توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله خواب در قرآن و روایات اسلامی تحت pdf دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله خواب در قرآن و روایات اسلامی تحت pdf  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله خواب در قرآن و روایات اسلامی تحت pdf،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله خواب در قرآن و روایات اسلامی تحت pdf :

خواب در قرآن و روایات اسلامی

بخش اول
خواب در قرآن و روایات اسلامی
مردم از قدیم الایام كه نمی توان تارخش را مشخص كرد نسبت به رؤیا و خواب عنایت خاصی داشته اند و در هر قوم در هر منطقه و با هر ملیتی قوانین و موازین مختلفی برای خواب و تعبیر خواب بوده است. كه با آنها خوابها را تعبیر می كرده اند و در مورد خیر و شرّ خواب ها به بحث می نشسته اند و با انجام مراسم خاص سعی در جلوگیری از وقوع و عملی شدن خوابهای بد و شیطانی داشته اند.

امروزه نیز علی رغم پیدایش مكاتب فلسفی كه متافیزیك و روح را كاملاً‌ انكار می كنند دانشمندان و فلاسفه نمی توانند براحتی از این مسئله عبور كنند و بی تفاوت بمانند و همیشه دغدغه خاطر همه بوده است.
در متون مذهبی باقیمانده از مذاهب بسیار قدیمی به روح و ماوراء طبیعت بسیار توجه شده است و عالم متافیزیك بزرگتر و مهمتر از طبیعت ظاهری نشان داده شده است. از جمله در كتاب مقدس قرآن كه كاملترین كتاب مذهبی است و در سوره های مختلف آن بصورت های گوناگون در مورد این امر مهم صحبت شده است و اعتنایی خاص شده است. چنانكه رؤیای حضرت ابراهیم (ع) را در مورد فرزندش آورده و می فرماید:

«بعد از آنكه با او به منی رسید (با حضرت اسماعیل) گفت ای پسر من در خواب دیدم كه تو را زبح می كنم ببین تا نظرت در این باره چیست؟
گفت ای پدر بجای آر آنچه را كه بدان مأمور شده ای … تا آنجا كه … ما ندایش كردیم ای ابراهیم رؤیای خود را تصدیق كردی» «صافات 105»
و در داستان زیبای یوسف صدیق رؤیای یوسف را نقل كرده اند كه می فرماید:

«زمانیكه یوسف به پدرش گفت ای پدر در خواب دیدم یازده ستاره و شمس و قمر را كه برایم سجده می كنند» «یوسف 4»
و همچنین رؤیای دو رفیق زندانی یوسف علیه السلام را چنین حكایت می كند:
«یكی از آندو گفت در خواب می بینم كه شراب می گیرم و دیگری گفت می در خواب می بینم كه بالای سرم طبقی نان حمل می كنم و مرغان از آن می خورند ما را به تفسیر خبر ده كه ما تو را در نیكوكاران می یابیم»

و بعد در ادامه داستان یوسف خواب پادشاه مصر را حكایت می نمایند:
«پادشاه گفت: من در خواب هفت گاو فربه را كه هفت گاو لاغر آنها را می خورند و هفت سنبله سبز و سنبله های خشك دیگر. هان ای كرسی نشینان نظر دهید مرا در رؤیایم» «یوسف 43»

و در سوره طه خواب مادر حضرت موسی را حكایت نموده می فرماید:
«و چون وحی كردیم به مادر تو آنچه وحی شدنی است كه او را بگذارد در صندوق و بینداز بدریا» «طه 390»
در روایات مختلف اشاره شده كه این وحی بصورت رؤیا بوده است. و خوابهائی نیز از رسول خدا نقل كرده و می فرماید: «زمانیكه خداوند ایشان را در عالم رؤیا بتو اندك نشان داد، كه اگر ایشان بسیار جلوه می كرد هرآینه سست می شدید و در اینكه به جنگشان اقدام بكنید یا نه نزاع می كردید» «انفال 43»
و نیز فرموده: «هرآینه خداوند در عالم رؤیا به رسول خدا بحق راست گفت كه بزودی به مسجدالحرام وارد می شوید ان شاءالله در حالیكه ایمن باشید و سرهایتان تراشیده باشید و تقصیر كرده باشید و ترسی بر شما نباشد» «فتح 27»‌

و نیز می فرماید: «ما خوابی كه بتو نشان دادیم قرارش ندادیم مگر فتنه و امتحان مردم» »اسواء 60»
عده زیادی از ائمه نیز به خواب توجه زیادی كرده اند از جمله اینكه بسیاری از ائمه این آیه را از سوره یونس كه می فرماید:
«لَهُم بشری فی حیات الدنیا و فی الاخره لا تبدیل بكلمات الله ذلك هو الفوز العظیم»
منظور از بشارت در این آیه را بعضی به بشارت فرشتگان در آستانه مرگ به انسان و بعضی آنرا خواب تعریف می كنند.
پیامبر در مورد خواب می فرماید:

«الرؤیاء ثلاثه بشری من الله و لحزین بن الشیطان و الذی بحدت به الانسان نفسه خیره فی منامه»
خواب و رؤیا سه گونه اند گاه بشارت از ناحیه خداوند. گاوه وسیله غم و اندوه از سوی شیطان و گاه مسائلی است كه انسان در فكر خود می پروراند و آن را در خواب می بیند.
و باز از ابوذر نقل شده است كه فرموده:
«الرؤیا الصالحه جزء فی سته و اربعین جزء النبوه»
خواب صالحه جزئی از چهل و شش جزء پیغمبری است.

و نیز در خبر است در آخرین روزهای زندگی پیغمبر وقتی عده ای بحضور رسیدند و سؤال كردند ای پیامبر اگر اجل شما فرا رسد و رحلت كنید. كارهای دین را چگونه بدانیم و چگونه اخبار را بفهمیم كه پیامبر فرمودند: ای یاران بعد از وفات من وحی منقطع شود ولی مبشرات قطع نگردد. پرسیدند: یا رسول الله مبشرات چیست. پیامبر فرمودند:
«الرؤیا الصالحه التی یراها المرء الصالح اویراهاكه»

یعنی دیدن خوابهای صالحی كه مردان صالح ببینند یا كسان دیگر و از حضرت علی (ع) نقل شده است چون مؤمنی خواب ببیند واجب است دانستن تعبیر آن تا از بهره نیكوی آن مطلع گردد و از خواب بد باید حذر كرد و به دعا و عبادت و صدقه دادن تا تعبیر نپذیرد و به انجام نرسد.
با اشاراتی كه شد لزوم بررسی این موضوع دو چندان می شود پس به بررسی نظرات مختلف درباره حقیقت خواب و رؤیا می پردازیم و تفسیرها و نظرات مختلف را بطور جداگانه مطرح و مقایسه می كنیم.

تفاسیر خواب:
تفسیر مادی
تفسیر روحی

مادیها می گویند خواب دیدن چند علت می تواند داشته باشد:
الف) نتیجه‌ مستقیم كار روزانه

ب) سلسله آرزوهای برآورده نشده كه در خواب می بینیم. مثال: تشنه – خواب آب می بیند.
ج) ممكن است از ترس باشد – مثلاً شخص ترسو همیشه خواب دزد و قاتل می بیند.
فروید و پیروانش یكنوع تفسیر مادی دیگری نیز دارند آنها معتقدند «خواب و رؤیا عبارتست از ارضای تمایلات واپس زده و سركوفته ای كه همیشه با تغییر و تبدیلهایی برای فریب (من) به عرصه خودآگاهی روی می آورند»

آنان روان آدمی را به دو بخش تقسیم می كنند. بخش آگاه یعنی آنچه به تفكر روزانه و معلومات ارادی و اختیاری انسان ارتباط دارد.
و بخش ناخودآگاه یعنی بخشی كه در ضمیر باطن به صورت یك میل ارضاء نشده پنهان گردیده است. یعنی ما امیال بسیاری داریم و به عللی نتوانسته ایم آنها را ارضاء كنیم و در ضمیر باطن ما جای دارند و به هنگام خواب كه هستیم خودآگاه از كار می افتد و برای یك نوع اشباء تخیلی به مرحله خودآگاه روی می آورند و گاهی بدون تغییر منعكس می شوند مثلاً عاشق خواب محبوب از دست رفته اش را می بیند و گاهی این تصاویر تغییر شكل می دهند.

بنابراین رؤیا همیشه مربوط به گذشته است و هرگز از آینده خبر نمی دهد و تنها می تواند وسیله خوبی برای خواندن ضمیر ناخودآگاه باشد و به همین جهت برای درمان بیماریهای روانی كه متكی به كشف ضمیر ناخودآگاهی است از خوابها كمك می گیرند.
بعضی دیگر از دانشمندان میان خواب و نیازهای غذایی بدن رابطه قائلند مثلاً كسی كه خواب ببیند موهای سرش سفید شده ویتامین «ب» B كم دارد اما فلاسفه روحی تفسیر دیگری برای خواب دارند.

فلاسفه روحی خواب را به چند دسته تقسیم می كنند:
1- خوابهای مربوط به گذشته زندگی و امیال و آرزوها كه بخش مهمی از خواب های انسان را تشكیل می دهد.
2- خوابهای پریشان كه معلول فعالیت و توهم و خیال است.
3- خوابهائی كه مربوط به آینده است و از آن گواهی می دهد.

بسیاری از دانشمندان رؤیا را یك واقعیت خارجی نمی دانند و برایش ارزش علمی قائل نیستند كه درباره حقیقتش و ارتباطش با حوادث خارجی بحث كنند و همه خوابها را به دو دسته اول نسبت می دهند. ولی روحیون علیه دسته اول بپاره ای از رؤیاهای صحیح استدلال كرده اند كه از حوادث آینده و یا امور مخفی بطور شگفت انگیزی خبر داده اند. بطوریكه ممكن است حمل بر اتفاق و وصوف تصادف نمایند و اینگونه خوابها آنقدر زیاد و بطرق معتبره نقل شده كه دیگر نمی توان درباره آنها تردید كرد.
هیچ كس از ما نیست كه در زندگی خود خوابهائی ندیده باشد كه بپاره ای از امور مخفی و یا مشكلات علمی و یا حوادث آینده از خیر و شر دلالت نكرده باشد از هر كسی بپرسی یا خودش و یا از دیگران چنین چیزهائی را شنیده است.

البته این هم قابل انكار نیست كه رؤیا امری است از این كه قوه خیال در آن مؤثر است و این قوه از قوای فعاله ایست كه دائماً مشغول كار است و خیلی وقتها اتفاق می افتد كه كار خود را در جهت خبرهائیكه از حس های پنجگانه و امثال آن وارد می شود ادامه دهد و آنها را تحلیل می كند. مانند تفصیلی كه در صورت انسان تام الخلقه است گرفته به یك یك اعضاء از قبیل دست و پا و غیر آن تحلیل می كند و یا اعضاء جدا جدا از اشخاص مختلف را گرفته و تركیب می كند. حال بسیار اتفاق می افتد كه آنچه تركیب كرده با خارج مطابقت می كند و

بسیاری مواقع هم مطابقت نمی كند. مانند اینكه انسانی بی سر و دست خلق می كند و سخن كوتاه اینكه اسباب و عوامل خارجیی كه در محیط بدن آدمی است از قبیل حرارت و برودت و امثال آن و گاهی نیز اوضاع داخلی از جمله گرمی و سردی، مرض و بیماری و ناملایمات عصبی و خستگی در قوه مغزی تأثیر می گذارد و ما می بینیم كه در شخصی مثلاً حرارت اثر كرده و در خواب آتش می بیند و در برف و سرما نیز ممكن است خواب حرارت و بخاری ببیند و اگر مثلاً خوابش دچار اختلال شود خوابهایی پریشان می بیند.
اخلاق و سجایای انسانی نیز تأثیر شدیدی در نوع تخیل آدمی دارد كسی كه در بیداری دچار عشق و محبت شخصی شده و یا عملی را دوست دارد بطوریكه هیچگاه از یاد آن غافل نیست در خواب نیز همان شخص و همان عمل را می بیند.

و یا مثلاً شخص ضعیف النفس كه همواره دچار ترس است و اگر صدایی ناگهانی را بشنود هزار جور فكر می كند در خواب نیز از همین سنخ ترسها بر او حاكم است و تخیلات عجیب و غریب می كند.
بنابراین اكثر رؤیاها و خوابها از تخیلات نفسانی انسان ناشی می شود كه با یكی از این اثبات ذكر شد. شخص را بتصور آن واداشته است. این همان حقیقتی است كه منكرین واقعیت رؤیا را به انكار حقیقت خواب واداشته است و غیر آنچه آورده شد دلیل دیگری ندارند و ما هم كه به روح معتقد هستیم آنرا قبول و مسلم می دانیم ولی هیچ كس قادر نیست اثبات كند كه هر چه رؤیا هست از این سخنند چرا كه خوابهایی هست كه رؤیای صالحه و صادقه خوانده می شود و از حقایقی پرده بر می دارد كه هیچ راهی به انكار آن نیست و نمی توانیم رابطه آن را با حوادث آینده منكر بشویم.

بنابراین می شود این نتیجه را گرفت كه بطور كلی هیچیك از رؤیاها خالی از حقیقت نیست به این معنا كه این ادراكات گوناگونیكه در خواب عارض بر مغز آدمی می شود و ما آنرا خواب می نامیم ریشه و اسبابی دارند كه باعث پیدایش آنها شده است و بصورت خواب در خیال ظهور كرده اند و وجود این ادراكات حكایت از تجسم آن اصول و اسباب می كند كه این صحیح است كه بگوییم برای هر رؤیا تعبیری هست ولی بعضی تعبیر طبیعی دارند و بعضی غیر طبیعی و ماوراعی.
خواب های حق

اینگونه خوابها یعنی آنهائیكه با حوادث آینده و مخصوصاً حوادثی كه سابقه قبلی ندارند ارتباط دارد از آنجا كه یكی از طرفین ارتباط امری است غیر طبیعی و پیش نیامده. مثلاً خواب دیدن اینكه پس از مدتی چنین و چنان خواهد شد و عیناً هم بشود و اشكالی كه در اینجا می گیرند اینست كه چطور میانه امری وجودی (رؤیا) و امری نیامده (حادثه) ارتباط برقرار شود و یا اینكه معقول نیست میانه رویا و امری كه بوسیله یكی از عوامل حسی و اخلاقیات و اختلال مزاج نباشند. مثلاً شخصی بدون هیچ سابقه ای در خواب فلان مكان را ببیند و شیء خاصی

را هم لمس كند و بعد از بیداری به همان مكان برود و همان شیء را ببیند در جواب می توان گفت این ارتباط از این راه برقرار می شود كه نفس شخص خوابدیده ابتدا با سبب حادثه ارتباط برقرار می كند. آن سببی كه فوق عالم طبیعت است و بعد از برقرار شدن این ارتباط، ارتباط دیگری برقرار می شود بین آن شخص و خود حادثه توضیح اینكه عوالم سه گونه اند. یكی عالم طبیعت كه عبارتست از عالم دنیایی كه در آن زندگی می كنیم و موجودات در آن صورتهایی مادی هستند كه بر طبق نظام حاكم تغییر و تبدیل می شوند.

عالم دوم عالم مثال است كه مافوق این عالم قرار دارد به این معنا كه وجودش مافوق وجود این عالم است (نه اینكه فوق مكانی باشد) و در آن عالم نیز صور موجودات هست اما بدون ماده كه آنچه در اینجا حادث می شود از آن عالم نازل گردیده و باز هم به آن عالم عودت می كند و آن عالم نیست به این عالم علیت و سببیت دارد.

عالم سوم عالم عقل است كه مافوق عالم مثال است یعنی وجودش مافوق آنست (نه مكانش) در آن عالم نیز حقایق این عالم و و كلیات شی وجود دارد. اما بدون ماده طبیعی و بدون صورت مثالی چرا كه آن عالم نسبت به این عالم مثال نیز سمت علیت دارد نفس آدمی بخاطر تجردش سنخیتی هم با عالم مثال دارد و هم با عالم عقل و وقتی انسان بخواب رفت و حواسش دست از كار كشید طبعاً از امور طبیعی و خارجی منقطع است پس متوجه عالم مثال و عقل كه هم سناخ اوست می شود و در نتیجه پاره ای از حقایق آن عالم را به مقدار

استعداد و امكان مشاهده می كند حال اگر نفس كامل و متمكن از درك مجردات عقلیه بود آن مجردات را درك نموده و اسباب كائنات را آنطور كه هست بطور كلیت در پیش رویش حاضر می سازد و اگر آنقدر كامل نبود كه چطور كلیت و وضوح استحضار كند بصورت حكایات خیالی و بصورتهای جزئی و اشكال مادی كه با ذات او مأنوس است بتصویر می كشد. آنطور كه خود ما در بیداری مفهوم كلی سرعت را با تصور حركت سریع جسمی حكایت می كنیم و مفهوم كلی عظمت را به كوه و مفهوم رقعت را به آسمان و شخص مكار را به روباه و حسد را به گرگ و تباع را همیشه بصورت شیر مجسم می كنیم.

اینگونه مشاهدات نوعاً برای نفوسی اتفاق می افتد كه سلیم و صادق و با صفا باشند و این همان خوابهایی است كه از حوادث خبر می دهند.
و برای مأنوس شدن با تمثیل به شخص خبر می دهد. مثلاً ازدواج را بصورت جامه در تن كردن و افتخار را بصورت تاج بر سر نهادن و جهل را بصورت گوشه نشینی و مرگ بتصویر می كشد و گاهی نیز اتفاق می افتد كه هر چه مشاهده كرده ایم از امور آن عالم نفس ما به عكس نشان می دهد. همچنانكه در بیداری با شنیدن ثروت و فقر نیز در ذهن تداعی می شود.

در مورد خوابهائیكه نیز صریح است و نفس صاحب خواب از جهت حكایت در آن تصرف كرده یا به تمثیل و یا با انتقال از معنای خواب به چیزی مناسب اینگونه خوابها محتاج به تعبیر هسند و شخص متخصص باید آنرا به اصل برگرداند.
حال بدلیل اینكه خواب از آینده خبر می دهد از آینده ای كه ما هیچگونه اطلاعاتی در مورد آن نداریم چرا كه جسم نمی تواند از زمان جلوتر برود پس منشاء و اثر روح است كه این عمل را انجام می دهد چرا كه روح امر خداست و خدا از نظر فلسفی زمان و مكان ندارد بعضی از بُعد زمان و مكان خارج است. مثلاً برای ما هزار سال پیش و سالهای آینده دارای تفاوت زمانی است ولی برای خداوند نیست چون برای او زمان صفر است.

در بُعد مكان هم همینطور بنابراین برای كسیكه با روح خود رابطه برقرار كرده است همه مكانها و زمانها یكسان است و برای او واقعیت ثابت است.
روح چیست؟
و یسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الاقلیلا
از تو درباره روح سؤال می كنند بگو روح از فرمان پروردگار است و جز اندكی از دانش به شما داده نشد. «آیه 85 سوره امراء»
روح در معنی لغوی:

در معنی لغوی به معنی نَفَس و دویدن است. بخاطر اینكه از جهت تحرك و حیات آفرینی و ناپیدا بودن همچون نَفَس و باد است.
موارد استعمال در قرآن:
الف) گاه به عنوان روح مقدس پیامبران را در انجام رسالتشان یاری می كرده. مثال: ما دلیل واضح و روشی در اختیار عینی قرار دادیم و او را با روح القدس تقویت نمودیم.«252 بقره»
ب) گاهی به نیروی معنوی الهی كه مؤمنان را تقویت می كند.

اینها كسانی هستند كه خدا ایمان در قلبشان نهاده و به روح الهی تأییدشان كرده است. «22 مجادله»
ج) گاهی به معنی فرشته مخصوص وحی آمده است و به عنوان امین توصیف شده. این گران را روح الامین و قلب نازل كرد تا از انكار كنندگان ناشی
د) گاهی به معنی فرشته بزرگی از فرشتگان خاص خدا یا مخلوقی برتر از فرشتگان آمده است.
در شب قدر فرشتگان و روح به فرمان خداوند و برای تقدیر امور نازل می شوند. «4 سوره قدر»
در روز رستاخیز روح و فرشتگان در یك صف قیام می كنند. «38 بناء»

هـ) گاهی به معنی قرآن یا وحی آسمانی آمده است.
اینگونه روحی بسوی تو فرستادیم روحی كه از فرمان ماست. «52 شوری»
و) زمانی به معنی روح انسان آمده چنانكه در آیات آفرینش آدم می خوانیم.
ثم سواهُ و نفخ فیه من روحی: پس آدم را نظام بخشیدم و از روحم در او دمیدم. «29 سجده»
هنگامیكه آفرینش آدم را نظام بخشیدم و از روحم در او دمیدم برای او سجده كنید. «آیه 29 حجر»

پیامبر در جواب سؤال كنندگان درباره روح می گوید:
روح از عالم احراست و خلقتی اسرار آمیز دارد. دانش شما از روح بسیار اندك است. هر چند روح بشما نزدیك است.
امام باقر و امام صادق علیه السلام در مورد این آیه می فرمایند:
روح از مخلوقات خداوند است و قدرت و قوت دارد و خدا آنرا در دلهای مؤمنان و پیامبران قرار می دهد.
این روایات مختلفی كه نقل شد همه با هم هماهنگ است و تناقضی ندارند چرا كه روح آدمی مراتب و درجاتی دارد و روح پیامبران و امامان در عالیترین رتبه است.
اصالت و استقلال روح:

تسلط روح بر بدن و حلول آن همیشه مورد نظر دانشمندان بوده است. عده ای تعلق آنرا به حلول باد در شك شبیه می دانند در صورتیكه پیوند این دو پیوندی است براساس حاكمیت روح بر تن. بهترین صورت مثلی كردن تعلق معنی به لفظ است.

خیلی وقتها دانشمندان روان و روح را با هم اشتباه می گیرند و با انكار روح همه چیز را به روان آدمی نسبت می دهند در صورتیكه هر دوی آنها یك حقیقتند و جدای از هم نیستند.
آنجا كه سخن از ارتباط روح و جسم است و تأثیر متقابل این دو به یكدیگر بیان می شود نام روان بر آن می گذاریم و ادبا كه پدیده های روحی جدای از جسم مورد بحث قرار می گیرند نام روح را بكار می بریم. خلاصه نمی تواند منكر روح باشد جنگ فلاسفه متافیزیك و روحیون با ماتریالیستها:

فلاسفه روحی معتقدند غیر از جسم و فیزیك حقیقت و گوهر دیگری وجود دارد كه در او نهفته است كه از جنس ماده نیست. اما مادیها می گویند ما موجود مستقلی بنام روح سراغ نداریم هر چه هست همین ماده جسمانی است و آثار فیزیكی و شیمیایی مربوط به آن.

ماتریالیستها می گویند سلسله اعصاب و مغزها شبیه غده های بزاقی و مانند آن دارای فعالیت های فیزیكی و شیمیایی است و همین فعالیتهای فیزیكو شیمیایی است كه ما نام آنرا پدیده های روحی می نامیم و از بحث فرد نتیجه می گیرند:

1- روح از خواص جسم است.
2- روح مشمول تمام قوانین حاكم بر جسم است.
3- روح وجود مستقلی نیست و نمی تواند باشد.
دلایل مادیها در انكار روح:

1- به آسانی با از كار انداختن یك قسمت از مراكز عصبی یكدسته از آثار روحی تعطیل می شود.
مثلاً :
قسمتی از مغز كبوتر را برمی دارند بسیاری از معلومات خود را فراموش می كند طوریكه مثلاً غذا خوردن را فراموش می كند و از گرسنگی می میرد در صورتیكه روی غذاها خوابیده است و یا انسانها در بعضی تصادفات فراموشكار می شوند.

2- هنگام فكر كردن تغییرات شیمیایی در سطح مغز زیاد می شود و موقع خواب برعكس.
3- مشاهدات نشان می دهد مغز انسانهای متفكر بیش از حد معمول است.
4- اگر نیروی تفكر و تظاهرات روحی دلیل وجود روح مستقل است باید این معنی را در مورد حیوانات نیز ببینیم. زیرا آنها نیز ادراكات خاصه خود را دارند.
از مجموع استدلالات مادیها می شود نتیجه گرفت رابطه نزدیكی بین روح و مغز و روان وجود دارد اما مادیها چند اشتباه بزرگ می كنند از جمله:
اینها ابزار كار را با فاعل كار اشتباه می گیرند.

مثال: ما برای مطالعه میكربها از میكرسكوپ كمك می گیریم. حقیقت میكرب و ما هستیم و دستگاه فقط وسیله است و اگر نباشد علم ما قطع می شود و الا هر دو طرف قضیه وجود خواهند داشت. مغز هم ابزار كار روح است و نقش رابط را دارد و مادیها سعی می كنند ثابت كنند بین ادراكات و فعالیتهای مغزی ما ارتباط وجود دارد و نمی دانند كه مغز انجام دهنده ادراكات است یا ابزار ادراك.

اینجا مرگ نمونه جالبی است. مغز و همه اجزاء آن سالم هستند ولی روح بدن را ترك گفته است و مغز به تنهایی ضامن بقای انسان نیست.
مادیها سعی می كنند پدیده های روحی چون فكر، حافظه و ابتكار و عشق و نفرت و خشم و ایثار را همگی در ردیف مسائل آزمایشگاهی قرار دهند و مشمول قوانین جهان بدانند ولی فلاسفه روحی با دلایل محكمی این نظریات را رد می كنند:

1- خاصیت واقع نمایی:
آگاهی از جهان بیرون
برای آگاهی از موجودات و جهان بیرون یك نوع احاطه بر آنها لازم است. و این احاطه داشتن كار سلولهای مغز نیست. سلولهای مغز تنها از جهان مادی متأثر می شوند و این تأثیر از پدیده های روحی است كه حاكمیت دارد. خلاصه وضع استثنایی ادراكات ما دلیل بر آن است كه حقیقت دیگری در ما نهفته است كه نظامش با نظام قوانین فیزیكی و شیمیایی كاملاً تفاوت دارد.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir