مقاله ایران و انقلاب دیجیتال دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله ایران و انقلاب دیجیتال کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ایران و انقلاب دیجیتال،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
ایران و انقلاب دیجیتال
این نوشتار سعی دارد به اجمال با معرفی ویژگیهای انقلاب دیجیتال اهمیت آن رابرای ایران مورد بحث قرار دهد. نخست، نگاهی خواهیم داشت به اوضاع جهان و ویژگیهایانقلاب دیجیتال. سپس با بررسی شكاف دیجیتال زمینه را برای ورود به بحث ایران بازخواهیم كرد. سرانجام با شرحی كوتاه درباره اوضاع ایران و معرفی چالشها و فرصتهای انقلاب دیجیتال برای ایران توصیههایی برای اجرای طرحهای ملی دیجیتال كردن ارائهمیشود.
جهان وارد عصر تازهای شده است. از نیمههای دوم قرن بیستم، پایان عمر عصرصنعتی آغاز شد. تحولات پر شتاب علمی فن شناختی موتور محرك این تحول بوده است.نخست با ورود رایانه به سپهر فنی، زندگی انسان دگرگون شد. سپس، با هم گرایی امواج تحولحوزه اطلاعات و ارتباطات رایانهها به كمك فن آوریهای ارتباطی از جمله تلفن به هم وصل شدند و چندی بعد قابلیتهای این دو فن آوری پرتوان با توانمندیهای فن آوریتلویزیون تركیب شد و باعث پیدایش عظیمترین ماشین مصنوع دست انسان گردید، یعنی شبكه جهانی ارتباطات و اطلاعات به هم پیوستهای كه نماد آشكار و آشنای آن اینترنت است و به سرعت و پرتوان دارد همه ابعاد زندگی بشر را دگرگون میسازد. این جریان تحولپرشتاب حول محور فنآوری دیجیتال باز هم شتاب گرفته و راه را برای ورود به عصردیجیتال هموار ساخته كه با فرصتها ، چالشها، امیدها و بیم هایی بی سابقه همراه است.
وقتی تحولات شتاب میگیرند، بر پدیدهها پیچیدگی و ابهام حاكم میشود و سیستمها از حالت تعادل خارج میشوند و وضعیت بحرانی میگردد و دیگر قانون مندی مرسوم بر پدیده حاكم نیست. عصر دیجیتال، عصری است بحران خیز و پر آشوب. دستاوردهایبشردرعرصه مادی سریعتر از توانایی انسان و نظامهای اجتماعی مخلوق انسان، برای انطباقخلاق با این دستاوردها حركت میكنند.
انسان از آفریدههای خودش عقب میماند و آشفته و سردرگم نه حال را درك میكند و نه میتواند به گذشته پناه برد و نه قادر است آینده راپیش بینی كند. حالت آشفتگی وسردرگمی تعادل ذهنی را به هم میریزد. اما، ذهن انسان ذاتا گرایش دارد به تعادل جویی و گریزان بودن از آشفتگی و آشوب. انسان میخواهد در دنیای بی نظمی، نظمی بجوید.
درفضای پر ابهام به درك روشنی دست یابد و در شرایطی كه پیش بینی آینده دشوار است، آیندهمطلوب خود را رقم زند. فضیلتهای وجودی انسان كه عبارتاند از خردورزی، خودآگاهی، تامل و بازپس نگری، تفكر انتزاعی، تجسم و تخیل، خلاقیت و نوآوری، یادگیری، وانطباق خلاق با شرایط پر تحول، همگی فعال میشوند و انسان فرزانه به سرعت در مییابد كهراه حل مسئله، نه در پناه جستن به گذشتهای است كه از دست رفته و نه توقف در حال بهشیوهای سرگردان و درمانده، بلكه ادامه راه است با نگاهی راهبردی و آینده ساز همراه باعزمی راسخ برای انتخاب خردمندانه مسیر حركت و غایت مطلوبی كه به كیفیت زندگیاشآسیب نرساند. این گونه است كه در عصر دیجیتال انگارهها و رهیافتهای امیدبخش شكل میگیرند كه هر یك به گونهای بازتابی هستند از فضائل انسانی كه تجهیز شدهاند تا اشتباهات گذشتگان را جبران كنند. اشتباهاتی كه هزینههای سنگینی را بر جامعه بشری تحمیل كردهاند و كیفیت زندگی انسان معاصر را تنزل دادهاند. با نگاهی به پیآمدهای آشكار این اشتباهات كه به شكل بحرانهای زیر بروز كردهاند، متوجه خواهیم شد كه در عصر دیجیتال چه چالش هاییفراروی نسل حاضر قرار دارد. بحرانها از این قرارند:
ـ بحران زیست بومی و زیست محیطی به معنای نادیده گرفتن این واقعیت كه انسانجزیی است از طبیعت كه معرف كل هستی است و نظامی است به هم پیوسته با اجزایی كهرابطهای سیستمیك با هم دارند و اگر تعادل این نظام مختل شود، به كل سیستم و اجزای آن آسیبهای جدی وارد خواهد شد. اشتباه بشر در نادیده گرفتن این اصل در فعالیتهای اقتصادی باعث شده كه آسیبهای زیر بروز كنند:
برهم خوردن تعادل جو و بروز تغییرات ناگهانی آب و هوایی ناشی از آثار
گرمخانهای، نازك شدن و از بین رفتن لایه اوزون و امثال آن ؛
از بین رفتن بسیاری از گونههای جانوری و گیاهی؛
نابودی جنگلها؛
آلودگی هوا و آب وخاك و طبیعت به طور كلی؛و به تحلیل رفتن منابع
طبیعی احیا ناپذیر (سوختهای فسیلی و مواد معدنی).
بحران بازارهای مالی: میگویند در جهان پیشرفته، بازارهای مالی به كازینویی تبدیلشدهاند جهانی كه روزانه 1/5 تریلیون دلار در آن معامله صورت میگیرد. خدمات مالی در اقتصادهای پیشرفته 9 برابر رشد داشتهاند و از راه دادوستد پول، سریعتر از فعالیتهای دیگرمیتوان پول دار شد. این كازینو، نقدینگی و پس اندازهای كوچك و بزرگ مردم عادی و حتی بازنشستگان را میبلعد. آسیب پذیری آن در نوسانهای بحرانزای بازارهای بورس بهویژه بازار بورس نیویورك پس از حادثه 11 سپتامبر به خوبی آشكار شد و نیز آثار گستردهآن بر اقتصاد جهانی همه را نگران كرده است. جهان كنونی تحت سلطه شبكهای از دولتهای بزرگ، شركتهای جهانی و نهادهای سرمایه گذار و البته كازینویی جهانی قرار دارد كه با منطقی كار میكنند كه جهان را به وضعیت كنونی كشانده است. انفجار بمب در باشگاههایتفریحی جزیره بالی در اندونزی كه بیش از دویست نفر كشته بر جای گذاشت و گروگانگیریدر آمفی تاتر مسكو توسط شورشیان چچن و البته حادثه 11 سپتامبر وحوادث دیگری كه شاید در پیش باشد،واكنشها و هشدارهایی هستند درباره خطرناك شدن اوضاع جهان و به بیخردی منطق حاكم بر اداره امور جهان اشاره میكنند. جهان به نگاه كاملاپ متفاوتی نیاز دارد.
بحرانهای سیاسی كه ماهیت فرهنگی دارند. حادثه 11 سپتامبر نقطه عطفی در تاریخ بینالملل به شمار میآید و هشداری است به كشورهای پر قدرت از جمله آمریكا و بیانگر این واقعیت است كه هر گاه بنیان تصمیمگیری به ویژه در تصمیمهایی باآثار جهانی، نگاه سیستمیك و كل نگر نباشد و جوامع كره زمین را عناصر یك نظام جهانی تلقی نكند، هزینههای سنگینی خواهدپرداخت. در هیچ نظامی یك عنصر و یا معدودی از عناصر نمیتوانند به قیمت عقب ماندگی عناصر دیگر رشد كنند و آن نظام در كل متعادل بماند. نابرابری، تعادل نظام را به هم میزند و بقای آن را به خطر میاندازد. حل بحران سیاسیمعاصر در گروی وجود رهبرانی است جهانی كه خردورز باشند و با كل نگری سیستمیك ـ اكولوژیك و از روی تدبیر برای خروج از بن بستهای كنونی راه حل دراز مدت بیابند.رهبران كنونی جهان پیشرفته، سیستم جهانی را درجهت معكوس هدایت میكنند و نمونهایارائه میدهند متضاد با این الگوی آرمانی. در جهان امروز كه رهبران كشورهای بزرگ،مشروعیت جهانی خود را به سرعت از دست میدهند، خلاء رهبری سیاه چال هایی را پدیدآورده است كه بیش از هر چیز نیروی حیاتی خود جوامع پیشرفته را به درون خود میبلعد.
بحرانهای فرهنگی ـ اجتماعی كه در سطوح مختلف بازتاب دارند. ازجمله اینبحرانها در سطح بینالمللی تقابل اسلام ـ مسیحیت است كه بیشتر از جانب منافع مستقری هدایت میشود كه در پی منافع كوتاه مدت هستند و به نجات جامعه بشری از بن بستهایكنونی نمیاندیشند. در سطح فردی این بحران به بهترین وجه خود را در روان آشفته واحساس بی قراری و احساس عدم امنیت درونی و ناامنی محیطی انسان معاصر متجلی ساختهاست. در بیرون، گروههای انسانی به جان هم افتادهاند ودر درون، انسان با خود منازعهای تلخ را به پیش میبرد.
مردمان مرفه و پیشرفته برای نخستین بار با انسانهای نادار و عقب مانده به درك مشتركی رسیدهاند و هر دو دردمند ونگران از خود میپرسند این همه هیاهو برای چیست؟چرا كار به این جا كشیده است؟ غایت زندگی چیست؟ نیویوركی مرفه و موفقی كه تا قبل از11 سپتامبر آهنگ پر شتاب زندگی روزانه به او فرصتی برای ایستادن و از دور به خود نگریستن را نمیداده است، با مشاهده فروریختن دو برج تجارت جهانی در برابر چشمانش كه همواره نماد قدرت پایدار تجاری و رهبری اقتصادی جهان بودهاند و ناپدید شدن چند هزارفرد موفق و پرتحرك مانند خودش، ناگهان مجبور شده با نگاهی تازه و با فاصله و متفاوت بهخودش بنگرد و از خود سؤال كند،
معنای این زندگی چیست، این همه تلاش و كوشش كهحاصل آن در یك آن بهباد میرود، چه فایدهای دارد؟ سرنوشت من دست كیست؟ و سرنوشت من در كجا هدایت میشود؟ و ناگهان حس میكند دشمنانی دارد ،قویتر ازرهبرانش، دشمنانی نامریی و ناشناخته كه مجبور است آنها را بشناسد و انگیزههای آنها رادرك كند. ناگهان زندگی رنگی دگر مییابد. ماجراهای پس از 11 سپتامبر، در سرزمینهایپررونق اروپا نیز واكنش مشابهی ایجاد كرده است. حال و هوای دیگری بر زندگی مردمان پرنخوت و آسوده و بی خیال بخشهای پیشرفته جهان حاكم شده است. ولی رهبران، ترجیحمیدهند به راه خود ادامه دهند.
افزون بر آن دستاوردهای انقلاب دیجیتال همراه با پیشرفتهای سایر حوزههای علومو فنآوری، شكافهای تازهای را پدید آوردهاند و برنابرابریهای گذشته عمق بخشیدهاند. شكاف دیجیتال، شكاف فن آوری، شكاف دانایی و شكاف ژنتیك باعث شدهاند كه یك بخش از جهان به سرعت پیش برود و بخش دیگر عقب بماند. شاید ریشه اصلی بحرانهایسیاسی و فرهنگی ـ اجتماعی در بروز همین شكافهای روز افزون باشد. بخشی از جهان بهدلایل بسیار توانسته است با ایجاد زیر ساختها، بنیانها و ظرفیتهای لازم در زمینه علم و فنآوری به طور مستمر پیشرفت كند، به گونهای كه سهم عمده را در بازارهای تولید و مصرف فنآوری پیشرفته به خود اختصاص داده و در ضمن از توانایی بالایی برای جذب این پیشرفتها در حل مسائل و توسعه قابلیتها و ظرفیت سازی برخوردار شده است. در نتیجه، سریعتر و بهتر ثروت تولید میكند و داناییهای پیشرفته را در خدمت تولید ثروت و دستیابی به رفاه به كار گرفته است. به عكس، باقیمانده جهان نه از بازارهای خلق علم و فن آوری سهمی دارد و نهتوانایی آن را دارد كه داناییهای موجود پیشرفته دیگران را جذب كند و از آن برای حل مسائل و توسعه قابلیتهای خود بهره بگیرد. بد نیست در این جا نگاه كوتاهی داشته باشیم بهانقلاب دیجیتال كه موضوع بحث مقاله است.
ویژگیهای انقلاب دیجیتال
امروزه در ادبیات، به دو اصطلاح فنآوری اطلاعات و فن آوری اطلاعات و ارتباطات برمیخوریم كه با دیجیتالی شدن ابزار و فن آوریهای اطلاعات و ارتباطات، در این مقاله، هر دو را معادل فن آوریهای دیجیتال تلقی خواهیم كرد. انقلاب در فرهنگ معین تبدیل ازحالی به حال دیگر و از صورتی به صورت دیگر و دگرگون شدن تعریف شده است. انقلاب دیجیتال، در همین معنا، یعنی دگرگونی و تغییر از حالی به حال دیگر كه عامل آنفنآوریهای دیجیتال است. بدین ترتیب، میتوان گفت انقلاب دیجیتال باعث پدید آمدنعصر دیجیتال شده كه عصری است كه در آن فن آوریهای دیجیتال (ارتباطات و اطلاعاتدیجیتالی شده)، به سرعت به همه عرصههای زندگی انسان نفوذ كرده و قاعده بازی را در همهعرصههااز جمله فعالیتهای مربوط به اقتصاد، تجارت، آموزش و یادگیری، سرگرمی، معاشرت، ارتباطات، كار،فراغت، جنگ و هنر تغییر دادهاند.
به هر حال، در این عرصهها، فن آوری دیجیتال قاعده خود را حاكم كرده است ومیكند؛ آن هم قاعدهای متفاوت با قواعد مرسوم انقلاب دیجیتال محصول تعامل پیچیده تركیبی از علوم و فن آوریها است، از جمله: الكترونیك ،رایانه، روباتیك، مخابرات، مخابرات، ارتباطات، سایبرنتیك، هوشمصنوعی، واقعیت مجازی.
نظریه اطلاعات، علوم شناختی، زبانشناسی، عصبشناسی، روانشناسی اعصاب،ژنتیك و بسیاری دیگر، تركیب و تعامل این حوزه هاست كه عصر دیجیتال را رقم زده وباعث پیداش عظیمترین اختراع بشر شده است، یعنی شبكه جهانی اطلاعات و ارتباطات بههم پیوسته، كه در درون آن فعالیتهای اصلی در سطوح مختلف فردی، جمعی، گروهی،سازمانی، ملی و بین المللی و جهانی جریان دارد.
از سوی دیگر، فن آوری دیجیتال به عنصر مهم ابزاری تبدیل میشود،كه در زندگی روزمره از آن استفاده میكنیم، محیط زندگی ما،خارج از حیطه اختیار ما، اندك اندك دیجیتال میشود. به زودی، در خانه، محیط كار، خودرو و محل هایی كه رفت و آمد داریم، بدون ابزار دیجیتالی، قادر به ادامه حیات نخواهیم بود. در واقع، جبر حاكم بر فنآوری، بیشاز هر زمان دیگری احساس میشود. بدون آن كه بخواهیم، نیرویی قویتر از ارادهمان، ما رابه خرید آخرین مدلهای تلفن، دوربین ،ویدیو، یخچال و ماشین لباس شویی برمی انگیزد ك ههمگی دیجیتال شدهاند. با استفاده دم افزون از اینترنت نیروی مقاومتناپذیر آن چنان خزنده و آرام دارد بر ما حاكم میشود كه خیلی زود فراموش خواهیم كرد كه پیش از آن زندگی مانبه گونهای دیگر و به شیوهای دیگر یعنی ـ غیر دیجیتالی ـ جریان داشته است.
انقلاب دیجیتال پر توان و نیرومند فرایند دگرگون سازی زندگی فردی و اجتماعی را پیشمیبرد و امواج تحول بسیار مهمی چون جهانی شدن و مجازی شدن را به راه انداخته وتقویت میكند. به این ترتیب، فعالیتها در همه سطوح به عرصههای جهانی و مجازی انتقالمییابند. در عرصههای جهانی فرد و سازمان و كشور مجبورند در كنار و در ارتباط با دیگرانمسائل خود را پیش ببرند، آن هم طبق قاعده بازی جهانی و بین المللی و در فضایی كه اغلب برآن رقابت حاكم است، عرصههای مجازی نیز قاعده بازی خود را دارند و شامل عرصههایی هستند كه ماهیت فیزیكی ندارند و الكترونیاند و در واقع حضوری هستند در شبكه جهانیاینترنت برای كار، زندگی، فراغت، مبادله، پژوهش، یادگیریو یا هر منظوری كه فرد یاسازمان را به حضور در فضای اینترنت بر میانگیزد.
انقلاب دیجیتال، در اقتصاد باعث پیدایش مفاهیم نوین شده، از جمله اقتصاد فرا ـ ماده و اقتصاد بی وزن و اقتصاد نرمافزاری كه همه این مفاهیم به نوعی حكایت از آن دارندكه عامل محرك اقتصاد دیگر ماده نیست، بلكه چیزی است بی وزن و غیر مادی ماننداطلاعات و دانایی. در مورد آثار انقلاب دیجیتال بر اقتصاد میتوان به موارد زیر نیز اشارهكرد:
ـ قاعده بازی تولید ثروت و رقابت، به ویژه رقابت جهانی را تغییر داده است.
ـ به عقیده برخی از اقتصاد دانان، باعث شده مجبور شویم مفاهیم اقتصادی را از نوتعریف كنیم.
ـ عوامل نرمافزاری و غیر ملموسی چون سرمایه انسانی،سرمایه فكری، سرمایهاجتماعی، دانایی، خلاقیت و نوآوری و ارتباطات، مهمترین دارایی و مؤثرترین عوامل بهرهوری شدهاند.
ـ راه اندازی و ایجاد شبكه عصبی دیجیتال را به عامل توسعه تبدیل كرده است.
ـ باعث شده، اینترنت و فضای رایانهای جدیدترین و مهمترین دارایی عمومیجهانی تلقی شود كه تحت نظارت هیچ كشوری قرار ندارد.
ـ در عرصه مالی، باعث شكلگیری و رشد كازینوی جهانی ـ بازارهای بورس وسرمایه مالی جهانی ـ شده كه در آن بدون انتقال فیزیكی پول یا سرمایه، میلیاردها دلار مبادلهمیشود.
ـ ساختار اشتغال را دگرگون ساخته و باعث از بین رفتن بسیاری مشاغل و پیدایشگروه تازهای از مشاغل شده و نظام آموزشی را كه متولی اصلی تشكیل سرمایه انسانی است، دچار بحران كرده است.
ـ در حال حذف نیروی كار یدی و ساده و بدون مهارت و جایگزینی آن با نیروی كارمتخصص و دارای مهارتها ICT است.
در عرصههای اجتماعی، الگوهای كار، فراغت، معاشرت و سرگرمی را تغییر دادهاست و در سطح سازمان باعث پیدایش الگوها و ساختارهای جدید سازمانی شده است.
در عرصه فرهنگی، با یادگیری الكترونی قاعده بازی آموزش رسمی را دگرگون ساخته و نیز كالاهای فرهنگی را به مهمترین كالای قابل مبادله در بازارهای جهانی تبدیل كرده وباعث شده تجارت كالاهای فرهنگی به مبحث مهمی در تجارت جهانی تبدیل شود و دربسیاری از كشورها در سیاستهای تجاری و اقتصادی جایگاهی مهمتر از مبادله كالایفیزیكی پیدا كند.
در عرصه زندگی فردی، ضمن فراهم آوردن فرصتهایی شگفتانگیز برای بهبودكیفیت زندگی، یادگیری، توانمند سازی، توسعه قابلیتهای فردی از نظر فیزیكی، ذهنی، مهارتی و اجتماعی الگوی زندگی را دگرگون ساخته است.
در عرصه سیاسی، به ابزار مهمی جهت راه اندازی و تسریع فرایند مردمی(دموكراتیزه) شدن ساختار سیاسی تبدیل شده است و اصولا الگوهای حاكمیت، اعمالاقتدار، انتخابات، مشاركت، رابطه مردم، حاكمیت، پاسخگویی نظام حكومت در برابر مردم،مرزهای نظارت و كنترل و بسیاری دیگر و مهمتر از آن تركیب حقوق فردی و مدنی وشهروندی و حقوق بشری را متحول ساخته است.
به سخنی كوتاه، انقلاب دیجیتال، جهان را یكپارچه و به هم مرتبط ساخته و باعث شده، اخبار، اندیشهها، الگوها، ارزشها و دغدغهها به سرعت از مرزها عبور كنند و در همه جهان پخش شوند و بازخورد آنها به سرعت به كانون مولد آن باز گردد.
اما، عصر دیجیتال دغدغههای بسیار دارد، كه مهمترین آن نابرابری است. نابرابری همواره وجود داشته است.در طول تاریخ، مردم از نابرابری ثروت و قدرت و امكانات همواره در رنج بودهاند و برای دستیابی به برابری هزینههای سنگینی پرداختهاند. ولی هنو زاین نابرابریها از بین نرفته، نابرابریهای جدیدی پدید آمدهاند كه مهمترین آنها نابرابری در دانایی و اطلاعات است كه به نابرابریهای موجود عمق و ابعاد تازهای بخشیده و باعث بروزحوادثی شده كه مهمترین آن حادثه 11 سپتامبر است.
در گزارش توسعه انسانی، سال 2002 میخوانیم كه در جهان نابرابر كنونی، هنوز فقط47 كشور به دموكراسی كامل دست یافتهاند و فقط 14 درصد از نمایندگان پارلمانهای جهان زن هستند و 23 درصد از مردم جهان در فقر شدید به سر میبرند و درآمد 5 درصد ثروتمندترین مردم جهان، 114 برابر 5 درصد فقیرترین مردم است و از هر شش كودك، فقط یک كودك به مدرسه میرود و 60 درصد كودكانی كه به مدرسه نمیروند، دختر هستند و هر روزبیش از 3 هزار كودك در اثر بیماریهای قابل پیشگیری میمیرند. در چنین اوضاعی است كهنابرابری تازه كه آن را شكاف دیجیتال مینامیم، اهمیت بیشتری مییابد.
شكاف دیجیتال
شكاف دیجیتال فاصله روزافزون كشورهای توسعه نیافته از كشورهای توسعه یافتهاست كه بیشتر به این موارد مربوط میشود:
ـ دسترسی به فن آوریهای دیجیتال ؛
ـ استفاده از این فنآوری برای بهبود بهرهوری و كارآیی فرایندهاو فعالیتها ونظامهاو كارها در همه بخشهای زندگی فردی و اجتماعی و در سطح خرد و كلان ؛ و
ـ توانایی به كارگیری این فنآوری در ایجاد زیر ساخت مناسب برای مشاركت فعالدر تولید دانش و فن آوری دیجیتال و مصرف ابزار و كالاها و خدمات دیجیتال.
این شكاف با شاخصهای متفاوتی سنجیده میشود، از جمله دسترسی به فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات مانند تلفن، تلفن سیار و اینترنت و پخش ماهوارهایبرنامههای رادیویی و تلویزیونی، حجم تجارت الكترونی و امثال آن. جامعترین شاخصی كه برای مقایسه كشورها و شناخت این شكاف ارائه شده، شاخصی است كه بانك جهانی به نامشاخص جامعه اطلاعاتی10 ارائه داده است كه شامل 23 متغیر است (گزارش ،2001). اینمتغیرها در چهار زیر ساخت به شرح زیر طبقه بندی شدهاند كه توانایی شهروندان هر كشوریرا برای مبادله اطلاعات در داخل و خارج از كشور میسنجند:
1 زیر ساخت رایانه: سرانه رایانه شخصی11 نصب شده ؛ تعداد رایانه شخصی حمل شده برحسب خانوار ؛ رایانههای شخصی حمل شده ت جاری و دولتی/ بر حسب نیروی كارحرفهای ؛ رایانههای حمل شده آموزشی/ بر حسب دانشجو و استاد ؛ درصد رایانههایشبكهای شده ؛ و مخارج نرمافزار/ سختافزار.
2 زیر ساخت اینترنت؛ حجم تجارت الكترونی ؛ تعداد كاربران خانگی اینترنت؛ تعدادكاربران اینترنت در كسب و كار ؛ و تعداد كاربران اینترنت در سازمانهای آموزشی.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0