توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله مشارکت والدین در فرایند تعلیم و تربیت فرزندان در pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مشارکت والدین در فرایند تعلیم و تربیت فرزندان در pdf  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مشارکت والدین در فرایند تعلیم و تربیت فرزندان در pdf،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مشارکت والدین در فرایند تعلیم و تربیت فرزندان در pdf :

چكیده
امر تربیت، با همه ی آسانی، كار دشواری است. بدان خاطراست كه انسان موجودی پیچیده، دارای ابعاد و اجزایی متعدد و در هر شرایط و مقتضایی به یك گونه است. او زنده است، متحرك و پویا است، دارای عقل و اراده است، توان انطباق با شرایط گوناگون حیات را دارد، می تواند موضوع عوض كند، تغییر حالت دهد، دیگران را متوجه خود سازد;. از این رو برای به راه انداختن وی و ایجاد دگرگونی و تحول مثبت در او باید خود را به آگاهیهای مجهز كرد.

تربیت صحیح كودك از یك طرف مستلزم داشتن هرفهای تربیتی توسط والدین است و از طرف دیگر باید به تناسب سن وجنس و محدویت ها و توانایی های كودكان روش مناسب را برای رشد و تربیت قوای جسمی و روانی، آنان برگزینیم اگر نیازهای بدنی در خانواده در شرایطی مناسب پاسخ گویی شود می تواند سایر ابعاد شخصیتی انسان از جمله بُعد اجتماعی، فردی، عقلی و قلبی را فعال و شكوفا كند. شكوفایی این ابعاد به نوبه ی خود موجب اعتلال روانی خواهد شد و انسان را از افراط و تفریط های مضر دور خواهد داشت.

بزرگترین رسالت والدین، پرورش عقل و خرد فرزندان است كه ناشی از تربیت صحیح و آموزش درست فرزندان می باشد.
والدین وظیفه دارند كه با اهداف جهانی آموزش و پرورش آشنا شوند و از طریق تمركز بر فرایندهای جهانی تعلیم و تربیت فرزندانشان را به اعضای قابل و شایسته ی جهانی بدل سازند.
«انشاء ا;»

پروردگارا: از جفتمان، فرزندانی مرحمت فرما كه خلف صالح و مایه ی روشنی چشم ما باشند و ما را امام و پیشوای تقوی پیشگان قرار بده.(سوره فرقان، آیه ی74)
مقدمه
اسلام را در موضعگیریهای خاص آن نسبت به مسائل گوناگون به عناوین مختلف نامیده اند آن را دین علم، دین اخلاق، دین تربیت، دین نجات دختران از زنده بگور شدن، دین توجه به كودك، دین احیای بشریت و; نامیده اند.

ما مكتب و مذهبی را نمی شناسیم كه به اندازه اسلام درباره كودك و تربیت او سخن گفته باشد. حقوق كودكان در اسلام حقوقی پر دامنه، شامل و بسیار غنی است. امر تربیت طفل از همان دوران تكون او مطرح و مورد نظر بوده و تا 21 سال از زندگی او را در بر می گیرد. «مادران تا 2 سال فرزندان خود را شیر می دهند» و پس از آن نیز والدین تا 21 سال به ادامه مراقبت او می پردازند.(امام صادق).

اصولا دید اسلام نسبت به كودك دیدی مثبت است و امام سجاد فرمود فرزند خوب چیزی است اگر بماند دعای پس از مرگ والدین است و اگر پیش تر بمیرد شفاعتگری است برای آنان.
تربیت در فرهنگ اسلامی، علاوه بر مفهوم «پرورش» شامل تزكیه و پرورش معنوی نیز می شود. اگر تربیت را به معنی: اتمام، اصلاح، رشد بخشی و نمودادن مرحله به مرحله ی متربی تا حد نهایی آن در نظر بگیریم، لفظ تربیت خاص و هم چنین ویژه حیات انسان مد نظر خواهد بود.

اما نباید فراموش كرد كه«پرورش» ویژه رشد، در مفهوم عام است. لذا«پرورش» جهت ندارد، اما تربیت رو به سوی ملكوت دارد. بدین ترتیب اجزای«پرورش» را «آموزش» تشكیل می دهد. اما اجزای«تربیت» را«تعلیم». «تعلیم» به ادراك رساندن است، به شعور رساندن است.«تعلیم» نشان دادن حقایق به دانش آموز و متربی. «تربیت» به تعبیری ساده تر، مثل ساختمانی است كه«تعلیم» آجرها و مصالح آن را تشكیل می دهد.

ضرورت تربیت كودك
طفل باید تربیت شود و این تربیت باید در خانواده صورت گیرد. زیرا به گفته‌ی بزرگی تبسم های حرفه ای و مصلحتی پرستاران شیر خوارگاه ها نمی تواند جانشین خنده های بی شایبه ی والدین شود و در این تربیت شامل با دیدی وسیع مورد عنایت قرار گرفته و تربیت جسمانی، قوای ذهنی و عقلانی و جنبه های عاطفی است.
والدین موظفند به مراقبت دائم از رشد طفل بپردازند. به آنها قرآن بیاموزند، قرائت و كتابت یاد دهند، با فنون سواری، تیراندازی و شنا آشنایش كنند، به پیراستن و پاك كردن اندیشه ها و عادات و بالا بردن مقام و رقبت او بپردازند;(حضرت معصومین ع) و بالاخره والدین بدانند كه فرزندشان از پاره پیكرشان و زاده آنهاست و آنان در سرپرستی او مشمولند و موظفند و باید نیكو ادبش كنند، به سوی خدا راهنمائیش نمایند و به طاعت خدایش وادارند.(امام سجاد ع)
چنین تربیتی بیش از اینكه صورت آموزش تئوریك داشته باشد دارای جنبه عملی است. طفل در سایه معاشرت در می یابد چگونه باید كار و عمل كند و با حضور در سر سفره ها و برخورداری از نعمت سرپرستی والدین درس زندگی می آموزد. بر این اساس تكیه گاه تربیتی كودك معاشرت است و والدین و مربیان باید به این امر توجه كنند.

از بهترین جلوه ها و در مصداق های این نیكی توجه به تربیت آنها انتخاب نام نیكو، آموزش قرآن، قرار دادن او در موضعی شایسته و آموختن دانشی است كه او را سودی رساند و از انحراف بازدارد. هم چنین روایاتی دیگر مساله تصدق و قربان را برای دوری او از گزندها و آسیب ها مطرح می‌كنند.
در سخنی آمده است كه حضرت موسی(ع) از خدا می پرسد: یا ربّ! ایّ الاعمال افضل؟ كدامیك از اعمال نزد تو افضل است؟ قال حب الاطفال: فرمود دوست داشتن كودك و محبت ورزیدن به

او(قائمی، علی، معاشرت والدین با فرزندان) نوع معاشرت ما با كودك باید به گونه ای باشد كه او را دلشاد كند و بر سر شوق آورد. این شادی و سرور برای رشد كودك و گسترش فهم و درك او موثر است و باعث می شود طفل زودتر و بهتر بفهمد. بیشتر در حیات اجتماعی و خانواده مشاركت داشته باشد. ما می‌توانیم كه بازی برای كودك هم آموزش است و هم پرورش، یك كتاب مطلب را در قالب یك بازی می توان به طفل القاء كرد و حتی اثر آن را در او نافذتر ساخت. البته بدان شرط كه بازی اندیشیده و جهت یافته باشد.

كودكان بر اساس زمینه فطری خود دوستدار عدالتند و از تبعیضی كه برخی والدین در رابطه با فرزندان زشت و زیبا، پسر و دختر شیرین زبان و الكن و ; روامیدارند ناراحتند. رسول خدا فرمود: همانگونه كه خود دوست می دارید بین شما در مهرورزی و نیكی به عدالت رفتار شود بین فرزندانتان نیز به‌عدالت‌رفتار‌كنید.(مظاهری، حسین ‌1364)

معاشرت ها در خانواده باید یگونه ای باشد كه طفل جرات كند حرف خود را در میان بگذارد، از آنچه كه بر او می گذرد آنها را مطلع كند تا به موقع تصمیم گیرد. ما شاهد فجایع بسیاری هستیم كه در جامعه بر سر كودكان وارد می آید و آنها به علت ترس از والدین آن را با آنان در میان نمی گذارند و نیز لازم است كودك در كشمكش زندگی خود را قدرتمند احساس كند تا بتواند به پیش رود و بر این اساس نوع معاشرت و یا بازی با كودك باید به گونه ای باشد كه گاهی او خود را غالب و پیروز احساس نماید. با فرزند باید بمانند شخصی رفتار كرد كه به زودی مقام خود را در جامعه احراز می نماید و بر این اساس با توجه به احترام با او باید رفتار كرد.

اگر تلاش همه ی ما بر این قرار بگیرد كه از طریق روح حاكم بر كلیه ی برنامه های رسمی و غیر رسمی تربیت، تزكیه و تادیب صورت گیرد و مفاهیم نظری به صورت «رفتار دینی» در آید، می توانیم ادعا كنیم كه«تربیت دینی» تا حد زیادی تحقق پیدا كرده است. تربیت دینی زمانی محقق می شود كه نوجوان و جوان ما به مرحله تادیب به مفهوم حسن خلق و تخلف به اخلاق حسنه رسیده باشد. یعنی آنچه قرآن به عنوان «اسوه حسنه» وجود مبارك حضرت محمد«ص» معرفی می نماید. باید الگوی متربی ما قرار بگیرد. یعنی همان حضور بخشیدن به قرآن و سیره معصومین(ع) در متن زندگی دانش آموزان.

تردیدی نیست كه تقویت پایه های اعتقادی و دست یابی به معتقدات محكم دینی كه بر معرفت و آگاهی استوار باشد نشاط و شادابی زیادی به انسان عطا می كند. بنابراین كودكان، نوجوانان، كه دارای افكار روشن و تازه ای می باشند ایجاد زمینه های مناسب برای رشد و تعالی باید همراه با شعور، شادابی و فلاح فردی و اجتماعی باشد.

تشویق و ترغیب متناسب با گروه های سنی دانش آموزان در مدرسه و خانه و ترتیب دادن برنامه های متنوع و قابل پذیرش، آرامش و اطمینان، همراه با دوستی و صمیمیت در مسیر تربیت دینی، نقشی بسیار مهم و تعیین كننده دارد.

تقویت پیوند والدین با معنویت
بر مبنای اصل همانند سازی فرزندان با والدین و توجه به این واقعیت كه همانند سازی همچون یك نیاز اساسی روحی و روانی فرزندان را از درون برمی انگیزد تا درصد ایجاد و طراحی شخصیتی برآیند كه به نوعی انطباق با نسل بالغ ولی مورد قبولشان باشد والدینی كه بتوانند الگویی مناسب از معنویت را چه در بعد گفتار و چه در بعد رفتار در خانواده ارائه دهند، فرزندانشان در صورت اعتماد به والدین تلاش خواهند كرد تا از طریق همانند سازی با آنان، زمینه های معنوی شان را نیز با والدین تطابق بخشند.

در این زمینه باید به این واقعیت نیز اشاره كرد كه لازمه ی همانند سازی با والدین ایجاد اعتماد است. چنان چه والدین قادر باشند اعتماد مورد نیاز را بر روابط خود و فرزندانشان حاكم كنند با مشكل چندانی در این زمینه مواجه نخواهند شد.
والدین می توانند بوسیله ی رفتار خویش عملا به فرزندان خود بیاموزند زیرا بیش از گفتار ما از رفتارمان می آموزند.

والدینی كه هوشمندانه با تامین به موقع خواست های فرزندان، تعهدات خود را به خوبی انجام می دهند در چشم و دل فرزندان خود اعتبار بالایی كسب می كنند كه یكی از نشانه های آن جلب اعتماد فرزندان به خویش است.

برخی از والدین از تمایل جدی برای درك و شناخت فرزندانشان برخورد دارند و این تمایل را از طریق توسعه ی زیبای ارتباطی خود با آنان بروز می دهند. بدیهی است كه هر اندازه ارتباط كلامی و مناسبات روحی میان دو نسل(والد- فرزند) گسترش و تعمیق یابد گامی در جهت رشد و درك متقابل آنان محسوب می شود.(شرفی، محمد رضا، 1385)

نیاز به تعالی و كمال در وجود كودكان، نوجوانان و جوانان آنان را بر می انگیزد تا به هر طریقی ممكن خود را به قلبهای اعتلا و بالندگی برسانند بر این اساس، چنان چه ادبیات ملی و جهانی كه مشتمل بر زندگی نامه ی الگوها و اسوه های اخلاق و معنویت است به شكلی جذاب و آموزنده به فرزندان ارائه شود، آنان قادرند بخشی از هویت خویش را در الگوها و اسطوره های مورد نظرشان بیایند.
سهم خانواده ها و اولیای مدارس در معرفی و ارائه الگوها و اسطوره های راستین و برجسته به نوجوانان و جوانان، غیر قابل مقایسه با نهادها و مراكز تربیتی دیگر است و غالبا آثار آن ماندنی و پا برجا خواهد بود.

والدینی كه با اتكاء به معنویات قادرند در مواجهه با سختی ها، خویشتنداری كنند و مقاوم باشند، به طور عینی و مستقیم بر فرزندان خود و تقویت معنویت آنان تاثیر می‌گذارند. انسان های آكنده از معنویت از آرامشی برخوردارند كه محصول یاد خداست. این ویژگی بعضا در چهره هایشان نیز قابل مشاهده است و این امر از دید فرزندانشان پنهان نخواهد ماند. والدین با تنظیم برنامه ای مناسب برای همراهی فرزندان خود در بازدید و مشاهده ی بناهای با عظمت و پر شكوه دینی زمینه ی انس و آشنایی با معنویات را برای فرزندانشان فراهم می كنند.

اصالت نهاد خانواده
همه ی ادیان الهی، مكاتب انسانی و مبانی ارزشی علوم انسانی در اشكال مختلف، با اتفاق نظر، لزوم محبت، احساس وحدت عالی و برادری انسان ها در دریافت لذایذ و آلام و دیگر عواطف فراسوی مشخصات فردی و جمعی را به عنوان عالی ترین فرهنگ پیشرو مورد اعتراف و تایید قرار داده اند. به طوری كه می توان گفت: هیچ شعار سازنده‌ای به شیوع، گستردگی و جاذبیت این جمله كه: ای انسان ها، به یكدیگر مهر و محبت بورزید، دیده نشده است.

امروزه این حقیقت به ثبوت رسیده است كه گسیختگی از خانواده، مخصوصا از وابستگان اولیه از عوامل نیرومند اضطرابات و افسردگی ها و به طور كلی، زندگی ابهام انگیز است. با نا دیده گرفتن رنج های روانی كه ناشی از احساس بی پناهی و گسیختن از حلقه های متصل عوامل اصلی زندگی است، این رنج های روانی گاهی به قدری شدت می گیرند كه به یاس و نا امیدی و زندگی منجر شده.
افرادی كه بدون تشكل خانوادگی زندگی می كنند، تنها به درد سرباز‌خانه ها و جبهه‌های جنگ می خورند. این یك نظریه ی انسان شناسانه ی كاملا صحیح و محصول مطالعات و تجارب گسترده و عمیق است كه نشان می دهد افرادی كه از زندگی در كانون احساسات و عواطف خانوادگی محروم بوده اند، به جهت بریده شدن از حلقه های متصل زنجیره هستی خود با هیچ انسانی با

روابط عاطفی و نشاط اتصال وجودی مواجه نمی‌گردند و با توجه به این مثل معروف كه: «هیچ دایه ای مهربان تر از مادر نیست» این افراد به جهت عدم تاثر و برخورداری از مهر و محبت و عواطف حقیقی نمی توانند طعم پدیده های مزبور را بخشند در نتیجه مانند دانه ها و پیچ و مهره های
نا آگاه ماشین، جنبه ی ابزاری و وسیله ای پیدا می كنند و به صورت بهترین آلات در دست اقویای خود‌كامه‌و‌سلطه‌گران‌از‌انسان‌بی خبر، در می آیند.(شرفی، محمد رضا ‌1372)

تاثیراتی كه كودك از ناسازگاری والدین و درنتیجه محیط نا آرام خانواده پیدا می‌كند، بسیار دردناك و تاسف آور است این تاثیرات با اضطراب آغاز می شود، اما به افسردگی پایان نمی یابد، بلكه عواقبی وخیم به دنبال دارد. افت تحصیلی، پیدا كردن خوی ناسازگاری و خصومت طلبی، بی بند و باری و حالت یاس و بی مسئولیتی از جمله آثار آشكار و نزدیك اختلاف والدین، در فرزندان به شمار می آید. از آثار دورو آتی اختلاف والدین نیز می توان به بدبینی، عقده یی شدن و غیر مفید و حتی مضر بودن فرزندان اشاره كرد.

آنان كه زندگی زناشویی را ارج نمی نهند و قدر محبتی را كه خداوند مهربان به همسران عطا كرده است، نمی دانند، لاجرم زیبایی و لذت مقدر زندگی را با آتش غفلت با جهل و خود خواهی به زشتی، سیاهی و تلخی می كشانند و نه تنها خود آرامش و سعادت را از دست می دهند، بلكه فرزندان خود را قربانی هوس ها و توهمات نابخردانه می كنند. آیا آنها نمی دانند كه به قول آن دانشمند روسی- آنتوان ماكارنكو- «بهترین كودكان را باید در خانواده های خوشبخت جست و جو كرد؟!»

نقش و جایگاه فرزندان در خانواده
«فرزند شهره ی زندگی است.» معنای این عبارت این است كه زندگی دنیایی ما، توسط فرزندان استمرار پیدا می كند. ما اگر به استمرار وجود خود در دنیا و آخرت بیندیشیم، عمل صالح و قلب سلیم، استمرار وجودی ما در آخرت و فرزند صالح استمرار وجودی ما در دنیا است. ما به وسیله فرزندان صالح بر روی زمین باقی می مانیم و استمرار پیدا می كنیم. و این نكته زمانی تحقق پیدا می كند كه ما به تربیت فرزندان خود بیندیشیم و به این نكته فكر كنیم كه چه كنیم تا نسل بعدی ما، سالم، شكوفا و متكامل تر از ما باشند؟

یكی از روان شناسان می گوید انسان سالم در فاصله ی سنی 35 تا 60 سالگی در اندیشه نسل آینده است. او به این موضوع می اندیشد كه چه كند تا نسل آینده سالم‌تر، پر‌تحرك‌تر و موفق تر باشند. چنین نگاهی به فرزند می تواند معنی ثمره زندگی را مشخص تر و بارزتر كند ثمره ی زندگی عبارتست از استمرار نسل و مهم تر از آن استمرار انسانیت انسان.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir