توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 تحقیق در مورد وصف مهدی از زبان الائمه دین word دارای 63 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد وصف مهدی از زبان الائمه دین word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد وصف مهدی از زبان الائمه دین word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد وصف مهدی از زبان الائمه دین word :

وصف مهدی از زبان الائمه دین
مقدمه مولف
خداوند سبحان پیامبر اكرم محمد بن عبدالله را برای تكمیل رسالت دیگر انبیای خویش و هدایت قافله بشری تا نهایت تاریخ برانگیخت و آن حضرت نیز در این راه از هیچ كوششی فرو گذار نكرد و از بدایت بعثت تا نهایت فرصت علی رغم تمامی مشكلات و موانع به بهترین وجه در هدایت امت كوشید و آنچه را از مصدر وحی دریافت نمود به امت ابلاغ كرد و در تفسیر و تبیین آن تلاش فراوان نمود .

ولی كوتاهی فرصت و كثرت كارها و مشكلات فراوان مانع از آن شد كه تمامی معارف الهی و احكام شرعی و اخلاق اسلامی كه برای هدایت و كمال بشریت ضرورت داشت بیان شود و چگونه ممكن است كه این همه در مدت كوتاه _ بیست و سه سال _ بیان شود و حال آنكه بسیاری از این اوقات در مبارزات پنهانی و یا محاصره دشمن و یا جنگ و رویارویی با دشمنان و دیگر گرفتاری های حكومتی سپری شد .

ولی آن حضرت هرگز تبلیغ و رسالت خود را ناقص نگذاشت و برای ادامه این تبیین و تفسیر به امر الهی , اوصیای خویش را معین كرد و بارها نسبت به (( قرآن و عترت )) كه امانتهای بجای مانده از وی در بین امت بودند , سفارش كرد كه از جمله این وصایا حدیث متواثر ثقلین است كه تمامی فرق اسلامی آن را نقل كرده اند . ولی با كمال تاسف ثقل اصغر و اهل بیت كه مفسران وحی و تبیین كنندگان قرآن هستند مظلوم واقع شدند و بعد از پیامبر برای دریافت احكام و معارف به آنان مراجعه نشد

. این حقیقت بر هر كسی كه تاریخ اسلام را مطالعه و بررسی نماید پوشیده نمی ماند به ویژه با تحریم كتابت حدیث در دورانی از صدر اسلام و نیز پس از آن تبعید و شكنجه و حتی اعدام راویان احادیث ائمه اهل بیت این مظلومیت صورتی مضاعف پیدا كرد . ولی علی رغم تمامی مشكلات , آگاهان پاك نهادی به عروه الوثقای الهی چنگ زدند و از دریای معارف اهل بیت سیراب شدند و این زلال جاری را به دیگران نیز نوشانیدند . این گروه اگر چه اندك بودند ولی با پشتكاری و امانت و صداقتی شگرف روایات پیامبر و ائمه از اهل بیت او را نگاشته و به ارث گذاشتند تا در تاریخ طولانی خویش صورتهای گوناگونی پذیرفت و در تدوین احادیث روشهای متنوعی اعمال شد .
پیشگفتار

موضوع امام شناسی , و التزام به پیروی از مقام امامت , و ضرورت وجود یك رهبر اسلامی واجد شرایط در هر زمانی , تنها مربوط به شیعه و یك گروه خاصی نبوده و نیست , بلكه واقعیتی است كه ریشه عمیق اسلامی دارد و مسلمانان با انواع فرقه گرائی ها و مذاهب گوناگون عقیدتی و فقهی , همه و همه معتقد و معترف به آن بوده و هستند .

به دیگر سخن عقیده به وجود امام در هر زمانی یك واجب الهی است كه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آنرا اعلام نموده , و بار مسئولیت آن بر دوش همگان نهاده است . آری , حضرتش انحراف گرایان از خط عقیده به امامت را – كه از شناخت امام راستین عصر خود سر باز می زنند _ جاهلیت گرا و به عنوان كسی كه به دوران جاهلیت عقب گرد نماید تعبیر كرده , فرماید :
(( من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه ))

كسی كه بمیرد و امام زمان خویش را نشناخته باشد مرگ او مانند مرگ افراد دوران جاهلیت باشد كه در حال شرك و بت پرستی از دنیا رفتند .
این حدیث را زید بن ارقم , عامر بن ربیعه عنزی , عبدالله بن عباس , عبدالله بن عمر بن خطاب , عویمر بن مالك ( معروف به ابوداء ) معاذ بن جبل و معاویه بن ابی سفیان از پیامبر اسلام ( ص) نقل كرده اند ؛ و گروهی از محدثین عالی مقام و دیگر دانشمندان اهل تسنن هم آن را در مصادر اسلامی ذكر نموده اند ؛ و در واقع از احادیث متواتر و قطعی الصدور محسوب میشود , و ما بخشی از مدارك حدیث را پس از توضیح مختصری به نظر خوانندگان می رسانیم .

اكنون نكته لازم به تذكر در این زمینه آن باشد كه این حدیث با دیگر احادیثی كه به این مضمون وارد شده است نشانگر صدور یك فرمان قطعی اسلامی از ناحیه پیامبر است ؛ و با صراحت و تاكید توجه عموم را به دو امر مهم جلب می نماید :
1- پیامبر اسلام (ص) با اضافه كردن كلمه (( امام )) به كلمه (( زمان)) ضرورت وجود امام جامع الشرائط و قابل شناخت را در هر عصر و زمانی ( هر چند تنها یك نفر مسلمان وجود داشته باشد ) جهت پیروی از او اعلام فرموده , و چنین امامی جز با امامان معصوم شیعه كه آخرین آنها حضرت حجه بن الحسن العسكری (ع) است نمی تواند با كسی منطبق گردد .

2- از اینكه پیامبر گرامی (ص) با اضافه كردن كلمه (( میته )) به كلمه (( جاهلیه )) مرگ بدون شناخت امام زمان هر زمانی را مرگ جاهلی توصیف كرده , معلوم میشود كه این امام نه یك شخص عادی و معمولی , بلكه همانند پیامبر برخوردار از عالی ترین درجه شخصیت همه جانبه علمی و عملی , و روابط بین خلق و خالق است كه نشناختن آن عیناً بسان نشناختن پیامبر , موجب گمراهی خواهد بود .

اكنون كسانی كه بخواهند غیر از این نظریه را بپذیرند , برای ایشان بیش از دو راه وجود ندارد :
یا اصل حدیث را انكار نمایند ؛ در صورتیكه این حدیث _ به شرحی كه بعداً ایراد میگردد _ قابل تردید و انكار نیست ؛
یا آنكه بگویند : مقصود هر امام و زمامداری است كه با هر وسیله ای , هر چند با قهر و زور ., با كودتا و خونریزی . و بالاخره با پشت كردن به قرآن و معیارهای اسلامی و انسانی روی كار آید.
بنابراین معاویه ها, یزید ها , مروان ها , عبدالملك ها ,. منصور دوانیقی ها , هارون ها , مامون ها, متوكل ها , امام زمان های عصر خود بوده اند . كه پیامبر (ص) نشناختن آنها را جاهلیت گرائی و عامل گمراهی و حشر و نشر با مردم جاهلیت اعلام كرده است ؛ و هم اكنون شناختن زمامداران كشورها و مناطق مسلمان نشین را با ویژگیهای كه دارند . باید جهت شناخت اسلام و پیروی از احكام آن , جزء وظایف اسلامی دانست , و مرگ بدون شناخت آنان را مرگ جاهلی نامید .

و این پنداریست غلط , باطل , مغایر با روح اسلام , و مسخره آمیز , كه هیچ انسان عاقل و آگاهی آن را نمی پذیرد .
بدین ترتیب و براساس نظر شیعه , پیامبر گرامی اسلام (ص) با ایراد این حدیث شریف , امامت افراد غیر معصوم و جایز الخطا در تبلیغ و اجراء احكام اسلام را نفی , و غیر قابل قبول و در آخر جاهلیت گرائی خوانده ؛ و این بیان چیزی است كه شیعه در طول قرن ها به آن معتقد بوده است .
اكنون بخاطر آنكه خواننده گرامی نسبت به مدارك حدیث آگاه و آشنا گردد , تعدادی از اسناد آن را از كتاب اهل تسنن به نظر می رسانیم :
1- احمد بن حنبل ( در گذشته 241 ) در “مسند” ج 2 ص 83 و ج 3 ص 446 و ج 4 ص 96 .

2- ابوعثمان جاخط (255 ) به نقل ابوجعفر اسكافی در “نقض كتاب العثمانیه” ص 29.
3- بخاری (256 ) در “صحیح” خود ج 5 ص 13باب فتن
4- ابوداور طیاسی ( 259 ) در “مسند” ص 259 , چاپ حیدر آباد هند .
5- مسلم (261) در “صحیح” ج 6ص 21-22، شماره 1849.
6- احمد بن عمر بزاز (292) در زوائد ج 1ص 144 و ج 2ص 143 نیز به نقل “مجمع الزوائد”
7- دولابی (320) در “الكنی و الاسماء” ج2ص 3

8- حاكم نیشابوری (405) در “مستدرك” ج 2 ص 77، 117
9- ابوالقاسم طبرانی (360) در “معجم كبیر” ج 1 ص 350
10- حافظ ابونعیم اصفهانی (430) در “حلیه الاولیاء” ج 3ص 224
11- بیهقی (458) در سنن ج 8ص 156-157نقل از بخاری و مسلم
12- شمس الدین سرخسی (490) در “مبسوط” ج 1 ص 113
13- ابن اثیر جزری (606) در “جامع الاصول” ج 4ص 70

14- ابن ابی الحدید معتزلی (656) در “شرح نهج البلاغه” ج 9ص 155
15- نووی (676) در “شرح صحیح مسلم” ج 12ص 240، و در “ریاض الصالحین” ص 164چ مصر
16- ذهبی (748) “ذیل مستدرك حاكم” ج 1ص 77، 117
17- ابن كثیر دمشقی (774) در “تفسیر” ج 1ص 517

18- تفتازانی (792) در “شرح المقاصد” ج 2ص 275و در “شرح عقاید نسفی” چاپ 1302، اما چاپ 1313 كه هفت صفحه آن به دست خیانت كاران حذف وساقط شده، فاقد این مطلب است.
19- نورالدین هیثمی (807) در “مجمع الزوائد” ج 5 ص 218، 219، 223، 225و 312
20- ابن دبیع شیبانی (944) در “تیسیر الوصول” ج 2ص 39
21- متقی هندی (975) در “كنز العمال” ج 3ص 200 چاپ حیدرآباد هند؛ و ج 6ص 65شماره 4863 چاپ حلب.
22- ملا علی قاری (1014) در خاتمه “الجواهر المضیئه” ج 2ص 509 و ص 457به نقل از مسلم.
23- شاه ولی الله دهلوی (1176) در “ازاله الخفاء” ج 1ص 3

24- قندوزی حنفی (1294) در “ینابیع الموده” ص 117 چاپ اسلامبول
25- قاضی بهلول زنگنه زوری (1300) در “تاریخ ال محمد” كه از تركی اسلامبولی به فارسی ترجمه و مكرر به چاپ رسیده است.
اینها مدارك حدیث از صحاح و مسانید اهل تسنن است، به اضافه چهل و پنج مدرك دیگر از علمای سنی كه در كتاب “شناخت امام یا راه رهائی از مرگ جاهلی (ص 28-44)” به قلم اینجانب مفصلاً ارائه و معرفی شده، و همه آنها این حدیث را با ذكر سند و متن های مختلف اما هم مضمون آورده اند.
و اگر مدارك حدیث را از كتابهای شیعه بر اینها بیفزائیم در این صورت به بالاترین درجه از تواتر خواهد رسید.

مهدویت در اسلام
مساله مهدویت در اسلام، آنچنانكه شیعه مطرح می كند، یكی از اصیل ترین پایه های تداوم اسلام، و شرط اساسی انقلاب جهانی اسلام و پیروزی و حاكمیت همه جانبه آئین قرآن بر دیگر آئین ها و حكومت های جهان است.
زیرا تنها در سایه رهبری امام واجد شرایط و خلیفه معصوم و منبعث از جانب بنیانگذار اسلام است كه اسلام راستین با آزادی كامل و ابعاد گسترده اش در همه شئون علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، عبادی، اخلاقی، فرهنگی، قضائی، نظامی و ; می تواند در سراسر جهان و در میان عموم توده های بشری خود نمائی كند؛ و در همین حال وعده الهی در قرآن مجید مبنی بر پیروزی مستضعفان بر مستكبران عینیت و تحقق پیدا نماید.

مگر نه این است كه در طول چهارده قرن گذشته تاریخ اسلام صدها كشور بزرگ و كوچك و جزیره و امیر نشین و شیخ نشین در گوشه و كنار جهان وجود داشته و دارد كه مردمش و هیئت حاكمه اش و صدا و سیمایش و دانشگاه و دادگستریش همه و همه دم از اسلام زده و می زنند.
و هم اكنون در همه این مراكز انواع شعارهای اسلامی از طریق رسانه های گروهی و كتاب و مقاله، با ابعاد گسترده تر از گذشته توجه عموم را به خود جلب كرده، و اكثراً مدعی هستند و تا حدی هم راست می گویند كه قانون اساسی خود را از روی قرآن تدوین
نموده اند.

ولی متاسفانه نمی توانیم یك كشور پهناور حدود چهل میلیون نفری همچون مصر، بلكه یك كشور بسیار كوچك یا منطقه شیخ نشینی را معرفی كنیم كه نظام صد در صد
اسلامی بر آن حاكمیت داشته، و از هر جهت مورد عمل بوده باشد.
در صورتیكه اگر رهبری كشورها را زمامداران لایق و مسلمان كه هم آگاهی از اسلام داشتند و هم آزادی از سر سپردگی اجانب و استعمارگران عهده دار بودند، این چنین انواع انحراف گرائی، كجروی مادی و معنوی، فقر و عقب افتادگی همه جانبه، و ظلم و فساد جایگزین اسلام نمی شد.

و این چنین اختلافات عقیدتی و اخلاقی و سیاسی و مسلكی و طبقاتی و اجتماعی، بیش از یك میلیارد مسلمان را دچار تفرقه و جدائی نمی كرد؛ و تحت نفوذ دشمنان اسلام و استعمارگران قرار نمی داد؛ و دست گدائی آنان را در جهت علم و صنعت و خوراك و پوشاك و دارو و درمان پیش شرق و غرب دراز نمی نمود.
بدین ترتیب عدل و مساوات واقعی و جهانی و نجات از یوغ ظلم و جور و جهل و نادانی و فقر و ناامنی معنا و مفهومی نخواهد داشت، مگر با روی كار آمدن یك زمامدار لایق و نیرومندی كه با آزادی مطلق و به دور از هرگونه ترس و تقیه و وابستگی و خود فروختگی، در صحنه عمل وارد شود؛ و قبل از هر چیز اسلام اصیل را از چنگال اسارت زمامداران نالایق و خود فروخته، و مسلمانان فریب خورده آزاد سازد؛ و آنگاه بر اساس قوانین اصیل اسلامی و روش پیامبر (ص) و علی (ع) بر مردم حكومت نماید.
آری به عقیده شیعه امامیه، و محققان اهل تسنن، این لباسی است كه به قامت یكتا فرزند امام حسن عسكری (ع)، “مهدی منتظر(عج)” دوخته شده؛ و تنها اوست كه مسوولیت اینكار به عهده اش واگذار شده؛ و هم اوست كه در سایه رهبریش مستضعفان جهان بر مستكبران پیروز، و آنچه را كه قرآن مجید در رابطه با حكو مت جها نی و زما مداری مطلق به بندگان شایسته خدا نوید داده و گوید :
((وَلَقد کَتبنا فىِ ألزَّبورمِن بَعد ألذِّكر أنَّ ألأرضَ یَرِثُهاعِبادىَ ألصَّالحُون ))
به بركت وجود او، و به دست او تحقق خواهد یافت.
شناخت كوتاه از حضرت مهدی (عج)

نام : محمد
پدر : امام حسن عسكری (ع)
مادر: نرجس
القاب: حجت، خاتم، صاحب الزمان، قائم، منتظر، و از همه مشهورتر مهدی.
شكل : چون ستاره درخشان نورانی، و دارای خالی سیاه بر گونه راست.
زاد روز: شب نیمه شعبان 255، هنگام طلوع فجر.
زادگاه : شهر سامراء
غیبت صغری : از سن پنج سالگی به مدت 69سال

نمایندگان : چهار نفر از شخصیت های شیعه به نامهای :
1- ابو عمرو، عثمان بن سعید بن عمرو عمری اسدی، وكیل و نماینده پیشین امام هادی و امام عسكری علیهما السلام.
2- فرزند او، ابو جعفر، محمد بن عثمان بن سعید، در گذشته 304
3- ابوالقاسم، حسین بن روح بن ابی بحر نوبختی، در گذشته 326
4- ابوالحسن علی بن محمد سمری، در گذشته 329

محل اقامت نامبردگان بغداد، و كلیه امور شیعیان و خواسته ها و نامه های آنان به وسیله این چهار نفر انجام و رد و بدل می شد؛ و آرامگاه آنان نیز در بغداد مشهور است.
و به نقلی ملیكه دختر یشوعا پسر قیصر روم (كه نسبت وی به وصی مسیح شمعون الصفا می رسید ) بود ; و در جتگ اعراب و روم بر اثر شكست رومیان اسیر و طبق معمول آن روز به عنوان كنیز در بغداد به معرض فروش در آمد; و نماینده حضرت هادی (ع) وی را برای امام عسكری (ع) خریداری و در اختیار آن حضرت قرار داد .

غیبت كبری
با درگذشت چهارمین نماینده و سفیر آن حضرت از سال 329 آغاز گردید؛ و تا به هنگام فرمان الهی مبنی بر اجازه ظهور و قیام آن بزرگوار، همچنان ادامه خواهد داشت.
نمایندگان و وظیفه مردم در دوران غیب كبری : كسیكه فقیه خویشتن دار، مخالف هوای نفس، و فرمانبر امر خداوند باشد، او نماینده امام زمان است؛ و بر دیگران لازم است از او پیروی كنند؛ زیرا اینگونه افراد از طرف امام بر مردم حجت اند، و امام از طرف خداوند بر آنا حجت باشد.

هنگام ظهور
آنگاه كه منادی حق از جانب آسمان ندا دهد: حق با آل محمد است. نام مهدی بر سر زبانها افتد؛ مردم دلباخته او شوند؛ و از كسی جز او سخن نگویند.
محل ظهور : مكه معظمه
محل بیعت (تعهد مردم در پیروی از امام) : مسجد الحرام، میان ركن و مقام.
نشانی : فرشته ای از بالای سر او فریاد می زند: این مهدی است، او را پیروی كنید.

یادگار انبیا : انگشتر سلیمان در انگشت او، عصای موسی در دستش، و بطور خلاصه آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.
یاران : سیصد و سیزده نفر (به عدد اصحاب بدر)، افرادی باشند كه هسته مركزی زمامداری او را تشكیل دهند؛ و در حقیقت كارگردانان اصلی قیام مهدی (ع)، و كارگزاران درجه اول انقلاب جهانی اسلام خواهند بود كه از اطراف جهان به دور حضرتش گرد آیند.
روش حكومتی : براساس قرآن و سیره پیامبر (ص) و امام امیرمومنان (ع).
شعاع و دامنه حكومت : سراسر جهان را فرا گیرد؛ و زمین را از عدل و داد پر كند در حالی كه از جور و ستم پر شده باشد.
مركز حكومت : مسجد كوفه، مركز خلافت و حكومت جد بزرگوارش علی (ع)

چگونگی پیروزی بر دشمنان : همانند پیروزی جد عالی مقامش پیامبر اكرم (ص) بر كافران و مشركان، خداوند او را با گروههای منظم هزار نفری از فرشتگان یا سه هزار نفری كه از آسمان فرود آمدند یا پنج هزار نفری كه دارای نشان مخصوص بودند مدد داد؛ و نیز در جبهه های جنگ یاریش كند، آنچنان كه مومنان را در حال شكست در بدر و دیگر جبه های فراوان و روز تاریخی حنین یاری و پیروز فرمود و در جنگ احزاب، رعب و وحشت در دل كفار و مشركان فرو ریخت.
مدت زمامداری : روایات كه اكثراً مربوط به اهل تسنن است در این باره به اختلاف سخن گفته، اما به عقیده شیعه خدا آگاه است.
وزیر و معاون
عیسی (ع) از آسمان فرود آید و به عنوان وزیر با حضرتش همكاری نماید.

بركات حكومت و رهبری او
درهای خیر و بركت از آسمان به روی مردم گشوده شود؛ عمرها به درازا كشد؛ مردم همه در رفاه و بی نیازی بسر برند؛ شهرها همه بر اثر آبادانی و سرسبزی به هم پیوسته گردند، آنچنان كه مسافران را به برداشتن توشه نیازی نخواهد بود؛ و اگر زنی یا زنانی تنها از مشرق به مغرب روند كسی را با آنها كاری نباشد.
ولادت حضرت مهدی (عج)
در اینجا توجه خوانندگان ارجمند را به یك موضوع مهم جلب می نمائیم و آن اینكه :
اصل مساله مهدویت در اسلام مانند مساله امامت كه در پیشگفتار بدان اشاره كردیم- یك مساله اتفاقی بین همه مذاهب عقیدتی و فقهی اسلام است.
چیزی كه در این رابطه مورد اختلاف می باشد موضوع ولادت حضرت مهدی است كه گروهی انگشت شمار از اهل تسنن منكر، و اكثریت قریب به اتفاق موافق با شیعه، و در منابع عقیدتی، حدیثی و تاریخی خود صریحاً بدان اعتراف كرده اند.
ناگفته پیداست كه معتقدان به ولادت آن حضرت نیز در انتساب آن بزرگوار به امام عسكری، و دیگر ویژگیها و شئون حیاتی او از قبیل غیبت و ; با شیعه هم عقیده اند.

ما در این مقدمه به اسامی بیش از یكصد نفر از دانشمندان و مورخان اهل تسنن كه با شیعه هم عقیده، و به ولادت حضرت مهدی در نیمه دوم قرن سوم هجری اعتراف كرده اند اشاره می كنیم؛ و برای تفصیل بیشتر، علاقمندان آشنا به زبان عربی را به كتاب “الامام المهدی عند اهل السنه” و مقدمه آن ارجاع می دهیم.

1- ابوبكر محمدبن هارون رویانی (در گذشته 307) در “مسند” مخطوط موجود در كتابخانه ظاهریه شام كه بخش ویژه حضرت “مهدی” د جلد سوم “الامام المهدی عند اهل السنه” مندرج، تا به یاری خدا چاپ و منتشر گردد.
2- ابن ابی ثلج، ابوبكر، محمد بن احمد بن بغدادی (238-322) از بزرگان محدثان و مولف ” تاریخ الائمه ” كه به عنوان ” موالید الائمه ” به پیو ست ” الفصول العشره فی الغیبه شیخ مفید-” و “نوادر راوندی” به سال 1370 هجری در نجف به چاپ رسیده؛ و در این كتاب انتساب حصرت مهدی (ع) به امام عسكری و ولادت آن بزرگوار را صریحاً اعتراف نموده است.

3- ابوالعباس، احمد بن ابراهیم بن علی كندی، شاگرد ابن جریر طبری، استاد حافظ ابونعیم اصفهانی، مقیم مكه، و راوی كتاب “موالید الائمه”.
4- ابو علی، احمد بن محمد بن علی عمادی نسوی، راوی كتاب “موالید الائمه” ابن ابی ثلج به سال 350از كندی سابق الذكر.
5- ابو مسعود، احمد بن محمد بن عبدالعزیز بن شاذان بجلی، نویسنده و قاری رساله “موالید الائمه” بر ابومنصور شیرازی.
6- ابومنصور، عبدالرحیم بن محمد بن احمد بن شرابی شیرازی كه رساله مذبور را از ابی مسعود شنیده و نوشته است.
7- ابو محمد، اسد بن احمد ثقفی كه رساله “موالید الائمه” را از ابومنصور گرفته است.

8- ابو ماجد، محمدبن حامد بن عبدالمنعم بن عزیز بن واعظ كه رساله فوق الذكر را به نقل از ثقفی نامبرده ضبط كرده است.
9- ابو عبدالله، محمد بن عبدالواحد بن فاخر قرشی كه این رساله را از ابوماجد شنیده و نقل كرده است.
10- محب الدین، ابو عبدالله، محمدبن محمود بن حسن نجار بغدادی (643) كه شاگرد ابن جوزی، مدرس مدرسه “مستنصریه” بغداد، و مولف “ذیل تاریخ بغداد- شامل 40 جلد” بوده و محتوای رساله ” موالید الائمه ” را از مشا یخ سه گا نه پیشین ( ابو محمد ثقفی ، ابوماجد، ابو عبداللله فاخر قرشی) شنیده و ضبط نموده است.
11- نسب شناس مشهور، ابونصر، سهل بن عبدالله بخاری زیدی (بعد 341) در “سر السلسلقه العلویه” پیرامون نام امام حسن عسكری (ع) چاپ نجف.
12- مورخ شهیر علی بن حسین مسعودی (346) در “مروج الذهب” جلد 8، چاپ لیدن- به ضمیمه ترجمه فرانسوی- ص 40
13- خوارزمی، محمد بن احمد بن یوسف كاتب (387) در “مفاتیح العلوم”، چاپ لیدن سنه 1895، ص 32-33
14- حافظ ابوالفتح، محمد بن احمد بن ابی الفوارس بغدادی (388-414) در “اربعین” خود شماره 4به نقل “كشف الاستار” محدث نوری ص 29 چاپ اول
15- جعفر بن محمد بن المعتز مستغفری سمرقندی (432) در “دلائل النبوه و المعجزات” (بنا به نقل شیخانی در “الصراط السوی”)
16- ابوبكر، احمد بن حسین بیهقی خسرو جردی شافعی (458) در “شعب الایمان” چاپ دائره- المعارف هند.

17- مولف “مجمل التواریخ و القصص” فارسی، (تالیف سال 520)، ص 458 چاپ تهران
18- احمد بن ابی الحسن نامقی جامی (536) به نقل “ینابیع الموده” ضمن احوال امیر مومنان، باب 87ص 566
19- ابن خشاب، ابو محمد، عبدالله بن احمد بغدادی (567) در “تاریخ موالید الائمه و;” به نقل “كشف الاستار” و “اعیان الشیعه”
20- اخطب خوارزم، موفق بن احمد حنفی (484-568) در “مقتل امام حسین” (كه بعضی با مناقب امیرالمومنین از همان نویسنده اشتباه كرده اند) ج 1، ص 94، 96ضمن دو روایت و به نقل “ینابیع الموده” ص 492چاپ اسلامبول سنه 1301و “كشف الستار” علامه نوری

21- یحیی بن سلامت خصكفی شافعی (568) به نقل مولفان “تذكره الخواص” ص 360چاپ نجف و “ینابیع الموده” باب 87 ص 569بعنوان بعض شافعیه
22- ابن ازرق، عبدالله بن محمد بن فارقی (590) در “تاریخ میا فارقین” به نقل “وفیات الاعیان” (ج 3 ص 316، شماره مسلسل 534)
23- خلیفه عباسی، الناصر لدین الله، احمد بن مستضیی ء (626) روی درب منبت كاری صفه سرداب سامراء
24- شهاب الدین، یاقوت بن عبدالله حموی رومی بغدادی (626) در “معجم البلدان” (ج 3ص 1273) پیرامون كلمه “سامراء”
25- شیخ فرید الدین عطار، محمد بن ابراهیم نیشابوری همدانی (627) در دیوانش به نام “مظهر الصفات” به نقل “ینابیع الموده” باب 87
26- ابن اثیر جزری، عزالدین علی بن محمد شیبانی موصلی (555-630) در “الكامل” ذیل سنه 260

27- شیخ محی الدین محمد بن علی معروف به ابن عربی طائی اندلسی (638) به نقل شعرانی- در “الیواقیت و الجواهر”مبحث 65- از باب 366 “فتوحات مكیه” او كه متاسفانه در چاپهای متعدد مصر از روی خیانت این مطلب ساقط شده . نیز حمزاوی در “مشارق الانوار” و صبان در “اسعاف الراغبین” این مطلب را از محی الدین نقل كرده اند.

28- شیخ سعد الدین، محمد بن موید حمویه، معروف به سعد الدین حموی (650) در رساله “مهدی منتظر” به نقل جامی در “مرآه الاسرار”
29- شیخ كمال الدین محمد بن طلحه شافعی نصیبی (582-652) در “مطالب السئول فی مناقب آل الرسول” باب 12و نیز در “الدر المنظم” كه بخشی از آن در باب 68 “ینابیع الموده” (ص 493-494) درج و به چاپ رسیده است.
30- شمس الدین، یوسف بن قزاوغلی، سبط ابی الفرج بن جوزی(654) در “تذكره خواص الامه- فصل ویژه حضرت مهدی” كه در تهران و نجف به چاپ رسیده است.

31- حاظ ابو عبدالله محمد بن یوسف گنجی شافعی (658) در “كفایه الطالب” پیرو نام امام عسكری (ع) و در “البیان فی اخبار صاحب الزمان” باب 25كه مكرر در ایران و نجف و بیروت چاپ شده است.
32- جلال الدین بلخی رومی (672) در “مثنوی”، ضمن قصیده “رای سرور مردان علی مستان سلامت می كنند”.
33- صدرالدین قونوی از بزرگان عرفا و فلاسفه (673) در قصیده “رائیه” خود به نقل “كشف الاستار” محدث نوری شماره مسلسل31
34- ابن خلكان (681) در “وفیات الاعیان” ج 1 ص 571چاپ بولاق مصر، و در چاپ دیگر ج 3 ص 316 شماره 534
35- عزیز الدین، عبدالعزیز بن محمد نسفی صوفی (686) در رساله خود به نقل “ینابیع الموده” پایان باب 87

و او غیر از عزیز الدین عمر بن محمد بن احمد نسفی مولف “عقاید النسفیه” و درگذشته 538است كه مولفان “كشف الاستار” و “منتخب الاثر” با یكدیگر اشتباه نموده اند، و مولف “دانشمندان عامه و مهدی موعود” تاریخ فوتش را 616نگاشته است.
36- حكیم ادیب، عامر بن بصری نزیل سواین روم (696) در “تائیه” خود كه به نقل “معجم المولفین” 5/54بنام “ذات الانوار” با مقدمه عبدالقادر مغربی و به اعانت ماسینیون به چاپ رسیده، و علامه نوری در صفحه 55 “كشف الاستار” این بخش از اشعار او را ذكر نموده است.
37- مورخ نامی، حمد الله بن ابی بكر مستوفی فزوینی (730) در “تاریخ گزیده فارسی” ص 206-207چاپ 1339تهران.

38- شیخ الاسلام ابراهیم بن محمد بن موید جوینی حموئی شافعی (644-732) در “فرائد السمطین” ج 2ص 337چاپ بیروت
39- مورخ شهیر، ابوالفداء، عماد الدین اسماعیل بن علی، حاكم حماه از بلاد سوریه (732) در “المختصر فی اخبار البشر” ذیل سنه 254ج 2ص 45
40- كمال الدین عبدالرزاق بن احمد كاشانی صوفی (730 یا 735) در “تحفه الاخوان فی خصایص الفتیان” به نقل سعید نفیسی در “سرچشمه تصوف در ایران” ص 216

41- عارف شهیر علاء الدوهله سمنانی، احمد بن محمد شافعی (659-736) به نقل خواجه پارسا در “فصل الخطاب پیرامون ذكر ابدال و اقطاب” كه مورد عقیده متصوفه اهل سنت است.
42- مورخ شهیر، شمس الدین محمد ذهبی (673-748) كه اصلش تركمانی و در دمشق اقامت گزیده، در تاریخ “دول الاسلام” ج 1ص 158ذیل سنه 260؛ نیز در “العب فی خبر من غبر” ج 2ص 20ذیل حوادث سنه 260
43- ابن وردی، زین الدین عمر بن مظفر بن ابی الفوارس (691-749) در “تتمه المختصر” معروف به تاریخ ابن وردی، چاپ مصر ج 1 ص 318 ذیل حوادث سنه 254پیرامون وفات امام هادی (ع)

44- شیخ شمس الدین محمد بن یوسف زرندی حنفی انصاری (693-747یا 748یا 750) در “معراج الوصول الی معرفه فضیله ال الرسول” كه عكس نسخه خطی آن از كتابخانه ناصریه لكهنو در مكتبه اینجانب موجود است.
45- صلاح الدین صفدی خلیل بن ایبك (764) مولف “الوافی بالوفیات” و “شرح لامیه العجم” و “شرح ادائره” به نقل “ینابیع الموده” باب 86
46- حافظ محدث، عبدالله بن محمد مطیری مدنی شافعی نقشبندی (765) در “الریاض الزاهره فی فضل آل بیت النبی و عترته الطاهره” به نقل “كشف الاستار” علامه نوری، ص 93و 215-216 چاپ قدیم.

47- مورخ شهیر، عبدالله بن علی یافعی یمنی شافعی (700-768) در “مرآه الجنان” ج 2ص 172ذیل حوادث سنه 260
48- سید علی بن شهاب بن محمد همدانی مقیم هند (714-786) در “موده القربی” و “اهل العباء” كه نسخه عكسی آن از كتابخانه ناصریه هند نزد اینجانب موجود است، و متن كامل آن ضمن باب 56”ینابیع الموده” ص 288-317چاپ نجف مندرج است.
49- ابو ولید، محب الدین، محمد بن شحنه حلبی حنفی (749-815) در “روضه المناظر فی اخبار الاوائل و الاواخر” كه مختصر “تاریخ ابوالفداء” است و در حاشیه “مروج الذهب” به سال 1303در مصر به چاپ رسیده است ج 1 ص 294

50- عارف شهیر و مورخ نامی، محمد بن محمد بن محمود بخاری معروف به خواجه پارسا حنفی نقشبندی (822) در “فصل الخطاب” كه نسخه اش در كتابخانه مجلس و فتوكپی آن نزد اینجانب موجود می باشد؛ و گویا در هند به چاپ رسیده است؛ و بخش ویژه ائمه اثنا عشر آن مندرج در باب 65”ینابیع الموده” می باشد.

51- مورخ شهیر، احمد بن جلال الدین محمد فصیح خوافی (777-845) در “مجمل فصیحی” چاپ مشهد سنه 1341، ج 1ص 231، ضمن رویدادهای 255
52- شهاب الدین بن شمس الدین بن عمر هندی، معروف به ملك العلماء زاولی دولت آبادی (849) در “هدایه السعداء فی مناقب السادات” به نقل “كشف الاستار” علامه نوری ص 73و “البرهان” علامه سید محسن عاملی شامی چاپ دمشق.
53- خواجه افضل الدین بن صدر الدین تركه خجندی اصفهانی (850) در “تنقیح الادله و العلل” ترجمه “ملل و نحل” شهرستانی، ص 18و 183و 187
54- ابن صباغ، نورالدین، علی بن محمد مالكی (734-855) در “الفصول المهمه فی معرفه الائمه” ضمن فصل ویژه حضرت مهدی (ع)، ص 274چاپ غری
55- شیخ عبدالرحمن بسطامی (858) در “دره المعارف” به نقل “ینابیع الموده” باب 84
56- ابوالعمالی، سراج الدین، محمد بن عبدالله حسینی رفاعی مخزومی بغدادی (793-885) در “صحاح الاخبار فی نسب الساده الفاطمیه الاخیار” ص 143، چاپ 1306 مصر

57- نورالدین، عبدالرحمن بن احمد بن قوام الدین دشتی جامی حنفی شاعر (898) صاحب “شرح كافیه” در “شواهد النبوه” كه در لكهنو و بمبئی در 44 صفحه بچاپ رسیده است و فتوكپی نسخه خطی مجلس شورای اسلامی نزد اینجانب موجود است.
58- محمد بن داود نسیمی منزلاوی صوفی (901) به نقل قندوزی در “ینابیع الموده” باب 86ص 566چاپ نجف
59- مورخ نامی، میرخواند، محمد بن خاوند شاه (903) در”روضه الصفا” ج 3ص 59-62 فصل ویژه حضرت مهدی (ع) كه در كتابخانه مسجد اعظم قم موجود می باشد.
60- قاضی فضل بن روزبهان خنجی شیرازی (در گذشته بعد 909) كه از سرسخت ترین مخالفان شیعه بوده، در قصیده خود كه شامل سلام بر یك یك انوار مقدسه چهارده معصوم است و در مساله پنجم از بخش سوم “ابطال الباطل” آنرا ذكر نموده و نگارنده عین آن را در مقدمه “الامام المهدی عند اهل السنه” بخش مخطوطات آورده است.

61- ملاحسین بن علی كاشفی بیهقی سبزواری هروی (910) در “روضه الشهداء” فصل هشتم چاپهای دهلی و غیره.
62- قاضی حسین بن معین الدین میبدی یزدی حكیم (911) از شاگردان ملا جلال الدین دوانی- در شرح دیوان منسوب به امیرمومنان علی (ع) ص 123و ص 371چاپ تهران
63- فیلسوف شهیر جلال الدین محمد بن اسعد صدیقی دوانی شافعی (907یا 918یا 928) در “نور الهدایه فی اثبات الولایه” كه بار اول ضمیمه “خصایص” ابن بطریق بسال 1211قمری، و بعداً به سال 1375 در تهران بچاپ رسیده است.
64- ابوالحسن، علی بن محمد شاذلی (857-939) بنا به نقل شعرانی در “الیواقیت و الجواهر”
باب 56

65- مورخ نامی، خواند میر (942)، سبط میر خواند مولف “روضه الصفا” در تاریخ “حبیب السیر” ج 2ص 100-113
66- شمس الدین محمد بن طولون دمشقی حنفی (953) در “الائمه اثنی عشر” ص 117چاپ دارالصادر بیروت
67- شیخ حسن عراقی (بعد 958)مدفون بالای كوم الریش در مصر، به نقل شعرانی در “الیواقیت و الجواهر” مبحث 60و در “لواقح الانوار” چاپ 1374مصر ج 2ص 139، ملاقات و اجتماع او را با حضرت مهدی ذكر نموده است

.
68- شیخ علی خواص، استاد عارف شیهر شیخ عبدالوهاب شعرانی (بعد 958) به نقل شاگردش “لواقح الانوار” ج 2ص 150و “الیواقیت و الجواهر” مبحث 65
69- تقی الدین ابی منصور (تاریخ فوت او بدست نیامد) شعرانی در “الیواقیت و الجواهر” آغاز باب 65از كتاب “عقیده” او نقل كرده است.
70- مورخ شهیر، قاضی حسین بن محمد دیار بكری (966) در “تاریخ الخمیس” ج 2ص 343پیرامون حوادث260 و رویدادهای ایام معتمد عباسی
71- عارف شهیر، شیخ عبدالوهاب بن احمد شعرانی شافعی (898-973) در “الیواقیت و الجواهر” مبحث 65
72- شهاب الدین، شیخ الاسلام، احمد بن حجر هیثمی شافعی (909-974) در “صواعق المحرقه” ص 100و 124چاپ 1313هجری مصر

73- سید جمال الدین، عطاء الله بن سید غیاث الدین فضل الله شیرازی نیشابوری (1000) در”روضه الاحباب” فارسی، چاپ 1297لكهنو و 1310 هند، در فصل ویژه حضرت مهدی (ع)
74- محدث شهیر، ملاعلی بن سلطان هروی قاری (1014) در “المرقاه فی شرح المشكاه” كه بخش ویژه حضرت مهدی (ع) از آن در جلد دوم “الامام المهدی هند اهل السنه” به چاپ رسیده است.
75- مورخ شهیر و فاضل، ابی العباس، احمد بن یوسف بن احمد دمشقی قرمانی
(939-1019) در تاریخ “اخبار الدول و آثار الاول” ص 117، ضمن باب ویژه خلفا و ائمه

76- امام ربانی، احمد بن عبدالاحد فاروقی سرهندی نقشبندی حنفی (971-1031)، كه از بزرگان صوفیه هند بوده، و از وی به مجدد هزاره دوم تعبیر كرده اند، در “مكتوبات” ج 3 مكتوب آخر
77- عارف شهیر، عبدالرحمن چشتی بن عبدالرسول بن قاسم بن عباسی علوی صوفی (بعد 1045در “مرآه الاسرار”، فارسی، شامل شرح حال مشایخ صوفیه (كه نسخه آن در كتابخانه آصفیه لكهنو به شماره 167و كتاب 1309موجود است، و نسخه دیگری از آن در كتابخانه مجلس تهران موجود می باشد) و شاه ولی الله دهلوی نیز در كتاب “الانتباه فی سلاسل اولیاء الله و اساتید و ارثی رسول الله” از آن نقل كرده است.
78- عارف شهیر , بدیع الزمان قطب مدار , كسی كه عبد الرحمن صوفی كتاب (( مرآه الاسرار )) را به خاطر او نوشت و او معاصر وی بود , و از اعلام نیمه اول سده یازدهم به شمار می رود , و به نقل (( كشف الاستار )) علامه نوری , ص 51تحت شماره 27, عبدالرحمن داستان دیدار او را با آن حضرت در كتاب نامبرده آورده است .

79- ابوالمجد , عبدالحق بن الدین دهلوی بخاری حنفی ( 959-1052) در رساله ویژه مناقب ائمه و احوال آنها به نقل (( كشف الاستار )) تحت شماره 12.
80- مورخ شهیر , عبدالحی بن احمد , معروف به ابن عماد دمشقی حنبلی ( 1032-1089) در (( شذارت الذهب )) ضمن حوادث 260هجری ص 142, چاپ 1350.
81- شیخ محمود بن محمد شیخانی قادری ( بعد 1094) در”الصراط السوی فی مناقب آل النبی (ص)”
82- عبدالملك بن حسین بن عبدالملك بن عصامی مكی (1092-1111) در كتاب (( سمط النجوم العوالی )) ج 4ص 137_ پیرامون نام حضرت امام حسن عسكری (ع) و ص 138.
83- میرزا محمد ان بن رستم بدخشی (1122) در (( مفتاح النجافی مناقب آل العبا )) ص 181 , مخلوط كتابخانه آیت الله مرعشی قم . ] ملحقات احقاق الحق 13/95 [

84- سید عباس بن علی مكی ( بعد 1148) در (( نزهه الجلیس )) ج 2ص128 , چاپ قاهره .
85- شیخ عبدالله بن محمد شیرازی شافعی مصری (1127) , شیخ جامع ازهر ,در (( الاتحاف بحب الاشراف )) ص 68-69,چاپ قاهره .
86- احمد بن علی بن عمر , شهاب الدین , ابوالنجاح منینی حنفی دمشقی ( 1089– 1173) در كتاب (( فتح المنان )) در شرح منظومه (( الفوز و الامان )) شیخ بهائی ,ص 3, چاپ قاهره .
متن این كتاب در (( الامام المهدی هند اهل السنه )) اینجانب عیناً به چاپ رسیده
است .

87- شاه ولی الله , احمد بن عبدالرحیم فاروقی دهلوی حنفی (1110-1176) در((المسلسلات)) معروف به (( الفضل المبین )) قضیه ملاقات بلاذری با آن حضرت را آورده , و با سكوت موجب رضا از اظهار نظر خودداری كرده است .
نیز (به نقل ((كشف الاستار)) شماره 26) در ((الانتباه فی سلاسل اولیاء الله)) در این زمینه شرح مفصلی از جامی آورده است .
88- شیخ سراج الدین , عثمان دده عثمانی (1200) در (( تاریخ الاسلام و الرجال )) ص 370, نسخه مخطوط كتابخانه آیت الله مرعشی . ] ملحقات احقاق الحق 13 / 92[

89- شیخ محمد بن علی صبان مصری شافعی (1206) در (( اسعاف الراغبین فی سیره المصطفی و فضائل اهل بیته الطاهرین )) ذكر نموده است .
90- مولوی علی اكبر بن اسد الله مودوی (1210) از مشاهیر علمای هندی و متعصبین سر سخت علیه شیعه در (( مكاشفات )) كه حواشی بر (( تفحات الانس )) جامی است _ ( ج 7, ص 327) پیرامون شرح حال علی بن سهل اصفهانی و بحث از عصمت انبیاء و امام مهدی موعود
91- مولوی محمد مبین هندی لكهنوی (1220) در (( وسیله النجاه )) چاپ گلشن فیض , ص 316
92- شیخ عبدالعزیز بن شاه ولی الله دهلوی (1159-1239) مولف “تحفه اثنا عشریه” بنا به نقل “استقاء الافهام” ص 119در “النزهه”روایت ابن عقله , مربوط به ملاقات بلاذری را از “فضل المبین” پدر خود نقل كرده , واین خود گواه بر عقیده او به حیات حضرت مهدی ( ع )می باشد .

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir