توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 ومقاله قرآن مجید كتابى است جهانى دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد ومقاله قرآن مجید كتابى است جهانى  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی ومقاله قرآن مجید كتابى است جهانى،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن ومقاله قرآن مجید كتابى است جهانى :

تفسیر قرآن
قرآن مجید كتابى است جهانى
كتاب: قرآن در اسلام صفحه 20
نویسنده: استاد علامه طباطبایى (رض)
قرآن مجید در مطالب خود اختصاص بامتى از امم مانند امت عرب یا طائفه‏اى از طوائف مانند مسلمانان ندارد، بلكه با طوائف خارج از اسلام سخن میگوید چنانكه با مسلمانان میگوید، بدلیل خطابات (1) بسیارى كه بعنوان كفار و مشركین و اهل كتاب و یهود و بنى اسرائیل و نصارى دارد و با هر طائفه‏اى از این طوائف باحتجاج پرداخته آنان را بسوى معارف حقه خود دعوت میكند.

و همچنین قرآن مجید با هر یك از این طوائف باحتجاج و دعوت میپردازد و هرگز خطاب خود را مقید بعرب بودن آنان نمیكند چنانكه در مورد مشركین-بت‏پرستان-میفرماید: «فان تابوا و اقاموا الصلوه و آتوا الزكوه فاخوانكم فى الدین‏» (2) و در مورد اهل كتاب-یهود و نصارى و مجوس نیز كه از اهل كتاب محسوبند-میفرماید: «قل یا اهل الكتاب تعالوا الى كلمه سواء بیننا و بینكم ان لا تعبد الا الله و لا نشرك به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله‏» (3) ترجمه:بگو اى اهل كتاب بیائید بسوى كلمه‏اى كه در میان ما و شما بطور مساوى پذیرفته شود و آن اینست كه جز خداى متعال كسى را نپرستیم و انبازى براى وى قرار ندهیم و برخى از ما برخى دیگر از خدایان خود اتخاذ نكنند) چنانكه مى‏بینیم هرگز نفرموده:اگر مشركین عرب توبه كنند و نفرموده:اى اهل كتابى كه از نژاد عرب میباشید.

آرى در بدو طلوع اسلام كه دعوت از جزیره العرب ببیرون تجاوز نكرده بود طبعا خطابات قرآنى بامت عرب القا میشد ولى از سال شش هجرت كه دعوت ببیرون شبه جزیره راه یافت هیچ موجبى براى توهم اختصاص نبود.
گذشته از این آیات آیات دیگرى دلالت‏بر عموم دعوت میكند مانند آیه كریمه: «و اوحى الى هذا القرآن لانذركم به و من بلغ‏» (4) ترجمه:وحى شده است‏بر من این قرآن براى اینكه شما را انذار كرده بترسانم و هر كه را كه این قرآن-یا انذار-بوى برسد) .

و آیه كریمه: «و ما هو الا ذكر للعالمین‏» (5) و آیه: «ان هو الا ذكر للعالمین‏» (6) ترجمه:نیست قرآن مگر یادآورى براى همه جهانیان) .
و آیه كریمه: «انها لاحدى الكبر نذیرا للبشر» (7) ترجمه:بدرستى این آیه یكى از بزرگترین آیات میباشد در حالیكه ترساننده بشر است) .
بحسب تاریخ نیز، اسلام عده‏اى از ارباب مذاهب مختلفه مانند بت‏پرستان و یهود و نصارى و همچنین از امتهاى گوناگونى مانند سلمان فارسى و صهیب رومى و بلال حبشى بثبوت رسیده است.
پى‏نوشتها:

1- این خطابات و احتجاجات در آیات بسیارى است و نیازى بنقل آنها نیست.
2- سوره توبه آیه 11
3- سوره آل عمران آیه 64
4- سوره انعام آیه 19
5- سوره قلم آیه 52
6- سوره ص آیه 87
7- سوره مدثر آیه 36
قرآن مجید در دلالت‏خود مستقل است
كتاب: قرآن در اسلام صفحه 24
نویسنده: استاد علامه طباطبایى (رض)

قرآن مجید كه از سنخ كلام است مانند سایر كلامهاى معمولى از معنى مراد خود كشف میكند و هرگز در دلالت‏خود گنگ نیست و از خارج نیز دلیلى وجود ندارد كه مراد تحت اللفظى قرآن جز آنست كه از لفظ عربیش فهمیده میشود.
اما اینكه خودش در دلالت‏خود گنگ نیست زیرا هر كس بلغت آشنائى داشته باشد از جملات آیات كریمه معنى آنها را آشكارا میفهمد چنانكه از جملات هر كلام عربى دیگر معنى میفهمد.

علاوه بر این بآیات بسیارى از قرآن برمیخوریم كه در آنها طائفه خاصى را مانند بنى اسرائیل و مؤمنین و كفار و گاهى عموم مردم را متعلق خطاب قرار داده مقاصد خود را بایشان القاء میكند (1) یا با آنان باحتجاج میپردازد یا بمقام تحدى برآمده از ایشان میخواهد كه اگر شك و تردید دارنددر اینكه قرآن كلام خداست مثل آن را بیاورند و بدیهى است كه تكلم با مردم با الفاظى كه خاصیت تفهیم را واجد نیست معنى ندارد و همچنین تكلیف مردم بآوردن مثل چیزى كه معنى محصلى از آن فهمیده نمیشود قابل قبول نیست.
علاوه بر این خداى متعال میفرماید: «افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها» (2) ترجمه:آیا قرآن را تدبر-پى گیرى آیات با تامل-نمیكنند یا بدلهائى قفلهاشان زده شده) و میفرماید: «افلا یتدبرون القرآن و لو كان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا كثیرا» (3) ترجمه آیه گذشت) .

دلالت آیه‏ها بر اینكه قرآن تدبر را كه خاصیت تفهم را دارد مى‏پذیرد و همچنین تدبر اختلافات آیات را كه در نظر سطحى و ابتدائى پیش میآید حل میكند روشن است و بدیهى است كه اگر آیات در معانى خودشان ظهورى نداشتند تامل و تدبر در آنها و همچنین حل اختلافات صورى آنها بواسطه تامل و تدبر معنى نداشت.
و اما اینكه راجع بنفى حجیت ظواهر قرآن دلیلى از خارج نیست زیرا چنین دلیلى وجود ندارد.

جز اینكه برخى گفته‏اند در تفهیم مرادات قرآن ببیان تنها پیغمبر اكرم (ص) یا ببیان آنحضرت و بیان اهل بیت گرامش باید رجوع كرد.
ولى این سخن قابل قبول نیست زیرا حجیت‏بیان پیغمبر اكرم (ص) و امامان اهل بیت (ع) را تازه از قرآن باید استخراج كرد و بنابر این چگونه متصور است كه حجیت دلالت قرآن ببیان ایشان متوقف باشد بلكه در اثبات اصل رسالت و مامت‏باید بدامن قرآن كه سند نبوت است چنگ زد.
و البته آنچه گفته شد منافات ندارد با اینكه پیغمبر اكرم (ص) وائمه اهل بیت (ع) عهده‏دار بیان ج

زئیات قوانین و تفاصیل احكام شریعت-كه از ظواهر قرآن مجید بدست نمیآید-بوده‏اند.
و همچنین سمت معلمى معارف كتاب را داشته‏اند چنانكه از آیات ذیل در میآید: «و انزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزل الیهم‏» (4) ترجمه:و فرو فرستادیم بتو ذكر-قرآن-را براى اینكه آنچه را بمردم نازل شده براى‏شان بیان و روشن كنى) . «و ما آتاكم الرسول فخذوه و مانها كم عنه فانتهوا» (5) ترجمه:آنچه را پیغمبر براى شما آورد یعنى امر كرد بگیرید و بپذیرید و آنچه از آن نهى كرد خوددارى كنید) «و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله‏» (6) ترجمه:ما هیچ پیغمبرى را نفرستادیم مگر براى اینكه باذن خدا اطاعتش كنند) . «هو الذى بعث فى الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمه‏» (7) ترجمه:خدا است آنكه در میان جماعت امى از خودشان پیامبرى برانگیخت كه آیات خدا را بر ایشان تلاوت میكند و آنان را تزكیه مینماید، و بر ایشان كتاب و حكمت را تعلیم میدهد) .

بموجب این آیات پیغمبر اكرم (ص) مبین جزئیات و تفاصیل شریعت و معلم الهى قرآن مجید میباشد و بموجب حدیث متواتر ثقلین پیغمبر اكرم ائمه اهل بیت را در سمتهاى نامبرده جانشینان خود قرار داده است.و این مطلب منافات ندارد باینكه دیگران نیز با اعمال سلیقه‏اى كه از معلمین حقیقى یاد گرفته‏اند مراد قرآن مجید را از ظواهر آیاتش بفهمند.
معنى حجیت‏بیان پیغمبر (ص) و ائمه (ع)

بدلالت‏خود قرآن مجید بیان پیغمبر اكرم (ص) و اهل بیت گرامش-چنان كه در فصول سابقه گذشت-در تفسیر آیات قرآنى حجیت دارد.
این حجیت در مورد قول شفاهى و صریح پیغمبر اكرم (ص) و ائمه اهل بیت و همچنین در اخبار قطعیه الصدور كه بیان ایشان را حكایت میكند روشن است.
ولى خبر غیر قطعى كه در اصطلاح خبر واحد نامیده میشود و حجیت آن در میان مسلمین مورد خلاف است منوط بنظر كسى است كه بتفسیر میپردازد، در میان اهل سنت نوعا بخبر واحد كه در اصطلاح صحیح نامیده میشود مطلقا عمل میكنند و در میان شیعه آنچه اكنون در علم اصول تقریبا مسلم است اینست كه خبر واحد موثوق الصدور در احكام شرعیه حجت است و در غیر آنها اعتبار

ندارد براى تحقیق مسئله بعلم اصول باید مراجعه كرد.
پى‏نوشتها:
1- امثال یا ایها الذین كفروا و یا اهل الكتاب و یا بنى اسرائیل و یا ایها الناس كه بسیار است.
2- سوره محمد آیه 24
3- سوره نساء آیه 82
4- سوره نحل آیه 44
5- سوره حشر آیه 7
6- سوره نساء آیه 64
7- سوره جمعه آیه 2

نمونه‏اى از تفسیر قرآن با قرآن
كتاب: قرآن در اسلام صفحه 64
نویسنده: استاد علامه طباطبایى (رض)
خداوند متعال در چندین جا از كلام خود میفرماید: «الله خالق كل شى‏ء» (1) ترجمه: آفریننده هر چیز-هر چه كلمه شى‏ء بر آن اطلاق میشود جز خدا-خدا است) این مضمون در چهار جا از قرآن مكرر شده، و بموجب آن هر چه در جهان آفرینش فرض شود آفریده خدا است و هستى آن ازوست.
البته نباید ازین نكته غفلت كرد كه قرآن در صدها آیه علیت و معلولیت را تصدیق میكند و فعل هر فاعلى را بخود آن فاعل نیز نسبت میدهد آثار اشیا را مانند سوزانیدن آتش و رویانیدن زمین و بارانیدن آسمان از آن آنها میداند افعال اختیاریه انسان را بپاى خود انسان مینویسد.

و در نتیجه كننده هر كار همانا صاحب آن كار است ولى هستى بخش و وجود دهنده كار و صاحب كار خدا است و بس.
و پس از این تعمیم كه بآفرینش داد میفرماید: «الذى احسن كلشى‏ء خلقه‏» (2) ترجمه:خدائى كه هر آنچه آفرید زیبا قرار داد) بموجب انضمام این آیه بآیه گذشته زیبائى با آفرینش دوش بدوش هم پیش میروند و هر چه در جهان هستى داراى هستى است داراى زیبائى است و جز زیبائى صفتى ندارد.و نیز نباید ازین نكته غفلت داشت كه قرآن در آیات بسیارى خیر در مقابل شر و نفع در مقابل ضرر و همچنین نیك در برابر بد و زیبا در برابر زشت را تصدیق میكند و بسیارى از كارها و كردارها و پدیده‏ها را بد و زشت میشمارد ولى چیزى كه هست اینهمه بدیها و زشتیها و ناگواریها از راه نسبت و مقایسه پیدا میشود و وجود قیاسى و نسبى دارند نه نفسى.

مثلا مار و كژدم بد هستند ولى نسبت‏بانسان و حیواناتى كه از نیش آنها متضررند نه نسبت‏بسنگ و خاك.مزه تلخ و بوى مردار منفورند ولى نسبت‏بذائقه و شامه انسان نه نسبت‏بهمه.پاره‏اى از رفتارها و كردارها زشت هستند ولى نسبت‏بنظام اجتماعى انسان نه در هر نظامى و نه با قطع نظر از نظام اجتماع.
آرى اگر از نسبت و مقایسه دمى صرف نظر شود دست‏بروى هر چه گذاشته شود جز اندامى زیبا و هستى حیرت بخش و خیره كننده‏اى بچشم نخواهد خورد و جلوه زیبائى جهان هستى از توانائى وصف و بیان بیرون است زیرا خود وصف و بیان از زیبایان جهان هستى میباشد.

در حقیقت آیه شریفه نامبرده میخواهد روى مردم را از زشت و زیباى قیاسى و نسبى برگردانیده متوجه زیبائى مطلق نماید و افهام را با نظر كلى و عمومى مجهز سازد.
پس از دریافت این تعلیم بصدها آیات قرآنى برمیخوریم كه با بیانات گوناگون موجودات جهان هستى را تنها تنها و دسته دسته و گروه گروه و نظامهاى جزئى و كلى را كه در آنها حكومت میكند آیه و علامت‏خداى تعالى معرفى میكند و آنها را از هر جهت كه فرض شوند (درست تامل شود) نشان دهنده خداى متعال میشمارد.

ما ازین بیانات با عطف نظر بدو آیه گذشته مى‏فهمیم كه این زیبائى بهت‏آور كه سراسر جهان هستى را از دو سوى گرفته همانا زیبائى ساحت كبریائى است كه از راه آیات آسمانى و زمینى مشاهده میشود و هر یك‏از اجزاء جهان دریچه‏ایست كه بخشى از فضاى دلنشین و نامتناهى بیرون از خود را ارائه میدهد و هیچكدام از خود چیزى ندارد.
و ازین روى قرآن كریم در آیات دیگرى هر جمال و كمال را از آن ساحت كبریا میشمارد چنانكه میفرماید: «هو الحى لا اله الا هو» (3) ترجمه:اوست زنده خدائى جز او نیست) «ان القوه لله جمیعا» (4) ترجمه:اینكه همه قوه و نیرو از آن خدا است) «فان العزه لله جمیعا» (5) ترجمه:بدرستى همه عزت از آن خدا است) .

«و هو العلیم القدیر» «و هو السمیع البصیر» «الله لا اله الا هو له الاسماء الحسنى‏» (6) ترجمه:خدا جز او خدائى نیست هر نامى كه نیكوتر است از آن اوست) بمقتضاى این آیات همه زیبائیهائى كه در جهان هستى جلوه‏گر است‏حقیقت آن از آن ساحت كبریا میباشد و براى دیگران چیزى جز مجاز و عاریت‏باقى نمى‏ماند.
در تاكید این بیان قرآن مجید با بیانى دیگر توضیح میدهد كه جمال و كمال در هر یك از آفریده‏هاى جهان محدود و متناهى است و نامحدود و نامتناهى آن پیش خدا است. «انا كل شى‏ء خلقناه بقدر» (7) ترجمه:ما هر چیز را همراه اندازه‏اى آفریدیم) «و ان من شى‏ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم‏» (8) ترجمه:هیچ چیزى نیست مگر اینكه نزد ما خزینه‏هائى دارد و آنرا پائین نمیفرستیم مگر باندازه‏اى معین و شناخته شده) . انسان با پذیرفتن این حقیقت قرآنى دفعه خود را در برابر یك جمال و كمال نامتناهى خواهد دید كه از هر سو بوى احاطه داشته هیچ خلاى در مقابل آن وجود ندارد و هر جمال و كمال را حتى خود را كه یكى از آن آیات میباشد بدست فراموشى سپرده مجذوب و دلباخته خواهد گردید چنانكه میفرماید «و الذین آمنوا اشد حبا لله‏» (9) ترجمه:كسانى كه ایمان آوردند بخدا بیشتر از هر چیز مهر دارند) .

و اینجا است كه چنانكه لازمه و خاصه مهر و محبت است استقلال و اراده خود را تسلیم خداى متعال نموده و زیر سرپرستى مطلق وى میرود و تحت ولایت‏خدا قرار میگیرد چنانكه میفرماید:
«و الله ولى المؤمنین‏» (10) ترجمه:خدا سرپرست مؤمنین است) و خداى متعال نیز چنانكه وعده فرموده خود متصدى اداره و رهبرى وى میشود: «الله ولى الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور» (11) خدا سرپرست مؤمنین است ایشان را از تاریكیها بسوى روشنائى خارج میكند) .

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir