توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله «امتداد» از دیدگاه لایب‏نیتس در pdf دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله «امتداد» از دیدگاه لایب‏نیتس در pdf  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله «امتداد» از دیدگاه لایب‏نیتس در pdf

چکیده  
مقدّمه  
تطوّر بحث «امتداد و مکان» در دیدگاه لایب‏نیتس  
رابطه مکان و امتداد  
دلایل لایب‏نیتس بر نفى جوهریت بُعد  
نامتناهى از دو سو  
اصل کمال  
اصل جهت کافى  
قدرت و حکمت خداوند  
دلیل فیزیکى  
مشابه مکان فوق دنیوى  
وجود بى‏نهایت کوچک  
دلایل تقدّم نیرو  
نتایج فلسفى عبور از امتداد به نیرو  
مناد و بُعد  
مسئله اتّصال  
نتیجه‏ گیرى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله «امتداد» از دیدگاه لایب‏نیتس در pdf

ـ الکساندر، ایچ جى، مکاتبات لایب‏نیتس و کلارک، ترجمه على ارشد ریاحى، قم، بوستان کتاب، 1381

ـ جعفرى، محمّدتقى، ارتباط انسان و جهان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1334

ـ حلبى، على‏اصغر، تاریخ سیر فلسفه در اروپا (از دوره پیش‏سقراطى تا پایان عصر روشنگرى)، تهران، بى‏نا، 1383

ـ خراسانى، شرف‏الدین، از بروند تا هگل، تهران، دانشگاه ملّى ایران، 1354

ـ راسل، برتراند، شرح انتقادى فلسفه لایب‏نیتس به ضمیمه قطعات برجسته، ترجمه ایرج قانونى، تهران، نى، 1382

ـ زکوى، على‏اصغر، بسیط‏الحقیقه از دیدگاه ملّاصدرا و منادشناسى لایب‏نیتز، قم، بوستان کتاب، 1384

ـ صانعى درّه‏بیدى، منوچهر، فلسفه لایب‏نیتس، تهران، ققنوس، 1382

ـ صفا، ذبیح‏اللّه، لایب‏نیتز، تهران، صفى‏علیشاه، 1328

ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، نهایه الحکمه، ترجمه و شرح على شیروانى، قم، الزهراء، چ چهارم، 1379

ـ کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج 4 (از دکارت تا لایب‏نیتس)، ترجمه غلامرضا اعوانى، تهران، سروش، 1380

ـ لاریجانى، على، متافیزیک و علوم دقیقه در فلسفه کانت، تهران، امیرکبیر، 1383

ـ لایب‏نیتس، گتفرید ویلهلم، منادولوژى، ترجمه یحیى مهدوى، تهران، خوارزمى، 1375

ـ لتا، رابرت، فلسفه لایب‏نیتس، ترجمه فاطمه مینایى، تهران، هرمس، 1384

ـ مصطفوى، نفیسه، تبیین و نقد نظریه مادّه و صورت در فلسفه اسلامى و مقایسه آن با فیزیک کوانتوم، تهران، دفتر نشر معارف، 1387

ـ مگى، بریان، پوپر، ترجمه منوچهر بزرگمهر، تهران، خوارزمى، 1359

ـ موسوى خمینى، روح‏اللّه، مصباح‏الهدایه الى الخلافه و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چ دوم، 1373

ـ هارتناک، یوستوس، نظریه معرفت در فلسفه کانت، ترجمه غلامعلى حدّاد عادل، تهران، فکر روز، 1376

- Ishigro, Hide, Leibniz,s Philosophy of Logic and Language, second edition, NewYork, Cambridge University Press,

- Loemker, Leroy E., Gottfricd Wilhelm, Leibniz, Philosophical Papers and Lotters, second edition, Dodreeh, Holland: D. Reidel Publishing Company,

- Woolhouse Rs. G.W., Leibniz Critical Assessments, V. 104, London, Routledge,

چکیده

مقاله حاضر با پرداختن به مراحل شکل‏گیرى افکار لایب‏نیتس در مورد امتداد و مکان، و ارتباط آن‏دو با هم، نشان مى‏دهد که لایب‏نیتس چگونه با نفى جوهریت امتداد، نیرو را اصل اشیا و امتداد مى‏داند. ضمن آنکه بر این اساس، او از ثنویت دکارتى و کانتى خارج مى‏شود و اصل اشیا را روحانى مى‏داند. لایب‏نیتس امتداد، مادّه، و مکان را سطح پدیدارى، و واقعیتى اشتقاقى مى‏انگارد؛ در نتیجه، از اینکه جهان را از هر دو سو ـ درون و برون ـ نامتناهى بداند ابایى ندارد، بنابراین اتّم و خلأ را منکر مى‏شود و اصل اشیا را نقاطى متافیزیکى مى‏شمارد که «مناد» نام دارند، داراى حیات و ادراک‏اند، و به اطرافْ احاطه برونى دارند. وى بدین ترتیب، اتّصال را توضیح مى‏دهد

کلیدواژه‏ها: امتداد، اتّصال، مکان، نیرو، نامتناهى، لایب‏نیتس، مناد، اتم، خلأ، مادّه

 

مقدّمه

لایب‏نیتس توجه ویژه‏اى به گذشته دارد. از نظر او، «حال سرشار از گذشته و لبریز از آینده است.»1 وى برخلاف دکارت، با تحقیر تاریخ مقابله مى‏کرد و افراط‏هایى را که فلسفه جدید در مخالفت با اهل مدرسه به کار مى‏گرفت، نمى‏پسندید

به زعم لایب‏نیتس، اهل مدرسه ممکن است خطا کرده باشند؛ امّا، به تمامى، در اشتباه نبوده‏اند. مدرن‏ها هم ممکن است برحق باشند، امّا یک‏سره برحق نیستند. هیچ چیزِ گذشته را نباید کاملاً به هیچ گرفت؛ چراکه حال، از دل گذشته بیرون آمده است. این دو را بدون یکدیگر نمى‏توان فهمید

بنابراین، او از فیلسوفانى است که تأثیر بسیارى از دیگران پذیرفته است. «به ادّعاى خود [وى]، افلاطون را با ذیمقراطیس، ارسطو را با دکارت، مَدرسیون را با فلاسفه متأخّرین، و لاهوت و اخلاق را با عقل آشتى مى‏دهد.»3 وى فیلسوف التقاطى است؛ با این حال، او تقلید خام نمى‏کرد و آنچه را اقتباس مى‏نمود به صورت مجموعه‏اى بسامان و هماهنگ درمى‏آورد. به هر روى، «نظم و انتظامى کاملاً منسجم در سرتاسر فلسفه او به چشم مى‏خورد. البته از فیلسوفى که وجود را به “نظم” تعریف مى‏کند، همین انتظار مى‏رفت.»4 لایب‏نیتس جهان را پویا مى‏دید. او که با روش عقل‏گرایى به دنبال بنیانى متافیزیکى براى تحقیقات تجربى بود، داراى یکپارچگى معرفت و جامعیت فکرى بود و ذهنى وحدت‏بخش داشت

این نوشتار با مرورى بر سیر تطوّر مفهوم «امتداد» از دیدگاه لایب‏نیتس و دلایل گذر از آن به نیرو (به عنوان اصل اشیا در قالب مناد)، به ارائه دیدگاه‏هاى این فیلسوف در مورد بى‏نهایت‏ها، خلأ، و جزء و کل مى‏پردازد و نشان مى‏دهد که نگاه او به ابعاد جهان چگونه بوده است و این نگاه چقدر به یافته‏هاى علمى جدید نزدیک، و در عین حال، ابداعى و ابتکارى است

 

تطوّر بحث «امتداد و مکان» در دیدگاه لایب‏نیتس

لایب‏نیتس، به تصریح خود وى، ابتدا ارسطویى بود؛ امّا بعد، با قبول آراى دکارت، به فلسفه اتمیان گرایش یافت. او در این دوره به مکان مطلق اعتقاد پیدا کرد، ولى به تدریج به استقلال رأى رسید. لایب‏نیتس همراه با تطوّرى که در نظریاتش در مورد مکان و زمان حاصل شد، درباره امتداد نیز نظرش متحوّل گشت. با مرورى بر سیر نظریات او، معلوم مى‏شود که از نظر وى، امتداد و مکان در هم تنیده شده‏اند؛ به گونه‏اى که حتى گاهى به جاى هم استفاده مى‏شوند و گاهى نیز از هم فاصله مى‏گیرند. از این‏رو، لازم است که در سیر تطوّر، هردو مدّنظر قرار گیرند. اگر به این سیر تطوّرى توجه نشود، ممکن است بعضى با استناد به دیدگاه‏هاى پیشین لایب‏نیتس احساس تناقض کنند یا به فهم غلطى از نظر نهایى لایب‏نیتس نائل آیند. در این بخش، نظریات او در این زمینه به ترتیب تاریخى بیان مى‏شود

1) دوره مقدّماتى: لایب‏نیتس در سال 1669م، در نامه‏اى به توماسیوس،5 مکان را این‏گونهتعریف مى‏کند: «مکان عبارت است از: موجود ممتدّ اولیه یا جسم ریاضى که هیچ‏چیزى جز ابعاد سه‏گانه ندارد.»6 در واقع، مکان همان جسم تعلیمىِ فلاسفه مشّاست که هویّت آن، تنهاامتدادْ آن‏هم در ابعاد سه‏گانه است. او در همان نامه، مکان را واقعیتى مطلق در حدّ واقعیت نفس ـ که بعدها آن را مناد حاکم معرفى کرد ـ مى‏داند: «باید اثبات شود که در عالم هیچ موجودى جز نفس، مکان، مادّه، و حرکت وجود ندارد.»7 در این دوره، لایب‏نیتس متأثر از دکارت است؛ ولىدر دوره‏هاى بعد، کم‏کم، از او فاصله مى‏گیرد

راسل از قول لایب‏نیتس مى‏نویسد: «در گذشته، به مکان به عنوان مکان واقعى بى‏حرکت ـ که صرفا داراى امتداد است ـ مى‏اندیشیدم;؛ امّا، اندک اندک، این تردید در من حاصل شد که: آیا اصلاً چیزى به نام مکان وجود دارد؟»8 با این‏همه، خود راسل معتقد است: «این حقیقت که ذات مادّه بُعد نیست، همواره محلّ توجه لایب‏نیتس بوده است;؛ [او] در نامه به آنتوان آرنو، که احتمالاً در اواخر سال 1671 یا آغاز سال 1672 نگاشته است، جزء حقایقى که به آنها دست یافته است به این مطلب اشاره مى‏کند: ماهیت جسم، بُعد نیست.»9 ناگفته نماند که سه دوره بعدى بر اساس تتبّع دقیق هارتز10 و کاور11 نام‏گذارى شده‏اند

2) دوره اوّلیه: لایب‏نیتس در بین سال‏هاى 1676ـ1688م، امتداد را به همراه زمان و مکان «پدیدارهاى خوش‏بنیاد» مى‏داند: «زمان، مکان، امتداد و حرکت، نه اشیا، بلکه حالات خوش‏بنیاد ملاحظه ما هستند. امتداد، حرکت و خود اجسام، تا آنجا که عبارت‏اند از: صرف حرکت و امتداد، نه جوهر، بلکه نظیر رنگین‏کمانْ پدیدارهاى حقیقى‏اند.»13 لایب‏نیتس گاهىنیز آنها را پدیدارهاى بااساس مى‏نامد، در مقابلِ رؤیاها و خیالات که پدیدارهاى صرف‏اند و پیوستگى و اتّصال درستى ندارند

در این دوره، امتداد واقعیت مطلق و جوهریت خویش را براى لایب‏نیتس از دست مى‏دهد و دیگر امتداد از سنخ حالت است؛ اجسام و مادّه نیز چنین‏اند. از نظر او، امتداد و نیز اجسام و مادّه همه پدیدار حقیقى شمرده مى‏شوند

به این ترتیب، کیفیات مادّه ـ چه ثانوى مثل رنگ و بو، و چه اوّلى مثل امتداد و شکل و حرکت ـ پدیدارهاى بااساس هستند. وقتى آنها را به خودى خود و فى‏نفسه در نظر بگیریم، از آن جهت که کیفیات مادّه‏اى هستند که نفس ندارند، ذهنى‏اند و واقعیت ندارند؛ امّا اگر آنها را از لحاظ نظم یا پیوستگى‏شان در نظر بگیریم، مستلزم مبدأ نظم یعنى نفس مى‏باشند و از این جهت، پدیدار بااساس هستند

3) دوره انتقال و گذر: در بین سال‏هاى 1696ـ1709م، لایب‏نیتس حوزه‏اى را مطرح مى‏کند که موطن ذوات ریاضى است (حوزه M«معنایى15» یا «ذهنى16» یا «خیالى17»). گفتنىاست، امتداد و زمان اشیا مفاهیمى در این حوزه هستند. براى نمونه، او در سال 1702م در پاسخ به مقاله بایل چنین مى‏نویسد

من قبول دارم که زمان، امتداد، حرکت، و اتّصال به طور کلّى، آن‏گونه که ما آنها را در ریاضیات تصوّر مى‏کنیم، صرفا اشیایى مفهومى‏اند (یعنى، آنها امکانات را بیان مى‏کنند، درست نظیر اعداد;)؛ امّا اگر بخواهیم دقیق‏تر سخن بگوییم، امتداد عبارت است از: نظم هم‏وجودهاى ممکن، درست همان‏طور که زمان عبارت است از: نظم ممکنات ناپایدارى که با وجود این، با یکدیگر مرتبط‏اند

«اینجا، لایب‏نیتس “امتداد” را به جاى “مکان” استفاده کرده است، چنان‏که در مکاتبات خود با دیولدر نیز این کار را کرده است؛ ولى بعدها این کاربرد را رها کرد.»19 در همین دوره، در سال1704م، او همین تعریف را براى مکان ارائه مى‏کند: «مکان چیزى جز نظم وجود اشیاى ممکن هم‏زمان نیست.»20 بنابراین، درهم تنیدگى مفهوم «مکان» و «امتداد» در ذهن لایب‏نیتس موجبشد که او از این واژه‏ها به جاى یکدیگر استفاده کند. در این دوره، امتداد واقعیتى در سطح موضوعات ریاضى مثل اعداد و کمّیات پیدا مى‏کند

4) دوره کمال: این دوره (1711ـ1716م) مربوط به نظریه نهایى لایب‏نیتس است؛ نظریه‏اى که در آن، مکان و زمان حتى به اندازه کمّیات اشیاى محسوس نیز واقعیت ندارند، بلکه صرفا اضافه بین اشیاى محسوس‏اند. در این دوره است که او به نقد نظر دکارت در مورد امتداد، و نیز نقد نظر نیوتن در مورد مطلق بودن مکان و زمان پرداخته است. لایب‏نیتس در مکاتبات خویش با کلارک چنین مى‏نویسد: «مکان امرى صرفا اضافى است، همان‏طور که زمان چنین است؛ مکان نظم اشیاى هم‏بود است، همان‏طور که زمان نظم توالى‏هاست.»21 طبق نظر او، مکان مفهومى است که انسان آن را در خیال خود مى‏سازد؛ این مفهوم صرفا عبارت از نسبت‏هاست. «در این تبیین، مکان و زمان دو مرحله از واقعیت (به عبارتى جواهر بسیط) دورند؛ زیرا چیزهایى که در مکان و زمان قرار مى‏گیرند، مناد نیستند، بلکه پدیدارهایى هستند که صرفا نمودى از منادها هستند.»22 بنابراین، مکان و زمان داراى واقعیت نسبى هستند؛ و نخستین اندیشه نسبیت فضا از سوى لایب‏نیتس مطرح شده که بدیهى است، در این صورت، امتداد نیز موقعیتش ضعیف مى‏گشت. البته، همان‏گونه که پیشتر گفته شد، بحث عدم جوهریت امتداد از دوره‏هاى قبل مدّنظر لایب‏نیتس بوده است

در این سیر تطوّرى، بخشى از نظریات پیشین لایب‏نیتس در تکوین نظریه نهایى او مؤثر بوده است و حتى بعضى از جنبه‏هاى آن قابل جمع مى‏باشند؛ ولى نظریه صحیح هر دانشمندى را باید رأى نهایى او دانست و نظریات پیشین، تا حدّى که با رأى نهایى در تضاد نباشند، قابل استنادند. از آنجا که تلقّى نهایى لایب‏نیتس درباره مکان و زمان در نگاه او به امتداد تأثیر بسزایى دارد، لازم است که در این بخش، به طور مختصر، به نقد و ارزیابى زمان و مکان پرداخته شود

به طور کلّى، باید گفت: استدلال لایب‏نیتس در مورد نسبى بودن مکان و زمان، تمام نیست؛ زیرا اوّلاً او به جاى اثبات این مطالب، به دنبال ردّ نظریه نیوتن مبنى بر مطلق بودن زمان و مکان است تا با ردّ آن، نظر خود را ثابت کند (این در حالى است که ممکن است هر دو نظر غلط باشند و فرض سوم جارى باشد، نه آن دو نظر نقیضِ هم‏اند و نه نظریه دیگرى غیرقابل طرح است ـ مثل نظریه عرضِ تحلیلى بودن زمان و مکان که توسط فیلسوفان مشّایى ارائه شد که نظر دیگرى محسوب مى‏شود؛) ثانیا مواردى نیز که لایب‏نیتس براى ردّ نظریه نیوتن طرح کرده است، تمام نیستند (چراکه دلیل اوّل او مبتنى بر اصل جهت کافى است). «اگر مکان موجودى مطلق باشد، امرى واقع خواهد شد که محال است براى آن جهت کافى وجود داشته باشد؛ زیرا مکان چیزى است مطلقا یکنواخت و بدون اشیایى که در آن قرار مى‏گیرند، یک نقطه از مکان مطلقا از هیچ جهت تفاوتى با نقطه دیگر ندارد.»23 پس، براى قرار گرفتن شى‏ء در مکان، هیچ مکانى بر مکان دیگر ترجیح ندارد؛ به طور کلّى، مشرق و مغرب عالم مى‏توانند جابه‏جا شوند و هیچ‏یک از دو حالت بر دیگرى برترى ندارد. کلارک در پاسخ به لایب‏نیتس «اراده خداوند را مستغنى از جهت کافى دیگر مى‏داند»24 و در صورت عدم قبول نیز اشکال را متوجه خود وى مى‏کند: «حتى اگر مکان شى‏ء عینى نباشد و صرفا نظم محض باشد، در مورد ترتیبى که a,b,cکنار هم قرار داده شده‏اند (نه جور دیگر)، باز ترجیحى در کار نیست»؛25 یعنى به هر روى، اصل جهت کافى نسبت به مطلق و نسبى بودن مکان یک جایگاه دارد

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir