توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله چارچوب نظری ارتقاء زندگی عشایر تحت pdf دارای 75 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله چارچوب نظری ارتقاء زندگی عشایر تحت pdf  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله چارچوب نظری ارتقاء زندگی عشایر تحت pdf،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله چارچوب نظری ارتقاء زندگی عشایر تحت pdf :

چارچوب نظری ارتقاء زندگی عشایر
نظریات عزیز كیاوند
مشكل ما شیوه تولید است نه كوچ یا اسكان، این شیوه تولید عشایری است كه هماهنگی خود را با مقتضیات زمان از دست داده است و جماعتهای عشایری برای تغییر شیوه تولید خود تنها دو راه عقلایی را در پیش دارند :

الف) تولید بر پایه كشتزارهای دامی
عشایر، سنت و سابقه دیرینه ای در دامداری دارند، از طرفی تقریباً تمام روستاهای ما روستاهای كشاورزی هستند. اگر قرار باشد دهواره های جدیدی با جماعتهای عشایری كوچنده پدید آید با فعالیت اصلی آنها بر محور پرورش دام ، آن هم تا جایی كه ممكن باشد دامپروری نوین امروزی صورت گیرد. این دهواره ها باید علوفه و خوراك دام تولید كنند. در چنین دهواره هایی نگرانی همیشگی و دیرینه مهندسین كشاورزی كشور درباره جدایی كشاورزی از دامداری برطرف خواهد شد ونمونه ای از ادغام و هماهنگی كامل آن دو پدید خواهد آمد، و از تصور به تحقق خواهد پیوست. در این دهواره ها باید روشهای علمی اصلاح نژاد دامها به منظور افزایش محصول (بهره وری) اعمال گردد.

ب) تولید بر پایه صنعت
در جاهایی كه امكان ایجاد دهواره های عشایری بر پایه دامپروری نوین ممكن نباشد، پاسخ مسئله توسعه و تحول جماعتهای عشایری در صنعت است. مراد از صنعت بر خلاف تصور و روال فكری معمول، صنایع دستی و كوچك و كارهایی مانند گلیم بافی و جاجیم بافی نیست، این نوع صنایع میتوانند در مواردی درآمدهای جنبی و حاشیه ای ایجاد كنند و در طرحهای فقرزدایی به طور موقت به كار گرفته شوند، اما هرگز نمیتوانند محور تحول اقتصاد پویای نوینی باشند. از این نوع فعالیت و مهارتهای سنتی میتوان و باید به جای خود استفاده كرد اما دل و امید نهایی بستن به آنها فرصت و زمان را از دست دادن و به فاصله عقب ماندگی از جهان متحول و در حال پیشرفت افزودن است. دلیلی نیست كه جوانان عشایری نتوانند در صنایع مدرن و مجتمعهای صنعتی بزرگ به كار گرفته شوند. دلایل و شواهد چنانكه پیش از این اشاره شد بر له این امر است. واحدهای صنعتی و حتی شكلی از پاركهای صنعتی جدید، در جایی كه تحول دامداری سنتی به دامپروری نوین ممكن نباشد، میتواند این نسل معلق را در منطقه نگهداری وجلوی اضمحلال میراث فرهنگی آن را بگیرد و به طور غیرمستقیم از بار مسائل شهری بكاهد.

«استراتژی كه كه از آن سخن گفتیم خط و مسیر حركت آینده را در چارچوب یك استراتژی جامع و همه جانبه، رشد و تحول و توسعه ملی را نشان میدهد. این استراتژی هم كلی، هم دراز مدت و هم اختیاری است. تحول باید با تدریج و با تدبیر همراه باشد.
فضاهای زندگی عشایر كوچنده بسیار متنوع و گوناگون است. این گوناگونی و تنوع باید همیشه به شمار آید. به این واقعیت مهم باید آگاه باشیم كه گاه طرح یا برنامه ای كه برای طایفه ای جواب مطلوب می دهد حتی برای طایفه همجوار ممكن است مناسب نباشد. برنامه ریزی در چنین مواردی و در برخورد سنجیده و عقلایی و دورنگرانه با اینگونه مسائل است كه منطق وزیبایی خود را به نمایش می گذارد.

«اصولا سازمان و ساختار اجتماعی جماعتهای عشایری به سازمان صنعتی بیشتر شباهت دارد تا به سازمان و ساختار روستایی
استراتژی های توسعه پیشنهادی گروه مطالعاتی هامون
این گروه كه مطالعات وسیعی پیرامون توسعه‌جامعه عشایر انجام داده است، استراتژیهای زیر را برای توسعه پیشنهاد می نماید:
1- توسعه و تحول نظام تولید عشایری جهت بهره بردرای بهینه از منابع و عوامل تولید، افزایش بهره وری و تأمین رفاه اقتصادی و شرایط معیشتی مناسب
2- گسترش فعالیتهای صنعتی در مناطق عشایری به منظور ایجاد فرصتهای جدید شغلی، افزایش درآمد، بهره گیری مطلوب از فرآورده های تولیدی، تقویت بنیادی تولید و تحول تكنولوژیك مناسب.

3- بهسازی و نوسازی مراكز جمعیتی و ایجاد و تجهیز كانونهای جدید برای تمركز جمعیت و فعالیتها
4- عمران و توسعه یكپارچه و هماهنگ مناطق عشایری، به ویژه سرزمینهای ایلی عمده به منظور كاربرد بهینه و همه جانبه از منابع و اراضی ، ایجاد تعادلهای زیست محیطی، استقرار مطلوب جمعیت و تمركز فعالیتها
نظریات ابراهیم حیاتی
الف) اسكان با مشاغل كشاورزی

بخش عمده ای از عشایر ایران در قشلاق یا ییلاق، دارای زمینهای كشاورزی قابل ملاحظه‌اند، بنابراین با حمایت از این قشر از طریق تأمین آب كشاورزی، واگذاری اراضی، آموزش و ترویج، اعطای وام و ; میتوان آنان را در همان محل خود اسكان داد.
ب) اسكان با شغلهای دامداری و دامپروری
میتوان یك زندگی دامداری توأم با دامپروری، زنبورداری و سایر مشاغل صنعتی را برای جذب جمعیت مازاد و تكمیل امور اقتصادی آنان توصیه كرد.
ج) اسكان با مشاغل دامپروری و صنعتی

گروهی از عشایر ایران نه دارای زمین كشاورزی و نه مراتع قابل استفاده هستند،‌برای این گروه پیشنهاد میشود كه نقاطی با ایجاد شرایط قطبهای صنعتی در هر استان پیش بینی شود و نسبت به استقرار عشایر داوطلب با در اختیارگذاشتن امكانات موردنیاز اقدام گردد. استراتژی توسعه زندگی عشایر باید بر محور اقتصادی دام استوار باشد یا به عبارت دیگر آمیخته ای از زراعت و دامداری و سایر قابلیتهای اقتصادی و اشتغال زا باشد. بنابراین تنها راه ادامه حیات و توسعه زندگی آنها كه خود نیز به آن گرایش دارند و توسعه ای سالم و بدون تخریب و مبتنی بر فرهنگ اقتصادی – اجتماعی آنهاست، اینگونه است كه با یك برنامه ریزی دقیق، باقی زمینهای قابل كشت را به خود آنها واگذار نمایند و با توجه به قابلیتها و پتانسیل های منطقه ای، مجتمعهای كوچك و بزرگ كشت (كشتی كه مكمل دامداری است) راه اندازی كنیم. اجرای این برنامه مستلزم مكان یابی و مطالعه آمایشی و قابلیت سنجی (بخصوص آب و خاك) و به دنبال آن آماده سازی مناطق مطالعه شده است كه با توجه به عوامل جغرافیایی و طبیعی مناطق مختلف شامل حفر و تجهیز چاه ، حفر كانالهای انحرافی،‌بهسازی چشمه ها و قنوات می باشد (حیاتی ، 1370 : 182).

4- نظریات دكتر حسینی
«من معتقد هستم، الگوی توسعه برای عشایر كشور باید یك الگوی بومی باشد، هیچ یك از نظریات و مدلهای توسعه عیناً نمی تواند در مناطق عشایری كشور عملی گردد، گر چه استفاده از نظریات و الگوهای توسعه و اطلاع یافتن از آنها مفید است، اما مدل توسعه عشایر كشور باید یك مدل بومی باشد. نظریات رشد از درون و بیرون، نظریات روستو و غیره از این جمله هستند ولی اطلاع داشتن از آنها مفید است. نظریات توسعه كه در كشور هندوستان و چین مطرح شده است به كشور ما نزدیكتر هستند، در مدل هند، توسعه را در سطح بخش دیده اند و تمام تدابیر برای توسعه بخش پیش بینی شده است. در چین،‌مدل توسعه منطقه ای است من معتقد هستم مدل توسعه بومی مشابه آنچه شیخ بهایی در مورد زاینده رود و چگونگی اثر آن در توسعه دیده است میتواند با توجه به پتانسیل های مناطق عشایری پیش بینی گردد، اما اگر دلایل عدم توسعه یافتگی و مشكلات فعلی را بدانیم، می توانیم به مدل مناسب توسعه دسترسی پیدا كنیم. در مدل توسعه، قالب و چارچوب و سطح واحد برنامه ریزی بسیار مهم است،‌با توجه به شناختی كه از جامعه عشایر دارم، واحد برنامه ریزی در حد «تیره» میتواند واحد مناسبی باشد. توسعه كشاورزی مبحث را باری توسعه عشایر رسیدگی به وضعیت معیشتی آنان می دانم و در كنار آن دسترسی به خدمات مختلف را توصیه می نمایم، معیشت را پایه و اساس و خدمات را چهاردیوار می دانم .»

5- نظریات دكتر عباس بخشنده نصرت
اسكان و تغییر شیوه تولید یك ضرورت است زیرا به منظور بازدهی اقتصادی فضائی نمیتوان با ادامه شرایط زیست كهن، امكان توسعه را در جوامع عشایر كوچنده به وجود آورد،‌مگر اینكه بنا به مقتضیات، برنامه های توسعه برای معیشت عشایر كوچنده در كوتاه مدت و دراز مدت ارائه نمود تا ضمن توجه به كل جامع عشایری، برای ثبات اقتصادی و حالت دینامیكی آن برنامه ریزی شود. همراه با تغییر معیشت،‌باید در شیوه تولید آنان نیز تغییر اساسی به وجود آید. از این رو، شیوه تولید را باید از دامداری سنتی به دامپروری صنعتی تغییر داد. در این زمان باید شرایط برخورداری از فناوری را به منظور بهره وری از طبیعت مهیا نمود تا با توجه به تغییرات اجتماعی ، اقتصادی، مبانی معیشت و شیوه تولید منطقه ، زندگی عشایر را بدون تخریب فضای زیستی تغییر داد.

برای شیوه تولید صنعتی توصیه دیگری نیز محقق می باشد :
«علل اصلی پیشنهاد دامپروری صنعتی بدان سبب است كه این جماعت، پایه زندگی خود را با دام آغاز نموده اند و در این راه از هر گروه دیگری تجربه و آگاهی بیشتری دارند و اگر در همین رابطه بتوان زمینه ای مهیا نمود، امید موفقیت بیشتر است. به همین جهت در این قسمت میتوان از مراحلی آغاز نمود كه با بهره گیری از تجربیات سنتی، توسعه صنعتی شكل گیرد و پذیرش آن برای نسلهای آینده نیز به سهولت انجام شود و در نتیجه ضمن تأمین تولیدات دام و یكجا سكونت گزیدن، میتوانند از كلیه امكانات رفاهی، زیربنایی و سرویسهای لازم برخوردار گردند.

6- نظریات دكتر پاپلی یزدی
«كانونهای ایجاد شده برای اسكان از جمله گل افشان، قراب و بكان، باید به عنوان مرحله ای از فرآیند كلی دیده شوند. اگر شهرك به عنوان انتهای فرآیند دیده شود، موفق و اقتصادی به نظر نمی رسد. چنانچه ایجاد شهرك و توسعه ایجاد شده به عنوان مرحله ای از مدرنیته باشد آنگاه مهم و اقتصادی است. باید اقتصاد این مكانها به صورت پویا باشد، زمینه های مهم اشتغال و زنجیره تكمیلی اشتغالات باید پیش بینی گردد و تلاش كرد در این مكانهای اسكان، سهم محصول صنعتی بیشتر گردد و تأسیسات پشتیبانی فرآیند تولید نیز باید بوجود آید.

از دام و كشاورزی صدها محصول دیگر میتوان به وجود آورد و این دو را باید به عنوان معدن دید،‌بهره دهی سرمایه در این كانونها باید بیشتر از روستاهای سنتی شود، با استفاده از علوم و كار ترویجی می توان در تولیدات از نظر كمی وكیفی تحول ایجاد نمود،‌تجربه دامپروری در كشورهای دیگر و تولید چند برابر داشتن دامپروری ها الگو قرار گیرد، در بلندمدت روی دام بزرگ فكر شود، از حیث تخصصی و آموزشی و شكل خانواده میتوان كارهای علمی و تخصصی و منطبق با شرایط روز نمود.

70 راهبردهای پیشنهادی كنفرانس بین المللی DANA
در آوریل 2002 بالغ بر سی متخصص با گرایشهای مختلف در علوم اجتماعی و علوم طبیعی در كشور اردن گرد آمدند تا در كنفرانس «دانا» با عنوان «جوامع كوچنده و حفاظت منابع طبیعی» با هدف ضرورت ملاحظه حقوق جوامع محلی و بومی، سیاستها و برنامه های حفاظتی و تأثیر آن بر حیات و زندگی عشایر را مورد بررسی قرار دهند كه سرانجام در بیانیه كنفرانس موارد زیر مورد تأیید قرار گرفت :

«فشارهای ناشی از رشد جمعیت، الگوهای ناپایدار مصرف، تغییرات آب و هوایی و قدرتهای اقتصادی جهانی و ملی هم حفاظت از منابع زیست و هم زندگی جوامع محلی و بومی را به مخاطره انداخته است،‌كوچندگان مورد تبعیض واقع شده اند و سرعت تغییر دنیا، زندگی این جوامع را به تحلیل می برد و حیات آنان به عنوان جوامع شاخص مورد تهدید قرار گرفته است، معهذا اقشار كوچنده هنوز نقش بارزی در پایداری اكوسیستم، تنوع ژنتیكی و گونه ای ایفاء می كنند. لذا اصول پنچگانه زیر مورد تفاهم قرار گرفت :

1- اصل اول : حقوق وتوانمندسازی (Rights and Empower ment)
2- اصل دوم : اعتماد و احترام (Trust and Respect)
3- اصل سوم: شناخت سیستمهای مختلف (Different Knowledge Systems)
4- اصل چهارم‌: مدیریت تطبیقی (Adaptive Management)
5- اصل پنجم : مدیریت همراه با تشریك مساعی (Collaborative Management)
9-3- دیدگاههای رئیس سازمان امور عشایر ایران،‌معاون و تعدادی از مدیران كل امور عشایر استانها

در خردادماه سال 1383 ، از رئیس، معاون و تعدادی از مدیران كل امور عشایر استانها در خصوص استراتژی توسعه پیشنهادی برای جامعه عشایری سؤالی كتبی انجام شد كه حاصل نظریات آنان به شرح زیر است:
سؤال : استراتژی های توسعه پیشنهادی جناب عالی برای كانونهای اسكان چه میباشد؟
پاسخهای كتبی ارائه شده به شرح زیر است:
• ایجاد نهادی قدرتمند برای هماهنگ سازی بخشها و زیربخشها
• انجام مطالعات اسكان به عنوان اقدام ملی و اجرای منطقه ای
• نگاه آمایشی و فضایی به جماعت دربرگیرنده با توجه به تعلقات در دو نقطه جغرافیایی
• ایجاد انگیزه برای خانوارهای ذیربط از طریق تسهیلات لازم و مؤثر (وام كم بهره و بدون تشریفات)
• تخصیص منابع مالی لازم و توزیع بهنگام آن
• توانمندسازی دستگاه مسئول برای انجام اسكان، مدیریت و نظارت برفرآیند آن
• جمع نمودن افراد خاص از طایفه یا تیره در سایت كه دارای یك هماهنگی قومی می باشند.
• فراهم نمودن شغلهایی مناسب،‌متعدد، فرهنگی ، خدماتی و ;

• آموزشهای مناسب
• بهره گیری از امكانات رفاهی فعلی
• ایجاد اشتغال مناسب و فراهم نمودن بازارهای مناسب در راستای عرضه محصولات تولیدی آنها
• فراهم نمودن سرمایه اولیه مناسب در راستای سرمایه گذاریها در كانون به منظور جلوگیری از پیش فروش محصولات
• حقوق «زمانی» مصرف كننده
• كانونها باید برای جذب جمعیت جاذبه داشته باشند

• كانونها باید پتانسیل لازم را در ابعاد مختلف برای توسعه داشته باشند.
• خدمات زیربنایی (راه، مخابرات، آموزش، بهداشت و درمان) از جمله ضروریات سات.
• ملی دیدن توسعه زندگی عشایر و به كار داشتن همت همگان در این زمینه
• به كارگیری فناوری جدید در خدمت عشایر
8- چارچوب نظری توسعه پیشنهادی اسكندر صیدایی

نگارنده براساس تجربیات و مشاهدات میدانی تقریباً تمامی مناطق عشایری كشور و نقد و بررسی نظریات مربوط به توسعه زندگی عشایر، چارچوب نظری توسعه زیر را پیشنهاد می نماید. چارچوب نظری توسعه پایدار مناطق عشایری كشور را با توجه به چند محور زیر بهتر میتوان مورد بررسی قرار داد :
• درك ضرورت تحول در وضعیت كنونی جامعه
• تجربه های بسیار ارزنده عشایر كوچنده در شیوه دامداری و تأثیر آن در ترسیم افق آینده
• توانمندیهای محیطی و نقش آن در توسعه پایدار مناطق عشایری
• درآمدزایی و اشتغال و تأثیر آن بر توسعه پایدار جامعه عشایر
• تخصیص منابع مالی و اعتباری و اهمیت آن در آینده جامعه عشایری

• سازمانهای اجرائی و نقش آنها در ساختار آینده جامعه
• گرایشها و تمایلات عشایر كوچنده و اثر آن بر افق آینده جامعه
• برنامه های توسعه بلندمدت، میان مدت و كوتاه مدت دولت و تأثیر آنها بر وضعیت آینده جامعه
درك ضرروت تحول در وضعیت كنونی جامعه عشایری كشور

زندگی كوچ نشینی در سه پایه اصلی انسان، دام و مرتع استوار است. در چند دهه اخیر، مراتع كشور به شدت تخریب شد و با نادیده گرفتن تدابیر مردمی بعد از سالهای 1340 ، نه تنها چاره ای برای احیای مراتع نیندیشیدند، بلكه حفاظت از آنها نیز با اداره امور به دست دولت سرانجامی نداشت و اصل اساسی تعادل دام و مرتع نه تنها مورد توجه قرار نگرفت، بلكه مراتع كشور بشدت روند تخریبی در پیش گرفتند؛ به گونه ای كه هم اكنون در مناطق مختلف كشور بین 4 تا 7 برابر ظرفیت موجود، مراتع مورد استفاده قرار می گیرد. این امر موجب گردیده است كه عشایر كوچنده كشور مجبور شوند حدود صد روز در سال دام خود را با خرید علوفه دستی تغذیه كنند كه هزینه این نوع تغذیه در بین ایلها و طایفه ها از 30 تا 70 درصد كل هزینه های خانوار را به خود اختصاص می دهد، از طرفی محدودیتهای مراتع موجب میگردد كه كوچندگان نتوانند تعداد دام بیشتری را پرورش دهند و در نتیجه این زندگی كه مبتنی بر دامداری است با مشكل روبرو میگردد.

محدودیتهای دیگر مانند تغییر كاربری مراتع و تبدیل مراتع به زمینهای كشاورزی و به وجود آمدن روستاهای متعدد در قلمروها و ایل راههای عشایری،‌مشكلاتی را برای این شیوه معیشت به وجود آورده است. علاوه بر این محدودیتها، مسائل دیگری همچون مشكلات كوچ، دسترسی نداشتن به خدمات ضروری و اولیه مانند آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، برق و مخابرات و مشكلات اقتصادی دیگر این كوچندگان عموماً تمایلی به كوچ نمودن و زندگی عشایری نخواهند داشت. مشكلات اقتصادی به گونه ای است كه در بسیاری از ایلات و عشایر وقتی به دقت موضوع درآمد و هزینه خانوار مورد بررسی قرار می گیرد،‌توجیه اقتصادی بر تداوم زندگی وجود نخواهد داشت و امروزه یكی از شرایط پویایی و تداوم یك شیوه معیشت،‌برخورداری از شاخصهای مهمی همچون درآمدها، هزینه ها ، تمایلات اجتماعی، آموزش، بهداشت و درمان، مسكن، انرژی و ; خواهد بود و در صورتی یك شیوه زندگی میتواند ادامه داشته باشد كه از حیث شاخصهای ذكر شده در یك حد قابل قبول باشد. اكنون اگر زندگی كوچ نشینی را كه نوعی سازش اولیه انسان با طبیعت است بررسی كنیم، می بینیم كه به دلیل همین محدودیتها و مشكلات، زندگی كوچ نشینی در یك جهش غیرمنطقی به زندگی شهری تبدیل میگردد. این موضوع در نظرخواهی از ایلها و طایفه های مختلف مورد بررسی قرار گرفت، و حاكی از گرایش زیاد خانوارها به اسكان می باشد. به عنوان نمونه طوایف دره شوری،‌ فارسیمدان، شش بلوكی،‌عمله و شكولی از این قشقایی، 88 درصد و طوایف هفت لنگ و چهارلنگ بختیاری نیز 85 درصد تمایل به اسكان داشته اند.

تجربه های بسیار ارزنده عشایر كوچنده در شیوه دامداری و تأثیر آن در ترسیم افق آینده
سابقه كوچندگی در ایران به حدود هشت هزار سال می رسد. اساس این نوع زندگی بر دامداری سنتی است. بسیاری از تجربیات دامداری به صورت انتقالی از نسلی به نسل دیگر، به كوچندگان كنونی رسیده است. این تجربیات در تمامی زمینه ها اعم از شناخت نوع دام، چگونگی نگهداری، وضعیت تغذیه، زایش دام، استفاده بهینه از دام، فرآورده های دامی، چگونگی تولید و تبدیل فرآورده های دامی به انواع مختلف و ; می باشد.

اینگونه تجربیات حتی به صورت سنتی خود نیز می توانند بسیار مفید و مؤثر واقع گردد. از طرف دیگر كوچندگان كشور در امور دیگر دارای تجربه نیستند و در بررسیها و مشاهدات میدانی كه از مناطق عشایری كشور انجام گرفت، كوچندگان به اشتغالات دامداری و انواع غیرسنتی آن مثل مجتمعهای دامداری و دامپروری علاقه نشان داده و آن را نسبت به سایر اشتغالات ترجیح می دادند. تعدادی از خانوارهای عشایر كوچندكه به روستاها و شهرها برای یافتن كار مهاجرت كرده اند، عموماً به كارهای خدماتی و ساختمانی اشتغال پیدا كرده اند. پس با توجه به سوابق و تجربیات بسیار خوب كوچندگان در زمینه دامداری در صورتی كه اشتغالات پیشنهادی برای آینده آنان دامداری باشد آن هم نه از نوع دامداری سنتی مبتنی بر كوچ انگیزه فراگیری و نوآوری در آنان وجود خواهد داشت. بنابراین میتوانند با توجه به تجربیات خود در كارشان موفق تر باشند. به عبارت دیگر تجربیات ممتد كوچ نشینان در امور دامداری سنتی،‌میتواند زمینه مناسبی برای اشتغال به دامداری صنعتی ومجتمع های دامداری و دامپروری باشد.

توانمندیهای محیطی و نقش آن در توسعه پایدار مناطق عشایری
چارچوب و استراتژی پیشنهادی توسعه برای مناطق مختلف عشایری كشور به طور كامل باید مطابق با استعدادهای بالقوه و بالفعل منطقه پیشنهاد شود. به عبارت دیگر استعدادها و توانمندیهای محیطی (آب، خاك، مراتع، جنگل،‌معادن، اقلیم و ;) نقش تعیین كننده ای در نوع استراتژی پیشنهادی برای منطقه خواهد داشت. برای مثال،‌وقتی منطقه ای دارای توانمندی آشكار و برجسته ای در زمینه آب،‌خاك، پوشش گیاهی و موارد دیگر باشد، ‌برنامه ریزی منطقی ایجاب می كند كه استعداد برجسته منطقه به دقتاز نظر كیفی و كمی شناخته شود و چاره جویی لازم برای بهره برداری از توانمندیهای اشاره شده، برای توسعه منطقه انجام گیرد. مناطق كوچ نشین كشور از حیث پراكندگی جغرافیایی به گونه ای هستند كه تقریباً دو سوم مساحت جغرافیایی كشور را به خود اختصاص داده اند. تنوع مكانی و قلمرو جغرافیایی مناطق زیستی عشایر، دارای توانمندیهای طبیعی و استعدادهای مختلف است.

بسیاری از حوزه های آبخیز، مراتع، جنگلها ،‌دشتها و اراضی مساعد كشاورزی كشور در قملرو زیستی عشایر قرار دارند. و از آنجا كه شیوه زندگی كوچندگان دامداری سنتی است و بهره برداری و تلفیق منابع مختلف با یكدیگر و استفاده از فناوری چندان رایج نبوده است، بسیاری از استعدادهای برجسته ای كه میتوانسته درآمدزا و اشتغال زا باشد و با استفاده از فناوری و به كمك علوم و فنون امروزی تحولی چشمگیر در منطقه به وجود آورد، مورد بهره برداری قرار نگرفته است. این استعدادها میتوانند زمینه های لازم را برای روی آوردن به انواع بهره وریها همانند كشاورزی،‌دامداری، صنایع تبدیلی و ; فراهم نمایند. البته تنوع فضاهای جغرافیایی مناطق عشایری مانع از آن است كه بتوان یك یا چند روش یكسان را پیشنهاد كرد، ولی با توجه به توانمندیهای برجسته هر منطقه و امكان تلفیق آن با سایر زمینه ها، میتوان بهره برداری از استعدادهای مناطق را از جهت كمی و كیفی بالا برد و تحولی در مناطق عشایری به وجود آورد،‌ كه امكان گرایش به دیگر شیوه های زندگی را تأمین كند و استفاده صرف سنتی از منطقه را نادیده انگارد

درآمدزایی ، اشتغال و تأثیر آن بر توسعه پایدار جامعه عشایری
اشتغال و درآمدزایی از شرایط مهم تداوم زندگی در همه جوامع محسوب میگردد. خانوارها در صورتی میتوانند به فعالیت خود ادامه دهندكه در زمینه اقتصادی درآمد مناسب و معقولی در مقایسه با دیگر مشاغل داشته باشند. اگر چه حسابگری منطقی در همه امور از خصایص زندگی انسانی است، ولی امروزه اهمیت بیشتری پیدا كرده است به طوری كه انسان شیوه های جدیدتر زندگی را مورد ارزیابی قرار میدهد و اگر توجیه اقتصادی لازم در مقایسه با دیگر اشتغالها داشته باشد، به همان طرف كشیده میشود. در بررسی وضعیت درآمد و هزینه خانوارهای عشایر و در نهایت میزان درآمد خالص سالانه خانوارهای عشایر به نتایجی می رسیم كه میتوان گفت: بسیاری از خانوارهای عشایری كه شیوه كوچ نشنی سنتی را وانهاده و به شهرها مهاجرت كرده اند، همواره نداشتن درآمد مناسب را دلیل عمده مهاجرت به شهرها و ترك كوچ نشینی دانسته اند. همچنین گرایش كوچندگان به كارهای خدماتی و كارگری در شهرها بیشتر به دلیل درآمدزایی اینگونه كارها در مقایسه با دامداری سنتی است.

بنابراین با توجه به تأثیر تعیین كننده ای كه اشتغال زایی میتواند در انتخاب و یا تدام شیوه زندگی داشته باشد،‌در ترسیم افق آینده زندگی عشایر باید همین دو مورد را از محورهای تعیین كننده قرار دهیم،‌زیرا بدون شك آن شیوه زندگی از زندگی دارای پویایی و تداوم است كه از جهت درآمدزایی نسبت به دیگر مشاغل برتر و مناسبتر باشد. پیشنهاد هر نوع برنامه پایدار توسعه زندگی عشایر و یا هر یك از طوایف، نخست باید متناسب و همسو با موضوع درآمد و توجیه اقتصادی باشد.

5-10-3- تخصیص منابع مالی و اعتباری و اهمیت آن در آینده جامعه عشایری
منابع مالی، اعم از اعتبارات دولتی،‌ سرمایه گذاری بانكها و بخش خصوصی در شكوفایی استعدادهای مناطق اثر تعیین كننده ای دارد، به گونه ای كه میتوان آن را یكی از پایه های اساسی توسعه در هر منطقه به شمار آورد.

مناطق عشایری كشور توسعه و تحول اساسی خود را پس از سال 1372 آغاز كرده اند، زیرا پیش از آن تاریخ، دیدگاههای كاملاً روشنی درباره توسعه آتی زندگی عشایر وجود نداشته و سرمایه گذاری دستگاههای متولی امور عشایر در كشور، بیشتر به ارائه خدمات و پشتیبانی های رفع اضطرار و ضرورتهای زندگی كوچ نشینی مربوط می شد. از سال 1372 ضرورت توسعه و تحول همه جانبه مناطق عشایری كشور مطرح گردید و به همین جهت اعتباراتی برای مطالعات جامع تفصیلی اختصاص داده شد تا با انجام آن چگونگی توسعه آتی منطقه مشخص و بر آن اساس برنامه ریزی گردد. به همین دلیل پس از مطالعات مختلف در چند سال اخیر،‌اعتبارات اجرائی برای اسكان عشایر علاقمند در قلمروهای مستعد ایلی اختصاص داده شد. از آنجا كه سرمایه گذاری برای توسعه مناطق عشایری چند سال بیشتر سابقه ندارد و نیاز شدید عشایر چنین ایجاب می كند كه سرمایه گذاریها كلان باشد تا برنامه های توسعه مناطق عشایری بهتر به تحقق برسد و از طرفی چون بخش خصوصی تمایلی برای سرمایه گذاری در مناطق عشایری نشان نمیدهد و خود عشایر هم سرمایه ای جز دامهایشان ندارند وتوان سرمایه گذاری در خود نمی بینند، در نتیجه موضوع كلان بودن سرمایه ها و اعتبارات میتواند نقش تعیین كننده ای در چگونگی توسعه مناطق عشایری داشته باشد. به عبارتی پیشنهاد هر نوع برنامه برای توسعه آتی قلمروهای ایلی كشور باید مناسب و موازی میزان اعتبار و سرمایه گذاری آن باشد.
6-10-3- سازمانهای اجرایی و نقش آنها در توسعه جامعه عشایری

هدفها،‌ سیاستها ، نوع ، میزان و حجم عملكردهای پیشنهاد شده به دستگاه، سازماندهی اجرائی و پشتیبانی خاصی را می طلبد. بنابراین هدف یك دستگاه اجرائی صرفاً خدماتی در نوع پشتیبانی و كیفیت نیروی انسانی مورد نیاز،‌با سازمان اجرائی كه فقط وظایف عمرانی و تولیدی را به عهده دارد كاملاً متفاوت و مختلف است.

توسعه همه جانبه مناطق عشایری كه مبحثی بسیار بنیانی است و دارای ابعاد مختلف تخصصی می باشد، نخست به پژوهشگرانی دور اندیش نیاز دارد كه آینده مطلوب را ترسیم نمایند و سپس به توسعه گرانی نیازمند است تا برای تداوم زندگی، باایجاد كار و اشتغال، برنامه های عمرانی را به اجرا درآورند. بنابراین مجموعه وسیعی از صاحبان اندیشه، متخصصان فنی و نیروهای پشتیبانی با همراهی و همگامی یكدیگر میتوانند هدفها و برنامه های پیش بینی شده را به تحقق برسانند.

سازمان اجرایی با تركیب نیروهای یاد شده میتواند نقش بسیار مهمی را در اجرای طرحها و برنام های توسعه مناطق عشایری ایفا كند. نظر به اینكه برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی كشور به بخشهای مختلف تقسیم می شود و هر دستگاه اجرایی عهده دار بخش خاصی است كه اعتبارات مربوط به بخش خود را در اختیار می گیرد ودر طول سال برنامه های خود را بر آن اساس به انجام میرساند، بنابراین همواره مشكلات متعددی در راه تحقق وظایف مختلف فراروی دستگاه عهده دار امور عشایر (سازمان امور عشایر ایران) قرار دارد. به همین منظور با توجه به اهمیتی كه توسعه آتی مناطق عشایری كشور می تواند داشته باشد، دستگاه اجرایی متناسب با تعدد وظایف وعملكردها می طلبد زیرا در صورتیكه دستگاه اجرائی عهده دار امور عشایر از نظر توان كارشناسی و اجرائی متناسب با برنامه های آتی توسعه نباشد، سرانجام طرحها و برنامه ها با مشكلات اجرائی روبرو خواهند شد و موفقیتی در پی نخواهند داشت.

7-10-3- گرایشها، نیازها و خواسته های عشایر كوچنده و تأثیر آن بر چارچوب نظری توسعه مناطق عشایری كشور
هنگام ارزیابی میزان موفقیت برنامه های توسعه در مناطق مختلف، برای صاحبان اندیشه و برنامه ریزان و مجریان به تجربه اثبات شده است كه برنامه هایی میتوانند موفق باشند كه علاوه بر اینكه روند برنامه ریزی را به خوبی طی كرده اند، خواسته ها و نیازهای اقشاری را كه برای آنها برنامه ریزی میشود و مقدار مشاركت آنها را در این برنامه ها به خوبی پیش بینی كرده باشد. جامعه عشایری كشور به شدت در حال تحول و دگرگونی است و این دگرگونی برای كسانی كه از بیرون به این جامعه نگاه می كنند و از نزدیك، امور روزمره جامعه را مورد بررسی قرار نمی دهند، قابل تشخیص نیست، به طوری كه بسیاری از طرحها و برنامه های مناطق عشایری به دلیل اینكه مشاركت و همراهی عشایر را نادیده انگاشته بودند، هرگز به توفیقی دست نیافتند. بنابراین طرحها و برنامه هایی میتوانند در مناطق عشایری به موفقیت برسند كه مشاركت و همراهی عشایر را با خود داشته باشند.

هنگام بررسی گرایش و نیاز عشایر كوچنده باید به این نكته اساسی توجه كرد كه برای تمام مناطق عشایری كشور با همه تنوع طبیعی،‌اجتماعی و فرهنگی كه دارند، نمیتوان سیاست واحدی را پیش بینی كرد، بلكه باید برای هر ایل و طایفه با توجه به مجموع شرایط، برنامه ای خاص را در نظر گرفت و در تهیه برنامه نیز برای هر یك از موارد فوق از صاحبان اندیشه و خبرگان عشایر استمداد جست،و اگر زمینه كار فراهم باشد، باید مشاركت خبرگان عشایر را در برنامه های مربوط به خودشان همراه داشت، و از اندیشه ها و برنامه های آنان سود برد. در غیر اینصورت طرحها و برنامه های پیش بینی شده با موفقیت فاصله خواهند داشت و اجرای آنها با مشكل روبرو خواهد شد. نمونه بسیار روشن آن را میتوان سیاستهای معروف به تخته قاپو در سال 1312 دانست كه برنامه های آن با زور و اجبار نیروهای امنیت وقت به اجرا در آمد و پس از هشت سال، یعنی در سال 1320 با شكست روبرو شد.

در اینجا میتوان چنین برداشت كرد كه هر نوع توسعه ای كه لازم است در آینده برای جامعه عشایری كشور و در نتیجه در قلمرو هر ایل و طایفه ای پیش بینی و اجرا گردد، باید گرایشها و نیازهای عشایر را در نظر بگیرد. این گرایشها در زمینه های كوچ یا اسكان نوع اشتغال، مكان مناسب برای سكونت، سازگاری و یا عدم سازگاری با سایر طوایف و غیره خلاصه میشود.

8-10-3- برنامه ریزیهای دولت و تأثیر آن بر وضعیت جامعه عشایری
برنامه سندی است رسمی كه در آن هدفها، سیاستها و برنامه های اجرائی كلیه بخشها مشخص میگردد و دارای نقش بسیار تعیین كننده ای در افق آینده آن بخش خواهد بود. به عبارت دیگر، چگونگی نگرش دولت به یك بخش در قالب برنامه ریزیهای كشور نمود پیدا می كند. جامعه عشایری كشور را اگر از این جنبه، یعنی چگونگی برخورد دولتها و پیش بینی نحوه نگرش در برنامه ریزیهای كشور، نمود پیدا می كند. جامعه عشایری كشور را اگر از این جنبه، یعنی چگونگی برخورد دولتها و پیش بینی نحوه نگرش در برنامه ریزیهای كشور، چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار دهیم، به این نتیجه كلی خواهیم رسید كه تا قبل از انقلاب اسلامی،‌این جامعه در برنامه ریزیهای عمرانی اول تا پنجم كشور به عمد فراموشی سپرده شده بود. در برنامه های توسعه اول جمهوری اسلامی ایران به دلیل روشن نبودن نحوه برخورد با جامعه عشایری كشور، در كنار جامعه های دیگر اشاره هایی بسیار گذرا به آن شده است ودر برنامه دوم اسكان و ساماندهی كوچ، برای اقشاری كه متمایل به كوچ بوده اند، آورده شده است.

یكی از محورهای تعیین كننده در ترسیم افق آینده جامعه عشایری كشور، نحوه و چگونگی نگرش دولتمردان، برنامه ریزان و مدیران مسئول جامعه عشایری كشور می باشد. به دلیل نادیده گرفتن این جامعه در برنامه ریزیهای قبلی توسعه، اختصاص ندادن بودجه لازم برای برنامه های عمرانی و یكسان نبودن نظریه های دولتمردان در خصوص كوچ و یا اسكان عشایر، این جامعه زیانهای جبران ناپذیری را به خود دیده است. بنابراین روشن بودن سیاست و نحوه برخورد دولتمردان با جامعه‌عشایری ، میتواند در ساختن زیربنای جامعه بسیار مؤثر واقع گردد. خوشبختانه پس از برگزاری سمینارهای علمی سالهای 69 و 71 ، دولت سیاست خود را نسبت به جامعه عشایری هر چند كلی ولی روشن و آشكار بیان نموده است. این سیاست دولت، برخوردی دو سویه با جامعه عشایری داشته است،‌یعنی تدام كوچ نشینی برای كوچندگان و ساماندهی اسكان برای علاقمندان به اسكان. با عنایت به این سیاست هر یك از دو حالت فوق میتواند آینده ای روشن و مناسب با وضعیت عشایر داشته باشد.

با توجه به مجموعه عناصر شكل دهنده به توسعه پایدار آتی جامعه عشایری كشور، توسعه ای میتواند در جامعه عشایری كشور، در آینده پایدار باشد كه دربردارنده همه شرایط یاد شده باشد. براساس آراء صاحب نظران، اندیشمندان و محققان توعسه جامعه عشایر كشور و براساس بررسیهای میدانی نگارنده از مناطق ایلی كشور، و با توجه به تنوع ویژگیهای هر یك از مناطق عشایری ، برنامه ها و پیشنهادهای زیر توصیه میشود.

1- اسكان جامعه عشایری با پیشه دامداری در قلمروهای مستعد
2- اسكان جامعه عشایری با اشتغال به كشاورزی در قلمروهای مستعد كشت و زرع
3- اسكان جامعه عشایری با اشتغال به صنعت در قلمروهای مستعد
4- توسعه جامعه عشایر با تداوم شیوه كوچ در قلمروهای ایلی دارای توانمندی برجسته
نظر به اهمیت اساسی هر یك از شیوه های فوق به تحلیل و تبیین آنها پرداخته میشود :
11-3- توسعه جامعه عشایر با اسكان آنان در قلمروهای مستعد دامداری

یكی از برنامه های پیشنهاد شده برای توسعه جامعه عشایری كشور، اسكان عشایر با اشتغال به دامداری است كه با توجه به توانمندیهای قلمروهای ایلی و تمایل و گرایش عشایر به اسكان و تجربه های درازمدتی كه آنها در دامداری دارند، این پیشنهاد مطرح میشود. دامداری در این روش، با شیوه سنتی كه مبتنی بر كوچ بین سردسیر و گرمسیر است به كلی تفاوت دارد. در این روش،‌ دامداری به صورت مجتمعهای دامداری است كه با اصول علمی مانند تغذیه دستی اداره میشود، به عبارت دیگر در این شیوه عشایر سنت دامداری را كه حرفه اصلی آنان بوده حفظ می كنند، ولی از كوچ بین ییلاق وقشلاق خودداری می نمایند و در مجتمعهای دامداری به تولید دام و تأمین درآمد می پردازند. و از آنجا كه خانواده ها در حال كوچ به سر نمی برند، تأمین خدمات آموزشی، بهداشتی، درمانی و رفاهی برای آنان امكانپذیرتر است. درآمد اصلی خانوار در این شیوه از طریق دامهای نگهداری شده در مجتمعهای دامداری تأمین میشود. در این شیوه عمده ترین هزینه، تأمین علوفه دستی است كه خانوارها باید برای تغذیه دامشان بپردازند.

12-3- اسكان جامعه عشایری به اشتغال به كشاورزی در قلمروهای مستعد كشت و زرع
یكی دیگر از برنامه های پیشنهادی برای وضعیت آینده ایلات و عشایر كشور، توسعه جامعه عشایری با اسكان آنان در قلمروهای مستعد كشاورزی و اشتغال آنان به كشت و زرع است. در بسیاری از قلمروهای ایلی، اراضی مستعد كشاورزی در قالب دشتها و دشتكها وجود دارد كه برای بسیاری از آنها دسترسی به آب از طریق انتقال ثقلی، كانالی، چاه عمیق و پمپاژ امكانپذیر است. از این اراضی در شیوه های كوچندگی سنتی، گاه به عنوان مرتع و گاه به عنوان اراضی دیمی كشاورزی استفاده میشود كه میتوان با استفاده از ابزار و وسایل صنعتی امكان تلفیق آب، خاك و اراضی مستعد كشاورزی را فراهم كرده و به كشاورزی پرداخت. به همین جهت بسیاری از صاحب نظران مسائل عشایری، روی آوردن كوچندگان به كشاورزی را توصیه می كنند و میتوان گفت كه با توجه به سخت كوشی كوچندگان، در صورت ترویج آموزش كشاورزی، تمهید اراضی و تأمین آب مورد نیاز،‌امكان درآمدزایی برای خانوارها وجود خواهد داشت در این شیوه، منبع اصلی درآمد خانوارها تولید فرآورده های كشاورزی است.

لازم به توضیح است كه اگر چه شغل اصلی عشایر، دامداری سنتی است، اما چون همواره این نوع زندگی بر محور خودكفایی ، خودبسندگی و ارتباطات محدود در چرخش بوده آنها را واداشته است كه برای تأمین نیازهای زندگی خود به كشاورزی نیز بپردازند. حتی بعضی از ایلات، دوران كوچندگی خود را به گونه ای تنظیم می كنند كه در منطقه سردسیری و گرمسیری كشت و زرع بخصوص از نوع دیم كاری داشته باشند. مطالعات نشان میدهد كه در بیست سال اخیر، گرایش كوچندگان به كشاورزی نسبت به گذشته بیشتر شده است. بنابراین میتوان گفت كشاورزی شغل دوم كوچندگان، پس از دامداری سنتی بوده است. در اسكان هدایت شده عشایر و پیشنهاد برای اشتغال به كشاورزی، اماكن دسترسی به خدمات مختلف برای خانوارها فراهم است و این شیوه با سیاستهای حمایتی و ترویجی اشتغال و درآمدزایی میتواند برای عشایر قانع كننده باشد.

13-3- توسعه جامعه عشایری با اسكان آنان و اشتغال به كارهای صنعتی
یكی دیگر از زمینه های پیشنهادی برای عشایر متمایل به اسكان، اشتغال به كارهای صنعتی است. زندگی كوچ نشینی و ضرورت تحرك و جابجایی در فصول مختلف ایجاب نمی كرد كه افراد ایل به صنایع روی آورند، به همین جهت بیشترین گرایش عشایر به صنایع دستی بوده است. امروزه بخصوص با توجه به گرایش عشایر كوچنده به اسكان و به خاطر محدودیتهایی كه بعضی از قلمروهای ایلی از نظر اراضی قابل كشت و منابع آبی دارند، امكان روی آری به صنعت، میتواند كارگشا باشد. انواعی از صنایع، بخصوص صنایع تبدیلی و تكمیلی، زمینه های بیشتری برای شكل گیری در مناطق عشایری دارد. عده ای از صاحبنظران مسائل توسعه عشایری عقیده دارند كه صنعت بخصوص، صنایع بزرگ «پاركهای صنعتی» میتوانند بهترین انتخاب برای توسعه مناسب مناطق عشایری باشند و دیگر انواع برنامه های توسعه را برای مناطق عشایری چندان مناسب نمی دانند.

به عبارت دیگر میتوان گفت : صنعت بخصوص انواع مختلف آن، میتواند یكی از برنامه های پیشنهادی برای مناطقی از قلمروهای ایلی باشد؛ به ویژه در قلمروهایی از ایلات و طوایفی كه استعداد كمتری در زمینه های كشاورزی و دامداری دارند.
صنعت، احتیاج به ساز و كار خاص خود دارد؛ از جمله فراگیری فنون، تهیه ابزار، آماده ساختن زیربناها، نسل جوان خانوارهای كوچنده در صورت حمایتهای لازم، میتوانند در صنعت موفق باشند.

14-3- توسعه جامعه عشایری با تدام كوچ نشینی در قلمروهای ایلی دارای توانمندی برجسته
هر نوع پیشنهاد برای توسعه جامعه عشایری باید استفاده از منابع و امكانات خدادادی را سرلوحه كار خود قرار دهد. برخی از قلمروهای ایلات و طوایف، دارای مراتع غنی و كافی است و در این قلمروها میتوان با حمایت از كوچندگان، شرایط و تسهیلات زندگی را فراهم كرد و به دلیل وجود همین مراتع، خانوارها میتوانند به شیوه كوچ نشینی خود ادامه دهند و از مراتع طبیعی بخوبی استفاده نمایند، و چون وجود مراتع طبیعی موجب می گردد كه از خانوارها، هزینه تغذیه دستی دام نداشته باشند، توجیه اقتصادی لازم برای تداوم این نوع زندگی پدید خواهد آمد. با توجه به تجارب موجود، عشایر در هر قلمرویی كه محدودیتی برای تداوم زندگی وجود نداشته باشند، تمایل به فعالیت و گذران زندگی دارند. در این حالت، برای علاقمندی بیشتر كوچندگان ضروری است كه حمایتهای لازم در خصوص رفع نیازهای زندگی آنان انجام گیرد. دسترسی به خدمات بسیار اساسی، همچون آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، مراكز فرهنگی، مراكز فروش كالاهای تولیدی آنان و ; میتواند در حمایت از این برنامه ها بسیار مؤثر واقع گردد. بسیاری از كوچندگان بخصوص در مناطقی كه استعدادهای برجسته مراتع و آب و اراضی وجود داشته باشد و درآمدهای مناسبی بتوانند كسب كنند،‌علاقمند به تداوم زندگی ایلی خود هستند.
این نكته را باید یادآوری كرد كه با توجه به اتخاذ سیاستهای متعدد، طی چهل سال اخیر و با استفاده بی رویه از مراتع، قلمروهای ایلی كه دارای استعداد برجسته ای برای تداوم كوچ نشینی باشند، بسیار محدودند. برای نمونه میتوان مراتع مناطقی همچون مغان، ماكو، دشت بكان در فارس و مناطقی در كرمان و لرستان و خوزستان را نام برد.
15-3- تحلیل و جمع بندی نهایی
توفیق انجام بررسیهای میدانی كه تقریباً در كلیه مناطق ایل نشین بین سالهای 67 تا كنون برای نگارنده فراهم آمد، همچنین نشستهای بین المللی و ملی كه پیرامون توسعه زندگی عشایر از سال 64 تا كنون در كشور انجام گرفت، اتفاق نظری رادر خصوص ضرورت توسعه و تحول همه جانبه زندگی كوچ نشینان فراهم كرد. پراكندگی جغرافیایی عشایر در (دوسوم) فضای كشور و تعدد و تنوع توانمندیهای طبیعی، اقلیمی و گرایشهای مختلف كوچندگان موجب گردید كه نتوان سیاست واحدی را برای توسعه عشایر در كشور ارائه داد، بلكه برنامه توسعه هر منطقه ایلی با توجه به توانمندیهای برجسته، گرایش كوچندگان و حمایت دستگاههای اجرایی آن منطقه قابل پیش بینی خواهد بود. همچنین عوامل شكل دهنده و مثر در چارچوب توسعه پیشنهادی را در مسائلی همچون، ضرورت تحول در وضعیت فعلی جامعه عشایری ، تجارب بسیار زیاد كوچندگان در دامداری سنتی،‌توانمندیهای محیطی برجسته، امكان درآمدزایی و اشتغال زایی، تخصیص منابع مالی، وضعیت سازمانهای اجرایی، گرایش و تمایل كنونی عشایر كوچنده میتوان دانست. با توجه به عوامل فوق و مطالعات و بررسیهای متعددی كه در چند سال اخیر از مناطق مختلف عشایرنشین كشور انجام گرفت و در این مطالعات میزان گرایش و تمایل كوچندگان نسبت به تداوم كوچ نشینی و اسكان بررسی گردید، و همچنین توانمندیهای هر منطقه به دقت شناسایی شد و امكان تحول در مناطق مورد بررسی قرار گرفت، سیاستهای دلتمردان و برنامه های اول و دوم توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی كشور جایگاه جامعه عشایری كشور و ضرورت برنامه ریزی همه جانبه برای آن را مشخص نموده است. برنامه های پیشنهادی را كه با تمامی عوامل فوق همبستگی داشته باشد، میتوان در چند قالب مطرح كرد كه عمده ترین آنها در این بررسی شامل موارد زیر :
• استراتژی توسعه منطقه عشایری براساس دامداری (مجتمعهای دامداری)

• استراتژی توسعه منطقه عشایری بر پایه كشاورزی
• استراتژی توسعه منطقه عشایری بر پایه صنعت
• استراتژی توسعه منطقه عشایری با ساماندهی مناسب برای تداوم كوچ نشینی در قلمروهای ایلی كه توانمندیهای برجسته طبیعی،‌همانند مراتع و اراضی مساعد داشته باشند .
• استراتژی توسعه منطقه عشایری بر پایه تجارت و خدمات

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir