توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله تاریخچه نوروز در ایران دارای 63 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تاریخچه نوروز در ایران  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تاریخچه نوروز در ایران

پیشگفتار      الف
مقدمه       ج
فصل اول
علت پیدایش و آغاز نوروز      
پیشینه کهن نوروز      
فصل دوم
تاریخ نوروز درایران     
نوروز و نوروزیه های دوره صفوی     
گزارش رساله آقارضی قزوینی     
گزارش رساله خواجویی     
مراسم نوروز دردوره هخامنشیان     
نوروز دردوره ساسانیان     
فصل سوم
نوروز درفرهنگ شیعه     
نوروز درمنابع کهن شیعی    
نوروز درمنابع اهل سنت    
نوروز درمنابع شیعی قرن هفتم به بعد    
فصل چهارم
چهارشنبه آخرسال(چهارشنبه سوری)    
فصل پنجم
پنج شنبه آخرسال    
فصل ششم
روز ها، یا ماه جشن نوروز     
میرنوروزی     
فال گوش    
قاشق زنی    
نورو چراغ     
سیزده بدر    
فصل هفتم
کاشتن سبزه    
درباره سفره پررمز و راز هفت سین    
فصل هشتم
حاجی فیروز ها    
فصل نهم
مبنای محاسبه روز نوروز     
فهرست منابع    

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تاریخچه نوروز در ایران

1-    ازاسطوره تا تاریخ، دکترمهرداد بهار، انتشارات سرچشمه

2-    جستاری چند درفرهنگ ایران ، دکترمهرداد بهار، انتشارات آگاه

3-    آیین ها و جشن های کهن درایران امروز، محمود روح الامینی، انتشارات آگاه

4-    تاریخ ده هزارساله ایران، تالیف عبد العظیم رحیمی

5-  دین ایرانی برپایه معتبریونانی، نوشته امیل بنونیست، ترجمه دکتربهمن سرکاراتی

6- مطالبی از ماهنامه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران مهر، مدیرمسئول: عیسی خان حاتمی

علت پیدایش و آغاز نوروز

از آنجا که درباره علت پیدایش و آغاز نوروز سخنانی متفاوت گفته و نوشته شده است برای آنکه این آیین بسیارکهن بهترتفهیم گردد سعی برآن شده نوشته هایی که مستند ترو از نظر تنحقیق قابل قبول ترمی باشند آورده شود. با توجه به این که اگربپذیریم که هرافسانه و داستانی یک مبنای تاریخی داشته است، می توانیم بگوییم که این جشن از سده های سیزدهم و چهاردهم پیش از میلاد حتی از اوایل هزاره دوم پیش از میلاد نیز مرسوم بوده است”1″. همچنین دربابل آیینی به نام آکیتو بوده است که آیین نوروزی بابلی بوده است ، جشن سال نو بابلی همه ساله از آغاز تا دهم ماه نیسان”2″ با رسم ها و تشریفات خاص برگزارمی شد. و دوباره درنیمه دوم سال یعنی درماه تیشتری tishtari تکرارمی شد. درهزاره دوم پیش از میلاد جشنواره آکیتو را که نام دیگرآنzag-mllg است درهمه شهرهای بزرگ و آباد بین النهرین مانند بابل، نینوا و حران و; برپا می کردند. این جشن حتی دردوره هخامنشی و سپس دردوران سلوکیان نیز از رونق نیفتاد، میان جشن سال نو آکتیو و نوروز ایرانی همسانی های فراوان به چشم می خورد که برخی از پژوهشگران بدان اشاره کرده اند. گفتنی است که واژه جشن به فارسی امروز به معنای عید”3″ و روز شادمانی (عمومی و ملی) به کارمی رود از واژه” یسن” گرفته شده است، این واژه درپهلوی یزشن به معنای ستایش و پرستش است زیرا اساسا تمام جشن های ایرانیان باستان، دینی بوده است. نظیراین جشن درسابردین های قدیم و جدید موجود است که آن را جشن اموات( فروهرها) می گویند. همچنین نوروز واژه ای است که مرکب ازدو جزء که روی هم رفته به معنای روز نوین است و برنخستین روز از یکمین ماه سال خورشیدی اطلاق می شود و دراصطلاح جشن سرسال ایرانی است که درروز نخست ماه فروردین ، آغاز فصل بهار، برگزارمی شود، نوروز درپهلوی نک رچ و درفارسی نیروز یا فیروز می باشد

درگاه شماری ایرانیان باستان، سال خورشیدی به دوازده ماه سی روزه تقسیم می شد. ( هفته وجود نداشت) و هرروز از ماه به نام یکی از فرشتگان نامگذاری شده بود مثلا نخستین روز هرماه اورمزد( هرمزد) روز دوم بهمن روز، روز سوم اردیبهشت روز و; خوانده می شد و درهرماه یک روز وجود داشت که درآن ماه و روز هردو به نام یک ایزد خوانده شده بود. روزی که نام ماه به نام آن روز برابرمی افتاد، این روز ها را ایرانیان گرامی می داشتند و آن ها را جشن می گرفتند، بدین قراردوازده جشن دردوازده ماه سال برگزارمی شد

بنا براین درهرسال دوازده روز شادمانی می کردند، این جشن ها چنین نامیده می شدند: فروردین گان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، مرداد گان، شهریورگان، مهرگان، آبانگان، آذرجشن، دی جشن، بهمنگان یا بهمنجه و اسفند گان، به جز این جشن ها، جشن های دیگری داشتند که درنوروز، سده، جشن نیلوفر، خرم روز، سپرسوز، آبریز گان و شب چله یا تولد مهرمی گفتند، بزرگترین آن جشن شکوهمند نوروز بود که با ورود خورشید به برج حمل( نیمکره شمالی) درروز یکم فروردین هرسال آغاز می شود

همان گونه که قبلا آمد سال خورشیدی به دوازده ماه سی روزه تقسیم می شد که جمعا 360 روز بود اما سال واقعی 360 روز نبود، هنوز پنج روزو شش ساعت و حدود ده دقیقه از آن باقی مانده بود، به همین منظوردر آیین ایران باستان پس از 12 ماه یس روزه پنج روز را رها می کردند و روز ششم را جشن( نوروز) می گرفتند. آن پنج روز( پنجه مستقره) نیز برای خود مراسم، آداب ترتیبی داشت و جشن می گرفتند( این پنج روز را، که همزمان با یکی از شش گهنبار) ششمین جشن آفرینش مردمان است جشن می گرفتند، مراسم پنجه مستقره تا سال 1304 که تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یک روز قرارداد، برگزارمی شد

محمود روح الامینی درکتاب آیین ها و جشن های کهن درایران امروز چنین نوشته: درادبیات فارسی جشن نوروزی را، مانند بسیاری دیگر از آیین ها، رسم ها، فرهنگ ها، و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بیرونی، طبری، مسعودی، گردیزی و بسیاری دیگرکه منابع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می داند

فردوسی درشاهنامه می فرماید

جهان انجمن شد برتخت اوی             از آن برشده فره بخت اوی

به جمشید برگوهرافشاندند                  مرآن روز را روز نو خواندند

سرسال نو هرمز فرودین                      برآسوده از رنج تن، دل زکین

به نوروز نو شاه گیتی فروز                  بزرگان به شادی بیاراستند

برآن تخت بنشست فیروز روز             می و رود و رامشگران خواستند

نوروز، سالگرد طبیعی کارو زایش و پویش و امید ملت ها و یادگارخوبان گذشته ماست، روزی که درآن زرتشت زاده می شود، به پیامبری می رسد، روزی که پروردگارمی گوید:” ای زرتشت من درفروردین به جها نیان جان دادم و ایران را بیافریدم”

روزی که زیبایی آفرینش دربالاترین چهره خود آشکارمی شود. روز تقسیم جهان به دست فریدون بین سه فرزندش، روزی که اژدها به دست سام نریمان کشته شد و افراسیاب تورانی به دست کیخسرو شکست می خورد. روز پیروزی نوربرتاریکی و زیبایی برپلشتی. آقای روح الامینی درکتاب آیین ها و جشن های کهن درمورد پایداری نوروز می نویسد

” برگزاری شکوهمند، باورمند و همگانی این جشن دردستگاه های حکومتی و سازمان های دولتی و غیردولتی و دربین همه قشرها و گروه های اجتماعی، بی گمان، از ویژگی های ایران زمین است، که با وجود جنگ و ستیز ها، شکست ها و دگرگونی های سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، علمی و فنی، از روزگاران کهنپابرجا مانده، و افزون برآن به جوامع و فرهنگ های دیگرنیز راه یافته است و درمقام مقایسه، امروز جامعه و کشوری را با جشن و آیین چندین روزه ای که چنین همگانی و مورد احترام و باورخاص و عام، فقیرو غنی، کوچک و بزرگ، وبالاخره شهری و روستایی و عشایری باشد، سراغ نداریم”

   پیشینه کهن نوروز

   نویسندگان و دانشمندان ایرانی  در آثارخود  مطالبی آورده اند که نشاندهنده  پیشینه کهن نوروز  است

از آن جمله

1- مولف برهان قاطع چنین نوشته است

نوروز به معنی نواست و آن دو باشد، یکی نوروز عامه و دیگری نوروز خاصه و نوروز عامه روز یکم فروردین ماه است که آمدن آفتاب به نقطه اول حمل باشد و رسیدن او به آن نقطه اول بهاراست. گویند خدای تعالی دراین روز، عالم را آفرید و هرهفت کوکب دراوج تدویربودند و اوجات همه درنقطه اول حمل بود دراین روز حکم شد که به سیرو دوردرآینده و آدم علیه السلام رانیز دراین روز خلق کرد. بنابراین، این روز را نوروز گویند. بعضی گفته اند

جمشید که اول جم نام داشت و عربان او رامنو شلخ می گویند، سیرعالم می کرد چون به آذربایجان رسید، فرمود: تخت مرصعی را برجای بلند رو به جانب مشرق گذارند و خود تاج مرصعی برسرنهاده، برآن تخت بنشست ، همین که آفتاب طلوع کرد و پرتواش برآن تاج و تخت افتاد شعاعی درغایت روشنی پدیدآمد، مردمان از آن شادمان شدند و گفتند: این روز نو است. چون درزبان پهلوی، شاه را” شید” می گویند، این لفظ را برجم افزودند و او را جمشید خواندند و جشن عظیم کردند و از آن روز، این رسم پیدا شده، نوروز خاصه روزی است که نام آن روز، خرداد است، روز ششم فروردین ماه باشد و درآن روز هم جمشید برتخت بنشست و خاصان راطلبید و رسم های نیکو گذاشت و گفت خدای تعالی شما را خلق کرده است. باید که به آب های پاکیزه تن بشویید، غسل کنید و به سجده و شکراو مشغول باشید و هرسال دراین روز به همین دستورعمل نمایید و این روز را بنابراین نوروز خاصه خواندند و گویند: اکاسره هرسال از نوروز عامه تا نوروز خاصه که شش روز باشد حاجت های مردمان را برآورندی و زندانیان را آزاد کردندی و مجرمان را عفو فرمودندی و به عیش و شادی مشغول بودندی و معرب آن نیروز است

2- درتاریخ بلعمی که ترجمه فارسی تاریخ طبری است( 302 هجری قمری) درباره نوروز می نویسد

; و نخستین روز که به مظالم نشست( جمشید) روز هرمزد بود از ماه فروردین پس آن روز را نوروز نام کرد، تا کنون سنت گشت

3- جریرطبری درتاریخ الطبری صفحه 175 چنین نوشته

پس از تهمورث جمشید بود و نخستین کسی که سلاح کرد او بود سلاح مردمان از چوب و سنگ بود. او شمشیرو حربه و کارد کرد، و کرباس کرد و ابریشم و رنگ های الوان و دیوان را فرمود تا گرمابه نهادند و غواصی کردند و گوهرها از دریا برآوردند، و مردم را بیاموختند، و راه اه بنهادند از شهربه شهر، و این گچ و سپیداب و رنگ ها آورند، و این سپرغم ها و بوی ها چون عود و مشک و کافورو عنبرو غالیه رسم آورد. مردمان جهان را چهارگروه کرد، گروهیدانایان و دبیران، و گروهی لشکریان و گروهی کشاورزان و گروهی پیشه وران و هرگروهی را گفت که هیچ کس مبادکه به جز کارخویش کند. آنگاه بگفت تا چراغی از آبگینه برای او بسازند و شیاطین را در آن جای داد و بر آن نشست و درهوا از شهرخویش دنباوند تا بابل به یک  روز

رفت و آن روز هرمز روز فروردین ماه بود، و مردم از این شگفتی که دیدند( آن روز را) نوروز گرفتند، و بگفت

تا این روز و پنج روز بدنبال آن را عید گیرند و شادی و خوشی کنند. و درجایی دیگرجریرطبری گوید

پس علما گرد کرد( جمشید) و از ایشان پرسید که: چیست که این پادشاهی برمن باقی و پاینده دارد؟ گفتند داد کردن و درمیان خلق نیکی. پس او داد بگسترد و علما را بفرمود که روز مظالم من بنشینم شما نزد من آیید تا هرچه دراو داد باشد مرا بنمایید تا من آن کنم و نخستین روز که به مظالم بنشست روز هرمزد بود از ماه فروردین، پس آن روز را نوروز نام کرد، تا اکنون سنت گشت

4- مطهربن طاهرمقدسی درکتاب البداء و التاج صفحه 140 گوید: سوارعجله شد( جمشید) و درهوا به هرجا که می خواست سیرو گردش کرد، اولین روزی که درعجله نشست روز اول فروردین بود و چون براثراین پروازروشنی و جلوه روز را دید آن را نوروز نامید

5- مسعودی درمروج الذهب می نویسد

پس از او( تهمورث) برادرش جمشید به پادشاهی رسید و او درفارس زندگی می کرد، گویند به دوران او طوفان شد. بسیاری از کسان براین رفته اند که نوروز به روزگاراو پدید آمد و به دوران او رسم شد;

6- حمزه اسپهانی( اصفهانی) مستقیما درباره نوروز سخنی ننوشته است، تنها برمبنای عقیده کهن ایرانیان درآغاز تاریخ خود، پس از یاد کردن طالع جهان می گوید: که درآغاز آفرینش جهان خورشید و ماه و ستارگان و زمین درروز اول فروردین ماه که روز نوروز است به حرکت درآمدند و از گردش آن ها روز و شب پدیدارگشت

7- درشاهنامه ضمن اشاره به تاریخ و موقع نوروز، علت پیدایش آن را با تخت نشینی جمشید و برگرفتن دیوان آن را به آسمان و انجمن شدن مردم برتختگاه او مربوط دانسته است

8- ابوریحان بیرونی درآثارالباقیه عن القرون الخالیه( تالیف حدود 390 هجری قمری) ضمن برشمردن دلایل گوناگون ایجاد نوروز و اشاره به چند مطلب مهم می نویسد

برخی از دانشمندان ایران می گویند سبب این که نوروز را نوروز می نامند این است که درایام تهمورث صائبه آشکارشدند و چون جمشید به پادشاهی رسید، دین را تجدید کرد و این کاربسیاربزرگ به نظرآمد وآن روز را که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت، اگرچه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود درجایی دیگرمی گوید: باز عید بودن نوروز را چنین گفته اند که چون جمشید برای خود تخت بساخت دراین روز برآن سوارشد و جن وشیطان آن را حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این امردرشگفت شدند و این روز را عید گرفتند

درجایی دیگرآورده که: دسته دیگراز ایرانیان می گویند که جمشید زیاد درشهرها گردش می نمود و چون

خواست به آذربایجان داخل شود برسریری از زربنشست و مردم به دوش خود آن تخت را می بردند و چون پرتو آفتاب برآنتخت بتابید و مردم آن رادیدند و این روز را جشن گرفتند. همچنین می نویسد: دانشمندان ایران می گویند که دراین روز ساعتی است که فرشته فیروز ارواح را برای انشاء خلق می راند و فرخنده ترین ساعات، آن ساعات آفتاب است(که) درصبح نوروز فجرو سپید به منتها نزدیکی خود به زمین می رسد و مردم به نظرکردن برآب تبرک می جویند و این روز، روز مختاری است، زیرا که نام روز هرمزد است که اسم خداوند تعالی است که آفریدگارو صانع و پرورنده دنیا و اهل آن است و او کسی است که واصفان توانا نیستند که جزئی از اجزاء

نعمت های او را توصیف کنند

درجایی دیگرگوید: به باورپارسیان دراین روز جهان هستی یافت وآفرینش آغاز گردید

همچنین گوید: نوروز نخستین روز از فروردین ماه; و پیشانی سال نو است و ششم فروردین ماه نوروز بزرگ باشد، زیرا که خسروان بدان پنج روز حق های حشم(خویشان و چاکران) و گروهان بگذارندی و حاجت ها روا کردندی و آنگاه بدان روز ششم خلوت کردندی خاصگان را و اعتقاد پارسیان اندرنوروز نخستین است که اول روزی است که از زمانه و بدو ملک آغازید گردیدن

9- درنوروز نامه( خیام) اشاره های دقیق و سودمند و مهمی درباره سبب وضع نوروز آمده که بخشی ازآن ها را دراینجا یاد می نماییم با این تذکرکه گویا بخشی از مطالب آغاز این کتاب به علت عدم فهم مطلب از سوی رونویسان، حذف شده و یا درهم آمیخته است و نوشته ها مغشوش و ناقص می نماید. نویسنده نوروز نامه معتقد است که درآغاز آفرینش، حرکت خورشید و ماه و ستارگان و زمین دربامداد نخستین روز فروردین از اولین درجه برج حمل شروع شده و می گوید: چرا ایزد تبارک و تعالی بدان هنگام که فرمان فرستاد که ثبات برگیرد( یعنی خورشید) با تابش و منفعت او به همه چیز ها برسد، آفتاب از سرحمل برفت و آسمان اورا برگردانید و تاریکی و روشنایی جدا گشت و شب و روز پدیدارشد و آن آغازی شد مرتاریخ این جهان را، و پس از هزارو چهارصد و شصت و یک سال به همان دقیقه و همان روز باز رسید; چون آن وقت را دریافتند ملکان عجم، از بهربزرگداشت آفتاب را و از بهرآن که هرکس این روز را درنتوانستند یافت، نشان کردندی، و این روز را جشن ساختند و عالمیان را خبردادن تا همگان آن را بدانند و آن تاریخ را نگاه دارند

درجایی دیگرمی نویسد: ; چون کیومرث اول از ملوک عجم، به پادشاهی بنشست خواست که ایام سال و ماه را نام نهد تاریخ سازد تا مردمان آن را بدانند، بنگریست که آن روز بامداد، آفتاب، به اول دقیقه حمل آمد، موبدان را گرد کرد و بفرمود که تاریخ از اینجا آغاز کنند و موبدان جمع آمدند و تاریخ نهادند

درهمین کتاب درسبب ایجاد نوروز می نویسد

اما سبب نهادن نوروز آن بوده است که چون بدانستند که آفتاب را دو دور بود، یکی آن که هرسیصد و شصت و پنج روز و ربعی از شبانه روز، به اول دقیقه حمل باز آید(لیک) به همان وقت و روز که رفته بود، بدین دقیقه نتواند آمدن،چه هرسال از مدت همی کم شود و چون جمشید آن روز را دریافت نوروز نام نهاد و جشن آیین آورد پس از آن پادشاهان و دیگرمردمان بدو اقتداء کردند

باز درجای دیگرمی نویسد

; از این تاریخ( یعنی از زمان نهادن تاریخ به دست کیومرث) هزارو چهل سال گذشته بود و آفتاب اول روز به فروردین تحویل کرد و به برج نهم آمد( درپادشاهی هوشنگ و تهمورث چون کبیسه نمی کردند، آغاز سال و نوروز نه ماه عقب افتاده بود) چون از ملک جمشید چهارصد و بیست و یک سال بگذاشت، این دور( یعنی دوراول از زمان تاریخ گذاری کیومرث و دوردوم از آغاز آفرینش) تمام شده بود و آفتاب به فروردین خویش به اول حمل باز آمد; پس دراین روز که یاد کردیم جشن ساخت و نوروزش نام نهاد و مردمان را فرمود که هرسال چون فروردین نو شود آن روز جشن کنند و آن روز نو دانند تا آنگاه که دوربزرگ باشد که نوروز

حقیقت بود.”1″

نظربیرونی و خیام به زبان ساده و به طورکوتاه چنین است که ایرانیان عقیده داشتند که پس از آفرینش زمین و آسمان که چندین هزارسال به حال سکون و بی حرکت ایستاده بودند، به فرمان اهورامزدا، آغاز به حرکت کردند و حرکت خورشید دراین هنگام دربامداد نخستین روز ماه فروردین درروز هرمزد از نخستین دقیقه یا درجه برج حمل بود، چون یک دورخورشید دربرج ها گشت و دوباره به همان روز و ساعت و دقیقه که درآغاز حرکت از آنجا رفته بود باز آمد، کیومرث آن لحظه و ساعت را دریافت و آغاز تاریخ نهاد و دوردوم حرکت خورشید از نخستین دقیقه برج حمل شروع شد و چون ایرانیان طول یک سال خورشیدی را 365 شبانه روز و 6 ساعت و حدود 12 دقیقه حساب می کردند به علت کبیسه نکردن سال ها آغاز سال با نقطه اعتدال ربیعی درهرچهارسال تقریبا یک روز فاصله پیدا می کرد و ناچارلحظهتحویل سال و نوروز یا هرمزد فروردین ماه دربرج ها می گردید، چنانکه دردوران پادشاهی هوشنگ و تهمورث که1040 سال از تاریخ گذاری کیومرث گذشته بود، آغاز فروردین ماه دربرج نهم بود و این محاسبه تا اندازه ای درست است، زیرا در1040سال هرسال 6 ساعت تحویل از نقطه اعتدال ربیعی دورافتاده بود که درطول این مدت می شود

6240: 6 . 1040 ساعت که با تقسیم آن به 24 ساعت شبانه روز می شود 260 روز وبا تقسیم آن به 30 روز تعداد روزها یک ماه،‌ می شود هشت ماه و دو روز و اگردقیقه ها را نیز حساب کنیم، به هرحال آغاز سال پس از این مدت درداخل برج نهم قرارمی گیرد. می گویند چون جمشید در1040 به پادشاهی رسید، پس از این مدت درداخل برج نهم قرارمی گیرد. پس از 421 سال از سلطنت او یعنی در1461 سال که از آغاز تاریخ کیومرث گذشته بود، خورشید سه باربه نقطه اعتدال ربیعی یا جایی که ازآنجا آغاز به گشتن کرده بود، بازگشت، یعنی درنخستین دقایق بامداد روز هرمزد از ماه فروردین به نخستین درجه برج حمل حلول کرد و دورسوم آغاز شد. محاسبات نویسنده نوروزنامه با توجه به مبدا دورتاریخ گذاری و با درنظرگرفتن طول سال خورشیدی که ایرانیان 365 شبانه روز و6 ساعت و حدودا 12 دقیقه حساب می کردند و با توجه به کبیسه نکردن سال ها، درحال متعارف درست است. نویسنده نوروزنامه فرا رسیدن نوروز های همه ساله را به نقطه اعتدال ربیعی و تحویل های

عادی در ساعات و دقایق مختلف از شبانه روز را دور کوچک می نامد ولی حرکت  خورشید را در برج های

دوازده گانه و دوباره بازگشتن آن را به نخستین درجه برج حمل دربامداد روز هرمزد که به حساب او 1461 سال

طول می کشیده است،” دوربزرگ” نام می دهد و فرقی میان این نوروز با نوروز های دیگرمی نهد و آن را” نوروز حقیقت” (یعنی نوروز حقیقی) می خواند که روزی بس بزرگ و مقدس و مهم بوده و بنا برمفاد افسانه ها و داستان ها، کیومرث و جمشید نیز همین نوروز ها را درک کردند و تاریخ و آیین نهادند و درباره نخستین پرتو خورشید چنین نوروزیست که بیرونی نوشته:”;فرخنده ترین ساعات، آن ساعات آفتاب است درصبح نوروز فجرو سپید به منتها نزدیکی خود به زمین می رسد و مردم به نظرکردن برآن تبرک می جویند.”

اما در مورد عقاید فوق باید متذکر شد که عقاید  مربوط به آفرینش و حرکت  ستارگان و ماه و خورشید  و

زمین اگرچه افسانه یی بیش نیستند ولی چند مطلب را برای ما روشن می سازد و آن این که توجه به مسائل نجومی و اخترشماری و ستاره شناسی و محاسبه حرکات خورشید و رصد ستارگان و دقت و ممارست درقضایای مربوط به هیئت و نجوم و گاهشماری از زمان های بسیارباستان دربین ایرانیان معمول بوده است و با نبودن وسایل دانشی دقیق و با رصد های ساده و سنجش حرکات ستارگان به مسائل مهمی از گاهشماری پی برده بودند که اندازه گیری های آنان با کشفیات زمان ما از لحاظ محاسبه طول سال خورشیدی حقیقی و تعیین محل و موقع دقیق آن دربرج ها چندان تفاوتی پیدا نمی کند

10- درفارسنامه ابن بلخی درباره سبب نهادن نوروز می نویسد:; پس بفرمود(جمشید) تا جمله ملوک واصحاب اطراف و مردم جهان، به اصطخرحاضرشوند. چه جمشید درسرای نو بزتخت خواهد نشستن و جشن ساختن و همگان برین میعاد آنجا حاضرشدند و طالع نگاه داشت و آن ساعت که شمس به درجه اعتدال ربیعی رسید وقت سال گردش درآن سرای به تخت نشست و تاج برسرنهاد و همه بزرگان جهان درپیش او بایستادند و جمشید گفت برسبیل خطبه: کی ایزد تعالی ارج و بها برما تمام گردانید و تایید ارزانی داشت و درمقابل این نعمت ها برخویشتن واجب گردانیدیم که با رعایا عدل و نیکویی فرماییم، چون این سخنان بگفت، همگان اورا دعای خیرگفتند و شادی ها کردند و آن روز آیین شد و آن روز هرمزد از ماه فروردین بود و آن روز بسیرخیرات فرمود و یک هفته متواتربه نشاط و خرمی مشغول بودند

11- درمجمل التواریخ و القصص نیز همچون نوشته حمزه، اشاره به حرکت ستارگان و ماه و خورشید و زمین درآغازآفرینش از اول برج حمل می کند و علت پیدایش نوروز را همان می داند

12- درتاریخ معجم این سان آمده

و چون آفتاب عالم تاب به نقطه اعتدال ربیعی رسید، یعنی خسرو سیارگان اطناب سراپرده شاهی از دنبال ماهی برگردن بره بست و از آبگیرحوت به چراگاه حمل نقل کرد، دراصطخرمذکورمبتهج و سروربرمتکای سلطنت و سریرسروری تکیه زد و بساط نشاط بسط کرد و به عیش و عشرت مشغول شد و آن روز را نوروز نام نهاد و جهان را به نوربذل و احسان و شمول عدل و داد درجهان بگستراند

13- درآثارعجم فرصت الدوله شیرازی نیز آمده است که

درتاریخ مسطوراست که جمشید پس از اتمام شهراستخرو عمارتی که در” تخت جمشید” ساخت، روزی که آفتاب به محاذی نقطه اعتدال ربیعی رسید با کمال سرورو نشاط و نهایت بهجت و انبساط برسریرسلطنت تکیه کرد و به عیش و عشرت اعتصام جست و آن روز را نوروز سلطانی نام نهاد.”1″

14- به نوشته گردیزی درزین الاخبارجمشید جشن نوروز را به شکرانه این که خداوند گرما و سرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و سیصد سال براین جمله بود برگزارکرد

15- نوروز از دیدگاه نجومی

درنوروزآفتاب دربرج حمل( بره: نیم کره شمالی) قرارمی گیرد که با اعتدال ربیعی همراه است. هنگامی که

خورشید روی مداراستوا قرارمی گیرد و روز و شب برابرمی شوند( هنگام ظهر، درنقاط استوایی خورشید درست

عمود برناظرقراردارد و طول شب و روز به طورمساوی درتمام نقاط جهان 12 ساعت است) و این روز اول فروردین می باشد که طبیعت از خواب زمستانی بیدارمی شود و زندگی نو آغاز می کند، روزی که زیبایی آفرینش دربالاترین چهره خود آشکارمی شود

16- نوروز جشنی آریایی نیست

از دکترمهرداد بهارپرسش می شود که: جشن نوروز به عنوان جشن باستانی ایرانیان ریشه درکجا دارد و کهن ترین نشانه های نوروز را درکجا می توان یافت؟

جواب: کهن ترین نشانه ای که درآسیای غربی از جشن سال نو بازمانده به نخستین خاندان سلطنتی” اور” مربوط می شود که درطی آن، ازدواج مقدس میان الهه آب و خدای باروری انجام می گرفته و کاهنه معبد نقش الهه رابرعهده داشته است و این درهزاره سوم پیش از مسیح بوده است، دراین مراسم، شاه نقش خدای باروری(دو موزی) Dumuzi را برعهده می گرفت. این جشن دراصل به مناسبت پیروزی” ائا” یا” انکی” بوده که” اپسو” غول آب های شیرین را می کشد و خود ایزد آب های شیرین می شود پس از پیروزی برای او جشن می گرفتند، بررودخانه سد می ساختند تا بهتربه کشت و زرع، بپردازند. اینجشن را بعد ها بابلی ها حفظ می کنند و دراینجا” مردوک” جای” انکی” را می گیرد. تمام تمدن های آسیای غربی از آسیای صغیرتا مصب دجله و فرات و مدیترانه، همه تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم اساطیرو آیین های سومری را می پذیرند. از آنجا که سومری ها ااصلا از طریق خلیج فارس و فلات ایران، از طریق خوزستان به بین النهرین رفتند، محتمل است که نوروز، جشن رایج درمیان بومیان پشته ایران پیش از آریایی ها بوده باشد و لزوما وام گرفته از بین النهرین نیست و به احتمال بسیار، درفلات ایران وهم دربین النهرین جشن نوروز وجود داشته است. درایران باستان نیز دو جشن بزرگ وجود داشته است: یکی جشن آفرینش درآغاز پاییز و دو جشن باززایی و برکت بخشی درآغازبهاراست. چون او گیاهان و دانه ها می روییدند. آیین ایزد شهید شونده، دوموزی، و همسراو” اینانا” که بعدها درنزد بابلیان به صورت” ایشتر” درآمد، از هزاره سوم پیش از مسیح دربین النهرین وجود داشته است و زنده بهاراست. چون او گیاهان و دانه ها می روییدند. آیین ایزد شهید شونده، دوموزی، و همسراو” اینانا” که بعدها درنزد بابلیان به صورت” ایشتر” درآمد، از هزاره سوم پیش از مسیح دربین النهرین وجود داشته است و زنده شدن دوباره دوموزی درواقع، جشن آغاز سال نو به حساب می آمده است

درجایی دیگرمی نویسد

کهن ترین اشاراتی که درباره نوروز درایران دردست داریم، همان است که آن را به جمشید نسبت داده اند و شرحش درشاهنامه آمده است و از نوشته هایی هم که پیرامون حکومت هخامنشیان وجود دارد می توان به وجود نوروز درآن عصرپی برد

پرسش: چرا جشن هارا به فرمانروایانی که مانند جمشید محبوبیت داشته اند نسبت داده اند؟

پاسخ: جمشید درایران قدیم محبوبیت تام داشته است. درزمان او بنا به روایات خوشبختی و خرمی بوده و بنا براسطوره ها، دردوران فرمانروایی جمشید، نه پیری بود، نه مرگ و نه بیماری، جهان درعهد او گسترده شد. فریدون و شاهان دیگر پیشتادی ، محبوبیت جمشید را ندارند. جمشید دارای فره بود و دوران او به راستی عصر

طلایی ایران به شمارمی آمده است، اسطوره جمشید قدمتش به عصرهند و ایرانی هم میرسد

همچنین درجایی دیگرمی نویسد

دو هزارسال پیش از آن که آریایی ها به نجد ایران بیایند جشن نوروز با همین تشریفات وجود داشته این یک جشن هندو اروپایی یا هندو ایرانی نیست. این یک جشن بومی و قدیم آسیای غربی است که به اول بهارافتاده، البته این جشن درقدیم دراول تابستان بوده ولی سپس به اول بهارافتاده( قابل ذکراست که درتقویم ایران نیز سال با آغاز تابستان شروع می شده است و نامگذاری ماه ها نیز این امررا نشان می دهد. اگرفروردین را درآغاز تابستان بینگاریم، تیرماه به آغاز پاییز و فصل باران می افتد که با اساطیرمربوط به تیشتریا تیرمناسبت دارد، زیرتیریا تیشترایزد باران است و با آغاز پاییز فصل باران درایران و آسیای میانه شروع می شود با این حساب، مهرماه به اول زمستان می افتد و اگرتوجه کنیم که دی یا بنا به تلفظ قدیم آن، دذو به معنای آفریننده است)، بارویش گیاهان و زدان یا بارداری جانوران مناسبت دارد، درتقویم کهن خوارزمی و ” چیری” که همان تیراست دراول پاییز و ” اومری” که همان مهراست، دراول زمستان قرارمی گیرد. درتقویم سغدی نیز ماه اول زمستان” فغکان” یا فغازل نامیده می شد که با واژه بغ به معنای خدا مربوط است

آقای محمود روح الامینی درکتاب آیین ها و جشن های کهن درایران امروز، می نویسد

درخوریادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزارمی شده و ابوریحان نیز، با آنکه جشن را به جمشید منسوب می کند، یادآورمیشودکه” آن روز را که روز تازه ای بود جمشید جشن گرفت، اگرچه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود”

گذشته از ایران، درآسیای صغیرو یونان، برگذاری جشن ها آیین هایی رادرآغاز بهارسراغ داریم درمنطقه لیدی و فری ژی( منطقه شمال غربی آسیای کوچک) براساس اسطوره های کهن به افتخار سی بل Cybele  الهه باروری و معروف به مادرخدایان، و الهه” آتیس” جشنی درهنگام رسیدن خورشید به برج حمل و هنگام اعتدال بهاری، برگزارمی شد و مورخان از برگزاری آن درزمان آگوست شاه درتمامی سرزمین فری ژی و یونان و لیدی و آناتولی خبرمی دهند

بویژه از جشن و شادی بزرگ درسه روز 25 تا 28 مارس(4 تا 7 فروردین) صدرالدین عینی درباره برگذاری جشن نوروز درتاجیکستان و دربخارا( ازبکستان) می نویسد

; به سبب اول بهار، دروقت به حرکت درآمدن تمام رستز ها، راست آمدن این عید، طبیعت انسان هم به حرکت می آید ازاینجاست که تاجیک ها می گویند” حمل، همه چیز درعمل” درحقیقت این جشن به حرکت آمدن کشت های غله، دانه و سرشدن( آغاز) کشت و کارو دیگرحاصلات زمینی است که انسان راسیرکرده و سبب بقای حیات او میشود

ودرجای دیگرمیگوید

دربخارا ” نوروز” را که جشن ملی عموم فارسی زبانان است بسیارحرمت می کردند حتی ملای دینی به این جشن که پیش از اسلامیت، عادت ملی بوده، بعد از مسلمان شدن هم مردم این جشن را ترک نکرده بودند، رنگ دینی اسلامی داده، از وی فایده می بردند، از آیت های قرآن هفت سلام نوشته” غولونگ آب” ( زردآلو و قیسی خشک شده را که درآب خیس کنند) که خوردن آن درنوروز از عادت های ملی، بیش تره بود، ترکرده می خوردند

   تاریخ نوروزدرایران

 

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 icbc.ir