مقاله هوش عاطفی در تعلیم و تربیت

توضیحات

 مقاله هوش عاطفی در تعلیم و تربیت دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله هوش عاطفی در تعلیم و تربیت  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله هوش عاطفی در تعلیم و تربیت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن مقاله هوش عاطفی در تعلیم و تربیت :

هوش عاطفی در تعلیم و تربیت

یك فرد تحصیل كرده1 یا فرهیخته چگونه فردی است؟ بر اساس تعاریف یا رویكردهای جدید، فرد تحصیل كرده، فردی است آگاه2 مسئولیت پذیر3 و علاقمند4 كه برخی به این صفات، صفت پرخاشگر یا خشن نبودن5 هم اضافه می نمایند]343[ . این اظهارات به این معنی است كه تمركز و علاقه سنتی بر مهارتهای ذهنی چون هوش بهر IQ، جای خود را به علاقه شدید و تمركز بر مهارتهای اجتماعی و عاطفی و هوش بهر عاطفی (EQ) و مهارتهای هوش عاطفی (EI) داده است. دلایل گوناگونی برای این جابه جایی، عنوان شده است كه یكی از مهمترین آنها، اطلاعات و آگاهی هایی است كه ما درباره عملكرد مغز و حافظه ی انسان به دست آورده ایم و بین یادگیری برای امتحان دادن و نمره گرفتن و یادگیری برای زندگی كردن در جواكع مدرن امروزی، تفاوت زیادی قائل می شویم و دلیل دوم، اهمیت عوامل اجتماعی وعاطفی می باشد.

یكی از اصول اولیه ی هوش عاطفی این است كه روابط دوستانه و دلسوزانه، باعث شكل گیری انواع یادگیری های اصیل و به اثبات می گردند. اگر مرور مختصری بر روی تجارب آموزشی خودمان به عمل آوریم، در می یابیم كه ما تحت شرایط متفاوتی آموزش دیده ایم و نمی توانیم ادعا نماییم كه این روشها، بهترین روش های آموزشی بودند و منجر به ایجاد یادگیری های اصیل و با ثبات در ما گردیده اند. لازم است تا تمام روشهای آموزشی را با این واقعیتها هماهنگ سازیم.

_______________________________________
2 Knowledgeable 1. Educated
3. Responsible 4. Caring
5. Nonuiolent
اگرچه در سالهای اخیر هوش عاطفی به شدت مورد توجه واقع گردیده است، اما این سازه، سازه ای جدید و تازه نیست. در دهه های 1920 و 1930 روان شناس مشهور، ثوراندایك1 از هوشی نام می برد به نام هوش اجتماعی2 كه آن را «توانایی ادراك و فهم دیگران و انجام اعمال مناسب در روابط بین شخصی» تعریف و آن را یكی از جنبه های هوش شخصی به حساب می آورد.]347[
رویكرد ثوراندیك به هوش اجتماعی به عنوان یك عنصر مهم هوشی در آن زمان مورد توجه و اقبال روان شناسان واقع نگردید و پژوهش های تجربی و علمی بر روی آن صورت نگرفت و به فراموشی سپرده شد.

جان دیویی به صورت عمیق و گسترده ای در مورد ماهیت كلاس درس به تفكر و مطالعه پرداخت و نتیجه گرفت كه كلاس درس، جایی است كه دانش آموزان در مورد «دموكراسی»، مهارتها و حالت های ذهنی مورد نیاز برای رسیدن به آن شرایط اجتماعی و عاطفی كه برای انتقال ئ تداوم آن مورد نیاز است، اطلاعات و آگاهی هایی به دست می آورند. به اعتقاد جان دیویی، یك رابطه ی كامل و بدون چون و چرا بین آن چه كه یادگرفته می شود و زمینه ای كه در آن یادگیری ها اتفاق می افتند و موقعیت هایی كه در آن از این یادگیری ها استفاده می شود، وجود دارد.]336[ او در كتاب (چگونه فكر می كنیم)3 به برخی از مهارتهایی كه شهروندان برای زندگی كردن در یك جامعه دموكراتیكبدان نیاز دارند، اشاره می نماید. این مهارتها، نه تنها دربرگیرنده مهارتها

__________________
2 Social Intelligence 1. Thorandike
3. How we think

تحلیلی و جزیی نگر می باشند، بلکه مهارتهای کلی نگری از زمینه ی مباحثات و مبادلات اجتماعی1 ، معاشرت های شخصی2 و انعطاف پذیر بودن را نیز، شامل می شود.
دردهه ی 19 کارهای رابرت استرنبرگ3 و هوارد گاردنر علاقه به هوش اجتماعی- عاطفی، که فراموش شده بودند را دوباره تازه نمودند و آتش اشتیاق به مطالعه ی آن را شعله ورتر ساختند . استرنبرگ دریافت که وقتی از دیگران می خواهیم که صفات یک فرد با هوش را بگویند، مهارتهای اجتماعی، از جمله صفاتی هستند که برای افراد باهوش در نظر گرفته می شوند. همچنین آنان بر ارزش هوش اجتماعی تفاوت آن با توانایی های تحصیلی، تأکید زیادی می ورزد.

هوارد گاردنر که به خاطر ارائه و ابداع مفهوم یا سازه هوش چندگانه4 مشهور گردیده است، یک دیدگاه بین فرهنگی به هوش اضافه نمود و با بررسی طیف وسیعی از بافت های اجتماعی و گروه های نژادی در کشورها و جوامع گوناگون، توانست هفت نوع هوش که برای انجام عملکرد های موثر انسان ها نقش اساسی دارند ، شناسایی کند. علاوه بر دو نوع هوشی که در نظام تعلیم و تربیت آمریکا بسیار مورد تأکید است، یعنی (هوش ریاضی- منطقی5 و هوش کلامی – زبانی 6 از هوش های دیگری همچون (هوش میان فردی)7 و (هوش درون فردی)8 نام می برد.

گاردنر ]345[ هوش میان فردی را اینگونه تعریف می نماید: «توانایی درک و فهم دیگران و اینکه چه چیز آن ها را بر می انگیزاند، چگونه فعالیت می نمایند و چگونه در انجام امور با دیگران

________________________________________
2 Interpersonal commerce 1. Social exchange
3. Responsible 4. Robert Sternberg
5. Multiple Intelligence 6. Logical-mathematical
7. Verbal-linguastic 8. Interpersonal Intelligelligence

همکاری می نمایند» و هوش درون فردی را طراحی و ساخت مدلی دقیق و حقیقی از خود و توانایی استفاده از این مدل، برای انجام فعالیت های موثر در زندگی» تعریف رده است. به وضوع این دو نوع هوش پایه و اساس آن چیزی که امروز به نام هوش عاطفی شناخته می شود، را می سازند.

برای دریافت اینجا کلیک کنید