توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله توسعه كاری در مكتب اسلام تحت pdf دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله توسعه كاری در مكتب اسلام تحت pdf  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله توسعه كاری در مكتب اسلام تحت pdf،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله توسعه كاری در مكتب اسلام تحت pdf :

توسعه كاری در مكتب اسلام

هدف مكتب الهی اسلام، تكامل و تعالی انسان است تا آدمی در سایه رشد عقلانی و معنوی كه از درون افراد سرچشمه می‌گیرد، به رشدی برونی در سطح جهانی دست یابد.
آن‌چه اسلام را از دیگر نظام‌های فكری متمایز می‌كند، ارتباط بین دین و زندگی است كه آن را به صورت نظامی زنده و فعال درمی‌آورد. اسلام، برای همه جنبه‌های زندگی فردی و اجتماعی انسان از جمله سازمان‌ها و نهاد‌های اداره امور جامعه برنامه جامعی آورده، ولی این برنامه جز دوره محدودی در صدر اسلام اجرا نشده است. در دهه‌های اخیر، شاهد اشتیاق روزافزون مسلمانان نسبت به اجرای آموزه‌های اسلامی در زمینه‌های مختلف هستیم كه انگیزه تحقیقات نظری مربوط به نظام اقتصادی اسلام و كاربرد آن در اقتصادهای امروزی را افزایش داده است.

مكتب اسلام بر توسعه جهانی تأكید دارد كه به دست همه و برای همه باشد. تنها راه رسیدن به این توسعه، انقلابی همگانی است كه در سایه نیاز در سطح جهانی تحقق می‌یابد و به تحولی فراگیر و رشد و تكامل معنوی و عقلی می‌انجامد كه ریشه رشد مادی به صورت پایدار هم‌راه با تعامل و تعادل كامل و بدون ضرر رساندن به دیگران ـ نه تنها انسان‌ها، حتی به طبیعت پیرامون ـ است. بنابر آموزه‌های اسلام و دیگر ادیان الهی، منجی آخر نیز به مرز و محدوده جغرافیایی محدود نیست و مسئولیت برپایی نظام الهی را در سطوح جهانی بر عهده دارد.
در این نوشتار نویسنده می‌كوشد با تحقیق در متون دینی، ابعاد جهانی توسعه مهدوی را بررسی كند و به مقایسه توسعه‌یافتگی عصر حاضر با عصر ظهور بپردازد. به همین دلیل، تلاش شده است از احادیث معتبر كه تواتر معنایی نیز دارند، بهره جوییم.
مفهوم‌شناسی (سیر تكاملی تعریف توسعه، تفاوت رشد با توسعه، توسعه پایدار

در این عصر، شاهد پیشرفت‌های شگرفی بوده‌ایم كه روز به روز در حال گسترش است. سفر به فضا، اكتشاف فضاهای ناشناخته، كشف و مهار انرژی اتم، كشف و استفاده از سلول‌های بنیادی، شبیه‌سازی و; پاره‌هایی از نتایج پیشرفت بشر است. به همین دلیل، در هزاره سوم، منتظر رفاه، آسایش، امنیت و سلامتی در كشورهای پیشرفته بوده‌ایم.
اقتصاد نیز از این پیشرفت‌ها مستثنا نبوده است. یكی از جلوه‌های این پیشرفت‌های علمی، ظهور علم توسعه است. مباحث توسعه در نوشتارهای اقتصاددانان متقدم چون آدام اسمیت، دیوید ریكاردو، تامس توماس، جان استوارت میل و كارل ماركس به فراخور زمان خودشان مطرح شده است. پس توجه علمی به ساز‌و‌كارهای رشد و توسعه، بیشتر علاقه‌ای احیا شده است تا اشتغال ذهنی تازه اقتصاددانان.

در آغاز، توسعه به حیطه درونی كشورها محدود بود. از این رو، كشورهای پیشرفته، توسعه‌یافتگی خود را در افزایش در‌آمد ملی یا با دیدی خوش‌بینانه‌تر، افزایش درآمد سرانه ملی، رفاه و توزیع عادلانه درآمد در درون جامعه خود می‌دیدند، حتی اگر به بهای تلف شدن و غارت منابع دیگر كشورها، استثمار و عقب نگه‌داشتن یا دست‌كم، بی‌اعتنایی نسبت به آنها هم‌راه باشد. هدف نیز، تنها پیشبرد درون‌ملیتی بود كه امكان داشت با بی‌توجهی و حتی نابودی طبیعت و محیط زیست پیرامون هم‌راه شود.
آمارها نشان می‌دهند كه تنها شش درصد مردم ایالات متحده امریكا، سالانه از چهل درصد منابع جهان بهره‌برداری می‌كنند. از طرف دیگر، یك كودك امریكایی به اندازه شانزده كودك در كشورهای توسعه‌نایافته، از منابع مختلف مصرف می‌كند.

به طور كلی، نگرش و عمل‌كرد یاد شده تنها مستلزم رشد اقتصادی بود و فقر، بی‌كاری و توزیع درآمد در درجه دوم قرار گرفت. فرق توسعه با رشد اقتصادی در این است كه توسعه به شرایط تولید ـ علاوه بر رشد اقتصادی ـ اهمیت می‌دهد. برای مثال، توجه به محیط‌زیست آسیب‌دیده از فعالیت‌های اقتصادی و پی‌آمدهای اجتماعی آن یا توزیع درآمد و رفاه افراد تحت عنوان توسعه قرار می‌گیرد. حتی ممكن است رشد اقتصادی بدون توسعه ـ انسانی ـ یا با توسعه اندك هم‌راه باشد. رشد اگر با اقدامات اصلاحی در جهت توسعه انسانی هم‌زمان نباشد، ممكن است به رشد خفقان‌آور (مخالفت با آزاد‌منشی و هم‌راه با محدودیت سیاسی)، رشد بی‌ریشه (كم‌توجهی به هویت و ارزش‌های فرهنگی) و رشد بی‌آتیه (بی‌توجهی به عدالت بین نسلی و محیط زیست) بیانجامد.

به تدریج، كشورها به اشتباه خود پی بردند و حتی دهه ، دهه شكست توسعه اعلام شد. چون هیچ پیوند خودكاری میان رشد اقتصادی و توسعه وجود نداشت، توسعه مبتنی بر محوریت انسان مطرح شد. در این نگرش، توسعه مردم (سرمایه‌گذاری در ظرفیت‌های انسانی)، برای توسعه مردم (رشد و توزیع منصفانه و عادلانه) و توسعه به‌دست مردم (فرصت مشاركت یك‌سان و همگانی) اصل است.

توسعه مباحثی گسترده‌تر از اقتصاد سنتی و سیاسی دارد و علاوه بر تخصیص منابع كم‌یاب، به رشد مستمر آنها در طول زمان می‌پردازد كه با سازوكار اقتصادی، اجتماعی و نهادی، عمومی و خصوصی سر و كار دارند كه لازمه بهبود سریع و وسیع سطح زندگی توده‌های فقیر، بی‌سواد و گرفتار; است. هم‌چنین به بالاترین درجه كارآیی و ضرورت برنامه‌ریزی اقتصادی هم‌آهنگ داخلی و خارجی برای بهبود سطح رفاه عمومی جامعه‌های بشری نیاز دارد.

توسعه را باید جریان چند بُعدی دانست كه مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی مردم و نهاد‌های ملی و نیز رشد تسریع اقتصادی، كاهش نابرابری و ریشه‌كن كردن فقر مطلق است. توسعه در اصل باید نشان دهد كه مجموعه نظام اجتماعی، هم‌آهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواسته‌های افراد و گروه‌های اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده است و به سوی وضع یا حالتی از زندگی كه از نظر مادی و معنوی بهتر است، گرایش می‌یابد.
این امور سبب شد كه در انتقاد به توسعه، مباحث توسعه پایدار و محیط زیست و توسعه سبز مطرح شود.

تعاریف فراوانی از پایداری ارائه شده است. به نظر برخی از صاحب‌نظران، توسعه پایدار به معنای توانایی اقتصاد برای رسیدن به رشد مطلوب و حفظ آن برای بلندمدت است. متداول‌ترین تعریف از توسعه پایدار، تعریفی است كه كمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه در سال میلادی در كنفرانس «آینده مشترك ما» ارائه داد. در این تعریف آمده است: «توسعه پایدار، توسعه‌ای است كه نیازمندی‌های حاضر را بدون لطمه زدن به توانایی‌های نسل‌های آتی در تامین نیازهای خود برآورده می‌سازد.»

پس از دهه هفتاد، خلأ ارزش‌ها و اخلاق در ساختار توسعه مشاهده شد كه در روابط و امور اقتصادی اختلال‌هایی ایجاد كرد. به همین دلیل، اقتصاددانانی چون آمارتیا سن و میسرا به طرح این مباحث ‌تشویق شدند. ریشه تمامی این اختلال‌ها، بی‌توجهی انسان‌ها به عقل و اخلاق است. عقل و اخلاق در بهبود و كمك به حل معضلات پیچیده توسعه‌نایافتگی‌هایی كه تنها به عوامل مادی و طبیعت كم‌یاب چشم دوخته‌اند و توسعه خود را در حل نوسان‌های بی‌تعادلی و بهبود تعادل بازارهای صرف مادی ـ مالی، پولی، ارز و; ـ می‌دانند، نقش مهمی دارند. ادامه یافتن روند یاد شده می‌تواند به بهای ذبح انسانیت، عقل و عواطف انسانی، عقب نگه داشتن دیگر ملت‌ها و رقابت‌های ناسالم هم‌راه با حسادت، كینه و دشمنی به عنوان‌های مختلف از جمله جنگ سرد باشد.

بنا به نظر برخی كارشناسان، هدف توسعه، بهبود زندگی است كه در دو جهت كنترل طبیعت و رهایی‌بخشی سبب پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می‌شود. به‌‌ویژه در جهت دوم ـ رهایی‌بخشی ـ آرمان‌های ظریف اخلاقی و ارزش‌های والای اخلاقی را به پیش می‌برد. توسعه به معنای بهبود در مجموعه شرایط به‌هم‌پیوسته طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. توسعه‌گرایی نیز اعتقاد به كارآیی و مطلوبیت این نوع پیشرفت اقتصادی است. حتی برخی دیگر از صاحب‌نظران، فرهنگ و نظام ارزشی را یكی از اثرگذارترین عوامل بر نظام اقتصادی می‌دانند كه در روند توسعه باید به آن توجه كرد.

اسلام و توسعه
جهت‌گیری اساسی دین اسلام، آخرت است، ولی رستگاری اخروی به بهره‌مندی معقول و حساب شده از مواهب مادی بستگی دارد. دستوراهای دینی تنها رنگ ماورایی ندارد، بلكه می‌كوشد به ساخت جامعه‌ای متعالی در دو جنبه مادی و معنوی یاری رساند. آیات و احادیث مربوط به تولید، كار، منابع طبیعی، مصرف، دانش و عدالت اجتماعی، نشان‌دهنده دیدگاه اسلام درباره رشد و توسعه اقتصادی است.

احادیثی مانند «الإسلام یعلو و لا یُعلی علیه» به روشنی، اهداف اسلام را در ارتقای همه‌جانبه جامعه اسلامی نشان می‌دهد كه به برتری در تمامی ابعاد توسعه و رشد، از جمله رشد اقتصادی به عنوان یكی از مهم‌ترین مظاهر برتری نسبی می‌انجامد. یا احادیثی همچون «الفقر موت الأكبر» از امام علی(ع) نیز نظر اسلام را درباره نامطلوب بودن فقر بیان می‌كند كه عامل اساسی آن، بی‌كاری، كمبود سرمایه مادی و انسانی است. احادیث بسیار دیگری نیز وجود دارد كه برای توصیف و تقدیس كار و تولید، كارگر را به مجاهد در راه خدا تشبیه كرده‌اند یا به انفاق و كمك‌های مالی به هم‌نوعان، زكات و خمس مربوط می‌شوند. به طور كلی، این احادیث می‌تواند ما را در زمینه توسعه و چشم‌انداز اسلامی یاری دهد.
در این‌جا ممكن است این پرسش پدید آید كه آیا اسلام توان مدیریت یك حكومت جهانی و علاوه بر آن، توسعه جهانی را دارد یا نه؟

در پاسخ باید گفت اسلام، آخرین و كامل‌ترین دین الهی به همین جهت ظهور كرد، ولی آموزه‌های آن به‌جز زمان‌های كوتاهی ـ در زمان رسول اكرم (ص) و خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) ـ به طور جامع و كامل اجرا نشد. با نگاهی به كتاب‌های تاریخی درمی‌یابیم اسلامی كه توانست اعراب بدوی و جاهلی را در مدت كوتاهی ـ كمتر از نیم قرن ـ بر مناطق وسیع و متمدن جهان آن روز حاكم كند و مسلمانان را به پیشرفت‌های شگرف در امور حكومتی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و سیاسی برساند، این قابلیت را دارد كه به دست آخرین ذخیره الهی كه حكومتش در آموزه‌های اصیل الهی ریشه دارد، بشر را از قید بردگی و اسارت، ستم، فقر و تیره‌بختی برهاند و به سعادت و رفاه، امنیت و عدالت و به عنوان هدف غایی، او را به تقرب و تكامل برساند.

گفتنی است توسعه در اسلام از درون افراد سرچشمه می‌گیرد. از این رو، اسلام تلاش می‌كند با ارتقای درونی و تعالی فرد، او را به مولدی تبدیل كند كه هدفش نه تنها رشد خود یا جامعه‌اش باشد، بلكه به رشد جامعه انسانی و توسعه جهانی با توجه به ملاك‌های عقلی و اخلاقی بپردازد.

به نظر برخی از پژوهشگران مسلمان، نظر دین مبین اسلام در مورد پیشرفت اقتصادی این است كه تنها اعتقاد به ذات باری تعالی و داشتن تقوا، توسعه و رشد اقتصادی جامعه را ممكن می‌سازد. ایمان به خدا؛ یعنی اعتقاد به حضور دائمی ذات باری تعالی در همه امور اجتماع. حاصل این ایمان عبارت است از اخلاق كاری قوی، معامله مبتنی بر صداقت و درستی، تولید كارا، پرهیز از اسراف و تبذیر، عدالت اجتماعی و گردش ثروت با توجه به قبول خطر و عواید مترتب بر آن، وفای به عهد، حداكثر تعاون در فعالیت‌های اقتصادی و آزادی معاملات در چارچوب احكام شرع. خلاصه این‌كه هرگاه افراد جامعه به ارزش‌های اسلامی ایمان آورند و به آن عمل كنند، اقتصادی قدرتمند، پویا و بالنده به‌وجود خواهد آمد كه در آن، همه سرچشمه‌های ایجاد توزیع نامتعادل درآمد و ثروت مسدود می‌شود و تمامی راه‌هایی كه ساختار اقتصاد ممكن است ضربه‌های درون‌زا را از آن طریق به پیكر اقتصاد وارد آورد، از میان برمی‌دارد. در چنین نظامی، بی‌ثباتی فقط از خارج نظام می‌تواند وارد شود.

حتی در آموزه‌های اسلام در مورد دست‌یابی به توسعه پایدار نیز پیام‌هایی به چشم می‌خورد. این آموزه‌ها به طور مختصر به شرح زیر است:
1 تفسیر درست زندگی دنیوی به عنوان مقدمه در مقایسه با حیات اخروی و جاودان به عنوان مقصد نهایی و ایجاد موازنه و رابطه معقول و منطقی بین این دو، همان‌گونه كه احادیث فراوان، دنیا را مزرعه آخرت می‌داند؛
2 مسئول شناختن انسان در عمران و آبادانی زمین؛
3 برابر دانستن همه افراد در همه زمان‌ها و مكان‌ها در بهره‌برداری از نعمت‌های الهی و مواهب طبیعی؛ 4 تشویق به عدالت و مساوات به منظور رعایت عدالت درون نسلی و بین‌نسلی، احسان، انفاق، تقوا و تعدیل غرایز انسانی؛ 5 احترام قائل شدن برای اموال و ثروت فردی مشروع و مالكیت شخصی محدود؛
6 تشویق به كسب دانش و رشد فكری بدون هیچ‌گونه محدودیت جنسی، نژادی و سنی؛ 7 اصالت بخشیدن به جامعه و مصالح فردی؛ 8 نهی اكید از عوامل بازدارنده و تخریب‌گر رشد و توسعه اقتصادی از قبیل تجمل پرستی، ول‌خرجی، مصرف بی‌رویه و ریخت‌و‌پاش‌های افراطی و دگرگون نمودن نعمت‌های الهی با ممنوع كردن مكاسب محرمه و درآمد‌های نامشروع و همچنین تحریم اسراف و اتلاف و مبارزه با فقر و بی‌كاری.
باید توجه داشت برخی از این موارد حتی در فهرست اخلاقی‌ترین دانش‌مندان توسعه یافت نمی‌شود. مهم‌تر آن‌كه در اسلام، خود توسعه هدف نهایی نیست، بلكه ابزاری است برای تكامل افراد در سایه درك بیشتر فضایل در مسیر تقرب به یگانه معبود. این درست در نقطه مقابل جوامع سكولار غیردینی و وضعیت فعلی جوامع اسلامی است كه رسیدن به توسعه آن هم از نوع غربی را ـ هم‌راه با ظواهر فریبنده دنیایی ـ مهم‌ترین هدف خود می‌پندارند. تمام این نابسامانی‌ها به دلیل دوری از اسلام ناب، رشد فساد و غفلت و از خود بیگانگی حتی در این جوامع به ظاهر اسلامی است.
اكنون با توجه به ارزش‌های اصلی توسعه، به تبیین احادیث، آیات و روایات عصر حضور و مقایسه اجمالی آن با ملاك‌های توسعه در زمان حاضر ‌پردازیم.
ملاك‌ها و ارزش‌های توسعه منظور از این ملاك‌ها، شاخص‌هایی است كه به‌وسیله آن می‌توان به میزان توسعه‌یافتگی كشورها پی برد و درجه توسعه‌یافتگی یا توسعه نایافتگی آنها را به‌ویژه در توسعه انسانی تشخیص داد. ملاك‌های توسعه، مهم‌ترین و كاراترین بحث توسعه به شمار می‌رود. البته این ارزش‌ها با شاخص‌های توسعه مانند ضریب جینی، امید به زندگی و; كه در حیطه كمّی و آماری برای مقایسه بین كشورهای مختلف تعریف می‌شوند، متفاوتند.

شاید بهترین و همگانی‌ترین ملاك‌های اصلی توسعه كه مایكل تودارو نیز در كتاب خود، توسعه اقتصادی در جهان سوم به آنها اشاره دارد، مبتنی بر سه ارزش اصلی توسعه باشد كه عبارتند از: معاش زندگی، اعتماد به نفس، آزادی از قید بردگی و قدرت انتخاب كه لازمه توسعه همه‌جانبه در سطح جهانی و فراملیتی است. بر اساس این مبنا، توسعه به معنای ارتقای مستمر كل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر یا «انسانی‌تر» است

تعبیر «معاش زندگی» همان قدرت تأمین نیازهای اساسی شامل غذا، مسكن، بهداشت و امنیت است كه با نبود یا كمبود آن، جامعه دچار عقب‌ماندگی مطلق می‌شود. منظور از اعتماد به نفس نیز احساس شخصیت كردن، عزت نفس و كرامت انسانی است كه در آن، بحث‌های ارزشی چون فقر فرهنگی، ارزش‌ها، گسترش علمی و تقویت آموزش و فرهنگ قابل بحث است.

هم‌چنین مراد از آزادی از قید بردگی یا قدرت انتخاب، آن آزادی است كه به رهایی از قید بردگی، جهل و بدبختی می‌انجامد.
برخی از اقتصاددانان، به مسائلی چون آزادی به صورت پررنگ‌تر پرداخته‌اند. از جمله آنان به فریدمن می‌توان اشاره كرد. او دو نوع آزادی اقتصادی و سیاسی را مطرح می‌كند كه از نظر او، آزادی اقتصادی، یك هدف است كه ابزاری برای دست‌یابی به آزادی سیاسی است. او رابطه این دو آزادی را رابطه‌ای پیچیده و دوطرفه می‌داند كه سرانجام به افزایش رفاه توده مردم به میزان زیادی می‌انجامد.

با رعایت این ملاك‌ها، جریان چند بُعدی توسعه كه مستلزم تغییرهای اساسی در ساخت اجتماعی، نگرش مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، كاهش نابرابری و ریشه‌كن كردن فقر مطلق است، به نتیجه می‌رسد. توسعه در اصل باید نشان دهد كه مجموعه نظام اجتماعی، هم‌آهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواسته‌های افراد و گروه‌های اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج می‌شود و به سوی وضع یا حالتی از زندگی كه از نظر مادی و معنوی بهتر است، گرایش می‌یابد.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir