توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله بهداشت روانی تحت فایل ورد (word) دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بهداشت روانی تحت فایل ورد (word)  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بهداشت روانی تحت فایل ورد (word)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بهداشت روانی تحت فایل ورد (word) :

بهداشت روانی

مقدمه :
امروزه در نقش و وظایف مدارس بسیاری از كشورهای جهان دگرگونی های عظیمی رخ داده است. این تحولات باعث شده تا علاوه بر نقش سنتی مدرسه یعنی آموزش صرف و رشد مهارت هایی مانند خواندن و نوشتن و اكتساب دانش نقش پرورش روان و تكامل انسان نیز مورد توجه قرار گیرد. در حال حاضر در بسیاری از كشورها فعالیت های پرورشی و بهداشتی وسیعی به عهده مدارس گذاشته شده است كه مطالعات حكایت از نتایج و پیامدهای مثبت آن می كند.

در كشور ما نیز با توجه به خیل عظیم دانش آموزان و همچنین نقش سلامت روان و پرورش كودكان و نوجوانان توجه بیشتر به نقش پرورشی مدارس ضرورت تام دارد. حال زمان آن است كه باید با ایجاد زمینه های مناسب به ارتقای بهداشت روانی و سطح سلامت در مدارس پرداخته و شرایطی فراهم شود تا مسئولان مدارس برنامه ریزان مشاوران روان شناسان و دیگر دست

اندركاران آموزش و پرورش از طریق آشنایی با موضوعات بهداشت روانی نونهالان این آب و خاك را برای دستیابی به روان سالم یاری دهند. بهداشت روانی صرفا در محیط سالم فیزیكی به دست نمی آید بلكه محیط سالم روانی نیز یك اصل مهم است. چه بسا كه محیط فیزیكی كودكان سالم و آرام باشد اما محیط روانی آنها از درون ناامن و مضطرب باشد.
طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت “بهداشت روانی” عبارت است از “توانایی كامل برای ایفای نقش های اجتماعی روانی و جسمی”. این سازمان معتقد است كه بهداشت روانی فقط نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست بنابراین كسی كه احساس ناراحتی نكند از نظر روانی سالم محسوب می شود.
بهداشت روانی كودكان
بهداشت و سلامت روان كودكان موضوعی است كه به توجه جدی نیاز دارد. امروزه با استفاده از برنامه های مختلف مانند آموزش مهارت های زندگی آموزش بهداشت روانی مداخ

لات بهداشتی مبتنی بر مدرسه و نیز درمان های تخصصی می توان به كودكان كم

ك كرد تا زندگی مفیدتر و رضایتمندانه تری داشته باشند.
همه كودكان در زندگی خود با استرس های شدیدی روبه رو می شوند كه بخشی از آنها ناشی از تغییرات رشد بهنجار كودكان است مانند رشد و تغییرات هورمونی و همچنین تغییراتی كه در ارتباط با والدین و اجتماع رخ می دهد. استرس ه

ای دیگر فردی تر بوده و شامل فشار برای پیشرفت در مدرسه نقل و انتقال خانواده تغییر مدرسه نزاع والدین طلاق یا فشار برای سواستفاده از مواد است.
بسیاری از كودكان بدون این كه دچار مشكلات رفتاری یا تحصیلی جدی شوند این دوره را پشت سر می گذارند و این امر به علت تركیب عواملی چون مهارت های مقابله ای موفقیت آمیز میزان حمایت های قابل دسترس و میزان استرس های محیطی (كه با آن روبه رو شده اند) است. متاسفانه تعیین كودكانی كه مشكلات بهداشتی دارند تا پیش از بروز مشكل امكان پذیر نیست بنابراین در برنامه ریزی های بهداشتی همه كودكان و نوجوانان باید مدنظر قرار گیرند و دامنه گسترده ای از مداخلات از آموزش مهارت هایی برای س

لامت روان تا مداخلات اختصاصی بهداشت روان به كار گرفته شود.
تقریبا یك پنجم كودكان بدون در نظر گرفتن این كه كجا و چگونه زندگی می كنند در دوران كودكی دچار اختلالات رفتاری هیجانی می شوند. حتی با محافظه كارانه ترین برآورد هم می توان ادعا كرد كه 10 درصد كل كودكان زمانی در طول این دوره دچار آشفتگی های روانی می شوند كه با آسیب های جدی همراه است و مدرسه در زندگی بسیاری از كودكان نقش اساسی دارد و در رشد بالقوه آنان موثر است بویژه هنگامی كه خانواده از ایفای نقش های اساسی خود ناتوان باشد. بنابراین مدارس برای بسیاری از كودكان حساس ترین و مناسب ترین نقطه مداخلات بهداشت روانی است. از آنجا كه همه كودكان بخصوص كودكان در معرض خطر وارد مدرسه نمی شوند یا مدرسه را ترك می كنند برای ماندن این كودكان در مدرسه یا دسترسی به كودكانی كه مدرسه نمی روند باید به فكر استراتژی های دیگر بود. در جهت تامین نیازهای كودكان و نوجوانان باید بین نهادهای جامعه نگر نهادهای جوانان و سازمان های ورزشی نهادهای مذهبی موزه ها پارك ها و كتابخانه ها و; از یك سو و خانواده مدرسه سازمان های بهداشتی رسانه های گروهی و دولت از سوی دیگر همكاری و فعالیت مشترك ایجاد شود.

نقش مدارس در ارتقای بهداشت روان

مدرسه برای بهبود زندگی بسیاری از كودكان و نوجوانان فرصت بسیار مناسبی فراهم می كند. به موازات حركت ملت ها در جهت آموزش همگانی نقش مدارس در ارائه خدماتی مانند خدمات بهداشت روانی در امور تحصیل اهمیت روزافزون

یافته است. در حال حاضر مدارس با حمایت كامل خانواده و اجتماع بهترین محل برای برنامه های جامع بهداشت روانی به شمار می رود زیرا: تقریبا تمام كودكان در دوره ای از زندگی خود به مدرسه می روند.مدارس قوی ترین سازمان اجتماعی و آموزشی قابل دسترسی برای مداخله هستند.مدارس اثر عمیقی بر كودكان خانواده ها و اجتماع می گذارند.مدارس مانند شبكه ای امن از كودكان در برابر خطراتی كه بر یادگیری رشد و سلامت روانی اجتماعی تاثیر می گذارد محافظت می كنند.مدرسه همگام با خانواده نقش تعیین كننده ای در ایجاد یا تخریب عزت نفس كودك و احساس شایستگی آنان دارد.توانایی و انگیزه كودكان برای ماندن در مدرسه یادگیری و استفاده از آموزه هایشان متاثر از سلامت روان آنان است.محیط موسسه آموزشی در سطوح مختلف كودكستان دبستان دبیرستان و دانشگاه از عواملی هستند كه تاثیر اساسی در بهداشت روانی افراد دارند. كار آموزش و پرورش در آموزشگاه ها در واقع دنباله كار پرورش شخصیت افراد در محیط خانواده است. كودكان در محیط آموزشگاه ها یاد می گیرند كه چگونه رفتار اجتماعی داشته باشند و نقش خود را در اجتماع ایفا كنند. آنان می آموزند در چه محدوده ای بیندیشند و حس مكاری داشته باشند. این محیط می تواند ارتباط درستی با كودك برقرار كند. او را آماده پذیرش مسئولیت تصمیم گیری و حل مسائل زندگی سازد.كودكانی كه تازه به محیط آموزشگاه پا می گذارند مسلما مشكلاتی مانند پیوستگی اخلاقی دارند یعنی ه

ریك از كودكان در محیط خانوادگی خاص خود تربیت شده اند و والدین آنها سلیقه های تربیتی متفاوتی دارند. مربیان و آموزگاران باید با درایت خود این مسائل را درك كنند و كودكان را با محیط جدید تطبیق دهند.آموزشگاه محیطی نیست كه فقط مسائل و مطالبی به كودك القا شود; بلكه در این محیط اخلاق و رفتار كودك نیز تكوین می یابد. مهم ترین تمایلات بنیادی كودكان بنا به تعلق داشتن و احساس امنیت ناشی از نیاز به ارزشمن

د بودن است. كودكی كه به مدرسه می رود به دنبال احساس تعلق مشابه آنچه در خانه تجربه كرده است می گردد و در صورتی كه در خانواده به این احساس دست نیافته باشد در پی جبران آن در مدرسه است. هرگاه نتواند در گروه همسن خود به احساس ارزشمند بودن برسد برای نشان دادن این كه فرد باارزشی است درصدد جلب توجه دیگران برمی آید. این جلب توجه ممكن است به شیوه های مختلفی بروز كند. برخی كودكان از طریق پیشرفت تحصیلی ورزشی و اجتماعی این نیاز را در خود رفع می كنند. كودكی كه محرومیت خود را به صورت پرخاشگری نشان می دهد در كلاس اختلال به وجود می آورد و باعث ناراحتی معلم و مدیر مدرسه می شود; كودكی كه خشم خود را فرو می خورد بندرت بی انضباط می شود; ولی اختلال شخصیت در او بیشتر از كودكی است كه عناد خود را آشكار می سازد. معمولا دلایل ناسازگاری در كلاس درس روشن است. هر كودكی میل به موفقیت دارد; ولی اگر وظایف او خارج از حدود استعداد و علاقه اش باشد احساس ناكامی و بی حوصلگی خواهد كرد. این احساس محرومیت آزاردهنده است و او باید به گونه ای آن را جبران كند. این عمل جبرا ن ممكن است به صورت آزار رساندن به معلم تخریب كتاب و صندلی و نیز اذیت كردن همكلاسی ها جلوه نماید. هر كودكی دوست دارد دیگران و بخصوص معلم و همكلاسی هایش بدانند كه او بااستعداد است ; هرچند تا حدی هم كم استعداد باشد باید به طور كلی او را همان طور كه هست قبول كنند. این پذیرش از طرف دیگران و معلم به او احساس اعتماد به نفس و اطمینان خاطر می بخشد و او را شخصی باارزش نشان می دهد.

نقش معلم در بهداشت روانی كودكان

تحقیقات گوناگون در این زمینه نشان می دهد رفتار اطفال دبستانی بسیار به رفتار معلمان آنها بستگی دارد چنانچه معلمی روش محبت آمیز همراه با انضباط منطقی در كلاس خود به كار گیرد از همكاری علاقه مندی و قدرت ابتكار شاگردانش بهره مند خواهد شد. برعكس معلمی كه از روش پرخاشگرانه و زور و تهدید استفاده می كند شاگردانش نیز با بی انضباطی در كلاس بی

توجهی به درس و پرخاشگری صریح ظاهر می شوند. چنین معلمی نمی تواند منبع دانش برای اطفال باشد و اگر از طریق تنبیه و پرخاشگری هم بتواند انضباط را در كلاس حاكم سازد چنین حالتی پایدار نخواهد بود و نمی تواند احساس همكاری و علاقه مندی در شاگردان به وجود آورد. میل به پیشرفت درسی در اغلب كودكان وجود دارد و این تمایل تنها هنگامی ارضا می شود كه هدف های مورد نظر كودك خارج از دسترس او نباشد.
تلاش معلم نباید تنها به این منجر شود كه دانش آموزان بهترین نمره را كسب كنند; بلكه باید بكوشد به هر فرد به اندازه توانایی او مسئولیت دهد و تا حد امكان به پرورش فكری روانی و جسمانی كودك بپردازد. معلمان در محیط آموزشگاهی می توانند با ارائه ارزش های صحیح و منطقی بزرگسالان به دانش آموزان به نحو احسن كمك كنند. دادن پاداش مناسب شناساندن و تدارك مدل های درست اخلاق و تربیتی جهت همانندسازی و یاری كردن آنها جهت رضایت داشتن از محیط مدرسه از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا كودكان اغلب با كنترل درونی نامناسب و اجتماعی شدن نامطلوب به مدرسه می آیند. اگر كمك معلمان نباشد چنین كودكان در مدرسه نیز شكست می خورند و انگیزه بسیار كمی برای پذیرش ارزش های صحیح مدرسه خواهند داشت ; كودكی كه رضایت كافی از مدرسه به دست نیاورد اغلب در همانندسازی با اولیای مدر

سه شكست می خورد و با مشكلات منضبطی و تحصیلی مواجه می شود و در نهایت عده زیادی از آنها ترك تحصیل می كنند.

امروزه بیشتر روان شناسان تربیتی معتقدند كاركنان مدرسه در سلامت روان دانش آموزان دارای نقش های حرفه ای هستند. مسئولیت اولیای مدرسه فقط در پرورش نیروی عقلی و آشنا كردن دانش آموزان به مسائل اجتماعی و اخلاقی خلاصه نمی شود.مدرسه مسئول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگارانه و تامین بلوغ عاطفی و سلامت روانی دانش آموزان نیز است.در مدرسه فرزندان عاطفه و محبت را تجربه می كنند. معلم با محبت و توجه آنان را در مسیر صحیح هدایت می كند دانش آموز در مدرسه چگونگی برقراری روابط درست عاطفی سازگاری با دیگران و مسوولیت پذیری را می آموزد و راه های مبارزه با كینه توزی دیگرآزاری و حسادت را یاد می گیرد.تحقیقات متفاوتی كه در این زمینه انجام شده نشان می دهد رفتار كودكان دبستانی بستگی بسیار با رفتار معلمان آنها دارد و چنانچه معلمی روش محبت آمیز همراه با انضباط منطقی را در كلاس خود به كار ببرد از همكاری علاقه مندی و قدرت ابتكار شاگردانش بهره مند می شود.
نقش الگویی معلم و نفوذی كه او در انضباط دادن به رفتارهای دانش آموزان دارد بر همگان روشن است. از آنجا كه دانش آموزان یكی از الگوهای مهم رفتاری خود را معلمان قرار می دهند اگر معلم از ویژگی الگودهی خوبی برخوردار باشد می تواند تاثیرات عمیقی در رشد شخصیت و بهداشت روانی دانش آموزان باقی بگذارد.
معلمی كه الگوی تعاملی و متعادلی میان خود و دانش آموز برقرار می كند و در این ارتباط به شخصیت و نیازهای دانش آموزان توجه كافی دارد و كارها را بر اساس استعدادها و تمایلات میان شاگردان تقسیم می كند چنین معلمی نقش بهتری را در بهداشت روانی دانش آموزان ایفا خواهد كرد.
یك روان شناس به نام “كارل راجرز” نگرش آزادمنشانه در كلاس را پیشنهاد می كند. به بیان دیگر معلم باید كودك را بپذیرد هرچند نمی تواند رفتار او را بپذیرد. به كودك باید احترام گذاشت و به عنوان انسانی با توانایی های بالقوه به او ارج نهاد; هرچند او كوچك تر و ناپخته تر ك

م دانش تر و كم تجربه تر از معلم است. معلم نباید كوشش خویش را صرف حكمرانی بر كودك كند بلكه باید سعی در جهت دادن اعمال كودك به سوی پیشرفت موفقیت آمیز و سازگار

ی هر چه بیشتر كند. ماهیت این رابطه كمكی بستگی به احساسات واقعی معلم دارد. معلم باید قادر به بیان و ابراز احساسات واقعی خویش باشد تا آن كه كودك بتواند او را به عنوان یك انسان شریف و قابل اعتماد ببیند و نه فردی كه پیوسته چیزی را از او پنهان می دارد.چنین معلمی در عین حال كه درصدد ایجاد تغییر مطلوب در رفتار كودك است هرگز برای او تهدیدآمیز نیست. او نسبت به زندگی گذشته و حال كودك تعصبی ندارد بلكه آینده كودك را بر حسب توانایی هایش در نظر دارد. اگر معلم بتواند به كودك تفهیم كند كه سعی دارد به او كمك كند و اگر بتواند به كودك نشان دهد كه صفات و عادات خوب كودك را می شناسد بیشتر قادر خواهد بود به نتایج مطلوب دست یابد. مهم ترین شرط معلم خوب از لحاظ بهداشت روانی این است كه او با كمال صمیمیت و خلوص نیت كودكان را دوست بدارد و از رفتار آنان آزرده نشود بلكه با صبر و حوصله و

خوشرویی سعی كند به عمق مشكلات كودكان پی ببرد و در حل این مسائل تا حد ممكن بكوشد. معلم نباید تمام تلاش خود را صرف این كند كه دانش آموزان بهترین نمره را كسب كنند بلكه باید بكوشد به هر فرد به اندازه توانایی او مسئولیت دهد و حتی الامكان در پرورش فكری و روانی و جسمانی كودك بكوشد. روشی كه اكنون در ارزشیابی تحصیلی به كار می رود روش نامطلوبی است زیرا نمرات آنقدر دقیق نیستند كه معلم بتواند میان 15 و 16 یا 9

و 10 را بخوبی تشخیص دهد فرق بگذارد; ب

علاوه همیشه برای شاگرد هدف مطلق كاملی وجود دارد كه او باید با

تمام قوا برای به دست آوردن آن بكوشد. مسلما هیچ دانش آموزی قادر نیست موفقیت صددرصد در درس داشته باشد زیرا حتی خود او نیز تمام مطالب را به طور كامل نمی

داند. در ضمن از نظر بهداشت رو

انی نامطلوب است كه تكامل جویی را ملاك نظر كودكان قرار دهیم. هدف كودك نباید رسیدن به حد كمال و برتری جویی باشد بلكه مقصود باید صرفا كسب دانش باشد تا به وسیله آن شخص برای خود و دیگران سودمند واقع شود. نمره و بویژه نمره عددی كودكان را به رقابت شدید تحریك می كند در حالی كه از نظر تربیتی و روانی صحیح نیست هدف عمده تحصیل فق معمولا منجر به رفتار غیرعادی خواهد شد. موفقیت تجربه مثبت و مفیدی است و موفقیت مداوم باعث ایجاد تعادل شخصیت و احساس اعتماد به نفس می شود. یكی از عوامل سلامت روانی دانش آموز درك شدن او توسط معلمش است. معلم باید در ارتباط با شاگردان آنچنان رفتاری داشته باشد كه شاگرد تنبل و قوی و فقیر و غنی همه خیال كنند كه معلم به خاطر هر یك از آنان به كلاس درس آمده است. امروزه ناله بسیاری از دانش آموزان دبیرستانی از این منظر بلند شده است و همه فریاد می زنند كه معلمان ما را درك نمی كنند. ما می خواهیم آنان ما را درك كنند. همان طور كه

هستیم ما را شناسایی كنند. با همه دشواری ها شخصیتهایمان را بشناسند. با همه عیوب و نارساییهایمان با همه آرمان ها و اندیشه هایمان ما را دریابند. به عبارت دیگر آنها می گویند ما می خواهیم معلمان همه وجود روحی ما را لمس كنند نه این كه تنها به درس دادن قناعت كنند. معلم باید در ارتباط با شاگردان آنچنان رفتاری داشته باشد كه شاگرد تنبل و قوی و فقیر و غنی هم

ه خیال كنند كه معلم به خاطر هریك از آنان به كلاس درس آمده استاگر شاگرد درك شود شاگرد به آن معلم علاقه مند شده به سوی او كشیده خواهد شد. دلش هوای او خواهد كرد در دیدا

رش آثار شادمانی و نشاط و خرمی موج خواهد زد و اگر به او بگویند كه این معلم دیگر به این مدرسه نخواهد آمد اشك چهره او را در برخواهد گرفت. به نظر “گلاسر” نظام تعلیم و تربیت

مدرسه باید چنان باشد كه در آن هر دانش آموزی بتواند دوست داشتن و دوست داشته شدن و احساس ارزش را تجربه كند. معلمی كه به مقام انسانی كودكان و نوجوانان ارج می نهد و نیاز به جلب توجه و محبت آنان را در مسیر صحیح هدایت می كند همچنین معلمی كه خالصانه سعی دارد آنچه را كه می داند به دانش آموزان بیاموزد نه تنها نیازهای روانی آنان را ارضا می كند بلكه برقراری روابط صحیح عاطفی سازگاری با دیگران مسئولیت پذیری را نیز به ایشان می آموزد. در چنین فضای تربیتی افراد به بلوغ عاطفی می رسند و از لحاظ روانی سالم بار می آیند. معلمان در محیط آموزشگاهی می توانند با ارائه ارزش های صحیح و منطقی بزرگسالان بیشترین كمك را به دانش آموزان داشته باشند. دادن پاداش های مثبت مناسب شناساندن و تدارك الگوهای صحیح اخ

لاقی و تربیتی جهت همانندسازی و یاری كردن آنها در یافتن رضایت و خشنودی مواقعی در مدرسه از اهمیتی خاص برخوردار است زیرا كودكان اغلب با كنترل های درونی نامناسب و اجتماعی شدن های نامطلوب به مدرسه می آیند. اگر كمك معلمان نباشد چنین كودكان در مدرسه نیز شكست می خورند و انگیزه بسیار كمی برای پذیرش ارزش های صحیح مدرسه خواهند داشت و این روشن است كودكی كه رضایت كافی از مدرسه به دست نیاورد اغلب در همانندسازی با اولیا

ی مدرسه شكست می خورد و با مشكلات انضباطی و تحصیلی مواجه می شود و در نهایت عده زیادی از آنها ترك تحصیل می كنند.

نتیجه گیری
فلسفه تعلیم و تربیت عصر ما با سال های گذشته متفاوت است. به این معنی هدف آموزش و پرورش تنها تعلیم دروس و دیگر مطالب فكری نیست بلكه پرورش جسم و روان به طور كلی منظور نظر است. برآوردن احتیاجات جسمانی و اجتماعی روانی كودك قسمت عمده ای از تربیت او راشامل می شود كه از عوامل بسیار مهم پرورش كودك ا

ست. اگر چه تربیت جسمانی كودك در مدارس از سال ها پیش مقرر شده و امكاناتی در مدارس فراهم آمده ولی موضوع سلامت فكر اطفال هنوز به شكل صحیح مورد توجه و قبول مدرسه قرار نگرفته و بر اساس این غفلت درباره بهداشت روانی كودك مدرسه به طور غیر مستقیم در پیشرفت و ازدیاد اختلالات روانی كودكان موثر واقع شده است.
باید بپذیریم مسئولیت اولیای مدرسه به پرورش قوا

ی عقلانی و آشنا كردن دانش آموزان به ارزش

های شناختی اجتماعی و اخلاقی خلاصه نمی شود بلكه اینان مسئول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگار و تامین بلوغ فكری و سلامت روانی كودكان و نوجوانان نیز هستند. همچنین توجه مربیان و والدین به این پدیده روانی اجتماعی نه تنها زمینه مساعدی برای شكوفایی استعدادهای نهفته كودكان و نوجوانان را فراهم می آورد بلكه در بهبود سلامت روانی آنها نیز موثر خواهد بود.

منبع تحقیق:اینترنت
سایت: WWW.bashgah.net

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir