توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله كما چیست؟(عوامل و علائم و نشانه های کما) word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله كما چیست؟(عوامل و علائم و نشانه های کما) word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله كما چیست؟(عوامل و علائم و نشانه های کما) word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله كما چیست؟(عوامل و علائم و نشانه های کما) word :

كما چیست؟(عوامل و علائم و نشانه های کما)

كما حالتی از ناهشیاری است كه طی آن فرد با دردناك‌ترین محرك‌های فیزیكی هم به هوش نیاید و به همان حالت تا مدتی پایدار بماند. كما، یك مریضی نیست، بلكه علامتی از یك مریضی یا واكنشی به یك حادثه است كه برای بدن فرد اتفاق افتاده است؛ مثل یك ضربه شدید و سخت به سر كه باعث ایجاد شوك عصبی و كما می‌شود. اكثر كماهایی كه به این دلیل ایجاد می‌شود، بیشتر از 4 هفته طول نمی‌كشد. بعضی از كسانی كه به كما می‌روند، پس از این مدت به سمت زندگی نباتی پیش می‌روند. زندگی نباتی یعنی فرد نفس می‌كشد، فشار خون نرمال دارد و حتی دستگاه گوارش آن‌ها درست كار می‌كند، بدون آنكه بدن بیمار نسبت به این كار‌ها آگاهی داشته باشد. زندگی نباتی ممكن است سال‌ها و حتی دهه های متمادی طول بكشد.

مهم‌ترین علامت مشخصه كما، ناتوانی در هوشیار شدن است یعنی خود فرد نمی تواند توسط محركها هوشیاری‌اش را به‌دست آورد. البته علامتهای دیگری هم وجود دارند كه از میان آنها می‌توان به نبود خود آگاهی، فقدان چرخه خواب و بیداری، نداشتن حركت هدفمند و نداشتن كنترل بر روی تنفس اشاره كرد.

چه عواملی باعث كما می شوند؟
كما می تواند به دلایل مختلفی روی دهد. بیشترین علت آن هم صدماتی است كه بر اثر ضربه و جراحت به سر صورت می گیرد. اما مصرف زیاد الكل(مسمومیت الكلی)، دیابت، مورفین و خون‌ریزی زیاد هم می‌تواند فرد را به كما ببرد. در مواردی خونریزی یا تورم بافت مغز آن‌قدر شدید است كه حتما باید به نوعی فشار را از روی مغز برداشت.

 

در حالت كما چه اتفاقی می‌افتد؟
اعتقاد عمده ای كه در بین مردم وجود دارد، این است كه شخص در خواب بسیار عمیقی فرو رفته است. این عقیده به طور كامل درست نیست. البته ممكن است در بعضی از موارد این چنین باشد اما نه در همه موارد.
این جا بدنیست بدانید كه درجه‌های كما توسط هوشیاری شخص بیمار نسبت به محركهای خارجی، تعیین می شود. در بسیاری از مواردی كه اشخاص در حالت كما به سر می‌برند، بیمار دریافت‌هایی از محیط نیز خواهد داشت و این حالت با توجه به بهبودی شخص بیمار زیاد تر هم می شود. مثلا ممكن است، حركتهای جزئی از خود بروز دهد یا نسبت به صداها یا محرك‌ها پاسخ دهد. در بعضی موارد نیز ممكن است شخص به كما رفته عكس العمل‌های شخص هوشیار را از خود بروز دهد. مثلا در بعضی بیمار‌ها باید حتما این مراقبت به عمل آید كه او نتواند سرم یا لوله های دیگر متصل به خودش را از جا در بیاورد كه در نهایت به مرگش منجر بشود. همه این موارد باعث می شود تا درجات كما در افراد متفاوت باشد.
بیرون آمدن از كما
حالتی كه شخص شروع به بیرون آمدن از حالت كما می كند، هنگامی است كه او شروع به پاسخ دادن به محرك‌های خارجی می‌كند. هرچند به‌دست آوردن كامل هوشیاری، یعنی دو مرحله واكنش نشان دادن و تشخیص فكر،باید در او پدیدار شود تا بشودگفت كه او از كما بیرون آمده است. زیرا وجود هر دوی این موارد در هوشیاری كامل، اجتناب ناپذیر است. حتی در بعضی موارد پس از به هوش آمدن بیمار باز آموزی و به خاطر آوردن بسیاری از چیزها از جمله حرف زدن و به خاطر آوردن خود شخص، ممكن است لازم باشد.
آمار
هر 10 دقیقه یك نفر بر اثر آسیب سر به حالت كما می‌رود. بد نیست بدانید آسیب‌های وارد به سر اولین علت به كما رفتن، مرگ و یا معلولیت افراد 1 تا 44 سال محسوب می‌شود. بین 5 تا 10 درصد از كسانی كه به كما می روند، قادر به باز گردان حالت هوشیاری خود نیستند و در نهایت به زندگی نباتی كه تنها علائم حیات در آنها وجود خواهد داشت، منجر می‌شوند. بسیاری از مردم فكر می‌كنند كه این حالت همچنان كما نامیده می شود اما به این حالت مرگ مغزی گفته می‌شود.

تفاوتهای مرگ مغزی و كما
وضعیت كما با مرگ مغزی بسیار متفاوت است به گونه ای كه فردی كه به كما رفته، می‌تواند دوباره به زندگی عادی خود بازگردد؛ البته این وضعیت را باید متخصصان مغز و اعصاب تایید كنند. به طوری كه اگر مغز هنوز زنده باشد، فرد دچار كما شده و احتمال برگشت آن حتی بعد از مدت طولانی و گذشت چندین سال هم وجود دارد. زیرا بیمار خودش به صورت طبیعی نفس می كشد و فقط مغز برای مدتی هوشیاری ندارد اما عمق مغز زنده است.

در مرگ مغزی، فرد به صورت طبیعی نفس نمی كشد و تنفس خود را از طریق دستگاه انجام می دهد كه با قطع كردن دستگاه، می میرد بنابراین زنده ماندن نباتی فرد دچار مرگ مغزی، به دستگاه وابسته است چون تنفس وابسته به مغز است. اما قلب با مغز تفاوت دارد.

اگر مغز فردی بمیرد، قلب فعالیت دارد، البته به شرطی كه اكسیژن از طریق دستگاه به فرد برسد و در صورت قطع دستگاه فردمی میرد، اما بازهم با وجود دستگاه هم بازنمی توان مدت زیادی چنین افرادی را زنده نگه داشت.

فاصله کما تا مرگ چقدر است ؟
سام تاجبخش را به خاطر دارید؟ پسر جوانی که 4 سال پیش بر اثر یک تصادف دلخراش به کما رفت؟ او هنوز به هوش نیامده اما پدر و مادرش با تمام توان و امید، از او مراقبت میکنند و منتظر روزی هستند تا او دوباره به زندگی باز گردد.
بیایید همه با هم، دست به دعا برداریم و از خداوند متعال بخواهیم زندگی دوبارهای را به سام تاجبخش عطا کند;
بیـرون آمــدن دختر 16 ساله بروجنی از کما بعد از چندماه، یکبار دیگر این پرسش را به ذهنها آورد
چند درصد از افرادی که به کما میروند شانس ادامه زندگی دارند؟ علت فرو رفتن در کما چه تاثیری در بازگشت بیمار دارد؟
مریم باباخانیان، دختر16 ساله بروجنی 29 مهرماه با واژگون شدن اتوبوس دانشآموزی به کما رفت.

سطح هوشیاری مریم در تمام این مدت به گونهای در نوسان بود که گاهی اشک شوق به چشمهای خانواده مریم میآورد و گاهی آنچنان آنها را ناامید میکرد که گویی این آخرین بار است که آنها مریم را میبینند.
با همه این اوصاف، اواخر آذر ماه این خبر منتشر شد: سرانجام هوشیاری مریم بالا رفته و او چشمهایش را بعد از چند ماه به روی پدر و مادرش گشوده است.

او در حال حاضر قدرت تکلمش را از دست داده اما برای به دست آوردن دوباره آن تلاش میکند.
مریم تلاش میکند تا عوارض ناشی از بیهوشی 2 ماههاش را از جسمش دور کند و دوباره سلامت از دست رفته خود را به دست آورد.
شاید برخی از ما در میان نزدیکان و آشنایانمان با چنین صحنههایی روبهرو بودهایم و این لحظات را تجربه کردهایم اما بیشک تعداد کمی از ما درباره وضعیت کما، شرایط بیماری که در کما فرو رفته و شرایط زندگی برای افرادی که از کما خارج میشوند، اطلاعات داریم.
در این گزارش درباره کما و عوارض آن و مشهورترین شخصیتهایی که در سراسر جهان به کما فرو رفتهاند، مطالبی را میخوانیم.
متخصصان چه میگویند؟
«کما» دقیقا چیست؟
فردی که به کما میرود، در حقیقت بیماری است که هوشیاریاش مختل شده و در بیهوشی به سر میبرد.
دکتر علیرضا یاراحمدی، متخصص مغز و اعصاب در اینباره به «سیبسبز» میگوید: «چنین فردی نمیتواند ارتباط کلامی، چشمی و حرکتی با دیگران برقرار کند.
توانایی باز کردن چشمهایش را ندارد و در مجموع هیچ پاسخی به تکانههایی که از بیرون دریافت میکند، نمیدهد.
در مورد بیمارانی که بر اثر تصادف و ضربه به کما رفتهاند معیاری برای سنجش میزان هوشیاریشان داریم که آن را با نامGCS یاد میکنیم.
وقتی بیماری بر اثر تصادف به کما رفت با چشمانی بسته روی تخت خوابیده است و هیچ پاسخی به محرکها نمیدهد؛ اگرچه برخی از بیماران میتوانند با تحریک دردناک تولید صدا كرده، چشمهایشان را باز کنند یا دستشان را به سمت موضع درد ببرند.
قرار گرفتن در وضعیت کما معمولا به دلیل ضربه مغزی و تخریب بافت مغزی و خونریزی یا به دلیل فشارهایی که ناشی از بزرگ شدن تومور در ناحیه مغز است به وجود میآید.»

GCS ابزاری برای اندازهگیری سطح هوشیاری
این سیستم سطح هوشیاری را از 3 تا 15 تقسیم میکند.
معیار بیداری در انسان 15 است؛ بنابراین اگر GCS بیماری عدد 15 را نشان دهد او بیدار است و به لحاظ سطح هوشیاری در شرایط نرمال قرار دارد و در مقابل آن، فردی که GCS او 3 باشد کمترین میزان هوشیاری را دارد و شرایط او به مرگ نزدیکتر است. دکتر یاراحمدی در اینباره میگوید: «برای بررسی میزان هوشیاری فردی که در کما فرو رفته، به واکنشهای کلامی و چشمی حرکتی او باید توجه کرد، فرد اگر بتواند چشمانش را حرکت دهد 4 امتیاز برای هوشیاری کسب میکند.

اگر بتواند به طور کامل بدنش را تکان دهد 6 امتیاز کسب میکند و در صورتی که صحبت کند، 5 امتیاز دیگر به دست میآورد.
بنابراین فردی که تمامی این امتیازها را کسب کند در مجموع 15 امتیاز هوشیاری و بیداری را کسب میکند.
از طرفی در شرایطی که بیمار در کما فرو رود و حداقل سطح هوشیاری را داشته باشد، امتیازش از هریک از محرکهای چشمی، بدنی و کلامی یكاست و در مجموع 3 امتیاز برای هوشیاری دریافت میکند.»
کمایی که به دلیل سکته، خونریزی، ضربه مغزی، خونریزی ناشی از بزرگشدن و فشار تومور مغزی به وجود میآید از نوع بدخیمترین کماهاست

مرگ مغزی چیست؟
دکتر یاراحمدی متخصص مغز و اعصاب درباره تفاوت کما و مرگ مغزی میگوید: در صورتی که پس از معاینه و بررسی نوار مغزی یا انژیوگرافی مغزی مشخص شد که فرآیندهای عالی مغز متوقف شده در این حالت بیمار دچار مرگ مغزی

شده است. تشخیص نهایی مرگ مغزی باید تمامی واکنشهای ساقه مغز بیمار هم بررسی شود و در حقیقت برخلاف وضعیت نباتی که فعالیت قسمتهای عالی مغز مختل شده و تنها بخش ساقه مغز فعال است در مرگ مغزی ساقه مغز بیمار هم در مقابل محرکها هیچ واکنشی نشان نمیدهد و آنژیوگرافی بیمار نیز هیچ گونه گردش جریان خون را در مغز نشان نمیدهد.

در این حالت امیدی به بازگشت بیمار به زندگی وجود ندارد.»
علت کما احتمال مرگ را تعیین میكند

علت کما تاثیر زیادی در افزایش امید خانواده به بازگشت بیماری که در کما فرو رفته، دارد.
برخی از کماها به دلایل ارگانیک مغزی به وجود میآیند که بر بافت و ساختمان مغز تاثیر میگذارند، این نوع از کما به دلیل سکته، خونریزی، ضربه مغزی، خونریزی ناشی از بزرگشدن و فشار تومور مغزی به وجود میآید كه از نوع بدخیم آن است و اما کماهایی وجود دارند که از نوع غیرارگانیک هستند.

در این گروه از کماها، ساختمان و بافت مغز بیمار آسیب ندیده است و بروز اختلال در شرایط متابولیک بدن مانند بالا و پایین شدن یونها یا PH بدن، افزایش قند خون یا مسمومیت دارویی در فرد ایجاد میشود.

افرادی که در این شرایط هستند در گروه کماهای بدخیم قرار نمیگیرند و احتمال بازگشت آنها در مدت زمان کوتاهتری وجود دارد.

تفاوت کما با زندگی نباتی؟
دکتر یاراحمدی در ادامه صحبتهایش با اشاره به زندگی نباتی که معمولا توسط همراهان بیمار با وضعیت کما اشتباه گرفته میشود، به «سیب سبز» میگوید: « بیماری که به کمای عمیق فرورفته و از کما خارج میشود، چشمهایش را باز میکند اما هیچ فرآیندی که انسان را از زندگی گیاه متمایز میکند، از خود نشان نمیدهد. گاهی اطرافیان این بیماران تصور میکنند که این افراد متوجه عملکرد اطرافیانشان هستند در حالی که این گونه نیست.
اگر چه ممکن است با کف زدن کنار گوش این افراد شاهد چشم برهم زدن آنها باشیم اما باید بدانید که این واکنش از ساقه مغز صادر شده که مربوط به فعالیتهایی نظیر خواب و بیداری، گرسنگی و پلک زدن است و بخش عالی مغز و سلولهای خاکستری مغز دچار آسیب جدی شده اند.
تعداد اندکی از بیمارانی که در وضعیت نباتی هستند به زندگی عادی بازمیگردند.»
معروفترین شخصیتهاییکه به کما رفتند و برگشتند
بازیگران، هنرمندان و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی بسیاری در یک دهه گذشته در سراسر جهان تجربه کما را از سر گذراندهاند.
برخی از آنها با موفقیت این دوره را پشت سر گذاشتند و دوباره زندگی را در آغوش کشیدند و برخی از آنها متاسفانه جان خود را از دست دادهاند.

پروفسور علیاصغر خدادوست، بزرگترین جراح چشم ایرانی مقیم ایالاتمتحده مردادماه 91، به دلیل عارضه قلبی در یکی از بیمارستانهای ایالاتمتحده بستری شد و پس از جراحی بایپس به کما رفت.
او بعد از یک ماه با روند بهبود از این وضعیت خارج شد.

بوریس ووکویچ، بازیکن 22 ساله تیم فوتبال هوفنهایم که 25 آبان ماه گذشته به دلیل تصادف با یک کامیون به کما رفت، پس از یک هفته از کما خارج شد.
او در زمان حادثه دچار افت سطح قند خون بوده و در حال حاضر روزانه 2 ساعت در هوشیاری به سر میبرد و با خانوادهاش ارتباط برقرار میکند.

شارون استون، بازیگر سینمای تجاری در سال 2001 به دلیل حادثه دچار ضربه و خونریزی مغزی شد. این مسئله موجب شد که او 9 روز به کما برود. او 7 ساعت تحت عمل جراحی قرار گرفت و با ترمیم عروق آسیبدیده دوباره به زندگی طبیعی بازگشت.

رضا ایرانمنش، بازیگر سینما و تلویزیون تجربه 17بار کما دارد. او که 50 درصد جانبازی دارد برای آخرینبار به حالت بیهوشی به بیمارستان منتقل شد و مدت یک ماه در کما ماند.
او پس از یک ماه از کما خارج و به زندگی بازگشت.

شاهعلی سرخانی، بازیگر سینما و تلویزیون مهرماه سال 90 از پلههای منزلش پایین افتاد و پس از چند ساعت بیهوش شد و به کما رفت.
او به بیمارستان منتقل شد و یکی، 2 روز پس از این حادثه درگذشت.

مارتین لارنس، کمدین آمریکایی در سال 1999 دچار گرمازدگی شد و این مسئله موجب شد تا به کما برود.
او 3 روز به کما رفت و بعد از آن با همراهی تیم پزشکی و مراقبتهایی که از او صورت گرفت دوباره به زندگی بازگشت.
عجیبترین تجربیات مردم بعد از کما
افرادی که از کما جان سالم به در میبرند اغلب مشاهدات و داستانهای جالبی از دورانی که در کما بودند، دارند یا با خروج از کما تغییرات زیادی در روند زندگیشان مشاهده میکنند.
آنچه میخوانید برخی از باورنکردنیترین خاطرات افرادی است که در نشریههای اینترنتی منتشر شده است.
لیلا توی سی، دختر خردسال انگلیسی است که پس از ابتلا به مننژیت به کما رفت و خانوادهاش امیدی به نجات او نداشتند.
لیلا 3 سال بعد از کما خارج شد و پس از به هوش آمدن، قطعه شعری را که مادرش در دوران کما برایش میخواند، زمزمه میکرد.
یا وین، دختر تایلندی در 3 سالگی بر اثر تصادف به کما رفت.
او بعد از یك ماه از کما خارج شد اما تغییرات زیادی در روند زندگیاش به وجود آمد.
پدر و مادر وین درباره دخترشان میگویند: او بعد از بیرون آمدن از کما روزی یك بسته سیگار میکشیده و با گریه از اطرافیانش سیگار میخواسته است.
لیز سیکیز، زن23 سالهای است که به دلیل آسیب بافت مغزی در اثر ابتلا به نوعی عفونت در سال 2008 به کما رفت.
او برای چند هفته در کما بود و بعد از آنکه از کما خارج شد، هیچ چیزی از زندگی گذشتهاش حتی دقیقهای را به یاد نداشت.
این زن حافظهاش را از دست داد.
تری والیس در سال 1984 در مزرعهاش با تراکتور تصادف کرد.
او از ناحیه سر و گردن آسیب دید و به کما رفت.
تری به مدت 19 سال در کما بود و وقتی بعد از 19 سال چشمانش را گشود،
مادرش را صدا کرد.
او امروز سلامتش را به دست آورده و تنها حافظه کوتاهمدتش کمی ضعیف شده است.

كما (اغما) چیست؟
كما كاهش شدید سطح هوشیاری است كه در آن بیمار به محیط اطراف پاسخ هدفمندی نمی‌دهد و در نتیجه نمی‌توان او را بیدار كرد. در این حالت مغز به علت صدمات وارد شده هیچگونه تحریكی از حواس پنج گانه را دریافت نمی‌كند یا نمی‌تواند به آن پاسخ هدفمند بدهد. در اغما، هوشیاری دچار اختلال می‌شود كه لزوما هم غیر قابل برگشت نیست.
كما دارای مراحل مختلفی است كه معمولا با معیار كمای گلاسكو یا اصطلاحا جی.سی.اس )gcs( سنجیده می‌شود.در این معیار بر اساس بازكردن چشم‌ها ، واكنش حركتی و تكلم نمره‌ای بین 3 تا 51 به بیمار داده می‌شود كه 3 نشانگر وضعیت بحرانی ( كمای عمیق) و 51 نشانه حالت عادی است.بر اساس این معیار در ضربات مغزی بیماران به سه گروه ضربه مغزی خفیف (جی.سی.اس 31 تا )51، متوسط (جی.سی.اس 9 تا )21 و شدید (جی.سی.اس)8 تقسیم بندی می‌شوند.

علل كما
بیماران به دلایل گوناگونی می‌توانند به حالت كما فرو بروند. برخی از این عوامل عبارتند از: علل دارویی (مانند بسیاری از داروهای اعصاب و روان)، زیاده‌روی در مصرف الكل یا مواد مخدر، مسمومیت با مونواكسید كربن، سكته مغزی، خونریزی‌های داخل جمجمه، كاهش قند خون، دیابت، صرع و تشنج، اختلال عملكرد قلب،تومورهای مغزی، اختلال میزان آب و الكترولیت‌ها، مراحل پایانی بیماری‌های كلیوی و كبدی، آمبولی ریه، ضربه به سر، عفونت‌ها (مانند مننژیت.)

برای بیمار كمایی چه باید كرد؟
اولین قدم در درمان بیمار كمایی باز كردن راه تنفسی اوست. سپس تنفس بیمار برقرار می‌شود و در مرحله بعد از او رگ گرفته می‌شود. سپس در صورت نیاز لوله گذاری و عملیات‌ ‌احیا انجام می‌شود. بعد از این اقدامات عمومی اقدامات تشخیصی و درمانی با توجه به عاملی كه پیش‌بینی می‌شود علت كماست صورت می‌گیرد. به اصطلاح پزشكان، از اینجا دیگر درمان علامتی می‌شود و بنا بر علائمی كه بیمار از خود نشان می‌دهد و نیازهای او اقدامات لازم صورت می‌گیرد. به‌عنوان مثال در مواردی كه كما در اثر مسمومیت مواد مخدر ایجاد می شود ابتدا به بیمار آمپول ضد مخدر (نالوكسان) تزریق می‌شود .ممكن است بیمار قادر به تنفس نباشد كه در آن صورت به دستگاه تنفس مصنوعی (ونتیلاتور ) متصل می‌شود.اگر كما در اثر از دست دادن مایعات یا خونریزی باشد به بیمار سرم یا خون تزریق می‌شود. در مواردی هم كه كما در اثر عفونت است بیمار آنتی بیوتیك دریافت می‌كند.

البته در كنار این كارها اقدامات پرستاری مانند شستشوی بیمار، تغییر وضعیت قرارگیری او (به منظور جلوگیری از ایجاد زخم بستر)، ماساژ و غیره نیز صورت می‌گیرد. قرار دادن سوند ادراری جهت خروج ادرار و كنترل میزان ادرار خروجی نیز از جمله اقداماتی است كه برای بیمار انجام می‌پذیرد.

تغذیه فرد در حالت كما نیز نیازبه دقت و ظرافت خاصی دارد.در این موارد به چند شیوه عمل می شود اگر كوتاه مدت باشد به تجویز سرم مناسب اكتفا می‌شود ولی اگر كما طول بكشد به تغذیه كامل از راه ورید روی می‌آورند كه در این حالت همه املاح و پروتئین‌های مورد نیاز بدن به علاوه قند و چربی از راه سرم به فرد داده می‌شود. حالت دوم این است كه لوله‌ای را مستقیما از راه بینی وارد معده فرد می‌كنند به این روش گاستروستومی می‌گویند. از طریق این لوله مایعات و مواد غذایی به صورت له شده به فرد داده می‌شود.

 

كما با جراحی درمان می‌شود؟
همانطور كه ذكر شد كما دارای علل گوناگونی است كه برخی از این علل با جراحی قابل رفع است.به عنوان مثال فشار روی مغز به علت هیدروسفالی (جمع شدن مایع در مغز) می‌تواند سبب كما شود كه با جراحی قابل رفع است. یا در موارد ضربه به سر كه خونریزی موجب كما می‌شود با جراحی حال مریض بهبود می‌یابد. اما نباید این تصور ایجاد شود كه هر كمایی با جراحی خوب می‌شود. كما اینكه در مورد پوپك گلدره نیز با اینكه حدس زده می‌شد جراحی كمك‌كننده باشد اما این اتفاق نیفتاد.

كما آخر خط است؟
بسیاری از مردم كما را پایان راه یك بیمار می‌دانند. در واقع آنان كما را با مرگ مغزی معادل فرض می‌كنند اما چنین باوری نادرست است.برای فردی كه در اغما به سر می‌برد می‌توان امید بازگشت به زندگی طبیعی و حتی بهبود كامل را متصور بود و اقدامات درمانی موثری را در این افراد به كار برد. بسیاری از افراد حتی بعد از كماهای طولانی بهبود می‌یابند.البته لازم به ذكر است هر چه كما عمیق‌تر باشد و بیشتر طول بكشد شانس بازگشت بیمار كمتر می‌شود. این موضوع در بسیاری از موارد موجب اختلاف بیماران و پزشكان و حتی كشیده شدن كار به محاكم قضایی می‌شود.
به عنوان مثال چندی پیش قاضی یك دادگاه فدرال در آمریكا پس از رسیدگی به درخواست والدین یك بیمار در حال اغما برای از سرگیری تغذیه وی با استفاده از لوله با این درخواست مخالفت كرده است.
موضوع از این قرار بود كه شوهر بیمار اعتقاد داشت كه باید اجازه داد زندگی همسر وی كه در خلال 51 سال گذشته در یك وضعیت گیاهی به سر برده است، پایان یابد.وی با مراجعه به دادگاهی در ایالت فلوریدا حكم خارج كردن لوله های تغذیه او را به دست آورد و پزشكان بیمارستان لوله‌های تغذیه را از بدن بیمار خارج كردند. اما والدین بیمار خواستار زنده نگه داشتن او بودند و به دادگاه شكایت كردند و از این حكم نیز فرجام خواسته‌اند. نظیر این شكایات بارها و بارها دیده شده است و جالب است كه هر قاضی بنا بر تشخیص خود رفتار می‌كند و وحدت رویه‌ای در این خصوص دیده نمی‌شود. شاید علت آن این باشد كه دانش پزشكی نیز در این موارد از دادن پاسخی صریح و دقیق عاجز است.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir