توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله شناسایی روستای پرگو word دارای 83 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله شناسایی روستای پرگو word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله شناسایی روستای پرگو word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله شناسایی روستای پرگو word :

الف: شناسایی محیط جغرافیایی

– هویت روستا
روستای پرگو در فاصله 9 كیلومتری جاده یونیك ( میانه) گنجگاه در بخش سنجبد غربی خلخال كه به شهرستان كوثر تغییر نام یافته است. و در میان دو كوه مرتفع گونئی (مطلع آفتاب) در شرق و قوزئی (مقتل آفتاب) در غرب ودرکنار روستای بسیار کهن ابراهیم اباد واقع شده‌است و براساس اسنادو حدود نامه‌های قدیمی این روستا از آبادیهای بسیار كهن منطقه خلخال بوده‌است.

– آشنایی با منطقه خلخال
خلخال یكی از شهرستانهای استان اردبیل می‌باشد كه در دامنه غربی كوههای تالش واقع شده‌است.خلخال از گذشته‌های دور مكان علم ودانش بوده‌است بطوری كه شاعر نام‌آور« رشیدالدین اخسیكتی» كه خود از اهالی ماورا‌ء النهر بوده برای زیارت اهل علم به این شهر می‌آید و آنچنان شیفته محیط علمی این شهر می‌شود كه برای مدتی ساكن این دیار می‌گردد. دركتاب (حدودالعالم) و(مراصد الاطلاع) كه در صده‌های آغازین هجری نوشته‌شده از خلخال با نامهای (خونه) و (خونج) یاد شده كه در آن هنگام حاكم نشین بوده‌است بعدها(فیروزآباد) كه برفراز تپه(پردلیس) بناشده بود مركز حاكم نشین خلخال می‌شود و بعد از آن نیز( هروآباد) مركزیت این منطقه را عهده‌دار شده‌است كه امروز به شهر خلخال معروف است.

در مورد خلخال در( بستان السیاحه) و( ریاض‌السیاحه) نیز آمده‌است كه خلخال مكانی نیك و جایی به دل نزدیك است و مردمانش از متاع حسن و علم برخوردارند و عموم مردم آن در میهمان‌نوازی معروف و در دلیری تیراندازی و چابكی بی‌نظیرند.
هرودوت – مورخ یونانی – می‌نویسد خلخال ولایتی است كه شهر( هراوان) در دامنه كوه( ازنوان) در آن شهر واقع شده و (پرده‌هور) در آن می‌باشد.
درباره وجه تسمیه دارالمرزین خلخال نیز عقیده بر این است كه چون از دیرباز زنان و دختران این دیار مچ پاهای خود را با حلقه‌هایی از سیم و زر می‌آراسته‌اند بنابراین واژه خلخال براین سرزمین اطلاق شده‌است.وبرخی نیز بر این عقیده هستند که چون کوه ها این منطقه را مانند خلخال احاطه نموده اندبه این نام مشهور شده است .

-ناهمواریها آب و هوا
روستای پركوه در اتفاع 1980 متری از سطح آبهای آزاد و در میان دو كوه گونئی و قوزنئی ودرنزدیکی روستای قدیمی ومتروک ابراهیم اباد بنا شده‌است كه ارتفاع كوههای این منطقه درنهایت 2046 متر است. و همین امر باعث گردیده كه این منطقه دارای آب و هوائی كوهستانی باشد. این منطقه دو نوع باد باران‌آور می‌وزد كه عبارتند از:
1- بادهای باران‌آور مدیترانه كه از مبدأ آن دریای مدیترانه می‌باشد و از غرب می‌وزد.

2- بادهای باران‌آور غربی كه مبدأ وزش آن اقیانوس اطلس می‌باشد فصل وزش این بادها زمستان است و به همین علت در این منطقه زمستانهای بسیار سرد و پربرف دیده می‌شود كه گاهی ارتفاع برف به 1 تا 5/1 متر می‌رسد بگونه‌ای كه مردم از روی بامها رفت و آمد می‌كنند.
اما در فصل تابستان به علت واقع شدن دربین کوه های اذربایجان وعدم وزش بادهای باران‌آور بارندگی چندانی وجود ندارد و به علت تفاوت میزان رطوبت و بارندگی تابستان و زمستان این منطقه تفاوت دمای دو فصل نیز بسیار محسوس می‌باشد بگونه‌ای كه در بعضی از تابستانها این منطقه به علت عدم بارش وابستگی اقتصادی و معیشتی به كشت دیم دچار خشكسالی و نابودی مزارع می‌گردد.

-منابع آب
منابع آب این روستا شامل دو بخش است .
1- آبهای جاری كه رود پرگی‌جای( رود پرگو) از كنار این روستا گذشته و در نزدیك روستای گنجگاه به رود سنگورچای پیوسته و در نهایت به رود قزل‌اوزن سرازیر می‌شود.
2-چشمه‌های این روستا كه در فواصل دور و نزدیك اطراف این روستا واقع شده‌اند عبارتند از: سویوق‌بلاغ( چشمه‌سرد) كه سرمای آن به حدی است كه حتی در تابستان نیز نمی‌توان پیش از چند ثانیه دست را در آب نگاه داشت چای ‌بلاغ( چشمه‌رود) كه آب آن به رود پرگی‌چای می‌ریزد. داش‌بلاغ( چشمه‌سنگی) كورجابلاغ و رود اورتمه‌بلاغ كه در روستای قدیم ابراهیم‌آباد واقع شده و آب روستا به وسیله لوله‌كشی از این چشمه به روستا منتقل می‌شود.

-پوشش گیاهی و جانوری
دراین ناحیه به علت كوهستانی بودن بیشتر زمینهای هموار به صورت باغ یا مزرعه درآمده‌اند و از زمین‌های شیبدار و سنگلاخی كه برای كشاورزی مناسب نیست بعنوان چراگاه استفاده می‌شود كه گاهی نیز در میان این چراگاهها درختچه‌های كوتاه خودرو می‌روید و در بعضی از قسمتها و بخصوص در اطراف باغات و مزارع درختان سرو تبریزی و بیدمجنون و نارون هم دیده می‌شود و در باغهای این منطقه درختان میوه‌ای همچون زردآلو، سیب سبز،گلابی، گردو، آلبالو، گیلاس مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد و در مزارع آن گندم و لوبیا و نخود( به صورت

محدود) به صورت دیم كشت می‌شود كه بیشتر برای استفاده خود روستائیان می‌باشد. با توجه به پوشش گیاهی و وضعیت آب و هوایی این منطقه حیواناتی نظیر گرگ- روباه- و خرگوش – خرس- وكبك بلدرچین – زاغ پرستو- لاك‌پشت در این منطقه زندگی می‌كنند كه روستائیان از حمله‌های گرگ و روباه وبه صورت نادر ببر و خرس در قدیم به حیوانات اهلی خویش مانند گاو – گوسفند- بز- اسب- قاطر والاغ و طیورات گله‌مندمی باشند و البته در زمستان نیز آب‌گوشت بلدرچین و كباب گوشت خرگوش و كبك آنها نیز به راه است (البته به صورت محدود).

ب: تاریخچه روستا

-گذشته روستا
بنابراسناد تاریخی موجود واقوال ریش‌سفیدان اولین بانیان روستای پرگو شش برادر از اهالی شیروان بوده‌اند كه حدود 900 سال پیش به علت نزاعهای قومی طایفه‌ای از منطقه خویش به خلخال و پرگو گریخته‌اند البته برخی نیز بنای این روستا را منسوب به دوران اشكانی می‌دانند. مشخص نیست كه آیا قبل از ورود این شش برادر به این منطقه در آغاز كسی درروستای ابراهیم اباد زندگی می کرده ویا هنگام ورودانان روستای ابراهیم اباد متروکه بوده است . آنچه مسلم است این است كه بانیان این روستا همان شش برادر معروف هستند كه عبارتند از: ابوالفتح، صادق، مهدی‌خان، حاجی‌عیوض، میرزاعلی، حیدرخان كه هر كدام از آنها به ترتیب سررشته طایفه‌های ابراهیمی- حاجی عیواضلی- میرزالی( سلامی- مرادی)،

(میزراعلی- حیدرخانی) هستند كه بعدها خانواده وطایفه‌های سادات كمالی( آل هاشم‌لی- سلیمانی) عزیزیان- حیدرلی- هاشمی- ناصری و ملكی و …… به آنها اضافه شدند.
اقوال مختلفی در مورد وجه تسمیه‌های پرگو ذكر شده‌ برخی نام پرگو را شكل تغییر یافته بركوه به علت كوهستانی بودن منطقه می‌دانند برخی دیگر نیز آن را برگفته از پیرگور( به علت داشتن گورهای قدیمی) و بعضی دیگر پرقو به علت قرارگرفتن در منطقه كوهستانی و ییلاقی می‌دانند.

-اماكن تاریخی روستا
1- روستای ابراهیم آباد در شمال روستا در منطقه چوبان یاستیقی كه هنوز بناهای قدیمی در آنجا دیده می‌شود.وبنا به گفته ریش سفیدان روستا از زمانهای گذشته ودر زمان پدران پدران انهانیز انجا ویرانه بوده است .
2- امامزاده معروف( حیدرآباد) درشرق كه قبرستان‌ روستا در اطراف آن بناشده‌است .

3- قلعه تپه سی ( قیزقلعه) كه در بین اهالی روستا معروف است كه در آن قبر‌های باستانی در گذشته‌های دور وجود داشته و در قدیم نیز مردم برای پنهان‌كردن مسكوكات خود در آن منطقه می رفتند كه بعدها در هنگام جنگ جهانی دوم كه ارتش شوروی وارد ایران شده و شمال ایران را اشغال نموده‌ بود روی تپه‌ای كه این بنا ساخته شده‌بود یك سنگر سنگی ساختند كه محل استقرار تیربار و مسلسل بوده‌است. كه دیگر آثاری از آن باقی نمانده.
4- سنگر ارتش سرخ كه هنوز آثار آن برجای است كه حتی علامت داس چكش حک شده برروی میله وسط سنگر به صورت كم‌رنگ دیده می‌شود.این سنگر نیز به مانند سنگر قبلی از سنگهای اطراف وبر روی بلندی (تپه)به منظور نگهبانی و دیده بانی ساخته شده است .

5- كوههای اكیزلر(دوقلوها) در 5 كیلومتری غرب روستای پرگو واقع شده‌است كه مردم روستاهای اطراف قبل از فصل درو در آنجا جمع شده و قربانی می‌نمودند و پس از صرف ناهار باز گشته و درو را آغاز می‌نمودند كه به نظر می رسد این رسم از دوران پیش از اسلام باقی مانده است وبه جشن درو معروف است. ریش‌سفیدان روستا بیان می‌كنند كه سالهای پیش از‌آنجا مسكوكات قدیمی بدست آمده و از سال 1356 توسط سازمان میراث فرهنگی حصاركشی شده و از ورود مردم به آنجا جلوگیری می‌شود.
6- بقایای روستای ابراهیم‌آباددر 2600 متری روستای پرگو قرار دارد كه تنها آثار باقیمانده از آن قبرستان و لوله‌كشی سرامیكی است كه آب چشمه ی اورتمه بلاغ را به روستا می‌رساند.

-حوادث تاریخی
1- در سال 1283 قحطی بزرگی رخ نمود كه مردم روستا به صورت گروهی و به همراه خدم و حشم خود به گیلان كوچ نموده‌اند كه در آنجا نیز با فروش اموال روزگار می‌گذراندند. كه بعدها دوباره به روستا بازگشته‌اند.
2- ورود ارتش سرخ در سال 1320 به روستا و گرفتن اجباری اسلحه‌های سربازان فراری ارتش ایران كه به علت تدابیر بزرگان روستا درگیری ایجاد نشده و به اموال مردم نیز هیچگونه دست‌درازی نگشته. 3-درسال 1326 قحطی در روستا بوجود آمده كه چون كشاورزی روستائیان بر كشت دیم استوار بوده‌است براثر خشكسالی محصول رشد نكرده ومردم به شدت دچار كمبود غذا شده و مردان روستا برای تهیه غذا برای خانواده‌های خود تمام حیوانات خود را فروخته‌ و از اسالم و گیلان برنج تهیه نمودند.

بخش دوم :

سیمای روستا

– توزیع مراكز مسكونی و اماكن عمومی روستا
مراكز مسكونی در كوچه‌هایی كه به در خیابان اصلی روستا منتهی میشوند قرار دارند و خانه‌های مسكونی در كنار هم و دور از مزارع و باغات ساخته شده و ساختمان مدرسه در انتهای روستا و در كنار جاده بناشده و ساختمان شعبه نفت و قهوه‌خانه در ابتدای روستا و در كنار هم می‌باشد و باغات تقریباً همگی در فاصله كمی از روستا و در سطحی پائینتر از روستا واقع هستند و مزارع از روستا نسبتاً دور هستند.
این روستا دارای یك مسجد می‌باشد كه در مركز روستا واقع شده و میدان اصلی روستا نیز در مقابل آن قرار دارد و محل تجمع مردم در مواقع ضروری و در اوقات بیكاری می‌باشد و به آن( جلوی مسجد ) می‌گویند.
روستای پرگو فاقد حمام عمومی می‌باشد و فقط یك دوش صحرایی دارد كه مخصوص استفاده مردان می‌باشد كه در اصطلاح زبان محلی به چیمجك معروف است.
مدرسه روستا همانطور كه گفته شد در انتهای روستا می‌باشد كه ابتدا فقط مدرسه ابتدایی بودكه بعد از انقلاب اسلامی یك مدرسه راهنمایی نیز در كنار آن ساخته شده است.

-راههای ارتباطی با محیط اطراف
روستای پرگو بوسیله یك جاده كه در سالهای اخیر آسفالت شده به مركز شهرستان و استان واز طرف دیگر به شهر میانه متصل است و طول آن 96 كیلومتر می‌باشد. با روستاهای دیگر نیز بوسیله جاده‌های خاكی و یا جاده اصلی ارتباط برقرار می‌كند و یا ازطریق راههای میان بر كه از داخل دشتها و چراگاههامی گذردبه روستاهای دیگر رفت و آمد می‌كنند.

-مسكن و تسهیلات زندگی
ساختمانهای روستا همه كاهگلی هستند و داخل خانه‌ها بوسیله گل سفیدی هر ساله سفید می‌شود و كل ساختمان خانه شامل یك اتاق خیلی بزرگ كه تنوری در میان آن قرار دارد ساخته شده كه در هر خانه چند ستون به نام« دیرك» قرار دارد كه از جنس چوب است و سقف چوبی خانه كه از روی بنا كاهگلی شده را نگه می‌دارد و د رسقف هر خانه چند روزنه تعبیه شده كه« باجا» نامیده می‌شود و برای عوض‌شدن هوای داخل خانه و همچنین ورود نور آفتاب ساخته می‌شود این خانه و اتاق بوسیله راهرو كوچكی كه متصل به همان اتاق

است به طویله متصل می‌شود دراین راهرو گودالی دردار تعبیه شده كه بعنوان سیلو از آن استفاده می‌شود و غلاتی مانند گندم، جو همراه با كالا كه رطوبت غلات را می‌گیرد درون این گودال ریخته می‌شود و به این راهرو سه تاچهار در باز می‌شود كه عبارتند از 1- در ورودی به ساختمان 2- در ورودی به اتاق نشیمن 3- در ورودی به اتاق مهمان كه بعد از چند پله قرار دارد. 4- و درست مقابل در ورودی در متصل به طویله واقع شده‌است. مردم این روستا برای محافظت از جان دامهای خود چنین ساختمانی را بنا نهاده‌اند و اتاق پذیرایی خانواده نیز با دو- سه پله از قسمت دیگر خانه جدا می‌شود و در اتاق پذیرایی تنور و اجاق دیده نمی‌شود و كف آن با فرشهای دستباف مفروش می‌شود و این درحالی است كه كف اتاق نشیمن كه

درون آن تنور و اجاق قرار دارد با گلیم مفروش است. در دیوار هر خانه تعداد طاقچه و گنجه قرار دارد كه وسایل زندگی را در آن قرار می‌دهند و در اتاق پذیرایی نیز در این طاقچه وسایل تزئینی قرار داده می‌شود این روستا تا دوسال پیش فاقد نیروی برق بود و روشنایی خانه‌ها بوسیله فانوسهای نفتی و یا الكلی تأمین می‌شد. در این روستا آب مصرفی در سال 1326 بوسیله نهر توسط روستائیان از چشمه اورتمه بلاغ به روستا منتقل شده با شكایات مردم روستا لوله‌كشی روستا توسط دولت در سال 1346 انجام شده كه بوسیله 5 شیر درنقاط مختلف روستا آب اهالی تآمین می‌شده كه تاكنون نیز به همان صورت استفاده می‌شود خانه‌های روستا فاقد لوله‌كشی مستقیم می باشد و خانه‌ها فاقد حمام می‌باشند و فقط در

داخل هر خانه محلی بنام پاشویه قرار دارد كه آب گرم آن توسط تنور خانه تأمین می‌شود تا سال 1363 كلیه واحدهای مسكونی از سنگ قلوه و شكسته محلی با گل و چوب و كاه‌گل ساخته می شده وشکل داخلی خانه به همان شکلی بود که توضیخ داده شد وتعداد اتاقها به همان دو اتاق مخدود می شد وفقط برحی از افراد متمکن بودند که تعداد اتاقهای بیشتری داشتند ولی بعد از این تاریخ با مهاجرت اکثر روستاییان برخی از منازل خالی از سکنه مورد استفاده اقوام انان یا دیگر روستاییان قرار گرفت وهم زمان برخی از افراد مهاجر که

وضعیت مالی بهتری یافته بودند شروع به باز سازی منازل خود با مصالح ساختمانی ومعماری روز نمودند.که امروزه در این روستا بسته به وضعیت معیشتی افراد مدل و مصالخ ساختمانی انان متفاوت می باشد که چون اکثر افراد باقی مانده در روستاکسانی هستند که قدرت مهاجرت ندارند اکثر ساختمانها به شکل قدیمی وتقریبانیمه مخروبه هستند وساختمانها ی جدید متعلق به افراد مهاجر می باشد که از انها به عنوان استراحتگاه در ایام تعطیل استفاده می کنند ودر باقی ایام خالی از سکنه می باشند.

بخش سوم:

جمعیت شناسی

الف- ساخت جمعیت

– توزیع سنی و جنسی جمعیت
تعداد جمعیت كنونی این روستا 130 نفر است كه اكثراً یا مسن هستند یا افرادی كه توانایی زندگی كردن در شهرها را ندارند و از امكانات مالی كمی برخوردارند.

– توزیع جمعیت برحسب سواد
در این روستا 70 درصد مردها و 35 درصد زنها با سوادند وعلت کم سوادی زنها در رو.ستا به علت اعتقادات مردم روستا است که اکثر خانواده ها به علت مرد بودن معلمان مدرسه وهمچنین نیاز به کمک دختر در خانه وهم چنین پایین بودن سن ازدواج اجازه مدرسه رفتن به دختران خود نمی دادند. که امروزه با بالا رفتن اگاهی مردم وبه وجود امدن مدارس شبانه روزی مخصوص دختران روستایی وضعیت تحصیلی دختران روستا رو به پیشرفت می باشد.

-جمعیت فعال
در روستای پرگو 90 درصد جمعیت فعال هستند و فقط كودكان خردسال و پیران كار انجام نمی‌دهند.واکثر جمعیت فعال روستا در کارهای کشاورزی ودامداری وصنایع دستی مشغول میباشند.

-توزیع جمعیت برحسب شغل
جمعیت شاغل این روستا كه به صورت كارهای كشاورزی ودامداری و تولید صنایع دستی انجام وظیفه می‌نمایند و برخی نیز در ادارات دولتی مشغول بكار هستند. با توجه به جدول توزیع سنی و جنسی جمعیت اكثر جمعیت این روستا جمعیت فعال هستند و بیشترین درصد سنی در سنین 10 تا 20 سال قراردارند و كارهایی مثل كمك در مزرعه و تولید كشاورزی وكمك در داخل خانه به مادر و تولید مواد دامی ، صنایع دستی را انجام می دهند و گروه سنی 20 تا 40 سال مدیریت كارهای كشاورزی و تولیدات دامی و صنایع را انجام می‌دهند و كودكان زیر ده‌سال نیز كارهایی مثل چوپانی و كارهای خرد و ریز خانه را انجام می‌دهند.
و پیران و گروه سنی بالای 40 سال نیز كارهایی مثل نخ‌ریسی و خشك‌كردن زردآلو و بعضی كارهای سبك دیگری پردازند.

ب – حركات جمعیت

-زادو ولد
زاد و ولد در این روستا در قدیم بسیار زیاد بوده ولی با گذشت زمان و بالارفتن سطح فرهنگ از تعداد زادوولد كاسته شده‌است كه این میزان كاهش هنوز هم ادامه دارد.

-مرگ و میر
مرگ و میر نیز مانند زادو‌ولد سیر نزولی دارد و علت این امر هم بالارفتن سطح فرهنگ مردم و رعایت نكات بهداشتی است و هم پیشرفت امكانات پزشكی روستا و ورود بهیار و تأسیس اتاق بهداشت در روستا است كه میزان مرگ و میر را بخصوص در میان كودكان را كاهش داده‌است.
-مهاجرت
در این روستا مهاجرت در سالهای گذشته بسیار فراوان بوده و هنوز هم ادامه دارد و مهاجرت‌ها همه از نوع مهاجرت دائمی است كه به علت عدم وجود امكانات در روستا و همچنین مهاجرت سایر اعضای فامیل صورت می‌گیرد و از سال 70 تا 80و هیچ مهاجرتی انجام نشده‌است. اکثر مهاجرتهای کنونی به صورت فصلی می باشد.

بخش چهارم:

ساخت ونظام اجتماعی روستا

-روابط روستائیان
در این روستا قدرت مالك و میزان تسلط آن بر روستائیان از سال 1330 سیر نزولی پیدا كرده و تا سال 1355 یعنی در پایان اصلاحات ارضی میزان این تسلط به صفر رسیده‌ است.
اكثر روستائیان كشاورز و دامدار هستند و تعدادی نیز پیشه‌ور و مكتبدار بوده‌اند كه این مشاغل به صورت ارثی به فرزندان خانواده می رسیده و لی تغیر شغل و مسكن نیز رایج بوده كه بستگی به میزان خردمندی و هوش و استعداد وموقعیت اقتصادی و موفقیت دركار هر فرد بستگی داشته است. در این جامعه زنان جوان و كودكان اجازه هیچگونه اعمال نظری نداشته‌اند ولی هر فردی به میزان شخصیت خود مورد احترام قرار می‌گرفته است حتی اگر زن بوده.
امروزه به گفته ی اهالی روستا بخصوص زنان ودختران وضعیت انان بهبود یافته وزنان هم اطلاعات وسواد لازم برای اظهار نظر را دارا می باشند هم خانواده ها پذیرای نظرات انان می باشدولی هنوز کافی نیست.

-قشرهای اجتماعی
در این روستا قشرهای اجتماعی عبارتند از 1- كشاورزان و زمینداران كه دارای نسق هستند. 2- سادات كه اجازه داشتن زمین را دارند و كارهای تبلیغی انجام می‌دهند و روحانیون 3- پیله‌وران و كاسبها كه اكثراً از مهاجران سایر روستاها هستند كه البته بعد از اصلاحات ارضی نسق‌داران نیز به كاسبی می‌پرداختند چون درآمد بیشتری داشت تغییرات عمده‌ای در قشرهای اجتماعی تا قبل از اصلاحات ارضی وجود نداشت ولی بعد از اصلاحات ارضی تغییراتی بوجود آمد و عوامل مؤثر درقشربندی اولاً وابسته‌بودن یا نبودن به یكی از خانواده‌های اصیل روستا( صاحب نسق) ثانیا کسب علم ودانش به صورت حوزوی یا دانشگاهی.
تحرك اجتماعی به صورت افقی بسیار زیاد است اما به صورت عمودی تحرك در صورتی انجام می‌شود كه فرد خود به وسیله هوش و استعداد و خلاقیت خویش پیشرفت نماید.

-روابط اجتماعی
روابط اجتماعی در حال حاضر در روستا از حالت خانوادگی تبره‌ای و صاحب نسق بودن درآمده و همه روستائیان به جزئ برخی موارد دارای روابط خوبی هستند و اكثراً با هم رفت و آمد خانوادگی دارند.
برخی اوقات نیز به علت اختلافات نزاعهایی هم صورت می گیردولی چون جمعیت روستا کم است طبعا تعداد دامن زنندگان به این نزاعهانیز کم می باشد ونزاعها زودتر به صلح وارامش می رسد .
به نظر می رسد یکی دیگر از دلایل کاهش نزاع در این روستا با توجه به گفته ی برخی از اهالی اگاهی مردم از حقوق اجتماعی خویش است که با شکایت وگرفتن دیه توسط شاکیان مردم از ترس زندانی شدن وپرداخت دیه خویشتن داری بیشتری از خود نشان می دهند.
اما در گذشته و در زمانی که مهاجرت جمعی صورت نگرفته بوده به علت تعداد زیاد اهالی روستا گاهی اوقات این نزاعها به صورت تیره ای وقبیله ای در می امده که گرچه با وساطت بزرگان پایان می یافته ولی طبعات ان در بین روستائیان تا مدتها ادامه داشته است.

بخش پنجم:

مالکیت وتحول ان

-سابقه مالکیت در روستا
1- اوایل تشكیل روستا مالكیت مربوط به ملاكین و خوانین منطقه بوده و رابطه ارباب- رعیتی مطابق سایر روستاهای آذربایجان و ایران اعمال می‌شده كل مالكیت خلخال تا زمان فتحعلی‌شاه به نام ایل سعادلو( سعیدلو) بوده كه در زمان حكومت فتحعلی‌شاه به مبلغ 345 تومان به سه نفر از اهای هروآباد( خلخال) فروخته شد و آنان نیز بخشی از املاك خود را به اهالی روستا فروختند كه به عنوان خرده مالكین برروی زمین‌های خود كارمی‌كردند از مجموع 96 شعیر املاك روستای پرگو 48 شعیر آن متعلق به خرده‌ مالكین روستا بوده و مابقی زیر نظر سه نفر از برادران صادقی خلخالی به نامهای امن‌الله- یدالله- سیف‌الله خریداری و در اختیار زارعین قرارگرفته بود.

-نسق بندی
در تقسم نامه‌های روستای پرگو 48شعیر به نام خرده مالكین در دفاتر اسناد رسمی ثبت و نسق به نام آنان برگزار گردید ه كه عبارتند از طایفه ابراهیملی 16 شعیر شكریها 16 شعیر – حاجی عیواضلی 16 شعیركه به تناسب توانمندی بین افراد مختلف طایفه تقسیم و حسب قوانین ارث بعد از فوت مالك به وراث شیخ صادق گیوی خلخالی منتقل گردیده.
48 شعیر دیگر به نام برادران حاج امن‌الله – حاج یدالله و حاجی سیف‌الله صادقی گیوی خلخالی بوده كه آنان نیز به بقیه اهالی در قالب مالك زارع تحویل و سالیانه اجاره خود را به صورت نقدی و غیرنقدی دریافت می‌كردند.

– قوانین ارثی
مطابق مواد قانون اصلاحات ارضی كه از سال 1342 به مرحله اجرا درآمد 48 شعیر متعلق به ملاكین به صورت اقساط به زارعین واگذار گردید كه هنوز هم بعضی از زارعین اقساط خود را به طوركامل پرداخت نكرده‌اند و نسق زراعی به نام مالكین قبلی می‌باشد.
از سال 58 به بعد در پیرامون مهاجرت بی‌رویه روستائیان به شهرها اكثر مالكین و زارعین به شهرهای بزرگ و كوچك مهاجرت و زمین‌های زراعی بلاصاحب در حال تبدیل به موات بوده و بعضی از زمین‌های آبی و باغات توسط اقربای باقیمانده اهالی اداره می‌شود لیكن تغییری در اصل مالكیت و انتقال به غیر صورت نگرفته است.

بخش ششم:

نهادهای اجتماعی

الف- خانواده

– ساخت خانواده
در گذشته خانواده به صورت گسترده بوده و هر خانواده شامل سه نسل یا بیشتر بوده كه همه در كنار هم زندگی می‌كردند و دارای درآمد زمینها و اموال مشتركی بوده اند كه ریاست همه آنها را پدر خانواده به عهده داشته ولی در حال حاضر خانواده‌ها كوچكتر شده و فرزندان برای ادامه تحصیل یا پیداكردن كاری به غیر از كشاورزی مهاجرت كرده‌اند و یا فرزندان بعد از ازدواج مستقل می‌شوند.
در گذشته هر خانوار تا بیست نفر هم می‌رسیده كه هر چه تعداد زیادتر بوده به تبع آن تولید و درآمد هم زیاد بوده و هر چه تعداد یك خانواده بخصوص تعداد فرزندان ذكور آن بیشتر بوده باعث افتخار و سربلندی خانواده بوده‌است ولی در حال حاضر بیشتر جوانان مهاجرت كرده‌اند و به كاری به غیر از كشاورزی پرداخته‌اند و داشتن فرزندان بیشتر باعث افتخار نیست.

-موقعیت اجتماعی افراد در داخل خانواده
رئیس خانواده پدر خانواده است كه مدیریت اكثر كارهای بیرون خانه با اوست و زنان در امور كشاورزی هیچگونه دخالتی ندارند اما دامداری و صنایع دستی و كارهای درون خانه همه به عهده مادر خانواده است و این كارها عبارتند از تولید مواد لبنیاتی و دوشیدن شیر و تولید فرش و گلیم همه به عهده زنان خانواده با مدیریت مادر خانواده است و مادر مخصوصاً زمانی كه داماد و عروس داشته باشد مشاور و معاون پدر خانواده است و فرزندان به عنوان فرزند باید از پدر و مادر اطاعت كنند و در واقع دارای منافع مشتركی با پدر و مادر خانواده هستند كه البته امروزه دیگر چنان خانواده‌های گسترده با منبع درآمد مشترك كمتر وجود دارد.

-روابط خانوادگی و طایفه‌ای
افراد در روستا به صورت خانوادگی و طایفه‌ای هستند و روابط افراد خانواده با یكدیگر و با افراد و خانواده‌های دیگر طایفه صمیمی است وبا وجود امکان اختلافات داخلی در برابر سایر طایفه ها دارای اتحاد می با شند.وابستگی عاطفی میان افراد خانواده زیاد است و در غمها و شادیها به صورت خانوادگی و طایفه‌ای حضور دارند.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir