توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله در مورد بررسی اشتغال زنان و تاثیر آن بر ساخت خانواده تحت pdf دارای 214 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد بررسی اشتغال زنان و تاثیر آن بر ساخت خانواده تحت pdf  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد بررسی اشتغال زنان و تاثیر آن بر ساخت خانواده تحت pdf،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد بررسی اشتغال زنان و تاثیر آن بر ساخت خانواده تحت pdf :

بررسی اشتغال زنان و تاثیر آن بر ساخت خانواده

فصل اول:
طرح تحقیق

مقدمه:
زن نیمی از پیکره اجتماع است و به تعبیر رابیند رانات تاثور متفکر بزرگ هندی: بهترین دوست مرد. هیچ متفکر واقع بین و حق شناسی نمی تواند این حقیقت مسلم را مورد انکار قرار دهد که اگر نقش زنان در پیشرفت و تعالی جامعه ای از مردان آن جامعه بیشتر نباشد، کمتر هم نیست.
تجربه «اصلاح ساختار فرهنگی» و تجدید نظر درباورها و نگرش ثابت کرده است که هر اندازه جامعه ای شرایط مساعد و همسانی را برای رشد و سپردن مسئولیت ها (فارغ از چارچوب های تنگ نظرانه و متحجرانه) فراهم آورد، به همان میزان توسعه و ترقی جامعه نیز روند شتابان تری یافته است.

در عصر حاضر زن در جامعه نقش قابل توجهی دارد. همچنین در خانواده نیز نقش های مهمی را ایفا می کند: از جمله تربیت فرزندان آگاه و عالم، فراهم کردن محیط آرام و ایجاد آرامش در خانواده و فعالیت در امور اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و این امر موجب شده است که زنان باری از جامعه را بدوش بکشند و پای به پای مردان در پیشبرد اهداف جامعه نقش مهمی داشته باشند.
اکنون به رسمیت شناختن نیروی کار زنان در تمام امور فرهنگی و اقتصادی و سیاسی خواست و نیاز جوامعی است که در قرنها این نیرو را در زیر انواع پوشش های اخلاقی، نادیده گرفته بودند.

بیان مسئله
انسان بطور طبیعی ، گرایش به رشد و تكامل دارد و اصلی‌ترین تفاوت او با دیگر موجودات داشتن تفكر و خلاقیت است. این انسان متفكر، علی‌القاعده می‌باید بر اساس تفكر علمی، روشهای نوین و شیوه‌های جدید در زندگی و محیط مادی اطراف خویش بیافریند. در نتیجه، دینامیك بودن ، آفریدن و خلق‌كردن و حركت به سوی تكامل جزو ذاتی انسان است. بطور طبیعی از انسان انتظار رشد و تكامل می‌رود و اگر سكون و ایستایی بر دوره‌ای از تاریخ بشر حاكمیت دارد و یا مللی علیرغم تحولات توسعه صنعتی هنوز زندگی دردوران معیشتی را سپری می‌كنند، بدون تردید موانعی در مقابل رشد و ترقی آنها وجود دارد.

با رفع این موانع و آماده‌سازی زمینه‌های رشدن جامعه باید در یك روند طبیعی به تحولات مادی و توسعه صنعتی نائل آید. با توجه به این فرض، انسان محور و كلید اصلی توسعه به شمار می‌آید. یكی از موضوعات اساسی در برنامه‌ریزی‌های خرد و كلان اقتصادی كشورها، توجه به نیروی انسانی است. چنانجه این نیروی انسانی ماهر و متخصص باشد، سهم زیادی را در رشد و توسعه خواهد داشت. زنان در حدود نیمی از جمعیت جهان را تشكیل می‌دهند و نقش آنان عمدتاً در برنامه‌های ملی و بین‌المللی ، در رابطه با نحوه با مقاطع بحران اقتصادی و توسعه سرمایه‌گذاری ، در مناطق قابل پیشرفت، بسیار حائز اهمیت است.

بنابراین زنان می‌توانند در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی سهیم بوده و با كسب آموزش در جهات مختلف از جمله حرفه، در بالا بردن سطح تولید و بهره‌وری بیشتر از نظر اقتصادی و رشد و توسعه كشور سهم بسزایی داشته باشند. (هر چند كه تجزیه و تفكیك شغل و تفاوت دستمزد، تقریباً در همه جا بر شكاف بین آنچه كه زنان تولید می‌كنند و آنچه را كه بدست می‌آورند تأكید می‌كند.)
یكی از مشكلاتی كه زنان در همه جوامع باآن درگیر هستند، مسئولیت پرورش فرزندان و اداره امور خانه می‌باشد. به واسطه این مسئله آنان امكان دسترسی به تخصصها و آگاهی‌های سطوح بالا را كمتر دارند و همچنین زمانی را كه می‌توانند در شغل و حرفه خود صرف نمایند محدود می‌باشد.
در این پژوهش سعی می‌شود به بررسی اشتغال زنان و تاثیر آن بر ساخت خانواده پرداخته شود و البته توجه به این امر كه، آیا كسی كه در تمامی قرون و اعصار ، با حضور مداوم خود، عنصر بقای خانواده بوده، حال با ترك خانه، بدان لطمه می‌زند؟ همچنین پاسخ به این سئوالات در این زمینه مهم بنظر می‌رسد:
با توجه به دگرگونی‌های بنیادی در ساخت شغلی جامعه، و نظام ارزشهای سنتی و توزیع نقشها و پایگاههای زن و مرد، اشتغال زنان بر روابط زن و شوهر، چه تاثیری داشته است، آیا در جهت ثبات خانواده بوده است و یا در جهت تضعیف آن؟
یكی از اجزای مهم در ساختار خانواده، كودكان هستند و توجه به این نكته نیز بسیار حائز اهمیت است كه : تاثیر خروج بی‌سابقه زن و ابعاد گسترده آن، تا چه حد بر سرنوشت كودكان تاثیر نموده و این تأثیر در چه جهتی اعمال گردیده است؟
در انجام این پژوهش ، سعی می‌شود به این سئوالات پاسخ داده شود و نتایج آن ، مورد بررسی قرار گیرد.

اهمیت موضوع:
اثر اشتغال زن بر خانواده از آن جهت حائز اهمیت است که نکات مثبت و منفی اشتغال زنان در خانواده را برای ما روشن می سازد و مشکلات و عوارض ناشی از این امور را آشکار می سازد در واقع باید دید که چگونه می توان مابین پذیرش مسئولیت های اجتماعی از طرف زنان و قبول مسئولیت های خانوادگی از طرف ایشان، رابطه ای قابل قبول و انسانی ایجاد کرد. بدیهی است

که ایجاد شرایط مناسب در باب اشتغال زنان تنها هنگامی میسر است که ایجاد شرایط متناسب با این امر پذیرفته و تبلیغ شوند. بهر حال با اینکه در اکثر جوامع و بخصوص در جامعه ما رشد تکنولوژی و صنعت خواستار ورود زن به بازار کار است اما بدلیل عدم پذیرفتن فرهنگ، امر تحقق کامل اشتغااست.
آنچه در این مبحث مورد نظر ماست، از بین بردن تعصب و تبعیض هایی است که به عناوین مختلف، چه از نظر حقوقی و چه از نظر فرهنگی باعث جدایی زن و مرد و احجاف حقوق زنان شده است. زنان در هر جامعه ای دارای نقش دو گانه ای هستند به این معنی که از یکسو به شدت مایلند نقش خود را در خانه و خانواده به نحو احسن ایفا کنند و از سوی دیگر تمایل دارند تا شخصیت خود را به حد کمال پرورش دهند و در صحنه زندگی اقتصادی و اجتماعی، نقش عمده ای داشته باشند. برای اینکه نقش دوگانه زنان بتواند در پیشرفت اقتصادی اجتماعی کشور موثر افتد لازم است تعادل منطقی میان این دو وظیفه پدیدآید. بنابراین در این بخش از بررسی سعی می شود تا تاثیرات ناشی از اشتغال زن بر خانواده مورد بررسی قرار گیرد. زیرا اشتغال زن در ایران، نقش منتهی او را در معرفی و دگرگونی های بیشماری قرار داده است و این دگرگونیها نیز به نوبه خود بر عرصه های

مختلف زندگی خانوادگی، اثرات مختلفی بر جای گذاشته و روابط و وظایف خانواده و نقش زن و شوهر را در درون خانواده دچار تغییراتی کرده است.
هدف های تحقیق:
با وجود تحولات عظیمی که در جامعه ایران به وجود آمده مسلما زنان که نیمی از منابع انسانی بشمار می روند تحت تاثیر این تحولات قرار گرفته و امروزه درصد زیادی از زنان به بازار اشتغال راه هستند، آیا می توانند در محیط خانواده هم به همان نسبت موثر واقع شوند، در واقع هدف اصلی ما شناخت آثار و نتایج اشتغال زن بر کارکرد خانواده می باشد و اینکه استفاده مالی زن تا چه اندازه شرایط زندگی خانوادگی و منزلت اجتماعی وی را بهبود می بخشد و همچنین رابطه زن و شوهر تا چه اندازه از کار زن تاثیر می پذیرد. برای این منظور در این تحقیق علاوه بر مباحث نظری از روش میدانی و پرسشنامه استفاده گردیده است.

سئوالات تحقیق:
– تغییرات ایجاد شده در زمنیه اشتغال زنان ، چه تأثیری بر خانواده خواهد داشت؟
– آیا كسی كه در تمامی قرون و اعصار با حضور مداوم خود عنصر اصلی بقای خانواده بود، حال با ترك خانه بدان لطمه می‌زند؟
– اشتغال زن با ایجاد دگرگونیهای بنیادی در ساخت شغلی جامعه، نظام ارزشهای سنتی، توزیع نقشها و پایگاههای زن و مرد، بر روابط زن و شوهر چه آثاری بر جای گذاشته است؟
– این آثار در جهت ثبات خانواده و یا تضعیف آن به كار افتاده است؟
– خروج بی‌سابقه زن با ابعادی گسترده ، تا چه حد بر سرنوشت كودكان تأثیر نموده و این تأثیر در چه جهت اعمال گردیده است؟

تعاریف نظری :
1- اشتغال : هر نوع عمل فكری یا بدنی كه مجاز بوده و برای ایجاد درآمد صورت گیرد و نتیجه آن تولید كار و خدمتی باشد.
2- شاغل : كسی كه به قصد درآمد به شغل مشروعی كه عرف و قانون آن را مجاز می‌داند، اشتغال دارد.
3- زنان شاغل : كلیه زنانی كه در داخل خانه یا خارج از خانه به شغلی اشتغال دارند.
4- زنان غیرشاغل : كلیه زنانی كه از نظر اقتصادی غیرفعال بوده ، بیشتر اوقات آنان در خانه‌داری می‌گذرد. (معمولاً از نظر اقتصادی وابسته هستند).
5- خانواده : گروهی از افراد كه با پیوندهای خونی ، ازدواج یا فرزندخواندگی با یكدیگر مربوط بوده، یك واحد اقتصادی را تشكیل دهند، بزرگترین و محكمترین نهاد اجتماعی است. همه جوامع شناخته شده دارای شكلی از نظام خانواده هستند.
6- اختلاف خانوادگی: منظور مشاجرات لفظی و زبانی است. (معمولاً بین زن و مرد به وجود می‌آید).
7- درآمد : منظور از آن دستمزدی می‌باشد كه فرا از كار كردن خود بدست می‌آورد.
8- وضعیت مسكن : چگونگی سكونت و محل زندگی فرد می‌باشد.
9- بیكار : فردی كه به هر دلیلی شغل و بدنبال آن ، درآمد ندارد.
10- كار: كسب و كار و پیشه ( فرد به وسیله كار می‌تواند درآمدی را برای خود داشته باشد

.
11- تقسیم كار : تخصصی شدن و ظایف كاری ( هر فردی مسئول انجام دادن كاری باشد).

تعاریف عملیاتی :
طبقه : توافق آشكاری در مورد چگونگی تعریف دقیق آن وجود ندارد. اما بیشتر جامعه‌شناسان این اصطلاح را برای اشاره به تفاوت‌های اجتماعی ـ اقتصادی در میان گروهها به كار می‌برند كه باعث ایجاد اختلاف در پیشرفت مادی و قدرت آنها می‌گردد.

خانواده : گروهی از افراد كه با پیوندهای خونی ، ازدواج یا فرزند خانوادگی با یگدیگر مربوط بوده، یك واحد اقتصادی را تشكیل می‌دهند و اعضای بزرگسال آن مسئول پرورش كودكان هستند.
طرفداری از حقوق زنان : طرفداری از حقوق برابر زنان با مردان در تمام زمینه‌های زندگی كه این طرفداری از اواخر قرن هجدهم در اروپا آغاز گردید.
تقسیم كار : تخصصی شدن وظایف كاری كه به وسیله آن مشاغل مختلف در درون نظام تولید با هم تركیب شوند.
ازدواج : پیوند زناشویی بین یك مرد و یك زن كه به موجب قراردادهای اجتماعی ، آنها در جامعه خود حق تولید مثل و زندگی با هم را بطور دائم یا موقت بدست می‌آورند.
ارزشهای اجتماعی : مقیاس‌هایی كه از طرف یك جامعه بعنوان ملاك ارزیابی افكار، هدفها و اعمال افراد یا گروهها پذیرفته شده‌اند و اساس پذیرش و رد پاداشها و كیفرها هستند.
استعداد : قدرت ذهن در یادگیری و انجام یك مورد خاص
افكار عمومی : عكس‌العمل جامعه است در برابر حوادثی كه برای آن جامعه رخ می‌دهد و بیشتر ناشی از احساس است تا استدلال.
پایگاه اجتماعی : ارزش و اعتباری كه گروه یا جامعه برای نقش اجتماعی قائل است.
پیشرفت تحصیلی : در آموزش و پرورش ارتقای تحصیلی از یك كلاس به كلاس بالاتر پیشرفت تحصیلی خوانده می‌شود.
شغل : هرگونه اشتغال مزدبگیری كه در آن فرد بطور منظم كار می‌كند.
شعور اجتماعی : هر انسانی دارای اندیشه و شعور است. شعور انسان همواره آگاهی از روابط اجتماعی است.

مفاهیم :
خانواده : گروهی است اجتماعی و متشكل از افرادی كه دارای روابط سببی و احیاناً نسبی و گاه فرزندپذیری با یكدیگرند.
وضعیت تأهل : منظور موقعیتی است كه فرد بعد از انتخاب همسر در آن قرار دارد.
اشتغال زن : منظور مشغول شدن زن به كار در خارج از خانه ، در طول شبانه‌روز می‌باشد.
مشاركت شوهر در امور مربوط به خانه : با ایجاد دگرگونی در ساخت خانواده ، نقش‌های زوجین هم متناسب با جوامع مختلف دچار دگرگونی شد.
قدرت تصمیم‌گیری : میزان اداره كردن شخص در انجام هر كاری می‌باشد.
نیاز اقتصادی : منظور از نیارهای اقتصادی ، میزان میل و احتیاج به دخل و خرج امور مربوط به خانواده می‌باشد.
پیشرفت تحصیلی فرزندان : میزان موفقیت فرزندان در پایان هر سال تحصیلی ، نشانگر میزان پیشرفت تحصیلی آنان خواهد بود.

مروری بر برخی از مطالعات پیشین تحقیق در ایران:
یكی از مسائلی كه همواره در ارتباط با اشتغال زن مطرح می‌شود، نقش مادری اوست. اشتغال مادران و تأثیر آن بر خانواده مسئله‌ای است كه به دلیل حضور زیادی از مادران دارای فرزند در دنیای كار ، اهمیت روزافزونی یافته است. یكی از مشكلات عدیده كه زنان در همه جوامع با آن درگیرند، مسئولیت پرورش فرزندان و امور خانه است. از غالب تحقیقات چنین برمی‌آید كه اشتغال زنان در روابط زناشویی آنان تاثیر چشمگیری دارد و موجب بروز تحوّلاتی در روابط آنان با فرزندان می‌گردد.

حال باید دید كه با وسعت دامنه اشتغال زنان، فعالیت دوگانه زنان در خارج از خانه، به چه میزان ارزش‌های سنّتی را متحول ساخته و مناسبات خانوادگی تا چه حد تحت تأثیر این تغیرات واقع شده است؟ آیا این تغییرات در جهت افزایش ثبات خانواده است یا موجبات تضعیف آن را فراهم آورده است؟ همچنین بررسی شود كه این نقش اجتماعی زن ، با ابعاد گسترده خود تا چه حد بر امر تعلیم و تربیت كودكان مؤثر بوده و تأثیر آن چه كیفیتی پیدا كرده است؟ اینها مسائلی هستند كه همواره مورد توجه صاحبنظران كه اشتغال زن را از دیدگاه جامعه‌شناسی بررسی كرده‌اند قرار

گرفته است.
در این فصل ، به پاره‌ای از مطالعاتی كه در زمینه اشتغال زنان ایران و آثار و تبعات آن در خانواده صورت گرفته ، اجمالاً اشاره می‌كنیم:
1- در بخش هفتم از مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده تحت عنوان «اشتغال زن و خانواده»
نویسنده به بررسی عواملی پرداخته كه در حیات خانواده مؤثرند. وی اشتغال زن را از جمله مهمترین این عوامل تشخیص داده و به این نتیجه رسیده كه بر اثر دستیابی زنان به منابع اقتصادی ناشی از كار در خارج از خانه و شركت در فعالیت‌های اجتماعی، ساخت چند صدساله خانواده دگرگون شده است.(ساروخانی، 1370 ص 160) . به زعم محقق در بیشتر جوامع صنعتی و با تناوب اشتغال زنان در بازار كار رو به روییم كه خروج و جذب مجدد آنان به بازار كار از خصوصیات بارز آنست. عوامل این تناوب سن زن و تشكیل خانواده و عده فرزندان است.
در واقع كار زن بطور كلی، بیشتر با در نظر گرفتن نقش‌های سنتی او در خانواده مورد توجه قرار می‌گیرد تا مقتضیات شغلی، شرایط خانوادگی، از قبیل وجود فرزند خردسال ، چه بسا مانع ادامه اشتغال زن در خارج خانه می‌گردد در حالیكه اشتغال او در دوران تجرّد یا در نبود فرزند خردسال امری پذیرفته است. (همان ص 166)
نویسنده سپس نتایج مثبت و منفی مرتبت با اشتغال زن در خارج از خانه را بررسی می‌كند و با توجه به مبانی نظری موجود، از طریق پرسشنامه با دو گروه از مادران شاغل و خانه‌دار، با شرط داشتن شوهر و فرزند و نیز سكونت در شهر تهران ، مصاحبه مستقیم انجام می‌دهد.
نتایج تحقیق نشان می‌دهد كه در میان موافقان با كار زن ، بر حسب آنكه سطح زندگی و تحصیلی آنان چه بوده باشد، دلایل توجیه كننده كار زن تعدّد و تنوع می‌پذیرد. عده‌ای دلایل اقتصادی را مطرح و كسانی ضمن ارضای نیازهای مادی، نیازهای اجتماعی نظیر اعتبار و استقلال را عنوان می‌كنند. از آن سو، استدلال‌های مخالفان رنگ سنتی دارد و اكثریت قاطع در این گروه با كسانی است كه یگانه وظیفه زن را خانه‌داری می‌دانند. با وجود این گرایش سنتی، جامعه زن ایران با پذیرش این واقعیت كه خروج زن از خانه با ورود مرد به آن مقارن نیست، در عین احساس وظایف دوگانه خود، به اشتغال رو می‌آورد.
با توجه به این امر، بر اساس نتایج تحقیق، در بیش از 36% از موارد، زن تنها در شرایطی می‌تواند به اشتغال تن دهد كه مشكل امور خانه و نگهداری فرزندش حل شده باشد. (همان صص 181-178)
2- موضوع اشتغال زن، در اثر دیگری بنام جامعه‌شناسی خانواده با تأكید بر نقش، ساختار و كردا

ر خانواده در دوران معاصر از دید یك جامعه‌شناس زن بررسی شده است. نویسنده در این تحقیق اشتغال زن را ضرورتی اجتماعی می‌داند كه هیچ تعارضی با نقش مادری ندارد: زیرا مشكلاتی كه زن، در مقام شاغل بعنوان خانه‌دار ، با آنها مواجه است و به زن بودن او مربوط است نه به نوع فعالیت او. این جامعه‌شناس به زن بعنوان یكی از اركان مستقل خانواده می‌نگرد و در بررسی اشتغال وی به ویژه در ایران ، وضعیت خود را با توجه به استعداد و توانایی‌های ذاتی -اش در نظر

می‌گیرد. وی، همچنین ، از پدیده فشار مضاعف كه بر زنان شاغل ـ خانه‌دار وارد می‌شود، سخن می‌گوید و به وظایف دولت در كمك به مادران و پدران در تقسیم نقش‌های سنتی اشاره دارد. به نظر او ، راه از میان بردن فشار مضاعف دگرگونی نگرش اجتماعی است نه تشویق زنان به

خانه‌داری. تقسیم نقش سنتی در خانواده باید دگرگون شود تا شرایط تنش‌زا در خانواده كاهش یابد. (اعزازی ، 1376، صص 166) .
بطور كلی ، نویسنده با طرح اشتغال زن بعنوان ضرورتی اجتماعی ، بخش عمده بحث خود را به بررسی وضعیت زن در نقش زن خانه‌دار و شاغل اختصاص می‌دهد.
با این رویكرد، وی به این سؤال اشاره می‌كند كه آیا واقعاً این شرایط بخشی از زندگی زناشویی است یا پدیده‌ایست نو برای ارائه خدمات به مرد.
به نظر او، در بسیاری از موارد، تقسیم نقش جنسیتی خود مانعی برای زنان در جهت پیشرفت شغلی است. زیرا باعث دور شدن آنان از انتخاب شغل دلخواه به ملاحظه مسائل خانوادگی می‌گردد. علاوه بر این ، زنان معمولاًبه نفع رسیدگی به امور فرزندان و شوهر خود ، از ساعات فراغت ناچیزی كه در اختیار دارند، چشم‌پوشی می‌كنند.
3- زن جامعه‌شناس دیگری به نام خدیجه سفیری در جامعه‌شناسی اشتغال زنان به بررسی زمینه‌های نظری و تجربی مسئله زن و اشتغال پرداخته است. وی می‌نویسد : یكی از مشكلاتی كه زنان در همه جوامع با آن درگیرند مسئولیت پرورش فرزندان و اداره امور خانه است كه امكان دسترسی آنان را به مقاطع تحصیلی و معلومات سطوح بالا كاهش می‌دهد و زمانی را كه می‌توانند صرف شغل و حرفه خودكنند محدود می‌سازد. بنظر نویسنده ، زنان نسبت به مردان از اوقات فراغت كمتری برخوردارند و ، به محض ختم كار در خارج از خانه، باید خود را به منزل برسانند تا به مراقبت از فرزندان و خانه‌داری بپردازند. محقق، مسئله اشتغال زن را از نظر روانشناسی اجتماعی بررسی و اظهار می‌كند كه جایگاه حرفه‌ای زن به میزان قابل ملاحظه‌ای از موقعیت خانوادگی و ضرورت ادغام نقش‌های او متأثر است كه انتخاب نوع فعالیت او را محدود و پیشرفت شغلی او را كند می‌سازد. وی میزان موفقیت در تركیب نقش‌های حرفه‌ای و خانوادگی را وابسته به عوامل زیر می‌داند. چگونگی نگرش شوهران زنان شاغل نسبت به كار آنان ، میزان ساعاتی كه آنان در محل كار حضور دارند، علاقه آنان به شغل خود . در صورت تعارض نقش‌های مربوط به حرفه و خانواده عده زیادی از زنان راه خانه را در پیش می‌گیرند و از حرفه خود دور می‌شوند. در مواردی نیز كه ادغام هماهنگ نقش‌ها بیشتر باشد، كار و خانواده بطور مساوی در نظر زن اهمیت پیدا می‌كنند و در هر دو زمینه موفقیت حاصل می‌شود. در این حالت، رضایت از شغل و شوه هر رو خانواده در حد بالایی است و هیچ تعارضی در نقش‌ها وجود ندارد. تعارض نقش در خانواده ممكن است از نگرش منفی شوهر نسبت به كار همسرش، نظر سلطه‌جویانه او در كارهای خانه و سرانجام ، مشكلات مربوط به بچه‌داری ناشی گردد. نویسنده نتیجه می‌گیرد كه با توجه به مشكل‌آفرینی تضاد نقش‌ها و شرایط جدید زندگی زنان و حضور فعال آنان در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی مسئولیت مادری و

همسری و توقّعات متعدد از آنان ، تلفیق نقش‌ها و انجام وظایف با مشكلات زیادی رو‌به‌رو خواهد بود. چنان كه یاد شد، زنان در خانواده زیر سلطه مردان قرار دارند. بنابراین ، اگر از اشتغال آن حمایت و در ادغام نقش‌ها با آنان مساعدت شود، تعارضی پدید نمی‌آید. البته ، این جمله بستگی دارد به پذیرش امر رشد و ارتقای زنان در محیط اجتماعی از جانب پدران و شوهران از آنسو، چنان

چه از زن حمایت كافی نشود، وی ناگزیر باید شغل یا خانواده خود را ترك كند و معمولاً ترجیح می‌دهد شغل خود را ترك و خانواده خود را حفظ كند. این امر، در سطح كلان ، به زیان جامعه و رشد آن تمام می‌شود، چون جامعه امكاناتی در زمینه اشتغال و آموزش برای افراد فراهم می‌آورد و چنانچه افراد به راحتی جایگاه شغلی خود را ترك كنند، از مهارتها و تخصص‌های آنان در توسعه كشور استفاده نخواهد شد. (سفیری ، 1377، صص 35-33) .
در سطح خرد، در محدوده یك خانواده ، زن شاغل وظایف خانوادگی را انجام می‌دهد و در كسب درآمد و رفاه خانواده سالم سهمی دارد و زمانی را نیز صرف آموزش می‌كند تا امكان رشد و ارتقا یابد. اما، همین زن هرگاه شغل خود را ترك گوید همه آن سرمایه‌گذاری كه در این راه كرده ضایع می‌گردد و خانواده با نقصان درآمد، دچار شرایط سخت‌تری می‌شود. بدین قرار، ترك شغل زن به سبب تعدد و ظایف آثار نامطلوبی در سطح خرد و كلان جامعه می‌گذارد و اثر نامساعدی در توسعه اقتصادی و اجتماعی جامعه دارد. (همان ص 133).
از مطالعه تحقیقات پیشین در خصوص اشتغال زنان در ایران : نتایج زیر بدست می‌آید:
– در شرایط كنونی ، اشتغال زنان ضرورتی اجتماعی تلقی می‌شود.
– اشتغال زنان در خارج از خانه از ساختار اجتماعی ـ اقتصادی و فرهنگی جامعه و ساختار شخصیتی خود زنان تاثیر می‌پذیرد.
– یكی از مشكلاتی كه زنان در همه جوامع با آن درگیرند، مسئولیت پرورش فرزندان و اداره امور خانه است و جایگاه حرفه‌ای زن به میزان قابل توجهی متأثر از موقعیت خانوادگی و ضرورت ادغام نقش‌های او است كه انتخاب فعالیت در خارج از خانه را محدود و پیشرفت شغلی را مشكلتر می‌سازد.
– در مواردی كه ادغام هماهنگ نقش‌ها وجود دارد، كار و خانواده بطور مساوی برای زن اهمیت پیدا می‌كند و رضایت از شغل و خانواده در حد بالایی است و هیچ تعارضی در نقش‌ها وجود ندارد.
– تقسیم تقش بر اساس جنسیت مانع پیشرفت شغلی زنان می‌گردد و نه تنها باعث محدودیت آنان در انتخاب شغل دلخواه می‌گردد بلكه موجب می‌شود كه زنان اندك ساعات فراغتی را كه در اختیار دارند برای رسیدگی به امور فرزندان و خانه‌داری صرف كنند.

– تعارض نقش در خانواده از نگرش منفی شوهر نسبت به كار همسرش، به نظر سلطه‌جویانه او در باب نقش زن در خانواده، خودداری او از حمایت زن و شركت نكردن افراد خانواده در كارهای خانه و مشكلات مربوط به بچه‌داری ناشی می‌شود.
– میزان موفقیت در تلفیق وظایف حرفه‌ای و خانوادگی به چند عامل بستگی دارد: چگونگی نگرش شوهر نسبت به كار زن ، میزان ساعاتی كه زن در محل كار حضور دارد، و علاقه زن به شغل خود.
حال این سؤال مطرح می‌شود كه چگونه زنان وظایف حرفه‌ای و خانوادگی خود را هماهنگ می‌سازند تا در هر دو زمینه موفق باشند. یكی از هنجارهای جوامع در باب زنان تشكیل خانواده و ایفای نقش مادری و همسری است و هر چه جامعه سنتی‌تر باشد به این نقش‌ها اهمیت بیشتری داده می‌شود. با توجه به ضرورت حضور زنان در عرصه اجتماعی و با توجه به ویژگی‌های فرهنگی سنتی غالب در ایران، می‌توان انتظار داشت كه زنان به مشاغلی راغب شوند كه بتوانند توقعات عمومی جامعه و خانواده را برآورد و آنان را همسر و مادر شایسته بشناساند.

عوامل پیدایش اشتغال زنان :
ابعاد اشتغال زن ویا مادر از عواملی نشات می گیرد که خود درهر جامعه وبا توجه به ارزشهای حاکم برآن شبکه ای متمایز تشکیلی می دهد .بررسی هایی که درجوامع صنعتی دراین مورد صورت گرفته است .
حكایت از تنوع عوامل و مخصوصاً پیدایی عوامل روانی و خواستی در برابر نیازهای مادی می‌نماید.
این عوامل در كشور فرانسه بطور كلی از این قرارند : بهبود وضع اقتصادی خانواده 95% ، امكان تحصیل برای فرزندان 94/66% ، علاقه 40% .
توزیع انگیزه‌ها در مواردی ، مظهر نوعی رمانتیسم اشتغال برای زن است كه گریز از خانه را

تسریع می‌كند. بدون آنكه هدف‌های زن یا مادر را در خارج خانه، روشن در نظرش مجسم سازد.
بطور كلی زنان به دلایلی چند اشتیاق بیشتری به كاركردن نشان داده‌اند. عوامل اقتصادی معمولاً مهمترین است. زنان برای جبران كمبود درآمد خانواده و بالا بردن قدرت خرید خانواده، برای كسب نوعی آزادی فردی و استقلال و یا بعنوان ایمنی برای آینده خود یا خانواده‌شان كار می‌كنند (سفیری ـ جامعه ‌شناسی اشتغال زنان ، ص 44)
عوامل دیگری نیز مؤثرند : كاركردن بجای در خانه بودن ، وسیله‌ای برای استقلال یافتن ، علاقه به كار و یا برآورد خواستهای شخصی. (سازمان زنان ایران ـ ص 46)

بنظر می‌رسد انگیزه زنان از اشتغال بین دو بخش انگیزه‌های مادی و غیرمادی بر حسب اهداف جامعه و موقعیت اجتماعی و اقتصادی زن تعیین می‌گردد. هر قدر اهداف جامعه متعالی باشد، انگیزه‌های غیرمادی قوی‌تر بوده و بر انگیزه‌های مادی غلبه می‌یاید.
رابرت مرتون : جامعه‌شناس آمریكایی ، در ارتباط با اهداف فرهنگی یك جامعه با وسایل و ابزار نهادی شده از شیوه‌های انطباق فردی ، سخن می‌گوید:
می‌توان در جامعه ایران نیز از اهداف فرهنگی سخن گفت كه وسایلی نیز جهت رسیدن به آن اهداف نهادی شده وجود دارد. از اهداف فرهنگ جامعه ما در مورد زنان یك مادر خوب بودن ، همسر خوب بودن است. بعد از انقلاب اسلامی ، فعالیت اجتماعی زنان بیشتر شده است و در كنار فعالیت‌های مربوط به خانه زنان به دنبال تحصیلات بیشتر هستند.

ناگفته نماند كه گرایش به رفاه بیشتر، داشتن خانه‌ای با تجملات و ماشین نیز جزو اهداف فرهنگی و ابزارهای نهادی در اینجا ضرورتی نداشته است ولی اشاره به این نكته لازم است كه اهداف فرهنگی از سوی جامعه و از طریق خانواده و مدرسه و وسایل ارتباط جمعی در فرد جای می‌گیرد و در او نهادی و درونی می‌شود.
شاید نظر مازلو هم در این بخش صدق كند كه در جامعه‌ای در زمانهای مختلف یكی از نیازها در صدر بقیه نیازها قرار می‌گیرد. و برای زنان ما در حال حاضر به نظر می‌رسد نیاز اقتصادی از اهمیت بیشتری در احراز شغل برخوردار است و در درجه بعدی ، پرستیژ اجتماعی و موقعیت اجتماعی بهتر ، مطرح می‌گردد. این نیاز بر اساس این نظریه پارسونز بر اساس ارتباط نظام ارگانیسم و نظام شخصیت با نظام اجتماعی حاصل می‌شود.

دگرگونی در نقش‌های زن
عوامل فردی و اجتماعی مؤثر بر اشتغال زنان :
هنگامیكه تقسیم نقش‌ها نامشخص و مبهم می‌شوند، روابط درون خانواده نیز پیچیده‌تر می‌گردد. از میان تغییراتی كه طی چند دهه اخیر رخ داده است، مشاركت رو به افزایش زنان شوهردار در اشتغال خارج از خانه توجه بسیاری را به خود معطوف كرده است. (p.81 1997 Bernads ؛ R74 . 1995 Wilson)
نتایج تحقیقات نشان می‌دهد كه اشتغال و وضع مالی زنان در فرآیند شكل‌گیری خانواده نقش مؤثری دارد. این امر بویژه در خانواده‌هایی كه زن نقش تعیین‌كننده در درآمد خانواده دارد محسوس‌تر است. در واقع، اشتغال زنان شوهردار، به دلیل آثاری كه بعنوان یك پدیده اجتماعی معاصر داشته و با تحقیقات متعددی كه درباره آن انجام گرفته، به مقوله‌ای جامعه‌شناختی تبدیل شده است.
نقش بسیاری از زنان دیگر صرفاً خانه‌داری یا كسب درآمد نیست بلكه هر دوی آنهاست. از میان عوامل متعددی كه بر میزان رواج اشتغال زنان شوهردار در خارج از خانه اثر می‌گذارد، برخی دارای منشاء اجتماع‌اند و برخی دارای منشاء فردی و بین این دو همبستگی وجود دارد. خود عوامل فردی نیز، در هر زمانی ، تحت تاثیر فضای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی قرار دارد. مثلاً در دوره‌های بحران اقتصادی ، حضور زنان شوهردار در عرصه رقابت برای كسب مشاغل با استقبال چندانی روبه‌رو نمی‌شود.

یكی از عوامل اجتماعی كه در آمادگی زنان برای اشتغال در خارج از خانه مؤثر است افزایش اوقات فراغتی است كه بر اثر پیشرفت فناوری پدید آمده است. ابزار و وسایل مدرن خانگی میزان خستگی ناشی از وظایف روزمره در خانه و همچنین مدت زمانی را كه برای اجرای این وظایف لازم است كاهش می‌دهد. البته، نگرش زن نسبت به پذیرش شغل ، تحت تأثیر زمینه تحصیلی و

طبقاتی هم قرار دارد.
در مورد زنان شوهرداری كه از سطح تحصیلی یا مهارت‌های شغلی بالایی برخوردارند ، احتمال بیشتری وجود دارد كه پس از ازدواج نیز كار كنند و موقعیت تحصیلی و شغلی خود را ارتقاء بخشند. در میان زنان شوهردار، معلمان و پزشكان ، بیشترین سهم را از حیث اشتغال دارند و علاقه درونی آنها نسبت به شغلشان محسوس است. در جوامع مدرن ، استقلال مالی زن منزلت او را بطور روزافزونی ارتقاء می‌دهد. معمولاً هنگامی احترام می‌بینند كه ، از نظر اقتصادی ، مستقل و مفید و كارآمد باشند. عوامل فردی ، جدای از فشارهای اجتماعی كه بر تمایل زنان شوهر دار به پذیرش شغل تاثیر می‌گذارد، شامل دسترسی به خدمات مهدكودكی است. تصمیم زن برای كار در خارج از خانه، بطور قابل ملاحظه‌ای ، تحت تأثیر فراهم بودن وسیله نگهداری و مراقبت از فرزندان است. تغییر الگوی سكونت موجب محدودیت دسترسی به مادربزرگ‌هایی شده است كه برانگیزه عواطف شخصی ، آماده‌اند مراقبت از نوه خردسال خود را بر عهده گیرند. اما امروزه، مادربزرگ‌های كم‌سن‌تر غالباً خودشان شاغل‌اند و یا احتمالاً فاصله مكانی زیاد برای برخورداری از كمك ایشان مشكل ایجاد می‌كند. با این همه، فشارهای شدید اقتصادی در جذب زنان شوهردار به بازار اشتغال ، بدون در نظر گرفتن سن فرزندانشان ، نقش اساسی ایفا می‌كند. انگیزه مادی ، در همه سطوح اجتماعی ، در كسب اشتغال نقش دارد. و با رشد فرزندان و بهبود وضع مادی شوهر ، عواملی دیگر در بیش از پیش ، در اشتغال زنان متأهل دخیل می‌گردند.
عواملی چون تمایل به كسب مسئولیت اجتماعی كه در زنان تحصیلكرده بیش از كسب درآمد مؤثر نشان داده شده است، ملال‌آور بودن كارهای روزمره خانه ، علاقه كسانی كه از مهارت‌های خاصی برخوردارند به استفاده از آنها. اما، همه این انگیزه‌ها غالباً در مقایسه با انگیزه مادی، جنبه فرعی دارد.
یكی دیگر از عوامل موثر در اشتغال زنان ، تغییر نگرش مردان نسبت به اشتغال زنان است. پذیرش و تشویق همسری كه دارای روحیه همكاری با زن شاغل خود است در هم‌آهنگ ساختن كارخانه و شغل بیرون از خانه زن تأثیر بسزایی دارد. در عوض، بی‌علاقگی و همكاری نداشتن شوهر، یكی از قوی‌ترین عوامل بازدارنده اشتغال زن در هر سطح اجتماعی است . (Farmmer 1973. p61-66)
محققانی چون گولر و لیگ برای اشتغال زنان شوهردار در خارج از خانه، پنج دلیل عمده ذكر كرده‌اند. اولین دلیل ساده آن نیاز مالی است. بسیاری از خانواده‌ها، بدون درآمد اضافی كه زن به خانه می‌آورد قادر به تامین معیشت نیستند. خانواده‌هایی دیگر با استفاده از این درآمد اضافی ، می‌توانند از امكانات رفاهی بیشتری برخوردار شوند. دومین عامل، برخورداری زن شاغل از روابط اجتماعی وسیعتر و متنوع‌تر است، چون از طریق اشتغال، طیف وسیعتری از روابط دوستانه، در

مقایسه با دامنه ارتباط زنان خانه‌دار ایجاد می‌شود. بسیاری از زنان از اشتغال به این دلیل استقبال می‌كنند كه عرصه دوستی و مصاحبت را وسعت می‌بخشد. این عامل به سومین انگیزه یعنی نیاز به رهایی از تنهایی و یكنواختی كارخانه مربوط می‌شود.
گاورون ، با بررسی وضع 96 نفر از مادران در شمال لندن ، به این نتیجه رسید كه بسیاری از زنان این احساس را پیدا كرده‌اند كه ، پش از ازدواج ، به خصوص با تولد فرزندان آزادی خود را از دس

ت داده‌اند و اشتغال را ، علاوه بر وسیله كسب درآمد بیشتر برای خانواده ، یكی از راههای ایجاد برقراری روابط اجتماعی شمرده‌اند.
گولر و لیگ علاوه بر این ، اشتغال را یكی از راههایی می‌دانند كه به زنان امكان می‌دهد هویت شخصی خود را با ایفای نقش‌های ورای همسری و مادری پرورش دهند. زن ، ضمن برقراری ارتباط با همكاران خود، بر اساس شخصیت و مهارتهای خویش ، از نظر هویّتی شئون دیگری كسب می‌كند كه مكمل هویت خانوادگی اوست. سرانجام ، بسیاری از زنان به اشتغال رو می‌آورند تا مهارتی را به كار ببندند كه برای ‌آنها مهم بنظر می‌رسد. از آنجا كه ساعات كار مهد كودك‌ها و مدارس ابتدایی با كار تمام وقت مادران متناسب نیست و اداره كودك در تعطیلی مدارس همواره ، در هر سطح اجتماعی ، موجب نگرانی است ، عجب نیست كه همه مادران ، كار نیمه‌وقت را ترجیح دهند. اما مشاغل نیمه‌وقت اندك است، بویژه برای كسانی كه ساعات كار مقررّی دارند مانند معلمی. یكی دیگر از دلایل علاقه زنان شوهردار و دارای فرزند به مشاغل نیمه‌وقت اینست كه بتوانند، در ساعات فراغت ، كم و بیش به خرید و رسیدگی به امر منزل بپردازند. به ندرت اتفاق می‌افتد كه مادران نیازهای شغلی خود را بر نیاز فرزند بیمار شدن مقدم بدارند و این یكی از دلایل تغییر شغلی پیاپی مادران و بی‌نظمی آنان در كار است.
اما زنان مسّن كه فرزندانشان خانه را ترك كرده‌اند یا در سنین خودكفای‌اند، نشان داده‌اند كه كارمندان كارآمد، صادق و پابرجاتری هستند و این واقعیت هم در بخش صنعت و هم در سایر بخش‌ها مشاهده شده است. (Farmer 1973.p67)

علل رشد اشتغال زنان :
1- تا زمانیكه اجتماع و خانواده در حالت سنتی و به دور از صنعت و زندگی پرهیاهوی ماشینی به زندگی خود ادامه می‌دهد، مسئله اشتغال زنان به اینصورت مطرح نبود و اشتغال زنان بیشتر بر پایه كشاورزی ، دامپروری و كارهای تولیدی بود ، در واقع خانواده ، هم واحد تولیدی و هم نهاد اجتماعی محسوب می‌شد كه البته امروز این نوع اشتغال صرفاً مدنظر نیست.
2- كاهش و از بین رفتن خانواده‌های گسترده و رشد خانواده‌های هسته‌ای مركب از دو ركن اصلی خانواده یعنی زن و شوهر و فرزندان ، وجود خانواده‌های هسته‌ای و رشد روحیه استقلال طلبی زمینه اقبال زنان را به اشتغال بیشتر كرده است.
3- رابطه بین تحصیلات و اشتغال از اهمیت خاص برخوردار است. در سالهای اخیر زمینه و فضای امنی برای زنان بوجود آمد كه به تحصیل بپردازند و نیز تشویق و ترغیب خانواده‌هایی كه در گذشته از حضور دختران خود در مراكز دانشگاهی جلوگیری می‌كردند و نیز احساس مسئولیت دختران و زنان در علم‌اندوزی جهت انجام رسالتهای هر چه بهتر خانوادگی و اجتماعی و اعمال سیاستهای آموزشی نظام در گسترش مراكز آموزشی و دانشگاهی، نزدیك به نیمی از رشته‌های دانشگاهی را زنان بخود اختصاص داده‌اند، و زنان به دلیل برخورداری از این موهبت می‌خواهند در سنگرهای علمی ـ فرهنگی بیشتری برای اجتماع خود مثمرثمر باشند.
4- فقدان امنیت اجتماعی و كاری در زمان گذشته باعث شده بود مسئله تحصیل و در مجموعه پروسه اجتماعی شدن زنان بعنوان یك گروه عظیم در هاله‌ای از ابهام فرورود، در حالیكه امروزه با تغییرات اساسی كه در ساختار فرهنگی ـ اجتماعی بوجود آمده است، با اصلاح تدریجی نگرش‌های فرهنگی نسبت به زنان ، زنان تمایل دارند بعنوان عضوی فعال در صحنه‌های مختلف اجتماعی فعالیت داشته باشند، و از سوی دیگر موقعیت خود را در اجتماع تثبیت نمایند.
5- مسئله دیگر نیازهای جامعه اسلامی می‌باشد. با توجه به رشد و توسعه روزافزون جامعه و افزایش جمعیت انتظار می‌رود كه زنان خصوصاً در بعضی مشاغل نظیر معلمی ، پرستاری ، پزشك

ی ، هنری تحصیل نمایند و به اینگونه كارها بپردازند و به خودكفایی جامعه زنان یاری رسانند. اینگونه مشاغل برای راه‌انداختن چرخهای اجتماعی و حاكمیت فرهنگ والای اسلامی و انسانی ضرورت حضور را برای زنان مطرح می‌كند.
6- در شرایط كنونی بالا رفتن هزینه زندگی و بالارفتن سطح توقعات موجب گردیده تا صرفاً تلاش و كار مردان علی‌الخصوص قشر كارمند تكافوی نیاز مادی خانواده را ننماید. در اینگونه موارد زنان با

انگیزه كمك به اقتصاد خانواده وارد بازار كار می‌شوند تا از این طریق زندگی بهتری را برای خانواده خود فراهم آورند.

آثار و نتایج مثبت اشتغال زنان :
1 هنگامیكه زن در كسب درآمد برای خانواده مشاركتی واقعی دارد. همسرش فشار كمتری را از بابت كارفزاینده احساس می‌كند. اشتغال زن كمك به جبران بخشی از هزینه‌های زندگی و تاثیر آن بر ارتقاء سطح بهداشت ، آموزش و ; خانواده و استحكام یافتن خانواده از طریق تامین نیازهای ضروری می‌باشد.
وقتی خانواده یك منبع درآمد دارد، مرد ناچار به پذیرش بسیاری از فشارهای كاری ناخوشایند است. مردی كه همسرش شغلی تمام وقت دارد، در مقایسه با مردی كه همسرش كدبانوی تمام‌وقت است.
الف ) تمایل دارد كه ساعات متوسط كار سالیانه‌اش كمتر باشد.
ب ) به تعطیلات طولانی‌تر می‌رود و یا دفعات استفاده از تعطیلاتش بیشتر است .
ج ) شغلی با ساعات كاری كوتاهتر را برمی‌گزیند.
د ) مشاغلش را بسیار آسانتر تغییر می‌دهد، اگر كه انجام دادن چنین كاری او را خرسند كرد.
2 در واقع پولی كه زنان بطور مشخص بدست می‌آورند ضامن سلامت و طول عمر همسرانشان است یعنی پول بیشتر ، فشار روحی كمتر را به دنبال خواهد داشت. پول زن ، علاوه بر فرونشاندن فشار آتی صورتحساب‌ها ، با افزون خاصیت ارتجاعی به درآمد خانواده ، به همسرانشان امكان استراحت را ارزانی می‌دارد. البته باید عنوان كنم كه اختلاف عقیده در رابطه با خرج كردن این درآمد وجود ندارد چون در هر صورت این درآمد صرف امور خانواده می‌شود.
3 اشتغال زن یا درآمدها حاصله او بر متغیر عزت‌نفس‌اش مؤثر واقع می‌شود و عزت نفس به خودی خود بر سلامت روانی تاثیر مثبت می‌گذارد.
همچنین درخودباوری و بیشتر شدن استقلال او تاثیر دارد. یعنی حضور مؤثر زنان در عرصه مشاركت اقتصادی و كاریابی فرصتی برای تكمیل آموزه‌های اجتماعی و كسب تجارت جدید بهمراه برخورداری از استقلال اقتصادی آنهاست.
4 از آنجا كه استقلال مالی زن به تغییراتی در روابط زن و مرد منجر و نظام جدیدی مبتنی به مشاركت در تصمیم‌گیری حاكم می‌شود. فرزندان با مشاهده رفتار جدید و همانندسازی، خود را برای ایجاد رابطه‌ای دموكراتیك در زندگی مشاركتی آینده آماده می‌سازند و فرهنگ جدیدی در خانواده‌های نسل آینده ایجاد می‌گردد.
5 اشتغال زن در متعادل كردن درآمدها و رفع مشكلات و شكاف درآمدی و غیره بسیار مؤثر است.
6 كاهش نرخ جمعیت به لحاظ آگاهی های فردی و اجتماعی زنان و محدود شدن تعداد افراد خانواده كه منجر به افزایش سطح خدمات آموزشی ، اقتصادی و تربیتی خانواده به فرزندان خواهد شد.
7 افزایش آگاهی و بینش اجتماعی و نهایتاً روحیه اعتماد به نفس و استدلال فكری و روحی در زنان .
8 شكوفایی استعداد و ابزار وجود بصورت مثبت، داشتن خودپنداری مثبت، رشد و پرورش شخصیت و رفع نیازهای روانی .
9 افزایش سطح سواد اجتماعی ، زیرا در پی اشتغال زن ارتباطات او وسیع می‌شود و می‌تواند با بسیاری از پیچ و خم‌های زندگی آشنا شود. كه این مسئله در محیط خانواده به ویژه در تربیت فرزندان تأثیر بسزایی دارد.
10 ارتقاء پایگاه حقوقی و حفظ منزلت زن به نحو قابل توجه.
11 تقویت روحیه قناعت و پرهیز از تجمل‌گرایی ، پوچ‌گرایی و اعمال فرهنگ قناعت و صرفه‌جو

یی .
12 ارتقاء آگاهی نسبت به مسایل و مشكلات اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جامعه و ایجاد روحیه مشاركت جدی در رفع آنها در سطح خانواده و اجتماع.
13 آشنایی بیشتر با روشهای ارتقاء بهره‌وری از امكانات مادی و معنوی خانواده و جامعه و نیز تلاش در جهت افزایش بهره‌وری.
14 ارتقاء توان مدیریت و ایجاد زمینه جهت اعمال آن در خانواده در تصمیم‌گیری اساسی .
15 كمك به رشد و توسعه فرهنگی ـ اجتماعی كشور از طریق تخصص و مهارتهای خود.
16 استفاده از اوقات فراغت و جلوگیری از آسیب‌پذیری اجتماعی.
17 تأمین اجتماعی زنان در مواقع بروز بحرانهای مختلف در سنین پیری ، بیماری و از كارافتادگی
18 زنان شاغل بهتر برای خود و زندگی‌شان برنامه‌ریزی می‌كنند.
19 افزایش توان روحی و شادابی و نشاط در خانواده.
20 وفاق و همدلی اجتماعی زوجین.
21 افزایش روحیه انعطاف‌پذیری و درك بیشتر زوجین.
22 ایجاد احساس نوعی هماوردی با مردم در اداره امور خانواده .
23 زنان شاغل از كفایت و خودپنداری‌های مثبتی برخوردارند، لذا به شكل مؤثری قادرند به مدیریت زمان بپردازند و با برنامه‌ریزی بهتر می‌توانند از زمان خود استفاده بیشتری ببرند.
24 در تحقیقی كه توسط متخصصان مركز ملی آمار سلامت در دانشگاه میشیگان انجام دادند به این موضوع دست یافتند كه زنان شاغل در همه سنین از نظر جسمی از زنان خانه‌دار صرف سالمترند، در زندگی زنان شاغل ساعات كم‌تحركی ناشی از بیماری كمتری وجود دارد، بنابراین اوقات كمتری را در بستر بیماری سپری می‌كنند، با مشكلات به فرض كمتری مواجه هستند و معمولاً احساس سلامت بیشتری دارند. بنابراین ، برای فرزندان و شوهران زندگی با اینگونه بعنوان همسر و مادری شاغل بهتر است . در حالیكه زنان خانه‌دار تمام‌وقت اغلب بیشتر از زنان شاغل در بستر بیماری می‌افتند، مشكلات مزمن مربوط به سلامت آنان بیشتر است و كمتر در خود احساس سلامت می‌كنند و فرزندانشان نیز در بازگشت به خانه غالباً مادر را افسرده ، بیمار و فرسوده می‌یابند.
25 كار زن علاقه فرزندان را نسبت به پدر افزونتر می‌نماید. در گذشته كه زنان كار نمی‌كردند اغلب اكثر تصمیم‌گیری‌ها ، فعالیت‌ها و مسائل عاطفی مربوط به بچه‌ها را بر عهده می‌گرفتند و آنگاه پدر به بیگانه‌ای بدل می‌شود و این مسئله به دلیل آن بود كه سخت مشغول تامین مخارج خانواده بود ولی كار زن باعث شد كه از فشار كاری مرد كم شود و در نتیجه ارتباط مردان با فرزندانشان افزایش پیدا كند.

26 تاثیر مثبت بر جامعه‌پذیری كودك
27 تحقیقات نشان می‌دهد زنانی كه از كاركردن خود در بیرون از منزل احساس رضایت می‌كنند و در انجام وظایف مادری خود سعه صدر بیشتری دارند و در تجزیه و تحلیل مسائل و انتقال مفاهیم اجتماعی و تربیتی به فرزندان بهتر عمل می‌كنند.
28 فرزندان زنان شاغل از بهره هوشی و موفقیت تحصیلی بالاتری نسبت به فرزندان زنان غیرشاغل برخوردارند.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir