توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله انقلاب (خرداد 1284- مرداد 1285 / ژوئن 1905- اگوست 1906) تحت word دارای 67 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله انقلاب (خرداد 1284- مرداد 1285 / ژوئن 1905- اگوست 1906) تحت word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله انقلاب (خرداد 1284- مرداد 1285 / ژوئن 1905- اگوست 1906) تحت word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله انقلاب (خرداد 1284- مرداد 1285 / ژوئن 1905- اگوست 1906) تحت word :

در نتیجه بحران اقتصادی اوایل سال 1284/ 1905 ضربه نهایی وارد شد. برداشت بد محصول در سراسر كشور و افول ناگهانی تجارت در مناطق شمالی به دلیل شیوع وبا، جنگ روس و ژاپن و پس از آن انقلاب روسیه، به افزایش سریع قیمت مواد غذایی در ایران منجر شد. در سه ماهه اول 1284/1905 ، قیمت قند و شكر 33 درصد و گندم 90 درصد در تهران، تبریز، رشت و مشهد بالا رفت. در این هنگام كه درآمدهای حاصل از گمركات در حال كاهش و قیمت مواد غذایی در حال افزایش بود و درخواست وامهای جدید رد‌ می شد، دولت تعرفه های وضع شده بر تجار داخلی را افزایش داد و بازپرداخت وام اعتباردهندگان محلی را به تعویق انداخت. این بحران اقتصادی بلافاصله موجب سه اعتراض عمومی شد كه هر یك شدیدتر از دیگری بود و سرانجام به انقلاب مرداد 1285/ اگوست 1906 منجر شد.

نخستین اعتراض به صورت یك راهپیمایی آرام در جریان مراسم عزاداری ماه محرم بود. حدود دویست تن از مغازه داران و وام دهندگان، خواستار عزل مسئول گمركات، مسیو نوز بلژیكی و بازپرداخت وامهایی كه دولت از آنها گرفته بود، شدند. راهپیمایان كه پاسخی دریافت نكرده بودند، مغازه ها را بستند، با توزیع عكس مسیو نوز در حالت رقص با لباس روحانی، احساسات مذهبی را برانگیختند و به رهبری یكی از شالفروشان معتبر به سوی حرم حضرت عبدالعظیم راه افتادند. سخنگوی گروه در گفتگویی با خبرنگار حبل المتین، خواسته های اصلی را این گونه خلاصه می‌كند: «دولت باید سیاست كنونی كمك به روسها را كه به ضرر تجار، اعتبار دهندگان و تولید كنندگان ایرانی است، عوض كند. دولت باید از تجار حمایت كند هر چند كه محصولات آنها هنوز به خوبی محصولات شركتهای خارجی نیست. اگر سیاست كنونی ادامه یابد كل اقتصاد ما نابود خواهد شد. پس از دو هفته گفتگو، مظفرالدین شاه كه برای سفر به اروپا بی تابی می كرد و از اعلامیه های شدید الحن و تحریك كننده انقلابیون هراسان بود، قول داد كه در بازگشت، نوز را بركنار كند، بدهی ها را بپردازد و كمیته ای متشكل از تجار در وزارت تجارت تاسیس كند. اما این وعده ها هرگز عملی نشد. كمیته فقط یك مرجع مشورتی بود؛ بدهی ها به همان حال باقی ماند؛ و روس ها تهدید كردند كه اگر اداره گمركات دستهای «مورد اعتماد» را در كند به «اقدامات مقتضی» دست خواهند زد.

اعتراض دوم، در آذرماه و هنگامی كه حاكم تهران می كوشید با به فلك بستن دو تن از تجار سرشناس شكر قیمت شكر را پایین آورد، روی داد. یكی از این افراد، تاجر هفتاد و نه ساله بسیار محترمی بود كه هزینه تعمیر بازار مركزی و احداث سه مسجد را در تهران پرداخت كرده بود. وی مدعی بود كه دلیل افزایش قیمتها نه احتكار بلكه اغتشاشات روسیه است. براساس گفته یكی از شاهدان عینی، خبر به فلك بستن تجار مثل برق در سراسر بازار پیچید. مغازه ها و كارگاهها بسته شد؛ جمعیت در مسجد بازارگرد آمدند؛ و دو هزار تن از تجار و طلاب به رهبری طباطبایی و بهبهانی در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشستند. این گروه از همانجا چهار خواسته اصلی خود را به دولت اعلام كردند: بركناری حاكم تهران؛ عزل نوز؛ اجرای شریعت؛ و تاسیس عدالتخانه. معترضان، موضوع تاسیس عدالتخانه را مبهم گذاشتند تا در مذاكرات بعدی دستشان باز باشد. دولت، نخست با چنین نهادهایی به دلیل اینكه همه شئونات و امتیازات را- «حتی میان شاهزادگان و بقالان معمولی»- از بین می‎برد، مخالفت ورزید و به معترضان اعلام كرد كه اگر ایران را دوست ندارند می‎توانند به آلمان «دموكراتیك» بروند. اما پس از یك ماه تلاش ناموفق برای درهم شكستن اعتصاب عمومی در تهران، سرانجام تسلیم شد. معترضان پیروز در بازگشت به شهر با استقبال جمعیت پرشماری كه فریاد «زنده باد ملت ایران» سر داده بودند، روبرو شدند. ناظم الاسلام كرمانی در خاطرات خود می نویسد كه عبارت «ملت ایران» تا آن هنگام هرگز در خیابانهای تهران شنیده نشده بود.

سومین مرحله از اعتراضات در محرم سال 1285/1906 بود. این اعتراضات بیشتر نتیجه ناتوانی شاه در تشكیل عدالتخانه و عزل نوز و تا حدودی شدت عمل پلیس برای دستگیری واعظی بود كه علناً علیه دولت سخنرانی كرده بود. وی در این سخنرانی موارد اصلی نارضایتی را به خوبی خلاصه می‌كند:
ای ایرانیان! ای برادران عزیز من! تا كی این مستی خائنانه شما را خواب خواهد كرد؟ این مستی بس است. سرهایتان را بلند كنید. چشمهایتان را باز كنید. به اطراف خود نگاه كنید و ببینید كه دنیا چقدر متمدن شده است.

تمام بردگان آفریقایی و سیاهان زنگبار به سوی تمدن، دانش، كار و ثروت در حركت اند. نگاهی به همسایه خود (روسها) بیندازید كه 200 سال پیش وضعیتی خیلی بدتر از ما داشت. ببینید كه حالا چطور صاحب همه چیز می‎شوند. در گذشته همه چیز داشتیم و اكنون همه اش از دست رفته است. در گذشته، دیگران، به ما به چشم ملتی بزرگ نگاه می كردند. اكنون به چنان درجه ای تنزل كرده ایم كه همسایگان شمالی و جنوبی، كشور ما را ثروت خود می دانند و هروقت بخواهند آن را میان خودشان تقسیم می‌كنند … ما سلاح، ارتش و هیچ گونه نظام مالی مطمئن، دولت شایسته و قوانین تجاری نداریم. در سراسر ایران كارخانه ای از خودمان نداریم چون دولت ما مزاحم و مانع است … همه این عقب ماندگی ها نتیجه استبداد، بی عدالتی و بی قانونی است. روحانیون شما هم اشتباه می‎كنند چون می گویند زندگی كوتاه است و افتخارات زمینی (این جهانی) فقط از سر خودبینیهای انسان است. این موعظه ها شما را از این دنیا غافل می‌كند و به تسلیم، بردگی و جهل می كشاند. پادشاهان نیز با سلطه بر اموال، آزادی و حقوق تان شما را غارت می‌كنند. و در نتیجه اینها، بیگانگان به صحنه می آیند، بیگانگانی كه پول و ثروت شما را می گیرند و در مقابل، لباسهای رنگارنگ، ظروف پرزرق و برق و اشیای لوكس می دهند. اینها علل بدبختی شما است و همینطور خوشگذرانی بیش از حد پادشاهان، برخی روحانیون و بیگانگان.

به دنبال دستگیری واعظ مزبور و سایر سخنرانان مخالف،‌اجتماعات مخفی اعلامیه های شدیدالحن پخش كردند و گروهی از طلاب خشمگین در مقر پلیس گرد آمدند. سپس در نتیجه حمله و تیراندازی پلیس یك طلبه تظاهركننده كشته شد. صبح روز بعد، هزاران طلبه، مغازه دار و اعضای اصناف- كه بسیاری از آنان كفن پوش بودند- برای تشیع جنازه طلبه سید از بازار به سوی مسجد جامع راه افتادند. قزاقها در بیرون از مسجد با مردم رویارو شدند كه نتیجه آن یك درگیری كوتاه ولی خونین بود. در این درگیری 22 تن كشته و بیش از یكصد تن زخمی شدند. این جوی خون، دربار را از ملت جدا كرد و از آن به بعد برخی از علما،‌ آشكارا شاه قاجار را با یزید بن معاویه مقایسه كردند.

مخالفان،‌ با راه انداختن دو تظاهرات گسترده به این خشونت پاسخ دادند. آیت الله طباطبایی، بهبهانی و دیگر شخصیتهای مذهبی- به استثنای امام جمعه منصوب دولت- همراه با خانواده های خود، ملازمان و دو هزار طلبه علوم دینی به سوی قم راه افتادند. حتی مجتهد كاملاً محافظه كار ولی بسیار محترمی همچون شیخ فضل الله نوری نیز به آنان پیوست. رهبران مذهبی از قم اعلام كردند كه تا شاه به وعده های گذشته عمل نكند، پایتخت بدون مراجع روحانی- و در نتیجه بدون مرجع حل و فصل مسائل قضایی و حقوقی- خواهد بود. بدین ترتیب در واقع علما اعتصاب كرده بودند.

دو تن از تجار نیز كه یكی از آنها عضو انجمن مخفی بود، نزد نمایندگان انگلیس در منطقه ییلاقی قلهك رفتند. سفیر انگلیس در یادداشتی به لندن این رویدادها را چنین شرح می‎دهد:
پس از تیراندازی، انگار كه حكومت در آن روز پیروز شده است. شهر در دست نیروهای انتظامی بود. رهبران مردمی گریخته بودند. بازار به تصرف سربازان درآمده بود و به نظر می‌رسید كه هیچ راه گریزی نیست. در این اوضاع و احوال، مردم ناگزیر به سنت دیرین بست نشینی متوسل شده بودند، زیرا همه راههای دیگر به رویشان بسته بود.

آن دو نفر از سفیر پرسیدند كه اگر مردم در سفارت بریتانیا بست نشینند آیا كاردار به كمك نیروهای مسلح آنان را بیرون خواهد كرد. آقای گرانت داف پاسخ داد كه امیدوار است به چنین كاری وادار نشوند. او همچنین گفت كه با توجه به این رسم معمول در ایران، اعمال زور علیه آنها در حیطه قدرت وی نیست. … عصر همان روز پنجاه تاجر و روحانی در سفارت پدیدار شدند و محل اقامت خود را برای شب آماده كردند. رفته رفته بر شمار آنها افزوده شد و در مدت اندكی 14000 نفر در باغ سفارت گرد آمدند.

سازماندهی این جمعیت را كه بیشتر بازاری بودند كمیته ای متشكل از بزرگان اصناف بر عهده داشت. این كمیته، محل اصناف مختلف را تعیین می كرد. یكی از شاهدان می‌گوید كه بیش از پانصد چادر دیده است كه «تمام اصناف حتی پینه دوز و گردوفروش و كاسه بند زن كه اضعف اصنافند در آنجا خیمه زده اند» كمیته، همچنین به منظور حفظ اموال و اثاثیه، مقررات و ضوابطی تعیین كرده بود. در یكی از گزارشهای بعدی سفارت آمده است كه «اگرچه گلهای باغچه لگدمال شده بود و پوست درختان پر از نوشته های مذهبی بود، تقریبا هیچ خسارتی وارد نشده بود.» این كمیته همچنین، تظاهرات زنان را در بیرون از قصر سلطنتی و سفارت سازمان می داد، بر ورود تازه واردان به محل نظارت می كرد و بعد از هفته اول فقط به دانش آموزان و دانشجویان دارالفنون و مدارس كشاورزی و علوم سیاسی اجازه ورود می داد. به گفته ناظم الاسلام كرمانی، این تازه واردان با ایراد سخنرانی درباره نظامهای مشروطه اروپایی و اظهارنظراتی كه پیش از این بیان آنها در ایران بسیار خطرناك بود سفارت را به «یك مدرسه باز علوم سیاسی» تبدیل كرده بودند. بنا به نوشته شاهد دیگری،‌ برخی از شاگردان دارالفنون حتی درباره مزیتهای جمهوری سخنرانی می كردند. علاوه بر این، كمیته برای كمك به كارگران فقیری كه توان ادامه یك اعتصاب طولانی را نداشتند به جمع آوری پول از تجار ثروتمند پرداخت. یكی از اشخاص حاضر در محل در خاطراتش می نویسد:

خوب به خاطر دارم كه روزی به شعبه تبلیغ خبر دادند كه از طرف مرتجعین و مخالفین در بین جوانان نجار و اره كش اعمال غرض شده و جوانان نجار از اینكه نمی دانند چه می خواهند؟! برای چه به اینجا آمده اند؟! و از كار بیكار شده اند، ناراضی و عصبانی شده و با نق نق زیاد خیال تفرقه دارند. اگر موجبات تفرقه پیش آید لطمه و شكست بزرگ به نهضت آزادی خواهی وارد خواهد شد! از همه بدتر آنكه جوانان اره كش عوامند و حرف حساب به خرجشان نمی رود و نمی دانم با آنان چگونه باید رفتار كرد؟! اگر این دسته زبان نفهم از سفارت بیرون بروند طبیعی است شكست در قطار افتاده و در بین كسبه و اصناف نقاضت خواهد افتاد … شورای مبلغین تبلیغ را به نهجی صادر نموده كه تمام جوانان هم قسم شده و تا آخر تحصن، مردانه ایستاده و با بیكاری و گرسنگی ساختند.

سرانجام كمیته، بنا به توصیه اعضایی كه تحصیلات جدید داشتند، فكر عدالتخانه را كنار گذاشت و خواستار تاسیس مجلس شورای ملی شد.
دربار نخست خواسته مخالفان را، كه «گروهی از تروریستهای جیره خوار انگلیس» خطابشان می كرد، نپذیرفت، ولی هنگامی كه با اعتصاب عمومی در تهران و سیل تلگرافها از ایالات در پشتیبانی از معترضان روبه رو شد، «مجلس اسلامی» كمتر دموكراتیكی را پیشنهاد كرد. اما سرسختی و پافشاری برای تشكیل مجلس ملی، رسیدن تلگرامهایی از باكو و تفلیس مبنی بر آمادگی برای اعزام نیروهای مبارز مسلح به ایران، شكاف بیشتر میان محافظه كاران و میانه روها در درون دولت و آگاهی از «خبر مصیبت بار» احتمال سرپیچی و فرار قزاقها، تسلیم شدن دربار را گریزناپذیر ساخت. مظفرالدین شاه، سه هفته پس از تحصن معترضان در سفارت انگلیس، مشیرالدوله، یكی از دولتمردان برجسته آزادیخواه را به نخست وزیری برگزید و اعلامیه تشكیل مجلس شورای ملی را امضا كرد. بدین ترتیب انقلاب پایان یافته بود ولی مبارزه برای مشروطیت تازه آغاز شده بود.

مبارزه برای مشروطیت
(مرداد 1285- خرداد 1287 / آگوست 1906- ژوئن 1908)
مجلس موسسان به سرعت در تهران تشكیل شد تا قانون انتخابات مجلس شورای ملی آینده را تدوین كند. بیشتر نمایندگان از تجار، روحانیون و بزرگان اصناف بازار تهران بودند. پس شگفتی آور نبود كه در این نظامنامه انتخاباتی خاستگاههای اجتماعی و علایق منطقه ای آنان منظور شده باشد. تقسیم بندی نمایندگان عبارت بود از: طبقه شاهزادگان و قاجاریان؛ علما و طلاب؛ اعیان و اشراف؛ تجار «دارای محل معین كسب و كار»؛ زمینداران دارای املاكی حداقل به ارزش 1000 تومان؛ و صنعتكاران اصناف شناخته شده دارای مغازه ای كه اجاره اش برابر با حداقل میزان اجاره متوسط محل باشد. همچنین كل كشور به 156 حوزه انتخاباتی تقسیم شده بود كه مطابق آن تهران 60 كرسی داشت و ایالات دیگر در مجموع فقط 96 كرسی داشتند. حتی ایالت پرجمعیت آذربایجان تنها 12 كرسی داشت.

افزون بر این نمایندگان مجلس می بایست بتوانند به زبان فارسی بخوانند، بنویسند و گفتگو كنند. انتخابات ایالات در دو مرحله انجام می گرفت: هر «طبقه» در هر بخش یك نماینده انتخاب می كرد و به مركز ایالتی می فرستاد و این نمایندگان سپس نمایندگان ایالتی را برمی گزیدند و روانه مجلس می كردند. ولی انتخابات تهران در یك مرحله انجام می گرفت: قاجار و شاهزادگان چهار نماینده زمین داران ده نماینده علما و طلاب چهار نماینده تجار ده نماینده و اصناف سی و دو نماینده انتخاب می كردند. پیش از انتخابات، ریش سفیدان اصناف 103 صنف شناخته شده در تهران را به سی و دو صنف مرتبط به هم تقسیم كردند و به هر كدام از آنها یك كرسی دادند. صاحبان مشاغل كم درآمدی مانند باربران و شترداران از انتخابات محروم بودند.

رویدادهای تابستان همان سال- تشكیل مجلس موسسان و سپس انتخابات مجلس شورا- منشا گسترش سازمانهای سیاسی و انتشار روزنامه های رادیكال كشور بود. مردم ایالات به رهبری بازاریان به تشكیل مجالس محلی (منطقه ای) مستقل كه عموما مخالف حكمرانان ایالتی بود پرداختند. در پایتخت نیز بیش از سی انجمن طرفدار مشروطه در صحنه سیاسی پدیدار شد كه برخی از آنها مانند «انجمن اصناف»، انجمن مستوفیان، و انجمن طلاب جزو انجمن های حرفه ای و برخی دیگر مانند انجمن آذربایجانی ها، انجمن ارامنه، انجمن یهودیان، انجمن زرتشتیان و انجمن ایرانیان جنوب از دسته های قومی بود. از میان همه این انجمنها، فعالترین و بزرگترین گروه كه سه هزار عضو داشت انجمن آذربایجانی ها بود. این انجمن توسط بازرگانان تبریزی و یك مهندس برق جوان اهل قفقاز به نام حیدرعمو اوغلی سازمان یافته بود.

حیدرخان در یك خانواده ساكن آذربایجان ایران به دنیا آمده، در آذربایجان روسیه تحصیل كرده بود و پس از پیوستن به حزب سوسیال دموكرات روسیه به همراه برادر بزرگترش و نریم نریمانف حزب سوسیال دموكرات ایران را در باكو تاسیس كرده بود. او در مدت كوتاهی كه مدیر كارخانه برق در مشهد بود، به تلاشهای ناموفقی برای تشكیل شاخه ای از حزب سوسیال دموكرات دست زده بود. ولی همچنان كه در خاطرات خود می نویسد، موفق نشده بود تا در محیط نارس مشهد عضوگیری كند. هنگامی كه علمای محلی به دلیل دشمنی با صاحب كارخانه برق، این كارخانه را نوعی بدعت دانستند و عده ای از مذهبی ها را برای آتش زدن كارخانه تحریك كردند، حیدرخان روانه تهران شد به تشكیل انجمن آذربایجانی ها كمك كرد و در داخل آن، نخستین سلول حزب سوسیال دموكرات را در ایران تشكیل داد.

نشریات نیز به همان اندازه فعال بودند. از شش ماه پس از آغاز انقلاب تا ده ماه پس از تشكیل مجلس شورا، شمار روزنامه ها و مجلات از شش به صد عنوان رسیده بود. اكثر آنها عناوینی خوش بینانه، ملی گرایانه و تندرو داشتند: ترقی، بیداری، وطن، آدمیت، اتحاد، امید و عصرنو. شدیدالحن ترین و پرطرفدارترین نشریات توسط اعضای سازمانهای مخفی منتشر می شد. میرزا رضا تربیت و سید محمد شبستری كه از اعضای مركز غیبی تبریز بودند، مجله های آزاد و مجاهد را منتشر می كردند. ناظم الاسلام كرمانی از اعضای انجمن مخفی تهران ندای وطن را انتشار می داد و پنج تن از اعضای كمیته انقلابی از جمله سلیمان اسكندری روزنامه های معروف حقوق، صوراسرافیل، مساوات و روح القدس را منتشر می كردند. به نظر می‌رسید كه روشنفكران پس از سالها سكوت اجباری، اكنون برای بیرون ریختن همه افكار سیاسی تازه خود به انتشار مجله و روزنامه روی آورده اند.

در گیرودار این فعالیتهای گسترده و شورانگیز بود كه مجلس شورای ملی در مهرماه گشایش یافت. همان گونه كه پیش بینی می شد، نقش مهم طبقه متوسط سنتی در تركیب اجتماعی مجلس بازتاب یافته بود: از كل نمایندگان، 26 درصد از بزرگان اصناف؛ 20 درصد روحانی و 15 درصد از تجار بودند. وجود سه مسلك غیرمنسجم ولی مشخصی كه كم كم گسترش یافت (مستبدین، معتدلین و آزادیخواهان) و جناح بندی سیاسی مجلس را شكل بخشید، دور از انتظار نبود. مستبدین كه كم شمار بودند و طرفدارانی در مجلس نداشتند، می خواستند از مذاكرات مجلس دوری كنند. بیشتر آنان از شاهزادگان، اعیان و زمین داران بودند. معتدلین (میانه روها) كه اكثریت عمده مجلس را تشكیل می دادند توسط دو تاجر ثروتمند، محمدعلی شالفروش كه رهبری راهپیمایی آرام به سوی شاه عبدالعظیم در خرداد 1284 را به عهده داشت و امین الضرب مسئول پیشین ضرابخانه سلطنتی و تأمین كننده اصلی هزینه های بست نشینی در سفارت انگلیس، كه علی رغم اجحاف ناصرالدین شاه هنوز یكی از اشخاص بسیار ثروتمند ایران به شمار می رفت، رهبری می شدند. همچنین، این گروه از پشتیبانی ارزشمند آیت الله طباطبایی و بهبهانی برخوردار بود. این دو هر چند نماینده مجلس نبودند اغلب در مذاكرات آن حضور داشتند.

در حالی كه معتدلین از سوی طبقه متوسط سنتی حمایت می شدند، آزادیخواهان (لیبرالها) نیز عموماً نماینده طبقه روشنفكر به شمار می آمدند. آنان به رهبری تقی زاده از تبریز و یحیی اسكندری از تهران، پشتیبان اصلاحات گسترده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بودند. اكثر بیست و یك نماینده این جناح را اعضای كمیته انقلابی، مجمع آدمیت و یا گنج فنون تشكیل می دادند. برخی را جامعه شیخی تبریز، برخی را اصناف تهران و برخی دیگر را نیز خود مجلس برای پر كردن كرسیهای خالی نمایندگان فوت شده یا مستعفی انتخاب كرده بودند. گرچه شمار آزادیخواهان اندك بود، شخصیت برتر و اهمیت بیشتری داشتند؛ زیرا به گفته ادوارد براون، عزم آنان برای دست یابی به قانون اساسی مدون و شناخت شان از قوانین اساسی غربی، آنها را به «نمك مجلس» تبدیل كرده بود. اگر چه آزادیخواهان به اجرای اصلاحات گسترده، حتی اصلاحات غیردینی، تمایل داشتند حاضر بودند برای تدوین یك قانون اساسی مورد قبول، خواسته های خود را تعدیل و با نمایندگان میانه رو همكاری كنند.

نمایندگان تدوین قانون اساسی را نخست با استحكام موقعیت و تضمین نقش مجلس آغاز كردند. در سندی كه بعدها به قانون اساسی معروف شد، مجلس به عنوان نماینده كل مردم قدرت بسیاری گرفته بود. این نهاد، مسئول ارائه هرگونه پیشنهادی برای رفاه حال مردم و بهبودی دولت و مرجع نهایی تصمیم گیری درباره كلیه قوانین، مقررات، بودجه، قراردادها، وام ها، انحصارات و امتیازات بود. هر دوره مجلس دو سال تعیین شد كه در این مدت، بازداشت نمایندگان بدون اجازه (از مجلس) غیرقانونی بود. این امتیاز نیز به شاه داده شد كه سی نفر از 60 سناتور مجلس سنا را تعیین كند. همه نمایندگان این متن را با شادمانی تصویب كردند و به حضور شاه، كه در بستر مرگ بود، بردند. شاه در نتیجه پافشاری مشاوران نزدیك خود و وزرای میانه رو قانون اساسی را در نهم دی ماه امضا كرد و پس از پنج روز درگذشت.

سپس محمدعلی شاه كه تصمیم داشت نه مثل پدرش مظفرالدین شاه بلكه مانند پدربزرگش ناصرالدین شاه حكومت كند بر تخت نشست. وی با دعوت نكردن نمایندگان به مراسم تاجگذاری آنها را تحقیر كرد، برای نگهداشتن نوز و گفتگو با مقامات روس و انگلیس برای گرفتن یك وام جدید به اقدامات ناموفقی دست زد، وزرا را به نادیده گرفتن مجلس تشویق كرد و به حاكمان خود در ایالات دستور داد تا به تصمیمات انجمنهای ایالتی اعتنا نكنند. همچنین امین السلطان را به جای مشیرالدوله، كه فردی میانه رو بود، به نخست وزیری تعیین كرد. امین السلطان كه پیشتر نخست وزیری محافظه كار بود، در پی دیدار از ژاپن به این نتیجه رسیده بود كه اصلاحات، بدون وجود دولت قدرتمند مركزی و در صورت لزوم مستبد، امكان‌پذیر نیست. محمدعلی شاه همچنین می كوشید با احیای كشمكش های گروهی به ویژه میان شیخیه و متشرعه ها در تبریز كریمخانی ها و متشرعه ها در كرمان، مسلمانان و زرتشتیان در یزد، فارس و ترك در تهران، حیدری ها و نعمتی ها در قزوین، شوشتر، شیراز و اردبیل مخالفان دولت را تعضیف كند.

اما مبارزه و درگیری اصلی میان شاه و مجلس به ساختار آینده دولت مربوط می شد. نمایندگان با توجه به ترجمه ای كه از قانون اساسی بلژیك در دست داشتند اصول یك نظام حكومتی پارلمانی را در متمم قانون اساسی گنجاندند. متمم قانون اساسی از دو بخش تشكیل می شد: بخش نخست اصول متساوی الحقوق بودن اهالی مملكت در مقابل قانون، حفظ جان، مال و شرف، مصونیت از تعرض خودسرانه و آزادی مطبوعات و اجتماعات را در بر می گرفت. مطابق اصول موجود در بخش دوم، اصل تفكیك قوا پذیرفته شده بود و قدرت نه در قوه مجریه بلكه در قوه مقننه متمركز می شد. قوه مقننه علاوه بر اختیاراتی كه داشت، اكنون حق انتصاب، بازرسی و انفصال نخست وزیر، وزیران و كابینه، قضاوت درباره تخلفات وزرا و تصویب سالانه همه هزینه های نظامی را هم به دست آورد.

از سوی دیگر قوه مجریه به شاه مفوض شده بود كه باید وزرا اعمال می كردند. شاه می بایست در برابر نمایندگان سوگند یاد كند. بودجه دربار را نیز باید مجلس تصویب می كرد. پسران برادران و عموهای شاه از عضویت در كابینه منع شده بودند و فرماندهی نیروهای مسلح رسما به شخص شاه واگذار شده بود. منشا حاكمیت وی نه خداوند بلكه اراده مردم بود: «سلطنت ودیعه ای است كه به موهبت الهی از طرف ملت به شخص پادشاه مفوض شده». «وزرا نمی توانند احكام شفاهی یا كتبی پادشاه را مستمسك قرار داده سلب مسئولیت از خودشان بنمایند». «در صورتی كه مجلس شورای ملی یا مجلس سنا به اكثریت تامه عدم رضایت خود را از هیئت وزرا یا وزیری اظهار نمایند، آن هیئت یا آن وزیر از مقام وزارت منعزل می‎شود.» شاه، در واقع فقط یك منبع مهم قدرت، یعنی امتیاز تعیین نیمی از اعضای سنا را در اختیار داشت. ولی 43 سال هیچ مجلس سنایی تشكیل نشد و او نتوانست از این امتیاز استفاده كند.

نمایندگان كه قانون اساسی بلژیك را اقتباس كرده بودند، دو تعدیل عمده در آن انجام دادند تا با اوضاع و شرایط جامعه ایران منطبق شود. آنها وجود انجمنهای ایالتی را به رسمیت شناختند، اختیار نظارت تامه در اصلاحات راجعه به منافع عامه را با رعایت حدود قوانین مقرره به آنها اعطا كردند. در برخی مواد نیز بر اهمیت مذهب به ویژه اهمیت رهبران مذهبی صحه گذاشتند. قوه قضائیه به دادگاههای مدنی و دادگاههای شرعی با صلاحیت گسترده قضایی در رابطه با قوانین شرع تقسیم شد. مذهب رسمی ایران شیعه اثناعشری اعلام گردید. فقط مسلمانان می توانستند وزیر كابینه شوند. قوه مجریه وظیفه جلوگیری از سازمانها و نشریات ضاله را به عهده گرفت. هیئتی متشكل از مجتهدان، برای بررسی و تطبیق قوانین با اسلام و عدم مغایرت آنها با شریعت به تشكیلات مجلس افزوده شد. اعضای این هیئت را كه می بایست دست كم پنج نفر باشند، نمایندگان مجلس از میان بیست فرد پیشنهاد شده توسط علما، انتخاب می كردند. هیئت تا زمان «ظهور حضرت مهدی (عج)» باید برقرار می ماند. یعنی، این اعتقاد سنتی شیعه با برداشت نوین از حكومت (كه از نظریات منتسكیو ناشی می شد) تركیب شده بود. پس به قول منتسكیو، روح جامعه به تدوین قوانین مشروطه كمك كرده بود.

شاه كه اقتدار سلطنت را از دست رفته می دید، از توشیح متمم قانون اساسی خودداری كرد و چهار تن از رهبران مخالف افراطی- ملك المتكلمین، جمال الدین، میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل و محمدرضا شیرازی مساوات- را «بابی های ملحد» و «خرابكاران جمهوریخواه» نامید. او گفت كه به عنوان یك مسلمان خوب می‎تواند لفظ اسلامی «مشروع» را قبول كند اما مفهوم بیگانه مشروطه را نخواهد پذیرفت. در این اوضاع و احوال به قانون اساسی آلمان علاقه مند شد و پیشنهاد كرد كه رئیس دولت باید همه وزرا از جمله وزیر جنگ را تعیین كند، نیروهای مسلح را رسما و عملا فرماندهی كند و شخصا 10,000 نیروی مسلح در اختیار داشته باشد.

پیشنهادهای شاه، به اعتراضات عمومی در شهرهای مهم به ویژه تهران، تبریز، اصفهان، شیراز، مشهد، انزلی، كرمانشاه، كرمان و رشت منجر شد. كنسول انگلیس در كرمانشاه گزارش می‎دهد كه «همه تجار و بازاریان حتی باربران در تلگرافخانه بست نشسته اند.» حدود 20,000 نفر از مردم تبریز پیمان بسته بودند كه به اعتصاب ادامه دهند و حتی تهدید می كردند كه «اگر قانون اساسی بلافاصله تصویب نشود، آذربایجان را از ایران جدا خواهند كرد.» برخی تلگرافهای مخابره شده از تبریز به شاه نیز با عنوان تهدید آمیز «ملت آذربایجان» امضا شده بود. در تهران انجمنها و باشگاههای مختلف یك انجمن مركزی تشكیل دادند، در بازار و ادارات دولتی اعتصابات عمومی برپا كردند، گردهمایی گسترده ای با حضور بیش از 50,000 تن ترتیب دادند و 3000 داوطلب مسلح (اكثرا از انجمن های آذربایجانی ها) را برای دفاع از مجلس بسیج كردند. همچنین، یك صراف تبریزی كه احتمالا با گروه سوسیال دموكرات حیدرخان ارتباط داشت، نخست وزیر وقت امین السلطان را كشت و بلافاصله در بیرون از ساختمان مجلس خودكشی كرد. بنابه اظهار یك شاهد انگلیسی، حدود 100,000 عزادار برای تجلیل از قاتل امین السلطان و اعلام پشتیبانی از انقلاب گرد آمده بودند.

شاه كه در نتیجه كشته شدن امین السلطان و تظاهرات گسترده هراسان شده بود، عقب نشینی كرد. همان شاهد می نویسد: شاه با سربازان بی سلاح، بی پول، بی نظم و گرسنه خود در برابر تهدید به اعتصاب عمومی و شورشهای همگانی چه كاری می توانست انجام دهد؟ بنابراین شاهزادگان را برای انجام مراسم سوگند وفاداری به قانون اساسی روانه مجلس كرد؛ ناصرالملك، تحصیل كرده آكسفورد و نجیب زاده لیبرال را به نخست وزیری برگزید؛ همچنین با فروتنی، در مجلس ظاهر شد و قول داد كه به قانون اساسی احترام بگذارد؛ و متن قانون اساسی را با مهر خود تایید كرد. افزون بر این، برای اثبات صداقت خود همراه تنی چند از درباریان عضو مجمع آدمیت شد. بنابراین تا اوایل سال 1287، درباریان، شاهزادگان و كارمندان عالی رتبه بیش از نیمی از اعضای 314 نفری مجمع آدمیت را تشكیل می دادند. شاه كه تداوم نظام استبدادی قاجار را در سر داشت، نسبت به پذیرش اندیشه برابری، برادری، قانون و نوسازی مدل اگوست كنتی، سوگند یاد كرده بود. پس برای مدت كوتاهی، مشروطه پیروز و تضمین شده بود.

نخست وزیری مصدق (اردیبهشت 1330- مرداد 1332)
پس از نخست وزیر شدن مصدق، در 7 اردیبهشت 1330، كانون توجه عامه، دیگر نه مجلس بلكه نخست وزیر و خیابانها بودند، كه مركز قدرت جبهه ملی باقی مانده بود. همچنان كه اطلاعات روزنامه هوادار سلطنت می نویسد، مصدق همواره به تظاهرات خیابانی متوسل می شد تا مخالفان را در فشار قرار دهد و در نتیجه مجلس را زیر نفوذ خود درآورد جمال امامی نیز از صحن مجلس اعتراض می‌كند كه:
دولت مداری به سیاست خیابانی نزول كرده است. چنین به نظر می رسد كه این كشور چیزی بهتر از برگزاری تظاهرات خیابانی ندارد. ما اكنون اینجا و آنجا و همه جا میتینگ داریم. گردهمایی برای این مسئله، برای آن موضوع و برای هر پیشامدی. راهپیمایی دانشجویان، دبیرستانها، هفت ساله ها و حتی شش ساله ها، من از این گردهماییهای خیابانی بیزار و خسته شده ام.

این نخست وزیر است یا هوچی یا انقلابی؟ كدام نخست وزیر این حرف را می زند كه من می روم با مردم حرف می زنم … می دانستم كه هوچی است ولی جاه طلبی او را اینقدر نمی دانستم. من اینقدر فرض نمی كردم یك پیرمرد هفتاد و چند ساله ای كه همیشه تمارض می‌كند، مردم را فریب دهد … او كه شما را نماینده نمی داند. چاقوكشیهای جلوی مجلس را نماینده می داند … دكتر مصدق هم یكی از آن امراض است كه خدا برای ایران فرستاده است.
گرچه مصدق اغلب به مردم متوسل می شد، تركیب نخستین كابینه وی بسیار محافظه كارانه بود. او هشت پست وزارت، از جمله وزارت مهم كشور و امور خارجه را به دولتیان عالی رتبه هوادار جبهه ملی واگذار كرد. ولی چهار پست دیگر، از جمله وزارت جنگ را در اختیار افراد طرفدار دربار قرار داد. این اقدام، بلافاصله، خشم فدائیان اسلام را برانگیخت و آنها دولت را به دلیل نادیده گرفتن شریعت و آزاد نكردن قاتل رزم آرا، كه می خواست حسین فاطمی معاون ویژه نخست وزیر را هم بكشد، به باد انتقاد گرفتند. از سوی دیگر آیت الله كاشانی به رهبران فدائیان اسلام گفت كه موضوع نفت باید بر سایر مسائل تقدم داشته باشد و به مردم اعلام كرد كه تا وقتی جبهه ملی این مبارزه مقدس و ملی علیه انگلیس را ادامه دهد، كاملاً پشتیبان مصدق خواهد بود.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir