توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله ارتباط اخلاق و آزادی در pdf دارای 85 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ارتباط اخلاق و آزادی در pdf  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله ارتباط اخلاق و آزادی در pdf

مقدمه

موضوع

طرح مسئله

پیشینه‌ی تحقیق

اهمیت و ضرورت

اهداف و کاربرد

سؤالات اصلی

ساختار تحقیق

روش تحقیق

1- فصل اول : تعاریف و کلیات;

1-1 واژه اخلاق در لغت

1-2 واژه اخلاق در اصطلاح

1-3 واژه آزادی در لغت

1-4 واژه آزادی در اصطلاح

1-5 دسته‌بندی علم اخلاق

1-5-1 تقسیم از جهت اجرا

1-5-1-1 اخلاق فردی

1-5-1-2 اخلاق اجتماعی

1-5-2 تقسیم از جهت پژوهش

1-5-2-1 اخلاق توصیفی

1-5-2-2 اخلاق هنجاری

1-5-2-3 اخلاق کاربردی

1-5-2-4 فرا اخلاق

1-6 اهمیت و جایگاه علم اخلاق

1-7 منشأ نیاز انسان به اخلاق

1-8 باید و نبایدهای اخلاقی

1-9 اقسام آزادی

1-9-1 آزادی سیاسی

1-9-2 آزادی اقتصادی

1-9-3 آزادی شخصی

1-10 اهمیت و نقش آزادی از دیدگاه قرآن

1-11 آزادی هم حق و هم تکلیف

1-12 آزادی نعمت و امانت الهی

2- فصل دوم : ارتباط اخلاق و آزادی

2-1 ضرورت ارتباط اخلاق و آزادی

2-2 تقدم و تأخر

2-3 تقابل و ضدیت

2-4 اخلاق‌گرایی انسان

2-5 نظام احسن و انسان

2-6 حدود آزادی

2-7 آزادی در خدمت انسان

2-8 آزادی وسیله یا هدف ؟!!

2-9 حاکمیت اخلاق بر آزادی

2-10 بررسی نظرات مربوط به ارتباط اخلاق و آزادی

2-10-1 نظریه برتراند راسل

2-10-2 نظریه اگوست کانت

2-10-3 نظریه توماس هابز

2-10-4 نظریه شهید مطهری

2-11 آزادی مطلق یا نسبی

2-12 رابطه‌ی دین و اخلاق

2-13 رابطه‌ی عدالت و آزادی

3- فصل سوم : فایده ارتباط اخلاق و آزادی و مفاسد جدایی آن دو

3-1 تأثیر آزادی همراه با اخلاق در تکامل انسان

3-2 مفاسد آزادی منهای اخلاق

3-2-1 تشییع و رواج فساد و فحشا

3-2-2 اتهام اخلاقی  و جنسی

3-2-2-1 حرمت تجسس

3-2-2-2 عدم تشییع فاحشه

3-2-3 توهین و مسخره گرفتن اشخاص  و دست‌اندازی به حیثیت مردم

3-2-4 توهین به مقدسات و مسخره‌گرفتن مذاهب، عقاید و شخصیت‌های مورد ‌احترام مذهبی

3-2-5 طغیان غرایز

3-2-6 افشای مسایل امنیتی و اطلاعاتی

3-3 عدم منافات اصل آزادی با تقوا و پرهیزگاری در اسلام

نتیجه‌گیری

منابع و ماخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله ارتباط اخلاق و آزادی در pdf

1- قرآن کریم

2- آرمین ، محسن ، و همکاران ، 1379 ، رابطه دین و آزادی ، گردآورنده : امیررضا ستوده و حمیدرضا سید ناصری، تهران : ذکر

3- ابراهیم زاده آملی ، نبی الله ، 1382 ، دین شناسی ، تهران : بسیج دانشجویی

4- مسکویه ، ابوعلی ، 1375 ، کیمیای سعادت ( ترجمه طهاره الاعراق ) ، ترجمه ابوطالب زنجانی ، تهران : نقطه

5- اسماعیلی یزدی ، عباس ، 1383 ، فرهنگ اخلاق ، قم : مسجد مقدس صاحب الزمان ( جمکران )

6-ایازی ، سید محمدعلی ، 1379 ، آزادی در قرآن ، تهران : ذکر

7- پل ، ادواردز ، 1378 ، فلسفه اخلاق ، ترجمه انشاء الله رحمتی ، تهران : موسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان

8- جعفری ، محمد تقی ، 1387 ، حکمت اصول سیاسی اسلام ، تهران : موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری

9- جوادی آملی ، عبدالله ، 1378 ، تفسیر موضوعی قرآن کریم ( مبادی اخلاق در قرآن ) ، قم : اسراء

10- جوادی آملی ، عبدالله ، 1377 ، سلسله بحث های فلسفه ی دین ، فلسفه حقوق بشر ، قم : اسراء

11- حر عاملی ، محمد بن حسن ، 1386 ، وسایل الشیعه ، ج 18 ، تهران : اسلامیه

12- حقانی زنجانی ، حسین ، 1373 ، نظام اخلاقی اسلام ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی

13- دشتی ، محمد ، 1388 ، ترجمه نهج البلاغه ، تهران : پیام عدالت

14- دهخدا ، علی اکبر ، 1377 ، لغت نامه دهخدا ، تهران : موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران

15- راغب اصفهانی ، ابوالقاسم ، 1327 ، مفردات فی غریب القرآن ، ترجمه غلامرضا خسروی ، تهران : مرتضوی

16- ربانی گلپایگانی ، علی ، 1382 ، آزادی و دموکراسی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم ، قم : موسسه آموزشی پژوهشی مذاهب اسلامی

17- رسولی محلاتی ، سید هاشم ، 1382 ، غررالحکم و دررالکلم ، ج 2 ، تهران : نشر فرهنگ اسلامی

18- زاهدی ، احسان ، 1380 ، آزادی در اسلام ( عقل ، عقلا ، عرف ) ، قم : نشر الطیار

19- ژکس ، 1362 ، فلسفه اخلاق ( حکمت عملی ) ، ترجمه ابوالقاسم پورحسینی ، تهران : امیرکبیر

20- سبحانی ، جعفر ، 1383 ، مدخل مسائل جدید در علم کلام ، قم : موسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق (ع)

21- سروش ، محمد ، 1381 ، آزادی ، عقل ، ایمان ، تهران : علمی و فرهنگی

22- شریفی ، احمد حسین ، 1384 ، آیین زندگی ( اخلاق کاربردی ) قم : دفتر نشر معارف

23- صناعی ، مهدی ، 1375 ، پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی ، بی جا : دانشگاه فردوسی مشهد

24- فنایی ، ابوالقاسم ، 1384 ، دین در ترازوی اخلاق ، تهران : موسسه فرهنگی صراط

25- فهیم نیا ، محمد حسین ، 1384 ، دین و آزادی ، قم : مسجد مقدس جمکران

26- کی فرانکنا ، ویلیام ، 1376 ، فلسفه اخلاق ، ترجمه هادی صادقی ، قم : موسسه فرهنگی طه

27- لک زایی ، شریف ، 1382 ، آزادی سیاسی در اندیشه ایت الله مطهری و ایت الله بهشتی ، قم : بوستان کتاب

28- لک زایی ، نجف ، 1381 ، اندیشه سیاسی ایت الله مطهری ، قم : بوستان کتاب

29- مجتهد شبستری ، محمد ، 1382 ، ایمان و آزادی ، تهران : طرح نو

30- مجلسی ، محمد باقر ، 1374 ، بحار الانوار ، ج 100، 93 ، 74 ، بی جا : کتابچی

31- مصباح یزدی ، محمد تقی ، 1378 ، پرسش ها و پاسخ ها ، قم : موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی

32- مصباح یزدی ، محمد تقی ، 1378 ، سلسله مباحث اسلام ، سیاست و حکومت ، بی جا : سازمان تبلیغات اسلامی

33- مصباح یزدی ، محمد تقی ، 1367 ، فلسفه اخلاق ، تهران : اطلاعات

34- مصباح یزدی ، محمد تقی ، 1384 ، نقد وبررسی مکاتب اخلاقی ، نگارنده : احمد حسین شریفی ، قم : موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)

35- مطهری ، مرتضی ، 1387 ، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب ، تهران : صدرا

36- مطهری ، مرتضی ، 1370 ، انسان کامل ، تهران : صدرا

37- مطهری ، مرتضی ، 1387 ، فلسفه اخلاق ، تهران : صدرا

38- مطهری ، مرتضی ، 1374 ، گفتارهای معنوی ، تهران : صدرا

39- معین ، محمد ، 1371 ، فرهنگ فارسی ، تهران : امیرکبیر

40- موسوی خمینی ، روح الله ، 1368 ، صحیفه ی نور ،بی جا : وزارت ارشاد اسلامی

41- موسوی راد لاهیجی ، سید حسین ، 1380 ، اخلاق از دیدگاه قرآن ، پیامبر و عترت ، قم : امام شناسی و آثار الحجه

42- میر احمدی ، منصور ، 1381 ، آزادی در فلسفه سیاسی اسلام ، قم : بوستان کتاب

43- نراقی ،  ملا احمد ، بی تا ، معراج السعاده ، بی جا : هدی

44- نصری ، عبدالله ، 1382 ، فلسفه آفرینش ، قم : دفتر نشر معارف

45- نوری ، میرزا حسین ، 1407 ق ، مستدرک الوسایل ، ج 2 ، قم : موسسه آل بیت

46- یوسفی اشکوری ، حسن ، 1376 ، بازخوانی قصه خلقت ، تهران : قائم

1- فصل اول : تعاریف و کلیات

1-1 واژه اخلاق در لغت

اخلاق جمع «خُلق» و به معنای نیرو و سرشت باطنی انسان است که تنها با ایده‌ی بصیرت و غیر ظاهر قابل درک است، در مقابل «خَلق» به شکل و صورت محسوس و قابل درک با چشم ظاهر گفته می‌شود.[1]

1-2 واژه اخلاق در اصطلاح

ابو‌علی مسکویه، از بزرگترین اندیشمندان اخلاقی جهان اسلام، در تعریف اخلاق می‌گوید

«اخلاق حالتی نفسانی است که بدون نیاز به تفکر و تأمل، آدمی را به سمت انجام کار حرکت می‌دهد.[2]»

ملا‌احمد نراقی، از دیگر علمای اخلاق است که اخلاق را علمی دانسته‌‌اند که با آن راه تحصیل سعادت و آنچه به واسطه آن نفس نجات می‌یابد، یا به هلاکت می‌رسد، دانسته می‌شود.[3]

آیت‌الله مصباح یزدی نیز در تعریف اخلاق می‌گوید

«یک صفت نفسانی یا یک هیئت راسخه، یک حالتی که در نفس رسوخ داشته باشد و موجب این بشود که افعالی که متناسب با آن صفت هست، بدون احتیاج به تروِّی، یعنی فکر کردن و سنجیدن، از انسان صادر شود.[4]»

ژکس از فلاسفه غرب می‌گوید که

« علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمی، بدان گونه که باید باشد. در واقع علم اخلاق بدین مهم توجه دارد که، عمل آدمی برای آنکه کامل‌ باشد و خیر را تحقق بخشد، چگونه باید باشد؟[5]»

در روان‌شناسی اجتماعی و فلسفه اخلاق جدید، گفته شده که : «اخلاق، مجموعه‌ای است که دارای اهداف تعریف شده فرهنگی و قواعد حاکم بر تحصیل این اهداف است.[6]»

1-3 واژه آزادی در لغت

حریت، آزادگی، رهایی، خلاص.[7]

حریت، اختیار، خلاف بندگی و رقیت و عبودیت و اسارت و اجبار، قدرت عمل و ترک عمل، قدرت انتخاب.[8]

1-4 واژه آزادی در اصطلاح

درباره آزادی تعریف‌های بسیاری شده است، ولی ساده‌ترین تعریفی که شده، این است که

آزادی، فقدان منع و جلوگیری است.[9]

در تعریف دیگری گفته شده است : آزادی، قدرت داشتن برای انجام دادن هر کاری است که به دیگران زیان نرساند.[10]

لاک که از فلاسفه قرن هفدهم است، آزادی را به عنوان قدرتی که انسان از آن برخوردار است که بر اساس تعمیم ذهن خود فکر کند یا از فکر کردن امتناع ورزد و حرکت کند یا نکند تعریف می‌کند.[11]

1-5 دسته‌بندی علم اخلاق

علم اخلاق از جهت اجرا و از جهت پژوهش، هر کدام به چند دسته تقسیم می‌شوند

1-5-1 تقسیم از جهت اجرا

از جهت اجرا به اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی تقسیم می‌شود

1-5-1-1 اخلاق فردی

اساس اخلاق از خودشناسی و خودسازی شروع می‌گردد. یعنی اگر در اخلاق فردی خودسازی نکنیم و بنیان اخلاق فردی را از شناخت نفس خود آغاز ننماییم، هرگونه بحث و مذاکره و تدریس و تدرس و تعلیم و تعلم و آموزش و پرورش مفید فایده نیست و ارزش چندانی ندارد

پس شایسته است در اخلاق فردی ابتدا از فردیت و شخصیت شخص خود و شناخت خود و تزکیه و تقدس خود صحبت کنیم و محکی که به خود بزنیم که اگر از ناخالصی‌ها رهایی یافتیم و در حقیقت خود را شناختیم پس آنگاه به اشیاء خارج از کشور تن خود می‌توانیم شناختی حاصل نماییم.[12]

1-5-1-2 اخلاق اجتماعی

زندگی اجتماعی یکسری آیین‌نامه‌ها، مقررات و آداب اجتماعی را می‌طلبد تا در پرتو اجرای آنها حقوق انسانها رعایت شود و نسبت به کسی تعدی و ستمی صورت نگیرد و هرج‌و‌مرج هم پدید نیاید.[13]

اگر جامعه بخواهد در رفاه و آسایش زندگی کند و از نعمت امنیت برخوردار باشد. باید قانون را محترم شمرده، رفتار خود را بر اساس درستی و دادگری استوار سازد و حقوق دیگران را رعایت نماید.[14]

1-5-2 تقسیم از جهت پژوهش

در همه تفکرات اخلاقی چهار نوع پژوهش قابل تشخیص است

1-5-2-1 اخلاق توصیفی

این پژوهش نوعی تحقیق توصیفی، تاریخی یا علمی است از نوع کاری که در زمینه انسان‌شناسی، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی صورت می‌گیرد و بر آن است تا پدیده‌های اخلاقی را توصیف و تبیین کرده و بر این اساس به نظریه‌ای درباره مسائل اخلاقی بپردازد

1-5-2-2 اخلاق هنجاری

این پژوهش بر آن است که معیارها و ملاک‌هایی برای تعیین اعمال درست و نادرست و یا امور خوب و بد به دست دهد. به عبارت دیگر هدف آن دستیابی به احکامی کلی است تا در پرتو آن بتوان در خصوص موارد و موقعیت‌های جزئی تصمیم گرفت.[15]

1-5-2-3 اخلاق کاربردی

اخلاق کاربردی یا کاربستی عبارت است از کاربرد و تطبیق استدلال‌ها، اصول، ارزش‌ها و ایده‌آل‌های اخلاقی در مورد رفتارهای اخلاقی، اعم از رفتارهای فردی و اجتماعی. هدف از این نوع پژوهش نیز ارزش‌گذاری و ارزیابی اخلاقی و در نتیجه پذیرش یا انکار آن خط‌مشی‌ها و رفتارها است.[16]

1-5-2-4 فرا اخلاق

این پژوهش نگاهی از بیرون به اخلاق دارد و منطق گفتار اخلاقی را مورد بحث قرار می‌دهد. به عبارت دقیق‌تر درباره مسأله تعریف مفاهیم اخلاقی و توجیه احکام اخلاقی بحث می‌کند.[17]

1-6 اهمیت و جایگاه علم اخلاق

هیچ کس را گزیری و گریزی از اخلاق نیست، زیرا هر یک از ابناء بشر همواره مواجه با امور و مسائل مربوط به عمل می‌شود. وجود انسان و حیات وی متلازم با عمل و رفتار است. مسائل مربوط به عمل و رفتار برای انسان مسائلی است فوری و ضروری و انسان باید در هر لحظه از لحظات حیات، در برابر مسائل مختلف، وضع و رفتاری تازه اختیار کند و تصمیم بگیرد.[18]

علم اخلاق ما را از حالات نفس و گرایش‌های اخلاقی و قوا و استعدادهای درونی و کیفیت باروری آنها و به طور کلی از چند و چون و کم و کیف مسائل اخلاقی آگاه ساخته، به ما می‌آموزد که برای دستیابی به تعادل روحی و شکوفا نمودن استعدادهای درونی و بهره‌برداری صحیح از نیروهای خدادادی و پیش‌گیری از بیماری‌های روانی چه باید کرد؟ به عبارت دیگر؛ زمینه خودسازی و تهذیب نفس را در انسان فراهم آورده، اگاهی‌های لازم را – برای نابود کردن صفات ناپسند و رذایل اخلاقی، و برخوردار شدن از خلق‌های شایسته و صفات عالی انسان ـ در اختیار آدمی قرار می‌دهد تا با به کار بستن دستورالعمل‌ها و اجرای برنامه‌های آن به کمال شایسته خود نائل گردد. آری علم اخلاق، تنها علمی است که انسان را از عاقبت زشت و دردناک پیروی از هوای و هوس آگاه ساخته و روش مبارزه با آن و نیز راه تهذیب نفس و سیر و سلوک را به آدمی آموخته، و از حضیض حیوانیت به اوج عالم روحانیت فرا می‌خواند و بالمآل انسان خاکی را ملکوتی می‌سازد.[19]

مولا امیرمؤمنان حضرت علی (ع) می‌فرماید : «رأسُ العِلمِ التَّمییزُ بَینَ الأَخلاقِ و إِظهارُ مَحمُودِها وَ قَمعُ مَذمُومِها[20]»   « اساس و ریشه علم، تشخیص اخلاق نیک از بد، و به ظهور رساندن و شکوفا ساختن خصلت‌های پسندیده، و ریشه کن ساختن خلق و خوی ناپسند می‌باشد. »

1-7 منشأ نیاز انسان به اخلاق

در زندگی بشر، اخلاق و تربیت و ایجاد عادتها (که به قول معروف طبیعت ثانوی می‌باشند) ایجاد طبیعت ثانوی و ملکات مصنوعی در روح بشر که «خُلق» نامیده می‌شود، چه ضرورتی دارد و چطور شده که ضرورت پیدا کرده است؟ این خود یک فصلی است و مربوط به ساختمان بشر می‌باشد و آن اینکه بشر گویی از لحاظ غریزه، ناقص آفریده شده است. یعنی چه ناقص آفریده شده؟ در خلقت که چیزی ناقص آفریده نشده است. مقصود این است : هر حیوانی از لحاظ غریزه و صفات طبیعی، متناسب با زندگی خودش در طبیعت مجهز شده است، ولی خدای تبارک و تعالی بشر را طوری آفریده است «وَ خَلِقَ الاِنسانُ ضعیفاً[21]» «انسان ضعیف آفریده شده است» که با اینکه استعداد او از لحاظ ترقی و تکامل از هر حیوانی بیشتر است ولی از لحاظ غریزه و صفات اولیه طبیعی که برایش لازم و ضروری است، بسیار ضعیف و ناقص می‌باشد و گویی در خود طبیعت بشر این استعداد را قرار داده است که بشر برای خودش آن روش تربیتی و آن خُلقی را که لازم است، انتخاب و اختیار کند، معلمان و مربیانی بیایند و این نقصی را که به نظر می‌رسد در طبیعت هست، تکمیل و تتمیم کنند. جمله‌ای که رسول‌اکرم فرمود : «بُعِثتُ لِاُتِّم مَکارِمَ الاخلاقِ[22]» ؛ من مبعوث شده‌ام برای تکمیل و تتمیم خُلق‌های فاضل. یعنی صفات اکتسابی را که بشر برای سعادت خودش لازم دارد تکمیل کنم و به او ارزانی بدارم. روحانیون در علم اصول، می‌گویند : بعضی از قوانین داریم که قانون و متمّم قانون جداگانه باید جعل کنند. در طبیعت آن قانون، این امکان وجود ندارد که در ان واحد خود قانون با متممش یکجا جعل بشود، احتیاج به متمم‌الجعل است. این یک رمز فلسفی است و جز این امکان ندارد. انسانیت انسان جز این مسیری ندارد که ابتدا انسان در طبیعت آن طور ناقص آفریده شود، بعد دستگاههای تربیتی و اخلاقی بیایند و آن نقص و ضعف را برطرف کنند و بشر به قدرت اندیشه و اراده‌ی خویش [به کمال خویش برسد. بنابراین انسان] احتیاج به یک سیستم اخلاقی دارد.[23]

1-8 باید و نبایدهای اخلاقی

از آنجا که انسان موجودی ادراکی است و کارهای خود را با اختیار و اراده انجام می‌دهد تا آنجا که می‌فهمد آنها را بر اساس «باید» و «نباید» تنظیم می‌کند؛ اما آنجا که ادراک ندارد خود را آزاد می‌پندارد؛ مثلاً می‌گوید من در هوای سرد باید لباس ضخیم بپوشم تا سرما نخورم و در هوای گرم باید لباس نازک بپوشم تا از گرما آسیب نبینم. چنان که در گرسنگی و سیری این چنین است. انسان در فصول گوناگون، تصمیم‌های مختلفی می‌گیرد و بایدها و نبایدهای گوناگونی دارد، حتی در شبانه‌روز نیز بایدها و نبایدهای گوناگونی دارد؛ زیرا حوادث یکسان نیست؛ مثلاً گاهی، وقت کار و گاهی وقت استراحت است. این بایدها و نبایدها از کیفیت برخورد انسان با حوادث، پیدا می‌شود؛ به عبارت دیگر، انسان بایدها و نبایدها را بر اساس روابطی که بین خود و جهان تکوین می‌بیند تنظیم می‌کند. اینکه می‌گوید : «من اگر این کار را بکنم، چنین اثری دارد و اگر آن را نکنم، آن اثر را ندارد» کار اخلاقی نیست. علمای اخلاق هم از حکمت نظری و هم از حکمت عملی باخبرند، هم درباره‌ی بود و نبود و هم درباره‌ی باید و نباید سخن می‌گویند : اگر فرد یا جامعه‌ای به فلان خُلق مبتلا شود، پایانش سقوط و هلاکت است و آن جامعه، مضمحل می‌شود : «ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ وَ البَحر بِما کَسَبَت أیدِی النّاس[24]»، «فساد و پریشانی به کرده خود مردم در همه خشکی‌ها و دریاها پدید آمد.»

و اگر  جامعه‌ای از فضائل اخلاقی طرفی ببندد، از قداست برخوردار می‌شود و می‌ماند. این سخن از بود و نبود است و سخن از باید و نباید هم دارند که می‌گویند : جامعه باید چنین باشد تا سعادتمند شود، هم در دنیا مرفه باشد و هم در آخرت سعادتمند شود. و نیز جامعه نباید آن چنان باشد تا شقاوتمند نگردد و خسران دنیا و آخرت دامنگیرش نشود.[25]

1-9 اقسام آزادی

با بررسی ادبیات مربوط به آزادی، می‌توان حدود بیست قسم برای آزادی شمارش کرد که همه آنها تحت سه عنوان زیر قابل بحث است

1-9-1 آزادی سیاسی

آزادی سیاسی عبارت است از آزادی افراد در حق انتخاب مدیران جامعه و دخالت در سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود از طریق قانونگذاری، شرکت در احزاب و اتحادیه‌های صنفی و امکان انتقاد. بر این اساس ملاک مشروعیت دولت و قدرت حاکم، رأی اکثریت افراد جامعه خواهد بود که به وسیله مردم معین خواهد شد.[26]

آزادی سیاسی به افراد جامعه اجازه اظهار‌نظر و ابراز عقیده در خصوص حیات عمومی جامعه می‌دهد و این افراد هستند که زندگی جامعه را با تعیین حکومت متناسب و وضع قوانین، مشخص می‌کنند.[27]

1-9-2 آزادی اقتصادی

 مقصود، آزادی در چارچوبی است که با موازین اخلاقی و انسانی منافاتی ندارد و در راستای خواسته‌های فطری بشر و موردنظر اسلام است.[28]

گاهی رها کردن مسائل اقتصادی و عدم نظارت بر آن، حاکمیت نظام را سلب می‌کند و قدرت را به دست سرمایه‌داران سودجو می‌اندازد که این روش با حاکمیت اسلامی سازگاری ندارد. آزادی در نظام اقتصادی، باید به گونه‌ای باشد که به حقوق ضعیفان ستم نشود و معاملات حرام و خلاف قانون ترک شود.[29]

1-9-3 آزادی شخصی

آیزایا برلین آزادی را به معنای عدم مداخله دیگران در کارهای فردی می‌داند و می‌گوید : «آزادی شخصی عبارت است از سعی در جلوگیری از مداخله و بهره‌کشی و اسارت اوست به وسیله دیگران؛ دیگرانی که هدف‌های خاص خود را دنبال می‌کنند.[30]»

و از سوی دیگر، انسان از تمام جهات، در مقابل اصل وجود که موجودی نامحدود و نامتناهی و ازلی و ابدی است، محدود است؛ پس چگونه می‌توان برای او آزادی بی‌قید و شرط در تمام ابعاد قایل شد؟ آیا به موجود محدود می‌توان اختیارات نامحدود داد؟ آیا انسان نباید در محدوده‌‌ی‌قانون آفریدگار جهان هستی، کنترل شود؟ پاسخ‌ها برای همه انسانهای بیدار و آگاه روشن است؛ زیرا آزادی بی‌حد و مرز خیانت به او است؛ چون فهم و درک و شناخت و شعور او در میدان اندیشه و عمل و رسیدن به عمق حقایق و مصالح خویش کامل و بدون عیب نیست. پس انسان به رهبر و مرشد و قانون‌گذار نیاز دارد تا تحت شرایط خاصی در تمام ابعاد، زندگی کند و به کمالات خویش راه یابد.[31]

1-10 اهمیت و نقش آزادی از دیدگاه قرآن

آزادی در نگاه قرآن ارزشی بسیار والا دارد

زندگی مورد تأیید قرآن، زندگی آزادانه است؛ زندگی که در آن بندها از دست و پای آدمی گشوده شده باشد، زندگی که بتوان با آزادی عمل دست به انتخاب زد. از دیدگاه قرآن، آدمی باید در فضایی باز و بدون بند به سر برد تا از زندگی واقعی و حیاتی ایده‌آل برخوردار باشد. در اسلام برای آنکه آدمی بتواند تصمیم بگیرد و دست به انتخاب زند، راهها و مسیرهای زندگی باز گذارده شده است. فضای اجتماعی اسلام باز و آزادانه است. اجتماع مورد ایده‌آل قرآن، اجتماعی است که انسان بتواند با اختیار زندگی کند و به خوبی استعدادهای درونی خود را در پهنه‌ی هستی آشکار سازد. در تفکر قرآن نه تنها بندهای برونی از دست و پای فرد در اجتماع باز شده است، بلکه بتهای درونی و عوامل رکود‌زای شخصیت نیز سخت مورد کنترل قرار گرفته‌اند. در قرآن نه تنها به زندگی برونی توجه شده است، بلکه زندگی درونی نیز، که پایه و اساس زندگی برونی است، مورد اهمیت قرار گرفته است. فرامین قرآنی که برای کنترل خود طبیعی و عوامل تورم‌زای آن سرلوحه‌ی برنامه‌های زندگی انسان قرار گرفته‌اند، همگی حاکی از چنین توجهی است.[32]

وجود آیات الهی که امر خداوند را در زمینه‌های فردی، اجتماعی و حکومتی به معنای اعمّ اقتصادی، نظامی، فرهنگی، سیاسی و قضایی بیان می‌کند، همه دلیل بر حاکمیت خدا بر مردم و آزادی در محدوده‌ی حکومت الهی است. آیات و روایات امر به معروف و نهی از منکر و جلوگیری از مفاسد اجتماعی، دلیل بر این است که افراد و اجتماع، به طور مطلق آزاد نیستند؛ بلکه امرکردن به خوبی و نهی از بدی ها، رکن اسلام است؛ بدین معنا که انسانها آزادی ندارند، هرچه می‌خواهند، بگویند و عمل کنند؛ زیرا خود اجتماع را به فساد و فتنه می‌کشانند و « اَلفِتنَهُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ[33] ؛ فتنه‌انگیزی از کشتن بدتر است.»

زیرا گاهی یک فتنه و آشوب در یک کشور، دهها تن را به کشتن می‌دهد

«مَن قَتَلَ نَفسَاً بِغَیرِ نَفس اَو فِسادٍ فِی الاَرضِ فَکَاَنَما قَتَلَ النّاسَ جَمیعا[34] ؛ کسی که انسانی را بی‌جهت بکشد یا در زمین فساد کند، گویا همه‌ی انسانها را کشته است.»

از آیات الهی استفاده می‌کنیم که اگر آزادی موجب فتنه‌انگیزی و قتل و فساد شود، مطرود است و باید مهار شود تا امنیت جانی و مالی انسانها حفظ گردد. به خصوص در مسایل فکری، اعتقادی و دینی باید دقت‌های لازم جهت جلوگیری از هجوم فرهنگی در جامعه تحقق یابد. وجود نهی‌های خداوند از شراب، بی‌حجابی، زنا، قمار، دروغ، احتکار، حرام خواری و ;..، همه دلیل بر عدم آزادی مطلق انسان است. خداوند سبحان برای کنترل انسان، عقل را پیامبر باطن  و شرع را رهبر خارج از درون او قرار داده تا با عقل و شرع هدایت شود. خداوند در آیات زیر می‌فرماید

«قالَ رَبُّنا اَلَذی اَعطی کُلَّ شَیءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدَی[35] ؛ [موسی (ع)] گفت : پروردگار ما آن که آفرینش هر چیزی را به او عطا فرموده؛ سپس او را هدایت کرد. »

« إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً[36] ؛ به درستی که ما او را [ = انسان] در مسیرش هدایت کردیم [حال] یا سپاسگزار است یا ناسپاس ؛ یعنی گروهی شاکرانه هدایت را پذیرفته و عمل نمودند و گروه دیگر با نافرمانی راه ناسپاسی را پیشه کردند.»

«و یَنفَعُ عَنهُم اِصرَهُم وَ الاَغلالَ الَّتی کانَت عَلَیهِمِ[37] ؛ پیامبر آمد تا از مردم زنجیرها و غل‌هایی که بر آنان است، بردارد و آنها را آزاد نماید.»

کتاب‌های آسمانی بر انبیاء نازل شد تا انسان‌ها را از اسارت هواهای نفسانی و شیطانی و اعمال جاهلانه آزاد نماید و جوهر‌ه‌ی وجودی انسان را به بشر تفهیم کند. عده‌ای تسلیم گشته، پذیرفتند و شاکر این نعمت عظمای الهی شدند و عده‌ای فراوان کفران نعمت کرده، تسلیم راه انبیاء و خدا نشدند و در اسارت و بردگی و بندگی غیرخدا باقی ماندند. از آیات الهی استفاده می‌شود که فرستادن رسولان و فرود آوردن کتاب‌های آسمانی دلیل بر این است که انسان برای رسیدن به عزت، شرف و سعادت، نباید خود را آزاد ببیند؛ بلکه در جهت اطاعت از خدا، رسول، مقام معصوم (ع) و فقیهان جامع‌الشرایط حرکت کند.[38]

قرآن انسانها را دعوت می‌کند تا به سوی سمبل آزادی نماز بخوانند و بسیاری از دیگر کارهای ارزنده را رو به همان انجام دهند. آن سمبل، کعبه است که آن را «بیت عتیق» می‌خوانند. برخی گفته‌اند که این نامگذاری از آنروست که کعبه دارای قدمت و تاریخی ارزنده و گرانبهاست، لکن طبق بعضی از روایات، امام‌معصوم (ع) این نامگذاری را چنین تبیین ساخته که در هیچ زمانی، کعبه از آن کسی نبوده و هیچ ستم پیشه‌‌ای نتوانسته است بر آن تسلط یابد. به بیان دیگر، این خانه همواره آزاد بوده است. و از این رو آن را «عتیق» [از ماده‌ی «عتق» به معنای آزاد] نامیده‌اند. قرآن از سویی انسانها را فرا خوانده که گرداگرد این سمبل بگردند و آن را تقدیس کنند : «وَلیَطَّوَّفُوا بالبَیتِ العتیق[39] ؛ پس آنگاه باید گرد این خانه‌ی آزاد طواف کنند.»

و از سوی دیگر، به انسانها دستور داده است که در زندگی خود به سوی مسجدی توجه داشته باشند که بیت عتیق در آن جای دارد : «وَحَیثُ ما کَنتُم فَوَلُّوا وُجُوهَکُم شَطرَهُ[40] ؛ هر جا که هستید، به سوی کعبه رو کنید.»

در کنار این رویکرد همیشگی به سوی کعبه، بسیاری از کارهای انسان نیز به این سمبل آزادی ارتباط دارد. برخی از کارهای بسیار ارجمند، همانند نمازگزاردن، باید به سوی بیت عتیق انجام شوند. برخی از آنها، مانند تلاوت قرآن‌کریم، بهتر است رو به این سمبل انجام گردند. و به طور متقابل، کارهای ناشایست نیز گاه حتماً نباید بدان سو برگزار شوند و گاه ناپسند است که چنین انجام گیرند. پس همگان در طول زندگی خویش به گونه‌ای با این بیت آزاد ارتباطی تنگاتنگ دارند. حتی در لحظه‌ی واپسین حضور در سراچه‌ی خاک، باز باید روی به سوی همان خانه کنیم. این توجه ژرف به بیت عتیق و پاس داشتن از کیان آن، بدین معناست که انسان مسلمان باید همواره از حیات آزاد خود پاسداری کند و هرگز آزادی آسمانی خود را فدای افسون‌های بندافکن خاک نسازد. و پیداست که از برجسته‌ترین این افسونها، اندیشه‌های گاه زیبا و شگفت‌آور بشری‌اند که در پیکره‌ی قوانین و تعالیم مکاتب اخلاق و فلسفی و حقوقی و سیاسی جلوه می‌کنند و گروهی را در پی خود به این سو و آن سو می‌کشانند.[41]

1-11 آزادی هم حق و هم تکلیف

در مناسبات بین‌الافرادی بین تکلیف و حق رابطه‌ای متناظر و دو سویه برقرار است. هرگاه فردی نسبت به دیگری، تکلیفی خاص داشته باشد، آن دیگری نیز نسبت به او حق متناظری خواهد داشت و بالعکس. لذا اساساً لازم نیست فرض کنیم آزادی حق است یا تکلیف. می‌تواند هم حق باشد و هم تکلیف. می‌توان گفت حاکمان تکلیف دارند شرعاً یا عقلاً و یا به موجب قرارداد، انتقاد مردم را مثلاً از باب وجوب اتباع حق بشوند و پذیرا باشند، و مردم نیز حق دارند از حاکمان خود انتقاد کنند. مردم هم تکلیف دارند خیرخواه حکومت باشند، پس حاکمان حق دارند از خیرخواهی جامعه‌ی خود بهره‌مند شوند.[42]

1-12 آزادی نعمت و امانت الهی

امام‌خمینی (ره) در کتاب صحیفه‌ی نور می‌فرمایند : «ما الان آزاد هستیم. آزادی یک نعمت بزرگ الهی است. آزادی یک امانت الهی است که خدا نصیبمان کرده است.[43]»

خداوند سبحان، انسان را در آفرینش، مستقل و آزاد آفرید؛ اما این بدان معنا نیست که هرگونه خواست، زندگی کند؛ زیرا آزادی تحت هدایت الهی در تکوین و تشریع به گونه‌ای است که سرپیچی از آن، به عظمت‌ها و عزت‌های او ضربه می‌زند و این تخریب‌ها با حفظ امانت و نعمت سازگاری ندارد و خیانت محسوب می‌شود : «والَّذینَ هُم لِاَمنتِهِم و عَهدِهِم داعُون[44] ؛ [مؤمنان و نمازگزاران] کسانی هستند که امانت‌ها و پیمان‌هایشان را مراعات می‌کنند.»

بالاترین نعمت و امانت، وجود انسان است که باید در تمام ابعاد به نحوی که در مسیر آفرینش و فطرت باشد، هدایت گردد. حد و مرزها و قید و شرط‌ها در اعتقادات و رفتار عملی طبق قانون شرع و عقل، این موجود را از آزادی مطلق جدا می‌کند؛ ولی این به معنای اجبار در عمل فردی نیست؛ بلکه محدود شدن در حدود قانون است : «لا اِکراهُ فِی الَدِینِ قَد تَبیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیّ[45]» اجباری در پذیرفتن دین و اعتقادات نیست. راه کمال و عزت، و مسیر گمراهی، تجاوز و ستم هم روشن شده است. هر کسی یکی از این راهها را انتخاب می‌کند؛ البته اگر کسی بخواهد هر عملی را انجام دهد، آزاد نیست؛ زیرا بسیاری از اعمال افراد، حقوق دیگران را ضایع می‌کند. در اینجا قانون عدالت و رعایت حقوق متقابل، او را از این آزادی منع می‌کند؛ در نتیجه، آزادی در همه موارد نسبی است. این نعمت را نباید با بردگی، استعمار و استثمار دیگران تخریب کرد.[46]

فصل دوم

ارتباط اخلاق و آزادی

 

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir