توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله روابط خارجی ایران در زمان نادر شاه دارای 62 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله روابط خارجی ایران در زمان نادر شاه  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله روابط خارجی ایران در زمان نادر شاه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله روابط خارجی ایران در زمان نادر شاه :

فهرست منابع و مآخذ:
1- آصف، محمدهاشم، رستم التواریخ، تصحیح محمد مشیری، تهران: امیركبیر، 1368
2- اعتماد السلطنه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، تصحیح محمداسماعیل رضوانی، ج / 2، تهران، دنیای كتاب.
3- پری، جان، كریم خان زند، ترجمه علی محمد ساكی، تهران: فرامرز، 1376
4- پناهی سمنانی، كریم خان زند، تهران: نشر ندا، 1375
5- حقیقت، عبدالرفیع، روابط خارجی ایران.
6- حزین لاهیجی، محمدعلی، سفرنامه حزین لاهیجی، تصحیح علی دوانی، تهران: اسناد انقلاب اسلامی، 1375
7- جونز، سرهارد فورد، آخرین روزهای لطفعلی خان زند، ترجمه هما ناطق، تهران: امیركبیر، 1356
8- رجبی، پرویز، كریم خان زند و زمان او، تهران: امیركبیر، 1352
9- سالكیس، سرپرسی، تاریخ ایران، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، ج / 2 ، تهران؛ دنیای كتاب، 1370
10- شعبانی، رضا، تاریخ تحولات سیاسی – اجتماعی ایران در دوره افشاریه و زندیه، تهران: سمت، 1380
11- شمیم، علی اصغر، از نادر تا كودتای رضا خان میرپنج، تهران: مدبر، 1368
12- شیرازی، علی رضا، تاریخ زندیه، تهران: گسترده، 1356
13- غفاری كاشانی ، گلشن مراد، به اهتمام غلامرضا طباطبائی مجد، تهران: زرین، 1369
14- گلستانه، ابوالحسن بن محمدامین، مجمل التواریخ پس از نادر، به اهتمام مدرس رضوی،‌تهران: ابن سینا، 1344
15- مالكوم، سرجان ، تاریخ ایران ، ترجمه میرزا حیرت، ج / 2 ، بی جا.
16 -محمود،‌محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن 19 م ، ج 1 ، تهران: اقبال، 1336
17- مهدوی، عبدالرضا هوشنگ، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوره صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی، تهران: امیر كبیر، 1380
18- میرخواند، میرمحمد سیدبرهان الدین خوارزمشاه، تاریخ روضه الصفا، ج / 9 ،‌تهران؛ اساطیر ، 1376
19- نامی اصفهانی، میرزا محمدصادق موسوی، گیتی گشای ‌زندیه، تصحیح سعید نفیسی، تهران: اقبال ، 1377
20- نفیسی، سعید ، تاریخ اجتماعی و سیاسی دوره معاصر، ج / 1 ، تهران:
21- نیبور، كاریستین، سفرنامه نیبور، ترجمه پرویز رجبی، بی جا: توكا، 1354
22- نوائی، عبدالحسین، كریم خان زند، تهران: سپهر، 1368
23- ورهرام، غلامرضا ، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر زندیه، تهران: معین ، 1366
24- ویلم فلور، هلندیان در جزیره خارك در عصر كریم خان زند، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران: توس، 1376
25- هدایتی، هادی، تاریخ زندیه ، تهران:

مقدمه:
بعد از نادر شاه روابط خارجی ایران از توسعه‌ای كه در زمان او پیدا كرده بود كاسته شد و محدود به مسائل مربوط به سرحدات عثمانی و نمایندگیهای تجارتی دول اروپایی در خلیج فارس گردید.
در مدت 22 سال حكمرانی كریم خان زند (1757-1779) مردم از یك دوره ‌صلح و آرامش برخوردار شدند و توانستند خرابیهایی كه در اثر جنگهای داخلی به وجود آمده بود تا حدودی ترمیم كنند. و در این دوران دوباره پای اروپائیها به ایران باز شد زیرا قبل از آن بر اثر حمله افغانها و اغتشاشات داخلی نمایندگی‌های تجاری اروپایی در ایران تعطیل شده بود.
به طور كلی در مناسبات سیاسی خارجی كریم خان زند به دو دسته از كشورها بر می‌خوریم:
1- كشورهای همسایه مانند عثمانی و روسیه و تا حدودی هندوستان
2- كشورهای اروپایی
دسته اول كشورهایی هستند كه ارتباط آنها با دولت مركزی ایران به دلیل سوابقشان از زمان صفویه بیشتر جنبه سیاسی داشت تا تجاری و بازرگانی و در دسته دوم كشورهای هلند، انگلیس و فرانسه قرار دارند كه انگیزه اصلی ارتباط آنها با ایران كسب سود و منفعت از طریق ایجاد دفاتر بازرگانی در بنادر خلیج فارس بود، چه آنها ایران را كشوری سودآور می‌دانستند.

این كشورها با توجه به این كه می‌خواستند در روابط خود با ایران با امپراطوری وسیع و گسترده عثمانی رقابت نمایند و به نوعی موازنه قوا دست یابند تا برای گسترش روابط خود با ایران عملاً باعث تضعیف و یا محدودیت قدرت رو به گسترش عثمانی را موجب شوند.

سیاست خارجی كریم خان زند در ارتباط با دسته اول گاهی به مصالحه و گاهی به جنگ و درگیری – بجز هندوستان – انجامید. در رابطه با كشورهای اروپایی وكیل ابتدا سعی كرد با توجه به ضعف مفرط نیروی دریایی خود كمك و پشتیبانی آنها را در سركوبی میر مهنا كه سواحل و بنادر جنوبی ایران و راههای آبی خلیج فارس را ناامن كرده بود به دست بیاورد تا جایی كه حتی در رابطه با مزاحمتهای اعراب بین كعب به رهبری شیخ سلیمان تعهد كرد خسارت وارده به كشتیهای انگلیسی كمپانی هند شرقی را جبران كند ولی وقتی دورویی و ضعف پشتیبانی آنها را از طرحهای خود مشاهده كرد، دست به اقدامات دیگری زد كه به آن پرداخته می‌شود.
در عهد كریم خان هر چند روابط تجاری ایرانی بیشتر با انگلستان بود اما چون با هوشمندی خاصی می‌دید چگونه انگلستان بر تار و پود اقتصادی هندوستان مسلط شده است سعی كرد هرگز خود را اسیر سیاستهای اقتصادی و بازرگانی انگلیس نسازد.

روابط ایران و عثمانی
در عصر زند مناسبات ایران و عثمانی بیشتر جنبه‌ سیاسی داشت اگر چه ارتباط بازرگانی را نیز نمی‌توان نادیده گرفت. مرزهای طولانی مشترك بین دو كشور، اختلافات سیاسی بر سر اشغال برخی مناطق مرزی – كه اغلب متقابلاً صورت می‌گرفت- و گاه جانبداری از برخی اعراب مرزنشین از جانب یكی از دو كشور، وجود اماكن مقدسه شیعیان در خاك عثمانی و علاقه شیعیان ایران به زیارت ایران اماكن و بالاخره راه تجاری ایران به بازار تجارت جهانی از طریق عثمانی به طور كلی موضوع اصلی ارتباط دولت ایران و دولت عثمانی را تشكیل می‌داد. زمانی به دلیل برخی از این موارد و گاه به علت تشدید یكی از آنها روابط ایران و عثمانی شكل دیگر به خود می‌‌گرفت.

البته راه زمینی و تاریخی تجارت ایران به مركز مهم بازار وقت یعنی حلب از خاك عثمانی می‌گذشت و این راه نسبت به سایر راه‌ها كوتاه‌تر بود. با این همه تجار ایرانی هفته ها و ماه‌ها در كشور عثمانی به سر می‌بردند تا بتوانند كالاهای خود را در مراكز تجاری وقت در نواحی غرب عثمانی عرضه كنند، البته غیر از مخارج راه و هزینه حمل و نقل، گاه می‌بایستی عوارض سنگینی نیز بپردازند همچنین زوار ایرانی نیز گاه از پرداخت عوارض معاف نبودند. افزون بر‌آن ایرانیان مسافر مورد آزار عثمانیان قرار می‌گرفتند كه گاه تلفاتی نیز به همراه داشت همچنین عوامل دیگری نیز بر مناسبات ایران و عثمانی تأثیر می‌گذارد.

در زمان كریم خان اعراب بنی كعب كه در ساحل راست اروند رود ساكن بودند و از تعدیات والی بغداد به ستوه آمده بودند به سرداری شیخ سلیمان از اروند رود گذشته و در ناحیه فلاحیه خوزستان ساكن شدند. هنگامیكه كریم خان مشغول انتظام امور غرب ایران بود شیخ سلیمان چند زورق فراهم آورد و مدخل اروند رود را در خلیج فارس بر روی مسافران و كشتیهای تجاری بست و به ویژه برای ابزار مخالفت با والی بغداد و حاكم بصره كشتیهای عثمانی را در دهنه رود توقیف كرد.

زمانیكه كریم خان در سیلاخور بود سفیری به نام محمد آقا سلام آغاسی از طرف عمرپاشا، والی بغداد به خدمت او رسید و پیغام آورد كه اگر كریم خان بخواهد قبیله بنی كعب را كه برای والی بغداد مزاحمت هایی ایجاد كرد كه است سركوب كند دولت عثمانی با در اختیار گذاشتن كشتی و آذوقه او را یاری خواهد كرد. وكیل با این پیشنهاد موافقت كرد، اگر چه كریم خان در رفع مزاحمتهای اعراب بی كعب كوشید، اما آنچنان كه از جانب عمرپاشا قول داده شده بود، كمكی از عثمانی دریافت نكرد و همین امر زمینه‌ای برای عدم اطمینان بعدی به دولت عثمانی را به وجود آورد و تأثیر در تیرگی روابط ایران و عثمانی گذاشت.

جریان آن به این شرح بود كه كریم خان پس از قبول درخواست دولت عثمانی از خرم آباد و دزفول گذشت و در اوایل رمضان سال 1178 وارد شوشتر شد و بعد از انتظام امور داخلی لرستان و خوزستان به سركوبی اعراب بنی كعب پرداخت، شیخ سلیمان چون تاب مقاومت نداشت از دسترس سپاه ایران دور شد و به دریا پناه بود. سپس تلاش كرد كه با ایرانیان از در آشتی درآید، به همین منظور پیكی به نزد كریم خان فرستاد و اعلام داشت، چنانچه با قبیله‌اش در خاك ایران به راحتی زندگی كند حاضر است مطیع خاندان زند باشد و حتی پسر خود را به عنوان گروگان به دربار كریم خان بفرستد. خان زند چون تركها به تعهدات خود مبنی بر در اختیار گذاشتن كشتی و آذوقه عمل نكردند از تقاضای شیخ سلیمان استقبال كرد و زكی خان و سپاه او را كه مأمور جنگ با بنی كعب بود فراخواند. اما ماجرای بنی كعب خاتمه نیافت.

فتنه‌های میر مهنا و درگیری‌های كریم خان با او دوباره داستان بنی كعب را پیش آورد، پس از بازگشت كریم خان از نواحی غرب به شیراز شیخ سلیمان دوباره با انگلیسی‌ها درگیر شد و در تابستان 1179 دو فروند از كشتی‌ها را برای سركوبی میرمهنا با او همكاری می‌كنند وی نیز آنان را در جنگ با شیخ سلیمان یاد می‌خواهند داد و بیست هزار تن از سپاهیان خود را از راه خشكی به كمك خواهد فرستاد.

ظاهراً علاقه كریم خان به سركوبی میر مهنا كه مشكلات فراوانی تولید كرده بود موجب شده بود تا وكیل الرعایا علیرغم عفو و بخشیدن اعراب بنی كعب، اندیشه محدود كرد ن قدرت آنان را در سر بپروراند، از همین رو وقتی آوازه قدرت نمایی میرمهنا در سواحل خلیج فارس پیچیده محمد صادق خان اعتضاد الدوله ، برادر كریم خان كه در غیاب او امور فارس را بر عهده داشت ، سپاهی مجهز به سركوبی میرمهنا فرستاد، اما این سپاه با مقاومت و تهاجم زعابی‌ها در هم شكست و به جانب شیراز عقب نشست، كریم خان سپاه دیگری را به فرماندهی امیر گونه خان افشار علیه میرمهنا تجهیز و اعزام كرد. میرمهنا كه در خود یارای مقابله با سپاه جدید كریم خان را نمی‌دید ابتدا به جزیره خارگو (نزدیك خارك) عقب نشت و سپس به علت بی آبی و نامناسب بودن آب و هوا متوجه جزیره خارك شد و آنجا را با قهر و غلبه از چنگ هلندی‌ها خارج كرد. از این پس تاخت و تازهای میرمهنا در خلیج فارس به شهرت افزایش یافت و متمردین را به علت دستبرد و شلتاق او نه عبور از سمت دریا امكان داشت و نه احدی از تجار و مسافرین از اندیشه راهزنی او قدم به ساحل بحر عمان توانست گماشت.

میرمهنا در سال 1169 تأسیسات انگلیسیها را در بند ریگ ویران ساخت و با حملات دریای خود تجارت را در خلیج فارس و زیانهای بسیاری به بازرگانان انگلیسی در بوشهر وارد كرد. بنابراین برای سركوبی میرمهنا علاوه در ایران، دولت عثمانی هم كه از ناحیه بصره دچار زیانهایی زیادی شده بود و همچنین انگلیسیها كه تجارت خود را در خلیج فارس مختل می‌دیدند اظهار علاقه می‌كردند.

علاوه بر اینها، بازرگانان و مسافرین نیز كه در امان نبودند، دست به دامان كریم خان شدند و دفع و ی را خواستار گردیدند، كریم خان نیز ابتدا دو سال به میرمهنا فرصت داد تا مگر او از روش خود دست بردارد و چون او بر شرارت خود افزود، زكی خان را مأمور سركوبی او كرد و به شیخ سلیمان رئیس طایفه بنی كعب و شهبنداران كنگ و بندرعباس و بوشهر و كنگان فرمانهایی فرستاد تا زكی خان را در دفع میرمهنا یاری دهند، میرمهنا از شش جهت در خطر قرار گرفت و هم این وضع موجب شد تا بسیاری از هواخواهان و یاورانش توطئه قتل او را چیدند.

در این زمان زكی خان نیز كه برای سركوبی وی به نیروی دریایی نیاز داشت به انگلیسیها امتیازات داد تا آنان وسایل بحری و نیروی لازم را در اختیار زكی خان قرار دهند، ولی عملاً فقط یك كشتی كوچك را در اختیار او قرار دادند كه باعث رنجش كریم خان و بدبینی وی نسبت به سیاستهای انگلیس گردید، زكی خان راه رسیدن آذوقه به میرمهنا را از هر سو بست و به حاكم بنادر جنوب و روساء عشیر سواحل خلیج فارس دستور داد كشتیها را آماده كنند، در چنین اوضاعی ، متحدان و یاران میرمهنا از ترس اینكه به كلی نابود شوند تصمیم گرفتند رئیس خویش را دستگیر و تحویل دهند.

از همین رو حسن سلطان نامی‌از زعمای طایفه زعابی، روزی كه میرمهنا بی خبر از همه جا به سیر و گشت در بازار مشهد مشغول بود با جماعتی از یاران خود به او هجوم بردند، اما میرمهنا با زحمت از چنگ آنان جان به در برد و با چند تن از یاران خود به دریا زد. سرانجام میرمهنا با شجاعت خود را به دریا رساند ولی كشتی میرمهنا و غلامان او در دریا اسیر طوفان شدند و چون شب بود و تاریكی راه تشخیص آنها را بسته بود از این رو سحر گاه خود را در ساحل بصره دیدند و چون دریا هم طوفانی بود، سپس راه بازگشت هم نداشتند خاصه كه آذوقه آنها هم تمام شده بود، میرمهنا كه از نفرت مردم بصره نسبت به خود آگاه بود در صدد برآمد به صورت ناشناس برای تهیه آذوقه داخل شهر شود و سپس مجدداً به دریات بازگردد اما جمعی از اهالی بصره كه ضررهای كلی و كینه‌ دیرینه از او در دل داشتند و در كنار دریا كشتی او را دیدند و وی را شناختند وی را دستگیر و نزد حاكم بصره بردند و به دستور عمر پاشا به قتل رسانیدند.

نامی‌اصفهانی درباره‌ فرار میرمهنا به بصره و قتل او معتقد است:
«با آنكه میرمهنا خیال رفتن به بصره را نداشت طوفان او را به بصره و مردم بصره كه از دست او هزاران صدمه و رنج دیده بودند بر سر او تاختند وی را اسیر و محبوس كردند و به عمرپاشا والی بغداد گزارش دادند، عمر پاشا هم دستور قتل او را صادر كرد و به طور مخفی وی را به قتل رسانید.»
سرجام ملكم نیز در كتاب خود در این رابطه نوشته؛ «میرمهنا مجبور شد بگریزد و حاكم بصره، علی الفوراً او را گرفته به قتل رسانید و جسد او را به صحرا انداخته طعمه سگان و عبرت كسان آن بعد ساخت.»

به هر حال میرمهنا به قتل رسید اما ماجرای او پایان نیافت، اینك كریم خان مدعی كشندگان او شده بود، وكیل با عنوان اینكه میرمهنا یك ایرانی بوده و دولت عثمانی موظف به تحویل او به دولت ایران بوده و حق قتل او را نداشته به سختی اعتراض كرد.

از همین رو فرمود فرمانی عقاب آمیز به سلیمان پاشای مسلم بصره نوشتند كه ای مرد خام بی تجربه ناهوشیار و ای جاهل برگشته بخت سیه روزگار و ای مغرور تنگ مغز از خود بیگانه و ای كوردل بدتر از دیوانه پا از دایره حیا و ادب و انصاف بیرون نهادی . . . چاكر یاغی و روگردان ما را از تو چر ا بردار كردی . . . در حقیقت میرمهنا صاحب سیف و قلم و به كمالات صدریه و معنویه آراسته بود و از كشور روم، خونبهایش بیش است، سپس بر ما واجب و لازم است كه خونبهای چاكر رشید نادر خود را از تو بگیریم، خلاصه آنكه ، یا عادله خاتون خواهر پاشای بغداد را از بر ای ما بفرستید یا بصره را به تصرف كارگزاران ما بدهید یا آماده‌جنگ باشید.

به طور خلاصه دلایل اختلاف ایران و عثمانی كه سبب لشكركشی ایران به بصره شد به شرح ذیل می‌باشد:
1 – برخی از مورخان یكی از دلایل این لشكركشی به بصره را در عهد شكنی، دولت عثمانی در جریان مبارزه كریم خان با قبیله بنی كعب می‌دانند كه دولت عثمانی برخلاف تعهدی كه سپرده بود كمك نظامی لازم را به كریمخان نكرد.
2 – همچنین در ماجرای مربوط لشكر كشی به عمان وقتی زكی خان عازم بندر عباس شد كریم خان از والی بغداد برای سپاهیان ایران از خشكی اجازه عبور خواست، در این زمان عثمانیها نه تنها این اجازه را ندادند بلكه با فرستادن آذوقه به یاری عمانی‌ها برخواستند.
3- اعدام میرمهنا به وسیله والی بغداد كه كریم خان آنرا به منزله دخالت در امور داخلی ایران تلقی كرده، و اعتراضاتی علیه این عمل والی بغداد عنوان نمود ولی هیچ پاسخی دریافت نكرد.

4- برخی معتقدند كه چون انگلیسیها در سال 1188 تجارتخانه خود را از بوشهر به بصره انتقال دادند، این امر موجب اعتبار و رونق اقتصادی بصره و در مقابل وارد آمدن زیان بسیاری به تجارت خارجی ایران و بنادر ایرانی گردید. كریم خان كه از انگلیسیها به شدت آزرده خاطر شده بود، با حمله به بصره هم می‌خواست زهر چشمی‌از آنان بگیرد و هم بصره را از رونق بیندازد تا دوباره تجارت بنادر ایران رونق یابد.
5- پس ندادن اموال زوار ایرانی و ایرانیان مقیم عراق كه طاعون آنها را به كام مرگ كشیده بود از سوی والی عراق، و از زمانی كه كریم خان استرداد اموال را از عمر پاشا در خواست كرد این مسأله با بی‌توجهی والی مواجه شد.

6- اخذ عوارض از ایرانیانی كه قصد زیارت مكه و دیگر اماكن مقدس را داشته و می‌‌بایستی از خاك عثمانی می‌گذشتند در حالی كه در گذشته هیچگاه ، هیچ حكومتی چنین باجی از حجاج نگرفته بود، به همین علت این امر مورد اعتراض كریم خان زند قرار گرفت.
7- برخی منابع نیز علت اختلاف ایران و عثمانی را در اواخر عهد كریم خان بر سر حمایتی می‌دانند كه كریم خان از ولاه كردستان معزول ساخت.

ماجرا از این قرار بود كه محمد پاشا برادر سلیمان پاشا حاكم كردستان عراق بود كه بعد از مرگ برادر به حكومت آن دیار رسیده ولی به وسیله عمر پاشا خلع شده بود و كریم خان در خواست برقراری مجدد او را داشت اما عمر پاشا به این درخواست نیز وقعی نگذاشت . كریم خان سپاهی به سرداری علی مراد خان زند همراه محمد پاشا كرد و آنها را به جنگ عمر پاشا فرستاد. اما در گرماگرم جنگ، جناب علی مراد خان در حال مستی به دست تركان افتاد و به همین سبب ناگهان خود را در میان سنگر دشمن یافت و لشكریان بی سردارش منهزم شدند، عمر پاشا از ترس كریم خان علیمرادخان را روانه ایران كرد. كریم خان می‌خواست او را بكشد ولی به بالاخره به شفاعت صادق خان او را بخشود.

حوادث فوق زمینه را برای حمله به بصره و تسخیر آن آماده ساخت بنابراین طی نبردهای ابتدا به سرداری علی محمد خان زند و سپس صادق خان زند بصره محاصره شد، البته قبل از اینكه جنگ ایران و عثمانی شروع شود، كریم خان در سال 1774 عبدالله بیك كلهر را به سفارت به استانبول فرستاد. سفیر ایران از سلطان عبدالحمید اول تقاضا كرد سر عمر پاشا را برای كریم خان بفرستد و گرنه سپاه ایران به بصره حمله ور خواهد شد.

سلطان عبدالحمید كه در این هنگام سخت گفتار جنگ با روسها بود دستپاچه شد و بلافاصله محمود وهبی افندی را با نامه‌ای به سفارت نزد كریم خان فرستاد و در این نامه اشاره‌ای به روابط دوستی بین ایران و عثمانی و جلوس سلطان عبدالحمید شده بود و مسئله بصره می‌بایستی توسط محمد وهبی مطرح گردد، محمد وهبی قصد داشت تا با ادامه مذاكرات فرصت بیشتری بدست آورد و احتمال می‌داد كه پس از مرگ وكیل كه اكنون سالخورده بود مسئله بصره حل خواهد شد، به ویژه كریم خان در این زمان دچار بیماری نیز بود. اما كریم خان زیر بار نرفت و چون دولت عثمانی از عزل و تنیه عمر پاشا استنكاف نمود در فوریه 1775 (1188 هـ. ق) یك سپاه شصت هزار نفری به فرماندهی برادرش صادق خان مأمور فتح بصره نمود.

سپاه ایران به سرداری صادق خان زند، برادر كریم خان، اول محرم سال 1189 به اهواز و روز پانزدهم همین ماه به كنار اروند رود رسید، صادق خان دستور داد برای گذشتن از آب بدون توجه به بارش توپهای توپخانه بصره و كشتی‌های انگلیسی، روی رودخانه پلی از قایق و الوار و زنجیر زده شود، ضمناً دو هزار نفر از شناگران ماهر به آن طرف رودخانه فرستاده شدند تا سازندگان پل را از سوی دیگر آب یاری كنند. پس از 18 روز پل حاضر شد و صادق خان توانست اوایل صفر 1189 سپاه خود را به آن سوی رودخانه بفرستد.

بدین گونه شهر بصره در محاصره سپاه ایران قرار گرفت . پیشروی سپاه ایران در شرایطی بود كه مدافعان بصره كه توسط نمایندگان تجارتی انگلستان با توپ و تفنگ حمایت شده بود، لذا سپاه ایران با مقاومت فوق‌العاده عثمانیها و اهالی شهر مواجه شد، از همین رو صادق خان برای تصرف سریع شهر دستور داد قلعه‌هایی در مقابل آن ایجاد كنند، در این زمان بسیاری از اعراب منطقه برای مساعدت به طرفین آماده شدند از آب بگذرند و از جمله كسانی كه به ایرانیان كمك كردند یكی حاجی ناصر رئیس قبایل جزایر بود كه در مقابل تعهد حفاظت از آب سدهای رودخانه‌ها كه به راحتی می‌توانست محاصره قوای ایران را متلاشی سازد به مدت یك سال زعامت قبایل و طوایف ناحیه‌جزایر را به دست آورد، و دیگر اعراب قبیله‌ بنی كعب بودند كه قصد داشتند چهارده فروند كشتی به قسمت‌ علیای اروند رود كه محل استقرار سپاه ایران بود بفرستند كه با مخالفت انگلیسیها مواجه شدند و نتوانستند به سپاه ایران كمك كنند.

در این میان اعراب عمان در صدد برآمدند به مردم بصره كمك كنند آنان ارزاق و مواد غذایی خود را از طریق ایران یا بصره تأمین می‌كرند، اما كریم خان اجازه‌صدور كالا را به آنان نمی‌داد، به همین دلیل ، با صد فروند كشتی جنگلی و غیر جنگلی و دیگر آلات و ادوات به طرف بصره آمدند. ولی به هر حال اعراب عمان توانستند در زیر‌آتش توپخانه ایران خود را به بصره برسانند.
سرانجام حاكم بصره بعد از سیزده ماه محاصره به علت كمبود آذوقه و عدم كمك جدی از سوی بغداد ناچار تسلیم شد. در روز 28 سفر سال 1190 سلیمان آقا با تمامی‌اقوام خود و بزرگان بصره به خدمت صادق خان رسیدند و از وی امان خواستند و چند روز بعد سپاه ایران وارد بصره شد، به فرمان صادق خان هیچیك از سربازان دست به غارت نگشودند. پرداخت 125 هزار تومان غرامت جنگی بوسیله كریم خان تعیین شد.

به هر حال بصره در 1190 بدست صادق خان و ناصر خان مفتوح گردید، صادق خان پس از چهار ماه اقامت در بصره علیمحمد خان زند را در آنجا گذاشت و خود با سلیمان آقا به شیراز به خدمت برادر آمد، در غیاب صادق خان قسمتی از اعراب خوزستان بر علیمحمدخان حكمران بصره شوریدند و به وسیله انداختن آب در میان سپاه ایران جمعی از ایشان را تلف كردند و حكمران زند نیز به دست غلام خود به قتل رسید، كریم خان بار دیگر صادق خان را در سال 1799/ 1192 به تنبیه اعراب سركش و ضبط بصره روانه نمود صادق خان یا غیان را سركوب كرده و به بصره آمد و تا صفر 1193 در آنجا بود، در این تاریخ كه خبر مرگ كریم خان به او رسید به شیراز حركت نمود و چون بصره خالی ماند تركان عثمانی به سهولت آنجا را بار دیگر به تصرف خود درآورد.

به نوشته دكتر نوایی: «فتح بصره آخرین قدرت نمایی زند و بلكه آخرین قدرت نمایی ایرانیان در عرصه سیاست خارجی بوده زیرا پس از این تاریخ دیگر ما ایرانیان در محاربه با كشورهای همسایه نه تنها به تصرف شهر مهمی‌موفق نیامدیم بلكه دچار شكستهای فراوانی در قفقاز و تركمن صحرا و خراسان شرقی و حتی در بوشهر شدم.»
البته به غیر از این موارد ارتباط دیگری هم دولت عثمانی با ایران داشته و آن در زمان، جنگ بین روسیه و عثمانی بود، در این زمان ایلچی روم با نامه‌محبت آمیز و برادرانه‌ای به دربار كریم خان جهت جلب پشتیبانی ایران آمد. سلطان عثمانی مایل بود بداند آیا مادامی‌كه عثمانی سرگرم جنگ با روسیه است، دولت ایران می‌تواند عثمانی را از جنگ حفاظت از شهرهای بادكوبه و رشت و غیره مطمئن سازد، زیرا پشتیبانی و هوشیاری ایران در این مناطق، مانع می‌گردید كه روسیه بتواند از طریق این مسیر سپاهیانی نقل و انتقال دهد به دنبال چنین درخواستی كریم خان فوراً نامه‌ای به فتح علی خان قبه‌ای نوشت و دستوراتی چند دال بر مواظبت از سواحل ایران و غرب دریای خزر و شهرهای آن نواحی به وی داد، همین برخوردهای عثمانی با روسیه باعث شده بود كه به طور كلی روابط ایران و عثمانی در عصر زند- به استثنای چند مورد – از آرامش نسبی برخوردار باشد.

روابط ایران و روسیه:
پس از آنكه در زمان نادرشاه افشار روسها مناطق مازندران و گیلان و دیگر نواحی شمالی ایران را تخلیه كردند به علت آشفتگی اوضاع داخلی روسیه پس از مرگ پتر كبیر تا روی كار آمدن كاترین دوم، برخورد نظامی‌شایان توجهی با ایران نداشتند و چیزی كه معلوم است این است كه در زمان زندیه هم ایرانیان با قدرت در برابر تجاوزات مرزی روسها ایستادگی می‌كردند.

در زمان كریم خان روابط ایران و روسیه بر اساس عهدنامه تجاری دوجانبه 1775 كه در زمان پتر كبیر منعقد شده بود استوار بود، از این زمان به بعد وقایع داخلی ایران موجب شد كه این كشور از دنیای خارج مجزا و روابط آن با دولت باختری قطع گردد. لیكن دولت روسیه پیوسته با ایران روابط سیاسی داشت و هر بار كه هرج و مرج و انقلابات داخلی به این دولت فرصت می‌داد

بی درنگ مرزهای شمالی ایران را مورد تحدید قرار می‌داد و هر بار، قسمت كوچكی از خاك این كشور را به بهانه ای مجزا كرد. از طرف دیگر دریای خزر زمینه مساعدی برای استقرار تجارت بین دو كشور فراهم كرده بود. بندر انزلی در ایران و هشتر خان در روسیه مهم ترین مراكز تجاری ایران و روسیه از راه دریای خزر بودند، این بنادر كه در منتهی الیه راههای كاروانی ایران و هند قرار گرفته بودند و با وجود اغتشاش و هرج ومرج داخلی ایران مركز فعالیت شدیدی گرید. جنگهای داخلی ایران در حقیقت انعكاس بسیار خفیف و بی اهمیتی در فعالیت تجاری این بنادر داشت.

در این زمان همسایه شمالی ایران (روسیه)، بیشتر سرگرم رقابت با كشورهای اروپایی و نبرد با عثمانی بود. فرانسه كه با روسیه و اتریش درگیر بود می‌خواست ایران و عثمانی را به هم نزدیك و این دو كشور مسلمان را علیه روسیه به جنگ وادار سازد، از همین رو پرسیمون، كشیش كه دررأس هیأت سیاسی لوئی پانزدهم در سال 1751 به ایران و عثمانی آمد تا این هدف را تحقیق بخشد در آشوب قدرت نمائیها بین كریم خان دو مدعی دیگر او در آغاز كار آنها و با اینكه موفق به مذاكراتی هم با علیمردان خان، یكی از سه مدعی كه در این زمان صدر اعظم ایران بود، شد ولی در نهایت نتیجه ای بدست نیاورد و احتمال می‌رود در آشوب های ایران به قتل رسیده باشد،‌اما از گزارشهای باقیمانده از پرسیمون نشان می‌دهد كه روسها پس از قتل نادرشاه از راه تجارت با قفقاز به تحكیم و توسعه نفوذ خود در ایالات این منطقه پرداخته بودند و به تعبیر پرسیمون با استفاده از جنگهای داخلی ایران موفق شده بودند تجارت خارجی ایران را به خود اختصاص دهند.

در نبردی كه بین عثمانی و كریم خان بر سر مسأله بصره در گرفت روسها سفیری به دربار كریم خان فرستادند و پیشنهاد اتحاد علیه عثمانی دادند. این پیشنهاد در حالی بود كه روسها و عثمانیها نبردهای شدیدی را پشت سر گذاشته بودند و دولت عثمانی هر بار امتیازات تازه ای به روسها داده بود. شبه جزیره كریمه را متصرف شده و حاكمیت خوانین تا تار تحت الحمادیه عثمانی را پایان داده بود. كریم خان از این پیشنهاد استقبال كرد، اما اجل مهلت نداد كه آن را عملی سازد.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir