش

بخواهد كه جز با انكار گناه یا بسیار دوستى ورزیدن دلخوش نمى شود؛ ولى مرز این موارد مجاز دروغگویى این است كه دروغ ممنوع است ولى اگر راست بگوید مفسده اى از آن پدید مى آید. از این رو سزاوار است كه مفسده دروغ با مصلحت آن با ترازوى عدالت سنجیده شود، و چون دریابد كه مفسده راستگویى از نظر دین بیش از دروغ است مى تواند دروغ بگوید و اگر هدف از دروغگویى بى ارج تر از هدف راستگویى است واجب است راست بگوید، و گاه این دو عامل در برابر یكدیگر قرار مى گیرند بطورى كه انسان نسبت به آنها تردید مى كند؛ در این صورت گرایش به راستگویى سزاوارتر است ، زیرا دروغگویى در هنگام ضرورت یا نیاز مهم مباح مى شود و در حالت شك به اصل تحریم دروغ رجوع مى كنیم .

چون درك درجات هدف ها پیچیده است بر آدمى لازم است تا آنجا كه امكان دارد از دروغ بپرهیزد. همچنین هرگاه نیاز به دروغ داشته باشد بر او مستحب است كه از اهدافش بگذرد و دروغ را كنار بگذارد، امّا در مورد اهداف دیگران ، بى تفاوت به حق آنها و ضرر زدن جایز نیست . مردم بیشترین دروغ را براى منافع شخصى خودشان مى گویند آنگاه براى افزونى مال و مقام و از دست دادن چیزهایى كه از دست رفتن آنها چندان اهمیت ندارد، تا آنجا كه اگر زن از شوهرش سخنانى دروغ نقل كند تا بر علیه هووهاى خود به آن ببالد، حرام است . اسماء گوید: شنیدم زنى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله سؤ ال كرد و گفت : من یك هوو دارم و من از شوهرم و كارهایى را كه انجام نداده بسیار نقل مى كنم تا او را بیازارم . آیا گنهكارم ؟ حضرت فرمود: كسى كه كارهاى انجام نشده را بسیار بگوید همانند كسى است كه لباس ریا بپوشد.))(663)

پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((كسى كه بگوید خورده ام و نخورده است یا بگوید: دارم و نداشته باشد یا بگوید بخشیده ام و نبخشیده باشد در روز قیامت مانند كسى است كه لباس ریا پوشیده باشد.))(664) از این قبیل است فتوا دادن به چیزى كه یقین ندارد یا نقل حدیثى كه برایش ثابت نشده است ، زیرا هدف او اظهار دانش خویش مى باشد؛ و از این رو از گفتن نمى دانم امتناع مى كند، و این كار حرام است . امّا در دروغ گفتن به كودكان در حكم دروغ گفتن به زنان است ،

زیرا هرگاه كودك جز با وعده یا تهدید و ترساندن به دروغ میل به مكتب رفت نكند، این كارها مباح است . آرى در روایات نقل شده كه این گونه دروغ ها در نامه عمل ثبت مى شود و انسان بر آن بازخواست مى شود آنگاه اگر در مؤ اخذه روشن شود كه قصد صحیح داشته مورد عفو قرار مى گیرد، زیرا دروغ فقط به قصد اصلاح مباح شده است ، و فریب بسیار در آن راه مى یابد چرا كه گاه انگیزه دروغ بهره و غرضى است كه انسان از آن بى نیاز است و بر حسب ظاهر اظهار اصلاح مى كند، از این رو چنین دروغى در نامه عمل ثبت مى شود؛ و هر كه دروغى بگوید در مقام اجتهاد قرار مى گیرد كه بداند آیا آنچه براى آن دروغ گفته است در دین از راستگویى مهم تر است یا نه ؛

و كسب این آگاهى دشوار است ، بنابراین دوراندیشى در ترك دروغ است مگر به حد وجوب برسد، مثل این كه به خونریزى یا ارتكاب گناه بینجامد. بعضى چنان پنداشته اند كه جعل خبرهاى دروغ در كارهاى خوب و سخت گیرى در گناهان جایز است و گمان كرده اند كه چنین قصد صحیح است و این پندار اشتباه محض است زیرا پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((هر كس به عمد بر من دروغ

ببندد جایگاهش پر از آتش شود.))(665) دروغ جز در مورد ضرورت گفته نمى شود و دروغ بستن بر پیامبر ضرورت نیست ، زیرا سخنان راست پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ما را از دروغ بستن به آن حضرت بى نیاز مى كند، و اگر كسى بگوید: سخنان پیامبر بر اثر تكرار جاذبه خود را از دست داده و سخن نو جاذبه دیگرى دارد این سخن هوسى بیش نیست و جزء اهدافى نیست كه بتواند در برابر مفسده دروغ بر پیامبر و خدا مقاومت كند و اگر این در گشوده شود به كارهایى مى انجامد كه موجب پریشانى در دین مى شود و خیر آن (به پندار گوینده ) در برابر شرّ آن ناچیز است ؛ از این رو دروغ بستن بر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از گناهان كبیره اى است كه هیچ چیز نمى تواند با آن معاوضه و در برابر آن مقاومت كند.))

شرح پرهیز از دروغ با توریه ها
از علماى گذشته نقل شده كه وجود توریه ها چاره اى براى فرار از دروغ است . از ابن عباس و دیگران روایت شده : ((در توریه ها وسعتى است كه انسان را از دروغ بى نیاز مى كند.)) مقصود بزرگان این است كه هرگاه آدمى مجبور به دروغگویى شود باید از توریه استفاده كند، امّا در صورت بى نیاز بودن نه دروغ آشكار جایز است نه پنهان (توریه )، ولى توریه آسان تر است .
نمونه اى از توریه روایتى است كه نقل شده : مطرف بر زیاد وارد شد. زیاد گفت : چرا دیر آمدى ؟ وى بیمارى خود را دلیل تاءخیر قرار داد و گفت : از وقتى كه از امیر جدا شده ام از زمین برنخاستم جز این كه خدا مرا برخیزاند.

ابراهیم گفت : هرگاه از طرف تو چیزى به كسى برسد و نخواهى دروغ بگویى بگو: خدا مى داند (( ما قلت من ذلك من شى ، )) ((در آن مورد چیزى نگفته ام )) و در نظر شنونده كه (ما) نافیه است همین معنى كه گفته شد استفاده مى شود، در حالى كه (ما) در نیت گوینده براى ابهام است یعنى آنچه در این مورد گفته ام مهم نیست .

نخعى به دخترش نمى گفت برایت شكر مى خرم بلكه مى گفت : اگر برایت شكر بخرم دوست دارى و بسا كه خریدنى هم روى نمى داد.
هرگاه كسى در خانه به سارغ ابراهیم مى آمد كه از او بدش مى آمد به كنیز خود مى گفت : بگو: ابراهیم را در مسجد بجوى ، و نمى گفت این جا نیست تا دروغگو نشود. نمى خواست با او ملاقات كند دایره اى مى كشید و به كنیز خود مى گفت انگشت را در این دایره بگذار و بگو شعبى این جا نیست .

تمام این توریه ها در جایى است كه انسان نیاز به توریه داشته باشد، امّا در موردى كه نیاز نیست نباید توریه كند، زیرا توریه اگر چه در لفظ دروغ نیست ، در معنى دروغ است و آن در پاره اى از موارد است چنان كه از عبداللّه بن عتبه روایت شده كه گوید: همراه ابوعلى بر عمر بن عبدالعزیز وارد

شدم و از آن جا بیرون مى آمدم در حالى كه جامه اى بر تن داشتم مردم مى گفتند: این جامه را امیرالمؤ منین بر تن تو پوشانیده و من مى گفتم : خدا به امیر پاداش خیر دهد، پدرم به من گفت : پسركم خود را از دروغ نگاه دار و از دروغ و آنچه به دروغ شبیه است بپرهیز. علت منع پدرش این بود كه گمان مردم را در مورد جامه با گفتار خود تاءیید مى كرد و هدفش مباهات بود كه هدفى باطل بود و فایده اى نداشت . آرى توریه براى اهدافى مانند خوشدل ساختن دیگران با شوخى مباح است مانند فرموده پیامبر صلّى اللّه علیه و آله كه : ((پیرزن وارد بهشت نمى شود، یا در چشم

شوهرت سفیدى است ، و تو را بر فرزند شتر سوار مى كنم .))(666) امّا دروغ آشكار چنان كه عادت مردم است تا با نادانان شوخى كنند و فریبشان دهند كه زنى به ازدواج با تو مایل است و اگر در این دروغ ضررى باشد كه به آزردن دلى بینجامد حرام است ؛ و اگر فقط به قصد شوخى باشد موجب فسق طرف نمى شود ولى از درجه ایمان او كاسته مى شود. پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((ایمان شخص كامل نمى شود تا براى برادرش دوست بدارد آنچه را براى خود دوست مى دارد و در شوخى خود از دروغ بپرهیزد.))(667)

امّا مقصود پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از این سخن : ((مرد براى خندیدن مردم سخنى مى گوید و به سبب آن سقوط مى كند بیش از فاصله زمین با ثریا)) (668) منظور این است كه اگر كسى در شوخى خود غیبت مسلمانى كند یا دلى در بیازارد چنین است نه شوخى تنها.
از جمله دروغ هایى كه موجب فسق نمى شود، دروغى است كه در مبالغه رایج است ؛ مانند این سخن كه صد بار به تو چنین گفتم و صد بار به سراغت آمدم ، چرا كه در این نوع محاوره قصد صد بار را ندارد بلكه مى خواهد مبالغه كند. بنابراین اگر تنها یك بار به سراغ او رفته باش

د دروغگوست و اگر چند بار به سراغش رفته باشد كه معمول نیست گنهكار نیست اگر چه به صد بار هم نرسد و در میان آن درجاتى هست انسانى كه زبانش آزاد است با مبالغه در آن در معرض خطر دروغ گفتن قرار مى گیرد و از جمله مواردى كه دروغگویى در آن معمول است و به آسانى انجام مى شود موردى است كه گفته شود: غذا بخورید و طرف بگوید میل ندارم و این دروغ ممنوع و حرام است ، در صورتى كه هدف درستى در آن نباشد.

مجاهد گوید: اسماء بنت عمیس گفت : همدم عایشه بودم در شبى كه كه او را آماده كردم و به همراه چند زن او را به خانه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بردیم . به خدا در خانه رسول خدا جز یك جام شیر نبود. پیامبر نوشید سپس آن را به عایشه داد و او شرم كرد. من گفتم : دست رسول خدا را در نكن ، بگیر! عایشه گفت : با حالت شرم شیر را از پیامبر گرفتم و نوشیدم ، آنگاه فرمود: به رفقایت بده آنها گفتند میل نداریم . پیامبر فرمود: گرسنگى با دروغ جمع نمى شود. اسماء گوید: به پیامبر عرض كردم : اى رسول خدا اگر یكى از ما در جایى كه به چیزى مایلیم بگوید میل ندارم آیا دروغ به حساب مى آید فرمود: دروغ (در نامه عمل ) نوشته مى شود تا آنجا كه دروغ كوچك ، دروغ كوچك نوشته مى شود.(669)

دینداران از چنین دروغ هایى نیز پرهیز مى كردند. لیث بن سعد گوید: چشمان سعید بن مسیب چرك مى داد به حدى كه چرك به بیرون چشمانش مى رسید. به او مى گفتند: این چرك را پاك كن ؛ مى گفت : پزشك به من گفته است : دست به چشمانت نزن و اگر دست به چشمانم بزنم چگونه بگویم دست نزده ام (دروغ بگویم )؟ این نمونه اى از مواظبت دینداران بر راستگویى است ، و هر كس مواظبت نكند زبانش در دروغگویى از اختیارش بیرون مى رود و ندانسته دروغ مى گوید. از خوّات تیمى روایت شده كه گوید: خواهر ربیع بن خیثم عائده نزد پسركم آمد و خود را بر روى او انداخت و گفت : پسركم حالت چطور است ؟ پس ربیع نشست و گفت : خواهرم آیا او را شیر داده اى ؟ گفت : نه . ربیع گفت : چه مى شد اگر مى گفتى پسر برادرم و راست مى گفتى .
از جمله عادت هاست كه انسان بگوید: خدا مى داند، در جایى كه خود نمى داند. عیسى علیه السّلام گوید: ((از بزرگترین گناهان در پیشگاه خداست كه بنده بگوید: خدا مى داند در حالى كه خود نمى داند. و بسا كه در نقل كردن خواب دروغ بگوید كه گناهش بزرگ است ، زیرا رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((از بزرگترین دروغ هاست كه شخصى به كسى غیر از پدرش نسبت داده شود یا آنچه در خواب ندیده ادعا كند كه دیده است یا سخنى را كه من نگفته ام به من نسبت دهد.))(670)

پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((هر كه در نقل خواب خود دروغ بگوید روز قیامت مجبور مى شود كه میان دو دانه جو گره بزند.))(671)
آفت پانزدهم غیبت است
بحث درباره غیبت طولانى است و ما اول شواهد دینى را كه در نكوهش ‍ غیبت وارد شده بیان مى كنیم ، خداى متعال در قرآن بر نكوهش غیبت تصریح فرموده و غیبت كننده را به كسى تشبیه كرده كه گوشت برادر دینى خود را در حالى كه مرده باشد بخورد و فرموده است (( و لا یغتب بعضكم بعضا ایحب احدكم ان یاءكل لحم اخیه میتا فكرهتموه . )) (672)
پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((خون و مال و آبروى تمام مسلمانان بر مسلمان محترم است .))(673)

غیبت از بین بردن آبروست پیامبر میان آبرو و خون و مال جمع فرموده است .
و نیز فرمود: ((به یكدیگر حسد نورزید، با هم دشمنى نكنید، و یكى از شما دیگرى را غیبت نكند و اى بندگان خدا با هم برادر باشید.))(674)
از جابر و ابوسعید روایت شده كه گفتند: پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((از غیبت بپرهیزید چرا كه غیبت بدتر از زناست ، زیرا شخص گاه مرتكب زنا مى شود و توبه مى كند خدا توبه اش را مى پذیرد ولى غیبت كننده آمرزیده نمى شود تا شخص غیبت شده او را بیامرزد.))(675)

انس گوید: رسول خدا فرمود: ((در شب معراج به گروهى گذشتم كه صورت هایشان را با ناخن هایشان مى خراشیدند به جبرئیل گفتم : اینان كیانند؟ گفت : كسانى اند كه غیبت مردم مى كردند و آبروى آنها را مى ریختند.))(676)

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir