توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  تحقیق در مورد مقاله همسر آزاری تحت pdf دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد مقاله همسر آزاری تحت pdf  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد مقاله همسر آزاری تحت pdf،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد مقاله همسر آزاری تحت pdf :

همسر آزاری

همسرآزاری از آسیب های اجتماعی پنهان است كه معمولاً در محیط بسته خانه شكل گرفته و سبب عدم اطمینان و از هم گسیختگی كانون خانواده می شود. قربانیان اصلی خشونت در محیط خانواده، در مرحله نخست، زنان و پس از آن كودكان و سالمندان و سرانجام مردان هستند.
همسرآزاری معضلی است كه در قرون اخیر بیش از هر زمان دیگری در جوامع مورد توجه و بررسی كارشناسان قرار گرفته و شاید بهترین دلیل برای توجه به این امر، مطرح شدن مسئله حقوق زنان و آگاهی این قشر از حقوق و مزایای خود در برابر همسرانشان است.

مقوله همسرآزاری از جمله اخبار داغی است كه اگر هر روز هم در صفحات حوادث روزنامه ها دیده نشود، دست كم هر چند روز یك بار با مطالبی به صورت گزارش یا مقاله های گوناگون به آن پرداخته می شود.

در اینجا كوشیده ایم تا با نگاهی گزارش گونه و تحلیلی این مسئله را مورد بررسی قرار داده و به نكات و راه كارهای تازه ای در این باره اشاره كنیم.
پدیده ای با عنوان آزار همسر و فرزندان مقوله ای است كه به طور طبیعی در هر جامعه ای به صورت های گوناگون وجود دارد.

خشونت فیزیكی و بدنی مانند صدمه زدن به اشیای منزل و ضرب و شتم همسر یا خشونت روانی و كلامی مانند تحقیر، بهانه جویی نسبت به چهره و شرایط جسمانی زن و ابراز تنفر نسبت به بستگان وی و همچنین خشونت اجتماعی شامل منع اشتغال و تحصیل، ممنوعیت ارتباط با بستگان حتی به صورت تلفنی كه بیشتر در استان های غربی كشور شایع است. خشونت اقتصادی مانند نپرداختن خرجی و در نهایت صدمات و آزارهای جنسی از طریق تحمیل نسبت به همسر و در معرض فحشا و فساد قرار دادن وی به خاطر اعتیاد و غیره، مهم ترین و شایع ترین انواع همسرآزاری مردان نسبت به زنان است.

به طور كلی از هر 10 زن، پنج نفر و از 10 مرد، سه نفر یا بیشتر مورد آزار روحی و جسمی توسط همسر خود قرار می گیرند كه آمار آزار جسمی در زنان بیشتر است. برای ریشه یابی چرایی و عوامل موثر در ایجاد و شكل گیری همسرآزاری، ابتدا باید تعریف جامع و مانعی برای آن ارائه داد.
برای همسر آزاری مصادیق بسیاری می توان یافت كه نمونه بارز آن علاوه بر آن چه پیش از این نیز گفته شد، ضرب و شتم همسر است.عوامل گوناگونی مانند نوع جامعه پذیری فرد، نحوه پرورش وی، فقر فرهنگی و مسائل اقتصادی در همسرآزاری نقش زیادی دارند.

دكتر محمدرضا شمس انصاری ریشه های همسرآزاری را علاوه بر اختلالات روحی و روانی زوجین، فشارهای محیطی نیز می داند و می گوید: «فشارهای مالی، اقتصادی و اجتماعی و نیز به دلیل این كه فرد قادر نیست به خوبی از پس اداره زندگی خود برآید، سبب ایجاد انگیزه برای آزار همسر به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه می شود. اختلالات شخصیتی و زمینه های ژنتیكی هم از دیگر عوامل همسرآزاری است.»

این روان پزشك پزشكی قانونی می افزاید: «گاهی زن و شوهر پیش زمینه ذهنی داشته و تحریك پذیر می شوند و از نظر فكری منتظر جرقه ای برای آزار یكدیگرند. علاوه بر اینها، مهریه های سنگین و بعضاً غیرقابل پرداخت و دخالت اطرافیان نیز به این امر دامن می زند.»

دكتر شمس انصاری عدم علاقه و وابستگی زوجین به هم را نیز یكی دیگر از این عوامل می داند. وی بر این باور است كه آزار همسر لزوماً آگاهانه صورت نمی گیرد و ادامه می دهد: «در بیشتر مواقع فرد نمی داند كه حركات و رفتارش برای طرف مقابل آزاردهنده است. از سویی هم مشاهده كتك ها، ناسزاها و رفتارهای ناشایست در خانواده و نیز داشتن افكار خرافی و نادرست از جمله شك به همسر و ترس از خیانت وی در خانواده، سبب نقش بستن این عوامل در ضمیر ناخودآگاه فرد و تأثیر در زندگی وی می شود.»پژوهشگران نیز بر این باورند كه در حقیقت، ریشه همسرآزاری تك علتی نبوده و عوامل بسیاری به ویژه اعتیاد و الكلیسم با آن رابطه ای نزدیك دارند.

همسرآزاری همان كه پیشتر هم گفته شد، خاص یك جامعه نبوده و معمولاً هم زنان بیش از مردان قربانی چنین آزارهایی می شوند. به طوری كه در انگلستان از هر 10 زن یك زن به حد مرگ از شوهر خود كتك می خورد. در ایالت متحده نیز در هر 15 ثانیه زنی مورد تهاجم قرار می گیرد و این به روشنی نشان می دهد كه خشونت علیه زنان، حتی در كشورهای به اصطلاح پیشرفته نیز وجود دارد.

در بسیاری از كشورهای در حال توسعه، همسرآزاری و به ویژه زن آزاری، بخشی از فرهنگ و روال طبیعی زندگی بوده و زنان نیز آن را به عنوان یك مسأله عادی در زندگی خود پذیرفته اند. برای نمونه، به كار بردن جملاتی مانند مرد اگر زنش را كتك نزد مرد نیست یا غیرت ندارد و ; خود سبب ایجاد فرهنگ همسرآزاری در این جوامع می شود. در عربستان زن از حق و حقوق پایینی برخوردار است؛ تا آنجا كه حق رأی، رانندگی، وكالت و; را ندارد و البته به آن معترض نیست! گاه همسران، به ویژه مردان چنین می اندیشند كه با آزردن همسر خود و اختیار كردن همسر دیگری، زندگی شان بهتر خواهد شد و از این واقعیت غافلند كه امكان دارد زندگی تازه از آنچه كه پیش از این بود هم بدتر باشد.
این حقوقدان بر این باور است كه در حقیقت برخی خشونت ها علیه همسر نسبی بوده كه به فرهنگ یك جامعه بستگی دارد و نمی توان آن را به تمام جوامع ت

عمیم داد. وی در این باره می افزاید: «نظر به این كه بیشتر خشونت ها علیه زنان صورت می گیرد، هر قدر زنان از حقوق خود آگاه تر باشند، این موضوع نیز كمرنگ تر می شود. در واقع می توان گفت كه با اصلاح قوانینی كه به ضرر و زیان زنان است، این مسئله كمتر می شود.»

اصولاً هرچه فرهنگ ضعیف تر و سواد كمتر باشد، آزار همسران نسبت به هم بیشتر و به صورت آزار جسمی شایع است. در طبقات مرفه و تحصیل كرده این معضل بیشتر به صورت آزار روانی وجود دارد كه عوارض آن، گاه از آزار جنسی به مراتب بدتر است. همسرآزاری به طور كلی بیشتر متوجه زنان است؛ اما گاه مردانی كه سن بالا و قدرت بدنی كمتری دارند یا دارای نقص و ایراد جسمی هستند نیز ممكن است توسط همسر خود كه از آنان جوان تر است، مورد آزار قرار گیرند. به گفته دكتر خرمشاهی، بر اساس پژوهش های انجام شده، زنانی كه مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند به طور تقریبی 11 درصد بی سواد، 48 درصد دارای سواد ابتدایی، 38 درصد دیپلم و سه درصد بالاتر از دیپلم بوده اند.

همسرآزاری آسیبی است كه به آسانی می تواند مقدمه ای باشد برای ابتلا به بیماری های صعب العلاج روحی و روانی. ایجاد انواع دردهای معده، پادرد، سردرد، ریزش مو، بیماریهای قلبی و همچنین افسردگی، بیماریهای روانی و; پیامد آزار و اذیتی است كه همسران به صورت ناخواسته یا خودخواسته به یكدیگر روا می دارند.

دادگاه خانواده، راهی برای رهایی افراد- به ویژه زنان- برای مبارزه با آزار همسر و حفظ بنیان خانواده به خاطر فرزندان ابتدا راه حل صبر و بردباری پیش گرفته و در نهایت برای رهایی به دادگاه خانواده می روند؛ اما همیشه هم انگیزه مراجعه به دادگاه جدایی از همسر نیست و همیشه هم ماجرا به نفع فرد شاكی تمام نمی شود در پژوهشی كه بر روی مراجعان به دادگاه خانواده صورت گرفته است، 60 نفر از صد نفر زنی كه مورد آزار شوهرانشان قرار گرفته بودند، به دادگاه مراجعه كرده و 31 درصد آنها صرفاً برای طلاق، 60 درصد تنها برای زهرچشم گرفتن و تنبیه شوهر و الباقی به خاطر تشكیل پرونده و ایجاد سابقه برای اتفاقات احتمالی در آینده به آنجا آمده بودند.

در راهروهای دادگاه خانواده زنانی به چشم می خورند كه هر یك با چهره های نگران و توأم با تشویش و اضطراب در پی احقاق حقوق خود آمده اند.این روزها دادگاه های خانواده چنان مملو از این زنان است كه جایی برای راه رفتن ندارند. در پزشكی قانونی نیز چه بسیار زنانی دیده می شوند كه آمده اند تا آثار ضرب و جرحی كه بر آنان وارد شده را در آنجا ثبت و حق خود را طلب كنند.

زنی 42 ساله كه به دادگاه خانواده آمده بود، می گفت: «10 سال است كه با شوهرم ازدواج كرده ام كه كارگر خانه ما بود. پس از ازدواج، دو دانگ از خانه ام را به نامش كردم. پس از چندی چون بچه دار نشدم، مرا تهدید كرد كه اگر بقیه خانه را به نامش نزنم، دوباره ازدواج خواهد كرد تا بچه دار شود. من ساده وقتی این كار را كردم، متوجه شدم وی پنج سال است كه ازدواج مجدد كرده و حالا به دنبال این هستم كه خانه را از او پس بگیرم. او به اندازه ای آزارم می دهد تا مهرم را ببخشم و مرا طلاق دهد.»

زنی 24 ساله با گریه می گفت: «پس از ازدواج متوجه شدم كه شوهرم الكلی و معتاد به مواد مخدر است. هنگامی كه اعتراض كردم، مرا خام كرد و شبی به من گفت كه تو هم استفاده كن. من هم چند بار پس از استفاده، احساس كردم كه دارم عادت می كنم. روزی متوجه شدم كه شوهرم به من خیانت كرده است. وقتی اعتراض كردم، به من گفت كه اگر اعتراض كنی به خانواده ات می گویم كه حشیش مصرف می كنی;»

مردی 39 ساله كه با چهره ای برافروخته در راهروی دادگاه خانواده با كلافگی قدم می زد، می گفت: «از شش ماه پیش، همسرم دائماً در فكر بود و با من بدرفتاری می كرد تا او را طلاق دهم. من به خاطر پسر دوساله ام كه نمی خواستم بی مادر شود، این كار را نكردم.»

وی نگاهی به دوروبرش می اندازد و می گوید: «همسرم غذا نمی پخت، به كارهای خانه نمی رسید و همه اش داد و فریاد به راه می انداخت. روزی به خانه آمدم و دیدم كه به همراه بچه از خانه رفته و تا امروز در هر جا سراغ آنها را گرفته ام، كسی از آنها خبری ندارد و نتوانسته ام پیدایشان كنم.»
مسئولان مراجع قضایی كشور، عوامل بسیاری را از جمله مهریه های سنگین باعث به وجود آمدن چنین معضلاتی می دانند. قاضی حسینی ضمن بررسی این عوامل می گوید: «مهریه های سنگین كه این روزها وجود دارد، گاه سبب اختلاف و درگیری زوجین با همدیگر می شوند، علاوه بر آن، مرد برای خلاص شدن از پرداخت مهریه، به قدری زن را مورد آزار قرار می دهد تا مهرش را ببخشد و جانش را رها سازد!»

رئیس شعبه 261 دادگاه خانواده می افزاید: «برای انسان اعم از زن و مرد، قانون ضوابط و مقررات ویژه ای مشخص كرده و البته بالاتر از قوانین جاری هر كشور، بحث مسائل اخلاقی و پای بندی به مسائل دینی و اعتقادی است. چنانچه از چارچوب ترسیم شده در تعاریف قانونی، اخلاقی و اعتقادی به ضرر شریك زندگی حركت شود، با این رفتار موجبات رنجش خاطر وی را فراهم می كند.»

قاضی حسینی بر این باور است كه برخی علل همسرآزاری ازدواج های هوسی و زودگذر است كه دو طرف به اندازه كافی از یكدیگر شناخت ندارند و پس از مدتی به آزار هم روی می آورند.
از لحاظ آماری معمولاً برای همسر آزاری اطلاعات درستی در دست نیست،چرا كه دست كم در كشور خودمان، زنانی كه مورد آزار و تهاجم قرار می گیرند؛ اغلب به خاطر حفظ آبرو و بنیان خانواده یا وساطت فامیل این مسئله را كتمان كرده و حتی به دادگاه خانواده نیز مراجعه نمی كنند. عده ای هم از ترس بیشتر شدن آزارها، سكوت را به اعتراض ترجیح می دهند.
هر چند برای رهایی از آزار همسر راه های گوناگونی از جمله استفاده از قانون از طریق مراجعه به دادگاه های خانواده وجود دارد؛ اما این روش همیشه هم كارساز نبوده و تنها به صورت مقطعی بر این معضل سرپوش می گذارد.

كارشناسان بر این باورند كه فرد همسرآزار، به ویژه فردی كه به طور ناخودآگاه همسرش را آزار می دهد؛ اگر به خود نیاید، همواره این رویه را ادامه خواهد داد.
تجربه نشان داده كه بهترین راهكار برای هر معضل و مسئله ای، در وهله نخست پیشگیری از آن و عوامل ایجاد كننده آن است. از این رو لازم است كه هم خانواده ها و هم جامعه برای ایجاد و شكل گیری یك فرهنگ درست و ریشه یابی چرایی چنین معضلاتی بكوشند.
بالا بردن سطح آگاهی افكار عمومی از طریق رسانه، بهبود و ثبات اقتصادی، تربیت افراد و آموزش از كودكی و انجام مشاوره با كارشناسان می توانند از برخی مشكلات در خانواده بكاهند، باید به جوانان آموخت كه نخست چرا و با چه هدف و منظوری تصمیم به ازدواج گرفته و ازدواج می كنند. در ثانی صرف ازدواج كردن و شروع زندگی مشترك آن قدرها مطرح نیست كه حفظ و ادامه منطقی آن.
همسران باید به این باور برسند كه شریك زندگی آنها نه تنها دشمنشان نیست؛ بلكه یگانه كسی است كه در نهایت آنها را حمایت خواهد كرد و می توانند در شادی و غم مرهمی باشند بر روی زخم های یكدیگر و به هم تكیه كنند:
ما زمانی بهترین یاران عالم بوده ایم
در صف شادی و غم پشت سر هم بوده ایم
بی تعارف ما زمانی عاشق هم بوده ایم
روی زخم یكدگر همواره مرهم بوده ایم;
آنها باید بدانند كه در دنیای ماشینی امروز، بستگان و فرزندان هر قدر هم كه به آنها علاقه مند باشند و خود را موظف به رسیدگی به والدین در زمان پیری بدانند، باز هم نمی توانند جای خالی یك همسر خوب را برای والدین خود پر كنند.
اگر حسن نیت، عدم حساسیت های بیجا، همدردی و صداقت در بین زوجین وجود داشته باشد و طرفین ضمن انعطاف پذیری با یكدیگر هماهنگ شوند، كمتر شاهد خشونت و دعوا در خانواده ها خواهیم بود. در عین حال با چنین رویه ای در محیط خانواده، آموزش های غیرمستقیمی نیز درباره نحوه برخورد و رفتار با همسر به فرزندان داده می شود. بدین ترتیب آنها به طور ناخودآگاه می آموزند تا در آینده در زندگی مشترك خود چگونه با همسران شان به درك متقابل برسند.
خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان بزرگترین رسوایى حقوق بشر در عصر جدیداست. این جمله اى است كه یكى از مسؤولان سازمان عفو بین الملل بر زبان مى آورد ومعتقد است كه این معضل فراگیر و شامل تمام فرهنگ ها و جوامع فقیر و غنی مى شود.
معضلى جهانى كه البته از دیدگاه مدافعان حقوق بشر، قابل توقف ودرمان پذیر است، مشروط بر آنكه دولت ها همكارى كنند ؛ قوانین اصلاح شوند؛ زنان به حقوق خویش آگاه شوند ویك نهضت جهانى در حذف خشونت علیه زنان شكل گیرد تا خشونت در خانواده ، خصوصى تلقى نشود وخشونت در چارچوب جنگ ها وبحران ها نیز موضوعى ملى به شمار نیاید.
درسال 1993 براى نخستین بار جامعه بین المللى حقوق بشر، رسماً خشونت علیه زنان را حتى در زندگى خصوصى خانواده ها، به عنوان یكى از موارد نقض بنیادین حقوق بشر به رسمیت شناخت. در همان سال در كنفرانس جهانى حقوق بشر در وین، حقوق زنان ودختران به عنوان جزء لاینفك حقوق بشر اعلام شد و خشونت جنسى و همه اشكال آزار و بهره كشى جسمى، جنسى و روانى ناشى از تبعیض ، تعصب فرهنگى و قاچاق بین المللى زنان، مغایر با كرامت و حرمت انسان شناخته شد.
پروانه هاى فراموش ناشدنى
تعیین روز جهانى مقابله با خشونت علیه زنان به 25 نوامبر 1981 ، یعنى 24 سال قبل بر مى گردد.دراین تاریخ و در اولین جلسه بزرگ فمنیست هاى آمریكاى لاتین، كه در بوگوتا پایتخت كلمبیا برگزار شده بود، 25 نوامبر سالروز قتل «خواهران میرابال» به دست رژیم نظامى مورد حمایت آمریكا در دومنیكن به عنوان روز جهانى مقابله با خشونت علیه زنان انتخاب شد.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir