توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران فایل ورد (word) دارای 269 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران فایل ورد (word)  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران فایل ورد (word)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران فایل ورد (word) :

نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران

مقدمه :
هر كه نامخت از گذشت روزگار هیچ ناموز از هیچ آموزگار
رفتار سیاسی آمریكا در قبال نهضت ملی شدن نفت ایران ، عنوانی دیگر از «مجموعه ی ایران و قدرتهای بزرگ » با محوریت ایالات متحده آمریكاست .

این عنوان در واقع گزارشی است مستند از نحوه ی برخورد دیپلماسی دولت آمریكا در فاصله ی سالهای 1330-1332 شمسی برابر با 1950-1952 میلادی كه منابع اولیه ی مورد استناد آن اینك به صورت مجموعه ای در اختیار اداره ی آرشیو «مركز اسناد و تاریخ دیپلماسی » است .
بخش هایی از این گزارش بیش از گذشته این فرض را در نظر می‎آورد كه دولت آمریكا از زمان حكومت ترومن موضوع براندازی دولت دكتر مصدق را در نظر داشته و حتی طراحی اولیه ی كودتا نیز از همان هنگام صورت پذیرفته بوده است . قوت گرفتن این فرض در برابر نظری كه معتقد است روی كار آمدن دولت جمهوری خواه سبب گردید تا نگاه حكومت آمریكا به جریانات ایران طی آن سالها دچار

دگرگونی شود طی دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیش از گذشته مورد توجه واقع شده است . هم چنین از بررسی اسناد و مدارك مبادله شده میان سفارت امریكا در تهران و وزارت امور خارجه ی آمریكا ، كاملاً این واقعیت نمایان می‎شود كه دولت در واشنگتن و كارگزاران در تهران ، همگی به میزان قابل ملاحظه ای از یك دیدگاه مشترك در برابر ایران و مسائل آن برخوردار بودند .
چكیده ی تحقیق :

این تحقیق براساس نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران می‎باشد كه در آن عنوان هایی چون اشغال ایران توسط آمریكایی ها ، انگلیسی ها و روسی ها ، حضور آمریكایی ها در ایران به قصد اجرا كردن اهدافشان در ایران و به خصوص بدست آوردن نفت ایران ، شكل گیری سیاست آمریكا در ایران ، نقش آمریكا در به قدرت رساندن رزم آرا به عنوان نخست وزیر در ایران و .. به بحث گذاشته شده است و در آخرنیز مطلبی درباره ی نفت ایران امروزی نوشته شده است كه هم اكنون نفت در كشور ما چگونه مصرف و مبادله می‎شود .

فصل اول
نگاهی گذرا بر سیاستهای آمریكا در ایران
از 1941 تا 1950
1- ایران و آمریكا 1945-1941
اشغال ایران
موقعیت استراتژیكی ایران و ضرورت حفظ منابع نفتی و ادامه جریان صدور نفت به انگلستان برای ادامه مبارزه با آلمان هیتلری در نبردی سرنوشت ساز ، پس از تهاجم آلمان به شوروی در ژوئیه 1941 (1320) ، ضررورت اشغال ایران را توسط انگلیسی ها ایجاب می كرد . كمك رسانی به

شوروی برای مقاومت در مقابل تهاجم آلمان و ممانعت از دستیابی آلمانی ها به منابع نفتی قفقاز از یك سو ،‌ ولزوم حفظ و حراست از منابع و تاسیسات نفتی و بخصوص پالایشگاه آبادان كه یكی از مهمترین منابع تأمین احتیاجات نفتی متفقین در عملیات جنگی علیه آلمان بود ، از سوی دیگر و بی اعتمادی نسبت به ملت و دولت ایران ، و شك و تردید موجه انگلیسی ها نسبت به عملیات چریكی و خرابكاری در تاسیسات نفتی جنوب ایران ، انگلیسی ها را مصمم به اشغال ایران كرد .

عملیات اشغال ایران و مسائل پس از آن ، به تنهایی ، از عهده انگلستان بر نمی آمد . بنابراین ، از شوروی در خواست كرد كه در اشغال ایران و عملیات كمك رسانی به آن كشور به انگلستان كمك كند . از آنجا كه اشغال یك كشور بی طرف نه از نظر موازین اخلاقی و حقوق بین الملل و نه از جهت سیاسی و نظامی موجه نبود ، انگلیسی ها با به راه انداختن تبلیغات وسیعی دایر بر اینكه ستون پنجم المان در ایران سخت مشغول فعالیت علیه متفقین است و دولت ایران نه تنها از فعالیتهای آنها ممانعت به عمل نیاورده ، بلكه با آنها همكاری می‎كند ، بهانه لازم را برای تهاجم به ایران و اشغال كشور فراهم كرد .

در بامداد سوم شهریور 1320 نیروهای انگلیسی و روسی از جنوب و شمال ، كشور بی دفاع و بی طرف ایران را مورد تهاجم قرار داد . طی سه روز بعد موفق به اشغال بخشهای وسیعی از خاك كشور و حتی پایتخت شدند .این اقدامات سبب شد پس از دو سال قطع روابط ایران و آمریكا در فاصله سالهای 17-1315 و پس از آن ، كه روابط ایران و آمریكا در سطح بسیار نازل سیاسی جریان داشت ، برای دیگر بار ایران توجه خود را به آمریكا معطوف داشت . وزیر مختار ایران در واشنگتن در چهارم شهریور 1320 و یك روز پس از تهاجم شوروی و انگلستان به ایران ، از معاون وزارت امور

خارجه آمریكا در خواست مداخله و میانجیگری بین ایران و انگلستان و شوروی را كرده و در یك مصاحبه مطبوعاتی اعلام داشت : « مردم آمریكا باید مطمئن باشند كه قوای آلمان در ایران حضور ندارد و ادعای فعالیت ستون پنجم آلمان در ایران صحت نداشته و كذب محض است . »

در اقدامی دیگر ، رضاشاه خواستار مداخله و میانجیگری روزولت رئیس جمهور آمریكا شد . روزولت كه در اندیشه و متوجه هدفها و منابع حیاتی متفقین بود ، در پاسخ دیرهنگام خود به رضا شاه اطلاع داد كه كاری از دست او ساخته نیست . در همین حال ، وزارت امور خارجه آمریكا از دولت انگلستان خواست كه با صدور اعلامیه ای مشترك از سوی انگلستان و شوروی ، استقلال و

تمامیت ارضی ایران تضمین گردد . در 20 مرداد 1320 وزیرمختار ایران در واشنگتن در گفت و گویی با معاون وزارت امور خارجه آمریكا در امور خاورمیانه یادآور شد كه « تحولات فعلی ایران شباهت زیادی با اوضاع ایران در سال 1907 و تقسیم ایران به مناطق نفوذ روس و انگلستان دارد . روسیه و انگلستان در جنگ جهانی اول هم بی طرفی ایران را نادیده گرفتند . » وزیر مختار ایران خواهان حمایت و پشتیبانی دولت آمریكا از ایران شد.

حضور آمریكایی ها در ایران
پس از اشغال ایران ، انگلیسی ها از آمریكا تقاضای كمك برای افزایش ظرفیت راه آهن برای حل كمك های خود به شوروی كردند . در تابستان 1942 روزولت كه از ناتوانی انگلیسی ها در كمك رسانی به شوروی آگاه بود ، به انگلستان پیشنهاد كرد كه مسئولیت حمل مواد و مهمات برای شوروی ‌، به آمریكا واگذارشود و این پیشنهاد مورد قبول چرچیل قرار گرفت . درمهرماه 1321 ایالات متحده آمریكا با ایجاد« میسیون نظامی ایران » در جهت اجرای قانون وام و اجاره برای انگلستان ، اقدام به اعزام اولین گروه از نیروهای نظامی آمریكا به ایران كرد . میسیون نظامی آمریكا بعداً تحت عنوان « فرماندهی خدمات خلیج فارس » و در سال 1943 ( 1322) با نام « فرماندهی خلیج فارس » وظیفه عملیات حمل مواد و مهمات به شوروی را عهده دار شد .

حضور بیش از سی هزار نفر ازنیروهای نظامی آمریكا در ایران بدون كسب رضایت و موافقت قبلی دولت ایران ، موجب این استنباط دولت ایران شد كه آمریكا نیز قصد پیوستن به پیمان اتحاد سه گانه 1942(1321) میان ایران و شوروی و انگلستان را دارد و از دولت آمریكا خواست تا رسماً الحاق خود را به پیمان مذكور اعلام دارد . دولت آمریكا به ادله حقوقی الحاق آن دولت به پیمان سه گانه را نپذیرفت ودر مقابل اصرار ایران برای تعیین وضعیت نیروهای آمریكایی پیشنهاد كرد كه قرارداد دو جانبه ای در این مورد با ایران منعقد سازد . پس از ادامه طرح موضوع و اعلام نظر آمریكا برای قرارداد دوجانبه و پیشنهادهای متقابل ایران و رد آنها ازسوی آمریكا ، نهایتاً موضوع به فراموشی سپرده شد و هیچ قراردادی در این زمینه بین ایران و آمریكا منعقد نگردید .

نیروهای نظامی آمریكا در ایران همچون بخشی از ارتش بریتانیا در ایران عمل می كردند . با آنكه نیروهای آمریكایی صرفاً به خدمات فنی و مهندسی اشغال داشتند . اما ماهیت فعالیت آنها حاكی از آن بود كه هدفهای مهمتر و دورتری را تعقیب می كنند . علاوه بر حضور نیروهای نظامی آمریكا در ایران ، ضرورت حضور و وجود كارشناسان مالی واقتصادی آمریكا در ایران هم احساس می‎شد.

اشغال ایران موجب بروز آشفتگی و نابسامانی اوضاع اقتصادی و مالی كشور گردید و شدت گرفتن بحران اقتصادی خود تهدیدی علیه منافع متفقین به شمار می رفت . به پیشنهاد بولارد وزیر مختار انگلستان در ایران ، دولت انگلستان موافقت كرد كه در صورت درخواست ایران ، مستشاران مالی و اقتصادی آمریكایی برای سامان بخشیدن به اوضاع نابسامان اقتصادی ایران ، به استخدام دولت ایران در آیند . 1 با آغاز دوره زمامداری قوام السلطنه كه همكاریو استفاده از آمریكا را یكی از اصول سیاست خارجی خود قرار داده بود ،كار استخدام مستشاران اقتصادی آمریكا تسهیل گردید و

سرانجام هیئت آمریكایی به سرپرستی دكتر میلسپو در ژانویه 1943 ( بهمن 1332) رهسپار ایران شد .
حضور آمریكایی ها در ایران نتیجه و محصول اتفاق میان شوروی و متحدان غربی ، یعنی آمریكا و انگلستان و تلاش مشترك آنها علیه آلمان نازی بود . آمریكایی ها در همان اوایل حضور خود در ایران ،به اهمیت استراتژیكی ایران در جنگ و پس از جنگ پی برده بودند . این امر بدین معنی است كه منافع مورد نظر آمریكا در ایران درسال 1942 (1321) ، نه فقط منافع نفتی و اقتصادی ، بلكه منافع سیاسی – استراتژیكی بوده است . تهاجم بزرگ آلمان در 1942(1321) موقعیت نظامی و

استراتژیك تازه ای در همه جبهه های جنگ و از آن جمله در ایران ایجاد كرد . همین امر سبب شد تا آمریكا برای جایگاه استراتژیك ایران اهمیت بیشتری قائل شود ، تا آنجا كه دولت امریكا اعلام داشت كه دفاع از ایران امری حیاتی برای دفاع از آمریكاست و به همین سبب در ماه مارس 1942 ( اسفند 1321) ایران را واجد شرایط لازم برای دریافت كمك های برنامه وام و اجاره دانسته و اعلام كردكه ایران می‎تواند از كمك های امریكا از طریق برنامه وام و اجاره استفاده كند .

پس از صدور اعلامیه رسمی دولت آمریكا درباره واجد شرایط بودن ایران برای استفاده از كمك خهای برنامه وام و اجاره ، دولت ایران از آمریكا خواست تا مستشاران نظامی برای تشكیلات ژاندرمری و ارتش را در اختیار دولت ایران قرار دهد . وزارت امور خارجه آمریكا درخواست دولت ایران را صمیمانه و با اشتیاق مورد توجه و بررسی قرار داده و آن را فرصتی مغتنم برای برقراری روابط نزدیك و بیشتر و حضور در ایران قلمداد كرد . 1 احساس عمومی در وزارت امور خارجه آمریكا به طور قابل ملاحظه ای در جهت برآورده ساختن درخواست ایران برای اعزام مستشاران نظامی بود و مضافاً اینكه باید كمك های نظامی به ایران كرده و از آن كشور حمایتهای معنوی و مالی به عمل آورد .
آمریكا و نفت ایران

با افزایش علاقه مندی آمریكا به ایجاد ، حفظ و گسترش منافع خود در ایران ، سیاستمداران آمریكایی به كسب امتیاز نفت از ایران هم توجه جدی نشان دادند . در اكتبر 1943( مهر 1322) جیمز بیرنس رئیس اداره تجهیزات جنگی آمریكا در گزارشیبه رئیس جمهور تقاضا كرد كه دولت آمریكا شركت نفت ایران و انگلستان را وادار سازد كه حداقل یك سوم از تولید نفت ایران را به آمریكا تحویل دهد . درنوامبر 1942 ( آبان 1321) ستوان اورلف سرپرست مركز ضد جاسوسی انگلستان در منطقه مدیترانه گزارش داده بود كه آمریكایی ها بسیار علاقه مندند تا به هر صورتی موفق به كسب امتیاز نفت در ایران گردند . وی تأكید كرده بود تحقق این امر با توجه به منابع نفتی آمریكا در عربستان سعودی ، آمریكا را دارای منافع ویژه و دوگانه ای در ایران خواهد كرد .

از سوی دیگر ، در تعقیب استراتژی نیروی سوم و درجهت جلب علاقه مندی آمریكایی ها به مسائل ایران ، اعطای امتیاز نفت به شركتهای آمریكایی مورد توجه دولت ایران قرار گرفت . پس از آنكه وزیر مختار ایران در واشنگتن تمایل شركت استاندارد اویل وكیوم را در این زمینه تحصیل كرد ، دولت ایران از وزیر مختار آمریكا در تهران خواست تا تمایل دولت ایران جهت اعطای امتیاز نفت به شركتهای آمریكایی را به اطلاع وزارت امور خارجه آمریكا برساند و به شركتهای آمریكایی توصیه شود تا نمایندگان خود را به تهران فرستاد . متعاقب آن شركت انگلیسی – هلندی رویال داچ شل نیز

نمایندگانی برای مذاكره و كسب امتیاز نفت توسط كمپانی استاندارد داشت به وزیر مختار خود دستور داد تا هرگونه حمایتی را از شركت استاندارد وكیوم به عمل آورد .شركت نفتی سینكلر هم نمایندگان خود را به ایران اعزام داشت . در شهریور ماه 1323 دولت شوروی هم خواستار امتیاز نفت در مناطق شمالی ایران شد و بحرانی كه پس از آن به وجود آمد نهایتاً منجر به تصویب طرح منع مذاكره درباره نفت توسط مجلس شورای ملی شد . با تصویب قانون منع مذاكره درباره نفت

، وزارت امور خارجه امریكا به سفیر خود در تهران دستور داد تا مراتب حمایت آمریكا از تصمیم دولت ایران در مورد نفت ، علی رغم محروم شدن شركتهای آمریكایی رابه اطلاع دولت ایران برساند.1 آنچه در تحلیل این اقدام می‎توان افزود آنكه امریكائیها در آن مقطع تلاش داشتند با چنین مواضعی ضمن ارائه تصویری مناسب از خود عرصه را از رقبا خالی نمایند .

سفیر آمریكا در تهران با اظهار این مطلب كه ایران یك كشور مستقل است و باید در اتخاذ هر تصمیمی آزاد باشد و سرنوشت خود را تعیین نماید ،2 پیشتیبانی خود و دولت آمریكا را از ایران اعلام داشت ، وزارت امور خارجه آمریكا همچنین از آورل هریمن سفیر آمریكا در مسكو خواست تا به اطلاع دولت شوروی برساند كه :

سیاست دولت آمریكا دراین مورد براساس شناسایی و احترام به حق حاكمیت كشوری مستقل نظیر ایران است ، كه بدون تبعیض بتواند امتیازهای تجارتی را واگذار و یا از اعطای آن خودداری نماید . 3 روزولت رئیس جمهوری آمریكا پس از اتمام كنفرانس تهران در دسامبر 1943
( آذر1322) ، به هنگام عزیمت از ایران رئوس اصلی یك سیاست آزمایشی آمریكا در ایران را به ژنرال پاتریك هورلی ، مشاور خود ، دیكته كرد . ژنرال هورلی هدف سیاست آمریكا در ایران ، تقویت و حمایت ایران و كمك به ایجاد یك دولت آزاد و مستقل و متكی به خود توصیف شده بود . گزارش ژنرال هورلی در مورد سیاست امریكا در ایران مورد تصویب رئیس جمهور قرار گرفت و روزولت د

ر یادداشتی كه منضم به گزارش هورلی كرد ، نوشت :

به روایتی طرح روزولت برای ایران در حقیقت پذیرش یك نقش امپریالیستی به وسیله دولت آمریكا بود كه بیشتر با منافع آمریكا مرتبط بود تا پیشرفت و ترقی ایران . وزارت امورخارجه آمریكا براساس طرح ورزولت و توصیه های ژنرال هورلی یاداشتی كه تعیین كننده سیاست و خط مشی های آمریكا بود تهیه كرد تا به عنوان دستور كار دولتمردان آمریكا مورد استفاده قرار گیرد . هدف دولت آمریكا طراحی ساختار اقتصاد ایران براساس الگوی امریكایی بود و در عین حال منافع آتی آمریكا در تجارت ایران ، منابع نفتی و استفاده از موقعیت استراتژیك ایران تعیین شده بود . در 31ژوئیه 1944 ( 9

مرداد 1323) كفیل وزارت امور خارجه آمریكا طی دستورالعملی به سفارت آمریكا در تهران اطلاع داد كه ایالات متحده اهمیت روزافزون روابط خود را با ایران به خوبی درك كرده و آماده است تا نقش مثبت و فعالتری را در امور مربوط به ایران عهده دار شود . در این دستورالعمل به امكان فعالیتهای نفتی و موقعیت استراتژیك ایران اشاره و به ویژه بر اهمیت روز افزون منابع نفتی ایران تأكید شده بود . استدلال مقامات امریكایی در بیان به مقامات ایرانی طی دوره ای طولانی همواره آن است كه راه رسیدن به اهداف آمریكا هم حمایت و تقویت ایران بود تا بتواند در مقابل مداخلات و جاه طلبیهای

قدرتهای بزرگ مقاومت نماید . امریكائیها با ارائه این تحلیل سعی داشتند تا پوششی را بر نیات خود ارائه نمایند و بدینوسیله از شكل گیری نگاه نقادانه به سیاستها و رفتار خود ممانعت به عمل آورند . هر چند كه با قانون منع مذاكرات درباره نفت ، آمریكایی ها موقتاً از دستیابی به منابع نفتی ایران محروم شده بودند ، اما امیدواری زیادی داشتند كه پس از خاتمه جنگ به این هدف خود نائل شوند .

پس از پایان جنگ ، دولت آمریكا به حمایتهای دیپلماتیك خود ادامه داد . آمریكایی ها نیروهای نظامی خود را از ایران خارج ساختند و در مقابل شوروی كه از خروج نیروهایش امتناع می كرد ، موضع سختی اتخاذ كردند . اولین اقدام آمریكا ، پس از ممانعت ارتش سرخ از حركت نیروهای نظامی ایران به آذربایجان ، ارسال یادداشتی برای دولت شوروی در 24 نوامبر 1945 (3آذر1324) بود كه به شوروی توصیه شده بود كه ترتیبات و اقدامات لازم را برای تخلیه كامل و فوری ایران از نیروهای خود تا تاریخ اول ژانویه 1946 (12دی 1324) به عمل آورد.1 دولت شوروی درخواست آمریكا را رد كرد و ایران در واكنش به آن خواستار حمایت بیشتر آمریكا گردید . حسین علا در 29 نوامبر

(8آذر ) نامه شاه كه در آن خواستار اجرای مفاد اعلامیه تهران و تخلیه فوری نیروهای متفقین از ایران شده بود را تسلیم ترومن كرد . دولت آمریكا ضمن ارسال یادداشتی برای دولت ایران ، اعلام داشت كه ایالات متحده خود را موظف به حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران می‎داند.
آمریكا در روزهای آخر فوریه 1946(اوایل اسفند1324) مطلع شد كه شوروی قصد ندارد تا نیروهای خود را در روز دوم مارس ( آخرین روز مهلت تعیین شده در پیمان اتحاد سه گانه و اعلامیه تهران ) از ایران خارج كند ، بیرنس وزیر امور خارجه آمریكا در مصاحبه مطبوعاتی اعلام داشت كه چنانچه ارتش سرخ خاك ایران را به طور كامل ترك نكند ، ایالات متحده با شوروی به عنوان یك كشور نقض كننده عهدنامه ها به مقابله خواهد پرداخت . 2 در ششم مارس وزارت امور خارجه آمریكا یادداشت

اعتراضیه دولت آمریكا را توسط سفیر خود به دولت شوروی تسلیم كرد :
تصمیم دولت شوروی مبنی بر نگهداری نیروهای نظامی خود در ایران بعد از تاریخ تعیین شده در پیمان سه گانه 1942 موقعیت و وضعیتی را به وجود آورده است كه دولت ایالات متحده آمریكا نمی تواند به هیچ عنوان آن را نادیده گرفته و نسبت به آن بی تفاوت بماند . پس از بی اعتنایی دولت شوروی به هشدارهای آمریكا و انگلستان ، دولت آمریكا مصمم به تعقیب موضوع از طریق سازمان ملل متحد شد . بیرنس از هیئت نمایندگی آمریكا درسازمان ملل خواست تا موضوع را پیگیری نموده و حمایت و پشتیبانی كامل آمریكا را از ایران اعلام نماید . بر طبق مفاد منشور آتلانتیك دولت آمریكا از این حق برخوردار بود كه چنانچه مسئله ای صلح و امنیت جهانی را مورد تهدید قرار دهد ، توجه

شورای امنیت را به آن مسئله جلب نماید ، ولی اثبات این قضیه كه فعالیتها و اقدامات شوروی در شمال ایران و عدم خروج نیروهای شوروی از ایران صلح جهانی را مورد تهدید قرار داده است ، ساده نبود .
نماینده آمریكا در سازمان ملل به دبیركل اطلاع داد كه در جلسه آینده شورای امنیت آمریكا شكایت ایران را در دستور كار قرار خواهد داد . گرومیكو نماینده شوروی پس از اطلاع از موضوع به دیدار ترومن شتافت و از رئیس جمهور آمریكا تقاضا كرد تا با تعویق جلسه شورای امنیت و یا با مطرح نكردن شكایت ایران در جلسه آتی شورای امنیت موافقت نماید . ترومن قاطعانه و با صراحت درخواست گرومیكو را رد كرد . 1 رد تقاضای نماینده شوروی بلافاصله بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم تلقی شده است .

در 24 مارس ( 4 فروردین ) و قبل از تشكیل جلسه شورای امنیت و طرح مجدد شكایت ایران ، رادیو مسكو اعلام كرد كه طی شش هفته نیروهای شورشی به طور كامل خاك ایران را ترك خواهند كرد . سبب این تصمیم ناگهانی دولت شوروی و اعلام آن به وسیله رادیو مسكو و خبرگزاری تاس معلوم و مشخص نیست ، تصورمی شد كه ادعای ترومن در باب اولتیماتوم شدیداللحنی كه برای استالین فرستاده بود ، صحت داشته باشد . ترومن در 24 آوریل 1952

( 4 اردیبهشت 1331) در یك مصاحبه مطبوعاتی پرده از جریان این اولتیماتوم برداشت .
پس از انعقاد قرارداد نفتی ایران و شوروی موسوم به قرارداد قوام – سادچیكف ، دولت قوام از سوی شوروی تحت فشار قرار گرفت تا انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورای ملی را هر چه زودتر برگزار نماید تا از اینراه قرارداد نفتی به تصویب مجلس برسد . در 14 آبان 1325 قوام اعلام كرد كه برای حسن انجام و اجرای انتخابات در آذربایجان ، دولت قصد دارد بازرسانی را همراه با قوای نظامی به

آذربایجان اعزام دارد . سفیر شوروی پس از اطلاع از موضوع با تسلیم یادداشتی به قوام خاطرشنان ساخت كه اعزام قوای نظامی به آذربایجان سبب بروز شورش و و ناآرامی در منطقه خواهد شد و شوروی نمی تواند شورش وهرج و مرج در مجاورت مرزهای خود را تحمل كند . قولم السلطنه در 12 آذرماه در دستورالعملی برای علا از او خواست تا جریان امر را به اطلاع شورای امنیت برساند و دولت آمریكا را نیز از موضوع آگاه كند. قوام خود نیز با سفیر آمریكا در تهران مشورت كرده و از او درباره سیاست آمریكا استفسار كرد . جورج آلن سفیر آمریكا ضمن پشتیبانی از تصمیم دولت ایران ، روز 27 نوامبر ( 6 آذر ) رسماً اعلام داشت كه :

سیاست دولت ایالات متحده آمریكا در حفظ استقلال و حاكمیت ایران روشن و قاطع است . تصمیم دولت ایران جهت اعزام نیروهای نظامی به تمام نقاط كشور ، بخصوص نقاطی كه تحت كنترل كامل دولت ایران قرار ندارند ، به جهت حفظ نظم و امنیت یك اقدام طبیعی و شایسته است. 1
اظهارات جورج آلن بعداً توسط دین آچسن ، كفیل وزارت امور خارجه امریكا ، مورد تایید قرار گرفت و آچسن اعلام كرد كه اعزام نیرو به آذربایجان از طرف دولت ایران به هیچ وجه ربطی به اتحاد شوروی ندارد . 2

بعد از افتتاح دوره پانزدهم مجلس شورای ملی ، قوام می بایست قرارداد نفتی ایران و شوروی را برای اخذ تصمیم و تصویب یا عدم تصویب آن تقدیم مجلس كند . قوام كه در اجرای این امر دچار تردید شده بود ، نظرهای مشورتی دولتهای آمریكا و انگلستان را جویا شد . دولت آمریكا معتقد بود كه اعطای هرگونه امتیازی به روس ها در شمال ایران ، استقلال كشور را مورد تهدید قرارخواهد داد . چرا كه روسیه با بدست آوردن این امتیاز مشروعیت این نفوذ بیشتررا در ایران پیدا می كرد وبدین ترتیب حوزه نفوذ سنتی غرب در ایران دست به اقدامی بزند كه بر خلاف منشور سازمان ملل متحد باشد ، آمریكا از ایران حمایت خواهد كرد و حمایت آمریكا محدود به حمایتهای اخلاقی و معنوی نبوده و چنانچه استقلال ایران مورد تهدید قرار گیرد ، آمریكا بر حسب اتفاقاتی كه در ایران رخ خواهد داد ، تصمیم خواهد گرفت تا چگونه و تا چه حدی از ایران حمایت كند .

دولت آمریكا به طور كلی با اعطای امتیاز نفت مناطق شمالی ایران به شوروی مخالف بود و اعتقاد داشت كه این امر سبب نفوذ شوروی در منطقه خلیج فارس و در نتیجه درتمام منطقه خاورمیانه خواهد شد . دولت انگلستان هم با این نظر دولت آمریكا و همچنین در مخاطره قرار گرفتن استقلال ایران موافق بود ، اما نگرانی دولت بریتانیا از آن بابت بود كه چنانچه ایران از اعطای امتیاز نفت به شوروی امتناع ورزد ، ممكن است دولت شوروی برای كنترل حكومت مركزی ایران دست به یك كودتای انقلابی در ایران زده ، یا اینكه مبادرت به حمله نظامی و مداخله مسلحانه نماید ، كه در

هر دو صورت برای استقلال ایران و منافع غرب در ایران و منطقه خلیج فارس سخت خطرناك بوده دولت آمریكا متقابلاً اعتقاد داشت كه مداخله مسلحانه شوروی در ایران تمامی تشكیلات سازمان جدیدالتأسیس ملل متحد را در خطر ، و صلح و امنیت جهانی را مورد تهدید قرار می‎دهد و این امر مصائب و صدمات فراوانی برای جهان به دنبال خواهد داشت .

در 20 شهریور 1326 (11 سپتامبر 1947) جورج آلن سفیر آمریكا درتهران ضمن ایراد سخنرانی در انجمن فرهنگی آمریكا در تهران به شرح سیاست و نظر دولت آمریكا درباره مسئله نفت شمال ایران پرداخته و تایید كرد كه دولت ایالات متحده با اعمال هر نوع فشار و تهدید برای تحصیل امتیازات مخالف است . آلن ضمن اشاره به حمایت افكار عمومی آمریكا ازایران در مقابل هر نوع تهدید و فشار خاطرنشان ساخت كه :

ایالات متحده آمریكا تمام هم خود را مصروف رهایی مردم جهان ازترس و تجاوز خواهد كرد و عزم و اراده آمریكا در تعقیب این سیاست در مورد ایران قوی تر از هرجای دیگر از جهان است و این مقصود زمانی حاصل خواهد شد كه مردم ایران نیز عزم واراده خود را برای دفاع از حاكمیت ملی خود به منصه ظهور برسانند . 1

گسترش روزافزون منافع آمریكا در منطقه خاورمیانه درسالهای آخر دهه 1940 هر روز بیشتر ایالات متحده را به امور و مسائل خاورمیانه مربوط و علاقه مند می كرد و آمریكایی ها حریصانه و مشتاقانه و درعین حال با نگرانی در صدد توسعه منابع نفتی در منطقه بودند و دستیابی به منابع بیشتر نفت در خاورمیانه یكی از هدفهای اساسی سیاست خارجی آمریكا بود . با پایان گرفتن جنگ ، موقعیت بریتانیا به شدت تضعیف شده ، و فرصت مطلوبی برای گسترش منافع امریكا فراهم شده بود . توام با گسترش منافع امریكا در منطقه ، نیازهای استراتژیكی و مسئولیتهای آمریكا هم افزایش می یافت . آمریكا ناگزیر بود جلوی هر قدرت بالقوه مخالف در منطقه را سد نماید و با

برقراری روابط دوستانه با كشورهای منطقه و با دادن كمك های اقتصادی و نظامی ، همكاری وتشریك مساعی دولتهای منطقه را در جهت دفاع عمومی و مشترك از منطقه جلب نماید .
دكترین ترومن دولت آمریكا را موظف و متعهد به حمایت از ملل آزاد از طریق كمكهای اقتصادی و مالی برای مقابله با تلاشهایی كه از سوی اقلیتهای مسلح شده و فشارهای خارجی برای به

انقیاد درآوردن آنها صورت می گرفت ، می كرد . دكترین ترومن تحمیل رژیمهای توتالیتر بر ملتها را به وسیله تجاوزات مستقیم و غیرمستقیم ، خطری برای امنیت آمریكا تلقی می كرد . هر چند در دكترین ترومن نامی از ایران برده نشده بود ، ولی به راحتی می‎توان دریافت كه موارد اشاره شده در آن درباره ایران هم مصداق دارد . ایران از نظر استراتژیك برای آمریكا حائز اهمیت بود ، به طوری كه دفاع از ایران دفاع از امنیت امریكا تلقی شده بود ، ایران هم یكی از تولید كنندگان بزرگ نفت محسوب می شد و هم دارای مرزهای طولانی با اتحادشوروی بود و اقلیتهای مسلح شده و فشارهای خارجی نیز سعی در به انقیاد درآوردن حكومت مركزی داشتند . رئیس ستاد مشترك

نیروهای مسلح آمریكا موقعیت ایران را چنین تشریح می‎كند :
ایران با دارا بودن منابع عظیم نفت حائز اهمیت حیاتی و استراتژیك برای ایالات متحده آمریكا است . از نقطه نظر دفاعی ایران فرصت نیكویی را بریا تأخیر عملیات نظامی علیه منابع نفتی خاورمیانه كه در اختیار آمریكا است را فراهم می‎آورد . 1

دكترین ترومن واجد چنان اهمیتی بود كه وزارت امور خارجه آمریكا برای عملی كردن و به اجرا در آوردن آن ، بلافاصله اقدام به ایجاد نهادی به نام « دفتر امور یونان ، تركیه و ایران » در وزارت امور خارجه مبادرت كرد . آنچه جالب توجه است ، قرار گرفتن نام ایران در كنار نام كشورهای یونان و تركیه كه مركز ثقل دكترین ترومن بودند ، است .
گازویورسكی می نویسد ، با فروپاشی دو جمهوری خود مختار ( آذربایجان و كردستان ) اهمیت ایران برای سیاسگزاران آمریكا به سرعت افول كرد . گازیوروسكی دلیل این امر را پرداخت كمك مالی كمتر آمریكا به ایران در مقایسه با كمكهای آمریكا به ایرلند و سوئد و پرتغال كه در جنگ شركت نكرده و دچار ناآرامی هم نبودند ذكر می‎كند

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir