توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله علم و جایگاهش در احادیث و روایات دارای 49 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله علم و جایگاهش در احادیث و روایات  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله علم و جایگاهش در احادیث و روایات

باب وجوب دانش و آموختن آن و تشویق بدان
باب توصیف و فضیلت علم و فضل دانشمندان
باب انواع مردم
باب ثواب دانشمند و دانشجو
باب صفت علماء
باب حق عالم
باب مردن علماء
باب همنشینی و همدمی با علماء
باب پرسش از عالم و مذاکره با او
باب بذل علم
باب نهی از ندانسته‌گوئی
باب کسی که ندانسته عمل کند
باب بکار بستن علم
باب کسی که از عملش روزی خورد و به آن بنازد
باب ثبوت حجت بر عالم و سختی امرش
باب نوادر- متفرقات

(صِفَِ العِلمِ وَ فَضْلِه و فَضْلِ الْعُلمآءِ)

(باب توصیف و فضیلت علم و فضل دانشمندان)

عَنْ أبِی الْحَسَنِ مُوسی u قالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللهِ r الْمسجِدَ فَاِذا جَماعٌَ قَدْ أطافُوا بِرَجُلٍ فَقالَ: ما هذا؟ فَقیلَ: عَلّامٌَ فَقالَ: وَ مَا العَلّامَُ؟ فَقالُوا لَهُ: أعلَمُ النّاسِ بِأنسابِ العَرَبِ وَ وَقایِعِها وَ ایّامِ الجاهِلِیَِّ وَ الأشعارِ وَ العَرَبِیَُِ: قالَ: فَقالَ النَّبِیَّ r: ذاکَ عِلمٌ لا یَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ و لا یَنفَعُ مَن عَلِمَهُ، ثُمَّ قالَ النَّبِیُّ r: إنَّمَا العِلمُ ثلاثٌَ آیًَ مُحکَمٌَ اَو فَریضٌَ أو سُنٌَّ قائمٌَ وَ ما خَلاهُنَّ فَهُوَ فضْلٌ.

1- امام هفتم u فرمود: چون رسول خدا(ص) وارد مسجد شد دید جماعتی گرد مردی را گرفته‌اند فرمود: چه خبر است گفتند علامه ایست. فرمود: علامه یعنی چه؟ گفتند: داناترین مردم است به دودمان عرب و حوادث ایشان و به روزگار جاهلیت و اشعار عربی. پیغمبر فرمود: این‌ها علمی است که نادانش را زیانی ندهد و عالمش را سودی نبخشد، سپس فرمود: همانا علم سه چیز است: آیه محکم، فریضه عادله، سنت پابرجا، و غیر از این‌ها فضل است

شرح- در بیان این‌حدیث شریف اشاره به چند نکته لازم است: اول- کلمه«علم» در معانی مختلفی به کار می‌رود: 1- به معنی قطع و یقین مانند(ما لهم بذلک من علم ان هم الایظنون) یعنی به آن یقین ندارند تنها گمان می‌کنند. 2- به معنی مطلق دانستن در برابر جهل و نادانی مانند «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون» مگر دانندگان با نادانان برابرند؟ 3- به معنی دانستن قواعد و کلیاتی که بر مصادیق و جزئیاتش تطبیق کند چانکه گویند: علم منطق، فلسفه، فقه، اصول، پیداست که کلمه «علم» در این حدیث شریف به معنی دوم و سوم مناسب‌ است. دوم- علم از نظرهای گوناگون تقسیمات مختلف و گوناگونی دارد مانند العلم علمان: مطبوع و مسموع: العلم علمان: علم‌الابدان و علم الادیان- علم بر دو قسمت: علم غیب و شهود- علم بر چهار قسمت که در حدیث 134 همین کتاب بیان می‌شود- گاهی علم را از نظر سود و زیان تقسیم می‌کنند مانند: لا خیر فی علم لاینفع. علمی که سود ندهد خیر ندارد و مانند حدیث شریف که علم را از این نظر تقسیم نموده و علم سودمند سه قسم شمرده شده است. سوم- شخصی که راجع به علم یا هر موضوعی سخن می‌گوید موقعیت و مسئولیتش در معنی سخنش تأثیر می‌کند پس باید در مقام تفسیر و بیان سخنش موقعیت و مسئولیت او را در نظر گرفت مثلاً کلمه «آی و آیات و آیه محکمه و آیات محکمات» در 232 مورد از قرآن و 17 مورد از نهج‌البلاغه ذکر شده است و در تمام این موارد به معنی آیه‌ی قرآن به نشانه‌ای که از آن به خدا پی‌برند یا مطلق نشانه به کار رفته است در صورتی‌که همین کلمه را اگر این سینا و ملاصدرا بدون قرینه ذکر کنند معنی برهان منطقی و صفری و کبرای صحیح از آن فهمیده می‌شود و چون این کلمه را یک دانشمند طبیعی استعمال کند معنی فرمول آزمایش شده از آن تبادر می‌کند

اکنون با ملاحظه این سه مقدمه و تفکر در صدر و ذیل این حدیث شریف باید بگوئیم که «علم سودمند از نظر پیغمبر بر سه قسم است، شارحین بصیر و روشنفکر اصول کافی تمام این نکات را اگرچه تصریح نکرده‌اند در نظر گرفته و این حدیث را بیان و توضیح داده‌اند عارف خبیر و دانشمند بصیر مرحوم فیض کاشانی چنین فرماید پیغمبر (ص) با جمله‌ی «لایضر من جهله» به مردم فهمانید که معلومات این شخص که علامه‌اش می‌خوانید در حقیقت علم نیست بلکه علم حقیقی آن است که برای معاد و قیامت مفید باشد و ندانستنش در آن روز زیان دهد نه آنچه را که عوام مردم پسندند و وسیله جمع مال شود. آنگاه علم سودمند درنظر شرع را بیان کرده و به قسم منحصر نموده است: 1- آی الحکم که به اصول عقاید اشاره دارد زیرا براهین آن آیات محکمات جهان و قرآن کریم است و در قرآن دلائل مبدء و معاد بلفظ «آیه و آیات» بسیار ذکر شده است و فریض عادل اشاره به علم اخلاقست که خویش از لشکر عقل و بدش از لشکر جهل است و بر انسان فریضه (واجب) است که لشکر عقل را داشته باشد و از لشکر جهل تهی باشد و عدالت آن کنایه از حد واسط بین افراط و تفریط است و سن قائم اشاره به احکام شریعت یعنی مسائل حلال و حرام دارد و انحصار علوم‌دینی به این سه قسم معلوم است و این کتاب کافی هم مشتمل بر همین سه علم است و با سه نشأ انسانیت مطابقست یعنی علم اصول عقاید برای عقلش و علم اخلاق برای جان ودلش و حلال و حرام برای بدن او می‌باشد» مرحوم ملاصدرا و مجلسی همین تفاسیر را عیناً یا با اختلاف در عموم و خصوص از جمله اقوال و وجوه شمرده‌اند و نیز این بیان را مفسرین در آیه کریمه «یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکم» با اندکی فرق ذکر می‌کند، شیخ طوسی از قول قتاده می‌فرماید مراد به حکمن سنت است، در حدیث 134 امام صادق u می‌فرماید: همه علم مردم را چهار قشم دیدم: اول این‌که خدایت را بشناسی  دوم- بدانی چه مصالحی در ساختن تو بکار برده. سوم بدانی از تو چه خواسته. چهارم آن‌چه تو را از دینت خارج کند بشناسی، و خلاصه علم مفید از نظر قرآن و پیغمبر و امام صادق در اطراف همین مطالب دور می‌زند و علوم دیگر از نظر آن‌ها زیادی است چنانچه در این حدیث پیغمبر و امام صادق در اطراف همین مطالب دور می‌زند و علوم دیگر از نظر آن‌ها زیادی است چنانچه در این حدیث پیغمبر فرموده: بود و نبودش سود و زیانی ندارد

صدرالمتألمین (ره) در این‌جا بحث مربوطی مطرح کرده می‌گوید: علم یعنی شناختن و دانستن چیزی همان‌طور که هست و این از صفات خداوندست پس چگونه می‌شود چیزی علم باشد و زیادی و ناپسند باشد خلاصه سخنش این‌که: دانستن هر چیز بهتر از ندانستن آن است پس چگونه در این روایت فقط سه علم را خوب دانسته و بقیه را بدانگاه پاسخی مفصل می‌گوید که خلاصه‌اش این است: نکوهش علم به واسطه خود علم و دانستن چیزی نیست بلکه به جهت نتایج زیان‌بخشی است که به خود عالم یا به دیگران می‌رسد مانند علم جادو و شعبده و طلسمات که به وسیله آن بین زن و شوهر جدائی می‌اندازند و مانند علم نجوم و هیئت که به استثنای قسمت مفید آن بیشترش تضییع عمر و وقت بیهوده گذرانیدن و احتمال و تخمینی یادگرفتن است و یا مانند علوم حقیقی غامض و مشکل که فهم انسان طاقت درک آن را ندارد مانند بحث قضا و قدر الهی

عَنْ أبِی الْبَخْتَریِّ، عَنْ أَبِی عَبدِاللهِ u قال: إِنَّ الْعُلَماءَ وَرَثَهُ الِأنبِیاءِ وَ ذاکَ أَنَّ الأنْبِیاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِرْهَماً وَ لا دِیناراً وَ إنّما أَوْرَثُوا أَحادیثَ مِنْ أحادیثِهمْ فَمَنْ أَخَذَ حَظّاً وافِراَ، فَاْنظُرُوا عِلْمَکُم هذا عَمَّنْ تَاْخُذُونَهُ؟، فَاِنَّ فینا أهلَ الْبَیتِ فی کلِّ خَلَفٍ عُدُولاً یَنفُونَ عَنْهُ تَحرِیفَ الغالِینَ وَ انتِحالَ المُبْطِلینَ وَ تأْویلَ الْجاهِلینَ.

امام صادق فرمود: دانشمندان وارثان پیمبرانند برای این‌که پیمبران پول طلا و نقره به ارث نگذارند و تنها احادیثی از احادیثشان به جای گذارند هرکه از آن احادیث برگیرد بهره‌ی بسیاری برگرفته است. پس نیکو بنگرید که این علم خود را از که می‌گیرید، زیرا در خاندان ما اهلیت در هر عصر جانشینان عادلی هستند که تغییردادن غالبان و به خود بستگی خرابکاران و بدمعنی کردن نادان را از دین بر می‌دارند،

شرح- خرابکاری در دین طبق این روایت سه‌گونه است: 1- کلمه یا جمله قرآن و حدیث را به نفع و سلیقه خویش تغییردادن و این عمل گاهی از غلا و مسلمین کاسه از آش داغ‌تر سر می‌زند 2- کسانی که مسلمان و متدین نیستند خود را با سلام و دین به بندند یا مطلبی که از دین نیست بدین نسبت دهند 3- قرآن و حدیث را از معنی حقیقی خود برگردانیده طبق سلیقه شخص خویش معنی کنند و در هر دوره امامان یا علماء عادلی هستند که از این اعمال جلوگیری کنند

عَنْ أبی عَبْدِاللهِ u: عَنْ آبائه u قالَ: قالَ رسُولُ اللهِ r: لا خَیرَ فِی الْعَیشِ إلّا لِرَجُلَیْنِ عالِمٍ مُطاعٍ، أوْ مُستَمِعٍ واعٍ.

رسول خدا (ص) فرمود: در زندگی جز برای دو نفر خیری نیست: عالمی که فرمانش برند. و شنونده نگهدار(آن‌که چون مطلبی از دین شنید حفظ کند و عمل نماید)


(بابُ اصنافِ النّاسِ)

(باب انواع مردم)

عن أبی إسحاقَ السَّبیعیِّ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ مِمَّنْ یُوثَقُ بِهِ قالَ: سَمِعتُ أمیرَالْمُؤمنینَ u یَقولُ: إِنَّ النّاسَ آلُوا بَعدَ رَسولِ اللهِ r إلی ثلاثٍَ: آلُوا إِلی عالِمٍ عَلی هُدیً مِنَ اللهِ قَدْ أَغناهُ اللهُ بِما عَلِمَ عَنْ عِلْمَ غَیرِهِ وَ جاهِلٍ مُدَّعٍ لِلْعِلْمِ لاعِلْمَ لَهُ مُعْجبٍ بِما عِنْدَهُ وَ قَد فَتَنَتْهُ الدُّنیا وَ فَتَنَ غَیرَهُ وَ مُتَعَلِّمٍ مِنْ عالمٍ عَلی سَبیلِ هُدیً مِنَ اللهِ و نَجاٍ ثُمَّ هَلَکَ مَنِ ادَّعی وَ خابَ مَنِ افْتَری.

امیر مؤمنان علیه السلام می‌فرمود: پس از رسول خدا (ص) مردم به جانب روی آوردند

1- به عالمی که رهبری خدائی داشت و خدا او را به آنچه می‌دانست از علم دیگران بی‌نیاز ساخته بود(قطعاً این عالم خود آن‌حضرت بود و آن مردم سلمان و مقداد و ابوذر و امثال آن‌ها) 2- به نادانی که مدعی علم بود و علم نداشت، به آنچه در دست داشت مغرور بود، دنیا او را فریفته بود و او دیگران را 3- به دانش‌آموزی که دانش خود را از عالمی که در راه هدایت خدا و نجا گام برداشته پس آن‌که ادعا کرد هلاک شد و آن‌که دروغ بست نومید گشت


أبُو عَبْدِاللهِ u: اُغْدُ عالِما أَوْ مُتَعَلِّما أَوْ أَحِبَّ أَهلَ الْعلمِ وَ لاتَکُنْ رابِعاً فَتَهْلِکَ بِبُغضِهِمْ.

و آن‌حضرت به ابی حمزه فرمود: با دانشمند باش و یا دانشجو و یا دوستدار دانشمندان و چهارمی(یعنی دشمن اهل علم) مباش که به سبب دشمنی هلاک شوی

أبی عَبدِاللهِ u قالَ: سَمِعتُهُ یَقُولُ: یَغْدُو النّاسُ عَلی ثَلاثَِ أصنافٍ عالِمٍ وَ مَتَعَلِّمٍ وَ غُثاءٍ، فَنَحْنُ الْعُلمآءُ وَ شِیعَتُنَا المُتَعَلِّمونَ، و سائِرُ النّاسِ غُثاءٌ.

و فرمود: مردم بر سه دسته شوند: دانشمند و دانشجو و خاشاک روی آب، ما دانشمندانیم و شیعیان ما دانشجویان و مردم دیگر خاشاک روی آب


(بابُ ثَوابِ العالِمِ وَ المُتَعَلِّمِ)

(باب ثواب دانشمند و دانشجو)

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir