توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله رمان به عنوان ادبیات غیردینی دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله رمان به عنوان ادبیات غیردینی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله رمان به عنوان ادبیات غیردینی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله رمان به عنوان ادبیات غیردینی :

رمان به عنوان ادبیات غیردینی

مقدمه:
رمان نوعی هنر ادبی است كه دین را به ندرت مضمون اصلی و آشكار خود قرار می دهد.
برخی از كتابها كه شبیه رمان اند چنین می كنند ولی بهتر این است كه آنها را از آثار ارشادی خواند، زیرا گرچه شاید از لطف اسلوب یا قوت ترغین بهره مند باشند، خاستگاهشان هنری نیست تبلیغی است.
رمان اصیل،حتی در ساده ترین گونه های آن می كوشد انسان را در جامعه نمایش دهد؛ هر آموزشی كه محتملاً ملازم آن است ، یا هر نتیجه اخلاقی كه محتملاً بدان اشارات دارد در مرتبتی فروتر ازاین سائقه هنری جای دارد.

رمان نویسان بزرگ چه بسا مضمون هایی اختیار می كنند كه واجد مفاهیم ضمنی دینی اند، ولی این مفاهیم ضمنی پوشیده بیان می شوند و در عمل و تفكر «شخصیت های داستان» بروز می یابند نه در پند و اندرز مستقیم.برای آنكه درك درستی از پیوند رمان ودین پیدا كنیم می بایست پیوست اثر هنری را بشكافیمو به مغز آن بنگریم، و نمی بایست انتظار همرأییِ تام و تمام رمان با هیچ صورتی از مذهب رسمی باشیم. نمی خواهیم كه بگوییم كه آب رمان و دین به یك جوی نمی رود.، اگر واژه دین را به این معنای آن بگیریم كه مستلزم رعایت دقیق نیروها، قوانین، اندیشه ها و آرمانهایی است كه چندان نیرومندند كه حرمت و ایمان بر می انگیزند.

رمان می كوشد كه نشان دهد كه انسان، گیج و خطاكار، با پیچیدگی های زندگی روبرو می شود كه در میان آنها شاید عناصری باشد كه بتوان آنها را الهی خواند . اگر بپذیریم كه انسان فطرتاً دینی است، رمان نمی تواند دین را نادیده بگیرد گرچه مضمون اصلی آن همچنان انسان باشد.

تاریخچه رمان
رمان به تقریب 400سال پیش پدید آمد. این شكل داستانی را می توان خلف حماسه (epic) دانست كه با انسان به مثابه وجودی قهرمانی سروكار داشت و خلف رمانس(romance) كه فارغ از این بایستگی بوده كه شخصیت هایش از قوانین احتمالات متابعت كنند یا علل معین پیامدهای معمولشان را سبب گردند.
رمان،كه در نتیجه رنسانس به عالم ادبیات پا نهاد و از نهضت اصلاح دین (REFORMATION) قویاً تأثیر پذیرفت ، اقتضا می كند كه داستان به طور كلی محتمل باشد و شخصیت هایش بر حسب تجربه متعارف باوركردنی جلوه كنند.

از رمان انتظار می رود كه داستانی باشد درباره آنچه بیشتر خوانندگان زندگی واقعیش به حساب می آورند و چون اندیشه های مربوط به زندگی واقعی به نحو جدایی ناپذیری همبسته با چیزس است كه بشر در هر دوره ای از تاریخ، معمولاً آن را بدون چندان تفكری می پذیرد.
رمان آیینه جامعه شد و به همین دلیل آیینه سرشت دورانی كه رمان ناظر به آن بود گرچه رمان نمی كوشد از موضوع هایی كه كاملاً دینی است دوری جوید ، كارمایه اصلی آن را در این قلمرو بهتر است اخلاقی خواند.

اخلاق از نظر رمان نویسان
اخلاقی را كه رمان نویسان مطرح می سازند می توان در چند اصل اخلاقی كلی (یاموضوع كلی)خلاصه كرد:«خدا را نمی توان فریفت، زیرا هر كسی آن می درود كه می كاردٍ»(عهد جدید،رساله پولس رسول به غلاطیان ، باب6، آیه7)؛«خداوند می گوید انتقام از آن من است، من مكافات خواهم داد»(همان،رساله به عبرانیان، باب10، آیه30)؛«سگ دیگر بار به قی خود باز گشته است و خنزیر شسته شده به كار غلطیدنش در گل»(همان، رساله دوم پولس رسول، باب2، آیه23)؛ «انسان هیچ است، و اگر گمان كند كه چیزی است خود را فریب داده است»(همان، رساله پولس به غلاطیان،باب6،آیه3).
اینها برخی از اصول اخلاقی متنبه ساز كتاب مقدس است كه خمیر مایه دهها رمان بوده است.
این واقعیت كه مجری بودن این قوانین عام را در زندگی روزمره می توان به چشم دید، و نیز این امر كه قوانین عام مزبور حقایق روان شناختی اند ، آنها را راهنمای رمان نویسان می سازد كه لازم است، مثل هر هنرمند دیگری مشاهده تیزبین باشد. او ممكن است این حقایق تلخ را با شوخ طبعی بیان كند، و بعضی از رمان های به حق دینی به چشم جهانیان كتابهای با مزه ای جلوه كرده است ولی اخلاق موجود در زیر ساخت آنها فراتر از بامزگی و خنده است.

دون كیشوت
در این مقاله مجال بررسی تاریخی رمان نیست با وجود این بی فایده نیست به دون كیشت (1605) اثر میگوئل دِ سروانتس اشاره كنیم كه غالباً آن را نخستین رمان اصیل دانسته اند.
داستان این رمان سرگذشت مردم محترمی است كه مطالعه كتابهای قدیمی رمانس و سلحشوری عقل او را زایل كرده است؛ او ابلهانه لباس شوالیه ها بر تن می كند و به دنبال ماجرا پیش می تازد. او در قصه ای پریشان و گاه خشن وسرسری به مسخره گرفته می شود، كتك می خورد و تحقیر می شود، تا سرانجام در بستر مرگ بلاهت آمیز بودن پندار واهی اش را در می یابد.
بسیاری از مردم این كتاب را از طریق اقتباس های تئاتری و سینمایی و اپرایی و همچنین از طریق واژه quixotic كه «برانگیخته از آمارهای افتخار آمیز به دست نیامدنی» معنی می دهد و رواج عام دارد، می شناسند و ان را به طور سطحی می خوانند یا اصلاً نمی خوانند .ولی مطالع دقیق رمان دلیل اصلی قدرت فوق العاده آن را آشكار می سازد.

دون كیشت نخستین نمونه ادبیات عامه پسند است كه مضمون عمیقاً دینی آن عبارت است پیروز شدن در عین شكست ـ مفهومی كه ریشه محكمی در مسیحیت دارد دون كیشت كه در برابر كسانی كه با او بد رفتاری می كنند مؤدب و بزرگمنش است و آماده است به هر قیمتی كه هست به یاری درماندگان بشتابد و بر ظلم و جور بتازد، به وضوح از روستائیان كودن و اشراف بی رحمی كه او را می آزارند و از او نفرت دارندوالاتر است.
ما او را دوست می داریم زیرا دیوانگی او مسیح وار استو پیروزی او اینجهانی نیست.

نامه های پیكویك
این مضمون در رمان های بیشماری تكرار شده است یكی از بزرگترین این رمان ها نامه های پیكویك اثر چارلز دیكنز است كه در آن آقای پیكویك كه در ابتدا شخصیتی ابله و تقریباً لوده جلوه می كند به سبب حبس نا عادلانه ای چنان ژرف نگر می شود كه از شقاوتی كه بخشی از جامعه اوست كاملاً آگاهی می یابد.
این نكته از لحاظ مضمون مورد بحث ما واجد اهمیت است كه آقای پیكویك به یمن وجود نوكرش ، سام ولر، همچنان كه دون كیشت به یمن وجود ندیم روستایی اش سانچو پانزا ، به آن حد از فهم عادی و خرد عملی دست می یابد كه از بلا نجات می یابد.

سروران مظهر ایمان و امید و خیرخواهی و عدالت و شجاعتند ولی آنان بدون تدبیر و میانه روی نوكران به گمراهی دچار می شدند. شخصیتی كه همه هفت فضیلت بزرگ1 را داراست مقامی فراتر از قهرمان رمان دارد، ولی هرگاه قهرمانی كه بیشتر آن فضایل را داراست به یمن وجود یاور یا خادمی كامل گردد كه دارای فضایلی است كه او فاقد آنهاست شاید داستان بزرگ و سحر آمیزی پدی آید.
همچنان كه فضیلت های بزرگ در رمان های بزرگ به صورت های بیشمار، گرچه غالباً در لفافه ظاهر می شوند گناهان كبیره نیز چنینند.

ذكر یك نمونه برای هر یك از این گناهان فهرستی فراهم می آورد كه به ناچار فاقد بسیاری دیگری از آثاری است كه همپایه آن نمونه اند. با وجود این هرگاه غرور را مد نظر قرارمی دهیم به یاد می آوریم كه با چه درخششی در دامبی و پسر (1880) اثر فئودور داستایوسكی و موبی دیك(1851)اثر هرمن ملویل است؛ حسد خمیرمایه دختر عمو بت(1846) اثر اونوره دوبالزاك است؛ شهرت نمونه های فراوانی دارد كه برخی از آنها این رذیلت را به صورتی ظریف عرضه كرده اند، از جمله كلاریسا هارلو اثر ساموئل ریچاردسون و برخی دیگر با صراحت ، از جمله فانی هیل اثر جان كله لند، شكم بارگی مضمونی است كمتر متداول، گرچه شرابخواری كه می توان آن را یكی از وجوه شكمبارگی دانست بسیار متداول است در آسوموار (1877)اثر امیل زولا كاویده شده است، آز مضمونی است متداول و پسر عمو پونس (1847) اثر بالزاك آن را در لفافه جنون جمع آوری اشیاء عتیقه نشان می دهد. این جنون در سیلون پونس با آزی مرتبط است كه شكمبارگی را در زرورق خوش خوراكی می پوشاند تا از زشتی آن بكاهد تنبلی او بلمف اثر ایوان گنچارف را به یاد می آورد كه در آن این گناه تا بطنش كاویده شده است بی تردید این فهرست كامل نیست ، چه مثلاً بی رحمی كه دیكنز نمونه های بسیاری از آن به دست داده است. جزو هفت گناه كبیره1 نیست؛ و حماقت هم كه گوستار و فلوبر با ظرافت در مادام بوواری به نمایش گذاشته است جزو آن نیست؛ فخر فرشی هم نیست .

این گناه اگر چه بزرگ نیست، در عالم بورژواها دلمشغولی رایجی است و در هیچ اثر دیگری به اندازه در جستجوی زمان گمشده اثر مارسل پروست موشكافانه تشریح نشده است. به واقع هر فضیلتی كه به افراط كشیده شود به رذیلت بدل می شود و گاه نیز رذیلت ممكن است رنگ رنگ فضیلت به خود گیرد.
این امر عالِم اخلاق را با وضع دشواری روبرو می سازد ولی رمان نویس را خوش می آید زیرا كامیابی او منوط است به تمایزهای ظریف و به حركت در جهت مخالف (enantiodromia) ، یا گرایش صفات و عواطف به اینكه به ضد خود تبدیل شوند كه حقیقتی شناخته شده در روان شناسی است.

رمان هایی با مضمون كلیسایی
رمان نویسانی كه كلیسا و كلیساییان را مضمون اثر خود قرار می دهند غالباً بر نقص ها انگشت می گذارند كه تردیدی در وجود آن نقص ها نیست ولی تصویری كه آنان از كل كلیسا به دست می دهند التفات آمیز نیست .این مطلب به ویژه هنگامی صادق است كه مذهبی كه تصویر می گردداز نوع مذهب كلیسای انجیلی است.
در چنین مذهبی عامه مردم انتظار دارند كه واعظ ی كشیش خود نمونه ای از فضیلت هایی باشد كه به دیگران توصیه می كند واجد آنها باشند؛ به تعبیر سینكلر لوئیس او یك «نیكمردحرفه ای» است. ناكامی او در اینكه نیكمرد تمام عیاری باشد رمان را شیرین می سازد زیرا ریا كاری داستان جذاب تری است تا فضیت.

در اِلمر گنتری(1927) اثر سینكلر لوئیس تمام شیادی های مقدس نمایی عامیانه بر ملا می گردد و مضحك بودن جاذبه ای كه این نوع شیادی ها برای مردم ساده دل و ساده اندیش دارد نشان داده می شود.
تصویر حقیقی تری از زندگی دینی بدان سان كه كشیشان خوش نیت ولی بی بهره از استعداد روحی داشته اند در رمان های انتونی ترولوپ یافت می شود.
در سرپرست(1855)، شخصیت اصلی، آلیجناب سپتیموس هاردینگ، مردی نیك ولی بزدل وضعیف است و و مشكل او به هنگامی كه متهم می گردد بدون انجام كاری مقرری دریافت می دارد انتخاب بین اصول اخلاقی مسیحی و مقتضیات زندگی است ؛ او به پیروی ازافكار عمومی از شغل سرپرستی بیمارستان استعفاء می دهد .

در برجهای بارچستر(1857)، كه دنباله سرپرست است، ما با داماد عالیجناب هاردینگ، كشیش گرانتلی آشنا می شویم كه با اشتیاق آرزوی جانشینی پدر را در سر می پرورد كه اسقف است، زیرا او بلند پروازی دنیوی سفت و سختی دارد؛ ولی در فصل نخست كتاب،گرانتلی می بایست تصمیم بگیرد كه آیا حاضر است شغل اسقفی را به قیمت زندگی پدرش به دست بیاورد یا نه. ا. به تكیه بر ایمانش تصمیم می گیرد نه به فرمان بلند پروازی اش.

صحنه ای كه در آن در كنار بستر پدرش طلب بخشایش می كند تكان دهنده است و با استادی ساخته شده است. ذره ای مقدس نمایی ب تزویر در آن صحنه به چشم نمی خورد.
گرانتلی قدیس نیست ولی مردی است اصولی . درهمین رمان خوش ساخت ما با یكی از زیر دستان اسقف ، آقای اسقف ، آقای اسلوپ آشنا می شویم كه بلند پروازی مفرطش را در زیر ردای پرهیزكاری می پوشاند و با عالیجناب دكتر ویزی استنهوپ كه مواجب كشیشی دریافت می دارد ولی در ایتالیا به تنعم زندگی می كند و كارش را به دوش كشیشان زیردستش بار كرده است.

ترولوپ انواع زیادی از روحانیان را از برابر چشم های ما عبور می دهد كه برخی از ایشان به این دلیل از رسوایی اخلاقی نجات می یابندذ كه كلیسای انگلستان نقش ویژه كشیشی را از شخصی كه آن را انجام می دهد متمایز كرده است ، گرچه سوء استفاده از این تمایز را ناپسند دانسته است ولی شخصیت هایی نظیر آقای هاردینگ سرپرست و عالیجناب فرانسیس ارابین كه نمونه ای است از دانشمند – كشیش و روشنفكر و عالیجناب جوسایا كرولی كه خالق در وجود او غرور و فروتنی ، مردانگی و ضعف و هوشیاری زیركانه و خشك اندیشی تلخ را در هم آمیخته است ، روحانیون ترولوپ را سربلند می سازند و این اعتقاد كاملاً انگلیسی و كاملاً ویكتوریایی او را تأئید می كنند كه روحانیون لازم نیست قدیس باشند ولی باید مردان مطلقاً اصولی و محترمی باشند.
اِلمر گنتری، كه نه این بود و نه آن بود، شباهت چندانی به چنین روحانیونی نداشت.

هیچ بحثی در باب این موضوع نمی تواند نقشی را كه منش هنری و فكری رمان نویس در نمایش او از دین ایفا می كند و تأثیر آن را بر شخصیت هایش نادیده بگیرد هر نوع تعمیمی تردید برانگیز است ولی به طور كلی می توان گفت آن طبعی كه نویسنده را رمان نویس می سازد با مذهب رسمی سر سازگاری ندارد، و مبازه مانوی بین تاریكی و روشنایی بیشتر با قصد او (نمایش انسان در جامعه)سرسازگاری دارد تا پایبندی تزلزل ناپذیر به یك كیش، البته استثناهای مهمی نیز وجود دارد.
تقدیر كالونیستی خمیرمایه خاطرات واعترافات خصوص یك گناهكاربخشوده(1824)اثر جیمز هاگ است.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir