مقاله اصول سیاست فرهنگی جمهوریاسلامیایران دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله اصول سیاست فرهنگی جمهوریاسلامیایران کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اصول سیاست فرهنگی جمهوریاسلامیایران،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
اصول سیاست فرهنگی جمهوریاسلامیایران
(مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی)
پیشگفتار
مفهوم سیاست فرهنگی از جمله مفاهیم تازهای است كه از حدود چهار دهه قبل در كشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته است. نگاه به فرهنگ بعنوان یكی از زمینههای اصلی توسعه و امكان مدیریت فرهنگی برای تغییر در عناصر فرهنگی و دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده و توجه به نقش دولتها در برنامه ریزی فرهنگی بستر مناسبی برای شكلگیری مفهوم سیاست فرهنگی بوجود آورده است. سیاست فرهنگی نوعی توافق رسمی و اتفاق نظر مسؤلان و متصدیان امور در تشخیص، تعیین و تدوین مهمترین اصول و اولویتهای لازم و ضروری در فعالیت فرهنگی میباشد و راهنما و دستورالعملی برای مدیران فرهنگی خواهد بود.
یكی از برجستهترین فعالیتهای شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی در طول سالهای گذشته، تهیه و تنظیم اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی در مجموعهای شامل اهداف، مبانی، اصول و اولویتها است كه در جلسات متعدد با حضور اندیشمندان، مسئولین، دست اندركاران و كارشناسان فرهنگی مورد بحث و بررسی و تنظیم قرار گرفته است. مجموعه حاضر «اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران» است كه توسط دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی به زبانهای عربی و انگلیسی ترجمه شده است. بدون تردید كارآیی سیاست فرهنگی هنگامی است كه به زبان برنامه و در قالب برنامههای فرهنگی به اهداف میانی، كمی و خط مشیهای اجرایی تبدیل شود. امید است این مجموعه ارزشمند سرلوحه برنامهریزی و فعالیتهای فرهنگی قرار گیرد و در مسیر تحقق سیاستها ارتقاء و تعمیق یابد.
احمد مسجدجامعیدبیر شورای فرهنگ عمومی
مقدمه
پدیدآورنده و حافظ فرهنگ بشری مردماند. اما این نقش اساسی گاه میتواند حركات نامنظم، ناهماهنگ و پراكنده و گاه كاملاً منظم، منسجم، برنامهریزی شده و هدایت یافته باشد.
در طول تاریخ بشری هر گاه دولتها و سازمانهای رسمی از مسیر فرهنگی مردم جدا افتاده و برای خویش سیر و سیاستی دیگر اعم از غیر مردمی و ضد مردم داشتهاند به خصوص هر گاه مردم به دلایل متعدد جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی، روحی و نظایر آن از تشكل و تعامل فرهنگی دور و پراكنده شدهاند، فرهنگ لاجرم سیلان و جریان مطلوب و كمال یافته خویش را كم و بیش از دست داده و چه بسا به انقطاع و گسیختگی مبتلا شده است. در این صورت انسان نتوانسته است از بار فرهنگی و بنیه عقلانی خویش در هیأت اجتماع و به نحوی كه مقتضای روح جمعی است حداكثر بهرهبرداری را به عمل آورد و در استحصال و استخراجذخایروجوددرحداعلا،توفیق یابد. ظهورانسان در هیأتوحیثیتجمعی خویشبهقدریمهمومؤثراستكهامامخمینیرضواناللهعلیهدراینبابمیفرمایند:
«اگر انسانها در كلمه مباركهالله مجتمع شدند و همه بتها را شكستند به همه مقصدهای عالی میرسند ; ما تجربه كردهایم; كه آن وقت كه توجه به خدای تبارك و تعالی مجتمعاً نداشتیم ولو یكی یكی هم داشتیم نتوانستیم كاری انجام بدهیم;»
در جهان امروز كه نقش و نیروی اجتماعی فرهنگ نسبت به گذشته به مراتب افزونتر شده است، ضرورت هماهنگی و همسویی صاحب نظران و كارشناسان و برنامهریزان هر كشور با نیازهای فرهنگی جامعه نیز بیشتر احساس میشود. جامعه رشید جامعهای است كه بتواند نیازهای فرهنگی خویش را در رهگذر حیات و حركت اجتماعی بازشناخته، از تظاهرات و تمایلات كاذب یا گذرا تفكیك كند و قدرت پاسخگویی به این نیازها و بهرهگیری از آنها را در جهت رشد و كمال معنوی و مادی دارا باشد. شرط لازم برای تحقق چنین مطلوبی آن است كه در هر كشور زمامداران اصولگرا و واقعنگر بتوانند به منظور همراهی با جریان عظیم و عمیق و اصیل فرهنگ در جامعه حداكثر بهرهگیری از دریای لایزال اراده و ایمان معنوی و الهی مردم به طور هماهنگ و همسو سیاستگذاری و برنامهریزی كرده، اهم محورهای لازم برای این حركت را تشخیص داده و تعیین كنند.
سیاست فرهنگی دراین جهت و در این مسیر است كه تدوین میشود. سیاست فرهنگی در حقیقت همان توافق رسمی واتفاق نظر مسؤولان و متصدیان امور در تشخیص، تدوین و تعیین مهمترین اصول و اولویتهای لازمالرعایه در حركت فرهنگی است. سیاست فرهنگی را میتوان اصول راهنمای كارگزاران فرهنگی و مجموعه علایم و نشانههایی دانست كه مسیر حركت را نشان میدهد. به عبارت دیگر، نوعی دستورالعمل فرهنگی است كه روشنگر حركت است.
بسیاری از نقاط كور و نكات مهم اما مبهم به مصداق اینكه گفتهاند «خود، راه بگویدت كه چون باید رفت» در حین حركت و در اثنای كسب تجربه است كه روشن خواهد شد. بنابراین سیاست فرهنگی در همه موارد لزوماً گویای نكات بدیع و بیسابقه و غیرمكشوفه نیست؛ معاهدهای است كه سلسلهای از اولویتها و اصول و فروع یك حركت فرهنگی را «رسمیت» میدهدو همفكری و هم جهتی را با همكاری و هماهنگی توأم میكند.میثاقی است ملهم از آرمانها و اعتقادات، ناظر بر تجربهها و واقعیات، محدود به ظرفیتها و امكانات، توجه به آینده و اهداف بعید و قریب، كه به هر حال در ظل و ذیل قانون اساسی قرار گرفته است.
مسؤولان، متصدیان و همه مراجع ومراكز فرهنگی وابسته به دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران، مجریان و مخاطبین سیاست فرهنگی كشور دردرجه اولاند. سایر افراد و جمعیتها نیز لازم است با درجات و نسبتهای مختلفی كه دارند و این امر از شأن اجتماعی و نیز نوع و نحوه فعالیت فرهنگی آنها ناشی میشود به تناسب مورد،باموادومفاداینسیاستفرهنگیبرخوردداشتهونقضكنندهآن نباشند.
توجه به نكات ذیل در خصوص سیاست فرهنگی كشور ضروری است.
– سیاست فرهنگی، سیاست انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی بدین معناست كه فرهنگ اسلامی در كلیه شؤون فردی و اجتماعی كشور اصل و پایه و مبنا قرار گرفته است. بنابراین نباید فراموش كرد كه انقلاب اسلامی حقیقتاً انقلاب فرهنگی است و اگر نگوییم همه اختیارات و امكانات، قدر مسلم این است كه میتوانیم بگوییم بیشترین و مهمترین و عمدهترین تلاشها و توانمندیها باید برای تكامل و توسعه و تحرك فرهنگی در همه شؤون فردی و اجتماعی به بهترین نحو صرف شود. اگر در قول و قرار شفاهی و كتبی، نود درصد راهحلها ودرمانها را فرهنگی دانسته و ده درصد آن را غیرفرهنگی بدانیم، اما عملاً این نسبت را معكوس كرده، ده درصد امكانات و تواناییها را به فرهنگ، و نود درصد آن را به امور دیگر متوجه سازیم، در چنین حالتی از سیاست فرهنگی چندان نصیبی نخواهیم برد. سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی متخذ از جهان بینی و انسان شناسی اسلامی است و مبتنی بر مبانی و مفاهیمی از این قبیل است.
– حاكم بودن بینش توحیدی بر تمامی شؤون و عرصههای حیات فردی و اجتماعی و نقش و تأثیر بنیادی اعتقاد به اصول و فروع دیانت مانند وحی، نبوت، امامت، عدالت، معاد، تبری و تولی در جامعه اسلامی.
– جاودانگی وجود انسان و كرامت و شرافت ذاتی او به عنوان خلیفهالله و امانتدار خداوند، صاحب اراده و اختیار، دارای قدرت تعقل و انتخاب در جریان سرنوشت و نیز نقش عقل و تجربه در استمرار حركت تكاملی وی.
– برخورداری انسان از فطرت الهی كه ریشه و منشأ رشد و خیر و صلاح او است.
– همانندی و برابری انسانها در آفرینش و عدم تمایز بین رنگها و نژادها و صنوف دیگر انسانی و جهان شمول بودن پیام اسلام و دعوت انسانها به همكاری و تعاون همگانی در انجام كارهای نیك و انسانی .
– سرشت مادی و معنوی بشرو قابلیت رشد و شكوفایی وی در همه وجوه و زمینههای فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، جسمی و روحی، عقلی و عاطفی و ملازمه این وجود با یكدیگر.
– خیرخواهی، كمالجویی، آرمانخواهی، ظرفیت علمی نامحدود و كشش فطریانسانبهسویعلمودانایی،جمال و زیبایی، تقدس و پرستش و خیر اخلاقی.
– زایندگی و قدرت ایمان در خلق ارزشهای معنوی و فضایل اخلاقی و ایجاد روحیه استقلال، حریت، عزت نفس و تحكیم مناسبات انسانی در جامعه.
– تربیتپذیری آدمی و به فعلیت درآمدن استعدادها و خلاقیتهای وی در طریق پیریزی بنای جامعهای موحد، عدالت خواه، دانش طلب، متكی بر جهاد و اجتهاد، متصف به اعتدال و واقعبینی و نیز بهرهمند از مباحثات و مبادلات فكری، نقادیها و تحقیقات علمی ، عبرتآموزیها و تجربهاندوزیهای تاریخی.
– اصالت ارزشهای معنوی و فضایل اخلاقی در جامعه اسلامی و جایگاه والای تقوی، علم وجهاد در تعیین مرتبه كرامت و فضیلت انسانها.
– تأثیرپذیری انسان از عوامل مثبت و منفی محیط اجتماعی و آفات و موانع فرهنگی آن و مسؤولیت نظام اسلامی در سالمسازی محیط، تحقق قسط و عدل، تأمین حق مشاركت مردم در همه امور با توجه به لزوم زدودن علل و عوامل زمینهساز كفر و نفاق، فقر و فساد، ظلم و استبداد، سلطه و استكبار.
اندیشهها و دیدگاهها و فتاوی حضرت امامخمینی (رضوانالله تعالی علیه)
به عنوان بهترین شاخص و معرف اسلام ناب محمدی(ص) و تمییز آن از انواع و اشكال مختلف اسلام نمایی در داخل و خارج كشور، بر سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران حاكم است.
دایره معانی و مصادیق كلماتی كه در متن مصوبه سیاست فرهنگی به كار رفته محدود به حدودی است كه از مبانی اسلامی و دینی مجسم در خط فكری و فقهی امام و وصایای گرانقدر الهی سیاسی ایشان سرچشمه میگیرد. بنابراین اگر در سلسله كلمات و جملات این متن،متشابهات و مبهماتی باشد، محكماتی نیز هست كه ارجاع آن به این، گرهگشای مشكل خواهد بود.
اندیشهها و دیدگاههای امام در عرصههای عرفانی، فرهنگی و هنری همانند عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، راهنما و راهگشاست و بر سیاست فرهنگی و هنری كشور پرتوافكن خواهد بود. آنچه امام درباره انواع موسیقی، فیلم، سریال، ورزش و امور دیگری از این قبیل فرمودهاند، تابلو راهنما است.
كلام و پیام آن بزرگ مرد در باب فكر و فرهنگ بر صحیفه دلها و كتیبه جانها نقش شدهاست:
«فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای یك ملت است» خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی، ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینهها در سطح كشور آنچنان محتاج تلاش و كوشش است كه برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت كشید «خطر تحجرگرایان و مقدس نماهای احمق ;كم نیست»
در جمهوری اسلامی جز در مواردی كه اسلام و حیثیت نظام در خطر باشد آن هم با تشخیص موضوع از طرف كارشناسان دانا هیچ كس نمیتواند رأی خود را بر دیگری تحمیل كند «; ما اگر توانستیم نظامی بر پایههای نه شرقی و نه غربی واقعی و اسلام پاك منزه از ریا و خدعه و فریب را معرفی نماییم انقلاب پیروز شده است. راه اصلاح یك مملكت، فرهنگ آن مملكت است. اصلاح باید از فرهنگ شروع شود. امیدواریم بشر به رشدی برسد كه مسلسلها را به قلم تبدیل كند. آنقدری كه قلم و بیان در خدمت بشر بوده است مسلسلها نبودهاند; اسلام هم كه امر فرموده است جهاد بكنند ; اساس بر این است كه دفاع از حق بكنند و حق را وعلم را جانشین مسلسل بكنند. تبلیغات كه همان شناساندن خوبیها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدیها ونشان دادن راه گریز و منع از آن از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است
. چهارچوب اسلام ناب محمدی (ص) كه در ترسیم قهر و خشم و كینه مقدس و انقلابی علیه سرمایهداری غرب و كمونیزم متجاوز شرق است و نیز راه مبارزه علیه ریا و حیله و خدعه رابه مردم و به خصوص جوانان سلحشورمان نشان دهید این مسأله كه نظام در اهداف خود جدی است و در صورت به خطر افتادن ارزشهای اسلامی با هركس در هر موقعیت قاطعانه برخورد مینماید باید به عنوان یك اصل خدشهناپذیر برای تمامی دستاندركاران و مردم تبلیغ گردد».
– قانون اساسی به عنوان مظهری دیگر از بینش فرهنگ اسلامی و جلوهای دیگر از افكار و اندیشههای امام ورهبر، الهام بخش و استحكام بخش سیاست فرهنگی است. مفاد قانون اساسی خصوصاً آنچه در اصول دوم و همچنین هفتم تا سیام در باب فرهنگ و لوازم اجتماعی و سیاسی آن آمده است. و به عبارت دیگر رهنمودهایی كه درباره مسایل و موضوعاتی از قبیل فضایل اخلاقی، كرامت انسانی، آزادی، استقلال، تجارب بشری، تتبع و ابتكار، آگاهیهای عمومی، مشاركت مردمی، امر به معروف و نهیاز منكر و نظایر آن ذكر شدهاست، بر سیاست فرهنگی كشور حاكم بوده و خواهد بود.
– «سیاست» فرهنگی به معنای عام و عرفی آن مجموعهای از اهداف، مبانی، اصول، اولویتها و خط مشی اجرایی را شامل میشود، هر چند به معنای خاص فقط قسمت اخیر را به ذهن متبادر میسازد.
اهداف
اهداف كلی فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی و نیز اهدافی كه غرض و غایت تدوین این مجموعه را تحت عنوان سیاست فرهنگی میسازد به شرح ذیل است:
الف – اهداف فرهنگی جمهوری اسلامی
1)رشدوتعالیفرهنگاسلامیانسانیوبسطپیاموفرهنگانقلاباسلامیدر جامعه و جهان .
2) استقلال فرهنگی و زوال مظاهر منحط و مبانی نادرست فرهنگهای بیگانه و پیراسته شدن جامعه از آداب و رسوم منحرف و خرافات.
3) به كمال رسیدن قوای خلاقه و شایسته وجود آدمی در همه شؤون و به فعالیت درآمدن استعدادات خداداده و استحصال دفائن عقول و ذخایر وجودی انسان.
4) آراسته شدن به فضایل اخلاقی و صفات خدایی در مسیر وصول به مقام انسان متعالی.
5) تحقق كامل انقلاب فرهنگی درجهت استقرار ارزشهای مورد نظر اسلام و انقلاب اسلامی در زندگی جمعی و فردی و نگاهبانی از آنها و استمرار حركت فرهنگی برای رسیدن به جامعه مطلوب.
6) درك مقتضیات و تحولات زمان و نقد و تنقیح دستاوردهای فرهنگی جوامع بشری و استفاده از نتایج قابل انطباق با اصول و ارزشهای اسلامی.
ب – اهداف سیاست فرهنگی
1) تعیین و تدوین اصول راهنما و اولویتهای لازمالرعایه در حركت فرهنگی كشور و رسمیت دادن به آن، با الهام از آرمانها و اعتقادات، با توجه به ظرفیتها و واقعیات و با بهرهگیری از تجربیات داخلی و جهانی و امكانات و ابزارهای مختلف و مناسب.
2) ایجاد وحدت رویه و هماهنگی فرهنگی در میان دستگاههای مختلف نظام جمهوری اسلامی و بسیج امكانات، تلاشها و برنامههای فرهنگی در جهت پاسخگویی به نیازهای فرهنگی جامعه وهدایت تلاشها و نیازهای موجود.
3) تكیه و تأكید بر آرمانها و ارزشهای معنوی و فرهنگ اسلامی و حفظ و ترویج فرهنگ بسیجی و تقویت روحیه ایثار و فداكاری در راه ارزشهای مقدس اسلامی با توجه به لزوم درك مقتضیات و تحولات زمان و همچنین تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف و مهیا شدن برای مواجهه صحیح و همه جانبه با ضرورتها و تحولات.
4) تمهید و تدارك لازم در جهت همسویی و عدم مغایرت طرحها و برنامههای اقتصادی، اجتماعی و غیرفرهنگی اما دارای نتایج فرهنگی، با سیاست فرهنگی كشور.
5) تسهیل و تقویت امور برنامهریزی، نظارت وارزیابی فرهنگی درعین حمایت از تعدد، تنوع و آزادی فعالیتهای فرهنگی مردمی، مبادله و مرابطه فرهنگی میان بخشهای دولتی و غیردولتی در جهت افزایش تحرك، جهاد و اجتهاد فرهنگی، ارتقاء دانش و آگاهی عمومی و اعتلای روحیه تتبع، تحقیق و ابتكار.
ج – اصول سیاست فرهنگی
اصول سیاست فرهنگی كشور كه راهنمای مسؤولان و مدیران و برنامهریزان و كارگزاران فعالیتهای فرهنگی خواهد بود بدین شرح است:
1)بازشناسی و ارزیابی مواریث وسنن تاریخی و ملی در عرصههای مختلف دینی، علمی، ادبی و هنری و فرهنگ عمومی، و نگاهبانی از مآثر و مواریث اسلامی و ملی و حفظ واحیاء دستاوردهای مثبت و ارزشمند تمدن اسلام در ایران.
2) شناخت جامع فرهنگ و مدنیت اسلام و ایران و ترویج اخلاق و معارف اسلامی و معرفی شخصیتها و عظمتهای تاریخ اسلام وایران.
3) ارتباط فعال با كشورها و ملتهاو تحكیم پیوند مودت وتقویت همبستگی با مسلمانان و ملل دیگر جهان.
4) شناخت فرهنگ و تجربههای بشری و استفاده از دستاوردهای علمی و فرهنگی جهانی با بهرهگیری از كلیه روشها و ابزارهای مفید و مناسب.
5) تحكیم وحدت ملی و دینی با توجه به ویژگیهای قومی و مذهبی و تلاش در جهت حذف موانع وحدت.
6) تلاش مستمر در جهت رشد علمی، فرهنگی و فنی جامعه و فراگیر شدن امر سوادو تعلیم وتربیت.
7) اهتمام به امر زبان و ادبیات فارسی و تقویت وترویج و گسترش آن.
8) بسط زمینههای لازم برای شكوفایی استعدادها و خلاقیتها و حمایت از ابتكارات و ابداعات.
9) پاسداری از حریت و امنیت انسان در عرصههای گوناگون فرهنگی، سیاسی، قضایی و اقتصادی.
10) فراهم ساختن شرایط و امكانات كافی برای مطالعه و تحقیق و بهرهگیری از نتایج آن در همه زمینهها.
11) تقویت تفكر و تعقل و قدرت نقادی و انتخاب در عرصه تلاقی و تعارض افكار.
12)مقابله با خرافات و موهومات، جمودو تحجرفكری، مقدسمآبی و ظاهرگرایی و مقابله با افراط در تجددطلبی و خودباختگی در برابر بیگانگان تحت شعار واقعگرایی.
13) ترویج روحیه قیام به قسط و عدالت اجتماعی.
14) ارزش دادن به كار و اهمیت بخشیدن به تلاش و كوشش در جهت استقلال و خوداتكایی در عین التزام به كفاف، قناعت و مبارزه با روحیه اتراف، اسراف و تبذیر.
15) پرورش روح و جسم با اهتمام همه جانبه به امر ورزش و تربیت بدنی به عنوان یك ضرورت مهم اجتماعی.
16) تقویت و احیاء و معرفی هنر اصیل و سازنده در تمامی عرصهها و زمینههای سازگار با روح تعالیم اسلامی.
17) اهتمام و اقدام همه جانبه به منظور شناخت نیروها و نیازها ومقتضیات جسمی و روحی نسل جوان كشور و فراهم آوردن زمینههای مناسب و مساعد برایتكامل و تعالی شخصیت علمی و عقیدتی جوانان ومسؤولیتپذیری و حضور مستقیمومشاركتهرچهبیشترآنان در عرصههایمختلفحیاتفردی و اجتماعی.
18) تقویت شخصیت و جایگاه واقعی زن مسلمان به عنوان مادر و ترویج وفراهم آوردن زمینههای لازم برای ایفای نقش و رسالت اساسی خود به عنوان «مربی نسل آینده» و اهتمام به مشاركت فعال زنان در امور اجتماعی، فرهنگی، هنری و سیاسی و مبارزه با بینشها و اعتقادات نادرست دراین زمینه.
19) گسترش زمینه مشاركت و مباشرت مردم در امور فرهنگی، هنری، علمی و اجتماعی و همچنین حمایت از فعالیتها و اقدامات غیردولتی به منظور همگانی شدن فرهنگ و توسعه امور فرهنگی با نظارت دولت.
20) اتخاذ سیاستهای ایجابی و مثبت در امور فرهنگی، هنری و اجتماعی و ایجاد مصونیت برای افراد و جامعه، و اهتمام به جاذبه و رحمت و جامعنگری و دوراندیشی و شور و مشورت و پرهیز از خشونت و شتابزدگی و یكسونگری و استبداد رأی.
21) آموزش وتشویق تقویت روح اجتماعی و مقدم داشتن مصالح جمعی بر منافع فردی، احترام گذاشتن به قانون و نظم عمومی به عنوان یك عادت و سنت اجتماعی و پیشقدم بودن دولت در دفاع از حرمت قانون و حقوق اشخاص.
22) تلاش برای شناخت و معرفی اركان هویت اصیل دینی و ملی به منظور این هویت و همچنین به منظور استحكام و استمرار استقلال فرهنگی.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0